لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
تصویری
انتخاب بهترین مکان از بین تمامی مکان های دیدنی دنیا کاری بسیار سخت و دشوار است، اما می توانید مطمئن باشید که هر یک از مقاصد زیر را انتخاب کنید پشیمان نخواهید شد و سفری رویایی و دیدنی را پیش رو خواهید داشت.
ما در جهانی زندگی می کنیم که هر گوشه ی آن زیبایی های خاص خود را دارد. در قسمت قبلی توضیح دادیم که انتخاب بهترین مکان از بین تمامی مکان های دیدنی کاری بسیار سخت و دشوار است. اما می توانید مطمئن باشید که هر یک از مقاصد زیر را انتخاب کنید پشیمان نخواهید شد و سفری رویایی و دیدنی را پیش روی خواهید داشت . بعضی از این مقاصد برای شما شناخته شده و بعضی از آن ها هم ناشناخته می باشد. با ما باشید تا با تعدادی از مکان های دیدنی و زیبای جهان آشنا شوید:
1- دره ی اسکاردو - پاکستان
دره ی اسکاردو در قسمت های شمالی پاکستان که بلتستان هم نامیده می شود قرار دارد. کوه های اسکاردو باعث ایجاد دره ای زیبا شده اند که به دره ی اسکاردو معروف است، این کوه به علت ارتفاعات 2900 متری سالانه مقصد بسیاری از کوهنوردان و ماجراجویان از سرتاسر جهان است. طبیعت بکر این دره هنوز پا برجاست و حتی روستاهای اطراف این کوهستان هنوز به سبک قدیمی زندگی می کنند و یکی از منابع درآمد آن ها باغ های زردآلوست.
2- شانگریلا - پاکستان
شانگریلا یکی از رویایی ترین مکان های روی زمین است. در سال 1993 نویسنده ی بریتانیایی جیمز هیلتون کتابی به صورت رمان در مورد این مکان دیدنی و عرفانی نوشت و آن را افق گمشده نامید. شانگریلا به عنوان بهشت روی زمین یا آرمان شهر هم شناخته می شود، شهری که در آن خوشحالی ابدیست و دور افتاده از جهان بیرون است. در کتاب افق گمشده مردم شانگریلا به عنوان انسان های جاودان معرفی شده اند که یک زندگی طولانی دارند و همیشه جوان هستند.
3- دریاچه ی سیف الملوک - پاکستان
دریاچه ی سیف الملوک در مناطق شمالی دره ی کاغان در کنار منطقه ای به نام نران قرار دارد. داستان نام گذاری دریاچه به این نام داستانی است شنیدنی که توسط شاعر معروف صوفی "میان محمد بخش" سروده شده است. داستان در مورد یک شاهزاده ی پارسی است که عاشق و شیفته ی یک پری دریایی در این دریاچه می شود. مردم محلی معتقدند زیبایی دریاچه به خاطر وجود پریانی است که در قرص کامل ماه به درون دریاچه می آیند.
4 - دره ی بزرگ - ایالات متحده آمریکا
دره ی بزرگ (به انگلیسی: Grand Canyon) یک پارک ملی در ایالت آریزونا در آمریکا است. این پارک یک تنگه رنگارنگ بریده شده توسط رودخانه کلرادو واقع در ایالت آریزونا ایالات متحده است. محدوده زیادی از آن درون پارک ملی - که یکی از اولین پارکهای ملی در ایالات متحدهاست - جای گرفتهاست. رئیسجمهور تئودور روزولت یکی از بزرگترین طرفداران حفاظت از منابع طبیعی اینجا بود، و چندین و چند مرتبه برای شکار به آنجا رفت و از منظره لذت میبرد. این پارک در سال ???? به فهرست پارکهای ملی آمریکا پیوست. این پارک ملی ???? کیلومتر مربع وسعت دارد و در سال ???? تعداد بازدید کنندگان پارک ????????? نفر بودند..
5- دیواره ی بزرگ مرجانی - استرالیا
دیواره ی بزرگ مرجانی (به انگلیسی: Great Barrier Reef) به مجموعه عظیمی از صخرههای مرجانی گفته میشود که در شرق کشور استرالیا و در اقیانوس آرام قرار گرفتهاند. «دیواره بزرگ مرجانی» بزرگترین مجموعه صخرههای مرجانی در دنیا به شمار میآید. این مجموعه بزرگ، شامل بیش از سه هزار صخره و نهصد جزیره مختلف است که به صورت نواری در در دریای کورال در شرق ایالت کوئینزلند کشیده شدهاند و در مجموع بیش از سیصد هزار کیلومتر گستردگی و ???? کیلومتر طول دارند. بیشتر مساحت این مجموعه در قالب یک پارک ملّی دریایی از سوی دولت استرالیا حفاظت شدهاست. «دیواره بزرگ مرجانی» از جاذبههای گردشگری استرالیاست و یکی از نمادهای کوئینزلند به شمار میآید. شهرهای کَنز و مِکای از شهرهایی هستند که برای دیدن صخرههای مرجانی مورد استفاده گردشگران قرار میگیرند.
6- کیپ تاون - آفریقای جنوبی
کیپتاون (به آفریقایی Kaapstad) و (به انگلیسی: Cape Town) نام سومین شهر بزرگ آفریقای جنوبی که بر روی یکی از بلندترین نقاط جهان قرار گرفته است. به این شهر لقب هایی چون بهشت روی زمین، شهر مادر و مسافرخانه ی دریاها داده اند. کوه های بزرگ این منطقه باعث می شوند تا انسان بیش از هر زمان دیگری احساس کوچکی و حقارت در برابر طبیعت و خالق آن کند.
7- تاج محل - هندوستان
تاجمحل آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر اگرا و در ??? کیلومتری جنوب دهلی نو پایتخت هند واقع شدهاست. این بنا به دستور شاه جهان، پنجمین امپراتور گورکانی هند به منظور یادبود همسر ایرانی محبوبش ممتاز محل که در سال ???? (میلادی) بههنگام وضع حمل فوت کرد بنا شدهاست. شاه بنا به وصیت همسرش تصمیم گرفت با ساخت بنایی زیبا، مجلل و عظیم، همسرش را جاودانه کند. از اینرو آرامگاهی زیبا بر روی قبر او بنا نهاد. همانطور که مشخص است، نام این بنای زیبا ایرانی است. این ساختمان بر پایه مخلوطی از معماری ایرانی، هندی و اسلامی بنا شدهاست و در ساخت آن ??،??? هنرمند و معمار از نقاط مختلف آسیا بهخصوص ایران، شبه قاره هند، آسیای میانه و آناتولی شرکت داشتهاند.
8- صخره های کانادایی - کانادا
صخره های کانادایی در قسمت شمالی رشته کوه های راکی در آمریکای شمالی قرار دارند. این مکان زیبا و بکر قله های مرتفعی مثل کوه رابسون با ارتفاع 3954 متر و کوه کلمبیا با ارتفاع 3747 متر را در خود جای داده و هر ساله میزبان بسیاری از گردشگران و کوهنوردان از سرتاسر جهان است. این صخره ها 5 پارک بین المللی دارد که 4 پارک آن زیر نظر مستقیم یونسکو اداره می شود. وجود صخره های زیبا، دریاچه ها، آبشارها، دره ها، یخچال های طبیعی، قله ها، غارهای سنگی و فسیل ها از دلایلی است که این مکان مورد توجه گردشگران خارجی قرار می گیرد.
9- ماچو پیچو - پرو
ماچو پیچو به معنی قله ی قدیمی، یک محوطه باستانی به جا مانده از آثار دوره ی اینکاها میباشد که در ارتفاع ????? متری از سطح دریا در دامنه ی کوه در بالای دره ی اوروباما در کشور پرو و در ?? کیلومتری شمال کوسکو قرار گرفتهاست. اغلب اوقات از آن بهعنوان «شهر گمشده ی اینکاها» یاد میشود. ماچو پیچو احتمالأ شناخته شدهترین نماد امپراتوری اینکاها میباشد. این شهر در حدود سال ???? میلادی ساختهشده و صدها سال پیش در زمان فتح اینکاها توسط اسپانیاییها متروک شدهاست. برای قرنها فراموش شدهبود و به جز عدهای از مردم محلی کسی از آن نامی به خاطر نداشته است. این اثر در سال ???? میلادی توسط هیرام بینگهام، تاریخشناس آمریکایی به جهانیان معرفیشد.
