مجری بی حجاب و شکست شیطان در الجزیره + تصاویر
ارم نیوز: موضوع چادر وحجاب مسئله ای است که این روزها ازسوی برخی جریانهای سیاسی به ابزاری برای پیشبرد اهداف ازپیش طراحی شده آنان تبدیل شده و باغیر ملی خواندن ان تلاش برای آتاترکیسم کردن جامعه اخلاق مدار ایرانی درحال گسترش است.
گذشته ازنگاه ملی به این مسئله حجاب ،آنچه غرب اکنون براساس یک تجربه چند دهه ای به آن پی برده موضوع خانواده ولزوم حفظ آن باابزارهای گوناگون است ،مسئله ای که تاچند سال قبل دیدگاه متفاوتی را درپیش رو داشت .حجاب بعنوان مهمترین وسیله حفظ بنیان خانواده امروز مورد توجه کارشناسان اجتماعی در دنیا قرار گرفته اما برخی منافع سیاسی و اقتصادی این اجازه را به این صاحبنظران نمیدهد تا به آنچه ازاین مهم دست یافته اند را در معرض انتخاب مردم قرار دهند. البرز فارغ نگاه های متعصبانه قصد دارد سرگذشت زنانی را بازخوانی کند که دنیای عریان غرب را درپوست و گوشت خود لمس کرده و امروز حجاب را مامنی برای رسیدن به آرامش یافته اند....
بخش دوم : خدیجه بن قنه
خدیجه بن قنه" اگر چه یک مجری تلویزیونی حرفه ای است که در پرمخاطب ترین رسانه جهان عرب یعنی شبکه تلویزیونی الجزیره فعالیت می کند اما بیشتر شهرت وی به دلیل انتخاب حجاب است.
اهمیت این گفت وگو از آنجایی است که می شد در آن با روند گرایش هنرپیشه ها و زنان معروف عربی به حجاب آشنا شد . به ویژه اینکه در سالهای گذشته این روند سرعت بیشتری به خود گرفت و بسیاری اززنان هنرپیشه مصری حجاب را انتخاب کردند . در این میان سهم الجزیره بیش از شبکه های دیگر بود که هم اکنون چند مجری این شبکه با حجاب کامل در برابر دوربین حضور پیدا می کنند.
این در حالی است که حضور " بن قنه " و حجاب وی در شبکه تلویزیونی الجزیره به عنوان یکی از پرمخاطب ترین رسانه های عرب جهان اهمیت زیادی پیدا کرد و مجله آمریکایی فورکس بن قنه را به عنوان یکی از 10 شخصیت برتر زن عرب معرفی کرد. از سویی دیگر بیشتر کانال های ماهواره ای عرب با حجاب مخالفت می کنند و به گفته خود بن قنه زنان محجبه تنها می توانند در پشت دوربین فعالیت کنند و از حضور زنان محجبه در برابر دوربین جلوگیری می شود.
خدیجه بن قنه که اهل الجزایر است می گوید :" من برای انتخاب حجاب چند سالی تردید داشتم تا اینکه سرانجام موفق شدم این انتخاب را عملی کنم ."به دنبال آن با چند نفر از روحانیون منطقه مشورت کردم و آنها مرا تشویق نمودند که حجاب را به عنوان پوشش انتخاب کنم ، اما زمانی که نظر جاسم العلی (مدیر سابق الجزیره) را جویا شدم، او اظهار داشت پوشش لباس یک <مسأله شخصی> است و شما آزاد هستید درباره نوع آن تصمیم گیری کنید.
او در جایی گفته بود که سرانجام شیطان را شکست دادم و حجاب را انتخاب کردم. وی در این گفت وگو گفت : در نخستین روز با حجاب شدن من 1400 نامه الکترونیکی به دستم رسید که از این کار ابراز خرسندی شده بود......... با حجاب شدن خدیجه بن قنه بازتاب بسیار وسیعی درسطح جهان داشت. خبرگزارری آسوشیتد پرس خبرگزاری بی بی سی و بیشتر روزنامه های دنیای عرب این خبر را پوشش دادند و عکسهایی از وی را، قبل و بعد از با حجاب شدن منتشر کردند. یک شبکه عربی نیز با همکاری یک موسسه بحرینی سرودی را ساخت و به خدیجه بن قنه تقدیم کرد. ..پیش از بن قنه خانم دکتر الهام بدر که مجری شبکه الجزیره بود این کار را انجام داد.زمانی که از بن قنه پرسیدم که آیا برای انتخاب حجاب اجباری داشته است ، وی به شدت این مساله را رد کرد و گفت این خود من بودم که احساس کردم باید حجاب را انتخاب کنم و حتی دیگران نیز مرا به این کار مجبور نکردند. زمانی که از وی پرسیدم چرا حجاب را انتخاب کردید گفت : باید از من بپرسید چرا حجاب را انتخاب نکرده بودم ؟ وی حتی گفت که این کار را به دلیل شهرت انجام نداده است .
متن این گفت وگو در ذیل می آید :
-- کمی هم به کار حرفه ای من در الجزیره بازمی گردد . اما واقعیت را بخواهید دلیل عمده آن محجبه بودن من بود چراکه این مجله در مقاله خود نوشته بود"خدیجه بن قنهِ رابط پوشش اسلامی در رسانه ها" زیرا همانطور که می دانیم رسانه های گروهی عربی و به ویژه تلویزیون به زنان اجازه نمی دهند که با حجاب در برابر دوربین تلویزیون ظاهر شوند .من چند سال برای این انتخاب تردید داشتم و سرانجام تصمیم گرفتم که حجاب را انتخاب کنم و با آقای جاسم العلی مدیر سابق الجزیره نیز این مساله را در جریان گذاشتم . وی به من گفت که این مساله شخصی است و ما در آن دخالت نمی کنیم .
* چرا حجاب را انتخاب کردید و به عبارتی چه عامل و انگیزه ای شما را برای این انتخاب تشویق کرد ؟
- بهتر است بپرسید که چرا من پیشتر حجاب را انتخاب نکرده بودم ؟ اکنون احساس می کنم که تنها تکلیف خود را انجام داده ام و این انتخاب نیازی به دلیل ندارد. من احساس می کنم که حجاب زیبایی است و از سویی دیگر یک واجب دینی است . من فکر می کنم که یک زن برای پوشیدن حجاب نیازی به دلیل ندارد زیرا حجاب یک تکلیف است و اگر کسی حجاب نداشته باشد باید از او سؤال کرد که چرا حجاب ندارد؟
واکنش دیگران خانواده و دوستان و همکاران و مسئولین شبکه الجزیره در برابر این انتخاب شما چگونه بود ؟
- راستش را بخواهید قبل از پوشیدن حجاب به این مساله زیاد فکر می کردم و برخی وقت ها نوع واکنش ها کمی مرا با تردید دچار می کرد اما زمانی که برای اولین بار در یک برنامه مذهبی شبکه الجزیره با حجاب کامل ظاهر شدم پس از آن تلفن های زیادی به من و نیز الجزیره شد که نشان دهنده خوشحالی و رضایت مردم بود . زمانیکه حجابم را پوشیدم از واکنش مردم شگفت زده شدم چون نامه های زیادی از طریق فاکس و ایمیل می فرستادند و به من تبریک می گفتند و حتی بسیاری از روزنامه های غربی از جمله لوفیگارو ، لوموند،( فرانسه ) فایننشال تایمز و حتی روزنامه های هندی و ژاپنی این موضوع را بازتاب دادند..
هیچ دلیل منطقی برای ممانعت از حضور زنان محجبه در تلویزیون وجود ندارد زیرا در جوامع عربی بیش از نیمی از زنان محجبه هستند و باید بگویم برای الجزیره پوشش، رنگ و ظاهر مهم نیست بلکه مهم تجربه کاری فرد است
* اما آنگونه که خودتان هم گفته بودید برخی از کانال های تلویزیونی عرب به زنان محجبه اجازه حضور در برابر دوربین را نمی دهند ؟
- متاسفانه اینگونه است و آنها از زن به عنوان یک کالا و برای آگهی استفاده می کنند اما این مساله درباره الجزیره مصداق ندارد . آنها مشکلی با حجاب من نداشتند هرچند برخی از همکاران من زیاد احساس رضایت نمی کردند که البته برای من تنها رضایت خداوند مهم است .
* اکنون چه احساسی دارید ؟
احساس رضایت دارم اما این مسئله در ابتدا خالی از دشواری و سختی نبود و من واکنش مردم و بینندگان تلویزیون را پیش بینی کرده بودم و اندکی مردد بودم اما در نهایت خودم را راضی کردم و گفتم که رضایت خداوند بالاتر از رضایت مردم است
* به عنوان یک سوال حرفه ای و کار رسانه ای آیا گمان می کنید که الجزیره در پوشش اخبار فلسطین موفق بوده است ؟
وجود ماهواره ها کمک بزرگی به مسئله فلسطین کرده است به گونه ای که یک مورخ فلسطینی می گوید اگر در سال 1948 ماهواره وجود داشت چنین اتفاقی برای فلسطین نمی افتاد. شبکه الجزیره پس از تأسیس به پوشش اخبار انتفاضه دوم فلسطین و اوضاع فلسطین پرداخت همچنان که ما یک دفتر اصلی در فلسطین داریم به گونه ای که الجزیره در میان اعراب اعتبار ویژه ای پیدا کرده است.
ما در زمینه انتقال خبر آزادی زیادی داریم و این تنها مختص به خبرنگار و تهیه کننده نیست بلکه همه از مدیر گفت و گو ها گرفته تا گزارشگر و خبرنگار از آزادی کامل برخورد دارند اما در عین حال این آزادی حد و مرزی دارد و نباید از خطوط قرمز ادب و اخلاق تجاوز کنیم.
* آیا این خطوط قرمز به شما برای گفت وگو با مقامهای اسرائیلی اجازه می دهد ؟
زمانیکه به شبکه الجزیره آمدم، دیدم که این شبکه نخستین شبکه عربی است که مهمانان اسرائیلی دعوت می کند ابتدا از این اندیشه پرهیز می کردم اما بعد فهمیدم که در هر شغلی باید همه جوانب آنرا رعایت کرد، اگر تنها دیدگاههای طرف فلسطینی را مطرح کرد و از اندیشه های طرف اسرائیلی غافل بمانیم، آگاهی از مسئله فلسطین غیر ممکن است و به همین دلیل دعوت از مهمانان اسرائیلی نیاز ضروری است !! و حتی در جنگ لبنان ما هم مهمان اسرائیلی و هم مهمان فلسطینی داشتیم.ولی به هرحال باید مراقب بود که ابزاری برای دشمن تبدیل نشود.
با دیدن این جسد،یکی دیگر از معجزات قرآن اثبات شد!+عکس
جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
رئیس این گروه تحقیق و ترمیم حسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.
تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.
حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898 میلادی و تقریبا در حدود 200 سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟!
گزارش تصویری: پوسترهای سینمایی جالب!
تبعید "رضاخان پهلوی" به جزیره موریس در جریان جنگ جهانی دوم توسط متفقین (1320 ش)
پس از ورود متفقین به ایران و استعفای اجباری رضاخان از سلطنت، وی در 25 شهریور 1320 ش به ناچار ایران را ترک کرد و به امر انگلیس به جزیره موریس و سپس ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی تبعید شد تا اینکه در همانجا درگذشت. اگر رضاخان از ابتدای امر، به وسیله اجانب و به ویژه انگلستان روی کار نیامده بود و پایههای حکومت خود را بر روی افکار عمومی، عدالت و آزادی استوار میساخت، متفقین هرگز نمیتوانستند به این سهولت او را برکنار و از ایران تبعید نمایند. او خوب میدانست که با تمام مخالفتی که روسها و انگلیسها با وی دارند، اما اگر قوایشان وارد تهران شود، به او و خانوادهاش صدمهای نخواهند زد و حداکثر شدت عمل آنها، برکناری از سلطنت و تبعید وی خواهد بود. آنچه او را بیش از هرچیز نگران ساخته بود، بیم انتقام مردمی بود که شانزده سال در زیر فشار حکومت زور و استبداد قرار گرفته بودند. و این نگرانی سبب شد که از سلطنت کناره بگیرد و از ایران خارج شود.
رأی اعتماد مجلس سنا به جعفر شریف امامی برای نخست وزیری (1339 ش)
جعفر شریف امامی، مهره وابسته دربار پهلوی برای دوره اول نخستوزیری خود پس از رأی اعتماد از مجلس فرمایشی سنا، مأمور برگزاری انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی شد. او در آغاز کار خود اعلام کرد، از این پس اختناق وجود نخواهد داشت و آزادی انتخابات تضمین و به خلافکاریهای گذشته رسیدگی میشود. در این زمان، گروههای سیاسی، تحرک پیدا کردند و انتخابات نیز با تشنج، اعتصاب و مشکلاتی بسیار همراه شد. همچنین نمایندگانی به مجلس راه یافتند که طرفدار شاه بودند. سرانجام دولت شریف امامی که با ناکامیهای بسیار روبرو شده بود، پس از هفت ماه سقوط کرد و علی امینی، مهره سرسپرده آمریکا، مأمور تشکیل کابینه شد.
حمله تجاوزکارانه ناوهای آمریکایی به جزایر نفتی ایران در خلیج فارس (1366ش)
پس از آن که دولت کویت، جمهوری اسلامی ایران را به حملات موشکی متهم کرد و عراق با این بهانه در 17 شهریور 66، به تأسیسات ایران حمله برد، ایران نیز یک موشک به نفتکش کویتی پرتاب کرد و خساراتی وارد آورد. دولت آمریکا به این بهانه که پرچم آمریکا روی نفتکش بود تصمیم به اقدام تلافی جویانه گرفت و در 27 مهر 1366، چهار ناوشکن آمریکایی به جزیره رستم که پایانه نفتی رشادت در آن بود، اعزام شدند. در این حمله، تنها بیست دقیقه مهلت داده شد که آنجا را تخلیه کنند. آنگاه با توپهای سنگین، هزار گلوله به آن شلیک کردند و چون هنوز بخشی از تأسیسات نفتی پابرجا بود، گروه انفجاری را به جزیره اعزام داشتند که آن را نیز ویران سازد. سپس یک گروه از کماندوهای آمریکایی به میدان نفتی رسالت در شمال جزیره رستم که مدعی بودند در آن میدان نفتی، تأسیسات رادار و مخابرات وجود دارد حمله نموده، تأسیسات مستقر در جزیره را نابود کردند. این در حالی است که هیچ گونه تأسیسات نظامی و راداری روی سکوهای نفتی مذکور وجود نداشت. تجاوز مسلحانه آمریکا به تمامیت ارضی ایران، نقض منشور ملل متحد و حقوق بین الملل و نقض مجدد ادعاهای ظاهری آنان در رعایت بی طرفی و نقض کلیه بندهای قطعنامههای شورای امنیت بود. این حلمه تجاوزکارانه آمریکا به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس، واکنشهای متعددی در کشورهای مختلف به دنبال داشت و برخی کشورها این اقدام تجاوزکارانه را محکوم کردند.
رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری
وفات "ابن نفیس" طبیب مسلمان و کاشف گردش ریوی خون(687 ق)
علاءالدین علی ابن نفیس دانشمند و طبیب مسلمان در دمشق به دنیا آمد و در زادگاهش به تحصیل علوم اسلامی پرداخت. او علم طب رانزد دانشمندان مشهور آن عصر فراگرفت و پس ازمطالعه و تحقیقات عمیق در این رشته مهارت بسیاری پیدا کرد. یکی از نخستین کتابهای ابن نفیس شرح تشریح القانون نام دارد که گردش ریوی خون را شرح داده است. کشف این گردش خون، مربوط به سه قرن قبل از زمانی است که توسط دانشمندان اروپایی ارایه شده است. به همین جهت، بنا به نظر برخی از محققان، دانشمندان اروپایی، این نظریه را از ابن نفیس اقتباس کردهاند. کتاب الشامل، یکی دیگر از آثار اوست که دربارهی تکنیکِ جراحی، بحثهای قابل توجهی دارد.
حمله ی "آقا محمدخان قاجار" به شمال غربی ایران(1210 ق)
آغاز صدارت "امیرکبیر" صدراعظم با کفایت ناصرالدین شاه قاجار(1264 ق)
پس از مرگ محمدشاه قاجار، پسرش ناصرالدین میرزا که شانزده سال داشت به شاهی رسید. وی پس از آن که در تبریز بر تخت نشست، میزا تقی خان امیرنظام را با لشکری آراسته به تهران فرستاد و خود در 21 ذی قعده به تهران رسید. ناصرالدین میرزا، پیش از ورود به تهران، امیر نظام را به لقب اتابک اعظم ملقب کرد و او رابه صدر اعظمی خویش برگزید. بعدها صدر اعظم ناصرالدین شاه توسط سلطان قاجار ملقب به امیر کبیر گردید.
درگذشت عالم بزرگوار آیت اللَّه "سید یونس اردبیلی" (1377 ق)
سید یونس فرزند سیدمحمدتقی موسوی اردبیلی در سال 1293 یا 1296 ق در اردبیل به دنیا آمد. وی پس از تحصیل مقدمات و سطوح در اردبیل، به زنجان رفت و فقه و اصول را از آخوند ملاقربانعلی زنجانی، عالم بزرگ آن سامان و علوم معقول را از آخوند ملاسبزعلی حکیم آموخت. سیدیونس سپس برای ادامهی تحصیل راهی نجف اشرف شد و در حلقهی درس اساتید نامداری همچون شیخ الشریعهی اصفهانی، فاضل شربیانی، آخوند خراسانی و علامه سیدمحمدکاظم یزدی جای گرفت. وی پس از آن به کربلا رفت و از محضر آیتاللَّه میرزا محمد تقی شیرازی بهره جُست. آیتاللَّه اردبیلی در سال 1346 ق به اردبیل بازگشت و عهدهدار امور مذهبی گردید. از آن پس به مشهد رفت و به دنبال کشتار خونین مسجد گوهرشاد، به همراه عدهای دیگر از روحانیون، دستگیر، زندانی و سپس تبعید شد. در اواخر عمر چندی درعتبات بود ولی به علت بیماری به تهران رفت و در آن شهر در 84 یا 81 سالگی درگذشت. پیکر این عالم ربانی را به مشهد منتقل کرده و در آن شهر به خاک سپردند. از آیتاللَّه سید یونس اردبیلی آثاری برجای مانده که دورهی کامل فقه، رساله در فروع علم اجمالی و معتقدات القاصر از آن جملهاند.
رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی
تصرف صوفیه پایتخت بلغارستان توسط امپراتوری عثمانی (1386م)
ارتش عثمانی در ادامه تصرف سرزمینهای منطقه بالکان، در نوزدهم اکتبر 1386م صوفیه ،پایتخت بلغارستان را به تصرف خود در آورد و پس از آن، مقدونیه و صربستان را نیز به امپراتوری عثمانی ضمیمه کرد. کشورهای منطقه بالکان، شامل یونان، بلغارستان، مقدونیه، آلبانی، صربستان، بوسنی، کرواسی و مجارستان در حدود پانصد سال، جزو قلمرو امپراتوری عثمانی بودند و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بر اثر قیامهای داخلی، هجوم قدرتهای اروپایی و در نهایت، جنگ جهانی اول، به استقلال دست یافتند.
مرگ "جاناتان سوئیفْت" نویسنده نامدار انگلیسی (1745م)
جاناتان سوئیفْت شاعر و هجوپرداز انگلیسی در 22 آوریل 1667م در دوبلین پایتخت ایرلند از پدر و مادری انگلیسی به دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات خویش را در ایرلند به پایان رسانید. وی مدتها در جنبشی که مردم ایرلند برای استقلال بر ضد انگلستان به وجود آورده بودند شرکت کرد و برای پیروزی ایرلندیها کوشش فراوانی از خود نشان داد. سوئیفْت همچنین زمانی به فعالیتهای سیاسی و نیز مذهبی در کلیسا مشغول بود و در تمام این مدت، دست از نویسندگی برنداشت. وی از نویسندگان برجسته و از منتقدان نامور روزگار خویش در انگلستان بود که با لحن استهزا آمیز و طنزآلود خود، بسیاری از عادات زشت مردم کشورش را نکوهش میکرد. سوئیفْت دارای نثری فصیح بود که به کمک این نیرو و با کمک زبان طنز، از اوضاع زمان انتقاد مینمود. وی را از بزرگترین استادان نثر انگلیسی و هجونویسان معروف آنسامان میدانند که بعدها، نویسندگان زیادی از سبک او تقلید و استفاده کردند. اثرمعروف سوئیفْت، سفرنامه گالیور نام دارد که ابتدا به صورت اثری طنزآمیز به منظور انتقاد از حماقتها و بلندپروازیهای مردان روز کشور انتشار یافت اما در عین حال، ماجرایى است هیجانانگیز که بارها به صورت فیلم به نمایش درآمده است. او کتابها و رسالات زیادی به نگارش درآورد که همگی ازحیث سادگی و روانی و طنز و هجای خاص خود، در ادبیات انگلیس، شهرت ویژهای دارند. سوئیفْت از نظر سیاسی، شخصیتی متنفّذ بود و دفاع او از حقوق مردم ایرلند و کارهایى که برای رفاه آنان برعهده گرفت، او را قهرمان ملی ساخته بود. سوئیفْت از راه نوشتههایش بر دستگاه حکومت انگلستان تاثیر بسیار گذاشت، چنانکه از راهنمایىها و پیشنهادهایش بهره بسیار برده شد. از نظر ادبی، سوئیفْت استاد نثر هجوآمیز قرن خود به شمار میآمد. آثارش از تازگی و بلندی اندیشه برخوردار بود و سبک انشایش از وحدت و تناسب کامل میان لفظ و معنی و غنای کلمه، تخیل، استحکام، نرمی، روشنی، فصاحت و دقت بهرهمند بود. زبان شاعرانه سوئیفْت بسیار لطیف بوده و به سبب مهارتش در بیان اندیشهای بدیع و عمیق و ژرفبینی کامل و نظر صائب، در رأس نویسندگان بزرگ کلاسیک انگلستان در نیمه اول قرن هجدهم جای گرفته است. از میان آثار او میتوان باران شهر، گفتگوی مؤدبانه و نامههای یک بزّاز را ذکر نمود. جاناتان سوئیفْت سرانجام در 19 اکتبر 1745م در حالی که به دلیل مبارزات استقلال طلبانه ضد انگلیسی به شدت محبوب ایرلندیها بود، در 78 سالگی درگذشت.
عقبنشینی سپاه "ناپلئون بُناپارت" از روسیه به علت سرمای شدید منطقه (1812م)
با روی کار آمدن ناپلئون بُناپارت در فرانسه و وقوع جنگهای مختلف، این کشور به بزرگترین قدرت اروپا و جهان مبدل شد و در سال 1810 به وسیعترین حدِّ خود رسید. قلمرو امپراتوری ناپلئون، بخش اعظم اروپا را از ایتالیا و اسپانیا تا هلند و آلمان و لهستان فرا گرفت، ولی ناپلئون به این هم اکتفا نکرد و در سال 1812م با یک نیروی عظیم پانصد هزار نفری به سرزمین پهناور روسیه یورش برد. نیروهای مهاجم در مدتی کمتر از سه ماه تا مسکو رسیدند ولی هنگام ورود ناپلئون به مسکو، مدافعان شهر، آن را آتش زدند تا چیزی به دست فرانسویان نیفتد. این عملْ مؤثر واقع شد و سربازان ناپلئون در جریان نبرد، با گرسنگی روبرو گردیدند. همچنین سرمای کشنده روسیه و بیماری باعث شد که سپاه ناپلئون در نوزدهم اکتبر 1812م مجبور به عقب نشینی شده و شهر را ترک کنند. ولی در مسیر عقبنشینی نیز سربازان روسی مرتباً آنها را مورد حمله قرار داده و مانع از رسیدن آذوقه به آنان میشدند. در جریان این حمله و عقبنشینی تاریخی، از صدها هزار نیروی فرانسوی تنها در حدود سی هزار سرباز خسته، جان سالم به در بردند. در این هنگام ناپلئون با شتاب به پاریس برگشت تا پول تجهیزات و لشکریان مورد نیاز خود را برای حملات بعدی خویش فراهم آوَرَد، اما دول اروپایی با اتحاد علیه کشور ضعیف شده فرانسه، به کشور گشاییهای ناپلئون خاتمه داده و شکست ناپلئون را قطعی کرده و پس از دستگیری وی را تبعید کردند. شکست ناپلئون در روسیه، آغازی بر افول اقبال سیاسی و نظامی او در اروپا بود که درنهایت به فروپاشی امپراتوری وی انجامید.
استقلال کامل کشور "کلمبیا" از استعمار اسپانیا (1819م)
سرزمین کلمبیا از قدیم الایام محل سکونت اقوام گوناگونی بود. این سرزمین از سال 1538م مستعمره اسپانیا گردید و از آن زمان، بارها مورد تهاجم دول استعمارگر فرانسه و انگلستان قرار گرفت. اما مبارزات مردم با گذشت زمان وسعت بیشتری یافت و از سال 1781م شورشهایى جهت استقلال این کشور برپا شد که به شدت سرکوب گردید. پس از تسلط ناپلئونبُناپارت بر اسپانیا، بار دیگر موقعیتی مناسب برای استقلالطلبان کلمبیایى به وجود آمد به صورتی که حتی در سال 1810م اعلامیه استقلال این کشور تهیه و منتشر گردید. اما این وضعیت که به استقلال کلمبیا میانجامید، با واکنش شدید اسپانیایىها و قتلعام صدها نفر از انقلابیون منجر شد. سرانجام مبارزات استقلال طلبانه مردم در اوایل قرن نوزدهم به ثمر نشست و عاقبت قوای آزادیبخش سیمون بولیوار، مبارز معروف امریکای لاتین، با مبارزات پیگیر خود، در 19 اکتبر سال 1819م حکومت استعماری اسپانیا در این سرزمین را سرنگون کرد. در طی سالهای بعد، کشورهای ونزوئلا و اکوادور از این کشور مستقل شدند. با این حال این کشور تا اوایل قرن بیستم گرفتار جنگهای داخلی میان احزاب و طرفداران آنها بود که به مرگ صدها نفر انجامید. کلمبیا همچنان تا سالهای اخیر، درگیر گروههای مسلح داخلی و مسئله قاچاق مواد مخدر میباشد. کلمبیا با 141/748 کیلومتر مربع مساحت، در شمال غربی امریکای جنوبی در همسایگی ونزوئلا، پرو و اکوادور قرار گرفته است. جمعیت کلمبیا 40 میلیون نفر بوده که 86% جمعیت آن مسیحی و پیرو مذهب کاتولیک هستند. زبان رسمی مردم کلمبیا اسپانیایى و نژاد آنها سفیدپوست است. پایتخت کلمبیا، بوگوتا و از شهرهای مهم آن کالی، مدلین، و بارانکیلا است. واحد پول این کشور پزوکلمبیا میباشد. پیشبینی میشود کلمبیا تا سال 2025 حدود 60 میلیون نفر جمعیت خواهد داشت. نظام سیاسی حاکم بر کلمبیا جمهوری چند حزبی با دو مجلس قانونگزاری است.
قتل "موریس بیشاپ" رئیس جمهور کمونیست گرانادا (1983م)
موریس بیشاپ رئیس جمهور کمونیست گرانادا، در سال 1946م به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلاتش، با داشتن گرایشهای چپ گرایانه، فعالیتهای سیاسی خود را در جهت به وجود آوردن تشکیلات کمونیستی در گرانادا متمرکز ساخت. بیشاپ در سال 1976م جنبش سوسیالیستی گرانادا را با نام اختصاری حزب جوئل به وجود آورد و روزنامهای نیز به عنوان ارگان این حزب منتشر کرد. پس از چندی، این حزب توسط دولت، منحل و روزنامه آن نیز توقیف شد. موریس بیشاپ در 13 مارس 1979م در یک کودتای بدون خونریزی، حکومت غربگرای گرانادا را ساقط کرد و با اعلام جمهوری سوسیالیستی گرانادا، قدرت را به دست گرفت. وی مجلس را منحل کرد و روابط دوستانهای با کوبا، نیکاراگوئه و سایر حکومتهای کمونیستی برقرار نمود. بیشاپ توانست در همین سال، گرانادا را به عضویت سازمان کشورهای غیرمتعهد درآوَرَد و امور تجارتی و صنعتی این جزیره را به رشدی مناسب ارتقا دهد. سیاست سوسیالیستی بیشاپ، امریکا را رو در روی گرانادا قرار داد. ازاین رو، ایالات متحده امریکا برای فلج کردن و سرنگونی دولت بیشاپ دست به کار شد. علاوه بر آن، بیشاپ از سوی جناح چپ افراطی حزب خود نیز تحت فشار قرار داشت. این امر زمینهساز کودتای شورشیان نظامی گرانادا گردید و پس از چند روز درگیری، موریس بیشاپ سرانجام در 19 اکتبر 1983م در 37 سالگی به قتل رسید و حکومت کمونیستی خشنتری، زمام امور این جزیره را به دست گرفت. این کودتا، زمینه ساز دخالت نظامی گسترده تفنگداران دریایى امریکا در 25 اکتبر آن سال در این جزیره گردید. اما حکومت کودتایى جدید، فقط چند روز دوام آورد و به زودی سقوط کرد. موریس بیشاپ شخصیتی بود که با کودتای کمونیستی خود، حکومت غربگرای گرانادا را برانداخت و با مرگ خود به حیات کمونیستی این کشور نیز خاتمه بخشید. جزیره گرانادا با 344 کیلومتر مربع مساحت در حوزه دریای کارائیب در امریکای مرکزی قرار دارد.
م:ایران ویج