در این بین، کودکان و زنان باردار بیشتر در معرض خطر هستند و آنها باید به سرعت از داخل خودرویی که در آن سیگار کشیده میشود خارج شوند. کودکانی که در معرض دود سیگار هستند با احتمال بیشتری به بیماریهای تنفسی، عفونت ریه، آسم و مشکلات یادگیری دچار میشوند.
- پیاز درشت: 2 عدد
- روغن: 2 یا 3 قاشق غذاخوری
- گوشت نرم مغز ران: یک کیلو
- زعفران: مقدار کمی
- مغز باقلاسبز: 300 گرم
- رب گوجهفرنگی: 2 تا 3 قاشق غذاخوری
- گوجهفرنگی خرد شده: 2 تا 3 عدد
- خمیر یوفکا (فیلو): 4 تا 5 ورق
- شیر و روغن مایع: یکچهارم پیمانه از هرکدام
- تخممرغ: یک عدد
- آمادهسازی: پیازها را پوست گرفته، شسته و به صورت نگینی خرد کنید.
- روی گاز:قابلمه مناسبی را روی حرارت قرار داده و به محض داغ شدن، 2 تا 3 قاشق روغن درون آن بریزید، بلافاصله پیاز نگینی شده را ریخته و یکی، دو بار زیر و رو کنید تا شفاف و کمی نرم شود.
گوشتها را کمی تفت دهید ولی حواستان باشد که زیاد برشته نشود.
روی گوشتها کمی زعفران ریخته. از کنار گوشتها 3 تا 4 لیوان آب جوش داخل قابلمه بریزید تا تقریبا روی گوشتها را بگیرد. پس از جوشیدن حرارت را ملایم کنید تا با درب بسته و حرارت ملایم و یکنواخت یک الی دو ساعت بپزد.
در فاصله پخت گوشت، پوست سبز باقلاها را گرفته و کنار بگذارید.
بعد از پخت گوشت، مغز باقلا سبزهای تمیز را داخل گوشت ریخته، نمک و فلفل آن را هم اندازه کرده و زمانی که مغز باقلاها هم نرم شد، قابلمه را از روی حرارت بردارید (به شرط اینکه آب گوشتها کاملا به خوردش رفته باشد). اگر هنوز آب داشت، درب قابلمه را بردارید و حرارت را زیاد کنید تا آب گوشت کشیده شود.
داخل قابلمه، دو سه قاشق رب گوجهفرنگی ریخته و بهم بزنید تا خامی رب گوجه گرفته شده و رنگ گوشتها قرمز شود و گوجههای خرد شده را به غذا افزوده و بعد از 3 تا 4 دقیقه از روی حرارت بردارید.
ظرف پیرکس یا سرامیکی را چرب کرده، شیر و روغن مایع را با سفیده تخممرغ مخلوط کرده و کمی با چنگال هم بزنید. برشهایی از خمیر (به اندازه کف و دیوارههای ظرف) را گرفته، به طوری که مقداری از آن روی مواد برگردد و سپس برش بزنید. کف و دیوارههای ظرف موردنظر را چرب کرده، ورقههایی از خمیر داخل آن جا داده به شکلی که اضافی خمیر بیرون از ظرف آویزان شود. روی هر برش، کمی از محلول (شیر، روغن و سفیده تخممرغ) مالیده و به همین ترتیب تا 5 یا 6 لایه را روی هم قرار دهید. مواد میانی پخته و آمادهشده را روی خمیرها پخش کرده و اضافی خمیرها را روی مایه میانی برگردانید.
از خمیرها 5 تا 6 برش به اندازه کف ظرف بزنید و روی مواد پهن کنید و لابهلایش از محلول آماده بمالید.برشهای لوزی شکل روی خمیر بزنید.با زرده تخممرغ روی خمیر را زرین کنید.غذا را داخل فر گرم شده (با دمای 180 درجه سانتیگراد) در طبقه وسط (تا زمانی که طلایی شود) قرار دهید.برای سرو غذا از همین ظرف میتوانید استفاده کنید.
- فوت آشپزی: لابهلای خمیر میتوانید مخلوط شیر و روغن مایع بریزید تا خمیر به هم بچسبد.
- میزان کالری: 487
در یک مطالعه گسترده که در سال 2008 در 3 کالج و دانشگاه آمریکا در بین دانشجویانی از نژادها و رنگ پوستهای مختلف انجام گرفت، مشخص شد که زنان در حین مطرحکردن جملات منظور خود را شفافتر و درستتر بیان میکنند. درواقع وقتی تصاویری به نمایش درمیآمد شرکتکنندهها- چه زنها و چه مردها- از طریق جملات زنان بهتر موضوع مرتبط با تصاویر را میفهمیدند. در واقع درک زنان از نمایش یک تصویر و سپس توضیح آن جامعتر، پرنکتهتر و دقیقتر از مردان بود.
براساس مطالعات انجام شده، شاید در دوهای سرعت مردان از زنان پیش بیفتند، اما سرعت هماهنگی عملکرد بدن زنها بهطور متوسط از مردها بیشتر است. محققان در مطالعهای که در دانشگاههای هاروارد و بریکام انجام گرفت، متوجه شدند که زنان بهراحتی میتوانند عملکرد میان مغز و اندامهای خود را هماهنگ کرده و سریعتر برای انجام یک کار برنامهریزی کنند. جالب است بدانید، در یک مطالعه گسترده هم مشخص شد که براساس ساعت فیزیولوژیک بدن، عملکرد بدن زنان طی یک روز 6 دقیقه کوتاهتر از مردان است، درواقع بدن آنها به گونهای برنامهریزی شده که در طول زمانی کمتر از روز تمام کارها را به پایان برساند.