پس از آن، ماچو پیچو به یکی از مناطق جذب توریست تبدیل شد و در سال ???? میلادی در فهرست آثار کشور پرو و در سال ???? میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته میشود.ماچو پیچو با دیوارهای سنگی جلا دادهشده مطابق با معماری کلاسیک اینکاها ساخته شدهاست. اولین بنای این مجموعه اینتیهوآتانا، معبد خورشید که اطاقی با ? پنجره و در منطقهای از ماچو پیچو که باستانشناسان آن را منطقه ی مقدس مینامند، میباشد. در سال ???? میلادی تعداد توریستهای این شهر باستانی ??????? نفر بودهاست.
پس از آن، ماچو پیچو به یکی از مناطق جذب توریست تبدیل شد و در سال ???? میلادی در فهرست آثار کشور پرو و در سال ???? میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته میشود.ماچو پیچو با دیوارهای سنگی جلا دادهشده مطابق با معماری کلاسیک اینکاها ساخته شدهاست. اولین بنای این مجموعه اینتیهوآتانا، معبد خورشید که اطاقی با ? پنجره و در منطقهای از ماچو پیچو که باستانشناسان آن را منطقه ی مقدس مینامند، میباشد. در سال ???? میلادی تعداد توریستهای این شهر باستانی ??????? نفر بودهاست.
10- اهرام جیزه (ثلاثه) - مصر
مجموعه اهرام جیزه نام مجموعه اهرام تاریخی ساخته شده در دوران مصر باستان است که در حاشیه شمالی شهر قاهره کنونی واقع شده است. هرم بزرگ جیزه یکی از اهرام در مجموعه اهرام جیزه و تنها بازمانده عجایب هفتگانه جهان محسوب میشود. قدمت اهرام جیزه به سلسله چهارم مصر میرسد که نامهای آنها عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. که خوفو بزرگترین شان و یکی از عجایب هفت گانه است. مساحت جیزه در حدود ? کیلومتر است. سه هرم اصلی مجموعه عبارتند از هرم خوفو، هرم خفره و هرم منکور. علاوه بر آن چندین هرم کوچکتر، مجسمه ابوالهول و کشتی بزرگ مصری متعلق به ???? سال پیش از میلاد مسیح نیز در منطقه جیزه واقع شده است..
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 11:31 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
گزارش تصویری
نمایشگاه بین المللی خودرو 2011 امسال از 1 تا 10 ژوئیه در ملبورن استرالیا برگزار شد. در میان مدلهای به نمایش گذاشته شده در غرفه تویوتا مدل مفهومی FT-86 II که گونه تکاملیافته FT-86 است نظر بازدیدکنندگان را بیشتر از سایر مدلها به خود جلب کرد. در این نمایشگاه ماشینهای تمام الکتریک مختلفی از سوی کمپانیهای مختلف مانند رنو و نیسان معرفی شده اند. به عنوان مثال NISSAN LEAF یکی از این مدلها بود که نیسان با مهیا کردن شرایط رانندگی در جاده از بازدیدکنندگان دعوت میکرد تا این مدل را آزمایش کنند.
مزدا مدل مفهومی Shinari که به مانند مهاجمی در کمین حمله طراحی شده است را در معرض نمایش گذاشت. هیوندای در غرفه خود مدل مفهومی Blue2 FCEV را در معرض نمایش گذاشته بود که به موتور الکتریکی نود کیلووات مجهز شده است. ماشین تمام الکتریک e-tron مدلی است که آئودی با آن آینده را هدف قرار داده است. e-tron دارای صفر تا صد ?.? ثانیه است و به چهار موتور الکتریکی مجهز شده که در مجموع ??? کیلووات نیرو تولید میکنند.
یکی از گرانقیمتترین و لوکسترین مدلهای موجود در نمایشگاه بنتلی Mulsanne بود که ??? هزار دلار استرالیا، قیمت داشت. مدلی که به نظر میرسید بدون اتکا به چیزی نشسته است ابتکار جالبی بود که در غرفه Kumho tyres به منظور جلب توجه بازدیدکنندگان به کار گرفته شده بود. SLS AMG که حدود ??? هزار دلار استرالیا قیمت دارد گرانترین محصول موجود در غرفه مرسدس بنز بود. گل سر سبد نمایشگاه و تنها بیامو موجود در نمایشگاه مدل مفهومی هیبرید Vision EfficientDynamics بود. این مدل به دو موتور الکتریک با مجموع توان ??? کیلووات و یک موتور توربو دیزل سه سیلندر مجهز شده است.
فورد با همکاری Top Gear استرالیا دو طرح Nimachine و Brookline که به ترتیب توسط نیما نوریان (طراح ایرانی فورد) وSimon Brook طراحی شدهاند، به عنوان مدلی مشابه مدلی که قرار است در سری جدید فیلم Mad Max ظاهر شود را در این نمایشگاه در معرض نمایش گذاشته بود. GranTurismo S یکی از مدلهای نمایش داده شده توسط مزراتی است که دارای صفر تا صد پنج ثانیه، حداکثر سرعت ??? کیلومتر در ساعت و قدرت ??? اسب بخار است.
در غرفه پورشه تقریبا انواع محصولات این کمپانی مانند Cayman R ،Cayenne 2011 ،Boxter ،Carrera و مدل جدید Panamera به چشم میخوردند. لامبورگینی با سه مدل Gallardo LP 550-2 Coupe ،Gallardo LP 570-4 Superleggera و مدل جدید Aventador LP 700-4 Coupe با صفر تا صد ?.? ثانیه و قدرت هفتصد اسب بخار و حداکثر سرعت ??? کیلومتر در ساعت یکی از پربازدیدترین غرفهها بود.
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:59 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
نخستین هواپیمای دوزیست جهان
نخستین هواپیمای ورزشی تاشو با قابلیت فرود در آب و خشکی سال آینده وارد بازار میشود.
تا اواسط سال آینده، رویای پرواز با یک هواپیمای ورزشی کوچک به واقعیت بدل میشود. این هواپیما همزمان قابلیت فرود و پرواز روی خشکی و آب را دارد و بالهای آن قابلیت تا شدن دارد، میتوان آن را داخل کامیون حمل و یا داخل گاراژ پارک کرد.
بر اساس گزارش دی ان ای ایندیا، نمونه اولیه این هواپیمای آمریکایی با نام ICON A5 توسط شرکت هواپیماسازی کالیفرنیا مدت سه سال متوالی در دست ساخت و آزمایش بوده و تا اواسط سال 2012 به تولید انبوه خواهد رسید.
بالهای هواپیمای 2 نفره ICON A5 به راحتی و در کمتر از 5 دقیقه در آب و یا خشکی قابل تا شدن است.
بر اساس گزارش دی ان ای ایندیا، نمونه اولیه این هواپیمای آمریکایی با نام ICON A5 توسط شرکت هواپیماسازی کالیفرنیا مدت سه سال متوالی در دست ساخت و آزمایش بوده و تا اواسط سال 2012 به تولید انبوه خواهد رسید.
بالهای هواپیمای 2 نفره ICON A5 به راحتی و در کمتر از 5 دقیقه در آب و یا خشکی قابل تا شدن است.
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:52 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
گفتگو با ملانصرالدین گل آقا
اشاره: آنهایی که در خانههایشان هنوز آرشیوی از مجله «گل آقا» دارند یا در روزگار انتشار آن در سالهای دور مخاطب جدی این نشریه طنز بودهاند خیلی خوب او را به خاطر میآورند؛ کافی است بگوییم «ملانصرالدین»
اگرچه نامهای دیگری هم داشته است مانند: چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی، عبدل و... که با هر یک در رسانه و روزنامهای و در روزگاری مطرح شده است.
ابوالفضل زرویینصرآباد طنزپرداز، پژوهشگر و شاعر است و تنها کسی است که مرحوم کیومرث صابریفومنی (گل آقا) دربارهاش اینگونه به صراحت سخن گفته است: «...قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست... یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ـ ملانصرالدین ـ (ابوالفضل زرویینصرآباد) است.»
زرویینصرآباد چند سالی است که به گوشهای دنج و خلوت از پایتخت پناه برده است و پس از گذراندن یک دوره به نسبت طولانی که همراه با بیماری و ناخوشی هم بود بالاخره در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 3 اثر تازه را به همت انتشارات نیستان روانه بازار نشر و طنازی کشور کرد تا نشان دهد که هنوز قلم در دست ملانصرالدین طنز ایران پر توان و بی بدیل است اگرچه «رفوزهها»، «حدیث قند» و «غلاغه به خونهاش نرسید» در واقع نمایانگر کارنامه فرهنگی و طنازی بیشاز 2دهه حضور زرویینصرآباد در عرصه طنز کشور است و کمتر شامل آثار جدید او میشود.
هفته گذشته فرصتی دست داد تا با همراهی دوست و طنزپرداز خوش ذوق کشورمان «رضا رفیع» میزبان ابوالفضل زرویینصرآباد در دفتر روزنامه باشیم و پس از چندین سال سکوت و گوشهگیری پای صحبتهای یکی از بزرگان طنز مکتوب ایران بنشینیم.
خب از کجا شروع کنیم؟ از هر جاش دوست دارین بفرمایید شروع کنیم...
از سبیل مبارک شروع کنیم خوبه؟
خوبه....
قضیه سبیل مبارک چیست که این همه شاعر و نویسنده دربارهاش سروده و نوشتهاند از جمله علیرضا قزوه که در رثای آن گفته بود: در خبر خواندم «بوفضل زرویی» زده است / آن سبیلی که نشانی ز فراوانی بود / کاش آن تیغ به جای دگرش میخوردی / که تراشیدن آن از سر نادانی بود / آن سبیل تو ـ ابوالفضل! ـ سبیل تو نبود / غیرت دولت ساسانی و سامانی بود...
عرض کنم اصل این قضیه مربوط به سال 88 است که ما یک روز عصر به همراه برخی دوستان مانند همین آقای رفیع، سید عباس سجادی، علی میرفتاح و گروهی دیگر از نویسندگان و هنرمندان دور هم جمع شده بودیم... بحث این بود که معمولا جماعت اهل هنر هر کدام یک قیافه و چهرهای خاص برای خودشان درست میکنند و به آن مشهور میشوند مثلا یکی زیر ابرو برمیدارد، یکی پشت مو میگذارد، یکی کلاه خاص سرش میرود، یکی دیگر فقط با یک مدل خودکار و قلم و رنگ مینویسد و... من گفتم این کار را نمیپسندم و قبول ندارم، چون فکر میکنم کسی که فقط یک جور خودکار استفاده میکند یا یک جور قیافه برای خودش درست میکند در واقع دارد خودش را از دیگر تجربهها محروم میکند.
بعد برخی دوستان گیر دادند به سبیل من که اصلا خود تو هم این سبیل را برای همین گذاشتهای در حالی که من از 10، 12 سالگی که پشت لبم سبز شد این سبیل را داشتهام، اما برای این که ثابت کنم این سبیلها هیچ ربطی به تعصب و تیپسازی و گرایش دینی و... ندارد رفتم و همه آن را زدم و بعد هم دوستان یک نهضتی به راه انداختند به نام نهضت احیای سبیل که شروع کردند درباره آن به سرودن طنز و یادم هست شهرام شکیبا هم قبلا گفته بود: تو را از خوبرویی آفریدند / نکویی در نکویی آفریدند / سبیلی را به سروی وصل کردند / ابوالفضل زرویی آفریدند... و بعد شهرام به من میگفت تو این شعر من را حروم کردی و من داشتم با این شعر ماندگار میشدم. البته او به شوخی میگفت و آثار بسیار خوبی دارد. خلاصه کلام این که بالاخره این سبیل ما احیا شد.
آقای زرویی چند وقتی است که نیستید و بسیار کمپیدایید؟
این حضور کمرنگ که میگویید سابقهاش خیلی طولانی است، یک بخشی به بیماریهایی باز میگردد که اخیرا در من سر باز کردهاند، مثلا سال 86 برای اولین بار آزمایشات پزشکی نشان داد که من مرض قند دارم و این بیماری هم همین جور پیشرفت کرد و رسید به قطع پا و بعد هم که دچار افسردگی و... شدم، از سوی دیگر مسائل مالی هم بود و من محل اعاشه نداشتم و دیدم دارم در تهران فقط هزینه میکنم و با استقراض زندگی میگذرانم، از طرفی پدرم هم تنها زندگی میکرد و نیازمند این بود که کسی کنارش باشد و به همین دلیل رفتم به خانه پدری در احمدآباد مستوفی.
در نوشتن هم چند سالی است که به صورت جدی حضور ندارید؛ نه در مطبوعات و نه در شبهای شعر طنز و نه حتی سریالها و فیلمها به عنوان نویسده؟
خب مجموعهای از دلایل و عوامل باعث شد تا عطای کار مطبوعاتی و کلا نوشتن را به لقاش بخشیدم و احساس کردم این مدتی هم که کار میکردم حضورم بی دلیل بوده است. میدانید بعد از این انزوای چند ساله فهمیدم که برای سیاستگذاران فرهنگی ما اصلا هیچ فرقی نمیکرد که من به خارج از کشور متواری شده بودم یا این که بیمار و مریض در گوشهای از این سرزمین خانهنشین شده باشم، ولی حداقل فایدهاش برای من این بود که واقعا فشارهای حاشیهای کمتر شد به قول بهاءالدین خرمشاهی کار ما مسافرکشی فرهنگی است و تن به کارهایی میدهیم که ممکن است مورد علاقهمان باشد، تاثیرگذار باشد و یک عالمه شعار خوب دیگر اما سودآور نیست!
البته به نظر میرسد این خانهنشینی چندان هم بد نبوده است و منجر به انتشار 3 کتاب از شما شد؟
یک مقداریش همین بود که شما گفتید. هرچند اگر عنایت ویژه آقای سید مهدی شجاعی نبود این کتابها به سرانجام نمیرسیدند و در این مدت واقعا ایشان کمک حال من بودند و به همت ایشان این 3 کتاب گردآوری شدند و روی گردآوری هم تاکید میکنم، چون این 3 کتاب مجموعهای از آثاری است که قبلا در گل آقا و نشریات دیگر منتشر شده بود و خیلی تولیدی نیستند.
اگرچه این گلایه را هم از ارشاد دارم که کتاب من مدت زیادی در صف مجوز ماند. انگار تمام مشکل جامعه فقط حرف من است آن هم من که نه معاند بودم، نه مخالف و نه هیچ چیز دیگر، من اصلا دارم طنز مینویسم که با کسی مخالفت جدی نکنم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
کار بدی نمیکنم، همان خانهنشینی و البته مشغول نگارش کتاب زندگینامه حضرت عباس(ع) هستم؛ رمانی که جدی است و روایت زندگی ایشان از بدو تولد تا شهادت را در بر میگیرد.
نکتهای که در این میان وجود دارد این است که غالبا وقتی میگوییم حضرت عباس(ع) صحنههایی که در ذهن ما ثبت شده است مربوط به قطع شدن دست ایشان، علقمه و ماه قمربنیهاشم و... است و از زندگی ایشان قبل از کربلا و همچنین فرزندان و نسلی که از ایشان باقی مانده مردم کمتر اطلاعات دارند. برای همین و به دلیل ارادت ویژهای که به ایشان دارم نوشتن یک رمان جدی درباره زندگی حضرت عباس(ع) را آغاز کردم.
اشاره کردید به کار جدی. چقدر طنز را جدی میدانید؟
ببینید من قبلا جایی گفته بودم طنز جدیتر از هر هنر جدی قلمداد میشود، ما تلویحا در خیلی از موارد معانی را تقلیل میدهیم یعنی یک سری مفاهیم و معانی را در موردی به کار میبریم که مفهوم واقعی آن نیست و به عنوان یک اصطلاح و به منظور تفهیم یک موضوع از آن بهره میبریم.
به عنوان مثال من میگویم و معتقدم اصلا چیزی به نام شعر طنز نداریم، با این که خودم اولین شب شعر طنز ایران را با نام «در حلقه رندان» راهاندازی کردهام، خدابیامرزد عمران صلاحی را، او هم همیشه میگفت خیلی کم و بندرت شعر طنز داریم، آن هم در برخی آثار حافظ، سعدی و انوری است که شاعرانگی و طنازی در کنار هم شکل میگیرد.
میشود مثالی بزنید؟
بله همین بیت حافظ که یکی از بهترین و مشهورترین بیتهای او است:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد
این از نمونههایی است که شما به وضوح طنز را میبینید و نگاهی که به ساز و کار آفرینش دارد. این دیگر نوعی رندی است که مرتبه فراتر و بالاتر از طنز است.
سعدی هم از این نمونهها دارد یعنی هنر شعر را به خدمت میگیرد و در کنارش طنازی هم میکند مثلا سعدی خطاب به معشوق خطاکار و خیانتکارش این گونه و خیلی ظریف میسراید:
ای لعبت خندان! لب لعلت که مزیده است؟ / وی باغ لطافت! به رویت که گزیده است؟
زیباتر از این صید همه عمر نکرده است / شیرینتر از این خربزه هرگز نبریده است
با جمله برآمیزی و از ما بگریزی / جرم از تو نباشد، گنه از بخت رمیده است
نیک است که دیوار به یک بار بیفتاد / تا هیچ کس این باغ نگویی که ندیده است
در دجله که مرغابی از اندیشه نرفتی / کشتی رَود اکنون که تَتَر جَسر بریده است
سعدی در بُستان هوای دگری زن / واین کشته رها کن که در او گله چریده است
من میخواهم بگویم این نگاه را با آنچه ما امروز به عنوان طنز میشناسیم مقایسه کنید. به نظر من ادبیات طنز ما به مراتب جدیتر از ادبیات جدی ماست، چون در ادبیات جدی مفاهیم و اتفاقات را همانگونه که هست روی کاغذ میآوریم و چیزی به آن اضافه نمیکنیم اما در ادبیات طنز مشکل جدی را میدانیم، راهحلش را هم میدانیم و به طور ویژه اطلاعات دیگری را به آن اضافه میکنیم تا لبخند هم بر لب خواننده بنشیند.
زرویی نصرآباد:
اصلا یکی از اختراعات خوب بشر فحش بود، چون باعث شد ضرب و شتم و کشتار و برخورد فیزیکی حداقل حذف شود وبعد از فحش هم روند رفتار بشر رسید بهانتقادات جدی مانند شب نامه، هجو و... تا در نهایت میشود طنز...
حواستان باشد که این با مسخرگی فرق میکند. ما یکی را داریم در مهمانیها که همه را میخنداند، خب این که نمیشود طنزپرداز. در حالت معمولی میتوان به او گفت لوده و در حالت خوبش خوشمشرب و بداهه گو و حاضر جواب و... ولی طنزپرداز نیست.
وظیفه و کارکرد طنزپرداز اصلا لودگی نیست، بگذارید مثال دیگری بزنم؛ شما در جمعی قرار گرفتید که همه در یک مشکل مشترکند، مثلا ساعتها در ایستگاه اتوبوس وسط گرمای تابستان منتظر ایستادید تا اتوبوس از راه برسد و هنگامی هم که اتوبوس میرسد پر است و یک ترمز کوچک میزند و بلافاصله حرکت میکند.
در این جمع پیرزنی است که قرصهایش را نخورده و بیمار است، زنی است که بچهاش از مدرسه برگشته است و کلید ندارد و به قول معروف بچهاش روی گازه! مردی قرار کاری فوقالعاده مهمی دارد، دیگری دختر دانشجویی است که امتحانش دیر شده است و آدمهای دیگری که همه یک مشکلی دارند و به طور طبیعی شما هم برای پیک نیک که داخل ایستگاه اتوبوس نیامدهاید و خودتان هم هزار جور گرفتاری دارید. خب حالا همه اینها در آن شرایط با یک پتانسیلی از عصبانیت ایستادهاند و با درصدهای مختلف از عجله، شتاب و اعصاب خردی منتظر بودند اتوبوس بیاید، اما اتوبوس بعد از مدتها آمده و پر هم بوده و گازش را گرفته تا برود.
آن کسی که خیلی عصبانی است میخواهد لگد بزند به بدنه اتوبوس، یکی دیگر شروع میکند به فحاشی کردن، یکی دیگه بحث را سیاسیاش میکند که آقا این طوری است و این طوری است و حالا انرژی اتمی هم میخواهیم در حالی که هیچ ربطی هم بین این دو وجود ندارد.
پیرزن هم قرصهایش تموم شده است و قلبش شروع کرده است به ایستادن، حالا شما به عنوان یک طنزپرداز در مقابل این جامعه مسوول هستید تا یک چیزی بگویید و یک کاری کنید تا فضا تلطیف شود، تا آن پیرزن قلبش جانی بگیرد، آن کسی که عصبانی است و دارد فحاشی میکند دیگر سکوت کند تا آن دختر دانشجو هم کمتر خجالت بکشد و دوباره بیاید داخل ایستگاه بایستد و الی آخر...
در واقع میخواهم بگویم طنز صورت تکامل یافته رفتار بشر در برابر کسی یا اتفاقی است که به حقوقش تجاوز کرده است.
من بهجد معتقدم انسان غارنشین که هنگام تجاوز به حقوقش سنگ بر میداشت و میزد طرفش را میکشت یا کسانی که امروز هم به صورت ترور با انسانهای دیگر برخورد میکنند با مقولهای به نام طنز آشنا نبوده و نیستند.
اصلا یکی از اختراعات خوب بشر فحش بود، چون باعث شد ضرب و شتم و کشتار و برخورد فیزیکی حداقل حذف شود و بعد از فحش هم روند رفتار بشر رسید به انتقادات جدی مانند شب نامه، هجو و... تا در نهایت میشود طنز...
به عبارتی خیلی سخت است که شما نسبت به موضوع و آدمی انتقاد داشته باشید و جوری عکسالعمل نشان دهید که هم از حقوق تان دفاع کنید، هم خود آن طرف در عین حال که لبخند میزند متوجه اشتباهش شود و هم مردم و دیگرانی را که در آن موضوع و مشکل با شما مشترک هستند، به قیام علیه طرف و رفتارهای فیزیکی و... ترغیب نکنید.
آقای زرویی همیشه یک نسبتی بین طنز و خط قرمز وجود دارد و یادم هست که یک بار در گفتوگو با روانشاد منوچهر احترامی ایشان جملهای با چنین مضمونی را گفتند که من یک عمر روی خط قرمز نوشتم اما رنگی نشدم؛ نظر شما در این رابطه چیست ؟
من احساس میکنم که ما در طنز و اصولا در حوزه ادبیات و هنر هیچ خط قرمزی نداریم و در واقع خط قرمز توهم ماست به این دلیل که در بیان کردن برخی مسائل عاجز هستیم و نمیتوانیم شکل و نوع بیان صحیح آن را تشخیص دهیم.
بگذارید مثالی بزنم شما یک مساله ساده را میخواهید به بچه خودتان بگویید مثلا بچه شما در سن بلوغ است و شما میخواهید به او بگویید که بابا جان، قربانت برم، پسر گلم شما الان دیگر به سنی رسیدهای که وقتی حمام میروی میتوانی غسل هم بکنی؛ خب این حرف هم اخلاقی است، هم شرعی است هم اعتقادی و هم این که در بسیاری از کتابها آورده شده است و در دسترس همه است.
با وجود این بازهم بسیاری از پدرها و بزرگترها از بیان آن عاجز هستند ولی همین داستان و موضوع را شما میروید به معلم پرورشی پسرتان میگویید و آن معلم خیلی راحت و با روش و بیانی که بچه کامل متوجه شود به او انتقال میدهد در حالی که معلم پرورشی نه پدرش هست نه برادر بزرگترش و نه ...
به بیان دیگر بیان این موضوع برای شما نوعی خط قرمز است اما برای آن شخص ثالث که معلم پرورشی است به هیچ وجه خط قرمز نیست؛ میخواهم بگویم خیلی وقتها خط قرمز به علت عدم توانایی ما در بیان درست مسائل و موضوعات شکل میگیرد.
ما میتوانیم در طنز چیزهایی بنویسیم که مردم وقتی میخوانند بگویند دمش گرم! عجب جراتی دارد هیچ کس نمیتواند شبیهاش این جوری بنویسد و مسائل را بگوید؛ در حالی که نه! اصلا جرات نمیخواهد، حق را باید گرفت، مدیری که دارد دزدی میکند باید توی سرش هم زد آبرویش را هم برد! اما هر چیزی راه دارد، روش دارد، مرحله دارد، چگونه نوشتن و چگونه رسیدن به آن جایگاهی که بتوانی خیلی مسائل را بیان کنی واقعا مهم است.
من ضمن اینکه معتقدم حرف مرحوم احترامی حرف درستی است اما واقعا فکر میکنم خط قرمزبه آن مفهوم وجود ندارد خیلی از شعرهای حافظ را وقتی دقیق بخوانید میبینید که با شاه، وزیر و مقامات دیگر کار ندارد یعنی به مصداقها نمیپردازد و به مفاهیم اساسیتر خلقت کار دارد مفاهیمی که اگر امروز هم حتی شما برخی را بخواهید به صراحت بیان کنید کفرآمیز است تازه آن موقع و در زمان حافظ برخورد مردم و حکومتها خیلی متعصبانهتر و سختگیرانهتر بوده است شما ببینید مثلا با حلاج چه میکنند و چگونه او را کشتند؛ الان تازه جامعه روشنفکرتر شده است اما مطمئن باشید یک دهم آن حرفها را بخواهید بیان کنید باز هم دچار مشکل میشوید.
خب حالا شما بیایید بگویید چگونه می شود یک انسان در آن زمان چنین حرفهایی را بزند نه تنها کاری به کارش نداشته باشند بلکه صله هم بگیرد و عزیز هم باشد آیا آن موقع به شریعت خیانت میکردند؟ نه من تصور میکنم که حافظ به چنان توانمندی و رندی رسیده بوده است که بلد بوده چگونه حتی با مفاهیم اساسی خلقت هم رندانه شوخی کند و کسی هم متوجه خط قرمز نشود اما من نمیتوانم یک حرف معمولی را هم به بچهام یا پدرم طوری بگویم که بهش بر نخورد یا خجالت نکشد و نرنجد این گونه تمام ادب و اخلاق شرعی و اعتقادی خط قرمز است.
بگذارید مثال دیگری بزنم یک نفر از دوستان شما است که خیلی راحت شب، نصفهشب تلفنش زنگ میخورد، اساماس برایش میآید با چند تا از همکارها یا دوستانش خیلی راحت سفر میرود، مجردی رفت و آمد دارد و با همسرش هم هیچ مشکلی ندارد و خانمش هم به او به اصطلاح گیر نمیدهد، اما در مورد شما برعکس کافی است تلفن همراهتان شب یک صدایی ازش خارج شود آن هنگام همسر شما کلی مشکوک میشود حالا بیا توضیح بده چی بوده و کی بوده و چی نبوده!! و باید 3 ساعت پاسخگو باشید اما دوست شما این گونه نیست خب آن دوست گرامی شما به دلیل تواناییاش در ارتباطاتش خط قرمز را حس نمیکند و بلد بوده روابطش را به گونهای تنظیم کند که این مسائل برایش خط قرمز نباشد.
بگذارید این نگاه شما به خط قرمز را ببریم به سمت آثارخودتان و کمی هم از مسائل اجتماعی و اخلاقی به سمت سیاست برویم مثلا در یک دورهای شما «تذکره المقامات» را مینوشتید و در برخی موارد هم خیلی تند بودند و در آن زمان شما بسیار جوان هم بودید؟
آهان یک نکتهای که در ورود به خط قرمز و قدم زدن در حول و حوش آن وجود دارد این است که شما باید برادری خودتان را اول ثابت کرده باشید زمانی که من جوان 23 سالهای بودم شروع کردم به نوشتن تذکره المقامات هیچ سابقهای هم نداشتم و هیچ کدام از مقامات هم من را نمیشناختند، نمیدانستند من منافق هستم، نیستم، معاند هستم، نیستم اما خود مرحوم صابری (گلآقا) در این قضیه خیلی نقش پر رنگی داشت، تذکرهالمقامات من در نشریه کسی چاپ میشد که مشاور و معاون شهید رجایی بوده است برای همین هم همه میدانستند که این آدم مورد تایید است، این آدم و نشریهاش بیمار نیست و حواسش هست که چهچیزی در نشریهاش منتشر میشود و چه کسانی با چه میزان اعتقاداتی در آن قلم میزنند.
شما مطمئن باشید شاید اگر خودم میخواستم به تنهایی در آن زمان کار کنم قطعا زیر سوال میرفتم و دچار مشکل میشدم در حالی که در گلآقا همه میخواندند و لذت میبردند هم مردم و هم مدیران سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...
یکی از مشکلاتی که امروز با آن مواجه هستیم این است که طنزهای امروز ما بشدت تاریخ مصرف دار شدهاند، دلیل آن چیست؟
مهمترین دلیلش این است که طنز مکتوب ما بیشتر در ژورنال عرضه میشود و کم داریم مجامعی که به صورت جدی کار طنز کنند و چون کارهای رسانهای و نشریهای گرایش به مسائل روز دارند این اتفاق طبیعی است. اگرچه دلیل دیگری هم دارد و آن این که طنزپردازها هم خیلی سطحی برخورد میکنند و بیشتر به دنبال مصادیق هستند تا مفاهیم و به همین دلیل هم اگر چند روز از آن بگذرد حتما باید بالای طنز، آن خبر مربوط هم درج شود تا مخاطب در جریان قرار گیرد.
از سوی دیگر خود مردم هم اشباع شدهاند و شاید فکر میکنند که دیگر طنز جوابگو نیست که یکی از دلایل آن یک مقدار به بیمهری و ظرفیت پایین برخورد با طنز از سوی مدیران و مسوولان سیاسی است تا آنجا که طنز ما نوعی گرایش اجتماعی بیشتر پیدا کرده است. طنزپردازان به خودشان، زن و بچه، شکاف نسلها و مانتوی کوتاه و... بیشتر میپردازند. این به نظر من یک زنگ خطر است، هشدار است، چون مردم هم میگویند خوب است، همین که مینویسی خوب است و آن قصه دیگر را بسپار به خودمان، حلش میکنیم.
شما ببینید مردم در گوشیهای تلفن همراهشان وقتی برایشان پیامک ارسال میشود اگر اولش با یکی از قومیتهای محترم و عزیز کشورمان آغاز شود مثلا « یه روز یه ترکه، لره، فارسه، شمالیه و...» بیشتر استقبال میکنند تا این که بگویی «یه روز مثلا وزیر راه، یه روز وزیر مسکن و...»
من تغییر جهت مردم را به عنوان یک طنزپرداز کاملا احساس میکنم و نسبت به آن هشدار میدهم جایی که مردم احساس کنند طنز جوابگو نیست واقعا خطرناک است.
از سوی دیگر باید همراه با نوعی از طنز که آفت تاریخ مصرفدار شدن دارد در گسترش مجامع و انجمنهای جدی طنز هم کوشا باشیم، شما ببینید خود شب شعر طنز در حلقه رندان در یک دهه گذشته چقدر از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفته و باعث شده است تا جریان طنز در کشور یک تکانی بخورد و آثار ماندگاری هم در حوزه طنز منظوم خلق شود.
از فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و وبلاگها هم نباید غافل بود که شاخهای جدی را امروز تشکیل دادهاند و بررسی طنز در آنها فرصتی طولانی میخواهد.
سروده قزوه برای زرویی نصرآباد
تو ابوالفضل زود پیر شدی
سن و سال قیافهات بالاست
ریشها زود میشوند سپید
ریشها را بزن تو بیکم و کاست
لیک اندر سبیل دقت کن
تو که مو را کشیدهای از ماست
نه در ایران زمین، که اندر مصر
سر موی سبیل تو غوغاست
شاید این خدعه کار اسرائیل
شاید این حیله کار آمریکاست
گویمت با زبان خوش حرفی
تا بفهمند جمله از چپ و راست
با تو اتمام حجت است این حرف
خیر بیناد آنکه خیر تو خواست
بعد از این بیسبیلت ار بینیم
قتل عمدت اگر کنیم بجاست
ریش خود را خودت بزن، منبعد
اختیار سبیل تو با ماست
علیرضا قزوه
منبع: تابناک
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:50 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:47 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
توصیههای طب سنتی در فصل گرما
با شروع فصل تابستان ، بچهها اوقات فراغت بیشتری پیدا میکنند، البته این فراغت همیشه با اتفاقات زیادی همراه است
گرمازدگی، خونریزی بینی، سردرد، گوش درد، خراشهای سطحی و انواع ضرب دیدگیها از جمله شایعترین مشکلاتی است که در فصل تابستان همراه با تعطیلی مدارس به سراغ خانوادهها میآید. بهمنظور کنترل هر چه بهتر این شرایط و استفاده از تکنیکهایی که در طب سنتی و مکمل برای پیشگیری و کنترل این شرایط بحرانی وجود دارد، خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم.
باکلم سفید از دندان درد جلوگیری کنید
در متون مختلف طب مکمل به تاثیر تسکیندهنده کلم سفید در کاهش درد دندان اشاره شده است. از اینرو درمانگران شیوههای طبیعی درمانی از این سبزی برای کاهش این درد استفاده میکردند. این درمانگران برگهای جوان و تازه کلم را میکوبیدند و عصاره و خمیره آن را روی دندان بیمار قرار میدادند. برای استفاده از این روش در منزل شما میتوانید برگهای تازه و جوان کلم را جدا کنید و با کمک ساطور روی تخته چوبی آشپزخانه بهخوبی ریز کرده و از آن برای تسکین درد دندان استفاده کنید.
خونریزی بینی را کنترل کنید
بچهها در فصل تابستان به دلیل گرمی هوا و افزایش میزان تحرک شان ممکن است نسبت به روزهای دیگر سال بیشتر دچار خونریزی بینی شوند البته باید مراقب بود این خونریزی در اثر زمین خوردن یا وارد شدن ضربه به سر کودک نباشد. در غیراین صورت افزایش تحرک کودک و غلبه هوای گرم بر بدن او ممکن است موجب بروز خونریزی از بینی او شده باشد. در این شرایط در شیوههای طبیعی درمانی راهکارهایی وجود دارد که به کار بردن آنها پرفایده است. گاهی ضربههای خفیف به بینی نیز که بر اثر اصابت توپ یا دست همبازیهای کودک باشد ممکن است موجب پارکی عروق خونی شده و منجر به خونریزی شود.
برای قطع کردن این خونریزی کاربردیترین کار استفاده فوری از آب سرد است. به این ترتیب با ریختن آب سرد روی صورت یا کمپرس آب سرد روی بینی، پیشانی و گردن مانع از ادامه خونریزی خواهید شد.
درمان گوش درد با گیاه خرگوشک
درمانگران طب سنتی برای درمان دردگوش که ناشی از قرار گرفتن در معرض هوای سرد – نشستن مقابل پنکه یا کولر- است، راهکارهای جالبی دارند. یکی از شیوههایی که این درمانگران برای تسکین این قبیل دردها که بهصورت ناگهانی در طول روز بزرگسال و کودک را بهخود درگیر میکند، استفاده از گیاه خرگوشک است. این گیاه که با نام گل ماهور نیز شناخته میشود از جمله گیاهان دارویی است که در شهرهای استانهای سمنان و خراسان بسیار میروید. درمانگران برگهای تازه گل ماهور را با مقداری روغن زیتون مخلوط کرده و اجازه میدهند تا این ترکیب بهمدت 5 روز در مجاورت آفتاب باقی بماند. پس از آن این مخلوط را از صافی گذرانده و هنگام بروز دردهای گوش ناشی از هوای سرد 2 تا 3 قطره از این دارو را در گوش بیمار میچکانند.
کاهش ورم پا پس از پیاده روی
افزایش دمای هوا و انجام فعالیتهای روزانه و قرار گرفتن پا درون کفش برای مدت زمان طولانی موجب تورم و بزرگ شدن پا میشود. در این حالت پوست پا حساس شده و گاهی دچار ترکها و شکستگیهایی بهویژه در ناحیه پاشنه پا میشود. یکی از بهترین شیوههای از بین برنده این ورم و تسکین این زخمهای سطحی استفاده از روغن کرچک است که در تمامی خانهها یافت میشود. دقت داشته باشید پیش از مصرف این روغن، پاها را بهخوبی با آب و صابون شسته و اجازه دهید حرارت پاها از بین برود. سپس با کمک مقدار کمی از روغن کرچک، کف پا و روی آن را تا زیر قوزک پا ماساژ دهید.
کنترل دلپیچه با چای گشنیز
در طب سنتی ایران استفاده از چای یا دمنوش گیاه گشنیز تاثیر زیادی در درمان دلپیچه یا اسپاسمهای شکمی دارد. نوشیدن چایی که از برگهای خشک یا تخم گشنیز یا ترکیب هر 2 آنها تهیه شده باشد، تاثیر فوری بر کاهش دردهای ناشی از نفخ، دلپیچه و دردهای اسپاسمی ناحیه شکم دارد.
برای تهیه این چای کافی است یک قاشق غذاخوری از برگ یا تخم گشنیز را درون 2 لیوان آب جوش دم کنید و پس از 10 دقیقه آن را بنوشید. نوشیدن 2 تا 3 فنجان از این چای در تسکین دلپیچه بسیار موثر است.
در طب سنتی برای ضدعفونی کردن و درمان خراشهای سطحی استفاده از عصاره گیاه بابونه را تاثیرگذار میدانند
شستوشوی خراشها با عصاره بابونه
بازیهای کودکانه در فصل تابستان گاهی با خراشها و زخمهای سطحی همراه است. گاهی حرکت ناگهانی و کشیده شدن دست به دیوار، میز، ورق کاغذ یا اشیای اطرافمان ممکن است موجب خراشیدگی و بروز زخمهای سطحی بر پوست دستمان شود. در طب سنتی برای ضدعفونی کردن و درمان این خراشهای سطحی استفاده از عصاره گیاه بابونه را بسیار موثر میدانند. به این ترتیب که پس از بروز خراشیدگی کافی است عصاره این گیاه را با کمک پنبه روی محل زخم بمالید یا این عصاره را روی خراش بریزید. این کار موجب میشود تا آلودگیهای احتمالی موجود در محل زخم برطرف شده و سلولهای پوست تمام انرژی خود را برای ترمیم بافت آسیب دیده متمرکز کنند.
تسکین ضرب دیدگیها با گل رس
برخی از درمانگران طب مکمل ماسک کردن گل رس روی محل ضرب دیدگی و کوفتگی را موجب کاهش درد این ناحیه و از بین رفتن تورم آن میدانند. این درمانگران معتقدند هنگام کوفتگیها درصورت مطمئن شدن از نشکستن و خونریزی داخلی میتوان گل رس را روی یک تکه پارچه قرار داد و آن را روی محل ضرب دیده بست البته باید دقت کرد محل مورد نظر به هیچ وجه دچار پارگی و خراشیدگی نباشد چرا که ممکن است قرار گرفتن گل رس روی زخم باز موجب بروز عفونت و آلودگی خون شود. برای تهیه این ماسک کافی است مقداری خاک رس را با آب مخلوط کنید تا خمیری یک دست حاصل شود سپس آن را با کمک یک تکه پارچه روی محل مورد نظر قرار داده و اجازه دهید تا گل روی بدنتان خشک شود.
3 روش برای درمان سردردهای صبحگاهی
اگر در فصل تابستان بهعلت افزایش دمای هوا دچار سردرد میشوید و این سردردها غالبا در طول روز شما را همراهی میکند و تحمل آن برای شما سخت است میتوانید از 3 شیوه درمانی که در مکاتب طب سنتی و طب مکمل رایج است برای درمان آن استفاده کنید. این 3 شیوه بسیار راحت است و اجرای آن در محل کار نیز چندان سخت نیست.
- در مرحله اول میتوانید با نوشیدن چای بادرنجبویه برای درمان سردردتان اقدام کنید. گیاه بادرنجبویه یکی از موثرترین گیاهان دارویی است که به دلیل خاصیت ضدانقباض و آرامبخشی که دارد در درمان بسیاری از سردردها موثر است بنابراین در طول روزهایی که سردرد به سراغتان میآید 3 فنجان از این چای بنوشید.
- درد سرتان را با کمپرس آب سرد یا یخ تسکین دهید. این شیوه در روزهای گرم تابستان بیش از هر زمان دیگری موثر است. استفاده از چند قطعه یخ درون یک پارچه یا حوله نازک مثمرثمراست. با کمک این کمپرس و تکرار آن 2 تا 3 بار در روز میتوانید از شر سردردهای تابستانی خلاص شوید.
- ماساژ نقاط پیشانی، شقیقهها و سر با کمک روغن نعنا یکی دیگر از شیوههای تسکین سردرد است. برای این کار کافی است تنها چند قطره از روغن نعنا را به سرانگشتانتان آغشته کنید و به آرامی پیشانی، شقیقهها و کف سر را ماساژ دهید. این کار به افزایش میزان جریان خون در سر کمک کرده و موجب تسکین سردرد میشود.
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:46 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
12 توصیه برای تغذیه سالم
از یکسالگی به بعد روند رشد کودک نسبت به سال اول کندتر شده و نیاز کودکان به مواد غذایی کاهش مییابد؛ بنابراین باید میزان شیر روزانه کاهش یافته (حداکثر 4بار در روز با شیرخودتان که در سال دوم نیز ارزش و اهمیت بسیار بالایی دارد، کودک را تغذیه کنید)
از یکسالگی به بعد روند رشد کودک نسبت به سال اول کندتر شده و نیاز کودکان به مواد غذایی کاهش مییابد؛ بنابراین باید میزان شیر روزانه کاهش یافته (حداکثر 4بار در روز با شیرخودتان که در سال دوم نیز ارزش و اهمیت بسیار بالایی دارد، کودک را تغذیه کنید) و با حذف غذاهای دوران شیرخواری، کودک با سفره خانواده آشنا شود اما توجه داشته باشید با حضور او سر سفره و خوردن یا نخوردن غذای تهیه شده نباید هیجانی از خود نشان دهید، زیرا هرگونه عکسالعمل مثبت یا منفی و تشویق و توبیخ شما در این مورد کودک را متوجه خواهد کرد که چقدر غذا خوردن او برای اعضای خانواده اهمیت دارد؛ بنابراین از این حربه برای به کرسی نشاندن خواستههای کودکانه و گاهی نامعقول خود استفاده میکند؛ در این موارد:
1- در مورد زمان، مکان و نوع غذای عرضه شده قاطع باشید ولی عصبانی نشوید تا نظم لازم در کودک ایجاد و نهادینه شود.
2- گرچه باید به تمایل و علاقه کودک توجه کرد، ولی نباید اجازه داد که او همواره عقیده خود را مبنی بر دوست داشتن یا نداشتن غذایی خاص به خانواده تحمیل کند.
در چنین مواردی مادر باید غذای تهیه شده را در بشقاب کودک ریخته و به او بگوید اگر دوست دارد غذا را بخورد، زیرا غذای دیگری وجود ندارد.
3 - باید توجه کنید اگر در قبال خواسته فرزندتان به هر دلیلی مخالفت کردید تحت هیچ شرایطی، حتی با وجود توصیههای دلسوزانه خانواده، عقبنشینی نکنید؛ زیرا اولین تسلیم شما در قبال خواسته نامعقول فرزندتان آخرین انصراف شما از تصمیمگیریهای عاقلانه و مشفقانهتان نخواهد بود و همواره مجبور خواهید شد تسلیم خواستههای ناتمام کودکتان شوید. به این ترتیب کودکسالاری بهتدریج بر تمام امور تربیتی شما حاکم خواهد شد و نمیتوانید به طور صحیح و شایسته به تربیت او بپردازید.
4- بهتر است با توجه به شناخت و تجربه خود در مورد کودک غذاهایی را تهیه کنید که مورد علاقه او باشد؛ اما در این مورد نیز اصرار زیادی به خوردن یا تمام کردن غذای او نداشته باشید.
5- غذای کمتری در ظرف کودک بریزید و از ظروف و سفره و حتی غذاهایی استفاده کنید که رنگهای گرم و شاد دارند (مثل نارنجی یا قرمز) زیرا رنگها و غذاهای خوشرنگ و بو موجب تحریک اشتهای کودک میشوند. در ضمن، هنگام صرف غذا، مرتبا به بشقاب کودتان نگاه نکنید همچنین توضیح درباره محسنات غذا یا اصرار برای خوراندن غذایی خاص سبب خواهد شد بچه بهطور دائم حتی در سنین بعدی از خوردن آن خودداری کند.
6- بچهها دوست دارند با دست خود غذا را لمس و با غذا بازی کنند، اجازه دهید کودکتان این کار را انجام دهد. مطمئن باشید در آیندهای نه چندان دور غذا خوردن با قاشق و چنگال را کاملا یاد خواهد گرفت و از لیوان آب یا شیر خود با مهارت بیشتری استفاده خواهد کرد.
7- اگر میخواهید کودک وعدههای اصلی غذا یعنی صبحانه، ناهار و شام را با اشتها بخورد، نباید خسته و خوابآلوده دور میز یا سر سفره بنشیند. خانوادههایی که اجازه میدهند بچهها تا پاسی از شب بیدار بمانند و همواره او را با کارتون و برنامههای تلویزیونی سرگرم میکنند، فرزندان آنها رشد و نموکامل نداشته و اشتهای چندانی به غذا ندارند در نتیجه روند رشد مناسبی را طی نخواهند کرد.
8- قاطعانه از دادن نوشابههای رنگارنگ، هلههوله، شکلات و بستنیهای رنگی، چیپس و پفک که فاقد موادمغذی لازم و مواد نگهدارنده با طعم و رنگدهندههای مختلف یا بسیار شور یا شیرین و چرب دارند، خودداری کنید. هرماده بیارزشی اگر بیش از 6 تا 8 بار در ماه به کودک عرضه شود، چنان او را وابسته میکند که تمام عمر قادر به کنار گذاشتن آن نخواهد بود.
9- سعی کنید محیط آرام و درعین حال شادی هنگام صرف وعدههای غذایی فراهم شود. گلایه و شکایت، بگوومگو، توصیه، تربیت، عصبانیت و تهدید را به زمان دیگری موکول کنید. همچنین اگر در روشهای تربیتی و تغذیه کودک با همسرتان تضادی دارید، بهتر است این موضوع را به طور خصوصی حل و فصل کنید نه در سر سفره یا حین صرف غذا.
10- در حضور کودکتان راجع به نحوه غذا خوردن یا نخوردن فرزندتان با مادران دیگری که کودک همسن و سال دارند صحبت و ابراز خوشحالی یا تاسف و دلتنگی نکنید. او نباید متوجه شود با نخوردن غذاهای موجود میتواند خود را در کانون توجه بیشتر پدرومادر و خانواده قرار دهد و خواستههای خود را از این طریق عملی کند. از طرفی، هرگونه ابراز شادی و قدردانی شما موجب خواهد شد کودک پرخور و چاق شود.
11- اگر بنا به تشخیص متخصص کودک و تغذیه، کودک شما از نظر جسمی سالم است و روند رشد طبیعی دارد، جای نگرانی نیست. خواستههای معقول شما به مرور زمان و با کنترل منطقی عملکردتان تحقق خواهند یافت.
12- نه تنها الگوی مصرف موادغذایی در بین کودکان همسنوسال و همجنس متفاوت است، بلکه رفتارهای غذایی آنها نیز غیرقابل پیشبینی است. ممکن است، بچهها مدتها غذایی را با میل و رغبت بخورند ولی بناگاه از خوردن غذای موردعلاقهشان خودداری کنند. این عکسالعمل اغلب موقتی و زودگذر است؛ به شرط آنکه مادران هیجانزده نشده و به زور کودک را وادار به خوردن آن نکنند، زیرا در این صورت نبود میل و رغبت آنها ماندگار خواهد شد یا اشتهای کاذب و پرخوریهای دائمی جایگزین احساس گرسنگی واقعی میشود. با کمی دقت و حوصله ایجاد عادات غذایی خوب و ارزشمند امکانپذیر میشود.
توصیههای کلی در غذا دادن به کودکان:
الف) غذای کودک باید سرساعت معین و در محیط روشن و خوشایند و در ظروف خوشرنگ (قرمز- نارنجی) در اختیار او قرار گیرد. توجه داشته باشید که رنگهای سرد، مثل آبی، سبز و محیط تاریک و بدون نور کافی، اشتهای کودک را کاهش میدهد. در بین وعدههای اصلی و میانوعدهها صبحانه اهمیت ویژهای دارد. استفاده از غذاهایی مانند نان و غلات آماده شده، شیر، پنیر، هلیم، کره، تخممرغ، میوه یا آبمیوه، سوپ و عدسی برای صبحانه بسیار مناسب است.
ب) غذا خوردن به همراه خانواده، به شرط آنکه با سروصدا و بگوومگو نباشد، شوق و ذوق کودکان را به غذا خوردن برمیانگیزد. محل نشستن کودک باید راحت و بشقاب غذایش گود باشد. قاشق و چنگال او بهتر است از جنس پلاستیکهای قابل ضدعفونی و لیوانش خوشرنگ و کمی سرخالی باشد.
ج) کودکان تمایلی به غذاهای تند و تیز و پرادویه ندارند و چنین غذاهایی آنها را بیاشتها میکند. همچنین دسر، شیرینی و شکلات نباید بهطور مداوم و بیش از اندازه به کودکان داده شود. درضمن کودکان بیشتر تمایل دارند از گوشتهای چرخکرده، میوه و سبزیهای قاچ و بریده شده و تکه غذاهایی مثل کتلت، همبرگر خانگی، شامی و برشهایی که با دست کوچک آنها قابل لمس و برداشتن باشد، استفاده کنند.
د) خود را در مقابل شیرینکاریها یا اشتباهات کودکانه بچهها کنترل کنید. خندیدن، قهر و دعوا در برابر رفتارهای عمدی یا سهوی کودکان هر 2 زیانبار است و موجب بدآموزی آنها میشود.
از ظروف و سفره و حتی غذاهایی استفاده کنید که رنگهای گرم و شاد دارند (مثل نارنجی یا قرمز) زیرا رنگها و غذاهای خوشرنگ و بو موجب تحریک اشتهای کودک میشوند. در ضمن، هنگام صرف غذا، مرتبا به بشقاب کودتان نگاه نکنید همچنین توضیح درباره محسنات غذا یا اصرار برای غذا خوراندن غذایی خاص سبب خواهد شد بچه بهطور دائم حتی در سنین بعدی از خوردن آن خودداری کند
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:45 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:43 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
گزارش تصویری
روزهای آغازین ماه جولای می تواند زمان مناسبی برای قدم زدن در خیابان های زیبای پامپلونای اسپانیا باشد، اما این آرامش مطبوع تابستانی در این شهر دیری نمی پاید، چرا که به مدت 9 روز در این خیابان ها مردان و زنان سفیدپوش با دستمال گردن قرمز برای شرکت در جشنی تاریخی می دوند.
سن فرمین قدیسی بود که به جرم تبلیغ مسیحیت توسط رومی ها گردن زده شد و در شرح مرگش گفته اند که گاوهای وحشی بر پیکر بی سرش تاخته اند و زنی سفید پوش برای نجات جنازه اش کوشیده مانع این کار شود. لباس ویژه این مراسم ـ لباسهای سفید و بستن دستمال قرمز ـ هم به عنوان نمادی از این واقعه تاریخی است.
روزهای آغازین ماه جولای می تواند زمان مناسبی برای قدم زدن در خیابان های زیبای پامپلونای اسپانیا باشد، اما این آرامش مطبوع تابستانی در این شهر دیری نمی پاید، چرا که به مدت 9 روز در این خیابان ها مردان و زنان سفیدپوش با دستمال گردن قرمز برای شرکت در جشنی تاریخی می دوند.
پامپلونا نه برای استقلال طلبی، نه برای شورش های خیابانی و نه برای تیم کوچک فوتبالش معروف شده، بلکه بیشتر شهرت این شهر مدیون یورش گاوهای وحشی در خیابان های این شهر است؛ همان نمادی که کل اسپانیا به آن شناخته می شود.
بنا بر این گزارش، در فستیوال تاریخی سن فرمین (Sanfermines) هر ساله از ششم تا چهاردهم جولای هر روز از ساعت 8 صبح، گاوهای وحشی در خیابان های این شهر رها می شوند و هرچند این جولان در خیابان ها چیزی نزدیک به پنج دقیقه بیشتر طول نمی کشد، شعف و شادی آن تا ساعت های پایانی شب ادامه دارد.
هرچند این فستیوال تاریخی هر ساله گردشگران بسیاری را به اسپانیا می آورد و همه چیز در هاله ای از رنگ و نور و زیبایی پوشیده شده، ولی همه چیز هم به این زیبایی نیست. هر ساله در سن فرمین اتفاقات دلخراش زیادی رخ می دهد که بی شک، تصاویر دلخراش آن را در میان هیاهوی مردم دیده اید. اما از همه اینها دلخراش تر صحنه های مربوط به گاو بازی در میدان گاوبازی شهر است که چیزی کم از خشونت های بدویان ندارد. حمله های پی در پی با نیزه به گاوهای نر و سرانجام کشتن فجیع آن برای شادی گردشگران؛ حرکتی که هر ساله از سوی انجمن های حفظ حقوق حیوانات محکوم می شود.
مراسم به طور رسمی از 12 ظهر روز ششم ماه جولای آغاز می شود. به این شکل که همه مردم با لباس سفید و دستمال گردن قرمز که به مچ دست بسته می شود، در میدان شهرداری جمع می شوند و سر ساعت دوازده ظهر، یکی از مسئولان، موشکی را به هوا میفرستد و با گفتن جمله «سن فرمین مبارک» جشن را افتتاح میکند. آنگاه همه دستمال گردنها را به صورت سه گوش در هوا نگه میدارند و فریاد شادی سر میدهند.
در این روزها نماد گاو در سرتاسر شهر دیده میشود. در تصویر کارگران در حال حمل نماد این فستیوال به هتل مرکزی شهر هستند.
در پامپلونا هر ساله تعداد افراد بسیاری در مراسم آسیب می بیند، در تصویر مردی را می بینیم که در آغاز برنامه مصدوم شده است.
پامپلونا نه برای استقلال طلبی، نه برای شورش های خیابانی و نه برای تیم کوچک فوتبالش معروف شده، بلکه بیشتر شهرت این شهر مدیون یورش گاوهای وحشی در خیابان های این شهر است؛ همان نمادی که کل اسپانیا به آن شناخته می شود.
بنا بر این گزارش، در فستیوال تاریخی سن فرمین (Sanfermines) هر ساله از ششم تا چهاردهم جولای هر روز از ساعت 8 صبح، گاوهای وحشی در خیابان های این شهر رها می شوند و هرچند این جولان در خیابان ها چیزی نزدیک به پنج دقیقه بیشتر طول نمی کشد، شعف و شادی آن تا ساعت های پایانی شب ادامه دارد.
هرچند این فستیوال تاریخی هر ساله گردشگران بسیاری را به اسپانیا می آورد و همه چیز در هاله ای از رنگ و نور و زیبایی پوشیده شده، ولی همه چیز هم به این زیبایی نیست. هر ساله در سن فرمین اتفاقات دلخراش زیادی رخ می دهد که بی شک، تصاویر دلخراش آن را در میان هیاهوی مردم دیده اید. اما از همه اینها دلخراش تر صحنه های مربوط به گاو بازی در میدان گاوبازی شهر است که چیزی کم از خشونت های بدویان ندارد. حمله های پی در پی با نیزه به گاوهای نر و سرانجام کشتن فجیع آن برای شادی گردشگران؛ حرکتی که هر ساله از سوی انجمن های حفظ حقوق حیوانات محکوم می شود.
مراسم به طور رسمی از 12 ظهر روز ششم ماه جولای آغاز می شود. به این شکل که همه مردم با لباس سفید و دستمال گردن قرمز که به مچ دست بسته می شود، در میدان شهرداری جمع می شوند و سر ساعت دوازده ظهر، یکی از مسئولان، موشکی را به هوا میفرستد و با گفتن جمله «سن فرمین مبارک» جشن را افتتاح میکند. آنگاه همه دستمال گردنها را به صورت سه گوش در هوا نگه میدارند و فریاد شادی سر میدهند.
در این روزها نماد گاو در سرتاسر شهر دیده میشود. در تصویر کارگران در حال حمل نماد این فستیوال به هتل مرکزی شهر هستند.
در پامپلونا هر ساله تعداد افراد بسیاری در مراسم آسیب می بیند، در تصویر مردی را می بینیم که در آغاز برنامه مصدوم شده است.
این فستیوال هر ساله نزدیک دو میلیون نفر را به پامپلونا می کشد و بهشتی برای عکاسان خبری به شمار می رود.
گاوباز مکزیکی آماده اجرای برنامه در میدان گاوبازی اصلی شهر، پامپلونا ـ اسپانیا
تعدد نیزه و خنجرها باعث شدت آسیب دیدگی عضلات کمر، شانه و گردن گاو می شود و حیوان را در حالت شوک، بیحالی و زاری قرار می دهد....
لاشه گاو توسط اسبی به دور زمین کشیده میشود تا همه بیننده ها لذت وافر ببرند.
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:34 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
پس از آنکه سپاهیان تیرداد پادشاه ایران ، ارتش یونان را به عقب راند و سلوکوس فرمانروای آنها را به بند کشید در شهر صددروازه ( دامغان امروزی ) بخاطر این پیروزی ارزشمند جشن و پای کوبی بزرگی برپا شد .
پس از آنکه سپاهیان تیرداد پادشاه ایران ، ارتش یونان را به عقب راند و سلوکوس فرمانروای آنها را به بند کشید در شهر صددروازه ( دامغان امروزی ) بخاطر این پیروزی ارزشمند جشن و پای کوبی بزرگی برپا شد . در میان بزم اشک دوم دید گروهی تن پوش رزم آوران شکست خورده یونانی را بر تن نموده و مردم را می خندانند . پادشاه ایران دستور داد آنها را گرفته و در بند بیندازند . آن شب فرمانروای ایران به مردم گفت : فرزندان ما جانانه جنگیدند و در راه ایران کشته شدند جنگجویان یونانی هم مسخره نبودند و اگر می توانستند یک ایرانی را هم زنده نمی گذاردند آنها به خاطر کشورشان کشته شدند و ما پیروز . خندیدن بر سپاه در هم شکسته آنها در خوی ما نیست .
ارد بزرگ متفکر فرهیخته کشورمان می گوید : فرومایگان پس از پیروزی ، همآورد شکست خورده خویش را به ریشخند می گیرند .
پس از سه روز به فرمان پادشاه ایران گروهی که در بزم دستگیر شده بودند آزاد گشتند . و این رسم نیک برای آیندگان سرزمین پاک ایران باقی ماند .
تاریخ : پنج شنبه 90/4/30 | 10:34 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید