لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
پیوند آسمان و زمین
بهشت روی زمین ؛ منطقه شگفت انگیز مسطح از نمک که در آن آسمان و زمین با هم تلاقی پیدا میکنند و یک چشم انداز رویایی خلق میکنند.
بهشت روی زمین ؛ منطقه شگفت انگیز مسطح از نمک که در آن آسمان و زمین با هم تلاقی پیدا میکنند و یک چشم انداز رویایی خلق میکنند. منطقه ای در جنوب بولیوی نزدیک آتشفشان تونوپا جائیکه بزرگترین بیابان نمک را تشکیل میدهد حدود 11،000 کیلومتر مربع.این منطقه از جاذبه های توریستی بولیوی محسوب می شود.
منبع : گروه اینترنتی سالی
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:26 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:25 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:24 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
گفت وگوی ویژه با فاطمه طریقت مدیر رستورانهای زنجیرهای هانی
این اولین گفت وگویی است که پس از سالها با خانم فاطمه طریقت منفرد، مدیررستورانهای هانی انجام شده است. پای صحبتهای فاطمه طریقت مدیر، سرآشپز و مالک رستوران بزرگ هانی مینشینیم.
بانوی اول رستورانهای ایران
آتش برای خیلیها پایان دهنده دوره مهمی از زندگی است؛ چه بسیار کسانی که خاکستر نشین آتشی شدهاند که هرگز مهار نشد. اما اگر شما فاطمه طریقت باشید همه چیز متفاوت خواهد بود.برای خانم طریقت همه چیز از یک آتشسوزی شروع شد، دقیقا 32 سال پیش، کارخانه چمدانسازی حاج اکبر کبریتچی سوخت و اعتبار خاندان بر باد رفت، همین شد که خانم خانه به فکر شغل آبا و اجدادی افتاد و تصمیم گرفت به کمک همسرش بیاید. او با وجود تمام مخالفتها آستینها را بالا زد و سراغ سیخ کباب و دیگ برنج رفت. فاطمه طریقت منفرد، دخترطریقت بزرگ موفق شد رستورانی را راه بیندازد. رستورانی که دقیقا یک روز قبل از تولد آخرین فرزندش افتتاح شد و نام هانی پسر سوم خانواده را بر خود گرفت نامی که حالا برای خود برند بزرگی محسوب میشود.
رستورانداری شغل آبا و اجدادی خانواده پدری خانم فاطمه طریقت منفرد است. تقریبا تمام مردان خانواده او به این حرفه اشتغال داشتهاند. پدرش نیز رستوران طریقت را در سال 1317 راهاندازی کرد اما افتتاح هانی به دست خانم طریقت در اسفند 1359 یک گام بزرگ بود.
خانواده طریقت، خانواده بزرگ و مذهبی بود که کار کردن زنان در آن عیب بزرگی محسوب میشد و دختران حق نداشتند بیشتر از مقطع ابتدایی تحصیل کنند. آنها باید آماده میشدند تا همسری خوب و مادری مهربان باشند. فاطمه نیز همین گونه و براساس سنت قدیمی خانواده بزرگ شد و برخلاف میل باطنی به اجبار پدر ازدواج کرد که این وصلت با وجود 5 فرزند (4پسر و یک دختر) در بیستمین سال به جدایی کشید و فاطمه به تنهایی بار رستورانداری را به دوش کشید.
خانم طریقت منفرد عزمش را جزم کرد تا کیفیت غذاهای هانی مطهری همیشه بالاتر از رستورانهای مشابه باشد.
وقتی بعد از چندین مکالمه و چند قرار ناموفق رضایت خانم طریقت را برای مصاحبه جلب کردیم، فقط یک چیز در ذهنمان بود. اینکه سوال کنیم چگونه یک زن میتواند چنین پیشرو و موفق باشد. راستش فقط چند دقیقهای طول کشید که راز این موفقیت بزرگ را متوجه شدیم، وقتی خانم طریقت لابهلای مصاحبه با صدای بلند و با نهایت جدیت کارگرانش را از راه دور هدایت میکرد. او فرمانده یک لشکر مرد گوش به فرمان و کفگیر به دست بود!
پای صحبتهای فاطمه طریقت مدیر، سرآشپز و مالک رستوران بزرگ هانی مینشینیم.
کار من پشتمیزنشینی نیست
افراد تحصیلکرده هیچ وقت سراغ کار من نمیآیند، شاید یکی از علتهای اصلیاش پیشرفت تکنولوژی باشد که باعث شده همه دنبال کاری باشند که پشت میز کامپیوتر باشد، اما ما در این کار کسی را میخواهیم که قوی و کاری بوده و به قول قدیمیها یدی باشد، فقط بخشی از کار ما با کامپیوتر است.
این اولین گفت وگویی است که پس از سالها با خانم فاطمه طریقت منفرد، مدیررستورانهای هانی انجام شده است.
هیچ وقت از زیر کار در نرفتهام، من عاشق کارم هستم.
خیلیها میپرسند که راز این موفقیت چیست؟ باید بگویم رمز اصلیاش این است که من هیچ وقت از زیر کار در نرفتهام، حتی شاید خیلی وقتها پیش آمده که کارم را به خانواده ترجیح دادهام که درست هم نبوده؛ اما خب کاری که من انجام میدهم مسئولیت سنگینی دارد و حتی فکر میکنم کمتر از کار یک پزشک نیست، چون یک اشتباه ممکن است حوادثی را به وجود بیاورد که جبرانش خیلی سخت باشدظ... با این وجود تمام این سختیها و خستگیها وقتی که مردم میآیند و به خاطر کیفیت کار تشکر میکنند خستگی از تنم بیرون میرود. خانم طریقت به شدت عاشق کارش است میگوید میتوانست بیخیال همه چیز شود ولی وجدان کاری و تعهد مانع است.
شغل مردانه با کارگران مرد
میدانم که این تصور برای خیلیها وجود دارد که رستورانداری یک شغل مردانه است. به عنوان یکی از معدود زنان رستوراندار ایرانی، هر چند منش و شخصیت رفتاری افراد را مهمترین عامل در انتخابشان برای کار میدانم اما معتقدم کار کردن با آقایان راحتتر است. به خاطر همین بیشتر کارمندان رستورانم را مردها تشکیل میدهند. در آشپزخانه هانی هر چند خودم سرآشپز و رئیس هستم اما تمام آشپزهای مشغول به کار که تحت تعلیم خودم بودهاند، مرد هستند.
غذاهای گرانقیمت
این را قبول دارم که به خاطر تورم و مشکلات، رستوران رفتن برای خیلیها سخت شده. مثلا یک پدر که از سر کار میآید، با زن و دو، سه بچه، یکدفعه همه جلویش ظاهر میشوند و هر کدام خواستههای خودشان را دارند؛یکی پول مدرسه میخواهد،یکی لباس میخواهد، یکی لوازم خانه میخواهد و با یک حساب سرانگشتی همه اینها یک رقم بزرگی میشود. پدر فکر میکند و به جیب خود نگاه میاندازد. با یک وعده رستوران، سه روز همه خواستهها را عقب میاندازد تا خدا چه خواهد ؟
کار، عار نیست
آقایی میآید و میگوید من لیسانس دارم آن وقت بیایم آشپزخانه و دیگ بلند کنم؟ من میخواهم پشت کامپیوتر باشم! اما این تفکر باید واقعا تغییر کند چون اگر این روند ادامه داشته باشد خود من شخصا در کارم احساس خطر میکنم. باید هر چه زودتر فرهنگسازی کنیم و(( کار عار نیست)) را در جامعه جا بیندازیم. اکثر کسانی که برای کار به ما مراجعه میکنند خصوصا قشر جوان هرگز صحبت از اینکه ما چه کار بلدیم و چه کار میکنیم نیست فقط چقدر حقوق میدهی و کی مرخصی! آیا این درست است و جامعه به کجا خواهد رفت؟(توقع بیش از اندازه، کار کم) بدانید که هرگز نابرده رنج گنج میسر نمیشود.گنجی که دیگر نخواهد بود، حداقل یک زندگی معمولی هم با کمکاری امکانپذیر نخواهد بود نه در ایران نه در هیچ جای دنیا.
این کار برای من ساخته شده بود
هیچ وقت اینطور فکر نکردم که رئیس رستوران هستم پس باید فقط بروم و بیایم و یک نظارت از راه دور داشته باشم. من روی کارم و غذایی که به دست مردم میرسد نظارت کامل دارم چون کارم را فوقالعاده دوست دارم. خودم از 15سالگی کار کردهام و از 27سالگی رسما وارد رستوران شدم. داستان ما و «آشپزباشی»
این در جامعه پیچید که سریال «آشپزباشی» از روی زندگی ما ساخته شده. خود من یکی، دوبار بیشتر سریال را ندیدم، اصلا داستان زندگی ما نبود. در زندگی واقعی من آشپز هستم نه پدر بچهها، بیشتر تلاشها و نوآوریها از من بود.
باید از صنف ما حمایت شود
من به عنوان یک کار آفرین به حمایت دولت نیاز دارم، البته برای گسترش کارآفرینی فقط و فقط نباید از دولت انتظار داشته باشیم. اگر از مشکلات خود و همکارانم بخواهم بگویم این است که ما سه برابر حد نیاز کارگر داریم، چرا که به علت تورم زیاد و گرانی خانه و اجاره بها اکثر کارگران خانوادهشان در شهرستان به سر میبرند و آنها باید مرتب به خانوادهشان سرکشی کنند. ما هم در غیبت آنها از نیروهای دیگر استفاده میکنیم و این باعث شده کارگر هر مجموعه به سه برابر افزایش و هزینه سرباری را برای واحد ایجاد کند. بیمه، حقوق وموارد دیگر. جوابگویی وزارت دارائی بدون توجه به موارد بالا واحدها را ممیزی میکنند که تو اگر فروش نداری چرا آنقدر کارگر داری ممیز هم حق دارد، ولی به نظر بنده باید اطلاعات در این مورد کسب شود تا ممیز هم بتواند عادلانه تصمیم بگیرد.
«آشپزباشی» داستان زندگی ما نیست
موقع پخش سریال «آشپزباشی» این شایعه به وجود آمده بود که این سریال داستان زندگی ما بوده در حالی که اصلا اینطور نیست. واقعا با وجود ارادتی که به دو هنرپیشه نقش اول کار دارم اگر به جای آنها بودم این نقشها را بازی نمیکردم. من از ساختن این سریال اطلاع چندانی نداشتم، فقط یکی، دو بار آمدند و رقم قابل توجهی پیشنهاد دادند که اگر پرداخت کنید اسم شما و رستوران را روی کار میگذاریم و این در جامعه پیچید که این سریال از روی زندگی ما ساخته شده. خود من یکی، دوبار بیشتر سریال را ندیدم، اصلا داستان زندگی ما نبود. در زندگی واقعی من آشپز هستم نه پدر بچهها، بیشتر تلاشها و نوآوریها از من بود.
این را هم بگویم که اصلا نفهمیدم آخر سریال چطور شد. آن دوباری هم که سریال را دیدم فقط داد و فریاد و جروبحث بود و نتوانستم نتیجهای بگیرم.
ما زن و شوهر بودیم که این کار را کردیم و اگر هم وسط راه از هم جدا شدیم به خاطر رستوران نبود، این یک ازدواجی بود که از روز اول اشتباه بود، آشپزباشی کاملا برعکس داستان زندگی ماست. این شغل خاندان طریقت بوده و بعد از ورشکستگی همسرم من تصمیم به باز کردن رستوران گرفتم و همیشه من سرآشپز بودم و آشپزی را از مادرم یاد گرفتم.
در خاتمه ضمن تشکر از مسئولین درخواست میکنم که تمهیدات و تسهیلات را برای ایجاد کار در مملکت فراهم کنند تا قشرهای زحمتکش و کارآفرین از دور بیرون نروند تا جامعه دچار کمبود نگردند.
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:23 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
عکس های این خودرو را حتما ببینید
کادیلاک مدل مفهومی جدیدی با نام سیل (Ciel) معرفی کرده است.
کادیلاک به تازگی مدل مفهومی با طراحی منحصر به فرد و زیبا معرفی کرده که به عقیده کلی دین مدیر طراحی این خودرو در طراحی آن سعی شده تا احساس زیبایی و لذت رانندگی با یکدیگر پیوند بخورند.
بر اساس گزارش لفت لین نیوز، سیل (Ciel) در فرانسه به معنی آسمان است. این خودروی مفهومی 2 درب با ظرفیت 4 سرنشین و موتور 2 توربو شارژر 3.6 لیتری و 6 سیلندر طراحی شده است.
کادیلاک به تازگی مدل مفهومی با طراحی منحصر به فرد و زیبا معرفی کرده که به عقیده کلی دین مدیر طراحی این خودرو در طراحی آن سعی شده تا احساس زیبایی و لذت رانندگی با یکدیگر پیوند بخورند.
بر اساس گزارش لفت لین نیوز، سیل (Ciel) در فرانسه به معنی آسمان است. این خودروی مفهومی 2 درب با ظرفیت 4 سرنشین و موتور 2 توربو شارژر 3.6 لیتری و 6 سیلندر طراحی شده است.
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:23 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
بررسی طراحی لباس فیلم « ورود آقایان ممنوع»
فیلم «ورود آقایان ممنوع» فروش بسیار بالایی را بین دیگر فیلمهای در حال اکران به خود اختصاص داد و رکورد بینظیری از خود بر جای گذاشت؛ فیلمی که رضا عطاران، ویشکا آسایش، بهاره رهنما، مانی حقیقی و پگاه آهنگرانی، ایفاگر5 نقش اصلیاش بودند و لحظات شاد و مفرحی را برای تماشاچیان رقم زدند.
فیلم «ورود آقایان ممنوع» فروش بسیار بالایی را بین دیگر فیلمهای در حال اکران به خود اختصاص داد و رکورد بینظیری از خود بر جای گذاشت؛ فیلمی که رضا عطاران، ویشکا آسایش، بهاره رهنما، مانی حقیقی و پگاه آهنگرانی، ایفاگر5 نقش اصلیاش بودند و لحظات شاد و مفرحی را برای تماشاچیان رقم زدند. در این مطلب قصد نداریم به نقد و بررسی فیلم بپردازیم بلکه تصمیم گرفتهایم از این شماره به بعد، هر بار صفحاتی را به تحلیل و بررسی نوع پوشش و طراحی لباس بازیگران فیلمهای روی پرده سینماها اختصاص بدهیم و هر بار سراغ یکی از طراحان لباس معروف برویم تا متوجه شویم پوششی که برای بازیگران فیلمهای مختلف استفاده میشود، از نگاه یک طراح حرفهای چگونه به نظر میرسد. این بار خانمها رعنا مدبر و غزل ترکی شریفآبادی طراحان لباس برند زریر به شما خواهند گفت این فیلم از نظر طراحی لباس در چه سطحی قرار دارد.
لباس مهربانی و شوخطبعی
نقش یکی از معلمهای این مدرسه دخترانه را خانم «بهاره رهنما» بازی میکند که به عنوان معلمی دوستداشتنی در کنار دانشآموزان و همراه با آنها جهت اجرای نقشههایشان، کاراکتری مهربان و شوخطبع دارد که تضادی جدی با ظاهر و شخصیت مدیر مدرسه دارد. استفاده از پوشش چادر توسط ایشان و رویکردی که به مسائل زنان دارد این تمایز را بیشتر نشان میدهد.
آقای شلخته!
معلم شیمی یا همان آقای جبلی (رضا عطاران)، کاراکتری است که باتوجه به پیشزمینه ذهنی مخاطب و خود بازیگر، از بدو ورود حال و هوای طنزی را همراه خود وارد فضای فیلم میکند؛ او به عنوان فردی زودباور، ساده، حواسپرت و فرصتطلب پوشاک نسبتا شلختهای دارد. استفاده از کت با پیراهن چهارخانه برای این کاراکتر، نشاندهنده شخصیت بیخیال و حواسپرت اوست که درست برخلاف شخصیت مدیر عبوس و بداخلاق مدرسه، انتخاب ایدهآلی برای پوششاش در نظر گرفته شده بود و در بسیاری از صحنههای فیلم، تضاد این دو شخصیت در نوع نگاه و حتی پوشششان، خنده بر لبان مخاطبان فیلم میآورد.
تغییر روحیه ، تغییر لباس
برخلاف دهههای 60 و 70 که فیلمهای جدی و نسبتا غمگین عمده تولیدات سینمای ایران را تشکیل میداد و با این رویکرد به عنوان یکی از شاخصههای فرهنگی، سبک خاصی را در سینمای جهان نمایندگی میکرد، دهه 80 عرصه ورود بیشمار فیلمهای طنز با ساختار و محتوای بسیار نزدیک به فیلمفارسیهای دهه 50 و قبل از آن است اما در همین فضای تولید فیلمهای سریدوزیشده، تکستارههایی ظهور میکنند که چه از نظر ظاهری و فرم و چه از نظر محتوایی به یاد ماندنی و چه بسا جریانساز میشوند. فیلم «ورود آقایان ممنوع»، یکی از همین نوع فیلمهای ژانر کمدی است که علیرغم حضور در میان انبوه آثار طنز این دهه خود را شاخص و متمایز کرده و از معدود فیلمهای ایرانی است که شروع و پایانبندی یکدستی دارد. این مسیر یکدست در نوع پوشش بازیگران فیلم نیز کاملا مشهود است و طراح لباس کار در پوشش بازیگران فیلم تغییرات زیادی اعمال نکرده است. مدیر مدرسه با بازیگری ویشکا آسایش دارای شخصیتی است که در طول فیلم دچار تغییر و تحول میشود و به همین واسطه در پوشش ایشان تنوعی جدی را شاهد هستیم؛ طراح لباس ورود آقایان ممنوع در اولین مرحله برای مدیر عبوس، بسیار جدی و منضبطی که قرار است تا حدود زیادی روحیاتی فمنیستی نیز داشته باشد، از پوشش مقنعه و مانتویی بسیار ساده و تیره اما در عین حال خوشدوخت، شق و رق و متناسب استفاده کرده است. همچنین استفاده از کفشهایی که تا حدودی شبیه پوتینهای سربازی مردانه است، کاملا متناسب با شخصیت جدی و عبوس این مدیر مدرسه دخترانه بود. براساس فیلمنامه در انتهای فیلم شخصیت مدیر مدرسه عوض میشود، با دنیا آشتی میکند و به احساساتش میدان میدهد به همین نسبت پوشش او نیز دگرگون میشود؛ طراح لباس کار نیز برای هماهنگی با تغییر نقش مدیر مدرسه، از مانتو و مقنعههایی با رنگهای روشنتر و جذابتر (که کاملا تغییر روحیه او را نشان میدهند) استفاده میکند.
پوشش آشنا
فیلم «ورود آقایان ممنوع» همانطور که از اسم آن پیداست با حضور تعداد زیادی بازیگر زن و البته 2 مرد به عنوان بازیگران اصلی همراه است. برخلاف بسیاری از فیلمهای طنز سینما و تلویزیون ایران، فضای طنز موجود در فیلم، منجر به استفاده از پوشاک یا حرکات نامعقول برای خنداندن مخاطب نشده است، بلکه این موقعیت طنز و دیالوگهای بازیگران است که منجر به خنده بیننده میشود. قسمت زیادی از فیلم در فضای یک دبیرستان دخترانه سپری میشود و موضوع، حول چند دانشآموز دختر تیزهوش که قصد شرکت در المپیاد شیمی را دارند میگذرد. طبعا لباس مورد استفاده این دختران، معلمان، ناظم و مدیر مدرسه، باید لباس آشنای مدارس دخترانه یا همان مقنعه و مانتویی باشد که سالهاست دختران دانشآموز در ایران استفاده کردهاند و نمیتوان تغییر زیادی در این نوع پوشش ایجاد کرد؛ بنابراین مانتو و شلوار دانشآموزان ساده، گشاد، سرمهای و از یک جنس دوخته شده است و احتمالا طراح لباس این فیلم (خانم آتوسا قلمفرسایی) به همین دلیل، آنچنان امکان ایجاد تغییرات بنیادین در نوع پوشش دختران مدرسه را نداشته است. فراموش نکنید که در فضاهای رسمی حق انتخاب رنگ معمولا محدود به رنگهای مشکی، طوسی، قهوهای و سرمهای است و مدلها نباید خیلی تنگ یا خیلی گشاد باشند. درعین حال برخی از دانشآموزان و معلمان از پوشش چادر هم روی مقنعه و مانتو استفاده میکنند.
نیمه اسپرت، نیمه رسمی
پدر یکی از دانشآموزان که در کنار بچهها برای رسیدن به هدفشان تلاش میکند (مانی حقیقی)، به عنوان پزشک، از آندسته مردهایی است که برای هر موقعیتی، رفتاری متناسب و هوشمندانه نشان میدهد. دکتر شاپوری بسیار خوشپوش و مرتب است و برای پوششاش از پوشاک برندهای گرانقیمت بینالمللی و استفاده شده است. لباسهای او کاملا نشاندهنده شخصیتی مرفه با تمکن مالی بالاست که بسیار خوشسلیقه انتخاب شدهاند. آنچه باعث شده در این کاراکتر وجه غالب ایدهآل نسبت به کاراکترهای دیگر فیلم دیده شود، استفاده از لباس نیمه اسپرت و نیمه رسمی در قسمتهایی از فیلم است (پوششی که امروز وجه غالب پوشاک آقایان و پسران جوان است)، در کنار این پوشش هم کت و شلوار در فضای بیمارستان بوده که کلیشه بیمارستان است. بهطور کلی میتوان گفت لباس شخصیتهای فیلم با دقت و متناسب با کاراکتر آنها انتخاب شده است که در عین سادگی به نکات ریزی توجه شده است.
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:22 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
در مورد این سنگ پرطرفدار ایرانی بیشتر بدانید
فیروزه سمبل موفقیت و شادکامی و آینده نیک است و سلامتی، زیبایی و عشق را به ارمغان میآورد. فیروزه نیشابور از بهترین سنگهای فیروزه در جهان شناخته شده به طوری که موسسه GIA (انستیتوی جواهرشناسی امریکا) آن را مورد تایید قرار داده است.
فیروزه نیشابور از بهترین سنگهای فیروزه در جهان شناخته شده به طوری که موسسه GIA (انستیتوی جواهرشناسی امریکا) آن را مورد تایید قرار داده است. تاریخ فیروزه و کاربرد آن از هفت هزار سال پیش در ایران مشاهده شده است. در سال 1966 در فرانسه مجسمه یک گوسفند از فیروزه در موزه هنر هفت هزار ساله ایران به تماشای عموم گذاشته شد.
وزن مخصوص آن 8/2 – 6/2 و ضریب شکست آن 65/1 – 61/1 است. وزن مخصوص فیروزه ایران 85/2 – 75/2 است.این کانی به علت جلاپذیری و رنگ جالب وزیبای آن از دیرباز موردتوجه جهانیان بوده است. فیروزه به رنگهای آبی آسمانی، آبی مایل به سبز. سبز، سبز مایل به زرد و خاکستری مایل به سبز دیده میشود که مرغوبترین آن آبی آسمانی است.
روغن دشمن فیروزه
تغییر رنگ در نگین فیروزه در نتیجه تابش نور آفتاب، تبخیر آب طبیعی موجود در فیروزه و یا حتی در اثر مواد شیمیایی موجود در مواد آرایشی بانوان نیز رخ میدهد. از همینروست که هنگام شستن دستها بهتر است انگشتری فیروزه را از انگشت بیرون آورد.
خلل و فرج طبیعی موجود در کانی فیروزه که با تزریق روغن یا پارافین یا مواد پلاستیک مایع پر میشود، فیروزه را سختتر میکند.
کانی فیروزه به آسانی کثیف و گردآلود میشود، چنانچه مدت زیادی در آب بماند جلای آن کاهش مییابد.چربی و روغن مالیده شده بر سطح فیروزه جلای فیروزه را از میان میبرد.
نیشابور مهد فیروزه جهان
مکانهای نخستین پیدایش فیروزه در ایران، مصر، امریکا، افغانستان، چین و تانزانیا بوده است. در معدن نیشابور، انواع فیروزه وجود دارد که مرغوبترین آن فیروز عجمی نامیده میشود.فیروزه یکی از سنگهای گرانبهاست که در عهد باستان در ایران شناخته شده و از معدن نیشابور استخراج میشده است. برخی از کتب جواهر، کشف آن را به حضرت اسحاق نسبت دادهاند. از کتیبه بنیاد کاخ داریوش کبیر در شوش معلوم میشود که در آن تاریخ فیروزه «اخشایین» نامیده میشده و از خوارزم برای زینتآلات کاخ آورده شده بود. در گذشتههای دور فیروزه برای ساختن مواد آرایشی، جواهرآلات و طلسم به تعداد زیادی مورد استفاده قرار میگرفت. بومیان امریکایجنوبی غربی فیروزه را به معنای با ارزشترین و والاترین سنگ دنیا مینامند و معتقدند که رنگ آبی فیروزه منسوب به بهشت و سبز آن به زمین منسوب میشود.
خواص و فواید سنت فیروزه
فیروزه سمبل موفقیت و شادکامی و آینده نیک است و سلامتی، زیبایی و عشق را به ارمغان میآورد.نگاه به فیروزه چشم را تقویت کرده و با تقویت قلب باعث سعهصدر میشود.این سنگ معجزهآسا افسردگیهای روحی و روانی و همچنین ناراحتیهای عصبی را درمان میکند و باعث آرامش میشود.استفاده از گردنبند، دستبند و انگشتر مزین به فیروزه برای دور کردن انرژیهای منفی به ویژه زخم و آثار آن بسیار مناسب است.این سنگ مانند عقیق، خزر بسیار مهمی در برابر حوادث و بلایا به شمار میرود و برای آسان شدن کارها و رونق در کسب و کار بسیار مفید است.همچنین گفته شده رنگ فیروزه هنگام بیماری صاحب این سنگ تغییر میکند و زمانی که حال او بهتر میشود، رنگ آن به حالت اولیه برمیگردد.فیروزه سنگ شانس متولدین ماه دسامبر (دهم آذر – دهم دی) است و نماد پنجمین سالگرد ازدواج است.
روایاتی از ائمه اطهار(ع) درباره فیروزه
امام صادق (ع) فرمودهاند: «دوست دارم هر شخص مومن پنج انگشتر در دست داشته باشد. عقیق، حدید، یاقوت، دُر نجف و فیروزه که این خواص را دارد:
1 - نگاه کردن به آن سبب خوشحالی و شادابی روح میشود.
2 - نگاه به آن چشم را قوی میکند.
3 - دست کردن آن سعه صدر و تحمل در برابر مشکلات میبخشد.
4 - قلب را تقویت میکند و قوت میبخشد.
5 - حاجت را برآورده کرده و کارها را آسان میکند.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند که همانا خداوند به من خطاب کرد: «ای پیامبر! همانا من حیا میکنم از این که بندهای در دستش انگشتر فیروزه باشد و دستش را به دعا بلند و من دعای او را مستجاب نکنم و دست خالی برگردانم.»
امام صادق (ع) میفرماید: کسی که انگشتر فیروزه در دست کند، فقیر نمیشود و بیپول نمیماند.
امیرمومنان (ع) چهار انگشتر در دست داشتهاند که یکی از آنها فیروزه بوده و حضرت آن را برای پیروزی در برابر مشکلات به دست میکردند.
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:21 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
جلفای اصفهان یکی از معروفترین و زیبا ترین محله های شهری در ایران است. محله ای در جنوب شهر تاریخی اصفهان که بنای آن از زمان شاه عباس آغاز شده و در دوران سلطنت شاه عباس دوم بر وسعت آن افزوده شده است.
محله ارمنی نشین که بافت خانه های قدیمی آن بسیار زیبا و کلیساهای آن بسیار دیدنی است. گرچه بافت این محله دستخوش تغییرات زیادی شده اما هنوز هم بناهای به جامانده در آن یادآور عظمت تاریخی این محله اصفهان است.
اینجا همان جلفای اصفهان است . خالی برگوشه لب پایین اصفهان. کوچکتر از همیشه . همیشه ای که از زاینده رود آغاز می شدو تا همسایگی صفه می رسید. شاردن فرانسوی در سال 1627 میلادی نوشت: (قصبه جلفا شاید بزرگ ترین قصبات دنیا باشد. با بازارها و میدان های عمومی وحمام ها ودو کاروانسراو 11 کلیسا و یک دیر.)
اما حالا در همین سال 1390 یک خال کوچک است بر چهره اصفهان. همچنان زیبا و مینیاتوری.می گویند هر که به جلفا برود و دلش گرفته باشد دل گشوده می شود به لبخندجلفا که پر تردد است,خندان است,مهربان است و پر از تعارف به خوردن چای, بستنی و آبمیوه. مثل اینکه سعدی هم از اینجا عبورکرده است که می گوید:( باغ تفرج است و بس)
جلفای این روزها یک خیابان خالقی است که سبزی فروشی های آن بسته به فصل ,ریواس,کرفس کوهی ,تره فرنگی,سیب زمینی استانبولی و دنبلان کوهی می آورند که نوعی قارچ است و در بقیه جاهای اصفهان معمولا پیدا نمی شود و یک تکه از خیابان حکیم نظامی است که بخشی از تعمیر کاران ماشین ها ,یعنی باتری سازها و مکانیک های ارمنی هنوز آنجا را قرق کرده اندو تکه هایی از خیابان نظر غربی و شرقیست که این روزها همه یادشان رفته چرا "اینجا" نظر است.
چون نمی دانند این همان خواجه نظر معروف است و تکه کوچه کلیسای وانک و اطرافش با کوچه های سنگفرش.اینجا جلفاست و میدانگاهی کوچک و قدیمی باقیمانده از دوران گذشته. گذرها به میدان جلفا می رسند که اصطلاحا میدان جلفا نامیده می شود.
شب های جلفا
جلفا شب های غریبی دارد. صدای پایتان را در کوچه های سنگفرش آن می شنوید. می توانید از همان خیابان خاقانی شروع کنید. "ریچاردز" انگلیسی حدود 90 سال قبل نوشته است:"جلفا مانند خیابان های کرمان پر از کوچه های پرپیچ و خم و دوراهی های پیچا پیچ است . می توانید در اینجا گم بشوید و صدای زنان ارمنی را بشنوید که ناگهان در این پیچ و خم ها پیدا می شوند و در روزهای بهاری از شاخه های مو برگ می چینند."
جلفای امروز در شب چهره دیگری می یابد. بیشتر از میدان جلفا ,خاقانی ,کوچه گلستان گفتم .عصرها و شب ها صدای گفت و شنود ارمنی زبان ها با زبان فارسی در هم می آمیزد و آدم های محله ,پیر و جوان بیشتر می شوند. در کوچه کلیسا در کنار کلیسای "وانک" این ترکیب نمود بیشتری می یابد. جوان های اصفهانی را می بینید، آنها که اهل پیاده روی در کوچه های سنگفرشند.
آنهایی که دوست دارند در کنار دیوار بلند کلیسا از زن گلفروش شاخه های گل سرخ بخرند یا در کنار مجسمه "کیساراتسی"کسی که برای اولین بار در ایران و خاور میانه دستگاه چاپ را در همین کلیسای وانک به راه انداخت عکسی بگیرند و یا در یکی از کافی شاپ ها لحظه های خوش را با نوشیدن چای، قهوه، لیموناد، کیک شکلاتی، چیز کیک، کیک پرتغالی، انواع موس ها و شیک ها برای خود و همراهانشان بسازند. اینها را نوشتم برای کسانی که احتمالا به تماشای کلیسای وانک رفته اند و از تماشای نقاشی های روی دیوار لذت برده اند و یا سری به موزه مجموعه "وانک"زده اند و با تاریخ قوم ارمن,مهاجرت آنها به اصفهان و قصه های پنهان شده در اشیای این موزه آشنا شده اند. حالا آنها کیساراتسی را خوب می شناسند. به پاس این دیدار شگفت انگیز به کافی شاپ های دلپذیر کنار کلیسا می رویم و مثلا در کافه "شانت" از محیط گرم و صمیمی اش با قهوه و "گاتا" لذت می بریم.
و اگر کمی جلوتر رفتید و به میدان جلفا رسیدید، پیشنهاد می کنم قبل از نوشیدن یک آبمیوه خنک حتما کلیسای مریم و "بیت اللحم" را هم ببینید. فضای روحانی این کلیساها به شدت مردمی است و شما آسوده خیال وسبک به میدان جلفا گام خواهید گذاشت.
چه زود شب می شود در این تکه جلفا که پرشده از فروشگاه های لباس و کفش,یعنی نظر شرقی که همیشه پر ترافیک و شلوغ است,دسته دسته جوان ها خیابان و پیاده رو را قرق کرده اند.
گذراندن عصر وغروب وشب در این تکه پر از حکایت آشنایی و ناکامی ,شوخی و خنده و اخم و حرف هایی است که این تکه را در خاطره همه تا ابد ماندگار می کند.
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:20 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
این صفحه مخصوص خانم ها و آقایان است!!
رابطه یک جاده 2طرفه است. چرا فکر میکنید که همسرتان باید به شما اعتماد کند و هیچ رازی در مقابل شما نداشته باشد، درحالیکه خودتان نمیتوانید به او اعتماد کرده و حقایق زندگیتان را برایش بیان کنید؟
بوق ممتد تلفنی که بیجواب میماند میتواند شروع یک دعوای تمام عیار زناشویی باشد. ممکن است فکر کنید که مشکلات شما درست در همین لحظه شروع شدهاند و با همین تلفن بیجواب ساده، همسرتان اعتماد چند سالهاش را به شما از دست داده است اما اگر کمی به گذشته برگردید و نگاهی به اصول اعتمادسازی در زندگی مشترک بیندازید، میبینید که همه چیز از اینجا شروع نشده است. ممکن است همه رفتارهایی که پیش از این بهنظرتان ساده و بیاهمیت میرسیدند، امروز به جان زندگیتان افتاده باشند و از همسر آرام و منطقی شما، زنی شکاک ساخته باشند. اگر دوست ندارید چند ماه یا چند سال دیگر این رفتار را تجربه کنید، بهتر است قانونهای اعتماد به یکدیگر را بشناسید و برای عملی کردن آنها در زندگی مشترکتان دست به کار شوید.
وعدههای کوچک را جدی بگیرید
بــرای اینکـه همسرتان به شما اعتماد داشته باشد نباید کار خارقالعادهای انجام دهید. نخستین و مهمترین قدم این است که همیشه و در همه چیز، حتی چیزهایی که بهنظرتان کوچک و بیاهمیت میرسند، قابل اعتماد باشید. حتی اگر هیچ وقت پیمان شکنی بزرگی نکنید و همیشه با همسرتان صادق باشید، جدی نگرفتن این موارد کوچک میتواند بیش از هر چیز دیگری اعتماد او نسبت به شما را از بین ببرد. یادتان نرود، از خرید یک پاکت میوه، تا برنامهریزی سفر یا تعهدهای بزرگتر و جدیتر زندگی، هرچیزی را که به همسرتان وعده میدهید باید عملی کنید. لازم نیست به هر خواستهای که او مطرح میکند جواب مثبت دهید. سعی کنید تنها چیزهایی را بپذیرید که توان انجام دادنشان را دارید و هرگز برای خوش کردن دل و شاد کردنش، قولی ندهید که نمیتوانید انجام دهید. یادتان نرود که زنها هیچ کدام از حرفهایتان را فراموش نمیکنند.
رازهایش را فاش نکنید
اعتماد او را از دست ندهید و رازهایش را به یک موضوع عمومی تبدیل نکنید. یادتان نرود که آنچه در یک رابطه مطرح میشود، باید در همان رابطه هم بماند. برای سرپیچی از این قانون هیچ استثنایی وجود ندارد و شما نمیتوانید به بهانه عصبانیت یا دعواهای زناشویی، رازهای همسرتان را فاش کنید. این یک اصل تغییر ناپذیر است که اعتمادی که از بین میرود، به همین سادگیها تجدید نمیشود.
این جاده 2طرفه است
رابطه یک جاده 2طرفه است. چرا فکر میکنید که همسرتان باید به شما اعتماد کند و هیچ رازی در مقابل شما نداشته باشد، درحالیکه خودتان نمیتوانید به او اعتماد کرده و حقایق زندگیتان را برایش بیان کنید. شاید در آغاز برای شما که همیشه زندگیتان را در دلتان نگه داشتهاید سخت باشد اما اگر اعتماد همسرتان برایتان اهمیت دارد، باید رازهایتان را برایش فاش کنید و از احساساتی که هر روز و هر لحظه دارید برایش صحبت کنید. هرگز به بهانه اینکه بعضی موضوعات جزو قلمرو شخصیتان هستند یا اینکه گفتنشان ارزشی ندارد، او را از جریان زندگیتان بیخبر نگذارید زیرا درصورت باخبر شدن از همان اتفاق ساده هم میتواند به شما شک کند و گمان کند که در زندگی شما اتفاقات مهمتری هم وجود دارند که او از آنها بیخبر است.
توازن داشته باشید
درنظر گرفتن منافع خود و بیتوجهی به خواست طرف مقابل و آنچه به نفع رابطه شماست، خیلی زود اعتماد همسرتان را از بین خواهد برد. اگر برای ساختن یک اعتماد همیشگی جدی هستید، پس این نکته را هم نادیده نگیرید. سعی کنید در زمان انتخاب و تصمیمگیری، چیزی را انتخاب کنید که به نفع همسرتان و زندگی مشترکتان هم باشد. مسلم است که همیشه نباید منافع خودتان را نادیده بگیرید و خواستههای خودتان را قربانی این اعتمادسازی کنید. شما باید بتوانید توازنی میان این 2 ایجاد کنید. منظور از توازن این نیست که یکبار همه چیز به نفع شما و یک بار همه چیز به نفع همسرتان باشد بلکه شما باید در مجموع تصمیماتی را بگیرید که به صلاح ازدواجتان است.
زنان بدون این حس نمیتوانند زندگی کنند
اینکه شما باید در طول روز به هم پیامک یا ایمیل بزنید و نشان دهید که نگران یا دلتنگ یکدیگر هستید، یک موضوع حذف نشدنی است اما گذشته از این، شما باید بهصورت رودر رو هم با هم وقت بگذرانید. گرفتاری یا خستگی را بهانه نکنید. هر هفته با هم بیرون بروید، سعی کنید که هر روز با هم غذا بخورید، یک فیلم یا یک برنامه تلویزیونی ببینید یا اینکه در مورد موضوعات ساده روزمره با هم گفتوگو کنید. اینکه شما نقش پررنگی در زندگی روزانه هم بازی کنید، یکی از اصول مهم برای ساختن اعتماد هست. حضور مداوم شما به همسرتان این حس را میدهد که از همه لحظات زندگی شما با خبر بوده و بر همه چیز مسلط است. این حسی است که زنان بدون آن نمیتوانند زندگی کنند.
عذر خواهی کنید، تکرار نکنید
هنگامی که اشتباهی از شما سر میزند عذرخواهی کنید. هیچچیز بیشتر از اشتباهات شما نمیتواند اعتماد همسرتان را از بین ببرد. از گفتن این جمله نترسید و به خاطر غرورتان همه چیز را خراب نکنید. البته مهمتر از این عذرخواهی اولیه نشان دادن پشیمانیتان در رفتارهایتان است. اگر با او بلند حرف زدهاید یا اینکه رفتاری کردهاید که او را آزار داده، تکرار آن اتفاق میتواند همه چیز را بدتر کند و باعث شود که همسرتان ارزشی برای این عذرخواهیهای کلامی هم قائل نشود.
کنترلش نکنید
هر فرد در یک رابطه، به یک سرمایهگذاری برای ایجاد اعتماد در رابطه نیاز دارد. سعی نکنید مدام از همسرتان انتظار داشته باشید، او را کنترل کنید و بالای زندگی مشترکتان بایستید و همه چیز را کنترل کنید. در زندگی مشترکتان موقعیتی برابر با همسرتان برقرار کنید و به او اطمینان دهید که خواستهها و انتظاراتش به اندازه خواستههای شما اهمیت دارند. اگر شما دوست دارید در مورد پوشش یا تصمیمات مهمتر زندگی او اظهارنظر کنید باید به او هم حق دهید که در مورد شیوه زندگیتان نظر دهد و انتظار تغییراتی را داشته باشد، حریم خصوصی او را بپذیرید و سعی نکنید به بهانه عشق مدام از او باج بگیرید و برای زندگیاش حد و مرز تعیین کنید.
چک نکنید
اعتماد را به زور نمیتوان به دست آورد. اگر همسرتان در شما این حس را ایجاد کرده است، پس دیگر نیازی به چک کردن مدام او ندارید. شما میتوانید با ذکاوت زندگی مشترکتان را زیرنظر بگیرید اما حق ندارید به بهانه به روز کردن اعتمادتان، مدام در تعقیب و گریز باشید و به عرصه خصوصی زندگی او مثل تلفن همراه یا صندوق ایمیلش سر بزنید. از طرف دیگر نباید به او این حس را بدهید که مدام تحت نظر است. اگر شما به همسرتان و زندگی مشترکتان اعتماد دارید، پس دیگر مشکلی باقی نمیماند و اگر احساس میکنید که دور از چشم شما اتفاقاتی در حال انجام است، بهتر است مفصل و شفاف با هم صحبت کنید و تصمیمی جدی برای ادامه زندگیتان بگیرید.
از متخصص کمک بگیرید
اگر شما برای ساختن اعتماد در زندگی مشترکتان هر راهی را رفتهاید و به تمامی موارد گفته شده هم توجه کردهاید اما پاسخی نگرفتهاید، باید راه دیگری را بروید. درصورتی که همسر شما با مشکل جدی در اعتماد کردن به اطرافیانش و بهویژه شما روبهروست، بدانید که واکنشهای شما یا تلاش برای متعهد بودن و جلب اعتمادش کارگر نخواهد شد. اگر شما واقعا نسبت به رفتارهایتان و کارنامه اعمالتان در این زندگی اعتماد دارید اما همسرتان باز هم نمیتواند به شما اعتماد کند، بهتر است برای نجات زندگیتان از یک متخصص کمک بگیرید.
منبع: Bartarinha.ir
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:19 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
به گزارش رویترز، "مارو ادامو " وزیر دادگستری کشور نیجر گفته است که الساعدی یکی از پسران معمر قذافی رهبر سرنگون شده لیبی دیروز یکشنبه وارد نیجر شد.
"الساعدی" یکی از پسران قذافی وارد کشور نیجر شده است.
به گزارش رویترز، "مارو ادامو " وزیر دادگستری کشور نیجر گفته است که الساعدی یکی از پسران معمر قذافی رهبر سرنگون شده لیبی دیروز یکشنبه وارد نیجر شد.
شبکه العربیه نیز به نقل از یک مقام آگاه اعلام کرد که الساعدی وارد شمال نیجر شده است.
کشور نیجر همسایه جنوبی لیبی است.
در دو هفته اخیر نیز بارها مقاماتی ارشد از حکومت قذافی وارد نیجر شدند. همچنین خبرهایی درباره ورود محموله های بزرگ پول و طلا از سوی هواداران قذافی به نیجر منتشر شده بود.
قذافی در میان قبایل شمال نیجر از محبوبیت بالایی برخوردار است.
قبل از این، همسر (صفیه)، دختر (عایشه) و دو پسر قذافی یعنی محمد و هانیبال با فرار از لیبی , وارد الجزایر شدند.
هنوز از محل استقرار معمر قذافی و پسرش سیف الاسلام خبری در دست نیست اما گفته می شود آنها در شهر سرت لیبی یا در مناطق مرزی این کشور با نیجر هستند.
الساعدی پس از سقوط طرابلس به دست انقلابیون در اظهاراتی خواستار گفت وگو میان قذافی و انقلابیون برای پایان خون ریزی شده بود. وی همچنین اعلام آمادگی کرده بود تا خود را تسلیم کند.
یک مقام ارشد در دولت نیجر در روز جمعه گذشته گفته بود که در صورت ورود قذافی یا پسران وی به این کشور، نیجر به تعهدات خود در برابر دادگاه بین المللی لاهه عمل خواهد کرد.
هم اکنون معمر قذافی و پسرش سیف الاسلام از سوی دادگاه بین المللی لاهه و پلیس بین الملل تحت تعقیب هستند.
الساعدی کیست؟
براساس متن منتشر شده در سایت ویکی پدیا، الساعدی قذافی 38 ساله پسر سوم معمر قذافی رهبر سرنگون شده لیبی و فرمانده گردان 48 نیروهای ویژه است که به نام گردان الساعدی نیز نامیده میشد.
او که علاقه وافری به فوتبال دارد بعنوان مهاجم در تیمهایی ایتالیایی پروجا، اودینیزه و سمپدریا بازی کرده است. علاوه بر این او یکی از سهامداران باشگاه یونتوس ایتالیاست و بیش از یک سوم سهام آن باشگاه را در اختیار دارد.
گردان الساعدی از مهمترین واحدهای نظامی در مقابله با مخالفان حکومت بود.
الساعدی قذافی به چندین تیم ایتالیایی در لیگ دسته دو و همچنین کالچو پیوست. او علاوه بر مدیریت باشگاه الاهلی طرابلس، ریاست فدراسیون فوتبال لیبی را عهدهدار بود.
در یکی از مسابقات فوتبال, هنگامی که تیم تحت مدیریت الساعدی نتیجه را به رقیب واگذار کرد و این موضوع با تشویق و استقبال گسترده تماشاگران روبه رو شد الساعدی به محافظان خود دستور داد به سمت هواداران تیم رقیب شلیک کنند.
براثر این حادثه 20 نفر کشته و تعداد دیگری زخمی شدند.
در یکی دیگر از مسابقات نیز او به داوران مسابقه دستور داده بود به صورتی داوری کنند که تیم تحت مدیریت او برنده بازی شود.
او در بازی پروجا-یونتوس 15 دقیقه بازی کرد و بعد از آن بازی به دلیل استفاده از هورمون ناندرولون به 3 ماه دوری از مسابقات جریمه شد. پس از آن به باشگاه اودینیزه نقل مکان کرد و برای این تیم نیز 20 دقیقه مقابل سامپدریا به زمین رفت. او بعنوان رئیس فدراسیون لیبی درخواست میزبانی جام جهانی 2010 را به فیفا ارائه کرد که این درخواست مورد قبول واقع نشد.
منبع : عصر ایران
به گزارش رویترز، "مارو ادامو " وزیر دادگستری کشور نیجر گفته است که الساعدی یکی از پسران معمر قذافی رهبر سرنگون شده لیبی دیروز یکشنبه وارد نیجر شد.
شبکه العربیه نیز به نقل از یک مقام آگاه اعلام کرد که الساعدی وارد شمال نیجر شده است.
کشور نیجر همسایه جنوبی لیبی است.
در دو هفته اخیر نیز بارها مقاماتی ارشد از حکومت قذافی وارد نیجر شدند. همچنین خبرهایی درباره ورود محموله های بزرگ پول و طلا از سوی هواداران قذافی به نیجر منتشر شده بود.
قذافی در میان قبایل شمال نیجر از محبوبیت بالایی برخوردار است.
قبل از این، همسر (صفیه)، دختر (عایشه) و دو پسر قذافی یعنی محمد و هانیبال با فرار از لیبی , وارد الجزایر شدند.
هنوز از محل استقرار معمر قذافی و پسرش سیف الاسلام خبری در دست نیست اما گفته می شود آنها در شهر سرت لیبی یا در مناطق مرزی این کشور با نیجر هستند.
الساعدی پس از سقوط طرابلس به دست انقلابیون در اظهاراتی خواستار گفت وگو میان قذافی و انقلابیون برای پایان خون ریزی شده بود. وی همچنین اعلام آمادگی کرده بود تا خود را تسلیم کند.
یک مقام ارشد در دولت نیجر در روز جمعه گذشته گفته بود که در صورت ورود قذافی یا پسران وی به این کشور، نیجر به تعهدات خود در برابر دادگاه بین المللی لاهه عمل خواهد کرد.
هم اکنون معمر قذافی و پسرش سیف الاسلام از سوی دادگاه بین المللی لاهه و پلیس بین الملل تحت تعقیب هستند.
الساعدی کیست؟
براساس متن منتشر شده در سایت ویکی پدیا، الساعدی قذافی 38 ساله پسر سوم معمر قذافی رهبر سرنگون شده لیبی و فرمانده گردان 48 نیروهای ویژه است که به نام گردان الساعدی نیز نامیده میشد.
او که علاقه وافری به فوتبال دارد بعنوان مهاجم در تیمهایی ایتالیایی پروجا، اودینیزه و سمپدریا بازی کرده است. علاوه بر این او یکی از سهامداران باشگاه یونتوس ایتالیاست و بیش از یک سوم سهام آن باشگاه را در اختیار دارد.
گردان الساعدی از مهمترین واحدهای نظامی در مقابله با مخالفان حکومت بود.
الساعدی قذافی به چندین تیم ایتالیایی در لیگ دسته دو و همچنین کالچو پیوست. او علاوه بر مدیریت باشگاه الاهلی طرابلس، ریاست فدراسیون فوتبال لیبی را عهدهدار بود.
در یکی از مسابقات فوتبال, هنگامی که تیم تحت مدیریت الساعدی نتیجه را به رقیب واگذار کرد و این موضوع با تشویق و استقبال گسترده تماشاگران روبه رو شد الساعدی به محافظان خود دستور داد به سمت هواداران تیم رقیب شلیک کنند.
براثر این حادثه 20 نفر کشته و تعداد دیگری زخمی شدند.
در یکی دیگر از مسابقات نیز او به داوران مسابقه دستور داده بود به صورتی داوری کنند که تیم تحت مدیریت او برنده بازی شود.
او در بازی پروجا-یونتوس 15 دقیقه بازی کرد و بعد از آن بازی به دلیل استفاده از هورمون ناندرولون به 3 ماه دوری از مسابقات جریمه شد. پس از آن به باشگاه اودینیزه نقل مکان کرد و برای این تیم نیز 20 دقیقه مقابل سامپدریا به زمین رفت. او بعنوان رئیس فدراسیون لیبی درخواست میزبانی جام جهانی 2010 را به فیفا ارائه کرد که این درخواست مورد قبول واقع نشد.
منبع : عصر ایران
تاریخ : سه شنبه 90/6/22 | 7:18 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید