لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
روستای بدون سیگار درگیر مشکلات...
در این روستا از دیرباز کسی سیگار نمی کشد و ما نیز تا به یاد داریم و پدر و اجدادمان نیز گفته اند سیگاری نداشتیم و نداریم. روستای جودکی به رغم اینکه یک روستای پاک است ولی از هیچ گونه امکانات فرهنگی، ورزشی، آموزشی و.. برخودار نیست.
روستای «وچکاب جودکی» واقع در شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام که در آن سیگار کشیدن ممنوع است و از معدود روستاهای پاک کشور است درگیر مشکلاتی از جمله عدم اجرای طرح هادی بعد از گذشت هفت سال است.
دهیار روستای وچکاب جودکی در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: روستای وچکاب جودکی به رغم پتانسیلهای مهم و ارزشمند دارای مشکلات زیادی است.
علی جودکی عنوان کرد: در این روستا هیچ کسی سیگار نمی کشد و یکی از روستاهای پاک در زمینه سیگار است و نیازمند توجه مسئولان کشوری و استانی است.
وی بیان داشت: طرح هادی این روستا بعد از هفت سال تصویب هنوز اجرایی نشده است و روستا همچنان نابسامان و خاکی است.
وی گفت: این روستا با 700 نفر جمعیت و 150 خانوار واجد شرایط اجرای طرح هادی است و در این راستا خیابانهای این روستا اول باید شن ریزی بعد جدول گذاری و آسفالت شوند ولی تاکنون این امر محقق نشده است.
جودکی افزود: این روستا علاوه بر مشکل طرح هادی دارای مشکلاتی دیگر در زمینه آب و برق است.
وی ادامه داد: شبکه آب و برق روستای جودکی فرسوده بوده و به اویل انقلاب بر می گردد که این وضعیت مشکلاتی برای مردم روستا به وجود آورده است.
دهیار جودکی گفت: مشکل فرسوده بودن شبکه آب روستا باعث شده آب شرب مردم دارای کیفیت لازم نباشد.
وی گفت: شغل اصلی مردم روستای جودکی دامداری و کشاورزی است و در این روستا بیش از چهار هزار راس دام وجود دارد.
جودکی بیان کرد: کلیه اراضی کشاورزی روستا به صورت دیم است و بیشتر گندم و جو کاشت می شود.
این دهیار گفت: از دیگر مشکلات روستای جودکی نبود جاده بین مزارع است که مسئولان جهاد کشاورزی استان نیز به این امر باید توجه کنند.
وی افزود: روستای جودکی به رغم اینکه یک روستای پاک است ولی از هیچ گونه امکانات فرهنگی، ورزشی، آموزشی و.. برخودار نیست.
روستای وچکاب جودکی که در 22 کیلومتری شرق آبدانان در استان ایلام واقع شده، هیچ مرد و زن و پیر و جوانی سیگار نمی کشد و سیگار در آن کالایی ممنوعه است.
در مغازه ها و بقالی های این روستا سیگار پیدا نمی شود چون خریداری نیست.
علی جودکی پور دهدار روستای وچکاب جودکی در این باره می گوید: در این روستا از دیرباز کسی سیگار نمی کشد و ما نیز تا به یاد داریم و پدر و اجدادمان نیز گفته اند سیگاری نداشتیم و نداریم.
وی در ادامه می افزاید: عدم استعمال دخانیات و مواد افیونی در روستای ما به یک فرهنگ تبدیل شده است.
جودکی پور درباره دیگر مشکلات روستا اظهار داشت: در سال جاری مدرسه راهنمایی این روستا تعطیل شده و مسئولان اعلام کرده اند دانش آموزان مقطع راهنمایی این روستا باید در روستاهای مجاور مشغول به تحصیل شوند.
وی افزود: به دلیل ضعف حمل و نقل در روستا این جابجایی برای دانش آموزان روستا مشکل است.
وی بیان داشت: در این روستا بیش از 50 دانش آموز در مقطع ابتدایی و 50 دانش آموز در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل هستند.
جودکی عنوان کرد: روستای جودکی دارای دانشجو در مقاطع مختلف است که در حال حاضر در نقاط مختلف کشور مشغول به تحصل و کار هستند.
این دهیار درباره مهاجرت افراد روستا نیز گفت: در سالهای گذشته جمعیت روستا 850 نفر بوده است که این میزان به 700 نفر رسیده است و روز به روز جمعیت روستا در حال کاهش است.
وی افزود: اگر امکانات روستا بیشتر شود امکان مهاجرت افراد روستایی کمتر می شود.
وی گفت: نداشتن خانه بهداشت و امکانات پزشکی در این روستا از دیگر مشکلات مردم جودکی است که همواره با آن دسته پنجه نرم مکی کنند.
در این روستا دو سوپرمارکت وجود دارد که وقتی وارد آنها می شود با بنر «سیگار نداریم» مواجه می شوی که در نوع خود جالب است
در روستای با فرهنگی مثل روستای جودکی باید برای الگو قرار دادن این روستا در کشور و جلوگیری از مهاجرت افراد روستا امکانات مناسب ایجاد کرد.
امید است مسئولان به روستاهای استان ایلام با توجه به اینکه مرکز اصلی تولید فرآورده های دامی هستند و تلاش و رنج زیاد متحمل می شوند توجه کنند.
مردم روستای جودکی منتظر توجه ویژه مسئولان استان ایلام و کشوری هستند زیرا حیف است روستای پاکی مثل جودکی با این مشکلات مواجه باشد.
منبع : مهــــر
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:9 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
ابتدا پیاز و فلفل دلمهای را به شکل خلالهای خیلی نازک برش میدهیم سپس آنها را با ماست مخلوط کرده و داخل کاسهای دردار میریزیم.
مواد لازم برای 4 نفر:
- ران مرغ: 4عدد
- پودر کاری: 2قاشق چایخوری
- پیاز متوسط: یک عدد
- فلفل دلمهای متوسط:یک عدد
- ماست: 2لیوان
- نمک وفلفل: به میزان لازم
- زعفران آب کرده: 3 قاشق غذاخوری
- آبلیموترش: مقداری
- روغن زیتون: به میزان لازم
- نخودفرنگی پخته شده: به میزان دلخواه
روش تهیه :
ابتدا پیاز و فلفل دلمهای را به شکل خلالهای خیلی نازک برش میدهیم سپس آنها را با ماست مخلوط کرده و داخل کاسهای دردار میریزیم، مرغها را آغشته به زعفران و آب لیموترش کرده و داخل مخلوط ماست قرار میدهیم و بقیه زعفران و آب لیمو را نیز به آن اضافه میکنیم. در ظرف را بسته و بهمدت حدودا 3 ساعت آن را در یخچال استراحت میدهیم. پس از این مدت 5 تا 6 قاشق غذاخوری روغن زیتون را داخل تابهای گود ریخته و آن را روی حرارت میگذاریم تا کاملا گرم شود. مرغها را از داخل سس بیرون کشیده و داخل روغن داغ چند دقیقه سرخ میکنیم تا رنگشان برگردد. سپس سس را با پودرکاری داخل مواد میریزیم و در تابه را میگذاریم و حدود نیم ساعت اجازه میدهیم مرغها با حرارت ملایم بپزند سپس در تابه را برمیداریم و اجازه میدهیم خوراک آنقدر بجوشد تا آبش کاملا تبخیر شده و به روغن بیفتد. در این مرحله نخود فرنگی پخته شده را نیز به آن اضافه کرده و داخل بشقابهای تک نفره میریزیم. در کنار این مرغ داخل بشقاب، برشهایی از پنیر کممبر قرارمیدهیم که طعمش با این مرغ فوقالعاده میشود.
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 8:3 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
افسردگی شما را چاق میکند
دانستن اینکه با پرهیز از برخی غذاها و خوردن برخی از آنها میتوانید شادتر باشید، میتواند کلیدی برای موفقیت و شادی در زندگی روزانه شما باشد. در واقع وقتی شما شاد و خوشحال هستید و این حس و حال خوشایند منشا یک رفتار ذهنی مثبت در شما میشود، این رفتار مثبت در تمامی ابعاد زندگی شما تاثیر خواهد گذاشت.
برای رعایت نکات مربوط به یک الگوی زندگی سالم باید اراده کافی داشت. بسیاری از مردم در همین مرحله از رعایت این نکات خسته شده و رژیم و ورزش را کنار میگذارند اما آیا تا به حال به این نکته توجه کردهاید که وقتی سرحال و شاد هستید، وزن کم کردن یا خوردن غذاهای سالم چقدر کار سادهتری است؟ در واقع وقتی شما شاد و خوشحال هستید و این حس و حال خوشایند منشا یک رفتار ذهنی مثبت در شما میشود، این رفتار مثبت در تمامی ابعاد زندگی شما تاثیر خواهد گذاشت از جمله در غذا خوردن، ورزش کردن و خلاصه در رعایت یک الگوی زندگی سالم و مثبت. از آنطرف هم میشود گفت، خوردن برخی غذاهای خاص میتواند با افزایش احساس شادی و خوشحالی در شما سرمنشا یک احساس مثبت باشد. بنابراین غذا خوردن از هر 2 جنبه میتواند ارتباط مستقیمی با حس و حال شما داشته باشد.
شیرینی میخوری خوشحال میشوی اما چاق هم میشوی
شادی ناشی از خوردن برخی غذاهای خاص به واسطه برخی فعل و انفعالات شیمیایی در مغز اتفاق میافتد. کلیدیترین ماده در این میان سروتونین نام دارد. سروتونین یک میانجی عصبی است که در بین سلولهای مغزی فعالیت میکند. وظیفه اصلی سروتونین ایجاد حس و حال خوب در انسان است و کسانی که به هر دلیلی ترشح سروتونین در مغزشان از حد طبیعی کمتر است دچار افسردگی و بدخلقی میشوند. بنابراین برای درمان بیماران مبتلا به افسردگی داروهایی تجویز میشود که با روشهای مختلف سطح سروتونین مغز را بالا ببرد. وجود برخی چربیها برای عملکرد صحیح سروتونین ضروری است مثلا روغن ماهی، روغن بزرک و روغن گردو. در عین حال سروتونین با کاهش گرسنگی غذا خوردن را به عملی لذت بخش تبدیل میکند. حال سوال اینجا است که اصلا سروتونین چطور تولید میشود؟ سروتونین از مادهای به نام تریپتوفان تولید میشود. تریپتوفان نوعی اسید آمینه است. برخی از موادغذایی میتوانند بهصورت سریع و جهشی مقدار سروتونین بدن را افزایش دهند. غذاهایی مانند انواع شیرینی، چیپس، نان سفید، برنج سفید و سایر غذاهای فرآوری شده. این غذاها غنی از تریپتوفان در کوتاه مدت باعث افزایش مقدار سروتونین میشوند اما به همان سرعت هم تاثیر آنها از بین رفته و میل به گرسنگی با حدت و شدت بیشتری به فرد هجوم میآورد. به عبارت دیگر به همان سرعتی که سطح تریپتوفان در بدن شما کاهش یابد به همان سرعت هم میل شما به خوردن غذاهای شیرین افزایش مییابد. این یکی از دلایلی است که چرا وقتی مغز با کاهش سروتونین روبهرو میشود، تمایل شما برای خوردن غذاهای شیرین بهعنوان یک راهحل سریع اما موقتی جبران کمبود این ماده افزایش مییابد. بنابراین نتیجه این میشود که شما بازهم شیرینی میخورید، سروتونین موقتا بالا میرود و دوباره با کمبود آن روبهرو میشوید، دوباره شیرینی میخورید و این چرخه همچنان ادامه پیدا میکند. نتیجهاش هم میشود چند کیلو اضافه وزن که بهصورت چربی، اعصاب شما را به هم میریزد. همین اعصاب خردی سطح سروتونین را بازهم پایینتر میآورد و تمایل به خوردن شیرینی افزایش مییابد و....حدس زدن بقیهاش هم چندان کار سختی نیست.
یک راهحل فوقالعاده
به هر حال شما میتوانید با خوردن غذاهایی که با روندی ثابت تریپتوفان آزاد میکنند سطح سروتونین خود را بهمدت طولانی و البته به شکل طبیعی بالا نگه دارید. سطح بالای سروتونین حس و حال شما را بهتر کرده و باعث القای شادی و سرزندگی میشود. در عین حال همزمان موجب میشود، ولع شما برای غذا خوردن کاهش پیدا کند. چه چیزی بهتر از این میخواهید؟! حفظ سطح مناسب تریپتوفان برای متعادل کردن حس و حال و رفتارهای شما امری ضروری است. زیرا مهمترین عامل در برطرف کردن احساس افسردگی و غم و غصه است. به علاوه آزاد شدن آرام تریپتوفان از غذاهای غنی از این ماده بهمدت طولانیتری احساس «خوب بودن» را در شما حفظ میکند. نکته بسیار مهم در مجموع این 2 احساس مثبت کاهش تمایل شما در خوردن غذاهای شیرین و پرخوری عصبی است. در نتیجه اگر بتوانید در درازمدت سطح تریپتوفان بدن خود را به واسطه خوردن غذاهای مفید غنی از این اسید آمینه بالا نگه دارید هم میتوانید بهمدت طولانیتری احساس مثبتی داشته باشید و هم در روند کاهش وزن خود با پیشرفت بیشتری روبهرو میشوید.
سفرهای که شادتان میکند
مواد غذایی که در اینجا معرفی میشوند همه غنی از تریپتوفان بوده و در عین حال همگی غذاهایی سالم و مملو از مواد مغذی محسوب میشوند که تقریبا در تمامی رژیمهای غذایی توسط متخصصان توصیه میشوند مثل گوشت ماهی، مرغ و سایر ماکیان مانند بوقلمون، کبک، قرقاول، پنیر کم چرب بهخصوص پنیر شیر بز، موز، تخممرغ، انواع مغزهای خام مثل گردو، فندق، بادام و پسته، جوانه گندم، آووکادو، شیر کم چرب، لوبیا، نخود، نخود فرنگی، سویا، سیبزمینی، نان سبوسدار و برنج قهوهای البته به مقدار کم.
برای آن که گیرندههای شادی شما سالم باشد
پیروی از یک رژیم غذایی متعادل حاوی برخی از این موادغذایی باعث افزایش احساس شادی در شما میشود. در نتیجه خوردن مقادیر کمی از غذاهای نشاستهای پیچیده مثل برنج قهوهای یا سیبزمینی پخته یا تنوری، نان سبوسدار و نان جو در کنار غذاهای پروتئینی مانند انواع مغزها، پنیر، شیر و گوشت مرغ یا ماهی، انسولین خون را نیز در حد متعادلی افزایش میدهد. سروتونین بهعنوان یک میانجی عصبی در مغز برای انتقال موفقیتآمیز پیامهای عصبی به گیرندههای سالم نیاز دارد.(فرض کنید یک آنتن دیجیتال بالای پشتبام دارید که میتواند بهترین تصاویر تلویزیونی را دریافت کند ولی گیرنده تلویزیون شما خراب و معیوب باشد. در این صورت تصویر جالبی را نخواهید دید.) این گیرندههای شیمیایی از چربیهایی ساخته میشوند که در ماهی و مکملهای روغن ماهی و روغن بادام یافت میشوند. با مصرف روزانه این چربیها در کنار آزاد شدن آرام تریپتوفان از غذاهای غنی از این ماده در یک دوره 3 یا 4 ماهه، افسردگی و احساس بد و ناخوشایند به میزان قابل ملاحظهای بهبود مییابد. فقط یادتان باشد برای اینکه این احساس شادی و نشاط پایدارتر باشد از غذاهایی که آرام تریپتوفان آزاد میکنند استفاده کنید.
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 7:58 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
دیکتاتورها یکی یکی سقوط میکنند و رازهای و اسرار دیوانگیهایشان آشکار می شود؛ از علاقه قذافی به کاندولیزا رایس تا عادات جنونآمیز صدام. فاتحان بر تخت پادشاهی شکست خوردگان مینشینند و این آیین فتح است، از دیر باز تا کنون.
دیکتاتورها یکی یکی سقوط میکنند و رازهای و اسرار دیوانگیهایشان آشکار می شود؛ از علاقه قذافی به کاندولیزا رایس تا عادات جنونآمیز صدام. فاتحان بر تخت پادشاهی شکست خوردگان مینشینند و این آیین فتح است، از دیر باز تا کنون.
این روزها که زنگ انقلاب و به پاخاستن مردمی در کشورهای عربی به صدا درآمده و دومینوی سقوط دیکتاتورها به راه افتاده، تسخیر قصرهای آنان به دست شورشیان یا نیروهای نظامی یا انقلابیون، سوژه عکسهای زیر شده است:
دهم آوریل 2003 / بغداد، عراق
نیروهای آمریکایی در کاخی متعلق به عدی صدام، پسر صدام حسین / تایلر هیکز، نیویورک تایمز.
26 دسامبر 1989/ بخارست، رومانی
نظامیان و غیر نظامیان در مقر کمیته مرکزی حزب کمونیست رومانی؛ عکس یک روز پس از اعدام نیکلای چاوشسکو و همسرش النا گرفته شده. چاوشسکو رهبر حزب کمونیسم رومانی بود که در بازگشت از سفر به ایران، به دست نیروهای معترض مردمی دستگیر و اعدام شد.
انقلاب ضد کمونیستی مردم رومانی به دیکتاتوری 24 ساله چاوشسکو پایان داد / پاتریک هرتزوک / خبرگزاری فرانسه
یازدهم ژوئن 2003 / تکریت، عراق
نمای داخلی کاخ مقر الثرثر در تکریت که توسط نظامیان آمریکایی تصرف شد. این کاخ در کنار دریاچه الثرثر و به مناسبت تولد صدام ساخته شده.
صدام حسین در سال 1999 تولد خود را با ساخت این کاخ بزرگ و بینظیر جشن گرفت / مارکو دی لاوئارو، گتی ایمیج.
یازدهم آوریل 2003/ بغداد، عراق
زنی عراقی به همراه دخترش در حال حمل یک میز به خانه. غارت کاخهای صدام غنایم بسیاری نصیب مردم تهی دست عراق کرد / اسکات نیلسون، گتی ایمیج.
25 ژوئن 2003/ بغداد، عراق
سرباز آمریکایی که در کاخ رضوانیه بر تخت صدام نشسته است. این کاخ در کنار فرودگاه بینالمللی بغداد احداث شده بود و بیشتر برای پذیرایی از میهمانان خارجی از آن استفاده می شد / تیموتی ای کلاری، خبرگزاری فرانسه
25 ژوئن 2003/ بغداد، عراق
سه ماه پس از سرنگونی صدام، توری از روزنامهنگاران بینالمللی برای بازدید از کاخهای صدام وارد بغداد شدند.
در تصویر، خبرنگاری در حال تهیه گزارش از «قصر السلام» یا قصر صلح صدام است / تیموتی ای کلاری، خبرگزاری فرانسه.
دوازدهم نوامبر 2003/ تکریت، عراق
زامورا، سربازی که از نوادای آمریکا به عراق رهسپار شده، با خیال راحت روی تختی در کاخ سابق صدام لمیده است / جو ریدل، گتی ایمیج.
یکم سپتامبر 2003/ تکریت، عراق، مراد سزار AP
23 نوامبر 2003/تکریت، عراق
سرباز آمریکایی در حال بازی بسکتبال در سالن یکی از کاخهای صدام که در ساحل رود دجله ساخته شده است.
سیزدهم اکتبر 2004 / مانیل، فیلیپین
بازدید توریستها از فردیناند مارکوس، کاخ دیکتاتور سابق فیلیپین؛ او و همسرش در سالهای حضور در قدرت، هم مردم را سرکوب و هم چندین میلیون دلار از کشورهای گوناگون از جمله ایالات متحده پول جمع آوری کردند.
وی در سال 1986 از قدرت بیرون رانده شد. داستان 2700 جفت کفش وی زمانی در صدر رسانههای خبری قرار گرفت. وی سرانجام در تبعیدگاهش در جزیره «هونولولو» درگذشت /رومئو گاسادا، خبرگزاری فرانسه
دوازدهم آوریل 2003/ بغداد عراق، اودو آندرسن، خبرگزاری فرانسه
بیستم می 1997/ کینشازا، زئیر
یکی از سربازان ائتلاف شورشی کابیلا در حال پاره کردن تصویر دیکتاتور سابق زئیر موبتو سسه سوکو در کاخ سابق. او، سسه سوکو را مسئول قتل پاتریس لومومبا میدانند. در سال 1996 با کودتای لوران کابیلا، موبوتو سسه سوکو از کشور گریخت و از آن زمان، نام زئیر به جمهوری دمکراتیک کنگو تغییر یافت / پاسکال گویات، خبرگزاری فرانسه
24 نوامبر 2010/ کینشازا، جمهوری دمکراتیک کنگو
سوم دسامبر 2010/کابل، افغانستان
کودکان افغان در حال بازی فوتبال در کنار خرابههای قصر دور الامان در کابل
هفدهم ژانویه 2011/ تونس، تونس
کارگران دفتر نخست وزیری تونس در حال پایین آوردن تصویر زینالعابدین بن علی، دیکتاتو این کشور هستند. انقلاب تونس پایهگذار انقلابهای عربی است که پس از آن دولت مصر نیز سقوط کرد.
31 آگوست 2011/ طرابلس، لیبی، کارل دِسوزا، خبرگزاری فرانسه.
31 آگوست 2011/ طرابلس، لیبی، کارل دِسوزا، خبرگزاری فرانسه.
سیام آگوست 2011/ طرابلس، لیبی، پاتریک باز، خبرگزاری فرانسه.
کاخهای قذافی در تسخیر مخالفان
این روزها که زنگ انقلاب و به پاخاستن مردمی در کشورهای عربی به صدا درآمده و دومینوی سقوط دیکتاتورها به راه افتاده، تسخیر قصرهای آنان به دست شورشیان یا نیروهای نظامی یا انقلابیون، سوژه عکسهای زیر شده است:
دهم آوریل 2003 / بغداد، عراق
نیروهای آمریکایی در کاخی متعلق به عدی صدام، پسر صدام حسین / تایلر هیکز، نیویورک تایمز.
26 دسامبر 1989/ بخارست، رومانی
نظامیان و غیر نظامیان در مقر کمیته مرکزی حزب کمونیست رومانی؛ عکس یک روز پس از اعدام نیکلای چاوشسکو و همسرش النا گرفته شده. چاوشسکو رهبر حزب کمونیسم رومانی بود که در بازگشت از سفر به ایران، به دست نیروهای معترض مردمی دستگیر و اعدام شد.
انقلاب ضد کمونیستی مردم رومانی به دیکتاتوری 24 ساله چاوشسکو پایان داد / پاتریک هرتزوک / خبرگزاری فرانسه
یازدهم ژوئن 2003 / تکریت، عراق
نمای داخلی کاخ مقر الثرثر در تکریت که توسط نظامیان آمریکایی تصرف شد. این کاخ در کنار دریاچه الثرثر و به مناسبت تولد صدام ساخته شده.
صدام حسین در سال 1999 تولد خود را با ساخت این کاخ بزرگ و بینظیر جشن گرفت / مارکو دی لاوئارو، گتی ایمیج.
یازدهم آوریل 2003/ بغداد، عراق
زنی عراقی به همراه دخترش در حال حمل یک میز به خانه. غارت کاخهای صدام غنایم بسیاری نصیب مردم تهی دست عراق کرد / اسکات نیلسون، گتی ایمیج.
25 ژوئن 2003/ بغداد، عراق
سرباز آمریکایی که در کاخ رضوانیه بر تخت صدام نشسته است. این کاخ در کنار فرودگاه بینالمللی بغداد احداث شده بود و بیشتر برای پذیرایی از میهمانان خارجی از آن استفاده می شد / تیموتی ای کلاری، خبرگزاری فرانسه
25 ژوئن 2003/ بغداد، عراق
سه ماه پس از سرنگونی صدام، توری از روزنامهنگاران بینالمللی برای بازدید از کاخهای صدام وارد بغداد شدند.
در تصویر، خبرنگاری در حال تهیه گزارش از «قصر السلام» یا قصر صلح صدام است / تیموتی ای کلاری، خبرگزاری فرانسه.
دوازدهم نوامبر 2003/ تکریت، عراق
زامورا، سربازی که از نوادای آمریکا به عراق رهسپار شده، با خیال راحت روی تختی در کاخ سابق صدام لمیده است / جو ریدل، گتی ایمیج.
یکم سپتامبر 2003/ تکریت، عراق، مراد سزار AP
23 نوامبر 2003/تکریت، عراق
سرباز آمریکایی در حال بازی بسکتبال در سالن یکی از کاخهای صدام که در ساحل رود دجله ساخته شده است.
سیزدهم اکتبر 2004 / مانیل، فیلیپین
بازدید توریستها از فردیناند مارکوس، کاخ دیکتاتور سابق فیلیپین؛ او و همسرش در سالهای حضور در قدرت، هم مردم را سرکوب و هم چندین میلیون دلار از کشورهای گوناگون از جمله ایالات متحده پول جمع آوری کردند.
وی در سال 1986 از قدرت بیرون رانده شد. داستان 2700 جفت کفش وی زمانی در صدر رسانههای خبری قرار گرفت. وی سرانجام در تبعیدگاهش در جزیره «هونولولو» درگذشت /رومئو گاسادا، خبرگزاری فرانسه
دوازدهم آوریل 2003/ بغداد عراق، اودو آندرسن، خبرگزاری فرانسه
بیستم می 1997/ کینشازا، زئیر
یکی از سربازان ائتلاف شورشی کابیلا در حال پاره کردن تصویر دیکتاتور سابق زئیر موبتو سسه سوکو در کاخ سابق. او، سسه سوکو را مسئول قتل پاتریس لومومبا میدانند. در سال 1996 با کودتای لوران کابیلا، موبوتو سسه سوکو از کشور گریخت و از آن زمان، نام زئیر به جمهوری دمکراتیک کنگو تغییر یافت / پاسکال گویات، خبرگزاری فرانسه
24 نوامبر 2010/ کینشازا، جمهوری دمکراتیک کنگو
سوم دسامبر 2010/کابل، افغانستان
کودکان افغان در حال بازی فوتبال در کنار خرابههای قصر دور الامان در کابل
هفدهم ژانویه 2011/ تونس، تونس
کارگران دفتر نخست وزیری تونس در حال پایین آوردن تصویر زینالعابدین بن علی، دیکتاتو این کشور هستند. انقلاب تونس پایهگذار انقلابهای عربی است که پس از آن دولت مصر نیز سقوط کرد.
31 آگوست 2011/ طرابلس، لیبی، کارل دِسوزا، خبرگزاری فرانسه.
31 آگوست 2011/ طرابلس، لیبی، کارل دِسوزا، خبرگزاری فرانسه.
سیام آگوست 2011/ طرابلس، لیبی، پاتریک باز، خبرگزاری فرانسه.
کاخهای قذافی در تسخیر مخالفان
منبع: تابناک
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 7:56 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
گزارش تصویری
شفقهای قطبی نورهای زیبایی هستند که به طور طبیعی در آسمان دیده میشوند که معمولاً در شب و در عرضهای جغرافیایی قطبی به چشم میخورند...
شفق یا سرخی قطبی یکی از پدیدههای جوی کره? زمین است. (به زبان پارسی: سرخی خورشید در سپیده دم - سرخی کرانه آفتاب) شفقهای قطبی نورهای زیبایی هستند که به طور طبیعی در آسمان دیده میشوند. که معمولاً در شب و در عرضهای جغرافیایی قطبی به چشم میخورند. آنها در [یونوسفر] تشکیل میشوند و سپیده دم قطبی قابل مشاهده هستند. در عرض جغرافیایی قطب شمال به آنها شفقهای شمالی نیز گفته میشود که این نام بر گرفته از نام ایزدگونه رومی سپیدهدم و نام یونانی باد شمالی است که در سال 1621 توسط پیر گاسندی روی این پدیده طبیعی گذاشته شد. به شفقهای قطبی، نور قطب شمال هم گفته میشود زیرا آنها فقط در نیم کره? شمالی رویت میشوند و هر چقدر به قطب شمال نزدیک میشوید با توجه به مجاورت با قطب مغناطیسی شمالی زمین احتمال بیشتری میرود که بتوانید آنها را ببینید به طور مثال در شهرهای شمالی کانادا که بسیار نزدیک به قطب هستند امکان رویت آنها بسیار زیاد است.
شفقهای قطبی در نزدیکی قطب مغناطیسی شمالی ممکن است خیلی بالا باشد ولی در افق شمالی به صورت سبز بر افروخته و در صورد طلوع خورشید به صورت قرمز کمرنگ دیده میشود. شفقهای قطبی معمولاً از سپتامبر تا اکتبر و از مارس تا آوریل اتفاق میافتند. بعضی از قبایل کانادایی به این پدیده رقص ارواح میگویند. در قطب جنوب نیز این اتفاق میافتد ولی فقط در جنوبیترین عرض جغرافیایی قابل رویت است. و گاهی اوقات در آمریکای جنوبی و استرالیا (استرالیا در زبان لاتین به معنی جنوب است). بنجامین فرانکلین اولین کسی بود که به شفقهای قطبی توجه نشان داد. در تئوری او علت وقوع شفقهای قطبی این انتقال نور در مرکز بار الکتریکی در سرزمینهای قطبی توسط برف و رطوبت شدت میگیرد، بود.
نیروهای لورنتس که موجب انحراف مسیر الکترونها در میدان های مغناطیسی میشود در بسیاری از پدیدههای طبیعی تجلی مییابند و فقط با یاری گرفتن از این نیروها توضیح آنها ممکن است. یکی از تماشاییترین و با شکوهترین پدیدهها از این نوع شفق قطبی است، که مشخصه عرضهای جغرافیایی بالا , نزدیکیهای شمال یا جنوب مدار قطبی است. پدیده شگفت آور و زیبایی که در طول شب قطبی طولانی در آسمان دیده میشود. آسمان تابان میشود و نقشهایی با رنگها و شکلهای گوناگون دیده میشود.
گاهی دارای شکل کمان یکنواخت ، ساکن یا تپنده است و گاهی عبارت است از شمار زیادی پرتو با طول موجهای متفاوت ، که مانند پردهها و نوارها بازی میکنند و پیچ و تاب میخورند. رنگ تابانی از سبز مایل به زرد به سرخ و بنفش مایل به خاکستری تغییر میکند. طبیعت و منشأ شفقهای قطبی زمان درازی به کلی پوشیده مانده بود. تا اینکه به تازگی برای این راز توضیح رضایت بخشی پیدا شد.
منبع : lastsecondtours.com
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 7:50 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
برگی از سال های دفاع مقدس
آن چه شهادت این دو برادر را از مصادیق مشابه متمایز می نمود ، مکان شهادت آنان بود.خلیل و اسماعیل ، بر خلاف آن چه در ابتدا تصور می رفت ، در کنار یکدیگر و یا در نزدیکی هم نبودند ، بلکه هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند.
سال های دفاع مقدس آکنده از وقایع بدیع و پر رمز و راز بود که امروز نشانه هایی از عزت و آبروی مردمی به شمار می روند که به گفته حضرت روح الله ، از مردمان صدر اسلام بهتر و برتر بودند. آن چه بر خانواده ی شهیدان ذاکری گذشت نیز از آن دسته وقایع به شمار می رود.
خانواده ای که دو فرزند خود را به جبهه های نبرد با کفر اعزام کرده بودند و خبر شهادت هر دوی آنان را به فاصله چند ساعت از یکدیگر دریافت نمود. البته چنین نمونه ای در میان شهیدان دفاع مقدس منحصربفرد نبود اما آن چه شهادت این دو برادر را از مصادیق مشابه متمایز می نمود ، مکان شهادت آنان بود.
خلیل و اسماعیل ، بر خلاف آن چه در ابتدا تصور می رفت ، در کنار یکدیگر و یا در نزدیکی هم نبودند ، بلکه هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند. اسماعیل در منطقه عملیاتی «پنجوین» عراق ، هدف آتش متجاوزان حزب بعث قرار گرفته و خلیل در شهر بعلبک لبنان ، به دست ارتش اسراییل شربت شهادت نوشیده بود. هر دو برادر در یک روز به دست دو عامل کفر جهانی ، در دو کشور که هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند به شهادت رسیدند و پیکر پاکشان در یک روز تشییع و در جوار یکدیگر در بهشت زهرای تهران به امانت سپرده شد تا سندی باشند بر نبرد سربازان حضرت روح الله با تمامی مظاهر شرک و نفاق و کفر در سراسر عالم.
منبع: مشرق
خانواده ای که دو فرزند خود را به جبهه های نبرد با کفر اعزام کرده بودند و خبر شهادت هر دوی آنان را به فاصله چند ساعت از یکدیگر دریافت نمود. البته چنین نمونه ای در میان شهیدان دفاع مقدس منحصربفرد نبود اما آن چه شهادت این دو برادر را از مصادیق مشابه متمایز می نمود ، مکان شهادت آنان بود.
خلیل و اسماعیل ، بر خلاف آن چه در ابتدا تصور می رفت ، در کنار یکدیگر و یا در نزدیکی هم نبودند ، بلکه هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند. اسماعیل در منطقه عملیاتی «پنجوین» عراق ، هدف آتش متجاوزان حزب بعث قرار گرفته و خلیل در شهر بعلبک لبنان ، به دست ارتش اسراییل شربت شهادت نوشیده بود. هر دو برادر در یک روز به دست دو عامل کفر جهانی ، در دو کشور که هزاران کیلومتر از هم فاصله داشتند به شهادت رسیدند و پیکر پاکشان در یک روز تشییع و در جوار یکدیگر در بهشت زهرای تهران به امانت سپرده شد تا سندی باشند بر نبرد سربازان حضرت روح الله با تمامی مظاهر شرک و نفاق و کفر در سراسر عالم.
منبع: مشرق
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 7:44 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لباس و مد ایرانی در گفتوگو با مهلا زمانی
چه کسی فکرش را می کرد زنی ایرانی در ایتالیا، مهد مُد دنیا، بین پنجاه مدیست طراز اول جهانی، تحسین و تقدیر شود آن هم به خاطر اصیل?ترین ارزش لباس زن ایرانی یعنی پوشیدگی.
چه کسی فکرش را می کرد زنی ایرانی در ایتالیا، مهد مُد دنیا، بین پنجاه مدیست طراز اول جهانی، تحسین و تقدیر شود آن هم به خاطر اصیل?ترین ارزش لباس زن ایرانی یعنی پوشیدگی. برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا، لوح افتخار را به عنوان طراح برتر لباس?های پوشیده به جای لباس?های عریان به این بانوی ایرانی اهدا کرد.مهلا زمانی هنرمندی است که نه تنها هنرمندان و بازیگران سرشناس ایرانی به او رو آوردند بلکه آوازه شهرتش به هالیوود هم رسیده و کاترین زتاجونز، بازیگر نامدار جهانی، لباس او را بر روی فرش قرمز و در مقابل دوربین صدها رسانه جهانی بر تن کرد. او از پیشگامان تلفیق طرحها و نمادهای پوشاک سنتی و بومی ایران با پوشاک مدرن و امروزی است . زمانی که تحصیل کرده انگلستان است امروز مدیر موسسه فرهنگی و هنری فخر اندیشه و صاحب امتیاز برند لوتوس و مجله ای با همین عنوان است. او تا به امروز نمایشهای متعدد زنده لباس بانوان در ایران و خارج از کشور برگزار کرده است؛ از جمله نمایشگاه فیتور اسپانیا، نمایشگاه فرهنگ و هنر ملل در دهلی و نمایشگاه آلتامدا و آلتارما که در ایتالیا برگزار شد. با او در فشن هاوس اش در فرمانیه، در میان لباسهای چند میلیون تومانی به گفت وگو نشستیم:
آوازه لباس ایرانی از هالیوود تا ایتالیا
- شنیدیم آوازه لباس ایرانی تا هالیوود هم رسیده و شما برای کاترین زتاجونز لباس طراحی کردید؟
بله ، خانم کاترین زتا جونز، بازیگر سرشناس هالیوودی، از طریق دوستشان، صبا کامکار، کارهای من را دیده بودند و سفارش لباس دادند. من هم لباس فاخری را برایشان طراحی کردم و ایشان بر روی فرش قرمز و در مقابل دوربین رسانهها آن را پوشیدند و عکسهای آن هم در همه جا منتشر شد. سال 2004 بود و مراسم اختصاص به تقدیر از مایکل داگلاس همسر کاترین زتاجونز داشت.ایشان به خانم کامکار گفته بودند علاقه دارند لباس شرقی بپوشند من هم این لباس را که روی سینه آن تماما با دست طرح های اصل دوره زندیه کار شده بود تهیه دیدم. این لباس به رنگ پوست اناری و تمام بالا تنه آن سرمه طلایی و دانه اناری کار شده است.
هزینه این لباس چقدر شد؟
هزینه این لباس چیزی بیش از هشت میلیون تومان بود اما چون خانم کامکار تصمیم گرفتند خودشان این لباس را به کاترین زتاجونز هدیه بدهند و من هم دیدم به هرحال معرفی لباس ایرانی است آن را به قیمت دو میلیون و هشتصد هزار تومان به ایشان دادم. خانم زتاجونز هم بسیار پسندیده بودند.
از بین هنرمندان و ستارههای سینما و تلویزیون چه کسانی مشتری شما هستند؟
بسیاری از هنرمندان شناخته شده از ما خرید می?کنند البته چون خیلی حضور ذهن ندارم شاید بعضی ها را از قلم بیندازم اما مثلا خانم?ها رویا نونهالی، افسانه بایگان، مهناز افشار، کمند امیرسلیمانی، رویا تیموریان رعنا آزادی ، صبا کامکار و گروه موسیقی کامکارها و ... . لباس بسیاری از بانوان فعال در حوزه های سیاسی، اجتماعی و ... در مراسم?های مهم جهانی خارج از ایران را هم من طراحی کردم. در برلین و فیتور اسپانیا لباس?های دوران را بردم و خیلی نمایشگاههای جهانی داشتم. به سازمان آلتا روما ـ آلتامدا لباس?هایم را بردم و آنجا از بین پنجاه مدیست مطرح دنیا از برلوسکنی لوح تقدیر به خاطر ترویج مُد پوشیدگی به جای عریانی دریافت کردم. به همین دلیل از طرف دولت ایتالیا دعوتنامه دائمی دارم و هر وقت بخواهم میتوانم به آنجا بروم.
ایرانی باید لباس ایرانی را به دنیا معرفی کند
آسمان هنر طراحی ایران پر از ستاره است. ایرانی به قدری تیز هوش و آماده کار است که اگر امکانات در اختیار داشته باشد برترین مقام را در زمینه طراحی و تولید پوشاک به دست می آورد. فقط این اجازه را بدهند که ایرانی لباس ایرانی را به دنیا معرفی بکند. آن وقت خواهیم دید لباس ایرانی کجای تاریخ و کجای دنیا می ایستد. من تجربیات عجیب و غریبی دارم. قبلا در دانشگاههای ما که این لباس ایرانی طراحی نمی شد. اصلا حرفی از لباس ایرانی نبود. مجلات خارجی را جلوی دانشجوها می?گذاشتند و می?گفتند فیگور این?ها را بکشید و لباسها را براساس آنها طراحی میکردند. از سال 83 پیرو سخنان رهبر معظم انقلاب که بر روی طراحی و تولید لباس ایرانی و اسلامی تاکید کردند این موضوع در دانشگاه همدان مطرح شد که ایرانی هم میتواند طراحی کند و لباس خودش را بپوشد و از غرب الگو نگیرد. این باید دل خواسته مسئولین ما باشد که ایرانی بتواند لباس ایرانی را معرفی کند. ما اول هستیم. ما باید به عنوان مرکز مُد کشورهای اسلامی پیش قدم باشیم.
ما با دیگران فرق داریم. شما همین همسایگان عرب مان را ببینید از نوک پا تا فرق سرشان برق و بورقه. می?دانید که خانواده داماد به دختر عرب به اندازه وزن لباس عروسی اش طلا می دهند. من برای دخترشیخ دوهه، لباس عروسی اش را به وزن 75 کیلو گرم دوختم. به همین نسبت ایشان طلا از خانواده داماد گرفتند. آنها عرب هستند و داستان زندگیشان با ما فرق میکند اما ایرانی به ساده پوشی و زیبا پوشی معروف است. ایرانی?ها مردمانی هستند که لباس پوشیدن را بلد هستند و صاحب سلیقه هستند.
هر ایرانی با لباس ایرانی
- اکثریت مردم قادر به خرید شاهکارهای هنری با قیمت میلیونی نیستند و حتی لباسهای نزدیک به صد هزار تومان هم برایشان گران است. با این حساب با قیمت بالای لباس ایرانی چه باید کرد؟
بله، اما این?ها تک هستند اما حالا ما میتوانیم بیاییم با پارچه ایرانی در مقیاس وسیع کار کنیم. من به شما قول میدهم تمام نساجیهای خودمان امکان این را دارند که کار باکیفیت و خوب تولید کنند. من خودم دارم با «یزد بافت» کار میکنم، پارچههایش را به خارج از کشور صادر میکند. جنس خوب است که خارجی دارد می?برد. ولی هیچ کس در ایران اطلاع ندارد. ما بیاییم از پارچه، طرح و دوخت ایرانی استفاده کنیم آن وقت این لباس من اگر فرضا قیمت اوریجینالش هشتصد هزار تومان است من همین را با همه چیز ایرانی تولید روزمیدهم چهل هزار تومان. اما با ایده و طرح ایرانی. لباس ایرانی وقتی به تولید انبوه برسد قیمتش کاهش پیدا میکند. اگربه جای یک دانه پنج هزار تا تولید کنیم خب قطعا قیمت کاهش پیدا می?کند. شما اینجا را ملاک قرار ندهید. اینجا یک موزه است. نمیتواند از هر لباس دو تا وجود داشته باشد.
مناسب برای زندگی امروز
- چشم مردم به طرح لباس ایرانی عادت ندارد .آیا از این لباس می توان در زندگی امروزه مثلا در اتوبوس و تاکسی و مترو و ... استفاده کرد؟
نه، به نظر من به هیچ وجه اینطور نیست. ما داریم کاری می?کنیم که قابل استفاده بشوند. به اصطلاح کاربردیشان می کنیم. البته بعضی از این لباسها برای مهمانی طراحی شده و طبیعتا استفاده?ای برای خیابان و سر کار و ... نخواهد داشت. ولی ما لباس ایرانی که بتوان به راحتی در روز استفاده کرد هم داریم.
- فکر میکنید با طرح لباس ایرانی مثلا جین را می?شود هماهنگ کرد؟
بله میتوان با جین هم استفاده کرد البته جین تولید ایران. جین پارچهای است که کوچک و بزرگ و پیر و جوان همه به خاطر دوام جنسش میپوشند و دوست دارند.
از شاهکارهای روبرتو کاوالی تا کنزوی ژاپنی
من مرید روبرتو کاوالی و عاشق کارهایش هستم. او شاهکار خلق می?کند. در شوها و نمایش?هایش هم شرکت می?کنم. یک بار هم مدلی به ایشان معرفی کردم که الان دارد با او کار می?کند. دیور را هم خیلی دوست دارم کارهایش فوق?العاده و بی?نظیر است. ورساچه و کنزو را هم دوست دارم. مایه?های مشترکی بین کار خودم و کنزو، طراح ژاپنی، می?بینم. فکر می?کنم در این زمان ایتالیا حرف اول را در زمینه مد و طراحی لباس می زند. فرانسه هم دست کمی از ایتالیا ندارد اما انرژی که در ایتالیایی?ها می?بینم یک چیزی شبیه خودمان است.
موضوع انتخاب چشم شماست
در کار ما ایده است که قیمت دارد. این ایده است که ارزشمند است و ایده تا اجرا نشود ارزشش مشخص نمی?شود. موضوع انتخاب چشم شماست. اصلا هنر بصری است. بنابراین لباس هم مثل هر اثر هنری دیگری کارشناس می?خواهد که کار را قیمت گذاری کند. من اینجا لباسی دارم که زنی که آن را سفارش داده برای پارچه آن پنج هزار تومان هم هزینه نکرده است.
پارچه سه رنگی است که به نظر من بایستی با آن قاب دستمال درست می?کرد یعنی ارزش کیفی پارچه در این حد است. من آن را تبدیل به یک لباس یک میلیون تومانی کردم. همان پارچه پنج هزار تومانی را یک میلیون تومان برایش قیمت گذاشتم. حالا برای توضیح این قیمت باید تک تک این لباس ها را توضیح داد تا شما متوجه بشوید چطوری ممکن است پارچه ای پنج هزار تومانی به یک لباس یک میلیون تومانی تبدیل بشود. فقط فراموش نکنیم مردم که بی جا پول نمی دهند حتما ارزش و بهای این لباس ها همین?قدر است که برایش هزینه می کنند.
اخلاق، اول است
- مدلهایتان را چه جوری انتخاب میکنید؟
من فکر میکنم دخترهای ما اگر نگویم پنجاه درصد اما سی درصدشان ژنی مانکن هستند. من برای آموزش مدلینگ از مدل هایم پولی نمی گیرم. تنها به آنهایی که استعداد دارند یک سری آموزشهایی میدهم.
استانداردهای کارمان هم این است که قد باید حتما حداقل یک و هفتاد باشد و یک و هفتاد و پنج یا شش هم انتهای کارمان است. من مانکن یک و هشتاد به ندرت قبول میکنم چون خارج از استاندارد است. بعد در درجه اول داشتن یک صورت دلنشین و خانم برایم مهم است نه زیبا. خانم بودن برای ما در درجه اول اهمیت است.
چهره خانم ومتین و نجیب با خوشگلی فرق میکند. من این آرایشها و قیافههای عجیب و غریب را اصلا نمیفهمم. من در درجه اول اخلاقیات و بعد خانواده محترم، صورت شیرین و قد بالای یک و هفتاد برایم اهمیت دارد. این چهارتا پارامترهایی است که من با توجه به آنها مانکن انتخاب می کنم.
- فرم بدن زنان ایرانی با اروپایی ها و یا اعراب و آفریقایی ها و ... فرق میکند شما این مسئله را در مورد مدلهایتان مد نظر قرار میدهید؟
یقینا، فرم بدن زن ایرانی بسیار زیباتر از زن اروپایی است. اما اول این را بگویم که لباس ایرانی یعنی لباس کمی گشادتر، لباس ایرانی تنگ و چسب نداریم. بنابراین داشتن مانکن 36 برای من هیچ ارزشی نیست من به دنبال مانکن 38، 40 و 42 هستم. ما لباسها را طوری طراحی میکنیم که زنان چاق و درشت را کمتر چاق نشان دهد و عیوب بدن را بپوشاند.
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 7:39 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
بازگشت به آینده!
این نوع چادر جزء متفاوتترین چادرهایی است که استفاده میشده است که عمده تفاوت در برش آن است. در این مدل قسمتی از چادر مانند دامن به تن میرود و در ناحیه کمر بسته میشود و دنباله آن روی سر قرار میگیرد به این صورت است که کل پوشش، ظاهر چادر را پیدا میکند.
برش جدید سبک سنتی
نکاتی درباره طراحی چادر قجری مدرن
نکاتی درباره طراحی چادر قجری مدرن
چادر قجری نوعی چادر است که در دوران قاجاریه مورد استفاده بانوان قرار میگرفته است.
این نوع چادر جزء متفاوتترین چادرهایی است که استفاده میشده است که عمده تفاوت در برش آن است. در این مدل قسمتی از چادر مانند دامن به تن میرود و در ناحیه کمر بسته میشود و دنباله آن روی سر قرار میگیرد به این صورت است که کل پوشش، ظاهر چادر را پیدا میکند.
بازگشت به گذشته، مطالعه آن و به روز کردن سنتها جزء مهمترین کارهایی است که هر فرد به نسبت حرفهاش میتواند انجام دهد.
چادر قجری جدید دارای ظاهری شبیه به چادر قجری قدیم و چادر امروز با هم است. چادری که کمری بودن را از چادر قجری گرفته است و یک تکه و بدون برش بودن در قسمت پشت را از چادر امروزی. برشی که از گذشته به حال آمده است و سلیقه بانوان امروز را در نظر گرفته است. زیبایی یک تکه بودن پشت چادر و راحتی به کمر بسته شدن آن را توأماً دارد.
- قیمت:40 تا 80 هزارتومان
طراحی چادر قجری قدیم
در این مدل قسمتی از چادر مانند دامن به تن میرود و در ناحیه کمر بسته میشود و دنباله آن روی سر قرار میگیرد به این صورت است که کل پوشش، ظاهر چادر را پیدا میکند.
- قیمت:40 تا 80 هزارتومان
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 7:35 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
آیا هیچ مردی در دنیا وجود دارد که همیشه عاشق همسرش بماند؟ جواب شما شاید شبیه یکی از اینها باشد:
- معلومه که هست. من یکیو میشناسم که 70سالشه و 30 ساله با زنش عین 2 تا کفتر عاشق زندگی میکنن. ولی بعد از ازدواجش یه بارم به هیچ زنی غیراز زن خودش نگاه نکرده...
- امکان نداره. مردها همهشون سر و ته یک کرباسن. همه تنوع طلب. همه بیوفا. نه که تقصیر داشته باشن، ذات همهشون همینه.
- زن باید خودش شوهرشو نگه داره! اگه یه مردی رفت پی یه زن دیگه، باید دید زنه چه عیبی داشته...
- آقا اصلا چرا زنها آنقدر به این موضوع حساسن؟
خب، باید بپذیریم که امروز بیشتر از هر زمان دیگری در طول تاریخ، زنان حسود شدهاند. زنان امروزی، انحصار تملک همسرشان را حق خودشان میدانند. روزگاری تنها مردان حق داشتند نسبت به زنان چنین حسی داشته باشند اما کمکم اوضاع فرق کرد. آشپزخانهها «اوپن» شد و خیلی از مردان نفهمیدند که زنان دیگر نمیخواهند نصف عمرشان را دور از چشم دیگران، در آشپزخانه بگذرانند. این اما آخر ماجرا نبود، چیزهای دیگری هم بود که زنان میخواستند!
قاعدتا این مطلب گرایش فمینیستی ندارد و زنان هم، حالا دیگر خودشان به اندازه کافی میتوانند از حقوق «اجتماعی» خودشان دفاع کنند و این کار را میکنند اما حقوق «خانوادگی» چطور؟ حقوقی که بهخصوصیترین جنبههای زندگی یک زن یا یک مرد مربوط میشود و حتما خیلی مهمتر از حقوق اجتماعی است.
اشتباه نکنید؛ با ادای احترام به همه مدافعان حقوق زنان در سراسر جهان، اجازه بدهید قبل از هرچیز، یک موضوع را روشن کنیم؛ اینجا اتفاقا فرمول «تساوی»، مشکل را حل نمیکند. از قضا، نخستین اصل برای داشتن یک ارتباط پذیرش، درک و درنظرداشتن تفاوتهاست. (یک بار دیگر جمله قبل را بخوانید. کلمات را به دقت انتخاب کردهام.)
در فضای زندگی خانوادگی، اگر زنان و مردان خود را مساوی و شبیه هم درنظر بگیرند، کلاهشان پسمعرکه است. زنان و مردان، «حداقل» به همان اندازه که ویژگیهای جسمی متفاوت دارند، ویژگیهای روانی متفاوتی هم دارند (مردان از مریخ آمدهاند و زنان از ونوس. یادتان که نرفته؟) و فراموش کردن همین یک اصل کافی است تا زندگی مشترک به جهنم تبدیل شده و خانواده منفجر شود.در این صفحات که قرار است موضوعشان «سلامت جنسی» باشد، این اصل را به خاطر بسپارید چون بارها و بارها درباره آن صحبت خواهیم کرد اما حالا، برگردیم به همان سوال اول: آیا هیچ مردی در دنیا وجود دارد که همیشه به همسرش وفادار باقی بماند؟
از یک زندگی کسالتبار تا یک زندگی عاشقانه
کمی شجاع باشیم؛ پنهان کاری که دردی از ما دوا نکرده و نمیکند. بگذارید کمی از این حرفهای درگوشی مردانه و زنانه را مرور کنیم و ببینیم چه اتفاقی دارد دوروبرمان میافتد.
شنیدهاید که بعضی مردها، معمولا پیش دوستان و وقتی که نامحرمی در جمع نیست، اعتراف میکنند که به ازدواج اعتقادی ندارند و از نظر آنها، تعهد داشتن به رابطه انحصاری با یک زن در تمام عمر، کار احمقانهای است؟ نشنیدهاید؟ چی؟ این حرف را از یک زن... نه. لطفا ادامه ندهید.
از اول تاریخ، در ذهن بسیاری از مردان و در سالهای اخیر در ذهن برخی از زنان، این سوال بهوجود آمده: آیا داشتن رابطه با یک نفر در تمام عمر، زندگی را یکنواخت و کسالتبار نمیکند؟ پاسخ این سوال البته لزوما موضع ما را نسبت به ازدواج مشخص نمیکند. مگر داشتن امکان یک رابطه جنسی سالم، ایمن و آرامشبخش، تنها مزیت یک ازدواج موفق است؟ خب، حتی اگر هم رابطه نتواند عامل نگهدارنده یک مرد و یک زن زیر یک سقف باشد، عوامل دیگری هستند.
رضایت تا آخر عمر!
البته این جواب، تکلیف آن سوال را روشن نمیکند. بالاخره یک مرد میتواند همیشه با یک زن باشد و از زندگی جنسی خود در تمام عمر رضایت کامل داشته باشد؟ یک زن چطور؟جواب مثبت است. این اتفاق میتواند بیفتد البته همیشه نمیافتد؛ خودبهخود نمیافتد؛ با مهرگیاه و دعانویس و مثل این چیزها هم نمیافتد ولی باور کنید میتواند بیفتد. اینکه چطور چنین چیزی ممکن میشود، موضوع بحث ما در چند شماره آینده خواهد بود. عجالتا بپذیرید که قضیه نه به قضا و قدر مربوط است و نه حتی وسواس به خرج دادن در خواستگاری و شرط و شروط گذاشتنهای قبل از عقد و عروسی. هیچ کس نمیتواند منکر باشد که انتخاب یک همسر خوب، (تاکید کنم که فقط «خوب»؛ «ایدهآل» را فراموش کنید.) شرط لازم برای نشستن همای سعادت روی شانههای شماست اما شک نکنید که کافی نیست. شرط مهم دیگر، کسب دانش و مهارت و تفکر و برنامهریزی و صرف وقت لازم برای مراقبت از عشق است؛ موضوعی که در این صفحات، اگر خدا بخواهد به آن خواهیم پرداخت.
انسان یا حیوان؟ مسئله این است
قبل از اینکه وارد خیابان اصلی شویم، یک پیچ کوچولو را باید رد کنیم. شنیدهاید بعضی مردان کمی با مطالعه، از این صحبت میکنند که چندهمسری (وقتی میخواهند کلاس بگذارند لغت لاتینش را به کار میبرند: پلی گامی) اقتضای طبیعت مردان است. میگویند در حیوانات مذکر هم همین رفتار وجود دارد و یک حیوان نر با چند حیوان ماده جفت میشود. این ظاهرا یک واقعیت است. زیستشناسان تکاملی هم بر این موضوع صحه میگذارند و میگویند این اصل، لازمه بقای گونههای جانوری است.
خب، اگر انسان را در رده جانوران فرض کنیم، دستهای ما بالاست و دیگر دفاعی نداریم اما حتما همان دانشمندان عزیز تاکید دارند، خانمها و آقایان محترم، تفاوتهایی با حیوانات دارند. درباره منشا این تفاوتها بحث نمیکنیم اما بالاخره تفاوتهایی هست. پس حتی اگر فرض کنیم تمایل به چندهمسری در سرشت جنس مذکر وجود دارد، نباید فراموش کنیم قدرت مدیریت این ویژگیهای سرشتی هم به انسانهای مذکر داده شده.
این قضیه درمورد جنبههای دیگر تشابه انسانها و حیوانات یا به عبارت دیگر، سایر غرایز هم صدق میکند. یک مثالش گرسنگی است. همه ما دیدهایم که مثلا یک گربه چطور گرسنگیاش را رفع میکند. انسان چطور؟ آیا هیچ موجود دیگری بهجز انسان، اینقدر درمورد غذایش فکر و برنامهریزی میکند؟ آن را با جذابیتشناسی ادبیات به احساساتش ربط میدهد؟ اصلا کدام موجود دیگری اینقدر احساسات دارد که به همه جا و همه چیز ربطش بدهد؟
بگذارید جمع بندی کنیم. تا اینجا، حداقل 2 فرق ما مردها و گربههای نر روشن شد: اول اینکه ما مردها احساس داریم و دوم اینکه ما میتوانیم براساس تفکرمان، غرایزمان را مدیریت کنیم.
قضیه جالب نشد؟ این 2 ویژگی، همان عشق و عقل خودمان نیست؟
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 7:31 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
هر زن خوبی، نیک به این نکته واقف است که چطور باید در مواقع سخت کنار شوهرش باشد. این مواقع سخت شامل همان لحظههایی میشود که روزگار با یک لگد جانانه آنها را به بدترین قسمت ممکن زندگی پرتاب میکند. مثلا وقتی که چکهای همسر شما به بانک میرود، آن هم درست در شرایطی که ریالی پول در حساب او نیست. یا وقتی که رئیسش بدون هیچ دلیل موجهی او را به شدت مورد مواخذه قرار داده آن هم فقط به این دلیل که روی مود خوبی نبوده است. در این میان نکتههایی وجود دارد که شاید شما از آنها آگاه نباشید. همین نداشتن آگاهی بعضی اوقات سبب میشود شما در مواقع ناراحتی همسرتان رفتاری از خود نشان دهید که اوضاع را چه بسا بدتر هم بکند. در واقع دانستن اینکه در روزهای بد زندگی همسرتان شما چه رفتاری باید داشته باشید بسیار ضروریتر از رفتار شما در روزهای خوش زندگی شوهرتان است. تحقیقات نشان داده است که اگر همسر شما روزهای بدی را به لحاظ کاری و یا چیزی شبیه آن سپری میکند، بیشترین چیزی که شما میتوانید انجام بدهید، حمایت از اوست. شما باید پشت همسرتان بایستید و حداقل در خانه موقعیتی را فراهم کنید که فاقد هرگونه استرسی باشد. از طرف دیگر در مواقع خوشحالی او هم میتوانید بعضی از مسائلی را که در شرایط عادی نمیتوانید راجع به آنها صحبت کنید، بیان کنید. به این ترتیب است که شما میتوانید روابط زناشویی خود را محکم کنید.
این کنجکاوی به معنای کنترل کردن شوهرتان نیست. پس لطفا اشتباه نکنید. از همسرتان راجع به چیزهایی سوال کنید که برای او جذاب هستند. البته این سوالها اصلا نباید منفی باشند. بلکه باید نشان بدهید آنچه که برای شوهر شما قابل اهمیت است به همان اندازه برای شما هم اهمیت دارد. شما میخواهید در تجربه کردن اتفاقاتی که برای او جالب توجه هست به همسرتان بپیوندید. بنابراین او احساس میکند شما همیشه و همه جا کنارش هستید حتی اگر حضور فیزیکی هم نداشته باشید اما او این احساس را خواهد داشت. کنجکاوی مثبت شما نسبت به علایق همسرتان (حتی اگر این مقوله فوتبال باشد که خانمها خیلی توجهی به آن ندارند) باعث میشود که او خیلی راحتتر به شما اعتماد کند و همه چیز را برایتان بازگو نماید. این حس شما را بیش از پیش به همسرتان نزدیک میکند. چون او می داند علایقش همان قدر که برای خودش اهمیت دارند، برای شما هم مهم هستند.
اگر همسرتان موفق شده یک ارتقاء شغلی را به دست بیاورد یا اگر معاملهای را که مدتها برایش تلاش کرده به سرانجام رسانده، باید بدانید که شما مجبور هستید – تاکید میکنیم – مجبور هستید شوق و شور مضاعفی از خود بروز بدهید. وقتی که او به خانه میآید و این خبر خوش را به شما میدهد، اگر آب دستتان است زمین بگذارید و هرکار دیگری را فراموش کنید. فقط یک کار است که شما باید انجام بدهید. به همسرتان بگویید که چقدر برای او و بابت موفقیتی که به دست آورده است خوشحال هستید.
فراموش نکنید که شما باید خوشحالی خود را به شوهرتان نشان بدهید. حتی بیشتر از آن حدی که واقعا خوشحال هستید. اگر لازم شد حتی از فرط خوشحالی یک جیغ کوتاه هم بکشید. حالا میتوانید غرور و فخر او را بابت اینکه شما تا این حد از خوشحالیاش خوشحال شدهاید ببینید.
باور کنید همسر شما در چنین موقعیتی بیشتر از اینکه بابت آنچه به دست آورده خوشحال باشد به خاطر اینکه شما را اینچنین شریک شادی خود دیده خوشحال است. یادتان نرود که اگر دستاورد همسر شما یک ارتقای شغلی است، پس باید خودتان را آماده کنید برای ساعتهای بیشتری که او قرار است صرف کارش کند. حتی اگر این موضوع کمی شما را به فکر فرو برده و نگرانتان کرده، لطفا هرگز در آن لحظه چنین چیزی را بروز ندهید و هر دلواپسی را پیش خودتان نگه دارید. به هیچوجه توی ذوق شوهرتان نزنید. فعلا فقط وقت خوشحالی است. بگذارید شوهرتان با چنین خوشحالی که شما از خود نشان میدهید، احساس یکی بودن کند، یکی بودن با شما و این یعنی مقدمه ساختن یک رابطه فوقالعاده محکم و ارزشمند.
همسرتان بابت پیروزی تیم فوتبال محبوبش بسیار خوشحال است و صدای خندهاش همه فضای خانه را پر کرده. حتی اگر فوتبال برای شما مقوله جالبی نیست، اما لطفا خوشی او را خراب نکنید. برعکس این خوشحالی را تایید کنید. چطور؟ اصلا کار سختی نیست. اتفاقی که تا این حد موجب مسرت همسرتا ن شده را همانقدر که برای او جدی است مهم جلوه دهید و در این خوشحالی همراهیاش کنید. به او بگویید که اگر تیم مورد علاقهاش شکست میخورد، چقدر متاسف میشدید و حالا که برنده شده است تا چه اندازه خوشحال هستید. وقتی که شما دقیقا همان چیزی را تایید میکنید که همسرتان میخواهد در واقع حس همذاتپنداری خود را با او نشان دادهاید و در ضمن ثابت کردهاید که حداقل به اندازهای که نیاز باشد از مقولهای که برایش اهمیت دارد، اطلاعات کافی دارید. این حرکت شما برای ساختن روابطی نزدیک بسیار مهم است حتی اگر پیش خودتان فکر میکنید که علایق او بیشتر مناسب یک نوجوان است تا یک مرد بالغ متاهل. اگر همانطور باشید که او دوست دارد، اگر به علایقش احترام بگذارید و خودتان را در غم و شادیهایش دخیل کنید، در واقع به او احترام گذاشتهاید نه اینکه باج داده باشید. پس لطفا احترام گذاشتن را با باج دادن اشتباه نکنید. مطمئن باشید این موضوع شما دو نفر را بیشتر به هم نزدیک میکند.
کنجکاو باشید
این کنجکاوی به معنای کنترل کردن شوهرتان نیست. پس لطفا اشتباه نکنید. از همسرتان راجع به چیزهایی سوال کنید که برای او جذاب هستند. البته این سوالها اصلا نباید منفی باشند. بلکه باید نشان بدهید آنچه که برای شوهر شما قابل اهمیت است به همان اندازه برای شما هم اهمیت دارد. شما میخواهید در تجربه کردن اتفاقاتی که برای او جالب توجه هست به همسرتان بپیوندید. بنابراین او احساس میکند شما همیشه و همه جا کنارش هستید حتی اگر حضور فیزیکی هم نداشته باشید اما او این احساس را خواهد داشت. کنجکاوی مثبت شما نسبت به علایق همسرتان (حتی اگر این مقوله فوتبال باشد که خانمها خیلی توجهی به آن ندارند) باعث میشود که او خیلی راحتتر به شما اعتماد کند و همه چیز را برایتان بازگو نماید. این حس شما را بیش از پیش به همسرتان نزدیک میکند. چون او می داند علایقش همان قدر که برای خودش اهمیت دارند، برای شما هم مهم هستند.
از خود اشتیاق نشان بدهید
اگر همسرتان موفق شده یک ارتقاء شغلی را به دست بیاورد یا اگر معاملهای را که مدتها برایش تلاش کرده به سرانجام رسانده، باید بدانید که شما مجبور هستید – تاکید میکنیم – مجبور هستید شوق و شور مضاعفی از خود بروز بدهید. وقتی که او به خانه میآید و این خبر خوش را به شما میدهد، اگر آب دستتان است زمین بگذارید و هرکار دیگری را فراموش کنید. فقط یک کار است که شما باید انجام بدهید. به همسرتان بگویید که چقدر برای او و بابت موفقیتی که به دست آورده است خوشحال هستید.
فراموش نکنید که شما باید خوشحالی خود را به شوهرتان نشان بدهید. حتی بیشتر از آن حدی که واقعا خوشحال هستید. اگر لازم شد حتی از فرط خوشحالی یک جیغ کوتاه هم بکشید. حالا میتوانید غرور و فخر او را بابت اینکه شما تا این حد از خوشحالیاش خوشحال شدهاید ببینید.
باور کنید همسر شما در چنین موقعیتی بیشتر از اینکه بابت آنچه به دست آورده خوشحال باشد به خاطر اینکه شما را اینچنین شریک شادی خود دیده خوشحال است. یادتان نرود که اگر دستاورد همسر شما یک ارتقای شغلی است، پس باید خودتان را آماده کنید برای ساعتهای بیشتری که او قرار است صرف کارش کند. حتی اگر این موضوع کمی شما را به فکر فرو برده و نگرانتان کرده، لطفا هرگز در آن لحظه چنین چیزی را بروز ندهید و هر دلواپسی را پیش خودتان نگه دارید. به هیچوجه توی ذوق شوهرتان نزنید. فعلا فقط وقت خوشحالی است. بگذارید شوهرتان با چنین خوشحالی که شما از خود نشان میدهید، احساس یکی بودن کند، یکی بودن با شما و این یعنی مقدمه ساختن یک رابطه فوقالعاده محکم و ارزشمند.
او را تصدیق کنید
همسرتان بابت پیروزی تیم فوتبال محبوبش بسیار خوشحال است و صدای خندهاش همه فضای خانه را پر کرده. حتی اگر فوتبال برای شما مقوله جالبی نیست، اما لطفا خوشی او را خراب نکنید. برعکس این خوشحالی را تایید کنید. چطور؟ اصلا کار سختی نیست. اتفاقی که تا این حد موجب مسرت همسرتا ن شده را همانقدر که برای او جدی است مهم جلوه دهید و در این خوشحالی همراهیاش کنید. به او بگویید که اگر تیم مورد علاقهاش شکست میخورد، چقدر متاسف میشدید و حالا که برنده شده است تا چه اندازه خوشحال هستید. وقتی که شما دقیقا همان چیزی را تایید میکنید که همسرتان میخواهد در واقع حس همذاتپنداری خود را با او نشان دادهاید و در ضمن ثابت کردهاید که حداقل به اندازهای که نیاز باشد از مقولهای که برایش اهمیت دارد، اطلاعات کافی دارید. این حرکت شما برای ساختن روابطی نزدیک بسیار مهم است حتی اگر پیش خودتان فکر میکنید که علایق او بیشتر مناسب یک نوجوان است تا یک مرد بالغ متاهل. اگر همانطور باشید که او دوست دارد، اگر به علایقش احترام بگذارید و خودتان را در غم و شادیهایش دخیل کنید، در واقع به او احترام گذاشتهاید نه اینکه باج داده باشید. پس لطفا احترام گذاشتن را با باج دادن اشتباه نکنید. مطمئن باشید این موضوع شما دو نفر را بیشتر به هم نزدیک میکند.
به او توجه کنید
یک نکته مهم درباره زبان بدن شما وجود دارد. چیزی که میتواند در ایجاد روابط محکم با همسرتان بسیار کارساز باشد. وقتی شما هیچ ریاکشن فیزیکی از خود بروز نمیدهید، ممکن است این ذهنیت را برای همسرتان یا حتی فرزندانتان ایجاد کند که شما یک انسان بیتفاوت هستید. بنابراین گاهی واقعا نیاز است همراه کلمات حمایت کننده از چهره و حرکات دستانتان نیز برای جدیت بخشیدن به ماجرا استفاده کنید. وقتی همسرتان مشغول تعریف کردن یک ماجرای جالب (از دید خودش) برای شماست. اگر خودتان را سرگرم ناخنگرفتن کنید، یا حین حرفهای او از پنجره به بیرون زل بزنید تا سرتان را به گردگیری گرم کنید، حتی اگر گوشتان هم به حرفهای او باشد، اما عملا با رفتار و زبان بدنتان بیعلاقگی خود را نشان دادهاید. به جای آن، در چشمهای او نگاه کنید. لبخند بزنید و نزدیک او بنشینید و با تکان دادن سر، حرفهایش را تایید کنید. به این ترتیب احترامی را که برایش قائل هستید، به او نشان میدهید و این مساله سبب میشود که همسرتان همچنان به گفتن ادامه دهد. با این وصف شک نکنید که او با این طرز برخورد همیشه حرفهایش را به شما میزند، چون مطمئن است تنها کسی که با علاقه و حوصله کامل به حرفهایش گوش میکند، شما هستید. این وسط هرگز حرف نگفتهای هم باقی نمیماند. در این شرایط همسرتان اینقدر با شما حس یکی بودن خواهد داشت که تصمیم بگیرد همه حرفهای خوب و بدش را فقط به شما بگوید نه هیچکس دیگری.
یک نکته مهم درباره زبان بدن شما وجود دارد. چیزی که میتواند در ایجاد روابط محکم با همسرتان بسیار کارساز باشد. وقتی شما هیچ ریاکشن فیزیکی از خود بروز نمیدهید، ممکن است این ذهنیت را برای همسرتان یا حتی فرزندانتان ایجاد کند که شما یک انسان بیتفاوت هستید. بنابراین گاهی واقعا نیاز است همراه کلمات حمایت کننده از چهره و حرکات دستانتان نیز برای جدیت بخشیدن به ماجرا استفاده کنید. وقتی همسرتان مشغول تعریف کردن یک ماجرای جالب (از دید خودش) برای شماست. اگر خودتان را سرگرم ناخنگرفتن کنید، یا حین حرفهای او از پنجره به بیرون زل بزنید تا سرتان را به گردگیری گرم کنید، حتی اگر گوشتان هم به حرفهای او باشد، اما عملا با رفتار و زبان بدنتان بیعلاقگی خود را نشان دادهاید. به جای آن، در چشمهای او نگاه کنید. لبخند بزنید و نزدیک او بنشینید و با تکان دادن سر، حرفهایش را تایید کنید. به این ترتیب احترامی را که برایش قائل هستید، به او نشان میدهید و این مساله سبب میشود که همسرتان همچنان به گفتن ادامه دهد. با این وصف شک نکنید که او با این طرز برخورد همیشه حرفهایش را به شما میزند، چون مطمئن است تنها کسی که با علاقه و حوصله کامل به حرفهایش گوش میکند، شما هستید. این وسط هرگز حرف نگفتهای هم باقی نمیماند. در این شرایط همسرتان اینقدر با شما حس یکی بودن خواهد داشت که تصمیم بگیرد همه حرفهای خوب و بدش را فقط به شما بگوید نه هیچکس دیگری.
تاریخ : چهارشنبه 90/6/30 | 7:28 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید