ماجرای خواندنی پسر جوانی که به کما رفت و مسلمان شد!
عالم پس از مرگ همیشه مورد توجه همه آدم ها در همه جای دنیا بوده است و افراد زیادی به وسیله یک تصادف ساده و به کما رفتن توانسته اند تا حدی آن را درک کنند.
آرمناک پتروسیان یکی از آن افرادی است که مثل آنچه که همه ما تصور می کنیم با یک تصادف مثل هزاران تصادفی که هر روز در جهان اتفاق می افتد دوهفته را در کما به سر برده است.
آرمناک که ماجرای مسلمان شدن خود را به این تصادف و کما رفتنش نسبت می دهد حالا دوست دارد او را "علی" صدا کنند و می گوید: از دو هفته ای که در کما بودم فقط چند صحنه را به خاطر دارم و صدایی که در گوشم زمزمه می کرد تو هنوز فرصت داری!
صدایی که دائما می گفت هنوز فرصت دارم!
وی مدعی است که در کما در یک فضای وسیع قرار داشته و دائم صدایی را می شنیده که به او می گفته که هنوز فرصت دارد و به دین اسلام مشرف شود.
آرمناک می گوید زمانی که به هوش آمدم اصلا چیزی از تصادف و اینکه چگونه به بیمارستان آمده ام را به یاد نمی آوردم و در یک حالت سردرگمی قرار داشتم.
پتروسیان در رابطه با گذشته اش و اینکه چگونه به ایران آمده است به خبرنگار مهر می گوید: من اصالتا ارمنستانی هستم و 20 سال پیش با خانواده ام به تبریز آمدیم و الان که بیست و چهار سال دارم مقیم ایران هستم.
وی از علاقه اش به موسیقی می گوید و اینکه اولین بار در کلیسا پیانو می زده است و قبل از اینکه مسلمان شود به واسطه کنسرت های مختلفی که اجرا کرده به کشورهای زیادی سفر کرده است.
دیدن حجاج با لباس احرام شگفت زده ام کرد!
وی می گوید قبلا یک بار برای اجرای موسیقی به همراه دوستانش به مکه نیز سفر کرده است و از دیدن خانه خدا و آدم هایی که با لباس سفید به دور آن می چرخیدند شگفت زده شده است و از همان موقع به دنبال یافتن اطلاعاتی در رابطه با دین اسلام و مناسبات مذهبی آن بوده است.
این مرد جوان تازه مسلمان شده می گوید: تصادف من و به کما رفتنم تلنگری بود که من را وادار کرد در رابطه با اسلام تحقیق کنم و توفیق این را پیدا کنم که مسلمان شوم.
وی در رابطه با واکنش دوستان ارمنی خود نسبت به مسلمان شدنش می گوید: هر وقت به آنها می گفتم که می خواهم مسلمان شوم من را مسخره می کردند و به من می خندیدند و این رفتار آنها موجب شد به این فکر بیفتم که آنجا را ترک کنم و به تهران بیایم و در تهران در رشته موسیقی به دانشگاه بروم چرا که من می خواستم هر طوری که شده مسلمان شوم.
خانواده ام از مسلمان شدن من حتما شوکه می شوند!
پتروسیان ادامه می دهد: خانواده ام هنوز از مسلمان شدن من خبر ندارند و اگر بفهمند تعجب خواهند کرد!
پتروسیان می گوید پیش از تصادفی که داشتم با توجه به اعتقادات ضعیفی که در کلیساها بود به تغییر دادن دینم فکر کرده بودم و بعد از اینکه از کما بیرون آمدم در رابطه با ادیان دیگر نیز تحقیق کردم ولی هیچ دینی به اندازه اسلام مرا به خود جذب نکرد و اسلام نسبت به ادیان دیگر کاملتر و جامع تر بود.
آرمناک می گوید در دین مسیحی چهار کتاب انجیل وجود داشت که هر کدام از آنها یک حرف می زدند اما در دین اسلام تنها یک کتاب وجود دارد و آن قرآن است که نمونه دومی ندارد. او ادامه می دهد: من در قرآن سوره هایی مثل مریم، نور و موسی را دیدم که در انجیل وجود نداشت و وجود معانی و حرف های زیبا در قرآن موجب شد به قرآن علاقه مند شوم و حالا قرآن را بیش از هر چیزی دوست دارم.
صلابت امام خمینی را دوست دارم
او از علاقه اش به امام(ره) می گوید و اینکه چقدر صلابت امام را دوست دارد و ادامه می دهد: دیدن تصاویر روحانی امام در هنگام بیماری و نماز خواندن ایشان در بیمارستان تاثیر زیادی روی من داشت و باعث شد علاقه بیشتری نسبت به ایشان پیدا کنم.
پتروسیان در ادامه صحبت های خود می گوید: کتاب های مختلفی را برای شناخت اسلام خوانده ام از جمله نهج البلاغه، کتاب شعر حافظ، حماسه حسینی شهید مطهری و زندگی نامه امامان و... و به وسیله کتاب "فاطمه فاطمه است" دکتر شریعتی حضرت فاطمه(س) را شناختم.
او در رابطه با حضورش در لرستان می گوید: تعریف مردم لرستان را خیلی شنیده بودم و چون شنیده بودم مردم در اینجا اعتقادات قوی دارند تصمیم گرفتم تحصیلاتم را در رشته روانشناسی در دانشگاه پیام نور خرم آباد ادامه دهم.
جاری ساختن شهادتین در حضور نماینده ولی فقیه در لرستان
رئیس دانشگاه پیام نور لرستان نیز در این رابطه به خبرنگار مهر می گوید: آرماناک پتروسیان دانشجوی مسیحی دانشگاه خرمآباد در حضور حجتالاسلام سید احمد میرعمادی نماینده ولی فقیه در استان در محل بیت ایشان با جاری ساختن شهادتین بر لب به دین اسلام مشرف شد.
علیزاده ادامه می دهد: این دانشجو تعجیل خود برای گرویدن به دین اسلام را به دلیل مواجه شدن با یک حدیث از امام صادق (ع) با این مضمون که اگر کسی تا 40 سالگی نماز نخواند نمیتواند مسلمان شود استناد کرد و تصمیم گرفت سریعا به دین اسلام مشرف شود.
وی یادآور می شود که دانشگاه پیام نور خرمآباد متقبل شده است که واجبات و مستحبات دین مبین اسلام را به این دانشجو تازه مسلمان شده آموزش دهد.
دانشمندانی از چندین کشور از جمله روسیه و آمریکا برای کشف موجودی افسانه ای به نام یتی به سیبری می روند.
این اتفاق پس از آن رخ داده که گزارشاتی مبنی بر دیدن این موجود افسانهای در 20 سال گذشته در این منطقه، افزایشی سه برابری داشته است.
دانشمندانی از کشورهای روسیه، آمریکا، کانادا، سوئد، استونی، مغولستان و چین برای بررسی مدارکی از دیدن این موجود به سیبری می روند، موجودی که هیچگاه بودنش اثبات نشده است.
بر اساس اعلام رادیو صدای روسیه، این کنفرانس اواخر همین هفته برگزار خواهد شد.
مواردی از دیدن یتیها در «کمرورو و آلتای» در 3200 کیلومتری شرق مسکو نسبت به 20 سال پیش با افزایشی سه برابری مواجه شده است بطوری که دانشمندان تخمین می زنند چندین یتی در منطقه وجود داشته باشد.
مدارک دیگر در مورد وجود این مخلوقات شامل آلونک هایی از شاخ و برگ و رد پاهایی به طول 35 سانتیمتر هم در منطقه یافته شده است.
گروهی از دانشمندانی این کنفرانس برای بررسی این شواهد به کوهستان های این منطقه اعزام می شوند تا تحقیقاتی را انجام و تلاشی را برای پیدا کردن یتی انجام دهند.
این نخستین مورد تلاش برای کشف این موجود افسانه ای از سال 1958 تاکنون است. زمانی که دانشمندانی از آکادمی علوم شوروی سابق در غرب سیبری به دنبال یتی می گشتند.
خواستگاری از زنی که متاهل بود+ عکس
م. رحیمی افزود: طی این شش ماه که وی از همسرش جدا زندگی می کرد، این پسر جوان سه مرتبه به خواستگاری از خواهرم آمد که "سیما" هر بار با توضیح اینکه همسر و فرزند دارد به وی جواب منفی می داد.
رحیمی یادآور شد: این ماجرا ادامه داشت تا اینکه پس از پادرمیانی های خانوادگی، خواهرم به خاطر دخترش "سما" راضی به ادامه زندگی شده و به خانه خود برگشت اما تنها سه روز پس از این بازگشت بود که این حادثه رخ داد.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت خواهر خود اظهار داشت: طبق نظریه پزشکان معالج درجه آسیب دیدگی هم اکنون بین سه تا چهار درجه است که این میزان درصد بالایی در سوختگی شامل می شود.
به گفته خواهر سیما، در روزهای ابتدایی وقوع این فاجعه تلخ، "سیما" درد زیادی حس نمی کرد ولی به تدریج و با گذشت زمان این دردها بیشتر شده و حتی رگ های گردن و دستش به طور عجیبی ورم کرده است.
رحیمی با بیان اینکه پزشک معالج سیما اصرار به عمل جراحی هر چه سریع بر روی وی دارد، تصریح کرد: به گفته پزشکان تا امروز باید حداقل سه عمل جراحی روی سیما انجام می شد ولی به دلیل ترس از عمل و ایجاد واهمه برای خانواده وی راضی به عمل جراحی نمی شود.
نگاهی به پرونده های سریالی اسیدپاشی علیه زنان جوان طی سالهای اخیر در کشور، این موضوع را آشکار می سازد که اکثر و یا شاید تمامی این موارد دلایلی انتقام جویانه را در پی داشته که البته منطقی پشت آن دیده نمی شود.
با این حال اما اقدامات شیطانی عده ای "روانی" منجر به مصدومیت مادام العمر عده ای دیگر شده و آرامش را از خانواده و حتی جامعه سلب می کنند.
پس از اعلام رضایت "آمنه بهرامی" در تابستان سالجاری و نشان دادن جلوه والایی از فرهنگ بخشش و دادن حق زندگی به فردی مجرم و گناهکار، امید می رفت تا مدتها شاهد تکرار چنین وقایعی نباشیم ولی حادثه اسیدپاشی "سیما" نشان از آن دارد که برای مقابله با این پدیده شوم باید راهکاری اساسی اندیشه کرد.
با این حال عده ای نیز با اشاره به پرونده های مشابه در کشور معتقدند بخشش شاکیان این پرونده ها نه تنها کمکی به حل موضوع و جلوگیری از تکرار این حوادث نکرده، بلکه باعث جری تر شدن برخی از مجرمان نیز می شود.
سما، دختر قربانی اسید پاشی چشم انتظار مادر...
در حال حاضر علاوه بر نگرانیهای عمومی، آسیب وارد شده بر آرامش روانی جامعه و ترس از گسترش اینگونه جرائم خشن و غیرانسانی با چنین ابعاد گسترده ای توجه شهروندان را به نحوه برخورد مراجع قضایی با پرونده "سیما" به خود متمرکز کرده است.
"سیما" زنی که در آستانه جوانی و 18 سال بیشتر ندارد، چند روز پیش در مراجعه به منزل و پیش چشم ده ها شهروند از سوی یکی از خواستگاران سابق خود قربانی اسیدپاشی شد و هم اکنون در وضعیت وخیمی بسر می برد.
مدیرعامل شرکت ارتباطات سیار ایران از حراج دوباره شمارههای رند موبایل که چندی است مزایده فروش آن متوقف شده در سالجاری خبر داد.
تا سال 81 سیمکارتهای دائمی دارای شمارههای رند شرکت ارتباطات سیار در قرعهکشی اعطای سیمکارتهای ثبتنامی در کنار شمارههای عادی قرار میگرفت و به مشترکان فروخته میشد اما از این سال به بعد شرکت مخابرات ایران تصمیم به نگهداری این شمارهها و فروش آن به صورت مزایده گرفت.
از سال 85 تا پایان سال 87 اپراتور همراه اول حدود 15 دوره مزایده برای فروش شمارههای رند و مرتب موبایل برگزار کرد که در اولین دوره آن در مهرماه سال 85، براساس اعداد و ارقام ارائه شده با فروش 500 سیمکارت، بیش از 650 میلیون تومان درآمد کسب کرد.
حدود دو سال است که فروش شمارههای رند و مرتب همراه اول به دلیل بحث خصوصیسازی مخابرات ایران و نیز عرضه سهام همراه اول در فرابورس متوقف شده است اما وحید صدوقی مدیرعامل این شرکت در گفتوگو با خبرنگار مهر، از شروع مجدد فروش شمارههای رند موبایل خبرداد و گفـت: بهزودی شرایط فروش این شمارهها اطلاعرسانی خواهد شد.
وی با اشاره به برنامه فروش شمارههای رند موبایل همراه اول تصریح کرد که به جای مزایده شمارههای رند، برنامههایی برای حراج این شمارهها در نظرگرفته شده که به طور قطع امسال اجرایی میشود.
صدوقی با بیان اینکه شمارههای رند همراه اول در دو نوع دائمی و اعتباری به تالار حراج میرود اضافه کرد: البته برخی شمارههای رند و مرتب همراه اول در طرح گلچین که به مشترکان امکان انتخاب شماره موردنظر خود را میدهد به فروش رفته است.
مسئولان شرکت مخابرات ایران پیش از این نیز از بازنگری در مزایده شمارههای رند و مرتب همراه اول و حراج این شمارهها بهجای مزایده خبر داده و اعلام کردند که در این دوره از عرضه شمارههای رند، شمارههای منحصر بفردی همچون 09123456789 که تا پیش از این در لیست فروش قرار نداشت نیز حراج میشود.
شماره 09127777777 گرانترین شماره رند همراه اول بوده که به قیمت 57 میلیون و 777 هزار تومان در مزایده به فروش رفته است.
همچنین در دورههای مختلف از برگزاری این مزایده، شمارههای 9122222222 به قیمت حدود 44 میلیون تومان و شماره 09123333333 به قیمت حدود 43 میلیون تومان فروخته شده و شماره 09122345678 نیز با قیمت حدود 12 میلیون تومان به فروش رفته است.
گیاهان موثر در درمان عفونت ادراری
کدام گیاهان برای درمان عفونت های ادراری مفید هستند؟
کران بری
این میو? قرمز رنگ خاصیت اسیدی کردن ادرار را دارد، این خاصیت به هیچ وجه برای رشد باکتری هایی که عامل بروز عفونت ادراری میشوند، مناسب نیست. علاوه بر این کران بری مانع از چسبندگی باکتری ها روی دیوار? مجاری ادرای و مثانه میشود.
میتوانید کران بری را به شکل آبمیوه در سوپر مارکت ها بیابید. از مصرف نوشیدنی الکلی کران بری خودداری کنید، غالباً به این نوشیدنی شکر اضافه میشود، مسلماً آب کران بری خالص در الویت قرار دارد. مقدار مصرف این نوشیدنی در روز برای مقابله با عفونت های ادراری باید بین 250 تا 500 میلی لیتر در روز باشد. در غیر این صورت، میتوانید از کران بری به شکل مکمل غذایی (به طور خاص کپسول) استفاده کنید.
اکیناسه
این گیاه که اصالتش به امریکای شمالی برمیگردد خاصیت تحریک سیستم های ایمنی بدن را دارد که میتواند به مبارزه با عفونت های ادراری کمک کند. با این خاصیت، اکیناسه برای مبارزه با سرماخوردگی و آنفولانزا نیز مفید است.
این گیاه به شکل مکمل غذایی (کپسول) موجود است، اما میتوان به شکل دم کرده هم از آن استفاده کرد: 1 گرم ریشه یا برگ خشک این گیاه را در یک فنجان آب جوش قرار دهید. بگذارید به مدت 10 دقیقه دم بکشید. نوشیدن یک تا شش فنجان از این دم کرده در روز توصیه میشود.
اسانس آویشن
اسانس آویش دارای قدرت آنتی باکتریال است که میتواند به پیشگیری از عود عفونت ادراری کمک کند. 2 قطره اسانس آویشن را روی یک حبه قند یا یک قاشق عسل بچکانید، دو بار در روز میتوانید این مقدار مصرف کنید، ولی بدون نظر پزشک تان از این مقدار فراتر نروید.
به عنوان مکمل، میتوانید از اسانس چوب گل رز و ملالوکا برای ماساژ زیر شکم استفاده کنید.
گیاهان دم کردنی
برای پیشگیری از عفونت های ادراری، میتوانید از دم کردنی ها هم کمک بگیرید. این ترکیب را تهیه کنید: بذر چمن، بوسرُل (نوعی درخت که در آلپ میروید)، علف جارو و برگ های مورد را مخلوط کرده و بجوشانید (حدود 15 گرم از این گیاهان در یک لیتر آب). هر روز هر مقدار که تمایل دارید بنوشید.
در هر صورت، اگر زیاد دچار عفونت های ادراری میشوید، به مقدار زیاد و به طور مرتب مایعات بنوشید. با این کار، هم ادرارتان رقیق تر و هم خروجش سریع تر خواهد شد، به این ترتیب احتمال بروز عفونت های باکتریایی کمتر میشود.
کیم کارادشیان، مدل، خواننده و سلبرتی مشهور از دیروز برای انجام یک سفر تبلیغاتی به همراه مادرش به شهر دوبی آمده است روز گذشته وی با حضور در یک مرکز خرید به ناگاه به یک مغازه برقع فروشی(چادر روبنده دار) مراجعه کرد و به همراه مادرش ضمن خرید یک جفت برقع با حجاب در شهر به قدم زدن پرداختند.
عده ای از فعالان حقوق زنان به جهت اینکه این کار کیم کارداشیان را تبلیغ باری پوشیدن برقع میدانند از این کار او انتقاد کرده اند ولی خود کیم کارداشیان میگوید تنها محض تنوع و به احترام سنن کشوری که میزبانش بوده این لباس را به تن کرده است.
عشق دختر همسایه به بهانه جنگ خروسها
وطن امروز: خروسهای 2 پسر همسایه بهانهای شدند تا آنان به خاطر علاقه به یک دختر با هم دعوای خونینی داشته باشند.
وقتی 2 خروس با هم درگیر شدند و همدیگر را زخمی کردند راز رقابت پنهان در عشق به دختر همسایه فاش شد.
اواخر تیرماه سال جاری پسر جوانی با سر و صورتی باندپیچی شده و در حالی که پدرش وی را همراهی میکرد به دادسرای شهید محلاتی رفت.پسر 19 ساله که «حامد» نام دارد، ادعا کرد چند ساعت پیش از بیمارستان ترخیص شده و به دادیار پرونده گفت: ما در افسریه زندگی میکنیم و تاکنون با هیچکس اختلافی نداشتهایم، حتی میتوانید در محلهمان تحقیق کنید چون خانههایمان حیاط دارند از قدیم مرغ و خروس نگهداری میکردیم و به نوعی با این حیوانات انس گرفتهایم و طاقت بیماری و مرگشان را نداریم.
از وقتی کودکی 8 ساله بودم جوجهای را برای خودم انتخاب کردم که بعدها خروس بزرگی شد، خیلی این حیوان را دوست داشتم تا اینکه عصر دیروز وقتی در خانه مشغول تعمیر لوله آب حمام بودم سر و صدای خروسمان را از کوچه شنیدم، ابتدا به تصور اینکه خروسم دچار حادثهای شده سریع خودم را به کوچه رساندم و دیدم خروسم با خروس همسایهمان دعوا میکند و زد و خوردشان طوری بود که هر دو خونآلود شده بودند.
سریع به سمتشان رفتم، خروس همسایه قویتر بود، وقتی دیدم چشم خروسم کور شده با عصبانیت در خانه همسایه رفتم، پسر همسن و سال من که «منصور» نام دارد جلوی در آمد و به جای اینکه مرا دلداری بدهد به ناراحتیام خندید و مسخرهام کرد، کنترل خودم را از دست داده و به وی حمله کردم، میدانستم او قویهیکل است و من در دعوا کم میآوردم، همینطور هم شد، آنقدر کتک خوردم که بیهوش شدم و همسایهها مرا به بیمارستان رساندند.
پدر حامد نیز گفت: همسایهمان همیشه دردسرساز بودند و 4 برادر مزاحمان اصلی محلهمان هستند طوری که وقتی دیدم بچهام بیهوش است جرات نکردم با آنها درگیر شوم و تصمیم گرفتم با ترخیص حامد از بیمارستان علیه آنها شکایت کنم.
دادیار پرونده پس از شنیدن ادعاهای این پدر و پسر همزمان با ارسال پرونده آنان به پزشکی قانونی برای تشخیص میزان جراحت و طول درمان، دستور داد تیمی از پلیس منصور را ردیابی و دستگیر کنند.فردای آن روز بود که منصور دستبند به دست پیش روی دادیار پرونده ایستاد و پرده از راز یک رقابت عشقی برداشت.
دوئل 2 رقیب
منصور به دادیار پرونده گفت: دعوای 2 خروس بهانه حامد بود، وقتی آمد جلوی خانهمان و به خاطر خروسها به من اعتراض کرد خندهام گرفت و او تصور کرد مسخرهاش میکنم و سیلیای به صورتم زد، جواب های، هوی است و من هم به او حمله کردم، دعوا را او شروع کرد و باید میدانست قدرت بدنی من بیشتر است.
وی افزود: من در کوچهمان به دختری به نام «مژده» علاقهمند هستم، دختری نجیب و سربهزیر است. چون مغازهای دارم و کار و کاسبیام خوب است از مادرم خواستم به خواستگاریاش برود.هفته پیش ما به خواستگاری مژده رفتیم، آنها ابتدا درس خواندن این دختر را بهانه کردند، پذیرفتم بعد از دیپلم با هم ازدواج کنیم و حاضر شدم او را به دانشگاه بفرستم چون لیاقتش را دارد، کلا هر چه گفتند پذیرفتم چرا که دستم در جیب خودم بود، از وقتی مدرسه را ترک کردهام وارد بازار مبلسازی شدم و روی پاهای خودم هستم.
منصور گفت: از وقتی در محله پیچید که من و مژده قرار است با هم ازدواج کنیم رفتارهای حامد عجیب شد، او که تازه دیپلم گرفته پیغام فرستاد که با مژده دوست بودهاند و این دختر هنوز به وی علاقهمند است، از من خواست بیخیال شوم و دست از سر مژده بردارم.تا آن لحظه اصلا تصور نمیکردم مژده با پسری دوست باشد، وقتی این پیغام را شنیدم ناراحت شدم و با این تصور اینکه مژده برخلاف میل باطنیاش میخواهد با من نامزد کند، اذیتم کرد. اصلا نمیخواستم مانع علاقه کسی بشوم به خاطر همین با واسطهگری خواهر مژده با او حرف زدم و فهمیدم حامد را میشناسد و چند باری از وی پیشنهاد دوستی گرفته اما علاقهای به پسر همسایهمان ندارد و حتی او را مزاحم میداند.
پسر جوان گفت: پیغام دادم که دیگر دور و بر مژده پیدایش نشود، از آن به بعد همیشه نگاههای عجیبی به من داشت و پشت سرم کلی حرف زده بود. حتی به مژده پیغام داده بود من به شیشه اعتیاد دارم، برادرانم همیشه مرا آرام میکردند تا اینکه به خاطر دعوای 2 خروس این رفتار از وی سر زد و من هم عقده این مدت را تلافی کردم، البته نمیخواستم به این اندازه اذیت شود، وقتی هم بیهوش شد خیلی ترسیدم.
با ادعاهای منصور، دادیار پرونده از حامد تحقیق کرد و این پسر پذیرفت که دعوای اصلی آنها به خاطر دختر همسایه بوده و حاضر است با گرفتن دیه و هزینه بیمارستان رضایت بدهد.
میروم ، اما نمیپرسم ز خویش
ره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست ؟
بوسه میبخشم ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه را معبود کیست . . . ؟
.
.
.
اس ام اس عاشقانه
آرزو دارم وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن می گردد
تو در آن نزدیکی باشی . . .
.
.
.
به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن . . .
.
.
.
پیامک عاشقانه
عاشقِ تمامِ کلماتی هستم
که تو با آن جمله میسازی
تا به دورغ بگویی دوستم داری . . .
.
.
.
جدیدترین اس ام اس های عاشقانه
تو را دوست دارم بدون این که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد یا احترام است، یا ریا . . .
.
.
.
متن عاشقانه جدید
اشتباهم این بود !! عمق رابطه مان آنقدر نبود که درون آن شیرجه زدم . . .
.
.
.
اگر روزی بین رفتن و ماندن شک کردی
حتما برو، بی معطلی
چون نمی بایست کار به شک می کشید که بیاندیشی یا نیاندیشی . . .
.
.
.
«او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود
در نگاهم حالتی دیگر گرفت
گوئیا شب با دو دست سرد خویش
روح بیتاب مرا در بر گرفت . . .
.
.
.
شجاعت می خواهد وفادار احساسی باشی
که می دانی شکست می دهد روزی نفسهای دلت را . . .
.
.
.
این روزها می گذرند،
ولی من از این روزها نمی گذرم . . .
.
.
.
طبال! بزن، بزن که نابود شدم
بر ” تار ” غروب زندگی، ” پود ” شدم
عمرم همه رفت، خفته در کوره ی مرگ
آتش زده ، استخوان بی دود شدم . . .
.
.
.
مرا به ذهنت بسپار، نه به دلت
من از گم شدن در جاهای شلوغ می ترسم . . .
.
.
.
آه… آری… این منم… اما چه سود
«او» که در من بود، دیگر، نیست، نیست
میخروشم زیر لب دیوانهوار
«او» که در من بود، آخر کیست، کیست ؟
.
.
.
پاییز است ، اندوه را به برگ بسپار تا با خزان برگ ، اندوه نیز از دلت زدوده شود . . .
.
.
.
فقط چند قدم ، مانده بود برسم به تو . . . اگر این خواب ادامه داشت . . .
.
.
.
زخمی عمیق بر پهلویم است، روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب می خورم
و همگان گمان می کنند که من مستم و می رقصم . . .
.
.
.
من به یاد دل و دل یاد تو را می گیرد، دل اگر یاد عزیزیش نکند می میرد . . .
.
.
.
شاید با هم بودن سخت تکرار شود، اما به یاد هم بودن را هر لحظه می توان تکرار کرد . . .
.
.
.
سخت ترین دو راهی عشق دو راهی بین فراموش کردن و انتظاراست
گاهی کامل فراموش می کنی و بعد می بینی که باید منتظر می ماندی
و گاهی آن قدر منتظرمی مانی که می فهمی زودتر از این ها باید فراموش می کردی . . .
ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد…
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.
در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است!
آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود…
پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!!
من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟!!!!!!
چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد…!
در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!!!
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.