انان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حرمت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر برادری که از منافع برادر خود مانند نفع خویش حمایت کرد به کار خود سامان داده است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به احترام روح من که باقی و ناظر بر احوال شماست به انچه دستور میدهم عمل کنید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند…
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دشوارترین قدم، همان قدم اول است .
جمعه: برای صبحانه تخممرغ بخورید. نتایج تحقیقی که در ژورنال تحقیقات تغذیه به چاپ رسیده نشان میدهد، افرادی که تخممرغ میخورند در طول روز کالری کمتری دریافت خواهند کرد.
شنبه: هر وقت سر کار به شما تلفن شد یا برایتان پرونده یا نامهای آوردند از جایتان بلند شوید. از جا بلند شدن یک و نیم برابر بیشتر از حالت نشسته کالری میسوزاند.
یکشنبه: یک خودکار بردارید و هر چه میخورید بنویسید. افرادی که بهمدت دستکم 3 هفته از غذاهایی که میخورند یادداشت بردارند، یک و نیم کیلوگرم بیشتر از افرادی که این کار را انجام نمیدهند وزن کم میکنند.
دوشنبه: آرام و کامل غذا را بجوید. مطالعه منتشر شده در ژورنال تغذیه بالینی نشان داده با این کار 12درصد کمتر کالری دریافت خواهید کرد.
سهشنبه: جلوی تلویزیون غذا نخورید. تحقیقات در دانشگاه ماساچوست نشان داده، افرادی که این کار را انجام میدهند در طول روز 300 کالری بیشتر دریافت خواهند کرد.
چهارشنبه: هر هفته خودتان را وزن کنید. تحقیقات نشان داده از هر 4 نفری که در کاهش وزن خود موفق بودهاند 3 نفر این کار را انجام دادهاند.
آخر هفته: پیادهروی کنید البته پیادهروی تند. در این صورت در عرض 15 دقیقه، 16 کالری خواهید سوزاند. اگر این کار یک ساعت باشد چه بهتر است.
شنبه: حوصله ندارید روز اول هفته ورزش کنید؟ اصلا ایده خوبی نیست. اگر امروز ورزش نکنید 61 درصد احتمال دارد، هفته بعد هم ورزش اول هفته را کنار بگذارید.
یکشنبه: موقع ناهار بهجای آب سیب، خود سیب را بخورید. تحقیقات نشان داده با این کار احساس سیری و رضایت بیشتری خواهید داشت. در این صورت 15درصد کمتر کالری دریافت خواهید کرد.
دوشنبه: قندوشکر باعث چاقی میشود، بنابراین آنها را کنار بگذارید. در این هفته سعی کنید غذاهای شیرین مثل نوشابه، شیرینی، آبنبات، کلوچه، آبمیوههای صنعتی و بستنی را کنار بگذارید.
سهشنبه: شیک درست کنید. 55 گرم پودر پروتئین آب پنیر(Whey) در طول روز بهمدت 23 هفته میتواند شما را حدود 2 کیلوگرم لاغر کند البته بایدآن را با کربوهیدراتهای پیچیده بخورید.
چهارشنبه: در یخچال را باز کرده و در هر طبقه مواد غذایی بگذارید. یادتان باشد اگر غذاهای سالم در خط دیدتان باشد 7/2 برابر بیشتر ممکن است آنها را بخورید.
آخر هفته: با یک شام عالی بهخودتان جایزه بدهید اما یادتان باشد، قرار نیست این اتفاق همیشه بیفتد و رژیم شما را به هم بریزد.
یکشنبه: اگر فکر میکنید سرتان برای ورزش کردن بیش از حد شلوغ است در این فکر تجدیدنظر کنید: محققان معتقدند؛ 11 دقیقه ورزش روزانه به شما کمک میکند تا در طول روز چربی بسوزانید.
دوشنبه: شنا تاثیری فوقالعاده در چربیسوزی دارد. زمانی که بدن خود را پایین میبرید بهمدت 3 ثانیه مکث کرده و بعد با حداکثر قدرت خود را بالا بکشید. هر چند بار که میتوانید به همین شیوه شنا بروید.
سهشنبه: نگذارید ظرف نان بیش از حد صبحانه شما را تحتالشعاع قرار دهد. تحقیقات نشان داده وقتی تعداد نان سر صبحانه زیاد باشد 85 درصد مردم همه آنها را خواهند خورد.
چهارشنبه: قبل از ورزش آدامس نعنایی بجوید. نتایج مطالعه منتشر شده در ژورنال روانشناسی ورزش نشان داده، بوی نعنا سرعت دویدن و قدرت وزنه زدن را افزایش میدهد.
آخر هفته: برای صبحانه نان جو با درصد بالای غله بخورید. نتایج مطالعه منتشر شده در ژورنال تحقیقات تغذیه نشان داده، فیبرهای موجود در جو بهمدت 4 ساعت اشتهای شما را تنظیم میکند.
شنبه: هر وقت اندکی احساس کردید مثانهتان پر شده به دستشویی بروید و صبر نکنید. افرادی که قبل از هر وعده غذایی یک تا 2 لیوان آب میخورند در عرض 12 هفته حدود 2 کیلوگرم وزن کم خواهند کرد.
یکشنبه: موقع ورزش بین هر ست کمتر از یک دقیقه استراحت کنید تا سطح هورمونهای موثر در سوزاندن چربیها در طول ورزش بالا بماند.
دوشنبه: بشقاب خود را از روی ظرف روی گاز پر کنید نه از روی دیس روی میز. تحقیقات محققان دانشگاه کورنل نشان داده، در این حالت شما 35درصد کمتر غذا خواهید خورد.
سهشنبه: شیب تردمیل باید حداقل روی 2 درصد تنظیم شده باشد تا دویدن شما با حداکثر شدت و حداقل همراه باشد. اگر شیب را بیشتر کنید کالری بیشتری خواهید سوزاند.
چهارشنبه: سوپ نخودفرنگی بخورید. خوردن یک کاسه کوچک سوپ نخودفرنگی 6 گرم فیبر وارد بدن شما میکند که در مقابله با چربی و کاهش وزن نقش موثری دارد.
آخر هفته: موقع حرف زدن با تلفن راه بروید. تلفن و موبایل را جایی دور از دسترس خود بگذارید تا وقتی زنگ خورد مجبور شوید مسافتی را راه بروید تا به آن برسید.
شنبه: شیر بخورید. مطالعات دانشمندان استرالیایی نشان داده، خوردن یک لیوان شیر کمچرب قبل از ظهر بهجای آبمیوه میتواند کالری دریافتی شما را تا 5/8 درصد کاهش دهد.
یکشنبه: تبریک میگوییم. شما در آخر برنامه هستید. امروز میتوانید انگور بخورید چون این میوه بهخصوص نوع قرمز آن حاوی آنتیاکسیدانهای بینظیری است که چربی خون را کاهش میدهد.
م:برترینها
1- انسان، بسیاری از کارها را انجام نمی دهد؛ تنها به این دلیل ساده که می ترسد. او می ترسد از فقر، از نادان جلوه کردن نزد دیگران، از انتقاد دیگران، از سختی ها، از ناشناخته ها و از هزاران چیز دیگر. همین ترس ها هم می شوند بند و زنجیر او؛ برای این که کاری نکند و تا آخر عمر، همین طور معمولی، به زندگی اش ادامه بدهد؛ بدون خلق هیچ شاهکاری.
2- درواقع می توان چنین گفت: ترس ها، مانع از آزادسازی انرژی های بسیار ما برای خلق شاهکارهای زندگی هایمان شده اند. آنها، مانند دریچه هایی، جریان سیال انرژی های ما را سد می کنند و ما، ناچاریم که با انرژی های بسیار کمی، به زندگی های کم رمق خودمان ادامه بدهیم.
3- چه باید کرد؟ می توان سرمنشا همه ترس ها را، شناسایی کرده و خشکاند. سرچشمه کجاست؟ مرگ. آدمی، از چیزی به اندازه مرگ نمی هراسد. اصلا فرار از همین مرگ است که او را، به تکاپو و زندگی کردن وامی دارد. همه ترس های دیگر، از مرگ سرچشمه می گیرند. اگر تکلیف خودمان را با مرگ، یکبار برای همیشه روشن کنیم، همه ترس های دیگر، اندک اندک خشک شده و در مدتی کوتاه، دیگر هیچ ترسی باقی نمی ماند. بعد چه می شود؟ وقتی که موانعی، جریان انرژی ها را سد نکنند، آنها نیز چاره ای ندارند جز جریان پیدا کردن. به همین راحتی.
4- اگر از مرگ می هراسیم، بهترین راه، پناه بردن به خود مرگ است. باید به آن فکر کرد، با آن مشورت کرد، همراهش رفت و بعد، ترس از مرگ زایل و نابود می شود. که از قدیم الایام گفته اند از هرچه می ترسی، به سمتش برو و ترس، از تو خواهد ترسید و فرار خواهد کرد.
5- جنگاوران راستین دنیای قدیم، این موضوع را به خوبی درک کرده بودند. آنها از مرگ نمی هراسیدند و به همین سبب، سرزندگی را واقعا حس می کردند. یکی، دو سالی است که کتاب «هاگاکوره؛ مرام سامورایی» به فارسی ترجمه شده. سامورایی ها، جزو معروف ترین جنگاوران راستین دنیای قدیم بودند. آنها، آموزه های خاصی داشتند که نبرد در میدان رزم را، برایشان سهل می کرد. آنها، هر روز و هر لحظه، با مرگ زندگی می کردند و به مرگ های مختلف، فکر می کردند؛ مرگ زیر بارش تیرها، مرگ توسط شمشیرها، مرگ در رودخانه، مرگ توسط نیروهای مخفی دشمن و... چنین احساساتی، باعث می شد که آنها، تکلیف خودشان را با زندگی، با مرگ و با خدمت به اربابان خودشان روشن کنند. درواقع چنین طرز فکری، قدرتی استثنایی به آنها می بخشید؛ قدرتی که جنگاوران عادی، یارای مقاومت در برابر آن را نداشتند؛ جنگاوران عادی که جانانه نمی جنگیدند، چراکه می ترسیدند بمیرند و به خانه و کاشانه شان بازنگردند.
6- «طریقت سامورایی، در از جان گذشتگی است. ده مرد یا بیشتر، نمی توانند چنین مردی را از پا دربیاورند. عقل عادی نمی تواند کارهای بزرگ انجام دهد. باید مجنون شد و از جان گذشته.» این یکی نیز، جزو آموزه های همان سامورایی هاست و چنین باور و اعتقادی، باعث آزادسازی انرژی حیاتی و فیزیکی و روانی بسیاری در آنها می شد؛ و همین امر، باعث شد تا این چنین بر سر زبان ها بیفتند.
7- مرگ، آن قدر عظیم و ناشناخته است که هر پدیده دیگری، در برابرش رنگ می بازد. پول، دارایی، ترس از دیگران، پست، مقام، ماشین های مدل بالا، تمجید و تحسین دیگران، فقر و... در برابر عظمت مرگ، اصلا به حساب نمی آیند. درست مثل یک بهمن بزرگ می ماند؛ وقتی که می آید، دیگر همه چیز ارزش خود را از دست می دهد. اگر به مال و پول و دارایی و هوش خودتان می نازید، در برابر مرگ چاره ای ندارید جز تسلیم و بی خیال همه آنها شدن. و برخلاف چیزی که همه فکر می کنند، همسایگی با مرگ نه تنها شادی زندگی شما را نمی گیرد، بلکه به زندگی شما، شادمانی و شعفی عمیق تر و راستین تر می دهد؛ شادی و شعفی که سطحی نیست و عمیق است و اتفاقات ظاهری، نمی توانند آنها را از شما سلب کنند.
8- درواقع همسایگی با مرگ و زندگی کردن با آن و تکلیف خود را با آن روشن کردن، باعث تولید نگرش های جدیدی در انسان می شوند و این نگرش های جدید، تولید انرژی ها و توانایی های جدیدی را می کنند. شکست، در برابر کسی که از مرگ نمی ترسد و تکلیفش را با آن روشن کرده، اصلا به حساب نمی آید و مرد و زنی که از شکست نمی ترسد، می تواند دست به هر غیرممکنی بزند.
9- «امروز، شاید آخرین روزی باشد که بتوانم به تو بگویم چقدر دوستت دارم.» این جمله را، در مقدمه کتاب چهار میثاق نوشته اند؛ جمله فوق العاده ای است. واقعا چه دلیل محکمی وجود دارد که ما، تا فردا، تا هفته بعد، تا سال بعد زنده باشیم؟ اصلا چه دلیلی وجود دارد که زمین، تاسال بعد، زنده باشد؟ اگر زلزله خفیفی که یکی، دو ماه پیش در تهران آمد، مثلا هشت ریشتر بود، فکر می کنید الان بسیاری از ایرانی ها، کجا بودند؟ هیچ دلیل محکمی وجود ندارد. پس باید چنان زیست که انگار، امروز، روز آخر است؛ انگار این هفته، هفته آخر و امسال، سال آخر.
10- وقتی این اتفاق بیفتد، شادی های شما، عمیق تر، ترس های شما، فراموش، اراده شما بیکران، شخصیت شما منحصر به فرد و زندگی شما، یک شاهکار خواهد بود. برخلاف خیلی ها که فکر می کنند مرگ و اندیشیدن به آن، افسردگی می آورد، باید عرض کنم که اتفاقا مرگ و زندگی، دو روی یک سکه هستند و مرگ، راهی است برای آزادسازی انرژی های بیکران ما و سفر جاودانه ما به عمق. در برابر کسی که مرگ را شجاعانه پذیرفته، غیرممکنی وجود ندارد و هرچه هست، ممکن است. چنین فردی را، نمی توان به زانو درآورد و زندگی، روی نادیده خودش را، به او نشان خواهد داد. کدورت ها و نفرت ها، از او فرار خواهند کرد و شکوفه های عشق، در قلب او روییدن خواهند گرفت. باور کنید تفکر عمیق به چنین سوالی، می تواند شما را زیر و رو کند؛ به نفع یک زندگی برتر و بهتر و شما را فعال تر نیز خواهد ساخت؛ چراکه خودخواهی شما را از شما خواهد ستاند و فداکاری و خدمت به همنوعانت را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
• از دست دادن امیدی پوچ و محال، خود موفقیت و پیشرفتی بزرگ است. شکسپیر
• به گمان من انسان برای موفقیت در زندگانی باید بتواند در چهار زمینه استاد شود: مناسبات، تدارکات، نگرش و رهبری. جان ماکسول
• میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند همه نیروهای خود را در یک کانال بریزد. اریسون سووت ماردن
• موفقیت کلید شادی نیست، شاید کلید موفقیت است؛ اگر آنچه انجام می دهی دوست بداری، موفق خواهی بود. هرمن کین
• همه خوشبختی ها و موفقیت هایی که به من روی آورده، از درهایی وارد شده که آنها را به دقت بسته بودم. لرد بایرون
• راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسید. آنتونی رابینز
• موفقیت بر روی ستون های شکست شکل می گیرد. سری چتری
• نمی توانم فرمول موفقیت را برای شما بیان کنم؛ اما اگر فرمول شکست را می خواهید آن است که بکوشید همه را راضی نگه دارید. اسوپ
• موفقیت، کم و بیش در دسترس همه هست، اما دامنه توفیق در زندگانی شخص، بدون توان رهبری محدود است. جان ماکسول
• شکست بیش از موفقیت آموزنده است؛ کسی که هیچ گاه اشتباه نمی کند، هرگز به جایی نمی رسد. راکفلر
• شکست یک عامل نیروبخش است، نه یک بازدارند؛ هر شکست بذری از موفقیت در دل دارد. ناپلئون هیل
• کارایی اساس بقا است، اما لازمه موفقیت ثمربخش بودن است. جان ماکسول
• موفقیت در این نیست که چه چیزی در پیش رو داریم، موفقیت در این است که چه چیزی در پشت سر به جا می گذاریم. کریس ماسگرو
• هرکس خواهان موفقیت است باید یاد بگیرد که ناکامی جزء حتمی فرایند پیشرفت است. برادرز
• من معتقدم موفقیت زمانی به دست می آید که یک قدم جلوتر برویم؛ یعنی ضمن استقبال از ناملایمات و سختی ها شکست را بخشی از زندگانی خود بدانیم. جان ماکسول
• علت موفقیت آدم های موفق این است که خرد خود را در کوره های ناکمی پیدا کرده اند. خرد حاصل از کامیابی بسیار اندک است. ویلیام سارویان
• موفقیت، مساوی با رسیدن به هدف نیست، بلکه خود سفر است. جان ماکسول
• مهم ترین عنصر فرمول موفقیت عبارت است از شیوه کنارآمدن با مردم. تدی روزولت
• اگر آن قدر ضعیف و ناتوان نبودم که برای زنده ماندن خود ناگزیر به کوشیدن باشم، هرگز نمی توانستم به چنین کارهایی دست بزنم و به موفقیت برسم. چارلز رابرت داروین
• موفقیت تنها نصیب معدودی می شود و این درحالی است که کثیری از مردم در رویای موفقیت به سر می برند. جان جانسون
• رمز موفقیت، پایبندی به هدف در زندگی است. بنجامین دیزرائیلی
• همه چیز به طرز برخورد و نگرش شما بستگی دارد. مسایل می توانند شما را با مشکل یا با موفقیت رو به رو سازند. جان ماکسول
• موفقیت مانند کشتی گرفتن با یک گوریل است. وقتی که خسته شدید، دست از مبارزه نمی کشید، بلکه هنگامی می توانید استراحت کنید که گوریل را از پای درآورده باشید. روبرت اشتراوس
• یادگیری مداوم حداقل شرط لازم برای موفقیت در هر زمینه ای است که در آن فعالیت می کنید؛ هر روز چیز جدیدی بیاموزید. برایان تریسی
• نخستین قانون موفقیت، تمرکز است. ویلیام ماتیوس
• تنها ابزار موفقیت که به یقین به آن نیاز دارید، صرف نظر از این که کارتان چیست این است که بیشتر و بهتر از آنچه از شما انتظار می رود کارآیی داشته باشید و به ارایه خدمات بپردازید. آگ ماندینو
• بسیاری از افراد خوب موفقیت را می بینند. برای من موفقیت با تکرار خطا و درون بینی آن به دست می آید. در حقیقت، موفقیت حاصل یک درصد کار است که خود از 99 درصد خطاب به دست آمده است. سوشیرو هوندا
• زمانی که دانش یک مرد برای موفقیت کافی است، اما تقوای او کافی نیست، هرچه را که او ممکن است به دست آورد دوباره از دست خواهد داد. کنفسیوس
• بزرگ ترین موفقیت عبارت است از اعتماد یا سازش کامل بین اشخاص صمیمی. رالف والدو امرسون
• اگر کسی استعداد طبیعی داشته باشد بازهم باید برای موفقیت تمرین کند و آماده شود. جان ماکسول
• کسی که از تمام کمک های خارجی چشم بپوشد و آن را دور اندازد و شخصا وارد میدان شود و به نیروی خود برپا ایستد، کسی است که نیرومندی و موفقیت را برایش پیش بینی می کنم. رالف والدو امرسون
• اگر حداکثر تلاش خود را کرده اید، حتما به موفقیت هایی هم رسیده اید. قرار نیست همه به نهایت برسند. همه بهترین فروشنده یا بهترین بازیکن بسکتبال نخواهند شد، باوجود این شما هم می توانید یکی از بهترین ها باشید. مایکل جردن
• موفقیت خود را با موفقیت دیگران پیوند دهید تا آنان شما را به جلو برانند و موجب حداکثر پیشرفت شما شوند. جوزف مک کلندون
• موفقیت از آن کسانی نیست که هرگز دچار ناکامی نشده اند، بلکه متعلق به کسانی است که هرگز برای ازسرگرفتن مبارزه، بیم و هراسی ندارند. هانری کپ
• علاقه، اندیشه و مطالعه چیزهایی هستند که شما را به سوی موفقیت سوق می دهند. وس رابرتز
• همیشه به خود اعتماد داشته باشید. اگر یک بار کاری را با موفقیت انجام داده باشید، بازهم می توانید. آنتونی رابینز
• موفقیت برایا شخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است. مثل ایتالیایی
• ایمان و باور ما در ابتدای هر مسوولیت دشواری تنها عاملی است که موفقیت نهایی مان را تضمین می کند. ویلیام جیمز
• از موفقیت دیگران همان اندازه خوشحال باش که از موفقیت خودت خشنود می شوی. کریستین لارسون
• اعتماد به نفس ضرورتا تضمین کننده موفقیت نیست، اما عدم اعتماد به نفس به یقین باعث شکست می شود. آلبرت بندورا
• به یاد داشته باش که برای موفقیت، بیش از هر چیز به اراده و تصمیم نیاز داری. آبراهام لینکلن
• کسی که کار کوچکی انجام می دهد، باید مقدار ناچیزی فداکاری کند؛ کسی که می خواهد موفقیت بزرگی را به دست آورد، باید به میزان زیادی فداکاری کند. جیزم آلن
• اگر به هر تیمی که موفقیت بزرگی به دست آورده نگاهی بیندازید متوجه می شوید که رهبری قدرتمند دارد. جان ماکسول
• موفقیت، نتیجه تشخیص درست است؛ تشخیص درست، نتیجه تجربه است؛ تجربه نیز اغلب نتیجه تشخیص نادرست است. آنتونی رابینز
• موفقتی در آرزوها، نسبت مستقیم با قدرت اراده ما دارد. دیل کارنگی
• آرامش و اطمینان، بهترین موفقیت است. اوستن
• سه جمله برای دستیابی به موفقیت: 1) بیشتر از دیگران بدان، 2) بیشتر از دیگران کار کن، 3) کمتر از دیگران توقع داشته باش. منتسب به ویلیام شکسپیر
• اگر به دنبال موفقیت نروید خودش به دنبال شما نخواهد شامد. ماروا کلینز
• حتی دارکوبنیز موفقیت خود را مدیون تلاش پیوسته و کوبیدن نوکش است تا به هدف نایل شود. کولمن کاکس
• موفقیت به سراغ کسانی می آید که آن قدر در تلاشند که وقت نمی کنند دنبال آن بروند. هنری تورئو
• پیش از آنکه بالارفتن از نردبان موفقیت را آغاز کنید، مطمئن شوید که نردبان را به ساختمان مناسب تکیه داده اید. استفان کاوی
• رازی موفقیت در این است که بتوانیم ایده های دیگران را کسب کنیم و به مسایل، هم از دید خود و هم از دید دیگران بنگریم. هنری فورد
• شاهراه موفقیت پر از زن هایی است که شوهران خویش را به پیش می برند. توماس دوار
• اگر داشتن فکر و اندیشه مثبت به تنهایی کارساز بود، باید همه در کودکی اسب های کوچک داشته و اکنون نیز زندگی رویایی داشته باشیم؛ هر موفقیت بزرگ با عمل به دست می آید. آنتونی رابینز
• گاهی افرادی به موفقیت های بزرگ می رسند، تنها به این دلیل ساده که ننمی دانند کاری که به آن دست زده اند، بسیار دشوار، بلکه غیرممکن است. آنتونی رابینز
• یکی از کلیدهای موفقیت این است که پیوندی سازنده بین کارهایی که انجام می دهیم و چیزهایی که دوست داریم به وجود آوریم. آنتونی رابینز
• راز موفقیت آن است که شغل خود را جزء سرگرمی های خویش قرار دهید. مارک تواین
• به جای اینکه سعی کنید مرد موفقیت باشید، سعی کنید مرد ارزش ها باشید. آلبرت اینشتین
• یک روش عالی برای موفقیت در کار این است: افکارتان را روی کاغذ بیاورید. برایان تریسی
• قبل از هر چیز دیگر، آماده شدن راز موفقیت است. هنری فورد
• راز موفقیت این است: هدف را بی وقفه دنبال کنید. آنا پاولوفا
• من از اشتباه بیش از موفقیت درس آموختم. سرهنری دیوی
• به دست آوردن آنچه که ما آرزویش را داریم موفقیت است، اما چیزی را که برای به دست آوردن آن تلاش نمی کنیم خوشبختی است. لوسیا
• اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر مفهومی نداشت. موریس مترلینگ
• اول مشورت، دوم تصمیم و سوم انتخاب سه رکن موفقیت هستند. لوپ دووکا
• احسان منفی، ترمز موفقیت ماست؛ ترمزهای خود را رها کنید. برایان تریسی
• هر موفقیت بزرگی نتیجه هزاران تلاش کوچک و عادی است که مورد توجه و ستایش دیگران قرار نمی گیرد. برایان تریسی
• هرچه صبر بیشتر باشد، دقت بیشتر است و هرچه دقت بیشتر باشد، موفقیت بیشتر است. کریستوفر مارلو
• بیشتر افراد برای مرگ ناگهانی آماده ترند اما موفقیت ناگهانی. گیل فلان
• مرد عاقل همواره 9 نکته را درنظر دارد: روشن دیدن، خوب گوش دادن، مهربان سخن گفتن، آداب داشتنف راستگو بودن، انجام وظیفه کردن، پرسیدن هنگام تردید، خود را از خشم دور نگاه داشتن و در عین موفقیت، عادل و منصف بودن. کنفوسیوس
• هرجا موفقیت بزرگی ببینید، انبوهی از ناکامی ها را در مسیر آن مشاهده می کنید. آنتونی رابینز
• هیچ موفقیت حقیقی به دست نمی آید، مرگ اینکه با ارزش های اساسی ما مطابقت داشته باشد. رابینز
• موفقیت، سکه ای است که روی دیگر آن ناکامی است. آنتونی رابینز
• الهام بخش زندگی من، شرح حال کسانی بوده است که امکانات و استعدادهای خود را به کار می گیرند تا به موفقیت ها و نتایجی تازه، چه برای خود و چه برای دیگران دست یابند. آنتونی رابینز
• موفقیت امر ساده ای است؛ نخست تصمیم بگیرید که به درستی چه می خواهید، آن گاه تصمیم بگیرید که در صورت رسیدن به آرزوها، بهای آن را بپردازید و بد هم آن بها را پرداخت کنید. بانکر هانت
بدزبانی، تنها از راه آموختن و مواجه شدن با کلمات نامناسب به وجود می آید، بنابراین باید موقعیت هایی را که طی آن ممکن است کودک این کلمات نامطلوب را بشنود، محدود کنید. یعنی مواظب برنامه های تلویزیونی که کودک می بیند، دوستانی که با آنها رفت و آمد دارید و طرز صحبت خود باشید تا بتوانید این کلمات را از مجموعه لغاتی که کودک به کار می برد حذف کنید. توصیه های زیر به شما کمک می کند در تربیت کودک خود تأثیرگذار وموفق تر باشید.
1. بدزبانی کودک را نادیده بگیرید:
اگربه طور اتفاقی، کودکتان واژه ناشایستی را به کار برد، سعی کنید به بد زبانی او، بی توجهی نشان دهید. وانمود کنید که آن را هرگز نشنیده اید، بنابراین هرگونه تأثیر آن را بر خودتان از بین برده و بازی او را به یک بازی یک نفره تبدیل کنید، چیزی که اصلاً برای کودکان جالب نیست.
2. ازخوش زبانی کودک تعریف و تمجید کنید:
بگذارید کودک بداند چه نوع گفتاری را می پسندید. هر بار که بدزبانی نمی کند به این امر اشاره کنید. برای مثال بگویید «خوشم می آید وقتی سؤالی از تو می پرسم آرام جواب می دهی.» در عمل به او نشان دهید که کدام گفتار وی، بدزبانی شمرده می شود.
3. خودتان هم بدزبانی نکنید:
از آن جا که می دانید بدزبانی شیوه ای است که کودک برای اعمال کنترل بر شما به کار می گیرد، پس خودتان بدزبانی نکنید. او ممکن است به دنبال راه هایی باشد تا عمداً شما را عصبانی کند و با بدزبانی، توجه شما را به خود جلب کند. پس از شرکت در این بازی خودداری کنید.
4. بدزبانی را به کودک آموزش ندهید :
پاسخ دادن به کودک در حالت عصبانیت، تنها به او می آموزد چگونه بدزبانی کند. هر چند دشوار است ولی وقتی با عصبانیت سر شما فریاد می کشد، شما متقابلاً این کار را انجام ندهید،
بلکه سعی کنید با احترام گذاشتن به کودک، احترام گذاشتن به دیگران را به او آموزش دهید. نسبت به کودک خود مؤدب باشید، گویی که او میهمان است.
5. با کودک همان گونه حرف بزنید که مایلید با شما حرف بزند:
به کودک بیاموزید چگونه از بیانی که شما دوست دارید، استفاده کند. در بین صحبت ها از این کلمات استفاده کنید. «ممنونم، لطفاً، متأسفم و...» هم چنین به او بیاموزید تنها آن چه گفته می شود، بدزبانی محسوب نمی شود، بلکه گاهی لحن سخن گفتن هم ناخوشایند به نظر می رسد.
6. برای کودک توضیح دهید که بدزبانی یعنی چه :
لازم است فکر کنید آیا کودک بدزبانی می کند یا فقط شیوه بیانش این گونه است ؟ در این میان می توان مواردی از این دست را ذکر کرد : طعنه زدن، به کار بردن اسم کوچک برخی افراد، با فریاد پاسخ گفتن و سرپیچی گستاخانه، بدزبانی تلقی می شود ولی حالات امتناع ساده مانند «نمی خواهم که» غرغر کردن و پرسش هایی مانند «آیا باید» تنها اظهار عقیده محسوب می شوند نه بدزبانی.
7. بر گفتار دوستان، رسانه ها و خودتان نظارت کنید:
توجه کنید که خودتان و اطرافیانتان چگونه صحبت می کنید. دقت کنید که کودکان، تا حد امکان کمتر سخن ناخوشایند، نیش دار و یا دو پهلو بشنوند و یاد بگیرند.
8. به دلیل بدزبانی، کودک را تنبیه نکنید:
تنبیه را برای موارد مهم و رفتارهای زیان باری بگذارید که برای خود کودک و دیگران آزار دهنده و خطرناک است. بدزبانی هم، در بدترین حالت، آزاردهنده است ولی هیچ تجربه ای در دست نیست که نشان دهد با تنبیه کردن به دلیل بی احترامی، کودک، مؤدب و محترم می شود. مجازات، تنها ترس را می آموزد و نه احترام را.
9. لقب دادن را آموزش ندهید :
گاه والدین، به راحتی همان القاب تمسخر آمیزی را که کودک به زبان می آورد به سرش فریاد می کشند، برای مثال : «کودن! نمی دانی که نباید به کسی لقب بد داد». این کار به کودک اجازه می دهد تا همان کلماتی را که شما استفاده می کنید، به کار ببرد. خشم خود را کنترل کرده و به او توضیح دهید که چه طور و چرا این قدر عصبانی شده اید.
10.به دلیل لقب دادن، کودک را تنبیه نکنید:
اگر کودک را به دلیل لقب دادن مجازات کنید، هرگاه از او دور باشید از این واژه ها استفاده می کند. اعمال مجازات شدید برای درمان بدزبانی به کودک می آموزد که چگونه کاری را پنهان انجام دهد.
11. از به کار بردن القاب طنز آمیز و خودمانی پرهیز کنید :
از صدا کردن کودک خود با القایی که گاه به دلیل احساس صمیمی بودن از آن ها استفاده می کنید ولی نمی خواهید او برای صدا کردن دیگران از آن ها استفاده کند، اجتناب کنید. به عنوان مثال گفتن کلمه وروجک یا شیطون، می تواند به دلیل تقلید کودک از شما استفاده شود.
12. اجازه ندهید به کودک، القاب بد بدهند:
راه های مطلوبی را به کودک پیشنهاد کنید تا زمانی که دیگران به او لقب می دهند، از طریق آن ها واکنش نشان دهد. برای مثال بگویید «وقتی دوستت با اسم بدی شما را صدا زد، به او بگو تا موقعی که اسم بدی شما را صدا زد، به او بگو تا موقعی که اسم خودم را صدا نکنی با تو بازی نمی کنم و جواب تو را نمی دهم.»
13. اسامی بد و خوب را برای کودک مشخص کنید:
به طور دقیق برای کودک توضیح دهید که از چه نام هایی نباید استفاده کند. تنها در این صورت می توانید از او انتظار داشته باشید که لقب های «مجاز» و «غیر مجاز» را بشناسد.
درباره خبر نخست در حد وسع خود سخن گفته ایم و نیازی به تکرار مکررات نیست اما به نظر می رسد دومین خبر به واکاوی بیشتری نیاز داشته باشد.
احمدی نژاد در حالی به مجمع تشخیص رفت و در کنار هاشمی رفسنجانی نشست که در طول سال های اخیر ، غیبت او از جلسات مجمع به سوژه ای دائمی و نمادی از اختلافات درون نظام تبدیل شده بود.
در این میان برخی افراد می کوشیدند با تئوریزه کردن این غیبت ، آن را موجه کنند! این تلاش حتی تا چند روز قبل از حضور احمدی نژاد در جلسه اخیر مجمع نیز ادامه داشت به طوری که غلامحسین الهام ، از نزدیکان رئیس جمهور و سخنگوی سابق دولت در اظهاراتی موهن و غیرقابل پذیرش ، منصوبان مجمع را افرادی بیکار دانست(!) این سخنان با واکنش های گسترده ای در میان رسانه ها و سیاسیون مواجه شد.
با همه این ها ، احمدی نژاد ، به مجمع رفت و در مباحث آن مشارکت فعال داشت به گونه ای که حتی پیشنهاد او نیز در این جلسه مصوب شد.
البته می توان این حضور را از دیدگاه های مختلف بررسی کرد ولی ترجیح بر این است که با نگاهی ملی و مثبت بدان بنگریم و در میانه غوغاها و وسوسه ها ، اصل چنین رویکردی را تقویت کنیم چه آن که ایران امروز ما بیش از هر چیز به همدلی و اتحاد نیاز دارد؛ مردم نیز از اختلافات و دعواها خسته شده اند و جامعه کششی بیش از این برای تنش ندارد.
هر چند دعواهای سیاسی در ذات خود دارای هیجان هستند و در این میان منافع شخصی و حزبی عده ای هم در آتش بیاری این معرکه است اما گذشته از آن هیجان و این منافع ، خواست اصلی مردم همدلی مسؤولان در اداره امور کشور است. واقعاً چه اشکالی دارد که مجمع و دولت و مجلس به جای موضع گیری علیه همدیگر و تقابل ، با کمک همدیگر ، مشکلات کشور را یک به یک در میان بگذارند و برای حل هر کدام از آنها ، راهی بیابند و تقسیم کار کنند؟
البته در این وادی ، انتظار از دولتمردان ، بیش از بقیه است چه آن که از یک سو ، قانوناً مجری اند و باید تابع قوانین مصوب باشند و از دیگر سو ، نقش آفرینی منحصر بفردی در عرصه اجرایی و ارتباط با مردم دارند. به علاوه نهادهای دیگر نیز تا کنون نهایت همکاری را با دولت انجام داده اند. نمونه بارز آن را می توان در ماجرای استیضاح وزیر کار دید که مجلس برغم آن که هنوز مرتضوی استعفا نکرده بود ، استیضاح شیخ الاسلامی را معلق کرد.
نکته اینجاست که در این ماجرا ، برغم آن که دولت به هدف خود که ابقای وزیر بود رسید ، اما هزینه را مجلس و افرادی مانند حداد عادل دادند. در آن ماجرا ، غلامعلی حداد عادل و همفکرانش، برای جلوگیری از تنش جدید بین دولت و مجلس ،که تأکید رهبر انقلاب است، کوشیدند ماجرا را ختم به خیر کنند و در این راه حتی از وجهه و اعتبار شخصی خود نیز برای ایجاد همدلی و تفاهم هزینه کردند. بدیهی است که دولت نیز باید متقابلاً قدردان این حسن رفتار باشد و صدالبته قدردانی هم چیزی جز تمکین به قانون و حفظ احترام مجلس نیست.
حضور احمدی نژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام ، اگر آغازی بر حسن تفاهم ها و کنار گذاشتن اختلافات در راستای خدمت به مردم باشد و در ادامه به همکاری بیشتر با مجلس بینجامد ، می تواند نوید بخش این باشد که در سال پایانی ریاست جمهوری اش ، کشور فضای آرام ، مثبت و سازنده ای خواهد داشت.
چند روز پیش حداد عادل در یک برنامه تلویزیونی تعبیر جالبی در پایان کار دولت ارائه داد. او سال آخر دولت را به زمان فرود یک هواپیما تشبیه کرد و گفت که لازمه یک فرود سالم نیز این است که خلبان و کادر پرواز ، فارغ از حاشیه ها ، شش دانگ حواس شان به ایمنی فرود باشد.
این تعبیری است که دولت باید بدان توجه ویژه کند و بداند که فرصت خدمت در حال پایان است و باید نه هفته ها و روزها که لحظه ها را برای جبران مافات و خدمتگزاری به این مردم نجیب و رنج دیده از دست ندهد. مردم از حاشیه ها و جنجال هایی که اکثراً هم بی حاصل هستند و نتیجه ای جز اتلاف وقت و هزینه ندارند واقعاً خسته شده اند.
بهترین پَ نه پَ ها
*رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟ میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!
*امروز هوا خیلی سرد بود، رفتم چسبیدم به شوفاژ کلاس، یکی از رفیق هام اومده میگه: شوفاژ روشنه؟ جواب دادم: پ ن پ خاموشه، دارم خورم رو بهش می مالم تا گرم بشه یه وقت خدایی نکرده شما سرما نخورید!
*داریم راه می ریم با دوستام، پام پیچ خورد، خوردم زمین میگه کمک می خوای؟ میگم پ ن پ شماها خودتون رو نجات بدین من اینجا می مونم مقاومت می کنم.
*میگم مکانیک سیالات 9 شدم، میگه: یعنی افتادی؟ میگم پ ن پ استاد گفت دست و بالم تنگه این 9 رو بگیر حالا بقیش رو هم سر ماه میدم!
*رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناری های نر و مادتون کدومان؟ میگه می خوای بخری؟ پ ن پ، مامور منکراتم اومدم ببینم قفس شون یه وقت مختلط نباشه!
*وسط خیابون ماشین محکم زده بهم، پخش شدم رو زمین، میگه تصادف کردی؟ پ ن پ، تو محوطه جریمه خودم رو انداختم زمین از داور پنالتی بگیرم! میگه زنگ بزنم اورژانس؟ پ ن پ زنگ بزن برنامه نود فردوسی پور ببین پنالتی بود یا نه.
*رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه! پ ن پ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکوت دارن فعلا.
*هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم. آمپول ها رو دادم به پرستاره. میگه آمپول بزنم؟ پ ن پ توش آب پر کن آب بازی کنیم!
*به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟ میگه از شوهرش؟ پ ن پ، چسبیده بود کف ماهیتانه کفگیر زدم جدا شد...
*تو تاکسی تنها نشستم می خوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر؟ میگم پ ن پ 2 نفر حساب کن خورزوخان هم هست!
*یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره؟ پ ن پ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع می شه!
*تو لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟ پ ن پ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم!
*مامانم سفره پهن کرده بود، بهش گفتم می خوای شام بیاری؟ گفت: پ ن پ میخوام گلای سفره رو آب بدم!
*رفتم داروخونه کرم ترک پا بگیرم میگه واسه پا میخواین؟ پ ن پ میخوام در جهت ازبین بردن ترک های کویر لوت گامی برداشته باشم!
*تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پ ن پ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!
*در پارکینگ رو باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پ ن پ در رو باز کردم هوای کوچه عوض شه...
*داشتم تلویزیون می دیدم. بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من میگه داشتی می دیدی؟! گفتم پ ن پ داشتم گرمش می کردم تا شما بیای ببینی!