حالا تقریبا در تمام جهان، در رشتههای دانشگاهی، چه در پذیرش و چه در فارغالتحصیلی، زنان موفقتر از مردان هستند. در سال تحصیلی 2009-2008 در آمریکا، 60درصد از سهمیه فوقلیسانس در تمامی رشتهها توسط زنان اشغال شده و برای اولینبار در طول تاریخ میزان زنان فارغالتحصیل در رشته دکترا از مردان بیشتر بود (51درصد به 49درصد) این نسبت در سالهای بعد بیشتر هم خواهد شد و در تمامی مقاطع تحصیلی میزان دانشجویان زن از دانشجویان مرد بیشتر خواهد بود.
زنان در کشورهای آمریکا و کانادا، براساس آمار موسسههای بهداشتی بسیار بیشتر از مردان به فکر سلامت خود هستند و بهطور منظم به پزشکان مراجعه کرده و برای پیگیری بیماریهای خود هم بیشتر و منظمتر به پزشک مراجعه میکنند.
مطالعهای که در سال 2009 توسط پژوهشگران دانشگاه کل گپل انجام شده است نشان میدهد، در بدن زنان مکانیسمهایی وجود دارد که احتمال ابتلای آنها به بیماریهای عفونی را کاهش میدهد، در واقع میتوان گفت که آنها مکانیسمهای تدافعی بهتری دارند. این مطالعات نشان داد، استروژن موجود در بدن زنان آنزیمی را که باعث برهم خوردن سیستم ایمنی بدن و ابتلا به عفونت میشود را غیرفعال میکند. احتمالا در آینده به مردان دچار مشکلات سیستم ایمنی و عفونتهای مکرر درمانهای حاوی استروژن تجویز شود.
مطالعهای که در 8 کشور اروپایی طی 3 سال انجام شده است نشان میدهد، درصد زیادی از کودکان حالا بهطور منظم از غذاهای فستفود استفاده میکنند (بین 20تا 35 درصد از کودکان زیر 16سال در این کشورها حداقل 3بار در هفته غذاهای فستفود مصرف میکنند)، اما در میان بالغان میزان مصرف فستفود و گرایش به آن در میان دختران کمتر از پسران است. در واقع این مطالعه نشان داد، اطلاعات در مورد تغذیه سالم در زنان بیشتر است و آنها الگوی تغذیه سالمتر و مناسبتری نسبت به آقایان دارند.
هموفیلی بیماری است که در آن انعقاد خون دچار مشکل میشود. در این حالت اگر در نقطهای از بدن خونریزی پیش بیاید خونریزی ادامه مییابد و حتی ممکن است به مرگ فرد بینجامد. این بیماری به دلیل وجود مشکلی در کروموزوم X رخ میدهد، در مردان که فقط یک کروموزوم X دارند این حالت بسیار شایعتر از زنان است که 2کروموزوم X دارند. درواقع نسبت شیوع این بیماری در مردان بیش از 30 برابر زنان است.
مطالعهای که سال 2010 انجام شد نشان داده که زنان نسبت به مردان با سطح درآمد مشابه خود بیشتر در کارهای خیرخواهانه و اعانه دادن شرکت میکنند و تمایل بیشتری به حضور در فعالیتهای نیکوکاران و اقدامات عامالمنفعه دارند.
در کل زنان نسبت به مردان کمتر در معرض خطر مشکلات قلبی هستند تا قبل از سن یائسگی، این موضوع بهخاطر اثرات محافظتی هورمونهای زنانه است اما بعد از آن هم باز زنان کمتر از مردان همسن خود در خطر هستند، چرا؟ چون بدن آنها نسبت به عوامل مساعدکننده ابتلا به بیماریهای قلبی مثل دیابت و سطح کلسترول خون، پاسخ بهتری میدهد. درضمن زنان پس از ابتلا به مشکلات قلبی شیوه زندگی سالمتری را در پیش میگیرند و سطح چربی خون و سطح قندخون آنها نسبت به مردانی که شرایط مشابه دارند پایینتر و مناسبتر است. نکته مهم در مورد شرایط قلبی این است که طولانیترین طول عمر پس از جراحی قلب هم مربوط به یک زن است. در سال 1924 سادی پوردی، دختر 17 ساله انگلیسی که مشکل قلبی مادرزادی داشت، تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت. آن موقع پزشکان فکر میکردند که او از این عمل جراحی جان سالم به در نخواهد برد، ولی پوردی نه تنها زنده ماند که 80 سال پس از آن عمل جراحی هم عمر کرد تا نامش در کتاب رکوردهای گینس جاودانه شود.
باید گفت که این اتفاقی است که میتواند باعث خوشحالی زنان شود، پس از اعمال جراحی صورت، روند بهبود در زنان سریعتر از مردان است. البته این موضوع خاص عملهای جراحی زیبایی نیست و حتی در موارد مربوط به برداشتن توده سرطانی، مثلا سرطان پوست از روی صورت، دیده شده است که روند بهبود در صورت زنان سریعتر از مردان است. این یک دلیل علمی دارد. دکتر فیل هائک، مدیر انجمن ملی جراحان پلاستیک و ترمیمی آمریکا میگوید: «سلولهای پوست و فولیکولهای مو در مردان به خون بیشتری احتیاج دارند، طبیعی است که این باعث تاخیر در روند بهبود آنها شود. صورت مردان نسبت به زنان عضلانیتر است و برای همین روند ترمیم در آنها طولانیتر و مشکلتر است. »
( ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. و از شب قدر چه آگاهت کرد. شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن شب فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر کارى که مقرر شده است فرود مى آیند. آن شب تا دم صبح صلح و سلام است. ) شب قدر شبی است که کتاب قرآن در بر پیامبر بزرگ اسلام نازل شده است و شبی است که عبادت در ان شب از تمام شب ها با فضیلت تر می باشد. ما را در این شب های احیا از دعا هایتان بی نصیب نگذارید. بدین ترتیب برای شما مجموعه از اس ام اس های زیبا و عرفانی را برای این روز های پر فیض در پرشین موب آماده کرده ایم.
شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندیهای عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید.
*********************************
شب قدر، شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها.
*********************************
شبی که در آن خطاب میآید: کجایند جوانمردان شبخیز که در آرزوی دیدار، بیخواب و بیآرام بودهاند و در راه عشق شربت بلا نوشیدهاند، تا خستگی ایشان را مرهم گذاریم و اندر این شب قدر ایشان را با قدر و منزلت گردانیم؛ که امشب، شب نوازش بندگان است و وقت توبه گنهکاران.(پرشین موب)
*********************************
شبی است که «لیلة البراتش» خوانند: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
*********************************
شب قدر، فصل نزول آیات رحمانی بر بوستان جانهای روحانی است.
*********************************
شب قدر، گاه رویش جوانههای الغوث الغوث بر عرصه لبهای تائب است.(پرشین موب)
*********************************
شب قدر، بهترین منزلگاه نیایشگران سرسپرده به مهر حق است.
*********************************
شب قدر، وقت شناخت قدر خویش است.
*********************************
شب قدر، بهترین گاه آرایش صحیفه دل مؤمنان به زیور ذکر خداست.
*********************************
شب قدر، بزرگترین میدانگاه سبقت گرفتن اولاد آدم در خیرات است.
*********************************
شب قدر، آوای ایمان را در گوش جان انسانها ترنم میکند.
*********************************
شب قدر، فاصله مُلک و ملکوت را به حداقل ممکن میرساند.
*********************************
شب قدر، گشاینده پنجره کشف و شهود بر منظر روح عارفان است.
*********************************
شب قدر، لالهای شکفته در کویر شبهای عادی سال است.
*********************************
آی فقیران غنی، کجایید که شبهای قدر آمده است؟!
*********************************
تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی
*********************************
تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی، سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.(پرشین موب)
*********************************
خبر آوردند که امشب از هزار شب بهتر است و یک اتفاق ویژه می افتد و آن اینکه امشب دست ملکوت به طرف زمین کشیده می شود.
*********************************
کجایید خاکیان سدره نشین و زمینیان آسمانی که ملکوتیان امشب شیفته شمایند؟!
*********************************
شب قدر، سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم. برای تعجیل در فرج مولایمان دعا کنیم.
*********************************
فرشته ها برای آزادی انسان ها از دستان شیطان و بخشش معاصی و بردن آنها به ملکوت مسابقه داده و منتظر ندای بنده خدا هستند. (اللهم لبیک) مرا دعا کنید.
*********************************
شب قدر است و من قدری ندارم چه سازم توشه قبری ندارم
*********************************
مبادا لیله القدرت سرآید گنه بر ناله ام افزون تر آید مبادا ماه تو پایان پذیرد ولی این بنده ات سامان نگیرد.(پرشین موب)
*********************************
خدایا قدر ما را به قدر مولاعلی(ع) نزدیک فرما.
*********************************
الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم.(پرشین موب)
*********************************
امشب تمام آینه ها را صدا کنید گاه اجابت است رو به سوی خداکنید ای دوستان آبرودار در نزد حق درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید
*********************************
چون نامه جرم ما به هم پیچیدند بردند به دیوان عمل سنجیدند بیش ازهمگان گناه مابود ولی ما را به محبت علی(ع)بخشیدند. با عرض تسلیت در لیالی قدر این حقیر را ازدعای خیرخویش فراموش نکنید.التماس دعا
*********************************
مارا به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحر خیز که صاحب نفسانند
*********************************
از عرش صدای ربنا می آید آوای خوش خدا خدا می آید فریاد که درهای بهشت باز کنید مهمان خدا سوی خدا می آید
*********************************
گویند کریم است و گنه می بخشد گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم.(پرشین موب)
*********************************
یا رب ز تو امروز عطا می طلبم هشیاری و بخشش خطا می طلبم مقبولی روزه و نماز و طاعات از درگه لطفت به دعا می طلبم.(پرشین موب)
*********************************
ز مردم دل بکن یاد خدا کن خدا را وقت تنهایی صدا کن در آن حالت که اشکت می چکد گرم غنیمت دان و ما را هم دعا کن
*********************************
خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.
*********************************
این رسم همچنان در کرمان وجود دارد و در شب های احیاء ماه مبارک رمضان تصویر آسمان پرستاره کرمان بر روی زمین می افتد و هزاران شمع در مناطق مختلف کرمان روشن می شود.
از دیگر مراسم های مردم کرمان در ماه رمضان الله رمضونی است، عده ای از جوانان هر محله در این رسم گرد هم می آیند و شب های ماه رمضان بر در خانه ها می زنند و با اذن صاحب خانه قطعه شعری را به این مضمون می خوانند.
«ما از اون بالای بالای اومدیم، ما از اون صندوق اعلا اومدیم» با تکرار هر بیت از این سروده بقیه می گوید صل علی محمد صلوات برمحمد.
در سنت الله رمضونی در هر گروه یک سرگروه و یک انبار دار وجود دارد که سرگروه شعر می خواند و صندوق دار هدایای صاحب خانه را دریافت می کند و در پایان نیز این هدایا بین مستمندان هر محله تقسیم می شود. این سنت همچنان در شهر کرمان ادامه دارد.
کلید زنی در شب های ماه رمضان
از سنت های دیگر مردم کرمان که همچنان انجام می شود کلید زنی است، در این رسم، زنی در طول شب با پوشاندن خود با چادر به طوری که دیده نشود سینی را که در آن آینه، سرمه دان و قرآن کریم قرار گرفته است به دست می گیرد و بر در خانه ها می رود. در کلید زنی اجرا کننده باید از قبل نیت کرده باشد که هدایا را صرف امری خیر کند.
ریختن آب در حیاط خانه همسایه
در گذشته این کار برای بیدار کردن همسایه در زمان سحر انجام می شده و تشریفات خاصی داشته است. مثل پی کوبی و ریختن آب از بام خانه به حیاط همسایه. در برخی از روستاهای استان کرمان هم این کار با طبل کوبی در کوچه ها و محله ها انجام می شده است.
از مناجات خوانی تا افطار
از قدیم عده ای از کرمانی ها در ماه رمضان به پیش خوانی یا همان مناجات سحری می پرداخته اند. در این سنت، بیشتر مناجات خواجه عبدالله انصاری و اشعار شاعران بزرگی مثل مولانا خوانده می شده است.
مردم این منطقه افطار را معمولا با غذاهای سبک و سنتی مانند انواع قاتُق برگزار می کنند که بهترین و مناسبترین آن، قاتق بابونه است. سنت دیگری که در کرمان رواج داشته و کم و بیش هم نمونه هایی از آن را شاهدیم «الله رمضانی» است. بر اساس این سنت، تعدادی از نوجوانان هر محله به در منازل مراجعه کرده و ضمن خواندن اشعاری که بیشتر جنبه عرفانی دارد از صاحبان خانه ها کمک طلب می کنند که در برخی از موارد این کمکها به مصرف نیازمندان می رسد.
کلید زنی هم یکی دیگر از آداب و رسوم مردم این منطقه است که در آن، برخی از زنان چهره خود را کاملا می پوشانند و کمو یا الکی به دست می گیرند و پشت در خانه های همسایه ها و اهالی یک محله نشسته و با کوبیدن ضرباتی بر آن صاحبخانه را به عرضه کمک های مالی دعوت می کنند. اگر از سوی صاحبخانه پاسخ هایی چون «چراغ بیاور» و یا «قند و شیرینی بیاور» داده شود در این صورت زن کلید زن امیدوار شده و کمک هایی را دریافت می کند در غیر این صورت محل را ترک می کند.
در روز عید فطر هم کرمانی ها به زیارت اهل قبور می روند و غذاهایی مانند شله زرد توزیع می کنند که در این منطقه به آن «ابراهیم خانی» می گویند.
برگرفته از مهر
و قد علمتم موضعى من رسول الله (ص) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة،و ضعنى فى حجره و انا ولید،یضمنى الى صدره و یکنفنى فى فراشه...
(نهج البلاغه خطبه قاصعه)
ابوطالب پدر على علیه السلام در میان قریش بسیار بزرگ و محترم بود،او در تربیت فرزندان خود دقت وافى نموده و آنها را با تقوى و با فضیلت بار میآورد و از کودکى فنون سوارى و کشتى و تیر اندازى را برسم عرب بآنها تعلیم میداد.
چون پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در کودکى از داشتن پدر محروم شده بود لذا آنجناب تحت کفالت جد خود عبدالمطلب قرار گرفته بود و پس از فوت عبدالمطلب فرزندش ابوطالب برادر زاده خود را در دامن پر عطوفت خود بزرگ نمود.
فاطمه بنت اسد مادر على علیه السلام و زوجه ابوطالب نیز براى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مانند مادرى مهربان دلسوزى کامل داشت بطوریکه در هنگام فوت فاطمه رسول اکرم صلى الله علیه و آله نیز مانند على علیه السلام بسیار متأثر و متألم بود و شخصا بر جنازه او نماز گزارد و پیراهن خود را بر وى پوشانید.
چون نبى گرامى در خانه عموى خود ابوطالب بزرگ شد بپاس احترام و بمنظور تشکر و قدردانى از فداکاریهاى عموى خود در صدد بود که بنحوى ازانحاء و بنا بوظیفه حقشناسى کمک و مساعدتى بعموى مهربان خود نموده باشد.
اتفاقا در آن موقع که على علیه السلام وارد ششمین سال زندگانى خود شده بود قحطى عظیمى در مکه پدیدار شد و چون ابوطالب مرد عیالمند بوده و اداره هزینه یک خانواده پر جمعیت در سال قحطى خالى از اشکال نبود لذا پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم على علیه السلام را که دوران رضاع و کودکى را گذرانیده و در سن شش سالگى بود جهت تکفل معاش از پدرش ابوطالب گرفته و بدین بهانه او را تحت تربیت و قیمومت خود قرار داد و بهمان ترتیب که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در پناه عم خود ابوطالب و زوجه وى فاطمه زندگى میکرد پیغمبر و زوجهاش خدیجه نیز براى على علیه السلام بمنزله پدر و مادر مهربانى بودند.
على علیه السلام سایه صفت دنبال پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم میرفت و تحت تربیت و تأدیب مستقیم آنحضرت قرار میگرفت و در تمام شئون پیرو عقاید و عادات او بود بطوریکه در اندک مدتى تمام حرکات و سکنات و اخلاق و عادات او را فرا گرفت
ابن صباغ در فصول المهمه و مرحوم مجلسى در بحار الانوار مىنویسند که سالى در مکه قحطى شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بعم خود عباس بن عبد المطلب که توانگر و مالدار بود فرمود که برادرت ابوطالب عیالمند است و پریشانحال و قوم و خویش براى کمک و مساعدت از همه سزاوارتر است بیا بنزد او برویم و بارى از دوش او برداریم و هر یک از ما یکى از پسران او را براى تأمین معاشش بخانه خود ببریم و امور زندگى را بر ابوطالب سهل و آسان گردانیم،عباس گفت بلى بخدا این فضل کریم وصله رحم است پس ابوطالب را ملاقات کردند و او را از تصمیم خود آگاه ساختند ابوطالب گفت طالب و عقیل را (در روایت دیگر گفت عقیل را) براى من بگذارید و هر چه میخواهید بکنید،عباس جعفر را برد و حمزه طالب را و نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز على علیه السلام را بهمراه خود برد. (1)
نکتهاى که تذکر آن در اینجا لازم است اینست که على علیه السلام در میان اولاد ابوطالب با سایرین قابل قیاس نبوده است هنگامیکه پیغمبر صلى الله علیه و آله على علیه السلام را از نزد پدرش بخانه خود برد علاوه بر عنوان قرابت و موضوعتکفل،یک جاذبه قوى و شدیدى بین آندو برقرار بود که گوئى ذرهاى بود بخورشید پیوست و یا قطرهاى بود که در دریا محو گردید و باین حسن انتخابى که رسول گرامى بعمل آورده بود میل وافر و کمال اشتیاق را داشت زیرا.
على را قدر پیغمبر شناسد بلى قدر گهر زرگر شناسد
البته مربى و معلمى مانند پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم که آیه علمه شدید القوى (2) در شأن او نازل شده و خود در مکتب ربوبى (چنانکه فرماید ادبنى ربى فاحسن تأدیبى) تأدیب و تربیت شده است شاگرد و متعلمى هم چون على لازم دارد.
على علیه السلام از کودکى سر گرم عواطف محمدى بوده و یک الفت و علاقه بى نظیرى به پیغمبر داشت که رشته محکم آن بهیچوجه قابل گسیختن نبود.
على علیه السلام سایه صفت دنبال پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم میرفت و تحت تربیت و تأدیب مستقیم آنحضرت قرار میگرفت و در تمام شئون پیرو عقاید و عادات او بود بطوریکه در اندک مدتى تمام حرکات و سکنات و اخلاق و عادات او را فرا گرفت.
دوره زندگانى آدمى بچند مرحله تقسیم میشود و انسان در هر مرحله باقتضاى سن خود اعمالى را انجام میدهد،دوران طفولیت با اشتغال باعمال و حرکات خاصى ملازمه دارد ولى على علیه السلام بر خلاف عموم اطفال هرگز دنبال بازیهاى کودکانه نرفته و از چنین اعمالى احتراز میجست بلکه از همان کودکى در فکر عظمت بود و رفتار و کردارش از ابتداى طفولیت نمایشگر یک تکامل معنوى و نمونه یک عظمت خدائى بود.
على علیه السلام تا سن هشت سالگى تحت کفالت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و آنگاه به منزل پدرش مراجعت نمود ولى این بازگشت او را از مصاحبت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مانع نشده و بلکه یک صورت تشریفاتى ظاهرى داشت و اکثر اوقات على علیه السلام در خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلمسپرى میشد آنحضرت نیز مهربانیها و محبتهاى ابوطالب را که در زوایاى قلبش انباشته بود در دل على منعکس میساخت و فضائل اخلاقى و ملکات نفسانى خود را سرمشق تربیت او قرار میداد و بدین ترتیب دوران کودکى و ایام طفولیت على علیه السلام تا سن ده سالگى (بعثت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم) در پناه و حمایت آنحضرت برگزار گردید و همین تعلیم و تربیت مقدماتى موجب شد که على علیه السلام پیش از همه دعوت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را پذیرفت و تا پایان عمر آماده جانبازى و فداکارى در راه حق و حقیقت گردید.
پىنوشت ها:
(1) فصول المهمه ص 15ـبحار الانوار جلد 35 ص .118
(2) سوره نجم آیه .5
تبیان
منبع :
امام على (ع ) ، نوشته مصطفی زمانی
علامه طبرسى گوید: على علیهالسلام شصت و سه سال زندگانى کرد، ده سال پیش از بعثت، و در سن ده سالگى اسلام آورد. و پس از بعثتبیست و سه سال با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم زندگانى کرد، سیزده سال در مکه پیش از هجرت در امتحان و گرفتارى به سر برد و سنگینترین بارهاى رسالت آن حضرت را به دوش کشید، و ده سال پس از هجرت در مدینه در دفاع از حضرتش با مشرکان جنگید و با جان خود او را از شر دشمنان دین نگاه داشت، تا آنکه خداى متعال پیامبر خود را به سوى بهشت انتقال داد و او را به بهشت آسمانى بالا برد و على علیهالسلام در آن روز سى و سه ساله بود، و بیست و چهار سال و چند ماه حق او را از ولایت غصب کردند و او را از تصرف در امور بازداشتند، و آن حضرت در این دوران با تقیه و مدارا مىزیست، و پنجسال و چند ماه خلافت را به دست گرفت و در این سالها گرفتار جهاد با منافقان از ناکثین و قاسطین و مارقین (اصحاب جمل و صفین و نهروان) بود چنانکه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم سیزده سال از روزگار نبوت خود را ممنوع از پیاده کردن احکام آن و ترسان و محبوس و فرارى و مطرود بود و نمىتوانستبا کافران به جهاد پردازد و از مؤمنان دفاع کند، سپس هجرت کرد و ده سال پس از هجرت با مشرکان به جهاد پرداخت و گرفتار منافقان بود تا خداوند او را به سوى خود برد...
آن حضرت در شب بیستیکم ماه مبارک رمضان سال چهل هجرى با شمشیر به شهادت رسید. عبدالرحمن بن ملجم مرادى شقىترین امت آخر زمان - لعنة الله علیه - در مسجد کوفه او را ضربت زد .
حسن و حسین علیهم السلام به امر آن حضرت مراسم غسل و تکفین او را عهدهدار شدند و بدن شریفش را به سرزمین غرى در نجف انتقال دادند و شبانه پیش از سپیده صبح در همان جا به خاک سپرده شد. حسن و حسین و محمد پسران آن حضرت علیهالسلام و عبدالله بن جعفر رضى الله عنه وارد قبر شدند و بنا به وصیتحضرتش اثر قبر پنهان گردید. این قبر پیوسته در دولتبنىامیه پنهان بود و کسى بدان راه نمىبرد تا آنکه امام صادق علیهالسلام در ولتبنىعباس آن را نشان داد. (1)
وصیت امام على علیهالسلام در بستر شهادت
هنگامى که ابن ملجم - که خدا لعنتش کند - او را ضربت زد حضرتش به حسن و حسین علیهمالسلام چنین فرمود: «شما را به تقواى الهى سفارش مىکنم و اینکه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید و حق بگویید و براى پاداش (اخروى) کار کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.
شما دو نفر و همه فرزندان و خانوادهام و هر کس را که این نامهام به او مىرسد سفارش مىکنم به تقواى الهى و نظم کارتان و اصلاح میان خودتان، چرا که از جدتان صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: «اصلاح میان دو کس از انواع نماز و روزه برتر است.»
خدا را خدا را درباه یتیمان در نظر آرید، هر روز به آنان رسیدگى کنید و حتى یک روز دهان آنان را خالى نگذارید و مبادا در حضور شما تباه شوند.
خدا را خدا را درباه همسایگان در نظر دارید، که آنان سخت مورد سفارش پیامبرتان هستند، پیوسته به همسایگان سفارش مىکرد تا آنجا که پنداشتم آنان ارث بر خواهد نمود.
خدا را خدا را درباره قرآن یاد کنید، مبادا دیگران به عمل به آن بر شما پیشى گیرند.
خدا را خدا را درباره نماز یاد کنید که آن ستون دین شماست.
خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان یاد کنید، تا زنده هستید آن را خالى و (خلوت) نگذارید; که اگر این خانه متروک بماند دیگر مهلت نخواهید یافت.
خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا به مال و جان و زبانتان یاد آرید، و بر شما باد به همبستگى و رسیدگى به یکدیگر، و بپرهیزید از قهر و دشمنى و بریدن از هم. امر به معروف و نهى از منکر را رها نکنید که بدانتان بر شما چیره مىشوند آن گاه دعا مىکنید ولى مستجاب نمىگردد.
اى فرزندان عبدالمطلب! مبادا شما را چنان بینم که به بهانه اینکه امیرالمؤمنین کشته شد دستبه خون مسلمانان بیالایید; هش دارید که به قصاص خون من جز قاتلم را نباید بکشید; بنگرید هر گاه که من از این ضربت او جان سپردم تنها به کیفر این ضربتیک ضربتبر او بزنید و این مرد را مثله نکنید. (2) چرا که از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که مىفرمود: «از مثله کردن بپرهیزید گرچه با سگ هار باشد.» (3)
از وصیت دیگر آن حضرت پیش از شهادت و پس از ضربت زدن ابن ملجم ملعون: «وصیت من به شما آن است که چیزى را با خدا شریک مسازید، و به محمد صلى الله علیه و آله و سلم سفارش مىکنم که سنت او را ضایع مگذارید. این دو ستون را به پادارید و این دو چراغ را افروخته بدارید، و تا از جاده حق منحرف نشدهاید هیچ نکوهشى متوجه شما نیست. من دیشب یار و همدم شما بودم و امروز مایه عبرت شما گشتهام و فردا از شما جدا خواهم شد. خداوند من و شما را بیامرزد. اگرزنده ماندم خودم صاحب اختیار خون خود هستم و اگر فانى شدم فنا میعادگاه من است، و اگر بخشیدم بخشش مایه تقرب من به خدا و نیکویى براى شماست; پس شما هم ببخشید «آیا نمىخواهید که خدا هم شما را ببخشاید؟» (4) به خدا سوگند هیچ حادثهاى ناگهانى از مرگ به من نرسید که آن را ناخوش دارم، و نه هیچ وارد شوندهاى که ناپسندش دانم; و من تنها مانند جوینده آبى بودم که به آب رسیده، و طالب چیزى که بدان دستیافته است; «و آنچه نزد خداستبراى نیکان بهتر است» (5) و (6)
از این که فرمود: «به خدا سوگند هیچ حادثهاى ناگهانى از مرگ به من نرسیده که...» معلوم مىشود که امام علیهالسلام پیوسته از روى شوق در انتظار شهادت به سر مىبرده و مىدانسته است که آنچه پیامبر راستگوى امین صلى الله علیه و آله و سلم به او خبر داده ناگزیر فراخواهد رسید چنانکه قیامت آمدنى است و شکى در آن نیست و وعده او ترک و تخلف ندارد و آن حضرت با دلى پر صبر در انتظار آن بود و - بنا به نقل گروهى از دانشمندان مانند ابن عبدالبر و دیگران - مىفرمود: «شقىترین این امت از چه انتظار مىبرد که این محاسن را از خون این سر سیراب سازد؟» و بارها مىفرمود: «به خدا سوگند که موى صورتم را از خون بالاى آن سیراب خواهد کرد.»
یک معجزه
زمخشرى در «ربیع الابرار» از اممعبد آورده است که گفت: «روزى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم وضو گرفت و در پاى درختخاردار خشکیدهاى در نزد ما آب دهان افکند و آن رختسبز شد و میوه داد و در زمان حیات آن حضرت ما از میوه آن شفا مىجستیم... اما سپس از پایین به بالا خشک شد و خار رویید و میوههایش ریخت و سبزى و تازگى آن از میان رفت. در این حال بود که ما از شهادت امیرالمؤمنان على علیهالسلام باخبر شدیم. و دیگر میوه نداد و ما از برگ آن بهرهمند بودیم و پس از چندى صبح کردیم و دیدیم که از ساقه آن خونى تازه مىجوشد و برگ آن هم خشک شده است. در همین حال خبر شهادت حسین علیهالسلام به ما رسید و درختبه کلى خشک گردید.» (7)
پىنوشتها:
(1)تاج الموالید / 18.
(2)مثله کردن: بریدن انگشت و بینى و گوش و دیگر اعضاى کسى.
(3)نهج البلاغه، نامه 47.
(4)اقتباس از آیه 22 سوره نور.
(5)اقتباس از آیه 198 سوره آل عمران.
(6)نهج البلاغه، نامه 23.
(7)تاریخ الخمیس، باب هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم.
منبع :
امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهالسلام ، نوشته احمد رحمانى همدانى ، ترجمه: حسین استاد ولى
یک حادثه ای مربوط به امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که نقل کرده اند در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان رخ داده است و آن این است که در روز سیزدهم ماه رمضان - و ظاهراً آن روز، روز جمعه بوده است - ایشان موعظه می کردند و خطبه می خواندند، برای مردم صحبت می کردند و مردم در مسجد نشسته بودند و از جمله کسانی که در مسجد نشسته بودند دو فرزند بزرگوارشان امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند. یک مرتبه وسط صحبت خطاب می کنند به امام حسن، می فرمایند فرزندم حسن! چند روز از این ماه گذشته است؟ عرض می کند پدرجان! سیزده روز (معلوم است که مطلبی را می خواهد بگوید، خودش بهتر از دیگران می داند چند روز گذشته است). باز به امام حسین می فرماید: فرزندم! چند روز از این ماه مانده است؟ پدر جان ! هفده روز. آنگاه دستی به محاسن مبارکش می برد و می فرماید چیزی نمانده است که این محاسن به خون این سر خضاب بشود.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این ماه مبارک رمضان به طور اشاره و کنایه و گاهی صریح ولی بدون اینکه جزئیات و خصوصیات و وقت (حادثه شهات خود) را دقیقاً تعیین بفرماید یک حالتی را نشان می داد که نگرانی کلی برای همه و در درجه اول برای خاندان ایشان به وجود آورده بود.
متقى هندى نیز روایت نقل کرده که ضمن آن آمده است که ابن ملجم زمانى ضربت خود را فرود آورد که امام سرش را از سجده برداشت
زمانى که امام آماده مى شد تا به سوى صفین حرکت کرده و جنگ جدیدى را با معاویه آغاز کند، صبحگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 هجرى توسط شقى ترین انسانها، عبد الرحمان بن ملجم مرادى مجروح شده و سه روز بعد در 21 رمضان به شهادت رسید. بنا به نقل ابن سعد، سه نفر از خوارج با نامهاى عبد الرحمان بن ملجم، برک بن عبد الله تمیمى و عمرو بن بکیر تمیمى، در مکه با یکدیگر قرار گذاشتند تا امام على (ع) ، معاویه و عمرو بن عاص را بکشند. عبد الرحمان به کوفه آمده و با دوستان خارجى خود دید و بازدید مى کرد. یک بار به دیدار گروهى از طایفه «تیم الرباب » رفت. در آنجا زنى را با نام «قطام بنت شجنة بن عدى » دید که پدر و برادرش در نهروان کشته شده بود. ابن ملجم او را خواستگارى کرد. زن مهر خویش را سه هزار (دینار!) و قتل امام على (ع) قرار داد. ابن ملجم گفت که از قضا براى همین به کوفه آمده است. (طبقات الکبرى، ج 3، صص 38- 35) او چندى شمشیر خویش را به زهر آلوده کرده و با همان، ضربتى بر سر امام زد که به دلیل عمیق بودن زخم و سمى بودن شمشیر، امام را به شهادت رساند. گفته شده که ابن ملجم آن شب را در خانه اشعث بن قیس بوده است. (مقتل الامام امیر المؤمنین، ص 36، ش 13)
روایات متعددى حکایت از آن دارد که امام در مدخل ورودى مسجد (در درون مسجد) مورد حمله ابن ملجم واقع شده است. (همان، ص 29، ش 4، ص 35، ش 12) در نقلهاى دیگرى آمده است که امام در حال بیدار کردن مردم براى نماز بود که مورد حمله قرار گرفت. (همان، ص 28، 33، ش 11)
منابع موجود تاریخى بیشتر اشاره به نقل نخست کرده اند. در برابر روایات دیگرى وجود دارد که زمان حمله ابن ملجم را وقتى مى داند که امام مشغول نماز بوده است. در نقلى از میثم تمار آمده است که امام نماز صبح را آغاز کرده و در حالى که یازده آیه از سوره انبیاء خوانده بود ابن ملجم با شمشیر ضربتى بر سر امام زد. (همان، ص 30، ش 5) در نقل دیگرى از یکى از نوادگان جعدة بن هبیره- که این جعده فرزند ام هانى بوده و گاهى بجاى آن حضرت نماز مى خوانده و در برخى نقلها آمده که پس از ضربت خوردن امام، او جلو آمده و نماز را ادامه داد- گفته شده است که وقتى ابن ملجم ضربه را زد که امام در نماز بود. (همان، ص 30، ش 6)
شیخ طوسى نیز روایتى نقل کرده است که همین مطلب را تایید مى کند. (الامالى، الجزء الثالث، ش 18) متقى هندى نیز روایت نقل کرده که ضمن آن آمده است که ابن ملجم زمانى ضربت خود را فرود آورد که امام سرش را از سجده برداشت. نقل دیگرى از ابن حنبل (9) که همان را ابن عساکر (کنز العمال، ج 15، ص 170، (طبع دوم) ، الامالى فى آثار الصحابه، صص 104- 103) نیز روایت کرده از همین مطلب را تایید مى کند. ابن عبد البر مى گوید: در این که آیا ابن ملجم در نماز ضربت را زده یا قبل از آن و نیز این که امام در آن هنگام کسى را جانشین خود کرده یا خود تمام کرده، اختلاف است. بیشتر بر آنند که آن حضرت جعدة بن هبیره را بجاى خود گذاشت تا نماز را تمام کند. (الفضائل، ص 38، ش 63 (طبع قم) )
روایات فراوانى از طریق اهل بیت و اهل سنت نقل شده که نشان از وضعیت خاص روحى امام در شبى است که صبحگاه آن شب امام ضربت خورد از جمله روایتى از امام باقر (ع) که ابن ابى الدنیا نقل کرده آشکارا آگاهى امام را از شهادت خویش خبر مى دهد. زمانى که امام ضربت خورد فریاد زد: «فزت و رب الکعبه » به خداى کعبه رستگار شدم. ابن ابى الدنیا وصیت امام را از طرق مختلف نقل کرده است.
در اخبار شهادت امام آمده است که گروهى از غلات در مدائن با شنیدن خبر شهادت امام، از پذیرفتن خبر شهادت آن حضرت خوددارى کردند. این گروه منشا تفکرات غلو آمیز در میان شیعه هستند که در قسمتهاى بعدى، اشاراتى به آنها خواهیم داشت. چند نقلى که ابن ابى الدنیا در این زمینه آورده است، نشان از حضور فردى با نام ابن السوداء از قبیله همدان که او را عبد الله بن سبا مى نامیده اند دارد. در نقلى دیگر از عبد الله بن وهب السبائى یاد شده که این ادعا را در مدائن کرده است. این دو نقل نشان مى دهد که حتى نام این شخص مشخص نبوده است.
کابین A380 در حدود 50 درصد بزرگتر از شاهکار بویینگ یعنی 747 است و تعداد صندلیهای ارایه شده نیز افزایش 35 درصدی را نشان میدهد. در A380 از تجهیزات بسیار مدرنی استفاده شده و ایرباس تمام تلاش خود را کرده تا با تولید این هواپیما صنعت هواپیماسازی جهان را دچار تحول عظیمی کند. صندلیهای بخش فرست کلاس آن راحتتر و جادارتر است و مسافران فضای بیشتری برای حرکت و استراحت پاهایشان در اختیار دارند. در طبقه زیرین این هواپیمای دو طبقه بخشهای مختلفی چون مرکز خرید، رستوران، کازینو و کافه تعبیه شده است. در بخشی از این هواپیما مسافران قادر هستند تا در صندلیهای خود از دسترسی به اینترنت در طول سفر بهره ببرند و در همین حال صندلیهای آنها قابلیت تبدیل شدن به تختخواب را نیز دارد.
گنجایش A380 در صورتی که به سه کلاس تقسیم شود در حدود 555 صندلی است که این تعداد در هواپیمای کاملاً درجه دو تا 853 صندلی نیز میتواند افزایش پیدا کند.
بالهای این هواپیما بهگونهای طراحی و ساخته شده است که میتواند به هنگام بلند شدن باری معادل 650 تن را تحمل کند. قدرت این هواپیمای غولپیکر از دو موتور رولزرویس و دو موتور انجینالاینس تامین میشود که بر روی دو بال بلند و قدرتمند آن نصب شده است. در طراحی و ساخت موتورهای این هواپیما اقدامات زیادی انجام گرفته تا صدای آن به هنگام تیکآف به حداقل برسد، بهطوری که انتظار میرود این هواپیما بتواند استاندارد مورد نیاز فرودگاه هیتروی لندن را که یکی از مقاصد مهم آن است به دست بیاورد.
در همین حال در ساخت بدنه A380 سعی شده تا از مواد سبک اما بسیار محکم استفاده شود تا از افزایش وزن آن جلوگیری شود. در این هواپیمای چهار موتوره از سیستم روشنایی بدون حباب (LED) استفاده شده است. در همه جای هواپیما از جمله کابین خلبان، کابین مسافران، محل بار و دیگر جاها این سیستم روشنایی نصب شده و روشنایی مطلوبی ایجاد کردهاند. چراغها بهگونهای برنامهریزی شدهاند که میتوانند محیط درون کابین را همانند روز، شب و یا غروب شبیهسازی کنند. بهای کاتالوگی A380 در حدود 296 تا 316 میلیون دلار اعلام شده و پیشبینی شده است تا سال 2025 در حدود 880 فروند از آن به فروش برسد.