لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
گزارش تصویری/ گردشگری
بیروت شهری بندری است که بر روی دماغهای کوچک و درکنار دریای مدیترانه قرار گرفته و بزرگترین شهر و پایتخت کشور لبنان است. این شهر کانون فرهنگی منطقه خود است و از دیدگاه رسانهای، تئاتر، فعالیتهای فرهنگی و زندگی شبانه در جهان عرب نامدار است.
بیروت شهری بندری است که بر روی دماغهای کوچک و درکنار دریای مدیترانه قرار گرفته و بزرگترین شهر و پایتخت کشور لبنان است. جمعیت این شهر در سال 2007 میلادی 2.1 میلیون نفر بود. شهر بیروت در میانه? کرانه مدیترانهای لبنان و بر روی یک شبه جزیره جای گرفتهاست. این شهر کانون فرهنگی منطقه خود است و از دیدگاه رسانهای، تئاتر، فعالیتهای فرهنگی و زندگی شبانه در جهان عرب نامدار است.
بیروت از دو تپه الاَشرفیه (بیروت شرقی) و المُصَیطَبه (بیروت غربی) تشکیل شده که به صورت شبهجزیرهای مثلثی به سوی دریا پیش میرود. در سمت داخلی، جلگه ساحلی باریکی قرار دارد که از دهانه نهرالکلب در شمال تا نهرالدامور در جنوب امتداد مییابد. ریشه واژه بیروت، از لفظ عبری بِئِروت، جمع بِئِر، به معنای چاه، مشتق است. معنای این واژه در زبانهای سریانی و فنیقی نیز همین است، که به منابع غنی آب در بیروت اشاره دارد.
بیروت از قدیمترین شهرهای خاورمیانه به شمار میآید. آثار مهمی از دورههای مصری، فنیقی، یونانی، رومی، بیزانسی، ایرانی و عثمانی در این شهر کشف شده است. در زمان فنیقیها بندری در سواحل فنیقیه بوده که از آن با نام بروتا در کتیبههای تل العَمارنه یادشده است. در این عهد بیروت شهر کوچکی بود که شهر معروف بیبلوس (جُبیل امروزی) آن را تحتالشعاع قرار داده بود.
جاذبه های توریستی بیروت
غار جعیتا
یکی از نقاط گردشگری بیروت که در لیست بازدید هر خارجی به محض ورودش به بیروت وجود دارد، غار جعیتا است که در 18کیلومتری شمال این شهر واقع شده است. این غار که در میان کوه های سرسبز و چشم اندازی زیبا قرار گرفته، در سال 1968 کشف و 10سال بعد از آن برای بازدید افتتاح شد. غار جعیتا در دو طبقه با نام غار علیا و غار سفلی یا غار آبی است. برای رفتن به غار علیا باید سوار تله کابینی شد که از میان جنگلی زیبا میگذرد و عبور رودخانه ای از میان این جنگل تله کابین سواری را دل انگیز می کند.
صخره های روشه
این صخره ها از نمادهای کشور لبنان هستند و در غربی ترین نقطه بیروت جای دارند که به آنها صخره عشاق هم میگویند . تعدادی از عشاق از بالای این صخره ها خودشان را به آب انداختند که مستقیما منجر به مرگشان شده.
منطقه گردشگری "حریصا"
این منطقه در ارتفاعات بالای کوه ، روبروی دریای مدیترانه قرار دارد. شهرت این منطقه به خاطر وجود مدفن " سیده لبنان " یا همان بانوی مذهبی می باشد . یادبود بانوی لبنان بر سر مزارش ، مجمسمه ای بلند بالاست که از کیلومترها دورتر قابل رویت می باشد . در منطقه ی حریصا 4-5 کلیسای دیگر نیز وجود دارد . لذت دیدن دریایی آرام و آبی از حریصا وصف نشدنی است .برای رسیدن به این منطقه تله کابینی تعبیه شده است که مسافران را از منطقه ای تقریبا کنار آب به بالای کوه می رساند که این خود نیز از زیبایی های بیروت است .
مسجد حضرت محمد (ص) و مزار نخست وزیر فقید لبنان
مسجد حضرت محمد (ص) و مزار نخست وزیر فقید لبنان رفیق حریری از دیگر مکان های دیدنی بیروت می باشد . این مسجد و مزار در منطقه غربی بیروت و نزدیک میدان ساعت قرار دارد . این مسجد توسط رفیق حریری ساخته شده و مزارش هم در آن قرار دارد .
میدان ساعت
اصلی ترین میدان لبنان به حساب می آید . این میدان در وسط خیابانی پر از کافه و رستوران قرار گرفته است . این خیابان به پاریس کوچولو معروف است. معمولا در این خیابان تا نیمه های شب غذا به همراه موسیقی زنده سرو می شود . کلیسایی معروف در کنار میدان ساعت قرار دارد.
آب و هوای لبنان
لبنان از آب و هوای معتدل مدیترانهای بهرهمند است و تقریباً 300 روز سال آفتابی است و از خرداد ماه تا شهریور ماه بارندگی وجود ندارد و دو ماه تیر و مرداد درجه حرارت به 30 درجه میرسد. در زمستان برف زیادی در کوههای لبنان میبارد و میتوان بر روی برف اسکی نمود.
ویزای لبنان
کسانیکه خواهان سفر به لبنان میباشند میتوانند از سفارتخانهها و یا کنسولگریهای لبنان ویزای این کشور را تهیه نمایند و 33 کشور شامل کشورهای اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس میتوانند در فرودگاه بیروت ویزای این کشور را تهیه نمایند.
گمرک
بر اساس قوانین لبنان وسایل شخصی از پرداخت حق گمرکی معاف هستند همچنین شخص تنها میتواند بدون پرداخت حق گمرکی تا 500 گرم توتون، 400 نسخ سیگار و 20 سیگار برگ همراه خود وارد نماید.
زبان
زبان رایج مردم لبنان زبان عربی با لهجه لبنانی است اما زبان رسمی زبان عربی فصیح است که در سایر کشورهای عربی نیز متداول است. زبان فرانسه نیز از زمان حضور فرانسویان در لبنان در این کشور رایج شده است. همچنین زبان انگلیسی در بین تجار و حتی اقشار عادی مردم به عنوان زبان بینالمللی رواج پیدا کرده است و جهانگردان در لبنان با مشکل زبان مواجه نمیشوند چرا که لبنانیها حد اقل به دو زبان آشنایی دارند. همچنین روزنامه و مجلات خارجی در کیوسکهای روزنامهفروشی با یک یا دو روز تأخیر قابل تهیه میباشند.
پول
واحد رسمی پول لبنان لیر لبنانی است و به دلیل نظام پولی این کشور تبدیل پولهای خارجی به لیر به سهولت امکانپذیر است. همچنین با استفاده تسهیلات بانکی این کشور میتوان از کارتهای هوشمند اعتباری نیز استفاده نمود.
منبع : لست سکند
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:43 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
اعتراض جالب هواداران
حرکتی که ژوزه مورینیو مربی رئال مادرید پس از بازی برگشت سوپر جام اسپانیا انجام داد با واکنش منفی تمامی فوتبال دوستان مواجه شد.
او در دقایق پایانی آن بازی به سراغ تیتو ویلانووا دستیار گواردیولا رفت و انگشتش را در چشم او فرو کرد .
هواداران بارسا با نوشتن بنرهایی در ورزشگاه شهر موناکو در بازی سوپرجام اروپا ( بین تیمهای بارسا و پورتو) نسبت به این کار اعتراض کردند. اما ابتکار دیشب یکی از هواداران تیم ساراگوسا موج جدیدی در اسپانیا بوجود آورد. این هوادار گمنام با عینک غواصی روی سکوهای ورزشگاه ظاهر شد و در بالای عینک مقوایی زده و روی آن نوشته بود:«عینک ضد مورینیو».
این اقدام نمادین در پیشگیری از تکرار حرکت زشت مورینیو بازتاب خوبی در رسانه های ایالت کاتالونیا داشته وبرخی از آنها از جمله روزنامه ال موندو دپورتیوو از تماشاگران بارسا خواسته اند به هنگام بازی ال کلاسیکو با عینک شنا و یا غواصی به ورزشگاه بروند تا اعتراضشان را به این مربی خودخواه نشان داده باشند!
منبع: خبرآنلاین
هواداران بارسا با نوشتن بنرهایی در ورزشگاه شهر موناکو در بازی سوپرجام اروپا ( بین تیمهای بارسا و پورتو) نسبت به این کار اعتراض کردند. اما ابتکار دیشب یکی از هواداران تیم ساراگوسا موج جدیدی در اسپانیا بوجود آورد. این هوادار گمنام با عینک غواصی روی سکوهای ورزشگاه ظاهر شد و در بالای عینک مقوایی زده و روی آن نوشته بود:«عینک ضد مورینیو».
این اقدام نمادین در پیشگیری از تکرار حرکت زشت مورینیو بازتاب خوبی در رسانه های ایالت کاتالونیا داشته وبرخی از آنها از جمله روزنامه ال موندو دپورتیوو از تماشاگران بارسا خواسته اند به هنگام بازی ال کلاسیکو با عینک شنا و یا غواصی به ورزشگاه بروند تا اعتراضشان را به این مربی خودخواه نشان داده باشند!
منبع: خبرآنلاین
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:40 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
خیانت یا توهم خیانت مرد همسرکش؟!
بعد، چند روزی پرینت تلفن اعتباری لاله را گرفتم و متوجه شدم وی طی سه روز صدها بار با شمارهای که به نظرم خیلی آشنا بود تماس گرفته بود آن شماره متعلق به صادق بود. باورم نمیشد کسی که با زن من ارتباط دارد کسی باشد که من از روی دوستی اسرار زندگیام را به وی گفته باشم.
تهران امروز: مردی که مدعی است همسر خود را به خاطر خیانتهای مکرر به وی کشته است دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
در ابتدای جلسه سیدرضایی نماینده دادستان تهران با خواندن کیفرخواست متهم گفت: سوم فروردین ماه سال گذشته مردی با کلانتری خزانه تماس گرفته و مدعی شد همسر خود را در حمام منزل به قتل رسانده است.
ماموران پس از مراجعه به محل جسد این زن به نام لاله را همانطور که گفته شده بود داخل حمام خانه پیدا کردند. بررسیها نشان داد مقتول بر اثر اصابت ضربات چاقو به قتل رسیده است. ماموران بلافاصله حسن، شوهر لاله را بازداشت کرده و مورد بازجویی قرار دادند. حسن گفت: همسرش را به خاطر خیانت کشته است اما هیچ مدرکی که دال بر خیانت مقتول باشد کشف نشد. بنده به عنوان نماینده دادستان تهران برای متهم تقاضای صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شده و برای متهم تقاضای قصاص کردند. مادر مقتول گفت: دخترم بیگناه بود او چوب رابطه نامشروع متهم با زنی دیگر را خورد. لاله متوجه شده بود که شوهرش با زنی به نام فریبا ارتباط دارد و سر این موضوع با حسن مشکل پیدا کرده بود. فرزندان دخترم در جریان رابطه پدرشان با این زن هستند.
سپس دو پسر مقتول به جایگاه آمده واعلام کردند خواهان مجازات پدرشان نیستند. پسر بزرگ مقتول گفت: من هیچ وقت ندیدم پدرم به مادرم خیانت کند ولی میدانم مادرم با مردی به نام صادق رابطه داشت و این مرد را از نزدیک هم دیده بودم. چندسال قبل از این ماجرا مطلع شدم.
یکروز وقتی پدرم در خانه نبود مادرم از من خواست به اتفاق برادر کوچکترم به خانه پدر بزرگ بروم. من هم برادرم را به خانه پدربزرگ برده و خودم برگشتم. در خانه صحنه عجیبی را دیدم مادرم در کنار مردی نشسته بود. آنها تا مرا دیدند هول شده و مرد که بعدا فهمیدم صادق نام داشت به انباری رفته و آنجا قایم شد؛ مادرم هم از خانه بیرون رفت. با عصبانیت از خانه بیرون رفتم تا از یکی از دوستانم چاقویی گرفته و صادق را بکشم ولی وی چاقویش را به من نداد.
به خانه مادربزرگ رفته و وی را در جریان موضوع قرار دادم. مادربزرگ گفت اگر بقیه از این ماجرا بویی ببرند آبرویمان خواهد رفت و از من خواست چیزی در این باره به کسی نگویم. بعد از آن روز چند بار دیگر هم دیدم که مادرم با مردی غریبه به صورت تلفنی حرف میزند اما هر بار مادربزرگم مانع از این میشد که به پدرم چیزی در این باره بگویم و میگفت خودم با مادرت حرف میزنم تا دست از این کارها بردارد.
در ادامه متهم به جایگاه آمده و به دفاع از خود پرداخت: سال 73 بود که با لاله ازدواج کردم و صاحب دو پسر شدم. زندگی ما روبهراه بود تا اینکه من معتاد شدم. سال 85 بود که بهطور اتفاقی فهمیدم زنم با مردی رابطه دارد. قضیه از این قرار بود که دیدم تلفن همراه لاله چند بار پشت سر هم زنگ خورده وقتی با شمارهای که روی گوشی افتاده بود تماس گرفتم صدای مردی را از آنسوی خط شنیدم. از لاله در این باره سوال کردم که گفت شماره متعلق به خیاط است. اما وقتی تحقیق کردم متوجه شدم شماره متعلق به یک راننده اتوبوس است که با زنم رابطه دارد. از لاله شکایت کردم و وی تعهد کتبی داد که دیگر با کسی ارتباط نداشته باشد من هم با اصرار بزرگترها و بهخاطر بچه هایم او را طلاق ندادم.
بعد از این بود که به فکر ترک اعتیاد خود افتادم. به یک کمپ رفته و در آنجا بستری شدم. آنجا بود که صادق را دیدم وی مشاور من بود. من و صادق سریع با هم اخت شدیدم او رفتار خیلی خوبی با من داشت و من هم همه مشکلات خانوادگیام را به وی گفتم. چند ماه قبل از قتل دوباره به لاله شک کردم موضوع را به صادق گفتم و او گفت نباید به همسرت شک کنی او زن خوبی است و به تو وفادار است.
بعد، چند روزی پرینت تلفن اعتباری لاله را گرفتم و متوجه شدم وی طی سه روز صدها بار با شمارهای که به نظرم خیلی آشنا بود تماس گرفته بود آن شماره متعلق به صادق بود. باورم نمیشد کسی که با زن من ارتباط دارد کسی باشد که من از روی دوستی اسرار زندگیام را به وی گفته باشم. همانروز به خانه آمده و با لاله صحبت کرم. لاله یکمرتبه زد زیر گریه و گفت شک من درست است و او بارها با صادق در خانه ما و خانه دوستانش رابطه داشته است. وی سپس به حمام رفت. من که از شنیدن این حرفها خونم به جوش آمده بود پشت سر او به حمام رفته و با چاقو وی را کشتم.
قضات شعبه 71 هم پس از شنیدن حرفهای متهم وارد شور شدند تا رای خود را در اینباره اعلام کنند.
منبع: تابناک
در ابتدای جلسه سیدرضایی نماینده دادستان تهران با خواندن کیفرخواست متهم گفت: سوم فروردین ماه سال گذشته مردی با کلانتری خزانه تماس گرفته و مدعی شد همسر خود را در حمام منزل به قتل رسانده است.
ماموران پس از مراجعه به محل جسد این زن به نام لاله را همانطور که گفته شده بود داخل حمام خانه پیدا کردند. بررسیها نشان داد مقتول بر اثر اصابت ضربات چاقو به قتل رسیده است. ماموران بلافاصله حسن، شوهر لاله را بازداشت کرده و مورد بازجویی قرار دادند. حسن گفت: همسرش را به خاطر خیانت کشته است اما هیچ مدرکی که دال بر خیانت مقتول باشد کشف نشد. بنده به عنوان نماینده دادستان تهران برای متهم تقاضای صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شده و برای متهم تقاضای قصاص کردند. مادر مقتول گفت: دخترم بیگناه بود او چوب رابطه نامشروع متهم با زنی دیگر را خورد. لاله متوجه شده بود که شوهرش با زنی به نام فریبا ارتباط دارد و سر این موضوع با حسن مشکل پیدا کرده بود. فرزندان دخترم در جریان رابطه پدرشان با این زن هستند.
سپس دو پسر مقتول به جایگاه آمده واعلام کردند خواهان مجازات پدرشان نیستند. پسر بزرگ مقتول گفت: من هیچ وقت ندیدم پدرم به مادرم خیانت کند ولی میدانم مادرم با مردی به نام صادق رابطه داشت و این مرد را از نزدیک هم دیده بودم. چندسال قبل از این ماجرا مطلع شدم.
یکروز وقتی پدرم در خانه نبود مادرم از من خواست به اتفاق برادر کوچکترم به خانه پدر بزرگ بروم. من هم برادرم را به خانه پدربزرگ برده و خودم برگشتم. در خانه صحنه عجیبی را دیدم مادرم در کنار مردی نشسته بود. آنها تا مرا دیدند هول شده و مرد که بعدا فهمیدم صادق نام داشت به انباری رفته و آنجا قایم شد؛ مادرم هم از خانه بیرون رفت. با عصبانیت از خانه بیرون رفتم تا از یکی از دوستانم چاقویی گرفته و صادق را بکشم ولی وی چاقویش را به من نداد.
به خانه مادربزرگ رفته و وی را در جریان موضوع قرار دادم. مادربزرگ گفت اگر بقیه از این ماجرا بویی ببرند آبرویمان خواهد رفت و از من خواست چیزی در این باره به کسی نگویم. بعد از آن روز چند بار دیگر هم دیدم که مادرم با مردی غریبه به صورت تلفنی حرف میزند اما هر بار مادربزرگم مانع از این میشد که به پدرم چیزی در این باره بگویم و میگفت خودم با مادرت حرف میزنم تا دست از این کارها بردارد.
در ادامه متهم به جایگاه آمده و به دفاع از خود پرداخت: سال 73 بود که با لاله ازدواج کردم و صاحب دو پسر شدم. زندگی ما روبهراه بود تا اینکه من معتاد شدم. سال 85 بود که بهطور اتفاقی فهمیدم زنم با مردی رابطه دارد. قضیه از این قرار بود که دیدم تلفن همراه لاله چند بار پشت سر هم زنگ خورده وقتی با شمارهای که روی گوشی افتاده بود تماس گرفتم صدای مردی را از آنسوی خط شنیدم. از لاله در این باره سوال کردم که گفت شماره متعلق به خیاط است. اما وقتی تحقیق کردم متوجه شدم شماره متعلق به یک راننده اتوبوس است که با زنم رابطه دارد. از لاله شکایت کردم و وی تعهد کتبی داد که دیگر با کسی ارتباط نداشته باشد من هم با اصرار بزرگترها و بهخاطر بچه هایم او را طلاق ندادم.
بعد از این بود که به فکر ترک اعتیاد خود افتادم. به یک کمپ رفته و در آنجا بستری شدم. آنجا بود که صادق را دیدم وی مشاور من بود. من و صادق سریع با هم اخت شدیدم او رفتار خیلی خوبی با من داشت و من هم همه مشکلات خانوادگیام را به وی گفتم. چند ماه قبل از قتل دوباره به لاله شک کردم موضوع را به صادق گفتم و او گفت نباید به همسرت شک کنی او زن خوبی است و به تو وفادار است.
بعد، چند روزی پرینت تلفن اعتباری لاله را گرفتم و متوجه شدم وی طی سه روز صدها بار با شمارهای که به نظرم خیلی آشنا بود تماس گرفته بود آن شماره متعلق به صادق بود. باورم نمیشد کسی که با زن من ارتباط دارد کسی باشد که من از روی دوستی اسرار زندگیام را به وی گفته باشم. همانروز به خانه آمده و با لاله صحبت کرم. لاله یکمرتبه زد زیر گریه و گفت شک من درست است و او بارها با صادق در خانه ما و خانه دوستانش رابطه داشته است. وی سپس به حمام رفت. من که از شنیدن این حرفها خونم به جوش آمده بود پشت سر او به حمام رفته و با چاقو وی را کشتم.
قضات شعبه 71 هم پس از شنیدن حرفهای متهم وارد شور شدند تا رای خود را در اینباره اعلام کنند.
منبع: تابناک
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:38 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
هیچ وقت شادی آن دوران را فراموش نمیکنم؛ زندگیام رنگ و بوی تازه به خود گرفته بود اما این شادیها با بزرگتر شدن جوزفین روزبهروز رنگ میباخت. دختر خودخواهی بود هرچه میخواست باید به دست میآورد. به من و پدرش بیمحلی میکرد و خودش را برتر از دیگران میدانست، خسته شده بودم
وطن امروز: دختر هلندی قربانی نقشه شوم مادر حسودش شد و به قتل رسید.
این زن اروپایی دوست نداشت شوهرش تنها دخترشان را بیشتر از او دوست داشته باشد.
هفتم ژوئن 2011 میلادی (17 خردادماه سالجاری) پلیس آمستردام در جریان یک جنایت عجیب قرار گرفت که ابتدا به نظر میرسید دختر 14 ساله خودکشی کرده است چرا که درها و قفلهای ورودی سالم بودند و هیچ به همریختگی یا شکستگیای در اثاثیه منزل وجود نداشت و مهمتر اینکه سرقت نیز در خانه صورت نگرفته بود.
در بررسیهای نخست بازرسان پلیس احتمال دادند دختر 14 ساله در غیاب دیگر اعضای خانوادهاش با انگیزه مرموزی در حالت روانی خاص خودکشی کرده است اما تجسسهای پزشکیقانونی از وجود ضرباتی به سر دختر 14 ساله خبر داد که فرضیه مرگ خودخواسته را حذف کرد و تیم پلیسی خود را در برابر قتلی خاموش دید.
بازپرس پرونده به دنبال ردپایی از عاملان این جنایت تحقیقات خود را از پدر و مادر «جوزفین» آغاز کرد. مادر جوزفین در بازجوییها به ماموران گفت: وقتی صبح میخواستم برای خرید بیرون بروم هرچه دخترم را صدا کردم تا همراه من بیاید، نپذیرفت و نیامد.
زمانی که خرید کردم همزمان با همسرم که از سرکار بازگشته بود به خانه رسیدم و هرچه به دنبال جوزفین گشتم پیدایش نکردم تا اینکه جسد وی را داخل حیاط خانهمان پیدا کردیم. او خود را از پشتبام به پایین پرتاب کرده بود.
با ادعاهای این زن، پلیس دست به تحقیق از پدر جوزفین زد.
مرد 40 ساله به ماموران گفت: مدتی بود که جوزفین دچار رفتارهای عصبی شده بود، نصیحت هم کارساز نبود تا اینکه شب پیش از حادثه به اتفاق هم به میهمانی رفتیم. ابتدا خستگی را بهانه کرد تا زودتر به خانه بازگردیم ولی با گذشت زمان با بهانهگیریهای بچگانه مادرش را عصبانی کرد.
جوزفین تنها بچه خانواده بود به همین خاطر از هر محبتی بینیاز بود و هرچه میخواست بلافاصله فراهم میشد.
من و مادرش خیلی دوستش داشتیم ولی مادرش از رفتارهای وی به تنگ آمده بود و مدام از من میخواست او را تنبیه کنم ولی من این کار را نمیکردم.
با ادعای این مرد، کارآگاهان بازجویی از مادر جوزفین را در دستور کار خود قرار دادند.
این زن وقتی همسرش را در بازجوییها دید اتهام قتل را پذیرفت و گفت: وقتی ازدواج کردم از آنجایی که همسرم خیلی بچه دوست داشت تصمیم گرفتیم خیلی سریع بچهدار شویم ولی من نازا بودم و مانند موش آزمایشگاهی خود را به پزشکان سپردم تا درمانی برایم بیندیشند. سرانجام پس از 10 سال صاحب دختری شدم. هیچ وقت شادی آن دوران را فراموش نمیکنم؛ زندگیام رنگ و بوی تازه به خود گرفته بود اما این شادیها با بزرگتر شدن جوزفین روزبهروز رنگ میباخت. دختر خودخواهی بود هرچه میخواست باید به دست میآورد. به من و پدرش بیمحلی میکرد و خودش را برتر از دیگران میدانست، خسته شده بودم، رفتارهایش برایم غیرقابل تحمل بود، پدرش مرا از یاد برده بود، دیگر زن رویاهایش نبودم، بیمحلیهای او هم به این جنون افزوده بود.
منبع: تابناک
این زن اروپایی دوست نداشت شوهرش تنها دخترشان را بیشتر از او دوست داشته باشد.
هفتم ژوئن 2011 میلادی (17 خردادماه سالجاری) پلیس آمستردام در جریان یک جنایت عجیب قرار گرفت که ابتدا به نظر میرسید دختر 14 ساله خودکشی کرده است چرا که درها و قفلهای ورودی سالم بودند و هیچ به همریختگی یا شکستگیای در اثاثیه منزل وجود نداشت و مهمتر اینکه سرقت نیز در خانه صورت نگرفته بود.
در بررسیهای نخست بازرسان پلیس احتمال دادند دختر 14 ساله در غیاب دیگر اعضای خانوادهاش با انگیزه مرموزی در حالت روانی خاص خودکشی کرده است اما تجسسهای پزشکیقانونی از وجود ضرباتی به سر دختر 14 ساله خبر داد که فرضیه مرگ خودخواسته را حذف کرد و تیم پلیسی خود را در برابر قتلی خاموش دید.
بازپرس پرونده به دنبال ردپایی از عاملان این جنایت تحقیقات خود را از پدر و مادر «جوزفین» آغاز کرد. مادر جوزفین در بازجوییها به ماموران گفت: وقتی صبح میخواستم برای خرید بیرون بروم هرچه دخترم را صدا کردم تا همراه من بیاید، نپذیرفت و نیامد.
زمانی که خرید کردم همزمان با همسرم که از سرکار بازگشته بود به خانه رسیدم و هرچه به دنبال جوزفین گشتم پیدایش نکردم تا اینکه جسد وی را داخل حیاط خانهمان پیدا کردیم. او خود را از پشتبام به پایین پرتاب کرده بود.
با ادعاهای این زن، پلیس دست به تحقیق از پدر جوزفین زد.
مرد 40 ساله به ماموران گفت: مدتی بود که جوزفین دچار رفتارهای عصبی شده بود، نصیحت هم کارساز نبود تا اینکه شب پیش از حادثه به اتفاق هم به میهمانی رفتیم. ابتدا خستگی را بهانه کرد تا زودتر به خانه بازگردیم ولی با گذشت زمان با بهانهگیریهای بچگانه مادرش را عصبانی کرد.
جوزفین تنها بچه خانواده بود به همین خاطر از هر محبتی بینیاز بود و هرچه میخواست بلافاصله فراهم میشد.
من و مادرش خیلی دوستش داشتیم ولی مادرش از رفتارهای وی به تنگ آمده بود و مدام از من میخواست او را تنبیه کنم ولی من این کار را نمیکردم.
با ادعای این مرد، کارآگاهان بازجویی از مادر جوزفین را در دستور کار خود قرار دادند.
این زن وقتی همسرش را در بازجوییها دید اتهام قتل را پذیرفت و گفت: وقتی ازدواج کردم از آنجایی که همسرم خیلی بچه دوست داشت تصمیم گرفتیم خیلی سریع بچهدار شویم ولی من نازا بودم و مانند موش آزمایشگاهی خود را به پزشکان سپردم تا درمانی برایم بیندیشند. سرانجام پس از 10 سال صاحب دختری شدم. هیچ وقت شادی آن دوران را فراموش نمیکنم؛ زندگیام رنگ و بوی تازه به خود گرفته بود اما این شادیها با بزرگتر شدن جوزفین روزبهروز رنگ میباخت. دختر خودخواهی بود هرچه میخواست باید به دست میآورد. به من و پدرش بیمحلی میکرد و خودش را برتر از دیگران میدانست، خسته شده بودم، رفتارهایش برایم غیرقابل تحمل بود، پدرش مرا از یاد برده بود، دیگر زن رویاهایش نبودم، بیمحلیهای او هم به این جنون افزوده بود.
منبع: تابناک
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:37 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
زمانی که با خودروی شخصی وارد خیابان اصلی شدم خانم جوانی را در کنار خیابان دیدم که با سر و وضع شیک و آرایش غلیظی منتظر تاکسی ایستاده بود. لحظه ای که از کنار این زن جوان رد شدم نگاهم در نگاهش گره خورد و او با لبخندی دلم را لرزاند. من ناخودآگاه پایم را روی پدال ترمز فشار دادم و چند متر جلوتر توقف کردم.
خراسان: همه چیز در یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد و لعنت بر نگاه هوس آلودی که در قفس خنده ای شیطانی گرفتار شد و این مشکلات را برایم به وجود آورد.
من 32 سال سن دارم و با همسرم همکار هستم. ما به تازگی ازدواج کرده ایم و با شرایطی که داریم زبانزد همه فامیل شده ایم.
مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری سناباد مشهد افزود: متأسفانه 2 روز قبل همسرم برای انجام کارهای عقب افتاده اداری در محل کارمان ماند و من که خیلی خسته بودم به راه افتادم تا به تنهایی راهی خانه شوم و کمی استراحت کنم.
زمانی که با خودروی شخصی وارد خیابان اصلی شدم خانم جوانی را در کنار خیابان دیدم که با سر و وضع شیک و آرایش غلیظی منتظر تاکسی ایستاده بود. لحظه ای که از کنار این زن جوان رد شدم نگاهم در نگاهش گره خورد و او با لبخندی دلم را لرزاند. من ناخودآگاه پایم را روی پدال ترمز فشار دادم و چند متر جلوتر توقف کردم.
زن غریبه بدون آن که چیزی بگوید با عجله در خودرو را باز کرد و روی صندلی جلو و در کنارم نشست. متأسفانه ما با هم به راه افتادیم و او با نگاه هوس آلود خود چشم های مرا نیز گناهکار کرد. باور کنید از کار خودم راضی نبودم و احساس تردید داشتم که چرا این زن را سوار خودرو کرده ام اما او ناگهان با لحنی خاص گفت: هوا خیلی گرم است کاش یک آبمیوه خنک برایم می گرفتی. دوباره به چشمانش نگاه کردم و این بار به جای آن که از عقلم فرمان بگیرم چشمان سیاه این شیطان بزک کرده به من گفت که در جلوی اولین مغازه توقف کنم و برای خرید آبمیوه از خودرو پیاده شوم.
با عجله به داخل مغازه رفتم اما غافل از آن بودم که کیف دستی ام حاوی تمام مدارکم و مبلغ 350 هزار تومان پول نقد و چک مسافرتی است و مقداری اسناد اداری و گوشی تلفن همراهم داخل خودرو است و آن خانم با سوء استفاده از غفلتم خودروی صفر کیلومتری را که با هزار بدبختی و وام بانکی خریده بودم از مقابل چشمانم به سرقت برد و در خیابان خلوت محو شد.
مرد جوان افزود: دقایقی پس از سرقت در تماسی که با شماره تلفن همراهم داشتم آن زن سارق گوشی را جواب داد و با خنده ای تمسخر آمیز گفت: آقای محترم، این چندمین خودرویی است که اوراق خواهد شد و بهتر است دیگر دنبال آن نباشی و... او از روی حافظه گوشی تلفنم به شماره همسرم نیز زنگ زده و ادعا کرده است که ما از مدت ها قبل با هم رابطه نامشروع داشته ایم و برای تسویه حساب شخصی خودرو را با خود برده است. با این حرف ها همسرم نسبت به من بدبین شده و به خانه پدرش رفته است، نمی دانم با مشکلاتی که برایم درست شده و نتیجه یک نگاه هوس آلود است چه خاکی بر سرم بریزم.
منبع: تابناک
من 32 سال سن دارم و با همسرم همکار هستم. ما به تازگی ازدواج کرده ایم و با شرایطی که داریم زبانزد همه فامیل شده ایم.
مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری سناباد مشهد افزود: متأسفانه 2 روز قبل همسرم برای انجام کارهای عقب افتاده اداری در محل کارمان ماند و من که خیلی خسته بودم به راه افتادم تا به تنهایی راهی خانه شوم و کمی استراحت کنم.
زمانی که با خودروی شخصی وارد خیابان اصلی شدم خانم جوانی را در کنار خیابان دیدم که با سر و وضع شیک و آرایش غلیظی منتظر تاکسی ایستاده بود. لحظه ای که از کنار این زن جوان رد شدم نگاهم در نگاهش گره خورد و او با لبخندی دلم را لرزاند. من ناخودآگاه پایم را روی پدال ترمز فشار دادم و چند متر جلوتر توقف کردم.
زن غریبه بدون آن که چیزی بگوید با عجله در خودرو را باز کرد و روی صندلی جلو و در کنارم نشست. متأسفانه ما با هم به راه افتادیم و او با نگاه هوس آلود خود چشم های مرا نیز گناهکار کرد. باور کنید از کار خودم راضی نبودم و احساس تردید داشتم که چرا این زن را سوار خودرو کرده ام اما او ناگهان با لحنی خاص گفت: هوا خیلی گرم است کاش یک آبمیوه خنک برایم می گرفتی. دوباره به چشمانش نگاه کردم و این بار به جای آن که از عقلم فرمان بگیرم چشمان سیاه این شیطان بزک کرده به من گفت که در جلوی اولین مغازه توقف کنم و برای خرید آبمیوه از خودرو پیاده شوم.
با عجله به داخل مغازه رفتم اما غافل از آن بودم که کیف دستی ام حاوی تمام مدارکم و مبلغ 350 هزار تومان پول نقد و چک مسافرتی است و مقداری اسناد اداری و گوشی تلفن همراهم داخل خودرو است و آن خانم با سوء استفاده از غفلتم خودروی صفر کیلومتری را که با هزار بدبختی و وام بانکی خریده بودم از مقابل چشمانم به سرقت برد و در خیابان خلوت محو شد.
مرد جوان افزود: دقایقی پس از سرقت در تماسی که با شماره تلفن همراهم داشتم آن زن سارق گوشی را جواب داد و با خنده ای تمسخر آمیز گفت: آقای محترم، این چندمین خودرویی است که اوراق خواهد شد و بهتر است دیگر دنبال آن نباشی و... او از روی حافظه گوشی تلفنم به شماره همسرم نیز زنگ زده و ادعا کرده است که ما از مدت ها قبل با هم رابطه نامشروع داشته ایم و برای تسویه حساب شخصی خودرو را با خود برده است. با این حرف ها همسرم نسبت به من بدبین شده و به خانه پدرش رفته است، نمی دانم با مشکلاتی که برایم درست شده و نتیجه یک نگاه هوس آلود است چه خاکی بر سرم بریزم.
منبع: تابناک
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:37 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
حجتالاسلام علیرضا پناهیان پاسخ احمدی نژاد را که سال پیش در یک گفتگوی تلویزیونی با انتقاد از گشت ارشاد، گفت گشت ارشاد خواهر و برادری را اشتباه گرفته بود، داد.
او در نشست اهالی قلم با موضوع حجاب و عفاف که در خانه اهل قلم برگزار شد، گفت: "یکی از مسئولان سخنی را مطرح کرده بود مبنی براینکه گشتهای ارشاد دختر و پسر جوانی را که با یکدیگر خواهر و برادر بودند دستگیر کرده است و بر ضرورت کنترل بر این گشتها تأکید کرده بود. اما این مسئول باید در کنار این سخنان خود به قتل یک دختر دانشجو با 7 ضربه چاقو توسط یک مرد نیز اشاره میکرد و میگفت که بدحجابی موجب وقوع چنین قتلهایی است."
رییس جمهور خرداد سال گذشته در یک برنامه زنده تلویزیونی با گشت ارشاد مخالفت کرد. همان زمان واکنش های تندی به این اظهارات احمدی نژاد داده شد. اما در نهایت امسال اصطلاح گشت ارشاد از ماموران امنیت اخلاقی گرفته شد.
گزیده ای سخنرانی پناهیان :
- حجاب با این که پدیدهای است که هیچ وقت از مقابل دیدگان ما غایب نمیشود اما در طول چند سال گذشته بسیار غریب مانده و به خوبی به این مفهوم پرداخته نشده است.
- وقتی کشوری مثل فرانسه به خاطر روسری یک دانشآموز قانون اساسی خود را که بر پوشش آزاد افراد تأکید دارد زیر پا گذاشته و حجاب را در مدارس ممنوع اعلام میکند این نشانهای از تلاش دشمنان برای حذف حجاب است.
- هماکنون مبنایی بسیار کلی برای حجاب در جامعه وجود دارد و بسیاری از افراد میگویند ما بنده خدا هستیم و باید دستورات او را بپذیریم پس حجاب را هم به دلیل اینکه جزو دستورات الهی است میپذیریم. این تفکر اگر چه درست است اما قدرت انگیزهسازی برای ایجاد تمایل در افراد به سوی حجاب را ندارد.
- مبنای حجاب باید علاوه بر سامان دادن به این موضوع بسیاری از رفتارهای پیرامون حجاب را تحت تأثیر قرار دهد چرا که این موضوع موجب میشود حجاب در اندیشه جامعه مستحکمتر شود؛ فاصله مبنای حجاب باید با فرهنگ که برهنگی و بیحیایی را ترویج میدهد زیاد بوده و در واقع نقطه مقابل آن باشد.
- تا زمانی که در زمینه حجاب با غرب شاخ به شاخ نشویم کارمان درست پیش نمیرود، باید به این نکته توجه داشت که نمیتوان با مبنای فرهنگ غرب کنار آمد. افرادی که تلاش کردهاند از طریق مماشات با فرهنگ غرب کنار بیایند کار اسلام را عقب انداخته و در آن خدشه ایجاد کردهاند.
- انسان آفریده شده است تا در این دنیا با دوست داشتنیهایش مقابله کند، خداوند در قرآن میفرماید ای انسان تو در حرکتی که به سوی خدا داری زجر میکشی آنگاه خداوند را ملاقات خواهی کرد اما بسیاری از افراد برای فرار از این زجر گناه میکنند.
- زجر در این دنیا یعنی انسان از دوستداشتنیهایی که وجود دارد دست بکشد؛ زن و مرد ممکن است از بیحجابی لذت ببرند و این لذت از همان موارد ممنوع است. باید توجه داشت که مبنای ما در حجاب مبارزه با هوای نفس است.
- هماکنون حجاب در جامعه به صورت انفعالی تعریف میشود. اما باید توجه داشت که تعریف فعالانه از حجاب در جوانان تأثیرگذارتر است. زمانی که به افراد جامعه میگوییم حجاب شما را از خطر مصون میدارد این موضوع برای آنهایی قابل درک است که از عقل احتیاطگر برخوردار بوده و در جامعهای اثر دارد که هر فردی بتواند ضرر بیحجابی را درک کند.
- در جامعه ما که دو جوان به دلیل بدحجابی یک دختر به او تعدی کرده و اعدام میشوند اما این دختر مجدد به بدحجابی خود ادامه میدهد نمیتوان افراد را از ضررهای بدحجابی ترساند.
- برای جامعهایی که شجاعت بدحجابی را به دختران جوان داده است و افراد بدحجاب با این عمل خود به جامعه تعدی کرده و مجازات نمیشوند باید سخن فعالانه از حجاب گفت.
- حجاب قبل از اینکه فرد را از خطری مصون بدارد علامت مهربانی او به دیگران است. زن محجبه افراد دیگر را به رقابت خانمانسوز نمیکشاند. چرا که هیچ زنی از آسیب این رقابت در امان نیست و ممکن است روزی خود در این رقابت حذف شود.
- بیحجابی را میتوان با نامهربانی همتراز دانست و علت اینکه این موضوع در جامعه جا نیافتاده است به دلیل ضعف ما در تعریف حجاب است.
- خداوند مسئولیت کنترل ارتباط میان زن و مرد برعهده زنان قرار داده است، حجاب مظهر اقتدار زن و نشانه مدیریت او در ارتباط خود با نامحرمان است و اکثر مردان هواپرست و سلطهطلب زمانی که حجاب یک زن را مشاهده میکنند خشمگین میشوند.
- اگر تاکنون نهضت گرایش به حجاب تمام غرب را فرا نگرفته است به دلیل آن است که ما مسلمانان در توضیح فلسفه حجاب و معرفی آن به جهانیان کوتاهی کردهایم.
منبع: فارس
رییس جمهور خرداد سال گذشته در یک برنامه زنده تلویزیونی با گشت ارشاد مخالفت کرد. همان زمان واکنش های تندی به این اظهارات احمدی نژاد داده شد. اما در نهایت امسال اصطلاح گشت ارشاد از ماموران امنیت اخلاقی گرفته شد.
گزیده ای سخنرانی پناهیان :
- حجاب با این که پدیدهای است که هیچ وقت از مقابل دیدگان ما غایب نمیشود اما در طول چند سال گذشته بسیار غریب مانده و به خوبی به این مفهوم پرداخته نشده است.
- وقتی کشوری مثل فرانسه به خاطر روسری یک دانشآموز قانون اساسی خود را که بر پوشش آزاد افراد تأکید دارد زیر پا گذاشته و حجاب را در مدارس ممنوع اعلام میکند این نشانهای از تلاش دشمنان برای حذف حجاب است.
- هماکنون مبنایی بسیار کلی برای حجاب در جامعه وجود دارد و بسیاری از افراد میگویند ما بنده خدا هستیم و باید دستورات او را بپذیریم پس حجاب را هم به دلیل اینکه جزو دستورات الهی است میپذیریم. این تفکر اگر چه درست است اما قدرت انگیزهسازی برای ایجاد تمایل در افراد به سوی حجاب را ندارد.
- مبنای حجاب باید علاوه بر سامان دادن به این موضوع بسیاری از رفتارهای پیرامون حجاب را تحت تأثیر قرار دهد چرا که این موضوع موجب میشود حجاب در اندیشه جامعه مستحکمتر شود؛ فاصله مبنای حجاب باید با فرهنگ که برهنگی و بیحیایی را ترویج میدهد زیاد بوده و در واقع نقطه مقابل آن باشد.
- تا زمانی که در زمینه حجاب با غرب شاخ به شاخ نشویم کارمان درست پیش نمیرود، باید به این نکته توجه داشت که نمیتوان با مبنای فرهنگ غرب کنار آمد. افرادی که تلاش کردهاند از طریق مماشات با فرهنگ غرب کنار بیایند کار اسلام را عقب انداخته و در آن خدشه ایجاد کردهاند.
- انسان آفریده شده است تا در این دنیا با دوست داشتنیهایش مقابله کند، خداوند در قرآن میفرماید ای انسان تو در حرکتی که به سوی خدا داری زجر میکشی آنگاه خداوند را ملاقات خواهی کرد اما بسیاری از افراد برای فرار از این زجر گناه میکنند.
- زجر در این دنیا یعنی انسان از دوستداشتنیهایی که وجود دارد دست بکشد؛ زن و مرد ممکن است از بیحجابی لذت ببرند و این لذت از همان موارد ممنوع است. باید توجه داشت که مبنای ما در حجاب مبارزه با هوای نفس است.
- هماکنون حجاب در جامعه به صورت انفعالی تعریف میشود. اما باید توجه داشت که تعریف فعالانه از حجاب در جوانان تأثیرگذارتر است. زمانی که به افراد جامعه میگوییم حجاب شما را از خطر مصون میدارد این موضوع برای آنهایی قابل درک است که از عقل احتیاطگر برخوردار بوده و در جامعهای اثر دارد که هر فردی بتواند ضرر بیحجابی را درک کند.
- در جامعه ما که دو جوان به دلیل بدحجابی یک دختر به او تعدی کرده و اعدام میشوند اما این دختر مجدد به بدحجابی خود ادامه میدهد نمیتوان افراد را از ضررهای بدحجابی ترساند.
- برای جامعهایی که شجاعت بدحجابی را به دختران جوان داده است و افراد بدحجاب با این عمل خود به جامعه تعدی کرده و مجازات نمیشوند باید سخن فعالانه از حجاب گفت.
- حجاب قبل از اینکه فرد را از خطری مصون بدارد علامت مهربانی او به دیگران است. زن محجبه افراد دیگر را به رقابت خانمانسوز نمیکشاند. چرا که هیچ زنی از آسیب این رقابت در امان نیست و ممکن است روزی خود در این رقابت حذف شود.
- بیحجابی را میتوان با نامهربانی همتراز دانست و علت اینکه این موضوع در جامعه جا نیافتاده است به دلیل ضعف ما در تعریف حجاب است.
- خداوند مسئولیت کنترل ارتباط میان زن و مرد برعهده زنان قرار داده است، حجاب مظهر اقتدار زن و نشانه مدیریت او در ارتباط خود با نامحرمان است و اکثر مردان هواپرست و سلطهطلب زمانی که حجاب یک زن را مشاهده میکنند خشمگین میشوند.
- اگر تاکنون نهضت گرایش به حجاب تمام غرب را فرا نگرفته است به دلیل آن است که ما مسلمانان در توضیح فلسفه حجاب و معرفی آن به جهانیان کوتاهی کردهایم.
منبع: فارس
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:36 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
یکی از خوانندگان مطرح موسیقی پاپ ایران با حضور در دادگاه خانواده درخواست طلاق خود را ارایه کرد. او دلیل اصرارش بر طلاق را ارتباط همسرش با کسانی خواند که قبل از ازدواج با آنها آشنایی داشته است.
یکی از خوانندگان مطرح موسیقی پاپ ایران با حضور در دادگاه خانواده درخواست طلاق خود را ارایه کرد. او دلیل اصرارش بر طلاق را ارتباط همسرش با کسانی خواند که قبل از ازدواج با آنها آشنایی داشته است.
این خواننده مشهور در اینباره گفت: من در زندگی مشترک با همسرم هیچ کمبودی برای او و دخترم نگذاشتهام و او با این کار به خوبی جواب محبتها و اعتماد من را داد.
وی افزود: من به دلیل حرفهای که دارم خیلی راحت میتوانستم به همسر و زندگی مشترکمان خیانت کنم اما هرگز به خود اجازه چنین کاری را ندادم، زیرا خود را از همان ابتدا متعهد به زندگی و همسرم میدانستم اما او خیلی راحت به زندگی یازده سالهمان پشت کرد.
این خواننده پاپ در پاسخ به پرسش قاضی دادگاه مبنی بر اینکه مگر همسرت در حق زندگیتان چه کار اشتباهی را مرتکب شده است، گفت: همسرم از طریق facebook با کسانی که قبل از ازدواجمان آشنایی داشته است، مجددا ارتباط برقرار کرده است، ابتدا من این مساله را متوجه نشدم اما یکبار فراموش کرده بود که صفحهاش را در فیسبوک ببندد و من به طور اتفاقی همه چیز را دیدم، ارتباط آنها با توجه به نوع پیامهایشان بسیار صمیمی بود، زمانی که از او درباره این کارش توضیح خواستم گفت آنها دوستان خانوادگی ما هستند و من یکی دوستی ساده با آنها دارم.
وی درحالی که به شدت عصبانی شده بود، ادامه داد: همسرم در حق من خیانت کرده، او حتی به فکر دختر 10 سالهاش نبود و زندگیمان را متلاشی کرد، من دیگر نمیتوانم با چنین فردی به زندگی ادامه دهم.
همسر این خواننده پاپ در حالی که به آرامی گریه میکرد، عنوان کرد: من اشتباه خود را قبول دارم و از همسرم میخواهم به خاطر دخترمان گذشت کند. زیرا من هم یکبار در زندگی اشتباه او را نادیده گرفتم و از او نیز همین را میخواهم.
این خواننده جوان در پاسخ به همسرش گفت: من خیانت همسرم را نمیتوانم فراموش کنم و دیگر به او اعتماد ندارم و بدون اعتماد نمیشود به زندگی مشترک ادامه داد.
قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات طرفین حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و از آنها خواست طی 20 روز آینده داورهای خود را معرفی کنند.
منبع: خبرآنلاین
این خواننده مشهور در اینباره گفت: من در زندگی مشترک با همسرم هیچ کمبودی برای او و دخترم نگذاشتهام و او با این کار به خوبی جواب محبتها و اعتماد من را داد.
وی افزود: من به دلیل حرفهای که دارم خیلی راحت میتوانستم به همسر و زندگی مشترکمان خیانت کنم اما هرگز به خود اجازه چنین کاری را ندادم، زیرا خود را از همان ابتدا متعهد به زندگی و همسرم میدانستم اما او خیلی راحت به زندگی یازده سالهمان پشت کرد.
این خواننده پاپ در پاسخ به پرسش قاضی دادگاه مبنی بر اینکه مگر همسرت در حق زندگیتان چه کار اشتباهی را مرتکب شده است، گفت: همسرم از طریق facebook با کسانی که قبل از ازدواجمان آشنایی داشته است، مجددا ارتباط برقرار کرده است، ابتدا من این مساله را متوجه نشدم اما یکبار فراموش کرده بود که صفحهاش را در فیسبوک ببندد و من به طور اتفاقی همه چیز را دیدم، ارتباط آنها با توجه به نوع پیامهایشان بسیار صمیمی بود، زمانی که از او درباره این کارش توضیح خواستم گفت آنها دوستان خانوادگی ما هستند و من یکی دوستی ساده با آنها دارم.
وی درحالی که به شدت عصبانی شده بود، ادامه داد: همسرم در حق من خیانت کرده، او حتی به فکر دختر 10 سالهاش نبود و زندگیمان را متلاشی کرد، من دیگر نمیتوانم با چنین فردی به زندگی ادامه دهم.
همسر این خواننده پاپ در حالی که به آرامی گریه میکرد، عنوان کرد: من اشتباه خود را قبول دارم و از همسرم میخواهم به خاطر دخترمان گذشت کند. زیرا من هم یکبار در زندگی اشتباه او را نادیده گرفتم و از او نیز همین را میخواهم.
این خواننده جوان در پاسخ به همسرش گفت: من خیانت همسرم را نمیتوانم فراموش کنم و دیگر به او اعتماد ندارم و بدون اعتماد نمیشود به زندگی مشترک ادامه داد.
قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات طرفین حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و از آنها خواست طی 20 روز آینده داورهای خود را معرفی کنند.
منبع: خبرآنلاین
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:35 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
خیال همه ستاره ها راحت شد
سامان گوران، بازیگر جوانی که برگ برنده اصلی برنامه «خندهبازار» در تقلید صداوچهره چهرههای شناخته شده ورزشی و هنری کشور بود، از این گروه جدا شد تا آیتمهای مربوط به او هم دیگر در «خنده بازار» پخش نشود.
سامان گوران بنا به حاشیههای که برنامه «خندهبازار» برایش درست کرده بود، از این گروه جدا شد.
سامان گوران، بازیگر جوانی که برگ برنده اصلی برنامه «خندهبازار» در تقلید صداوچهره چهرههای شناخته شده ورزشی و هنری کشور بود، از این گروه جدا شد تا آیتمهای مربوط به او هم دیگر در «خنده بازار» پخش نشود.
شهاب عباسی، کارگردان برنامه «خنده بازار» هم با تایید خبر جداشدن گوران از تیم کاریشان در توضیح این جدایی گفته است: «اگر سامان مدیریت برخی اتفاقات را به ما واگذار میکرد و بیجهت در بعضی محافل مصاحبه نمیکرد، خیلی از اتفاقات و حاشیهها به وجود نمیآمد و خیلی جاها من از عملکردمان دفاع میکردم اما او کار را از عذرخواهی به دستبوسی رساند!»
وی در خصوص حذف آیتم نود در خندهبازار هم گفت: «اگر لازم ببینیم در سری جدید آن را میسازیم اما متکی به شخص نیستیم اگر کسی دوست نداشته باشد با ما کار کند، اصرار نمیکنیم. الان هم چون مساله گروه این نیست، به جایگزین گوران فکر نکردهام.»
خود سامان گوران نیز اخیرا در گفتگویی اعلام کرده بود: «اصلا داستان دستبوسی علی دایی اتفاق نیفتاده! فکر کنید اینطور شده باشد و آنقدر هم بیسروصدا تمام شود! حتی تکذیبیه این خبر هم منتشر شد؛ این اتفاق خیلی جزئی افتاده. من گفته بودم که اگر علی دایی را قبل از کار میدیدم از او دلجویی میکردم.» وی در پاسخ همشهری جوان مبنی بر اینکه چرا از گروه خندهبازار جدا شدید، گفته است: «بعضی حرمتها را نگه نداشتند. من در این کار خیلی با همهشان رفاقت کردم ولی یک سری بازیهایی رخ داد که باعث شد من از آنها جدا شوم. این جدا شدن هیچ ربطی به ماجرای علی دایی نداشت. اصلا اگر من در آن کار نبودم کسی کار را نمیدید.»
بنابراین گزارش، او در این گفتگو از رضا صادقی به خاطر متن ضعیف برنامه، عذرخواهی کرده و گفته: قبلا با رضا صادقی دیدار داشتهام و او از من به خاطر این برنامه تشکر کرده و دوست داشته حتی در کنسرت او، پیش از اجرا، صدایش را تقلید کنم.
منبع : 24
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:32 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
پرونده انفجار نخست وزیری
وقتی پرونده انفجار نخست وزیری توسط گروهی به مسئولیت بهزاد نبوی خارج از روال قانونی و قضایی تحت بررسی قرار گرفت؛ با حساسیت قوه قضائیه و انحلال این کمیته، در اولین مراحل تحقیق گروه، نبوی مورد سوءظن بازپرس ویژه قرار میگیرد .
وقتی پرونده انفجار نخست وزیری توسط گروهی به مسئولیت بهزاد نبوی خارج از روال قانونی و قضایی تحت بررسی قرار گرفت؛ با حساسیت قوه قضائیه و انحلال این کمیته، در اولین مراحل تحقیق گروه، نبوی مورد سوءظن بازپرس ویژه قرار میگیرد . سپس این گروه منحل و بعضی از اعضای آن بازداشت میگردند. از جمله افراد مورد سوء ظن سعید حجاریان و نبوی بودند.
در این میان 61 تن از وزرا، نمایندگان و مسئولین طوماری به دفاع از اعضاء بازداشت شده امضا مینمایند و به محضر حضرت امام(ره) ارسال می کنند. همزمان 62 نماینده مجلس نیز به قوه قضائیه تذکر داده و خواستار پیگیری جدی پرونده نخست وزیری میشوند.
این طومار و تذکر مورد توجه رسانهها قرار گرفت و متعاقب ارسال طومار به حضرت امام، ایشان آیتالله اردبیلی، رئیس وقت شورای عالی قضایی، موسوی خوئینیها دادستان وقت کل و دادستان وقت انقلاب تهران را به حضور میطلبند.
به محض صدور این دستور افراد بازداشت شده در تاریخ 7/3/1365 آزاد می گردند و دادستان کل کشور از دادستان انقلاب تهران می خواهد که در این خصوص اطلاعیه ای صادر و به مطبوعات بدهد و در آن اعلام نماید رسیدگی و تحقیقات کامل از کلیه متهمین انفجار نخست وزیری انجام و به دلیل اینکه هیچگونه دلیلی بدست نیامد کلیه متهمین از زندان آزاد و پرونده انفجار نخست وزیری مختومه اعلام می گردد. دادستان انقلاب تهران همچنین تاکید می کند دستور امام را بلافاصله انجام داده و متهمین را آزاد کرده است.
متن نامه محرمانه به امام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم حضرت آیتالله العظمی امام خمینی
رهبر کبیر انقلاب اسلامی مد ظلهالعالی علی رئوس المسلمین
با سلام و آرزوی سلامت و طول عمر پربرکت برای آن وجود مقدس و پیروزی هرچه سریعتر جندالله بر بعثیان عفلقی و توفیق روزافزون برای خادمان با سلام از درگاه احدیت جل جلاله، اینجانبان امضاکنندگان زیر به لحاظ شرایط سرنوشتساز حاکم بر جمهوری اسلامی بر آن شدیم که از سر صدق درد خود پیش دردآشنای جهان اسلام بریم تا انشاءالله درمانی درخور حکومت حق مقرر گردد.
تا به امروز بیش از چند ماه است که جمعی از برادران مخلص و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی و از جمله یاران شهید رجایی که هر یک از ما یک یا چند نفر از آنان را میشناسیم به اتهاماتی یکسر بیاساس و واهی و دردآور و زبانمان لال، آنهم به خونخواهی آن شهید بزرگوار، به بند کشیده شدهاند.
شاید مشکلات و مصائبی که هر روز در ابعاد گوناگون فراروی انقلاب اسلامی قرار میدهند مانع از آن گردیده که به روند حذف تدریجی و آرام نیروهای مخلص و مؤمن و تلاشگر برای جمهوری اسلامی که به صور مختلف اسیر خطبازیها و برچسبها و تلههای گوناگون میگردند، توجه کافی مبذول گردد و این حرکات در لابهلای مسائل روز به نحوی چهره پنهان میکند، ولی آیا همچنان بیدفاع گذاردن برادرانی که یکسر در مسئولیتهای مختلف فارغ از این حرکات سرگرم خدمت و مبارزه در سنگرهای مختلف جمهوری اسلامی هستند، تا کجا میتواند ادامه یابد؟
ما هماکنون مشاهده میکنیم که نیروهای مؤمن و انقلابی جوان کشور، مضطرب و نگران چگونگی برخورد با این مسئله هستند و از کنار هم قرار دادن مسائلی از این دست و توقعی که از نظام جمهوری اسلامی ایران دارند، جویای تکلیفاند؟
مطلب صرفاً بر سر این برادران مخلص نیست که در راه دوست هر آنچه که رسد نیکوست و از ادعای دوستی تا به دوست رسیدن هزاران وادی، نگرانی اینجاست که ابعاد و پیامدهای این اتفاقات صدمات جبرانناپذیری به جمهوری اسلامی وارد آورد.
تا به امروز بنا به حرمت و حفظ شئونات قوه محترم قضائیه کلامی ابراز نکردیم، ولی هنگامی که مسئله از حد خواص ناگهان به صفحه اول روزنامه داخل کشور کشیده میشود و به دنبال آن دستاویز و خوراک برای رادیوهای بیگانه فراهم میآید ناچار از بازگو کردن این درد شدیم و تقاضای امعان نظر عاجل داریم که انشاءالله خداوند عاقبت ما را ختم به خیر کند و از نعمت دعای حضرت امام بهرهمند سازد وما النصرالله من عندالله. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
1- سیدمحمد خاتمی وزیر ارشاد اسلامی
2- محمدرضا آیتاللهی وزیر معادن و فلزات
3- علیاکبر محتشمی وزیر کشور
4- مسعود زنجانی وزیر برنامه و بودجه
5- غلامرضا شافعی وزیر صنایع
6- عباسعلی زالی وزیر کشاورزی
7- ابوالقاسم سرحدیزاده وزیر کار و امور اجتماعی
8- حسن عابدی جعفری وزیر بازرگانی
9- بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین
10- محمدتقی بانکی وزیر نیرو
11- حسین نمازی وزیر سابق اقتصادی و دارایی
12- محمدعلی نجفی وزیر سابق فرهنگ و آموزش عالی
13- محمد میرصادقی وزیر سابق کار
14- محمدشهاب گنابادی وزیر سابق مسکن و شهرسازی
15- سیدمصطفی هاشمی مشاور نخستوزیر و وزیر سابق صنایع
16- هادی منافی معاون نخستوزیر و وزیر سابق بهداری
17- عطاالله مهاجرانی معاون نخستوزیر
18- طهماسب مظاهری معاون نخستوزیر و سرپرست بنیاد مستضعفان
19- محسن نوربخش رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
20- اسدالله بیات نماینده مجلس شورای اسلامی
21- صادق خلخالی نماینده مجلس شورای اسلامی
22- عباس دوزدوزانی نماینده مجلس شورای اسلامی
23- احمد عزیزی نماینده مجلس شورای اسلامی
24- سیدعباس موسوی نماینده مجلس شورای اسلامی
25- فخرالدین حجازی نماینده مجلس شورای اسلامی
26- مرادعلی احمدی نماینده مجلس شورای اسلامی
27- اکبر حمیدزاده نماینده مجلس شورای اسلامی
28- عبدی محمد میرزایی نماینده مجلس شورای اسلامی
29- هادی غفاری نماینده مجلس شورای اسلامی
30- جعفر سعیدیان نماینده مجلس شورای اسلامی
31- قربانعلی دری نجفآبادی نماینده مجلس شورای اسلامی
32- قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی
33- غلامحسین نادی نماینده مجلس شورای اسلامی
34- سیدابوالحسن حائریزاده نماینده مجلس شورای اسلامی
35- محمدعلی هادی نماینده مجلس شورای اسلامی
36- سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی نماینده سابق مجلس و رئیس بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی
37- محمد هاشمی مدیرعامل صداوسیما
38- محسن صفایی فراهانی معاون امور دفاعی وزارت صنایع سنگین
39- ابوالقاسم جمشیدی معاون اقتصادی و بازرگانی وزارت صنایع
40- محمد باقریان معاون وزیر صنایع سنگین و رئیس هیأت عامل سازمان گسترش
41- حسن رمضانپور معاون طرح و برنامه وزارت صنایع سنگین
42- ناصر رضایی معاون اداری و مالی وزارت صنایع سنگین
43- مسعود کرباسیان معاون اقتصادی و بازرگانی وزارت صنایع سنگین
44- سیدعبدالواحد موسوی معاون وزارت ارشاد اسلامی
45- سیدمصطفی تاجزاده معاون وزارت ارشاد اسلامی
46- صباح زنگنه معاون وزارت ارشاد اسلامی
47- محمدامین سازگارنژاد معاون وزارت کشاورزی
48- حسین فاضل معاون وزارت کشاورزی
49- بهروز ماکویی معاون وزارت کشاورزی
50- سیدحسن طباطبایی معاون وزارت کشاورزی
51- محمد هندی معاون وزارت برنامه و بودجه
52- مرتضی الویری معاون وزارت برنامه و بودجه
53- مهدی سیداصفهانی معاون وزارت صنایع سنگین
54- زرهانی معاون وزارت آموزش و پرورش
55- اسماعیل حبیباللهزاده مشاور وزیر صنایع سنگین
56- سیدکمال خرازی رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی و تبلیغات شورای عالی دفاع
57- مرتضی حاجی استاندار مازندران
58- تقی امانپور عضو جهاد سازندگی
59- محمد جعفری عضو دفتر تبلیغات
60- عبدالکریم سروش محقق و استاد دانشگاه و عضو سابق ستاد انقلاب فرهنگی
در این میان 61 تن از وزرا، نمایندگان و مسئولین طوماری به دفاع از اعضاء بازداشت شده امضا مینمایند و به محضر حضرت امام(ره) ارسال می کنند. همزمان 62 نماینده مجلس نیز به قوه قضائیه تذکر داده و خواستار پیگیری جدی پرونده نخست وزیری میشوند.
این طومار و تذکر مورد توجه رسانهها قرار گرفت و متعاقب ارسال طومار به حضرت امام، ایشان آیتالله اردبیلی، رئیس وقت شورای عالی قضایی، موسوی خوئینیها دادستان وقت کل و دادستان وقت انقلاب تهران را به حضور میطلبند.
به محض صدور این دستور افراد بازداشت شده در تاریخ 7/3/1365 آزاد می گردند و دادستان کل کشور از دادستان انقلاب تهران می خواهد که در این خصوص اطلاعیه ای صادر و به مطبوعات بدهد و در آن اعلام نماید رسیدگی و تحقیقات کامل از کلیه متهمین انفجار نخست وزیری انجام و به دلیل اینکه هیچگونه دلیلی بدست نیامد کلیه متهمین از زندان آزاد و پرونده انفجار نخست وزیری مختومه اعلام می گردد. دادستان انقلاب تهران همچنین تاکید می کند دستور امام را بلافاصله انجام داده و متهمین را آزاد کرده است.
متن نامه محرمانه به امام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم حضرت آیتالله العظمی امام خمینی
رهبر کبیر انقلاب اسلامی مد ظلهالعالی علی رئوس المسلمین
با سلام و آرزوی سلامت و طول عمر پربرکت برای آن وجود مقدس و پیروزی هرچه سریعتر جندالله بر بعثیان عفلقی و توفیق روزافزون برای خادمان با سلام از درگاه احدیت جل جلاله، اینجانبان امضاکنندگان زیر به لحاظ شرایط سرنوشتساز حاکم بر جمهوری اسلامی بر آن شدیم که از سر صدق درد خود پیش دردآشنای جهان اسلام بریم تا انشاءالله درمانی درخور حکومت حق مقرر گردد.
تا به امروز بیش از چند ماه است که جمعی از برادران مخلص و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی و از جمله یاران شهید رجایی که هر یک از ما یک یا چند نفر از آنان را میشناسیم به اتهاماتی یکسر بیاساس و واهی و دردآور و زبانمان لال، آنهم به خونخواهی آن شهید بزرگوار، به بند کشیده شدهاند.
شاید مشکلات و مصائبی که هر روز در ابعاد گوناگون فراروی انقلاب اسلامی قرار میدهند مانع از آن گردیده که به روند حذف تدریجی و آرام نیروهای مخلص و مؤمن و تلاشگر برای جمهوری اسلامی که به صور مختلف اسیر خطبازیها و برچسبها و تلههای گوناگون میگردند، توجه کافی مبذول گردد و این حرکات در لابهلای مسائل روز به نحوی چهره پنهان میکند، ولی آیا همچنان بیدفاع گذاردن برادرانی که یکسر در مسئولیتهای مختلف فارغ از این حرکات سرگرم خدمت و مبارزه در سنگرهای مختلف جمهوری اسلامی هستند، تا کجا میتواند ادامه یابد؟
ما هماکنون مشاهده میکنیم که نیروهای مؤمن و انقلابی جوان کشور، مضطرب و نگران چگونگی برخورد با این مسئله هستند و از کنار هم قرار دادن مسائلی از این دست و توقعی که از نظام جمهوری اسلامی ایران دارند، جویای تکلیفاند؟
مطلب صرفاً بر سر این برادران مخلص نیست که در راه دوست هر آنچه که رسد نیکوست و از ادعای دوستی تا به دوست رسیدن هزاران وادی، نگرانی اینجاست که ابعاد و پیامدهای این اتفاقات صدمات جبرانناپذیری به جمهوری اسلامی وارد آورد.
تا به امروز بنا به حرمت و حفظ شئونات قوه محترم قضائیه کلامی ابراز نکردیم، ولی هنگامی که مسئله از حد خواص ناگهان به صفحه اول روزنامه داخل کشور کشیده میشود و به دنبال آن دستاویز و خوراک برای رادیوهای بیگانه فراهم میآید ناچار از بازگو کردن این درد شدیم و تقاضای امعان نظر عاجل داریم که انشاءالله خداوند عاقبت ما را ختم به خیر کند و از نعمت دعای حضرت امام بهرهمند سازد وما النصرالله من عندالله. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
1- سیدمحمد خاتمی وزیر ارشاد اسلامی
2- محمدرضا آیتاللهی وزیر معادن و فلزات
3- علیاکبر محتشمی وزیر کشور
4- مسعود زنجانی وزیر برنامه و بودجه
5- غلامرضا شافعی وزیر صنایع
6- عباسعلی زالی وزیر کشاورزی
7- ابوالقاسم سرحدیزاده وزیر کار و امور اجتماعی
8- حسن عابدی جعفری وزیر بازرگانی
9- بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین
10- محمدتقی بانکی وزیر نیرو
11- حسین نمازی وزیر سابق اقتصادی و دارایی
12- محمدعلی نجفی وزیر سابق فرهنگ و آموزش عالی
13- محمد میرصادقی وزیر سابق کار
14- محمدشهاب گنابادی وزیر سابق مسکن و شهرسازی
15- سیدمصطفی هاشمی مشاور نخستوزیر و وزیر سابق صنایع
16- هادی منافی معاون نخستوزیر و وزیر سابق بهداری
17- عطاالله مهاجرانی معاون نخستوزیر
18- طهماسب مظاهری معاون نخستوزیر و سرپرست بنیاد مستضعفان
19- محسن نوربخش رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
20- اسدالله بیات نماینده مجلس شورای اسلامی
21- صادق خلخالی نماینده مجلس شورای اسلامی
22- عباس دوزدوزانی نماینده مجلس شورای اسلامی
23- احمد عزیزی نماینده مجلس شورای اسلامی
24- سیدعباس موسوی نماینده مجلس شورای اسلامی
25- فخرالدین حجازی نماینده مجلس شورای اسلامی
26- مرادعلی احمدی نماینده مجلس شورای اسلامی
27- اکبر حمیدزاده نماینده مجلس شورای اسلامی
28- عبدی محمد میرزایی نماینده مجلس شورای اسلامی
29- هادی غفاری نماینده مجلس شورای اسلامی
30- جعفر سعیدیان نماینده مجلس شورای اسلامی
31- قربانعلی دری نجفآبادی نماینده مجلس شورای اسلامی
32- قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی
33- غلامحسین نادی نماینده مجلس شورای اسلامی
34- سیدابوالحسن حائریزاده نماینده مجلس شورای اسلامی
35- محمدعلی هادی نماینده مجلس شورای اسلامی
36- سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی نماینده سابق مجلس و رئیس بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی
37- محمد هاشمی مدیرعامل صداوسیما
38- محسن صفایی فراهانی معاون امور دفاعی وزارت صنایع سنگین
39- ابوالقاسم جمشیدی معاون اقتصادی و بازرگانی وزارت صنایع
40- محمد باقریان معاون وزیر صنایع سنگین و رئیس هیأت عامل سازمان گسترش
41- حسن رمضانپور معاون طرح و برنامه وزارت صنایع سنگین
42- ناصر رضایی معاون اداری و مالی وزارت صنایع سنگین
43- مسعود کرباسیان معاون اقتصادی و بازرگانی وزارت صنایع سنگین
44- سیدعبدالواحد موسوی معاون وزارت ارشاد اسلامی
45- سیدمصطفی تاجزاده معاون وزارت ارشاد اسلامی
46- صباح زنگنه معاون وزارت ارشاد اسلامی
47- محمدامین سازگارنژاد معاون وزارت کشاورزی
48- حسین فاضل معاون وزارت کشاورزی
49- بهروز ماکویی معاون وزارت کشاورزی
50- سیدحسن طباطبایی معاون وزارت کشاورزی
51- محمد هندی معاون وزارت برنامه و بودجه
52- مرتضی الویری معاون وزارت برنامه و بودجه
53- مهدی سیداصفهانی معاون وزارت صنایع سنگین
54- زرهانی معاون وزارت آموزش و پرورش
55- اسماعیل حبیباللهزاده مشاور وزیر صنایع سنگین
56- سیدکمال خرازی رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی و تبلیغات شورای عالی دفاع
57- مرتضی حاجی استاندار مازندران
58- تقی امانپور عضو جهاد سازندگی
59- محمد جعفری عضو دفتر تبلیغات
60- عبدالکریم سروش محقق و استاد دانشگاه و عضو سابق ستاد انقلاب فرهنگی
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:27 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
در دیذار با رئیس جمهور اتفاق افتاد
تصاویر منتشره از امیر قطر در دیدار چند ساعته خود از ایران، به نحو شگفتآوری، حاکی از رعایت نکردن ادب و شئونات دیپلماتیک از سوی وی و همراهانش در دیدار با رئیس جمهور اسلامی ایران است.
تصاویر منتشره از امیر قطر در دیدار چند ساعته خود از ایران، به نحو شگفتآوری، حاکی از رعایت نکردن ادب و شئونات دیپلماتیک از سوی وی و همراهانش در دیدار با رئیس جمهور اسلامی ایران است.
امیر قطر که برای گفتوگو با مقامات کشورمان درباره روابط دوجانبه و مسائل منطقه، شب جمعه دیداری چند ساعته از ایران داشت، با لباس غیر رسمی و دمپایی برابر رئیسجمهور کشورمان ظاهر شد.
بر پایه این گزارش، شیوه نشستن وی مقابل رئیس جمهور ایران هم به گونه ای بود که برهنه بودن پای وی تا زیر زانو به راحتی در تصاویر مشخص است و امیر قطر، گویی در یک مکان تفریحی و ییلاقی و برای استراحت و انبساط مزاج آمده بود!
امیر قطر در دیدار با محمود احمدی نژاد
این در حالی است که بنا بر پروتکلهای رایج دیپلماتیک، سران کشورها، عموما در دیدارهای رسمی از پوشش ویژه استفاده کرده و رفتاری فراخور حال و مکان دارند؛ البته هرچند اجبار قانونی و سختی در رعایت این پروتکلها نیست، با این حال، در محافل دیپلماتیک و نیز در دیدارهای دوجانبه و چندجانبه میان دیپلماتها و سران کشورها، نوع نشستن، سخن گفتن و رفتار کردن هر طرف، حاکی از نوع موضع آنان در برابر هم و نیز فرستادن پیام به طرف مقابل به صورت غیرمستقیم است.
بنابراین، هرچند ممکن است ایرانیان در درون کشور، نحوه نشستن و لباس پوشیدن امیر قطر را دال بر بیادبی و گستاخی وی بدانند، بیگمان وی با این رفتار خاص و خلاف عرف خود، در صدد نشان دادن تکبر و موضع بالای قطر نسبت به مواضع کشورمان در منطقه است.
ناگفته نماند، هرچند برخی این رفتار و پوشش امیر قطر در دیدار با رئیس جمهور ایران را موضوع طبیعی در فرهنگ سنتی و قبیلهای این کشور می دانند، مقایسه پوشش و نشستن وی در دیدار با دیگر شخصیتها، از جمله رئیسجمهور آمریکا، نادرستی این ایده را ثابت میکند.
امیر قطر در دیدار با باراک اوباما
گفتنی است، شاید رفتار امیر قطر، مسئولین نهاد ریاست جمهوری و وزارت خارجه را هم غافلگیر کرده باشد، ولی نکته مهم این است که مسئولان ایرانی، نباید به راحتی این رفتار جسارتآمیز امیر قطر را نادیده بگیرند و آن را به سنت قطری نسبت دهند.
همچنین مقایسه رفتار امیر قطر در دیدار با رئیسجمهور ایران و سران دیگر کشورها، می تواند مسئولان سیاست خارجی کشورمان را نسبت به رفتار وی در دیدار اخیر خود در تهران حساس کند.
منبع : تابناک
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:19 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید