کالانتی ماران در سال 1964 در تامیلاندو در هندوستان به دنیا آمد. وی فرزند وزیر اسبق بازرگانی هند، موراسولی ماران و برادر وزیر اسبق نساجی هند، دایانیدی ماران است.
کالانتی ماران در مدرسه دون بوسکو در چنای تحصیل کرد و سپس به کالج لویولا در همین شهر رفت. کالانتی ماران تحصیلات خود را در دانشگاه اسکرانتون در ایالت پنسیلوانیای آمریکا ادامه داد و از این دانشگاه با مدرک MBA فارغالتحصیل شد. ماران در سال 1987 به هندوستان بازگشت و در مجله کانگومام تامیل که در اواخر دهه 1980 خانوادهاش مالک آن بودند، مشغول به کار شد. وی در سال 1990 در تامیل یک مجله اخبار ویدئویی را با نام پومالای راهاندازی کرد که در سال 1992 به خاطر استفاده غیرقانونی از مطالب فردی دیگر بسته شد.
کالانتی ماران در سال 1993 با دریافت وامیبه مبلغ 86 هزار دلار از بانک به عنوان سرمایه اولیه، شرکت شبکه تلویزیونی سان را تاسیس کرد. ثروت خالص کالانتی ماران به این شکل تا سال 1995 به 10 میلیون دلار و تا سال 2000 به 100 میلیون دلار و تا سال 2005 به یک میلیارد دلار رسید. گروه سان در حال حاضر در زمینه رسانه، تولید فیلم و مخابرات دوربرد فعالیت میکند. این گروه خدمات خود را به 27 کشور جهان شامل ایالات متحده، کانادا، کشورهای اروپایی، سنگاپور، مالزی، سریلانکا، آفریقای جنوبی، استرالیا و نیوزلند ارائه میکند.
کالانتی ماران در حال حاضر مالک 77 درصد شرکت شبکه تلویزیونی سان که بزرگترین شرکت رسانه محلی با بیش از 20 کانال تلویزیونی و 46 ایستگاه رادیویی FM است. این شرکت در سال 2006 وارد بازار سهام بمبئی شد و این امر، درآمدی 133 میلیون دلاری را برای این شرکت به ارمغان آورد.
کالانتی ماران همچنین به طور اشتراکی با گروه آسترو مالک بخشی از سهام سان دیرکت (یک شرکت خدمات تلویزیون خانگی است که بیش از 5/4 میلیون مشترک دارد) نیز همکاری دارد. آناندا کریشنان، یک میلیاردر دیگر هندی مالک گروه آسترو است.
کالانتی ماران همچنین مالک یک شرکت دیگر تولید فیلم به نام سان پیکچرز است که در سال 2010 در حال تولید یکی از پرهزینهترین فیلمهای هندوستان بود. ماران همچنین در حال گسترش کسب و کار خود در صنعت هوایی است.
کالانتی ماران ازدواج کرده و یک فرزند دارد. وی در حال حاضر ساکن شهر چنای در هندوستان است. وی جایزه مرد کسب و کار یانگ را از CNBC، ارنست اند یانگ دریافت کرد. همچنین مجله فوربز او را پادشاه تلویزیون جنوب هند معرفی کرد.
منبع: دنیای اقتصاد
* این همه استعداد در زجر دادن و اختراع وسایل عجیب و غریب برای کشتن همنوع، حیرت آور است؛ استعدادی که فقط از اروپاییهایی قرون وسطی برمیآید.
چرخ کاترین (چرخ شکننده)
احتمالا ً قدمت این روش شکنجه به همان اوایل اختراع چرخ به وسیله بشر میرسد. در این روش طرف را به یک چرخ درشکه که انصافا ً چیز گنده و یغوری بوده، میبستند، سپس چرخ درشکه مورد نظر را به حرکت درآورده و یارو را خوب قل میدادهاند. (احتمالا ً بعدها میکسر هم توسط یکی از قربانیان جان سالم به در برده از این دستگاه، اختراع شده.) بعد هم که چرخ دور گرفت، سعی میکردند با چوب سرعت چرخ را بگیرند.
طبق قوانین فیزیک، میزان ضربه در این روش به اندازه شتاب چرخ و نیروی گریز از مرکز آن بستگی دارد و البته مقاومت فرد استفاده کننده. این وسیله در انگلیس و روسیه خیلی طرفدار داشته است.
چهار میخ
این وسیله علاوه بر این که میتواند یک وسیله شکنجه مفید و مؤثر باشد، میتواند به عنوان مسابقه «بکش بکش» هم مورد استفاده قرار بگیرد. روی این شبه تخت، 4 دست و پا را میبستند و با 4 اهرم که هر کدام دو به دو و به صورت ضربدری به یک سمت حرکت میکردند، آنها را میکشیدند.
بسته به سرتق بودن طرف، میزان کشیدگی این اهرمها بیشتر و بیشتر میشد تا بالأخره از یک جایی، بدن طرف شروع به شکاف و پارگی کند. اسم خاص این دستگاه Rack است که معنیاش میشد به شدت کشیدن و عذاب دادن.
روش شکنجه کفار در صدر اسلام هم نسخه بدوی همین چهار میخ بود که به جای اهرم، اعمال فشار به صورت دستی انجام میشد. سمیه مادر عمار یاسر و اولین زن شهید در اسلام به همین روش شهید شد.
صندلی یهودا
نوع دیگری از روشهای شکنجه، «صندلی تفتیش عقاید» است که گلاب به رویتان خیلی نمیشود درباره نحوه عملکردش شرح و توضیح مفصلی داد. نحوه کار به این شکل بوده که فقط گردن، دستها و پاهای متهم را با طناب به سقف میبستند.
این صندلی در آلمان و اسپانیا کاربرد داشته و ظاهرا ً آدمهای خوش ذوق به آن «اسب چوبی» هم میگفته اند. اما در انگلیس نوع دیگری از اسب چوبی وجود داشته که در آن، طرف را به جای مرکز ثقل نقطهای، سوار مرکز ثقل خطی میکرده اند. در حالی که به پاهایش هم وزنه بسته بودند تا ورزش بکند و اجدادش جلوی چشمانش تردد نمایند.
این سیستم خوراک ترکاندن و خرد کردن استخوانهای پاست.
این روش به خاطر این که در اسپانیا طرفدار داشت به چکمه اسپانیایی هم معروف بود.
جفت پای طرف را تا زانو در یک چکمه آهنی که با پیچ قابلیت تنظیم داشت، میکردند و از بالا هم با تختههای چوب گوه شکل بین زانوها فاصله میانداختند، بعد همزمان چوبها را با چکش از بالا بین زانوها میچسباندند و از پایین هم چکمه را سفت میکردند. این طوری زانوها خرد شده و مچ و انگشتهای پا هم بر اثر فشار درب و داغان میشود و پرونده راه رفتن متهم در آینده، میرفت قاتی باقالیها.
این روش در دکان رماننویسها حسابی طرفدار پیدا کرده و در «مرشد و مارگاریتا» (میخائیل بولگاف) و «گوژ پشت نتردام» (ویکتورهوگو) به آن پرداخته شده است.
پنجه گربه
به این وسیله هیجان انگیز، «قلقلک اسپانیایی» (Spanish tickler) هم میگویند؛ در حالی که ما وجه تسمیه ماجرا را نمیدانیم. احتمالا ً خود کسی هم که این اسم را روی این وسیله گذاشته، گیر آن نیفتاده تا این بامزه بازیها یادش برود. این دستگاه فلزی که در اسپانیای قرون وسطی طرفدار داشته، چنگالهای تیز و بلندی داشت و ابعاد و فاصله سر چنگالها از هم طوری بود که شکنجه گر محترم برای کندن ماهیچهها و پوست زیاد اذیت نشود و البته استخوانها و رگهای اصلی را هم با آنها نکند تا طرف برای فازهای بعدی شکنجه جان داشته باشد. البته لازم به توضیح نیست که برای استفاده بهینه از این شکنجه، طرف را میبستند به صندلی تا زیاد وول نخورد.
چکمه آهنی
گاروت
اگر شهرت بقیه هم الکی به اسم اسپانیاییها در رفته باشد، این یکی واقعا ً کار خودشان است. در این روش طرف را خیلی محترمانه به دستگاه و قلاده را به گردنش میانداختند، سپس هر روز با هر چند ساعت یک بار (بستگی به اعصاب شکنجه گر دارد) با اهرمی که پشت گاروت هست، قلاده را سفتتر و سختتر میکردند. این ابتکار را اسپانیاییها وقتی زدند که سرخ پوستها نسبت به افشای محل اختفای طلایشان خست به خرج داده و چیزی از خودشان بروز نمیدادند. ژنرالهای اسپانیایی هم وسیلهای اختراع کردند که طرف زودی نمیرد و فرصت برای احساس طولانی مدت خفگی و فکر کردن به بیارزشی مال دنیا را داشته باشد، گاروت هنوز هم در آمریکای لاتین به کار میرود و جیمز باند معروف هم در چند تا از فیلمهایش از این وسیله استفاده کرده است.
صندلی تفتیش عقاید
این صندلی میخ دار از وسایل کلیسا در دوران قرون وسطی بود. آن دوره مد بود هر کس که عقاید مخالف کلیسا اعم از نظرات علمی، سیاسی، اقتصادی و هنری داشت، روی این صندلی نشانده میشد تا عقاید ضاله و مخربش از سوراخ میخها بیرون بزند. کسی که دچار تفتیش میشد، روی صندلی پیچ میشد، میخها قابل تنظیم بودند تا جلو و عقب بروند. اگر هم طرف همچین شیشه خرده داشت، میخها را حرارت میدادند تا طبق قوانین رسانا حالی به هولی شده و تا عمق اندرونش گرم شود. این آبکش حرارتی در ایتالیا و اسپانیا تا 300 سال قبل و در آلمان و مرکز اروپا تا 200 سال پیش کلی طرفدار داشت؛ البته بین آنهایی که دور صندلی میایستادند.
آب
هر چقدر این مایع باعث حیات است، استفاده نافرم از آن جهت شکنجه، میتواند مسیر حیات را معکوس کند.
به غیر از نادر شاه که بعد از کور کردن پسرش قات زد و با تلمبه، آب به شکم بیشتر از 10 نفر بست و آنها را ترکاند، فرو کردن کله در آب، سر و ته آویزان کردن در بشکه آب و با میله زدن به بشکه، از نمونههای متداول شکنجه هستند.
اما جدیدترین نمونه که خوراک نیروهای آمریکایی در گوانتانامو و عراق بوده، این است که با شلنگ در حلق طرف آب بریزید تا بعد از سیراب شدن به حرف بیاید؛ البته این یک چیزی توی مایههای ابتکار نادرشاه است.
باکره نورمبرگ
فقط دیدن این دستگاه با آن اسم غلط اندازش کافیست تا فرد مورد نظر قبل از استعمال، دچار حالت پشیمانی شود، عینهو بلبل به کارهای نکردهاش هم اعتراف کند. این تابوت میخ دار حاصل ترکیدگی استعداد شکنجهگرهای آلمانی در نورنبرگ است. آدم بخت برگشته را ایستاده داخل تابوت میچپاندند و بعد با پیچاندن دستگیرههایی که مجموعه میخها را جلو میبرد. همچین نم نم میخها را در اعضا و جوارح فرو میکردند. البته مخ سازندهها این قدر کار کرده بود که میخها را طوری بچینند تا در اعضای حیاتی فرو نرود و طرف برای چند بار رفتن در تابوت جان داشته باشد.
البته اره میتواند وسیله مفیدی هم باشد و این نحوه استفاده ماست که میزان تـأثیرگذاری و نحوه کارش را مشخص میکند. همان طور که الأن داشتن تلویزیون برای ما از نان شب واجبتر است. داشتن اره در اروپای قرون وسطی هم همین وضع را داشته. البته اروپاییها فقط تیر و تخته اره نمیکردند. کافی بود کسی دزدکی از مزرعهشان چیزی کش میرفت، فرق نمیکرد چه کسی و چه چیزی تا خفتش کنند و بساط ارهکشی به راه شود. در این روش، دزد بدبخت را از پا به سقف یا درخت آویزان میکردند و شروع میکردند به ریدن شاخ و برگ اضافه طرف که همانا دست و پا و... بود. شاید بگویید چرا برعکسش میکردند؟ برای این که خون در مغز جمع شود و با هدر رفتن بیخودی خون از پا و دست، طرف زود جمع نکند برود آن طرف بلکه این جوری ضمن اعتراف به گناهان، یک زجر ملسی هم بکشد. به این میگویند استفاده بهینه در یک شکنجه مرحله به مرحله.
چنگال کفار
این دستگاه، فک فرد استفاده کننده را آسفالت میکرد. 2 چنگال فلزی که رو به روی هم بسته شده بودند، یکی سمت زیر چانه و یکی هم روی سینه قرار میگرفت و طرف هر چقدر سرتق بازی در میآورد، شکنجه گر با پیچاندن پیچ متصل کننده این 2 چنگال به هم، باعث میشد تا چنگال بیشتر فرو برود. دستهای طرف هنگام استفاده ار سیستم از پشت بسته میشد و برای این که چنگالها هم در نروند سیستم را با قلاده به گردن محکم میکردند. البته برای منغص نشدن عیش شکنجه کننده، دستگاه طوری قرار میگرفت که یکهو زرتی در نرود و بعد برود توی قلب و کار را تمام کند؛ این دستگاه اختراع ایتالیاییها بود.
این مجموعه شامل فرم های زیبا و ترسناکی هستند که شاید ما فکر کنیم ساخته دشت بشر اند، اما درواقع کاملا طبیعی هستند. اینها تماما توسط عناصر طبیعی به این شکل... | |
این مجموعه شامل فرمهای زیبا و ترسناکی هستند که شاید ما فکر کنیم ساخته دشت بشر اند، اما درواقع کاملا طبیعی هستند. اینها تماما توسط عناصر طبیعی به این شکل درآمده اند و فارغ از اینکه غولی خوابیده یا چهره ای هندسی همگی زیبا هستند
رنگین کمان و سوراخ سحرآمیز ترک خورده طبیعت غیرعادی در مرکز ترکیه
مرد مرده- غول خوابیده این فرم صخره ای در نزدیکی جزیره «بلسکت» بیرون از سواحل ایرلند واقع شده است.
سر هندی این صورت سنگی بامزه شبیه سر یک رهبر هندی است که در صخرههای کولورادو میبینید. او با چشمانش مراقب زمین است و گویی دارد اشک میریزد.
صورت جادوگر این فرم صخره ای جالب زینت بخش ساحل Laguna است.
ساختمانهای چهارگوش فرمهای سنگی جالب در پرو
قلب استرالیایی این فرورفنگی در کوه آیرز استرالیا شبیه قلبی قرمز است.
دیوارهای باستانی و ساختمانهای چهارگوش صخرههای عظیم در اسکاتلند، نزدیک خط ساحلی شرقی منطقه Caithness
گذرگاه بسیار بزرگ سنگهای پله ای زیبا که به دریا در شمال ایرلند منتهی میشوند.
پیرمرد کوهستان صورت سنگی بزرگی که در کوهستانهای سفید نیوهمپشایر دیده میشود
جنگل سنگی این تصاویر ماهواره ای از وارنا در بلغارستان ضبط شده است.
رد پا این شکلهای سنگی عجیب در نزدیکی گجرات هند قرار دارند.
تخته سنگهای مواراکی درامتداد ساحل نیوزیلند، تخته سنگهای کروی و بسیار بزرگ به صورت پراکنده در ساحل Koekohe پخش شده اند.
دودکشهای ترسناک فرمهای سنگی آتشفشانی در کاپادوکیه ترکیه، به شکلی ترسناک و مرموز آفریده شدهاند تا چشم بشر هم توانایی دیدنشان را داشته باشد.
آرنا (میدان مسابقه) زیر آبی این گنجینه باستانی زیرآبی توسط غواصان ژاپنی کشف شد.
شکلهای طبیعی عجیب اگرچه به نظر میرسد این شکلهای خزه ای روی سنگ کار انسان باشد، اما این پدیده ای طبیعی است که دوباره چشمان بشر را به روی عجایب طبیعت باز میکند.
ابوالهول طبیعی این سازه در پارک ملی هینگول در پاکستان واقع شده است.
جادوگر ترسناک فرم صخره ای در قزاقستان
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد
|
این غار مرمری تقریباً پر از آب در کنار یک دریاچه لاجوردی و آسمان آبی فیروزه ای در مدار 45 درجه جنوبی، منظره ای خیالی را در دل طبیعت ساخته اند.... | |
یک عکاس مناظر و محیط زیست شناس آمریکایی تصاویری بی نظیر از غاری لاجوردی در شیلی تهیه کرده است که به نظر می رسد زیباترین غار دنیا باشد.
به نظر شما زیباترین غار دنیا کجاست؟ به اعتقاد "لیندی وایدرهافر" غاری زیباتر از این معبد لاجوردی که به دست طبیعت ساخته شده است وجود ندارد. این زن 67 ساله ساکن کلورادو به عنوان یک محیط زیست شناس و عکاس بزرگ مناظر طبیعی از سال 2003 تاکنون شیفته این "معبد مرمری" در دریاچه "جنرال کاره را" واقع در پاتاگونیا در شیلی شده است.
این غار مرمری تقریباً پر از آب در کنار یک دریاچه لاجوردی و آسمان آبی فیروزه ای در مدار 45 درجه جنوبی، منظره ای خیالی را در دل طبیعت ساخته اند.
این شاهکار خالق در حدود فاصله 2 هزار کیلومتری در جنوب سانتیاگو در میان مناطقی از دریاچه های بزرگ و کوههای آند قرار دارد.
براساس گزارش لارپوبلیکا، همانطور که "لیندی" در کتاب خود با عنوان "نور آبی" گفته است، این غارها "جاودیی" هستند و این عکسها میتوانند تصوری از این مناظر خیالی در دنیای واقعی را در ذهن بیننده ایجاد کنند.
منبع: mehrnews.com
|
در نگاه اول شبیه پایگاه بیگانگان در نظر میرسد. اما وقتی وارد یکی از این غارها میشوید، با چیزی ماورای زندگی زمینی مواجه میشوید- هم زیبا و هم عجیب!.... | |
جزیره کوچکی از ستون های بازالت عظیم تشکیل شده است که در نگاه اول شبیه پایگاه بیگانگان در نظر میرسد. اما وقتی وارد یکی از این غارها میشوید، با چیزی ماورای زندگی زمینی مواجه میشوید- هم زیبا و هم عجیب!
جزیره آتشفشانی «استافا» (در زبان اسکاندیناوی قدیمیبه معنی «جزیره ستون ها») بخشی از جزایر هیبرید داخلی است. این محل در قرن 18 کشف شد و حالا یکی از زیباترین مکان های بریتانیا معرفی میشود. با داشتن تنها 30 هکتار مساحت و واقع شدن در 10 کیلومتری نزدیک ترین جزیره، استافا هیچ وقت محل مشهوری برای زندگی کردن نبوده است. علاوه براین آب و هوای همیشه بد همراه با طوفان های شدید و فقدان محلی برای لنگر انداختن باعث عدم زندگی در اینجا شده است. عجیب نیست که ساکنین آن قرن 18 اینجا را ترک کرده باشند.
حدود دو جین غار در جزیره وجود دارد. مشهورترینشان غار «فینگال» نام یکی از قهرمانان اسکاندیناوی و حماسه های ایرلندی است. درضمت این تنها جزیره ای که از راه خشکی دسترسی دارد دسترسی بقیه جزیره ها تنها از راه آب است. یک قایق پارویی بهترین وسیله برای تماشای استافا است. 10 کیلومار پاروزنی و بعد شگفتی های غارهای جزیره پیش روی شماست.
در سمت راست تصویر شما میتوانید انتهای تنها راه و مسیر این جزیره را ببینید. که از ستون های بازالت دندانه ای تشکیل شده و برای راه رفتن به اندازه کافی هیجان انگیز هستند! برخی از توریست ها یک صخره نوردی واقعی را میطلبند و برای رسیدن به بالای جزیره همه سختی را تحمل میکنند. باید صادق باشیم و بگوییم هیچ چیز جذابی اینجا وجود ندارد و تمام زیبایی ها داخل غارها پنهان شده است.
غار فینگال حدود 20 متر و 70 متر طول دارد. ستون های بازالتی شکل عجیبی به غار داده است. همچنین سبب شده غار به شدت لغزنده و خطرناک شده و بنابراین توریست های زیادی دچار حادثه شده اند.
غار سیستم اکوستیک خاصی دارد. برگشت صدای امواج صداهای خیالی ای ایجاد میکند که شباهت به هیچ صدایی ندارد. به همین دلیل قبلا غار را Uamh-Binn به معنی غار ملودی مینامیدند. اگرچه اکنون هیچ کس در اینجا ساکن نیست اما همیشه منطقه ای خصوصی بوده است و اغلب مالک عوض شده است. بالاخره در سال 1986 آخرین صاحب این جزیره را به عنوان هدیه شصت امین سالروز تولد همسر National Trust به او داد. شما فکر میکنید این هیچ مفهومی ندارد؟ اینگونه نیست. Trust برای تشکر به همسرش لقب «نگهبان افتخاری استافا» را داد.
گفته شده که جزیره فینگال غول پیکر جاده بزرگی به سمت ایرلند کشیده است که از تیرهای شش ضلعی تشکیل میشده. باقیمانده های این جاده هم اکنون در بعضی از جاها از آب بیرون آمده است.
واین محل «چوپان» نامیده شده- تکه ای از ستون های بازالتی که تنها هنگام جزر دریا دیده میشوند. باقیمانده چراگاه چوپانی در اینجا دیده نمیشود. این جزیره برای دو قرن میزبان پرنده های گوناگونی بوده است.
غار «مکینونس» از جزیره «ایونا» که توسط راهب بزرگ به این نام خوانده شده یکی دیگر از غارهای استافا است. 107 متر طول دارد که یکی از 100 غار بزرگ دریایی جهان است. برای داخل شدن به آن باید شنا کرده یا قایق پارویی داشته باشید.
یکی از معدود مکان های جزیره که سخت ترین محل برای کوهنوردی زیباترین چشم اندازها را دارد و پیاده روی به سمت پایین اصلا توصیه نمیشود چرا که زمین زودتر فروکش کرده و کوهنورد فرصتی برای پیدا کردن محل امن نمییابد.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد
|
|
|