لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
شیوه درمانی هومیوپاتی یکی از رایجترین شیوههای درمانی طب مکمل محسوب میشود که بهعنوان درمان اصلی یا کمکی برای درمان بسیاری از بیماریهای جسم و روح مورد استفاده قرار میگیرد.
شیوه درمانی هومیوپاتی یکی از رایجترین شیوههای درمانی طب مکمل محسوب میشود که بهعنوان درمان اصلی یا کمکی برای درمان بسیاری از بیماریهای جسم و روح مورد استفاده قرار میگیرد. در این شیوه درمانگر با تحریک سیستم ایمنی و حیاتی بدن بیمار به واسطه فرآوردهها و داروهای هومیوپاتی به درمان و تسکین دردهای او کمک میکند؛ داروها و فرآوردههایی که بالغ بر 70 درصد آنها با منشا گیاهی و مابقی آنها با استفاده از عناصر حیوانی و معدنی مانند فلزات و نمکهای اسیدی تهیه شده است. هومیوپاتی از سوی درمانگران بسیاری برای درمان بیماریهای جسم و روح توصیه میشود. این شیوه درمانی خوشبختانه قابل ارائه به تمامی گروههای سنی است و در گروه درمانهای غیرتهاجمی در جهان جای میگیرد. برای آشنایی بیشتر با این شیوه درمانی با دکتر اردوان شهردار، رئیس هیئت مدیره انجمن هومیوپاتی ایران به گفتوگو نشستیم تا جزئیات بیشتری درباره این شیوه درمانی به دست آوریم.
از هومیوپاتی چه میدانید؟
خوشبختانه با افزایش آمار رسمی موفقیت مکاتب درمانی بهمنظور درمان و بهبود بیماریها، این امکان فراهم آمده تا این شیوههای درمانی با اقبال بیشتری در میان مردم در سراسر جهان روبهرو شود. در حقیقت عوارض جانبی بسیار اندک و پتانسیل بالای این شیوههای درمانی در درمان بیماریهای جسم و روح انسان است که موجب افزایش روزافزون علاقهمندان و دوستداران این شیوه درمانی شده است. بهگونهای که امروز بسیاری از مردم ترجیح میدهند به جای مراجعه به متخصصان طب مدرن و مصرف داروهای شیمیایی از داروهای گیاهی و فرآوردههای طبیعی برای درمان خود بهرهمند شوند.
همه تلاش ما بهویژه در بخش طب جایگزین در شمارههای گذشته این بود که مخاطبان و علاقهمندان به شیوههای درمانی طبیعی را با متدها و شیوههای مختلف درمانهای طبیعی که در سراسر جهان رایج است، آشنا کنیم. برای این منظور در شمارههای مختلف با درمانگران و متخصصان متعددی برای آشنایی بیشتر خوانندگانمان با شیوههای درمانی مکاتب طب چینی، طب سوزنی، طب هندی و طب سنتی ایران به گفتوگو نشستیم و درباره کاربردهای شیوههای طبیعی درمان، اطلاعات جامعی بهدست آوردیم. در این شماره نیز قصد داریم، به معرفی یکی دیگر از شیوههای طبیعی درمان در جهان بپردازیم که خاستگاه آن به کشور آلمان باز میگردد.
به این منظور گفتوگویی با دکتر اردوان شهردار، رئیس هیئتمدیره انجمن هومیوپاتی ایران انجام دادیم و جزئیات بیشتری درباره شیوه درمانی هومیوپاتی و شیوه ارائه خدمات درمانی آن در ایران بهدست آوردیم.
تحریک سیستم ایمنی با دارو
درمان بیماریها در هومیوپاتی با تجویز دارو صورت میگیرد. البته بهتر است به جای استفاده از لفظ دارو از فرآوردههای هومیوپاتی استفاده کرد. این فرآوردهها شبیه واکسن عمل میکنند. به این ترتیب که با مصرف آنها بدن تحریک میشود. در حقیقت با تحریک سیستم ایمنی، عصبی و هورمونی بدن تعادل از دست رفته به بدن باز میگردد. در این شیوه، مقدار اندکی از فرآوردههای هومیوپاتی اثرپذیری بسیاری در کنترل و درمان بیماری دارد. گاهی 5 سیسی از محلول یک دارو کمک بزرگی به درمان و تسکین بیماری میکند. در این شیوه مسئله حجم دارو نیست بلکه تحریکی است که به سیستم ایمنی، عصبی و هورمونی بدن وارد میکند و به این ترتیب به شکل غیرمستقیم به درمان بیماری کمک میکند.
درمان بیماریها با حفظ تعادل بدن
هومیوپاتی از جمله شیوههای درمانی طب کلنگر است که از اواخر قرن هجدهم توسط پزشکی به نام «ساموئل هانمان» بهعنوان یک شیوه درمان مورد استفاده قرار گرفته است. در این شیوه، تمرکز درمانگر به تمامی ارگانها و اندامهای بدن است و تنها به بررسی اختلال عضو یا اندام درگیر نمیپردازد. درحقیقت درمانگر در این شیوه درمانی با بررسی کل بدن، دستگاههای درونی بدن وضعیت جسمی بیمار را بهطور کلی مورد بررسی قرار میدهد و از طرفی روحیات و حالات روانی او را نیز درنظر میگیرد و پس از بررسیهای لازم و تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده، برای تجویز دارو و شروع درمان اقدام میکند. در این شیوه، درمانگران بر این باورند که تعادل عمقی در بدن بیمار از دست رفته است و برای درمان بیمار لازم است، تعادل و توازن از دست رفته دربدن او را تصحیح کنند. از دیدگاه هومیوپاتی تعادل ایمنی و عصبی بدن به یکدیگر پیوسته است و نمیتوان این 2 را از هم تفکیک کرد. بروز اختلال در سیستم ایمنی و عصبی بدن موجب میشود تا فرد مستعد ابتلا به بیماریهای مختلف شود.
کاربرد طلایی برای سرطانیها
افراد مبتلا به سرطان که برای درمان از شیوههای درمانی طب مدرن و شیمی درمانی استفاده کردند، میتوانند در کنار این درمانها از هومیوپاتی نیز استفاده کنند. درمانگران هومیوپاتی میتوانند با کمک متدهای این شیوه درمانی عوارض روحی و جسمی درمانهای طب مدرن را به حداقل ممکن برسانند و به این ترتیب به روند درمانی بیمار کمک کنند. بیماران مبتلا به سرطان با کمک فرآوردههای دارویی هومیوپاتی میتوانند عوارض ناشی از شیمی درمانی، دردها و مشکلات روحی خود را راحتتر پشت سر بگذارند و بیشتر توان خود را به درمان بیماری معطوف کنند.
این شیوه درمانی معجزه نمیکند!
اگر چه هومیوپاتی بهعنوان یک شیوه درمانی موفق در کنار سایر شیوههای درمانی طب مکمل موفقیتهایی کسب کرده اما این شیوه در درمان برخی از بیماریها موفق است و نمیتوان انتظار داشت که تمامی بیماریها را با کمک این شیوه بهبود یابند. بهعنوان مثال فردی که دچار پارگی مینیسک بر اثر ضربه یا حادثه شده است نباید انتظار داشت که این پارگی را با کمک یک شیوه درمانی کل نگر مثل هومیوپاتی درمان کرد. در این صورت لازم است تا طب مدرن نیز مداخلاتی در درمان داشته باشد یا فردی که تیروئید شدید دارد و ترشح و تنظیم هورمونها در بدنش با اختلال روبهرو است باید از برخی از شیوههای رایج برای کنترل این تعادل نداشتن هورمونی کمک بگیرد و از هومیوپاتی بهعنوان یک تنظیمکننده هورمونی استفاده کند.
درمان با فرآورده های طبیعی
فرآوردههای هومیوپاتی غالبا دارای منشا گیاهی هستند اما در این میان فرآوردههایی که با منشا حیوانی یا معدنی نیز تهیه شده باشند وجود دارد. این مواد طی مراحلی خاص رقیقسازی میشوند و فرآوردههایی از آنها تهیه میشوند که برای درمان در دزهای مختلف و متناسب با نوع بیماری به بیماران تجویز میشود.
کاهش التهابهای مفصلی- استخوانی
هومیوپاتی اگر چه ممکن است برای درمان شکستگیها راه حلی نداشته باشد اما میتواند بهعنوان یک روش طبیعی و بیعارضه به تسکین دردها و التهاب ناشی از ضربه و شکستگیها کمک کند. بهعنوان مثال فردی که بر اثر تصادف یا ضربه دچار شکستگی استخوان فمور میشود باید با مراجعه به متخصص ارتوپد برای درمان اقدام کند. اما در شیوه هومیوپاتی نیز متدهایی وجود دارد که برای تسکین درد و کاهش التهاب و ورم مفاصل یا موضع شکستگی بسیار مفید و موثر است.
علت بیماری مهمتر از درمان!
یکی از ویژگیهای بسیار ارزنده شیوه درمانی هومیوپاتی، ریشهیابی و بررسی علل بیماری در بیمار است. در این شیوه درمانگران پیش از آنکه به درمان بیمار بپردازند برای شناسایی دلایل بروز بیماری در فرد اقدام میکنند. به این ترتیب پس از شناسایی دلیل بیماری و از بین بردن اختلال موجود در اندامهای درونی بدن و ایجاد تعادل در جسم بیمار برای درمان او اقدام میکنند. به این ترتیب اگر اختلال اندامها بهگونهای باشد که هومیوپاتی قادر به درمان آن نباشد بیمار فرصت خود را از دست نداده و بلافاصله میتواند شیوههای دیگر درمانی را انتخاب کند و مزیت دیگر آن، این است که درمان ریشهای بیماریها میتواند نقش بزرگی در پیشگیری از ابتلا به همان بیماری یا بیماریهای مشابه داشته باشد.
درمان آلرژیها با هومیوپاتی
هومیوپاتی در درمان بیماریهای مختلفی میتواند بهعنوان درمان اصلی یا درمان کمکی مفید واقع شود. درمانگران این شیوه درمانی میتوانند از متدهای این شیوه برای درمان بسیاری از اختلالهای اضطرابی، عصبی و انواع افسردگیها و استرس بهره بگیرند. ضمن آنکه این شیوه میتواند بسیاری از اختلالهای عملکردی دستگاه گوارش، کلیهها و اختلالات قاعدگی را نیز درمان کند. علاوه بر این، هومیوپاتی یکی از موفقترین شیوههای درمانی برای بهبود و درمان انواع آلرژیهاست. آلرژیها به دلایل مختلفی در بدن ایجاد میشوند و برخی از آنها بهدلیل اختلال در سیستم ایمنی در بدن بروز میکنند، برخی از آلرژیها فصلی هستند، برخی بهدلیل حساسیت به موادغذایی خاص در بدن بهوجود میآیند که فرآوردههای هومیوپاتی میتواند در کنترل آنها مفید عمل کنند.
تنظیم عملکرد غده تیروئید
درمانگران هومیوپاتی با تجویز فرآوردههای دارویی به تنظیم و بهبود عملکرد غده هیپوفیز، تیروئید، تخمدانها و دیگر هورمونهای بدن میپردازند. به این ترتیب با کمک هومیوپاتی نه تنها به پیشگیری از بروز بیماریها میتوان کمک کرد بلکه در درمان بسیاری از بیماریها مانند چاقی که بهدلیل اختلال در عملکرد غدههای بدن و میزان ترشح هورمونها ایجاد میشود، پرداخت.
استعداد ابتلا به بیماری را در خود بشناسید
درمانگران هومیوپاتی قادرند با توجه به معاینات خاص خود و با بررسی شرح حالی که از بیمار دریافت میکنند میزان حساسیت و استعداد اندامها و اعضای بدن را نسبت به بیماریها شناسایی کنند. به این ترتیب آنها میتوانند با معاینه بیمار احتمال ابتلا به برخی از بیماریها را در افراد سالم پیشبینی کنند و با تجویز برخی از داروها و اصلاح شیوه زندگی به پیشگیری از ابتلا به بیماریها بپردازند.
نگران دیابت 2 نباشید
اگر در گروه افرادی قرار دارید که ژن مقاوم به انسولین دارند و ابتلا به بیماری دیابت نوع دوم در شما زیاد است، میتوانید با مشاوره با یک متخصص و درمانگر هومیوپاتی برای پیشگیری و درمان این بیماری اقدام کنید. درمانگران هومیوپاتی در این شیوه درمانی با اصلاح الگوی زیستی بیمار به پیشگیری از ابتلا به این بیماری در افراد مستعد کمک میکنند. در حقیقت درمانگر با کنترل سیستم عصبی بدن، حفظ تعادل این دستگاه با کمک فرآوردههای هومیوپاتی و اصلاح الگوی زیستی بیمار و اصلاح شیوه غذایی او به پیشگیری از ابتلا به دیابت کمک میکند.
چگونه داروهای هو میوپاتی تهیه کنیم؟
دسترسی به داروهای هومیوپاتی در ایران چندان ساده نیست و این داروها مانند دیگر کشورها به راحتی در دسترس مردم قرار ندارند. در کشورهای اروپایی بسیاری از داروخانه فرآوردههای تخصصی و عمومی هومیوپاتی را در اختیار شهروندان قرار میدهند اما در ایران هنوز تولید این داروها بهصورت گسترده و صنعتی امکان پذیر نیست و متخصصان هومیوپاتی این داروها را از کشورهای اروپایی یا آسیایی مانند انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و هندوستان تهیه میکنند. خوشبختانه به تازگی گفتوگوهایی با وزارت بهداشت داشتیم تا بتوانیم دسترسی به این داروها را از طریق داروخانههای کشور برای عموم مردم فراهم کنیم. به این ترتیب بسیاری از هزینههای تهیه دارو که بهدلیل سفارش دارو به خارج از کشور به بیمار تحمیل میشود کاهش یافته و بیماران با خاطری آسوده میتوانند برای درمان بیماریهایشان اقدام کنند.
با میگرن خداحافظی کنید
در شیوه درمانی هومیوپاتی فرآوردههای وجود دارد که به درمان این بیماری و سردردهای آن کمک میکند. این فرآوردهها به حدی موفق عمل میکنند که میتوان آنها را جایگزین داروهای طب رایج است. به این ترتیب، درمانگر هومیوپاتی میتواند با مشاوره با پزشک بیمار به مرور فرآوردههای طبیعی هومیوپاتی را جایگزین داروهای شیمیایی کند و به مرور فواصل حملات سردرد را افزایش داده و به درمان سردردهای میگرنی کمک کند.
این توصیه را جدی بگیرید
متخصصان هومیوپاتی، در ایران یا در خارج از کشور دورههای آموزشی هومیوپاتی را گذرانده و به این ترتیب مجوز فعالیت در داخل کشور را بهدست آوردند. انجمن هومیوپاتی ایران در این راستا و برای کنترل بیشتر بر عملکرد متخصصانی که در این زمینه فعالیت میکند با ارتباط با شورایعالی هومیوپاتی اروپا توانست استانداردهایی را برای متخصصان هومیوپاتی تعریف کند که براساس این استانداردها متخصصان هومیوپاتی شرایط درمان بیماران با استفاده از این متد را در داخل کشور بهدست آورند. به این ترتیب، انجمن هومیوپاتی ایران اقدام به برگزاری آزمونی برای شناسایی متخصصان شایسته در این زمینه کرده است. این آزمون هر سال یک بار برگزار میشود و مورد تایید وزارت بهداشت و درمان کشور است. به این ترتیب متخصصان هومیوپاتی مجوز کار درمانی را بهدست میآورند. بنابراین توصیهای که به افراد علاقهمند به شیوه درمانی هومیوپاتی در شهرهای مختلف ایران دارم، این است که برای انتخاب متخصص مناسب حتما با انجمن هومیوپاتی ایران تماس بگیرند تا به این ترتیب متخصصانی که مورد تایید این انجمن و وزارت بهداشت هستند به آنها معرفی شوند.
بیماریهای پیشرفته را هم درمان میکند؟
درمانگران هومیوپاتی برای پذیرش بیمار شاخصها و فاکتورهای ویژهای دارند. در حقیقت درمانگران پس از بررسی روند بیماری و شرایط جسمانی او تشخیص میدهند که آیا شیوه درمانی هومیوپاتی برای درمان بیمار مناسب است یا خیر. درمانگران هومیوپاتی غالبا به بیمارانی که بیماری در بدن آنها پیشرفت کرده و به مراحل دشوار رسیده توصیه میکنند تا از شیوههای اورژانسیتر که در طب مدرن وجود دارد برای درمان استفاده کنند. این درمانگران حتی برای درمان بیماری افراد کهنسال نیز توصیه به استفاده از شیوههای دیگر درمانی دارند زیرا درمان با هومیوپاتی نیازمند صبرو پیگیری بیمار در مدت زمانی طولانی را دارد.
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:47 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:46 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
چطور بهترین جواب را برای سوالهای عجیب بچهها پیدا کنیم
«بابا جون، من چطوری توی شکم مامانم جا شدم؟»، «مامان، یعنی چی که عمو رفته پیش خدا، یعنی الان داره تو خونه خدا زندگی میکنه؟»، «بابایی، خدا چه شکلیه، چرا مثل تو و مامان من رو بغل نمیکنه؟ چرا من صداشو نمیشنوم؟...»
«بابا جون، من چطوری توی شکم مامانم جا شدم؟»، «مامان، یعنی چی که عمو رفته پیش خدا، یعنی الان داره تو خونه خدا زندگی میکنه؟»، «بابایی، خدا چه شکلیه، چرا مثل تو و مامان من رو بغل نمیکنه؟ چرا من صداشو نمیشنوم؟...» اغلب پدر و مادرها بارها و بارها با مطرح شدن این قبیل پرسشها از طرف بچهها غافلگیر شدهاند، سوالهای به ظاهر سادهای که جواب دادن به آنها اصلا ساده نیست. در این شرایط پیدا کردن جوابی که هم برای بچهها قابل درک باشد هم قانع کننده، معمولا ذهن پدر و مادرها را آنقدر درگیر میکند که گاهی از صرافت پاسخ دادن میافتند یا حتی تسلیم پاسخهایی میشوند که هیچ منطقی پشت آنها نیست. اگر شما هم جزء آن دسته پدر و مادرهایی هستید که همیشه نگران غافلگیر شدن با سوالهای عجیب و غریب کودکشان هستند، در این گفتوگو با ما همراه باشید. حکیمه قادری، کارشناس ارشد روانشناسی و مشاور کودکان به شما میگوید چطور در این شرایط بهترین جواب را برای بچهها پیدا کنید.
جوابهای ساختگی ندهید
در برابر پرسشهای ساده اما متفاوتی که معمولا ذهن بچهها را درگیر میکند، مثل پرسیدن از تولد، مرگ و .... آنچه بسیار مهم است، پرهیز از دادن پاسخهای ساختگی است. بچهها در هر گروه سنی که این سوالها را میپرسند باید از ما جوابی بشنوند که مناسب سن و سطح ادراکشان باشد. ما به عنوان پدر و مادر نباید با دادن جوابهای ساختگی از این دست که بچه را خریدیم یا لکلک او را آورده ذهن آنها را به بیراهه ببریم. در این شرایط جوابهایی که ما برای پاسخ دادن به گرههای ذهنی بچهها پیدا میکنیم باید به دنیای واقعی نزدیک باشند و در عین حال مناسب با سن و قدرت درک کودک. مثلا در مورد تولد میتوان گفت من و پدر خواستیم که تو باشی و خداوند تو را به ما داد.
حقیقت را لقمه لقمه کنید
باید یادمان باشد پاسخی که برای هر یک از سوالهای بچهها پیدا میکنیم نباید با واقعیت در تضاد باشد، اما در عین حال طبیعی است که این پاسخ نمیتواند همه حقیقت را هم در بر بگیرد. درست مثل وقتی که میگوییم: «ما خواستیم که یک کوچولوی دوستداشتنی دیگه مثل تو داشته باشیم و خدا به ما کمک کرد تا برادرت به دنیا آمد» این پاسخ در تضاد با حقیقت نیست اما همه آن هم نیست. درست مثل یک لقمه غذا، که به جای آنکه یکباره آن را به خورد کودک بدهیم ریز ریزش میکنیم تا هضمش برای او راحتتر باشد. نکته مهم این است که در برابر این قبیل پرسشها تحت هیچ شرایطی قرار نیست داستان دیگری برای کودک تعریف کنیم. مثلا در مورد تولد، طبیعی است که ما نمیتوانیم همه چیز را جزبهجز برای بچهها بگوییم اما میتوانیم بخش تعدیل شدهای از مسیر تولد را برای او تعریف کنیم.
احساس امنیت را از کودک نگیرید
پرسش درمورد مرگ هم یکی دیگر از سوالهای همیشگی بچههاست که جواب دادن به آن چندان راحت نیست. اما آنچه مهم است این است که پاسخهای ما باید به گونهای باشد که در عین حال که به کودک دروغ نمیگوییم احساس امنیت او را هم بر هم نریزیم. مثلا گفتن جملاتی مثل اینکه «بابا و مامان هیچ وقت نمیمیرند» یا اینکه «ما همیشه در کنار تو هستیم» راه حل مناسبی نیست، چون نباید تاکید بر واقعیت را فراموش کنیم. به جای چنین پاسخهایی میتوانیم به بچهها بگوییم «مهم این است که ما الان کنار همدیگر هستیم و به چیزی که اتفاق نیفتاده فکر نمیکنیم؛ اما خب این را هم میدانیم که چیزی مثل مرگ وجود دارد.» البته مرز بین گفتن حقیقت و حفظ احساس امنیت در کودک بسیار باریک است و دقیقا به همین دلیل است که حرفه پدر و مادری را با باغبانی مقایسه میکنیم نه صنعتگری، چون قرار نیست چیزی را به وجود آوریم و کنارش بگذاریم بلکه درست مثل حساسیتهای حرفه باغبانی هر روز باید مراقب گلهای زندگیمان باشیم و یکی از این مراقبتها هم بر آمدن از عهده چالشهای هیجانی و شناختی بچههاست.
نتیجه یک درک متقابل
ادارک و تعریف والدین از مرگ در پاسخ به سوالهای کودکان در رابطه با این موضوع بسیار تاثیرگذار است. مثلا نوع واکنشی که ما در برابر مرگ نزدیکان از خودمان نشان میدهیم، نقش زیادی در درک بچهها از این موضوع دارد. به طور کلی در مواجهه با چنین پرسشهایی میتوان به بچهها اینطور توضیح داد: «گاهی ممکن است انتخاب خدا این باشد که ما در این دنیا نباشیم و در دنیای دیگر زندگی کنیم، درست مثل وقتی که دایی، ناچار شد از این شهر برود و در یک شهر دیگر زندگی کند....» .
بچهها نباید در سوگ ناتمام بمانند
قرار دادن کودکان در سوگناتمام نادرستترین شیوهای است که ما برای روبهرو کردن بچهها با مرگ انتخاب میکنیم. اینکه ما معمولا اجازه نمیدهیم بچهها در جریان مرگ نزدیکانمان، قرار بگیرند و کاملا ناگهانی آنها را در موقعیت نبودن قرار میدهیم آن هم بدون اینکه از قبل تعریفی به آنها داده باشیم و حتی اجازه بدهیم مراحل سوگواری را تجربه کنند، بدترین شیوه روبهرو کردن آنها با مرگ است، چون به این ترتیب ما در حقیقت زمینه ایجاد اضطراب شدید جدایی در بچهها را فراهم میکنیم. به همین دلیل است که معمولا بچههایی که تجربه سوگناتمام دارند همیشه در اضطراب از دست دادن پدر و مادرشان هستند و این ذهنیت با آنهاست که نکند یک روز ببینند مادر یا پدرشان دیگر با آنها نیست. ذهن این بچهها معمولا پر است از یک دنیا سوال عجیب و غریب در مورد مرگ و باور آن. سوالهایی که جواب دادن به آنها اصلا ساده نیست.
به بچهها پاسخهای عینی بدهید
سوال درباره خداوند، اینکه اصلا کجاست و چطور باید احساسش کنیم هم از آن دست پرسشهایی است که بچهها با مطرح کردن آن مارا غافلگیر میکنند. در پاسخ به این پرسشها باید یک چیز را خیلی خوب بدانیم و آن اینکه در ذهن بچهها همه چیز عینی است. بنابراین آنها از ما پاسخهای شناختی و هیجانی میخواهند، مثلا اینکه خدا دقیقا کجاست، چطور زندگی میکند و حتی خانهاش چه شکلی است. بنابراین اگر قرار است به سوال بچهها در مورد خدا پاسخ بدهیم میتوانیم بگوییم:« همه ما دوست داریم کسی که خیلی قوی است و همه چیز را بلد است در کنارمان باشد، این یک نفر که همه چیز را میداند و خیلی هم قوی است مامان نیست، حتی بابا هم نیست. او خداست...». البته خوشبختانه در این زمینه کتابهای زیادی است که به پدر و مادرها یاد میدهد چطور بچهها را برای درک حضور همیشگی خدا آماده کنند.
بچهها را به خاطر دانستههایشان توبیخ نکنید
گاهی بچهها با یک دنیا سوال سراغ پدر و مادر میآیند اما از قبل پاسخ این سوالها را کم یا زیاد از محیط گرفتهاند و حتی پاسخهایی دارند که برای دانستن آنها آماده نیستند. در این شرایط اولین برخورد ما به عنوان پدر و مادر باید این باشد که آنها را به خاطر دانستههایشان توبیخ نکنیم. وقتی کودک چیزی را بازگو میکند که مناسب سنش نیست، پدر و مادر نباید عکسالعمل هیجانی نشان دهند. به هر حال او قسمتی از واقعیت را فهمیده و پاک کردن آن هم از ذهنش ممکن نیست. جبهه گرفتن ما در برابر دانستهها و توبیخ کردن، حس گناه را در کودک زنده میکند و در عین حال کنجکاویاش را بیش از پیش تحریک میکند. اتفاق ناخوشایندتر هم اینکه کودک اعتمادش را نسبت به پدر و مادر از دست میدهد. در این شرایط پاسخ مناسب میتواند این باشد:« عزیزم حرفهای تو کاملا درست است و این موضوع یک موضوع بسیار مهم است. ولی بهتر است آن را یک گوشه از ذهنت نگهداری و اجازه بدهی تا کمی که بزرگتر شدی راجع به آن با هم صحبت کنیم...» مثال زدن در این شرایط کمک زیادی به شما میکند. مثالی مانند اینکه «تو الان آمادگی پوشیدن فلان لباس را نداری چون هنوز اندازهات نیست یا حتی اینکه برای یاد گرفتن جدول ضرب یا فلان مبحث ریاضی باید صبر کنی تا کمی بزرگتر شوی.»
با آرامش به سوالها جواب بدهید
معمولا جواب دادن به سوالهای غیر معمول کودکان 3 یا 4 ساله بسیار راحتتر از بزرگترهاست، چون در این سن و سال مفاهیم کلی برای آنها قانع کننده است و خیلی سریع راضی میشوند. اما همین بچهها وقتی بزرگتر میشوند به پاسخهای دقیقتری نیاز دارند چون هم قدرت درکشان بیشتر شده هم ذهنشان کنجکاوتر. در حقیقت مرحله به مرحله درک آنها به واقعیت نزدیکتر میشود. در این شرایط بهترین واکنش در برابر پرسشهای آنها، حفظ آرامش و دوری از اضطراب است. هرچقدر ما با امنیت خاطر و بدون انتقال حس ترس و اضطراب به بچهها پاسخ بدهیم، زمینه دریافت پاسخ مناسبتر در آنها را بیشتر فراهم کردهایم، چون وقتی با اضطراب پاسخ میدهیم یا خودمان را به گیجی میزنیم بچهها کاملا متوجه احساس ما میشوند. بنابراین هرچه با آرامش بیشتر و بدون مقاومت به سوالهای آنها پاسخ بدهیم بچهها بیشتر به ما اعتماد میکنند.
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:41 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
گـردو، سالمترین آجیــل
به گفته دانشمندان مرکز تحقیقات غذایی پنسیلوانیا، در میان روغنهای آجیلی بالاترین میزان مواد آلی وآنتی اکسیدان به روغن گردو اختصاص دارد.
به گفته دانشمندان مرکز تحقیقات غذایی پنسیلوانیا، در میان روغنهای آجیلی بالاترین میزان مواد آلی وآنتی اکسیدان به روغن گردو اختصاص دارد. روغن حاصل از این مغز نسبت به پسته، فندق، بادام زمینی و بادام سالمتر و مقویتر است. تحقیقات نشان میدهد، یک مشت گردو از همین میزان مغز و آجیلهای دیگر، 2 برابر بیشتر آنتیاکسیدان دارد. مصرف روغنهای آجیلی میزان حملات قلبی ودیابت نوع 2، بعضی از انواع سرطانها ومشکلات دیگر بهداشتی را به میزان 2 برابر کاهش میدهد. البته این مواد بهدلیل حرارت بالا از بین میروند و بهتر است برای بهرهمندی بهتر و بیشتر از مواد طبیعی موجود در این مواد، آنها را خام و بو نداده مصرف کرد. روغنهای آجیلی بهدلیل نداشتن مواد آلرژی زایی مثل گلوتن، امکان ایجاد حساسیت را ندارند و افراد میتوانند به راحتی از این مواد استفاده کنند.
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:38 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:33 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
بررسی یکی از رایجترین علتهای کمر درد
درد عصب سیاتیک یکی از شایعترین بیماریهایی است که به دلایل مختلف از قبیل تخریب غشای دیسک، جابه جایی لگن، آسیب دیدن استخوان خاجی، فشارهای عصبی و استرس ممکن است در افراد بزرگسال دیده شود.
درد عصب سیاتیک یکی از شایعترین بیماریهایی است که به دلایل مختلف از قبیل تخریب غشای دیسک، جابه جایی لگن، آسیب دیدن استخوان خاجی، فشارهای عصبی و استرس ممکن است در افراد بزرگسال دیده شود. اگر تا امروز برای درمان قطعی این بیماری روش یا شیوههای درمانی خاصی شناسایی و معرفی نشده است اما راهکارهای مختلفی در شیوههای درمانهای طبیعی در جهان وجود دارد که ابتلا به این بیماری و عود کردن آن در بدن را کنترل و مهار میکند. در طب سنتی ایران نیز تدابیر و دستورات مختلفی درباره چگونگی پیشگیری از ابتلا به این بیماری ذکر شده که رعایت آنها بیمار مستعد به ابتلا به سیاتیک را از نگرانی رهایی میبخشد.
چرا سیاتیکتان دردناک میشود ؟
درد عصب سیاتیک یکی از شایعترین دردهایی است که بیشتر انسانها حداقل یکبار آن را در زندگی خود تجربه کردهاند. این عصب که در طب سنتی ایران با نام «عرق النساء» از آن یاد میشود در حقیقت ضخیمترین و بلندترین عصبی است که در بدن وجود دارد. ریشه این عصب در استخوان خاجی و 3 مهره انتهایی ستون فقرات قرار دارد و ادامه آن به سمت پاها کشیده میشود.یکی از رایجترین دلایلی که موجب بروز درد عصب سیاتیک میشود فشارهایی است که بهدلیل جابهجایی دیسک یا تغییر حالت آن به این عصب وارد شده و موجب دردناک شدن آن میشود. در حقیقت اگر دیسک دفرمه شده و با تغییر حالتهایی که به دلایل مختلف در بدن بهوجود میآید کوچکترین فشاری به عصب سیاتیک وارد کند، این عصب را تحریک کرده و موجب متورم شدن آن و در نهایت دردناک شدن آن میشود.
سرما برای سیاتیک سم است
بیشتر افرادی که دردهای سیاتیک را تجربه میکنند براساس تجربیات خود به این مسئله اشراف دارند که سرما میزان دردهای عصب سیاتیک را افزایش میدهد؛ علت این مسئله آن است که هوای سرد موجب افزایش غلظت مایع میان مفصلی میشود و افزایش حجم این مایع همانطور که اشاره شد موجب فشار آمدن به عصب سیاتیک شده و آن را دردناک میکند بنابراین درمانگران طب سنتی به افراد مبتلا به سیاتیک توصیه میکنند از قرار گرفتن در شرایط آب و هوایی سرد پرهیز کنند و مصرف موادغذایی که مزاج و طبع سرد دارند را در سبدغذایی خود کاهش دهند.
سیاتیک با استرس تشدید میشود؟
افرادی که مبتلا به سیاتیک هستند به این معنا که چه به دلایل ذکر شده از قبیل جابهجایی دیسک، تجمع رسوبات در اطراف مهرهها یا جابهجایی لگن دچار سیاتیک هستند و چه افرادی که این بیماری را بهصورت ارثی در بدن دارند با داشتن استرس، اضطراب، شوک و عصبانیت که منجر به انقباض عضلات بدن میشود، به دردهای سیاتیک مبتلا میشوند. شنیدن خبر بد توسط این افراد موجب افزایش درد در اعصاب آنها بهویژه عصب سیاتیکشان میشود.
توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که تمامی این فشارها و تنشهای عصبی موجب بروز انقباضهای عضلانی در بدن شده و در نهایت منجر به تنگ شدن مجاری ریشههای عصبی میشود. این تنگی مجاری به اعصاب بهویژه عصب سیاتیک فشار وارد کرده و منجر به افزایش درد یا شروع درد در بیماران مستعد به دردهای سیاتیکی میشود؛ به همین دلیل است که در شرایط بحرانی و استرسزا بسیاری از افرادی که مستعد ابتلا به سیاتیک هستند دچار اسپاسمها و انقباضهای عضلانی شده و بدنشان دردناک میشود.
اگر سیاتیک دارید ماست نخورید
در طب سنتی توصیههای کاربردی زیادی برای پیشگیری از عود کردن دردهای عصب سیاتیک به افراد مبتلا به سیاتیک شده است.
- درمانگران طب سنتی انجام حرکتهای ورزشی ملایم و پیاده روی صبحگاهی یا عصرگاهی مستمر را در بهبود علائم حملات سیاتیک بسیار موثر میدانند و معتقدند ورزشهای نرم و ملایم به مرور مانع از گرفتگی و درد این عصب میشود.
- براساس متون کهن طب سنتی، مصرف ماست و دوغ به همراه غذاها و موادغذایی که در آنها گوشت قرمز یا سفید مصرف شده، اکیدا توصیه نمیشود و بیماران مبتلا به سیاتیک باید از مصرف ماست یا دوغ به همراه این غذاها پرهیز کنند.
- این افراد بهتر است در وعدههای غذایی خود بهویژه وعده صبحانه یا میان وعدههای صبح و عصر از شیره انگور و مغزگردو استفاده کنند؛ این مواد تاثیر زیادی در بهبود سیاتیک و پیشگیری از دردناک شدن آن دارد.
یک هشدار جدی
گاهی در برخی از موارد ابتلا به سیاتیک تکرار انقباضها و اسپاسمهای عصبی شدید در عضلات بدن بهویژه عضلات کمر و پا منجر به نوعی دررفتگی مفصل ران و انحراف آن از مسیر اصلی خودش میشود. شناسایی این مسئله قطعا با نظر متخصص مربوطه باید انجام شود اما باید توجه داشت افراد مبتلا به سیاتیکهای شدید که این مسئله را چند بار در طول هفته تجربه میکنند باید به بررسی وضعیت مفاصل ران خود نیز بپردازند و از سلامت آن مطمئن شوند چرا که بروز این انحراف در مفصل و درمان نکردن آن به مرور، موجب بروز ترس از حرکت و مانع از حرکت بیمار شده و عوارض جبران نشدنی برای او به همراه دارد.
نکته
درمان قطعی برای دردهای سیاتیکی در شیوههای مختلف درمانی وجود ندارد اما رعایت نکات ایمنی، شیوه درست نشستن و بلند شدن به پیشگیری دردهای سیاتیک کمک میکند
علائم دردهای سیاتیک را بشناسیم
افرادی که به دردهای عصب سیاتیک مبتلا هستند کاملا با این موضوع آشنایی دارند که دردهای سیاتیک با شدت بسیار خفیف آغاز میشود و به مرور افزایش یافته و تشدید میشود، بهطوری که تمامی ناحیه کمر و پاها را به مرور درگیر و دردناک میکند. گاهی شدت درد آنچنان زیاد میشود که بیمار حتی قادر نیست پاهای خود را حرکت دهد و در شرایط فیزیکی دیگری قرار گیرد. به همین دلیل گاهی ممکن است شدت درد بیمار را خانهنشین کند. این واکنشها همگی از علائم عود کردن سیاتیک در افراد است.
این بیماری درمان قطعی ندارد
متاسفانه درمان قطعی برای دردهای سیاتیکی در شیوههای مختلف درمانی وجود ندارد اما رعایت نکات ایمنی لازم، شیوه درست نشستن و بلند شدن، مراقبت از بدن و پیشگیری از دریافت ضربههای احتمالی به لگن، پرهیز از جابه جایی اجسام سنگین و مراقبت از دیسک کمر همگی از جمله مواردی است که به پیشگیری از ابتلا و تشدید دردهای سیاتیک کمک میکند. علاوه بر اینها پرهیز از قرار گرفتن در شرایط بحرانی، پر استرس و محیطهای تنشزا نیز در پیشگیری از انقباضات و اسپاسمهای عصب سیاتیک بسیار موثر است. پرهیز از مصرف بیش از اندازه غذاهایی با طبع سرد و رعایت نکات ذکر شده میتواند تاثیر بسیار زیادی در پیشگیری از بروز این بیماری در بدن داشته باشد و رعایت نکردن این نکات و بیتوجهی به آنها نیز با شروع دردهای خفیف و بهدنبال آن بروز دردهای شدید در بدن همراه است.
منبع: Bartarinha.ir
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:30 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
آن دنیا مصاحبه میکنم!
سجاد کریمی به جرم قتل دکتر سرابی در حالی به پای چوبه دار رفت که مردم از ساعتها قبل برای دیدن اعدام او در محل اجرای حکم حاضر شده بودند و با اینکه شاهد صحنهای ناخوشایند بودند اما از اینکه او تاوان جنایت خود را میدهد راضی بودند.
سجاد کریمی به جرم قتل دکتر سرابی در حالی به پای چوبه دار رفت که مردم از ساعتها قبل برای دیدن اعدام او در محل اجرای حکم حاضر شده بودند و با اینکه شاهد صحنهای ناخوشایند بودند اما از اینکه او تاوان جنایت خود را میدهد راضی بودند.
ساعت 5 بامداد است و گروهی از مردم با اطلاع از اجرای حکم قصاص و اعدام متهم ردیف اول پرونده قتل دکتر سرابی در محل حادثه - میدان نبوت (هفت حوض نارمک) تهران - تجمع کرده اند.
مکان اعدام درست ابتدای خیابان جانبازان شرقی است و دو طرف خیابان به وسیله داربستهای فلزی مسدود شده و شهروندان از پشت داربستهای فلزی شاهد لحظه لحظه مراسم اعدام بودند.
هیچکس نمی دانست اعدام چه ساعتی برگزار می شود. سرهنگ خانچرلی از پلیس پیشگیری نیروی انتظامی تهران بزرگ در محل اعدام حاضر شد و دستورات لازم را برای استقرار صحیح جرثقیل و نیروهای امنیتی صادر کرد.
ساعت 5:05 دقیقه بامداد است و یک گروهبان نیروی انتظامی با در دست داشتن طناب سرمه ای رنگ به بالای جرثقیل رفته و طناب اعدام را گره زده و آماده کرد.
لحظه به لحظه بر تعداد شاهدان و حاضران افزوده می شد. ساعت 5:20 دقیقه بامداد شد و صدای اذان از منارههای مسجد بزرگ نارمک بلند شد.
ساعت 5:31 دقیقه بامداد یک خودرو بنز نیروی انتظامی وارد محل اعدام شد و دو مامور اجرای حکم با نقابهای سیاه پارچه ای محل اعدام را چک کردند.
ساعت 45: 5 دقیقه بامداد خودروی حامل سجاد کریمی متهم ردیف اول پرونده دکتر سرابی وارد میدان نارمک شد. تمام خبرنگاران و عکاسان دور خودرو حلقه زده بودند تا لحظه بیرون آمدن قاتل را ثبت کنند.
وقتی که سجاد (قاتل دکتر سرابی) از خودرو بیرون آمد در گفتگو با خبرنگاران در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: از کار خودم پشیمان نیستم. اگر مصاحبه ای دارید آن دنیا با شما گفتگو می کنم. وقتی که از قاتل سوال شد که اسلحه را از کجا تامین کردید گفت: خانه ای که در آن دو اسلحه نباشد خانه نیست!
پس از قرائت قرآن کریم نماینده ویژه دادستان حکم نهایی اعدام را که توسط دیوانعالی کشور تائید شده بود پشت بلندگو قرائت کرد.
پس از قرائت حکم، متهم روی چهار پایه فلزی قرار گرفت و ماموران اعدام طناب دار را برگردن او انداختند. سرهنگ محمدیان رئیس پلیس آگاهی تهران و امیرآبادی معاون دادستان سرپرست دادسرای جنایی هم در محل حضور داشتند. راس ساعت 5:58 دقیقه چهارپایه فلزی با ضربه پای مامور اعدام حرکت کرد و قاتل دکتر سرابی اعدام شد.
تمام فضای محل اعدام را سکوت فراگرفته بود. برخی از حاضران که اکثرا جوان و نوجوان و حتی دختران جوان بودند در گفتگو با مهر عنوان کردند با اینکه دیدن این صحنه ها دلخراش است ولی دیدن قصاص و اعدام افراد شرور و قاتل می تواند درس عبرتی برای اشرار باشد. دهها نفر از جوانان حاضر در محل اعدام ساعتها قبل برای خود جا رزرو کرده بودند.
یکی از حاضران می گفت: نمیدانم با اینکه اینقدر مجرمان و قاتلان اعدام می شود چرا درس عبرت نمی گیرند. شهروند دیگری اظهار داشت: متاسفانه بعد از چند روز یا هفته این صحنه ها فراموش می شود و باز روز از نو و روزی از نو...
بر اساس این گزارش جسد بی جان سجاد کریمی پس از 26 دقیقه بر چوبه دار در ساعت 6:24 دقیقه توسط پزشک پزشکی قانونی معاینه و مرگ تائید شد و در حالی که قاتل بر طناب دار معلق بود کیسه مشکی را برتن متهم اعدامی کشیدند و پس از بریدن طناب دار جسد او را با آمبولانس به پزشکی قانونی منتقل کردند.
شامگاه 31 شهریور سال گذشته دکتر غلامرضا سرابی، متخصص قلب و عروق، در حوالی نارمک با شلیک 2 گلوله موتورسواران ناشناس هدف قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد، اما با وجود تلاش پزشکان، بعد از ظهر جمعه (2 مهر) جان باخت.
پس از شناسایی متهمان این پرونده دو نفر به نامهای سجاد و علی توسط بازپرس پرونده شناسایی و دستگیر شدند و در نهایت جلسه محاکمه متهمان، در تاریخ 24 اسفند سال گذشته در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد.
قاضی همتیار بعد از مشورت با مستشاران دادگاه، سجاد، متهم ردیف اول را به اتهام قتل عمد به قصاص و به اتهام سرقت، نصب و تغییر شماره پلاک و سرپیچی از دستور پلیس به تحمل 4 سال و 6 ماه حبس و 74 ضربه شلاق محکوم کرد. طبق حکم دادگاه، علی، متهم ردیف دوم نیز به تحمل 10 سال حبس (5 سال تعلیقی) محکوم شده است.
پرونده این جنایت، بعد از ابلاغ حکم به طرفین پرونده، به دیوان عالی کشور ارجاع شد تا قضات دیوان عالی نیز درباره پرونده و حکم صادر شده، نظر دهند. سرانجام قضات شعبه 20 دیوان عالی کشور بعد از بررسی پرونده و مشورت، حکم صادره درباره متهمان را تأیید کردند. سرانجام امروز سجاد پیش از طلوع خورشید روز 29 شهریور ماه به دار آویخته شد.
منبع: مهر
ساعت 5 بامداد است و گروهی از مردم با اطلاع از اجرای حکم قصاص و اعدام متهم ردیف اول پرونده قتل دکتر سرابی در محل حادثه - میدان نبوت (هفت حوض نارمک) تهران - تجمع کرده اند.
مکان اعدام درست ابتدای خیابان جانبازان شرقی است و دو طرف خیابان به وسیله داربستهای فلزی مسدود شده و شهروندان از پشت داربستهای فلزی شاهد لحظه لحظه مراسم اعدام بودند.
هیچکس نمی دانست اعدام چه ساعتی برگزار می شود. سرهنگ خانچرلی از پلیس پیشگیری نیروی انتظامی تهران بزرگ در محل اعدام حاضر شد و دستورات لازم را برای استقرار صحیح جرثقیل و نیروهای امنیتی صادر کرد.
ساعت 5:05 دقیقه بامداد است و یک گروهبان نیروی انتظامی با در دست داشتن طناب سرمه ای رنگ به بالای جرثقیل رفته و طناب اعدام را گره زده و آماده کرد.
لحظه به لحظه بر تعداد شاهدان و حاضران افزوده می شد. ساعت 5:20 دقیقه بامداد شد و صدای اذان از منارههای مسجد بزرگ نارمک بلند شد.
ساعت 5:31 دقیقه بامداد یک خودرو بنز نیروی انتظامی وارد محل اعدام شد و دو مامور اجرای حکم با نقابهای سیاه پارچه ای محل اعدام را چک کردند.
ساعت 45: 5 دقیقه بامداد خودروی حامل سجاد کریمی متهم ردیف اول پرونده دکتر سرابی وارد میدان نارمک شد. تمام خبرنگاران و عکاسان دور خودرو حلقه زده بودند تا لحظه بیرون آمدن قاتل را ثبت کنند.
وقتی که سجاد (قاتل دکتر سرابی) از خودرو بیرون آمد در گفتگو با خبرنگاران در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: از کار خودم پشیمان نیستم. اگر مصاحبه ای دارید آن دنیا با شما گفتگو می کنم. وقتی که از قاتل سوال شد که اسلحه را از کجا تامین کردید گفت: خانه ای که در آن دو اسلحه نباشد خانه نیست!
پس از قرائت قرآن کریم نماینده ویژه دادستان حکم نهایی اعدام را که توسط دیوانعالی کشور تائید شده بود پشت بلندگو قرائت کرد.
پس از قرائت حکم، متهم روی چهار پایه فلزی قرار گرفت و ماموران اعدام طناب دار را برگردن او انداختند. سرهنگ محمدیان رئیس پلیس آگاهی تهران و امیرآبادی معاون دادستان سرپرست دادسرای جنایی هم در محل حضور داشتند. راس ساعت 5:58 دقیقه چهارپایه فلزی با ضربه پای مامور اعدام حرکت کرد و قاتل دکتر سرابی اعدام شد.
تمام فضای محل اعدام را سکوت فراگرفته بود. برخی از حاضران که اکثرا جوان و نوجوان و حتی دختران جوان بودند در گفتگو با مهر عنوان کردند با اینکه دیدن این صحنه ها دلخراش است ولی دیدن قصاص و اعدام افراد شرور و قاتل می تواند درس عبرتی برای اشرار باشد. دهها نفر از جوانان حاضر در محل اعدام ساعتها قبل برای خود جا رزرو کرده بودند.
یکی از حاضران می گفت: نمیدانم با اینکه اینقدر مجرمان و قاتلان اعدام می شود چرا درس عبرت نمی گیرند. شهروند دیگری اظهار داشت: متاسفانه بعد از چند روز یا هفته این صحنه ها فراموش می شود و باز روز از نو و روزی از نو...
بر اساس این گزارش جسد بی جان سجاد کریمی پس از 26 دقیقه بر چوبه دار در ساعت 6:24 دقیقه توسط پزشک پزشکی قانونی معاینه و مرگ تائید شد و در حالی که قاتل بر طناب دار معلق بود کیسه مشکی را برتن متهم اعدامی کشیدند و پس از بریدن طناب دار جسد او را با آمبولانس به پزشکی قانونی منتقل کردند.
شامگاه 31 شهریور سال گذشته دکتر غلامرضا سرابی، متخصص قلب و عروق، در حوالی نارمک با شلیک 2 گلوله موتورسواران ناشناس هدف قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد، اما با وجود تلاش پزشکان، بعد از ظهر جمعه (2 مهر) جان باخت.
پس از شناسایی متهمان این پرونده دو نفر به نامهای سجاد و علی توسط بازپرس پرونده شناسایی و دستگیر شدند و در نهایت جلسه محاکمه متهمان، در تاریخ 24 اسفند سال گذشته در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد.
قاضی همتیار بعد از مشورت با مستشاران دادگاه، سجاد، متهم ردیف اول را به اتهام قتل عمد به قصاص و به اتهام سرقت، نصب و تغییر شماره پلاک و سرپیچی از دستور پلیس به تحمل 4 سال و 6 ماه حبس و 74 ضربه شلاق محکوم کرد. طبق حکم دادگاه، علی، متهم ردیف دوم نیز به تحمل 10 سال حبس (5 سال تعلیقی) محکوم شده است.
پرونده این جنایت، بعد از ابلاغ حکم به طرفین پرونده، به دیوان عالی کشور ارجاع شد تا قضات دیوان عالی نیز درباره پرونده و حکم صادر شده، نظر دهند. سرانجام قضات شعبه 20 دیوان عالی کشور بعد از بررسی پرونده و مشورت، حکم صادره درباره متهمان را تأیید کردند. سرانجام امروز سجاد پیش از طلوع خورشید روز 29 شهریور ماه به دار آویخته شد.
منبع: مهر
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:23 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
شب حادثه در تماسهای تلفنی، بار دیگر نقشه قتل را مرور کردیم و قرار شد، مرد موردعلاقهام نیمه شب در حالی که من در ورودی منزل را باز گذاشتهام وارد خانه شود. او طبق برنامه پس از ورود به منزل با ضربات چاقو همسرم را به قتل رساند و بعد از اطمینان از مرگ وی متواری شد.
شرق: مردی بعد از برقراری رابطه با یک زن متاهل، برای ازدواج با او شوهرش را کشت.
این متهم اکنون فراری است و پلیس شهرستان کلاله واقع در استان گلستان تحقیقات گستردهای را برای دستگیری او آغاز کرده است.
ماموران پلیس بعد از اینکه از قتل یک مرد 75ساله باخبر شدند به خانه او رفتند و در همان بدو تحقیقات با مشکوک شدن به همسر مقتول او را تحت بازجویی قرار دادند. این زن در اعترافات خود ضمن معرفی قاتل، از رابطه پنهانیاش با او پرده برداشت و گفت: مدتی پیش روی زمینهای کشاورزی این فرد کارگری میکردم و به تدریج به او علاقهمند شدم و رابطه پنهانی با او را آغاز کردم.
این زن افزود: ما با گذشت مدتی از شروع این ارتباط، تصمیم به ازدواج گرفتیم. تنها مانع بر سر راه ما، همسرم بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم او را بکشیم.
وی در ادامه اعترافات خود گفت: شب حادثه در تماسهای تلفنی، بار دیگر نقشه قتل را مرور کردیم و قرار شد، مرد موردعلاقهام نیمه شب در حالی که من در ورودی منزل را باز گذاشتهام وارد خانه شود. او طبق برنامه پس از ورود به منزل با ضربات چاقو همسرم را به قتل رساند و بعد از اطمینان از مرگ وی متواری شد.
این زن در ادامه اعترافات تکاندهنده خود ادامه داد: پس از خروج این مرد از منزل با من تماس گرفت و خواست بدون همراه بردن دو دختر 9 و 12 سالهام، با وی فرار کنم ولی من حاضر به این کار نشدم.
این زن در ادامه، انگیزه خود را برای همکاری برای قتل همسرش و ارتباط پنهانی با قاتل، بیتوجهی همسرش به او و پرداخت نکردن نفقه عنوان کرد. بنا بر این گزارش در حالی که این زن در بازداشت به سر میبرد پلیس در تعقیب همدست اوست.
منبع: تابناک
این متهم اکنون فراری است و پلیس شهرستان کلاله واقع در استان گلستان تحقیقات گستردهای را برای دستگیری او آغاز کرده است.
ماموران پلیس بعد از اینکه از قتل یک مرد 75ساله باخبر شدند به خانه او رفتند و در همان بدو تحقیقات با مشکوک شدن به همسر مقتول او را تحت بازجویی قرار دادند. این زن در اعترافات خود ضمن معرفی قاتل، از رابطه پنهانیاش با او پرده برداشت و گفت: مدتی پیش روی زمینهای کشاورزی این فرد کارگری میکردم و به تدریج به او علاقهمند شدم و رابطه پنهانی با او را آغاز کردم.
این زن افزود: ما با گذشت مدتی از شروع این ارتباط، تصمیم به ازدواج گرفتیم. تنها مانع بر سر راه ما، همسرم بود به همین دلیل تصمیم گرفتیم او را بکشیم.
وی در ادامه اعترافات خود گفت: شب حادثه در تماسهای تلفنی، بار دیگر نقشه قتل را مرور کردیم و قرار شد، مرد موردعلاقهام نیمه شب در حالی که من در ورودی منزل را باز گذاشتهام وارد خانه شود. او طبق برنامه پس از ورود به منزل با ضربات چاقو همسرم را به قتل رساند و بعد از اطمینان از مرگ وی متواری شد.
این زن در ادامه اعترافات تکاندهنده خود ادامه داد: پس از خروج این مرد از منزل با من تماس گرفت و خواست بدون همراه بردن دو دختر 9 و 12 سالهام، با وی فرار کنم ولی من حاضر به این کار نشدم.
این زن در ادامه، انگیزه خود را برای همکاری برای قتل همسرش و ارتباط پنهانی با قاتل، بیتوجهی همسرش به او و پرداخت نکردن نفقه عنوان کرد. بنا بر این گزارش در حالی که این زن در بازداشت به سر میبرد پلیس در تعقیب همدست اوست.
منبع: تابناک
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:15 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
از 13 سالگی تا 18 سالگی که سن و سالش به مرز قانونی شدن میرسد، میافتد دنبال گواهینامه گرفتن و تا همین دو سال پیش هر سال دنبال گواهینامه جدیدی بوده و بالاخره در 50 سالگی پانزدهمین گواهینامهاش را میگیرد.
تهران امروز: «اگر گواهینامههایم را به هم بچسبانم از قدم بلندتر میشود»؛ این بخشی از صحبتهای سیدکاظم شریفی، مرد 52 سالهای است که از 12-13 سالگی عاشق رانندگی و گواهینامه گرفتن میشود.
از 13 سالگی تا 18 سالگی که سن و سالش به مرز قانونی شدن میرسد، میافتد دنبال گواهینامه گرفتن و تا همین دو سال پیش هر سال دنبال گواهینامه جدیدی بوده و بالاخره در 50 سالگی پانزدهمین گواهینامهاش را میگیرد.
اهل خمین است و بازنشسته سازمان بهزیستی. آنقدر در این سالها گواهینامه گرفته که دیگر هیچ گواهینامه رانندگی وجود ندارد که او نگرفته باشد. گفتوگوی خواندنی تهرانامروز با سلطان بیچون و چرای گواهینامه در ایران پر از نکتههای بامزهای است که علاقه این مرد به رانندگی را نشان میدهند.
گواهینامههای چه خودروهایی را دارید؟
من همه گواهینامههای رانندگی کشور اعم از سبک، سنگین، درون شهری، برون شهری، ماشینآلات کشاورزی، معدنی، عمرانی و صنعتی را دارم. 15 عنوان گواهینامه من شامل گواهینامههای دوچرخه، موتور سیکلت، پایه2، پایه یک، بینالمللی، جرثقیل، لودر، گریدر، بولدوزر، دامپر، تراکتور، کمباین، بیل مکانیکی، غلتک و لیفتراک میشود.
اولین گواهینامه را کی گرفتید؟
اولین گواهینامه را در سن 13 سالگی گرفتم که مربوط به دوچرخه بود.
آخرین گواهینامهای که گرفتید کی بود؟
آخرین گواهینامههایم را سال 88 گرفتم و برای ماشینهای گریدر و دامپر بود.
گرفتن کدام گواهینامه از بقیه سختتر بود؟
به نظرم پایه یک سختتر بود. 24 سال پیش یعنی سال 66 این گواهینامه را گرفتم. امتحان جرثقیل از همه امتحانها سختتر بود. چهار بار رد شدم. آیتمهای خاصی دارد. مثلا میگویند این بار را از زمین بلند کن و بدون اینکه تعادلش به هم بخورد بگذار کنار جرثقیل. بعد باید در یک زاویه خاصی همان بار را جابهجا کرد. اگر این زاویهها یا محل فرود آمدن بار بههم بخورد، رد میکنند. باید طوری با لیدرها تنظیم کنی که قشنگ سر جای خودش قرار بگیرد.
برای گرفتن و آشنایی با این ماشینهای عجیب و غریب کجا آموزش میدید؟
در ایران جای خاصی برای آموزش وجود ندارد. معمولا جلوی ساختمانی یا جایی، ماشینی را پیدا میکردم و پولی به صاحبش میدادم و خواهش میکردم که ماشینش را چند ساعتی به من قرض بدهد. کمپرسی و بولدوزر و هر کدام از این ماشینها را با سختی پیدا کردم.
روزهای امتحان در شهرک آزمایش هم مشکلات زیادی داشتم و هیچ امکاناتی نداشتم. باید برای جناب سرهنگ آژانسی میگرفتم و آنها را میبردم جایی که ماشین سنگینی باشد تا با کلی دردسر امتحان بگیرند. پراید و پیکان هم نیست که راحت باشد. با شرایط خاصی که من و سرهنگ داشتیم با استرس خاصی امتحان میدادم. دفعه اول معمولا قبول نمیشدم. در ماشینهای سنگین در آیتمهای اولیه رد میشدم. بعد از تمرینهای مداومی که انجام دادم. در سرما و گرما و در خیابان و بیابان سخت تمرین میکردم.
چرا این همه گواهینامه گرفتید؟
از بچگی به رانندگی علاقه داشتم و از همان 12-13 سالگی افتادم دنبال گواهینامه گرفتن. به مرور زمان گواهینامه پایه 2 را گرفتم، بعد موتور. آنجا در ذهنم جرقهای زده شد که تا آخر قضیه بروم و ته آن را دربیاورم. برای همین انگیزهای پیدا کردم برای ثبتنام گرفتن گواهینامههای ویژه.
از پیگیری 37 ساله برای گرفتن این همه گواهینامه، خسته نشدهاید؟
بعضیها میگفتند که این گواهینامهها را میخواهی چه کار اما خیلیها هم که میفهمیدند که من در این کار همتایی ندارم انرژی مضاعفی به من میدادند و تشویقم میکردند.
برای ثبت این رکورد در جهان هم اقدامی کردهاید؟
مدارکم را به صورت PDF برای گینس فرستادم و مکاتبههایم کمتر از یک ماه نتیجه داد و از من تقدیر و تشکر کردند. اگر ایران حمایت کند، یکسری کارهای عملی باید انجام بدهم و مدارک را تحویل بدهم تا این رکورد ثبت جهانی شود. وزارت خارجه ایران هم این موضوع را تایید کرده است. البته هزینههایی هم دارد که نهادهای دولتی باید حمایت کنند. راهنمایی و رانندگی هم گفته ما فقط میتوانیم مدارک را تایید کنیم.
چندتا از این گواهینامهها را استفاده میکنید؟
قبلا تقریبا از همه گواهینامهها استفاده میکردم اما الان دیگر استفاده نمیکنم. از دوچرخه شروع میشد که با آن میرفتم مدرسه و سرکار که برای سال 52 بود. الان سن و سالم کمی بالا رفته و بهخاطر بازنشستگی و کم حوصلگی کمی این کار را کنار گذاشتهام.
از 13 سالگی تا 18 سالگی که سن و سالش به مرز قانونی شدن میرسد، میافتد دنبال گواهینامه گرفتن و تا همین دو سال پیش هر سال دنبال گواهینامه جدیدی بوده و بالاخره در 50 سالگی پانزدهمین گواهینامهاش را میگیرد.
اهل خمین است و بازنشسته سازمان بهزیستی. آنقدر در این سالها گواهینامه گرفته که دیگر هیچ گواهینامه رانندگی وجود ندارد که او نگرفته باشد. گفتوگوی خواندنی تهرانامروز با سلطان بیچون و چرای گواهینامه در ایران پر از نکتههای بامزهای است که علاقه این مرد به رانندگی را نشان میدهند.
گواهینامههای چه خودروهایی را دارید؟
من همه گواهینامههای رانندگی کشور اعم از سبک، سنگین، درون شهری، برون شهری، ماشینآلات کشاورزی، معدنی، عمرانی و صنعتی را دارم. 15 عنوان گواهینامه من شامل گواهینامههای دوچرخه، موتور سیکلت، پایه2، پایه یک، بینالمللی، جرثقیل، لودر، گریدر، بولدوزر، دامپر، تراکتور، کمباین، بیل مکانیکی، غلتک و لیفتراک میشود.
اولین گواهینامه را کی گرفتید؟
اولین گواهینامه را در سن 13 سالگی گرفتم که مربوط به دوچرخه بود.
آخرین گواهینامهای که گرفتید کی بود؟
آخرین گواهینامههایم را سال 88 گرفتم و برای ماشینهای گریدر و دامپر بود.
گرفتن کدام گواهینامه از بقیه سختتر بود؟
به نظرم پایه یک سختتر بود. 24 سال پیش یعنی سال 66 این گواهینامه را گرفتم. امتحان جرثقیل از همه امتحانها سختتر بود. چهار بار رد شدم. آیتمهای خاصی دارد. مثلا میگویند این بار را از زمین بلند کن و بدون اینکه تعادلش به هم بخورد بگذار کنار جرثقیل. بعد باید در یک زاویه خاصی همان بار را جابهجا کرد. اگر این زاویهها یا محل فرود آمدن بار بههم بخورد، رد میکنند. باید طوری با لیدرها تنظیم کنی که قشنگ سر جای خودش قرار بگیرد.
برای گرفتن و آشنایی با این ماشینهای عجیب و غریب کجا آموزش میدید؟
در ایران جای خاصی برای آموزش وجود ندارد. معمولا جلوی ساختمانی یا جایی، ماشینی را پیدا میکردم و پولی به صاحبش میدادم و خواهش میکردم که ماشینش را چند ساعتی به من قرض بدهد. کمپرسی و بولدوزر و هر کدام از این ماشینها را با سختی پیدا کردم.
روزهای امتحان در شهرک آزمایش هم مشکلات زیادی داشتم و هیچ امکاناتی نداشتم. باید برای جناب سرهنگ آژانسی میگرفتم و آنها را میبردم جایی که ماشین سنگینی باشد تا با کلی دردسر امتحان بگیرند. پراید و پیکان هم نیست که راحت باشد. با شرایط خاصی که من و سرهنگ داشتیم با استرس خاصی امتحان میدادم. دفعه اول معمولا قبول نمیشدم. در ماشینهای سنگین در آیتمهای اولیه رد میشدم. بعد از تمرینهای مداومی که انجام دادم. در سرما و گرما و در خیابان و بیابان سخت تمرین میکردم.
چرا این همه گواهینامه گرفتید؟
از بچگی به رانندگی علاقه داشتم و از همان 12-13 سالگی افتادم دنبال گواهینامه گرفتن. به مرور زمان گواهینامه پایه 2 را گرفتم، بعد موتور. آنجا در ذهنم جرقهای زده شد که تا آخر قضیه بروم و ته آن را دربیاورم. برای همین انگیزهای پیدا کردم برای ثبتنام گرفتن گواهینامههای ویژه.
از پیگیری 37 ساله برای گرفتن این همه گواهینامه، خسته نشدهاید؟
بعضیها میگفتند که این گواهینامهها را میخواهی چه کار اما خیلیها هم که میفهمیدند که من در این کار همتایی ندارم انرژی مضاعفی به من میدادند و تشویقم میکردند.
برای ثبت این رکورد در جهان هم اقدامی کردهاید؟
مدارکم را به صورت PDF برای گینس فرستادم و مکاتبههایم کمتر از یک ماه نتیجه داد و از من تقدیر و تشکر کردند. اگر ایران حمایت کند، یکسری کارهای عملی باید انجام بدهم و مدارک را تحویل بدهم تا این رکورد ثبت جهانی شود. وزارت خارجه ایران هم این موضوع را تایید کرده است. البته هزینههایی هم دارد که نهادهای دولتی باید حمایت کنند. راهنمایی و رانندگی هم گفته ما فقط میتوانیم مدارک را تایید کنیم.
چندتا از این گواهینامهها را استفاده میکنید؟
قبلا تقریبا از همه گواهینامهها استفاده میکردم اما الان دیگر استفاده نمیکنم. از دوچرخه شروع میشد که با آن میرفتم مدرسه و سرکار که برای سال 52 بود. الان سن و سالم کمی بالا رفته و بهخاطر بازنشستگی و کم حوصلگی کمی این کار را کنار گذاشتهام.
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:13 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
سالها این وضع ادامه یافت تا اینکه یک روز همسایگان جدیدی در نزدیکی پیرمرد سکنی گزیدند آنها خانواده ی خوشبختی بودند که دختر جوان و زیبایی داشتند.
در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود.
هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد.
او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود.
شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد ...
و از او وحشت داشتند ، کودکان از او دوری می جستند
و مردم از او کناره گیری می کردند.
قیافه ی زننده و زشت پیرمرد مانع از این بود که کسی او را دوست داشته باشد
و بتواند ساعتی او را تحمل نماید. علاوه بر این ، زشتی صورت پیرمرد باعث تغییر
اخلاق او نیز شده بود.او که همه را گریزان از خود می دید دچار نوعی ناراحتی روحی شد
که می توان آن را به مالیخولیا تشبیه نمود همانطور که دیگران از او می گریختند
او هم طاقت معاشرت با دیگران را نداشت
و با آنها پرخاشگری می نمود و مردم را از خود دور می کرد.
سالها این وضع ادامه یافت تا اینکه یک روز همسایگان جدیدی در نزدیکی پیرمرد سکنی گزیدند آنها خانواده ی خوشبختی بودند که دختر جوان و زیبایی داشتند.یک روز دخترک که از ماجرای پیرمرد آگاهی نداشت از کنار خانه ی او گذشت اتفاقا همزمان با عبور او از کنار خانه ، پیرمرد هم بیرون آمد و دیدگان دخترک با وی برخورد نمود. اما ناگهان اتفاق تازه ای رخ داد پیرمرد با کمال تعجب مشاهده کرد که دخترک بر خلاف سایر مردم با دیدن صورت او احساس انزجار نکرد و به جای اینکه متنفر شده و از آنجا بگریزد به او لبخند زد.
لبخند زیبای دخترک همچون گلی بر روی زشت پیرمرد نشست.آن دو بدون اینکه کلمه ای با هم سخن بگویند به دنبال کار خویش رفتند.همین لبخند دخترک در روحیه ی پیرمرد تاثیر بسزایی داشت . او هر روز انتظار دیدن او و لبخند زیبایش را می کشید.دخترک هر بار که پیرمرد را می دید ، شدت علاقه ی وی را به خویش در می یافت و با حرکات کودکانه ی خود سعی در جلب محبت او داشت.
چند ماهی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دخترک دیگر پیرمرد را ندید. یک روز پستچی نامه ای به منزل آنها آورد و پدر دخترک نامه را دریافت کرد. وصیت نامه ی پیرمرد همسایه بود که همه ی ثروتش را به دختر او بخشیده بود.
منبع : داستانک
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:11 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید