باز یافتن عشق زناشویی
یکی از بزرگ ترین مشکلات رابطه ی زناشویی، احساسی است که به شما می گوید عشق نباید این گونه باشد. از خود می پرسید: "چگونه می توانم عشق و احساسم را با مشکلات ازدواجم سازگار کنم؟" احساس می کنید رابطه ی زناشویی تان دگرگون شده و به هم ریخته است.عواطف شدید و ناشناخته ای را تجربه می کنید. خشم وجودتان را فرا می گیرد. به شدت غمگین و ناامید می شوید و بیش از هر چیز می ترسید.
همه می دانیم که امروزه مشکلات زناشویی می تواند به راحتی عشق و محبت را از بین ببرد و این مشکل حتی برای کسانی که در ابتدا عشق خود را پایدار می دانند نیز پیش می آید.وقتی بدانید این مشکلات از کجا ناشی می شود و چطور شکل می گیرد، ناامیدی و پریشانی تان کاهش می یابد و عشق گمشده تان باز می گردد. آن وقت بار دیگر عظمت، زیبایی، توانایی، سلامت و لذت عشق را احساس می کنید و می توانید این ها را به اوج برسانید.
وقتی عشق زمین می خورد و مجروح می شود همه ی ما نیازمند کمک و امید هستیم. بازیافتن عشق زناشویی کتابی است که راهکارهای حل کردن مشکلات عشق و رابطه زناشویی را شسته و رفته جلوی شما قرار می دهد. این کتاب مجموعه ای از یافته های گرانبهای "میرا کرشنبام" و یک راهنمای کاربردی برای درمان دردها و دست یافتن به رضایت زناشویی است. مشکلات اصلی ازدواج را با دقت یک پزشک جراح می شکافد و به درمان عملی و سریع آن ها می پردازد. درک این مطالب و به کار بستن راهکارهای این کتاب می تواند رسیدن به عشق و موفقیت زناشویی را به میزان قابل توجهی روشن و امکان پذیر کند.نویسنده این کتاب با استفاده از هوش ،پشتکار و تجربه خود موفق شده است عشق زناشویی خود و دیگران را از میان خطرناک ترین باتلاق ها و خشک ترین بیابان های بی عشقی نجات دهد.
این کتاب شامل 11 فصل است که در هر فصل به طرح یک سوال که باعث تخریب کردن عشق و رابطه زناشویی است پرداخته می شود و موضوعات و مشکلات مخرب را با عنوان خرابکار بیان می کند و به بررسی و ارائه راهکارهای حل آن می پردازد . عنوان فصل 1 ثروت عشق است و به اهمیت شناختن خرابکاران عشق پرداخته شده است فصل دوم:نگهداری عشق خرابکار 1،غفلت در نگهداری از عشق فصل سوم: لحن عشق ،خرابکار 2،تحقیر کردن،فصل چهارم:روزگار عشق ، خرابکار 3، وقتی سختی های زندگی عشق را آلوده می کنند.فصل پنجم :گفتگوی عشق،خرابکار 4 ،زنجیر سکوت آیامی توانید با یکدیگر راحت و بدون پرده صحبت کنید ،فصل ششم: نیازهای عشق ، خرابکار5 بیماری نیازها ، چرا نیازهایمان پاسخ نمی گیرند.فصل هفتم :توافق عشق،خرابکار 6 ، بیماری تفاوت ، آیا از تفاوت ها و اختلاف نظرهای رنج می برید؟ و در فصل های انتهایی کتاب نیر به خرابکارهای ، خاطرات دردناک ،مشکلات فردی ،سردی و در نهایت در فصل آخر به پایداری عشق و خلاصه مطالب پرداخته شده است.
مشخصات کتاب
نویسنده :میرا کرشنبام
مترجم:کاوه نیری
ناشر:پیکان
یکی از قوانین بسیار مهم خداوند و سنت ویژه او پاداش به نیکوکاران است خداوند بسیار تاکید دارد که نیکوکاران را پاداش میدهیم قسمتی از پاداش در دنیا و قسمت اعظمی از آن در آخرت اعطا میشود.
شاید بارها شده که شما کار خیری برای دیگران انجام دادهاید و دیگران قدرشناس زحمات شما نبودهاند و از شما سپاسگزاری نکردهاند و این مسئله بسیار شما را رنج داده است.
و یا این که مورد ظلم واقع شدهاید و در نهایت مظلومیت و بی کسی ستمی به ناروا بر شما رفته است و این ظلم و ستم به قدری سنگین بوده که به معنایی جراحتی بر قلب و روح شما وارد کرده است. و شما گاهی دلسرد شدهاید که من که هر کار خیری میکنم نتیجه ای نمیبینم و یا این دست نمک ندارد .
امروز من خبر بسیار مهمی از طرف خداوند بر شما دارم تا آلام همه دردها و رنجهایی باشد که تا کنون کشیدهاید.
دنیا مکان سختی و رنج است
دنیا تنها جایی است که همیشه پوشیده با سختی و مرارتها و ظلم است. زیرا همه انسانها مختار هستند راه درست را طی کنند و یا راه خطا و انحراف.ما برای رشد و تکامل به این دنیا پا گذاشتهایم و سختی و رنج لازمه این هدف میباشد .
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ
به راستی که انسان را در رنج آفریدهایم.(بلد-4)
پس لازمه اختیاری بودن انسان این است که او هم را خطا را میتواند برود و هم را صواب.
خداوند میفرماید اگر اراده کنیم در یک لحظه همه را میتوانیم مؤمن قرار دهیم اما دنیا را محل امتحان و آزمایش قرار دادیم تا راه را با اختیار انتخاب کنند.
پاداش نیکی ،بدی است؟
هل جزا الا حسان الا الاحسان. آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟
یکی از قوانین بسیار مهم خداوند و سنت ویژه او پاداش به نیکوکاران است خداوند بسیار تاکید دارد که نیکوکاران را پاداش میدهیم قسمتی از پاداش در دنیا و قسمت اعظمی از آن در آخرت اعطا میشود.
شاید بندهها ناسپاس باشند و قدردان شما نباشند اما این خداست که پاداش هر کاری را به شایستگی همان کار به شما میدهد .
کسی که خوب درس میخواند پاداش ویژه او پیشرفت علمی است کسی که هم درس میخواند و هم ایمانش را حفظ میکند عالم ربانی میشود تا جایی که تمام افعال و اعمالش بو و رنگ خدایی میدهد.
هر کسی فقط به خود ظلم میکند
در این دنیا کسانی هستند که به زیردست خود ظلم میکنند دزدی میکنند و حق کسی را پامال میکنند زن به شوهرش و یا شوهر به زنش ستم میکند در محل کار اداره و محل کسب و خانه .در ظاهر این است که همه به هم ظلم میکنند در صورتی که آیه قرآن صراحتاً این مطلب را روشن میسازد که هر کسی ظلم میکند به خود ظلم کرده است.
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا
اگر نیکی کنید به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید به خود [بد نمودهاید] (اسراء-7)
یعنی این که وقتی کسی دزدی میکند ،گناه میکند بالواقع موانعی بر سر راه خود ایجاد کرده که او را از مسیر هدایت دور میکند و هزار گرفتاری و مشکل و بیماری برایش به وجود میآید.
زیرا خداوند میفرماید:هر گروهی که گناه کنند ما نعمتهایشان را مبدل میکنیم و آن نعمتها را از اینان باز پس میگیریم.
جوانانی که در جوانی سالم زندگی نمیکنند ،اصولاً در ازدواجشان ناموفق هستند و بالواقع به خود ظلم کردهاند.زیرا که اثر اعمال خوب یا بد سریعاً به صاحب آن عمل باز میگردد پس تا میتوانید به خودتان ظلم نکنید.
هیچ عملی ضایع نمیشود
خداوند هیچ عملی را از بنده خود ضایع نمیکند
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ
پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود که] من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از مرد یا زن که همه از یکدیگرید تباه نمیکنم (آل عمران -195)
کافی است دست کسی را بگیری و در زندگی او را یاری کنی. در حد توان و وسع خود به فامیل سر بزنی و به زیردستان بی توجهی و بی احترامی نکنی.
در تاریکی شب چراغ راه کسی باشی و در تنگناها به یاری مظلومان بشتابی حتی اگر هیچ کس نبیند یا نفهمد تنها پاداش دهنده نیکوکاران همان جا حاضر و ناظر است و همه پاداشها را میدهد.تنها کسی که همه جا حاضر و ناظر است و همه اعمال را میبیند و میداند خداست .
یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِن تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَکُن فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ
ای پسرک من اگر [عمل تو] هموزن دانه خردلی و در تختهسنگی یا در آسمانها یا در زمین باشد خدا آن را میآورد که خدا بس دقیق و آگاه است.(لقمان -16)
خداوند میفرماید: بنده ما حساب همه اعمال تو را داریم و از ریزترین تا بزرگترین هر عمل خیر تو نزد ما محفوظ است و دست تو را همیشه گرفتهایم تا مبادا در پرتگاه خطا و اشتباه بیفتی.اما روزی که کار نیکی انجام میدهی بیشتر تو را حمایت میکنیم.
ما هوای تو را داریم و از تو غافل نیستیم هر چند که تو گاهی از ما غافل میشوی.
طرف معامله خداست
در قرآن هیچ آیه ای نیامده است که در برابر خطاهای دیگران مانند آنها تو هم بدی کن و در همه جا فرمان به نیکی و نیکو کاری داده است. زیرا طرف معامله شما خداست در این تجارت پرسود بنده های دیگر وارد معامله نمیشوند شما با خدا معامله میکنید و زیرا او تنها کسی است که در معامله با او هیچ وقت ضرر نمیکنید .
فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ
پس هر که هموزن ذرهای نیکی کند [نتیجه] آن را خواهد دید
وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ
هر که هموزن ذرهای بدی کند [نتیجه] آن را خواهد دید(زلزال-7-8-)
او کسی است که هیچ ظلمی به دیگران نمیکند در سختیها و شدائد،در ظلمهایی که دیگران به شما روا داشتهاند او جبار است. خدا جبار است یعنی این که تمام ظلمهایی که دیگران به شما روا داشتهاند را جبران میکند. مانند کسی که همسر بدی دارد اما خداوند فرزندان صالحی به او عطا میکند تا پاداش نیکوکاریش را ببیند
و یا شخصی که به یتیمی و سختی بزرگ شده خداوند همسر بسیار خوب به او هدیه می دهد تا سختی را با شیرینی از بین ببرد هر کس هر چقدر عمل صالح و خیر انجام دهد خداوند پاداش او را کامل میدهد و آری این دنیا فرصت کمی است که باید مغتنم شماریم و توشه راه آخرتمان را فراهم کنیم پس بهتر است تا میتوانیم کار خیر انجام دهیم و دست خیرمان را از خود و دیگران محروم نکنیم.م:تبیان
حدیث اخلاص
مقاله شماره یک و دو را نیز مطالعه فرمایید.
اشاره
شخصیّت انسان بستگى به درجات معنوى و ملکات اخلاقى او دارد. علم و دانش هنگامى ثمربخش و موجب نورانیّت است که همراه فضایل و ارزشها و آمیخته با تهذیب و رشد معنوى و اخلاقى باشد و گرنه حجاب خواهد شد.
حضرت آیة اللّه ستوده از نظر تقوا و عمل، از انسانهاى ممتاز به شمار مىآمد. پارسایى و وارستگى و مقیّد بودن به آداب اسلامى و انجام وظیفه، اصول نخستین و همیشگى زندگى او را تشکیل مىداد؛ به طورى که شخصیّتهاى بزرگ، او را به این عنوان مىشناختند؛ آن گونه که این جمله به زبانها افتاد و معروف شد: «ستوده به راستى ستوده است.»
عبرت پذیرى
از دیگر خصلت های بارز مرحوم آیت الله ستوده این بود که از پدیدههایى که در اطرافش رخ مىداد، عبرت مىگرفت، و سریع متوجه امورى مىشد که مایه پند و عبرت است. او این روش را از سیره امام معصوم (ع) آموخته بود؛ آنجا که امیر مؤمنان على (ع) فرمود:
«ما اَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ اَقَلّ الْاِعْتبارَ؛
درسهاى عبرتانگیز بسیارند؛ ولى عبرت گیرنده اندک است.» «نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، حکمت 297»
یا روایت شده: هنگامى که امام صادق (ع) کنار سفره براى خوردن غذا نشست، آب گوشت آوردند و دست مبارکشان را به سوى آن دراز کردند، اما چون داغ بود، دستشان را پس کشیدند
در این هنگام امام به یاد آتش دوزخ افتادند و چند بار فرمودند: «از آتش دوزخ به خدا پناه مىبریم.»
سپس فرمود: «ما که تاب تحمل داغى این غذا را نداریم، چگونه طاقت تحمل آتش دوزخ را خواهیم داشت؟!»( روضة الکافى، شیخ کلینى، ص 164.) استاد ستوده به پیروى از خاندان عصمت (ع) چنین حالتى داشت.
یکى از شاگردانش مىگوید: با جمعى از شاگردان پاى درس مکاسب استاد ستوده نشسته بودیم.
ناگهان عدهاى جنازهاى را از رو به روى جلسه درس حرکت دادند. وى درس را رها کرد و با سخنان بسیار اثربخش فرمود: «هَىْ نگویید درس اخلاق بگویم؛ این (اشاره به جنازه) درس اخلاق است؛ به فکر مرگ و معاد باشیم و گناه نکنیم.»
شاگرد دیگرى مىگوید: روزى هنگام تدریس استاد ستوده، کبوترى داخل مسجد(محل درس) شد و بر روى دیوار، سر و صدا مىکرد. استاد درس را قطع کرد تا صداى کبوتر قطع شود.
آن کبوتر با حرکت یکى از طلاب، پرید و رفت. استاد به درس خود ادامه داد. ناگهان سینهاش گرفت، فرمود: «خداوند به ما فهماند که مىتوانم مانع را در وجود خودت پدید آورم.»(یعنى همه چیز در دست خدا است؛ اگر او نخواهد، ما نمىتوانیم به درس خود ادامه دهیم.)
شاگرد سومى مىگفت: روزى مرحوم آیت الله ستوده در وسط درس خود فرمود: آقاضیاء(مرجع بزرگ، آیة اللّه العظمى آقاضیاءالدین عراقى، م 1361 ق) فرزند یکى از علماى اراک بود. هنگامى که پدرش از دنیا رفت، آقاضیاء نوجوان بود و هنوز طلبه نشده بود.
پیرمردى به آقاضیاء رو کرد و گفت: اى واى! چراغ خانه پدر شما، که عالم بزرگى بود، خاموش شد. آقاضیاء پرسید: منظور شما چیست؟ پیرمرد گفت: چراغ خانه پدر شما به علم روشن بود. او از دنیا رفت و تو هم که راه او را ادامه ندادى؛ یعنى طلبه نشدى. لذا از این پس چنین چراغى در خانه او و نسل او روشن نیست.
همین سخن مایه عبرت آقاضیاء شد. رگ غیرتش به جوش آمد و از همان وقت تصمیم گرفت طلبه شود. وارد حوزه شد و به تحصیل پرداخت و از نظر علمى به مقامى رسید که جهان اسلام از فروغ علمش روشن شد. استاد با نقل این ماجرا مىخواست درس عبرت پذیرى به شاگردان بیاموزد.
زهد و پارسایى
از ویژگىهاى استاد ستوده این که بسیار ساده مىزیست و از زرق و برق دنیا دورى مىکرد. سالها در خانههاى استیجارى زندگى کرد تا این که به طور غیر مترقّبه خانه سادهاى در اختیارش قرار گرفت.
انتقال او از خانههاى استیجارى متعدد به خانه دیگر، تداعى آن مىکرد که انسان در این دنیا مسافر است و انسانى که خود را مسافر مىداند، به مسکن اصلى و همیشگى آخرت دل مىبندد و به سایبانهاى سست و فانى، دل نخواهد سپرد.
او به راحتى مىتوانست براى خود زندگى مرفّه و خانه با شکوهى فراهم کند ولى نمىخواست، تا مبادا دلبستگى پیدا نماید.
براى خود امتیازى قائل نبود به شاگردان به طور مکرر مىگفت: «مرا هم مثل یکى از خودتان بدانید.» و به حقیقت از مصادیق روشن این شعر حافظ بود که:
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
به هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
به گفته یکى از اساتید:
«ایشان ستوده زیست و ستوده درگذشت و از مصادیق این فرموده حضرت امیر (ع) بود که: کمکشان به دین بسیار، اما هزینهشان اندک است.»(1)
به گفته استادى دیگر:
«ایشان شخصیتى گمنام و زاهدى واقعى بود؛ در عین این که منشأ خدمات بسیارى براى حوزه بود، اما خرجى بر بیتالمال نداشت.»
و به فرموده مقام معظم رهبرى، حضرت آیة اللّه خامنهاى (مدّظلّه العالى):
«ایشان (آیة اللّه ستوده) به زهد و پاکدامنى و طهارت معروف بودند.»
استاد ستوده، نه تنها به مظاهر دنیوى و زخارف مادى دلبستگى نداشتند، که بىاعتنا و روىگردان بودند. زندگى را با کمال سادگى و اکتفا به ضروریات آن مىگذراندند و مىگفتند: «نه این که خداى نخواسته بخواهم ادّعایى داشته باشم؛ من به جهت شأنم کم خرجترین عائله بر حضرت ولىّ عصر (عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف) هستم.»
از دعاهاى همیشگى او که بیانگر ساده زیستى و مقام شکر او است، این بود: «خیلى از خدا ممنونیم، همین که مىخواهیم داریم. خدایا! به باطن امیرمؤمنان على (ع) مرا با همین ممنونى از دنیا ببر.»
از او سؤال شد: طلبه از نظر زندگى باید چگونه باشد؟ در پاسخ فرمود: «لازم است وضع اقتصادى طلبه ساده باشد، بنده خودم با این که 38 سال است در حوزه علمیه قم هستم، حدود سیزده سال است که منزل شخصى دارم.» نیز مىفرمود: «کم پول بودیم؛ ولى سختگیرى و تحمیل به اهل خانه نکردم. عیال ما هم از ما گله نکرد.
یکى از شاگردانش مىگوید: بعد از درس همراه استاد ستوده حرکت مىکردیم، تا به پل آهنچى رسیدیم. در آن جا نگاه استاد به یک نفر جاروفروش افتاد که جاروهاى دستى هر عدد به مبلغ پانزده تومان مىفروخت، دست در جیب کردند، ده تومان بیشتر نداشت.
فرمودند: پنج تومان کم دارم، نمىخرم. بنده به ایشان گفتم: اگر اجازه بدهید، پنج تومانش را(به عنوان قرض) من مىدهم؛ قبول فرمود و جارو را خرید و با خود برد.
در سال 1352 شمسى با پنج هزار تومان یا قدرى کمتر به مکّه مشرّف شدند. هنگام مراجعت، چون خانه محقّر اجارهاى داشت، در مسجد رضائیه - محل اقامه نماز جماعتش - جلوس مىکرد و اجازه نمىداد که پذیرایى مفصّلى بشود.
دوست داشت که مجلس ساده و بىآلایش برگزار گردد. مراجع عظام و علما و طلاب و سایر مردم در همان جا با او دیدار کردند. هیئت امناى مسجد با چاى و مقدارى گز و سوهان از واردین پذیرایى نمودند.
1- این سخن حضرت على (ع) در شأن زید بن صوحان بود. او هنگامى که در جنگ جمل به شهادت رسید، على (ع) به بالینش آمد و سر او را به دامن گرفت و فرمود: «رَحِمَکَ اللّهُ یا زَیْدُ. قَدْ کُنْتَ خَفیفَ الْمَؤُونَةِ عَظیمُ الْمَعُونَةِ؛ اى زید! خدا تو را رحمت کند که مردى کم خرج بودى و در عین حال، یارى تو به دین بسیار بود.»(قاموس الرجال، ج 4، ص 256)
منابع :
کتاب ستارگان حرم
مجله حوزه
علت تفاوت در فتاوای مراجع
یکى از بدیهىترین و ابتدایىترین مسائلى که در حوزههاى علیمه وجود دارد که متأسفانه به خاطرِ عدمِ وجودِ اطلاع و آگاهى، نسبت به آن شبهاتِ زیادى هم مطرح مىشود، مسئله تفاوتِ فتواى مراجع و مجتهدان، با یکدیگر است.
با آنکه این مسئله بسیار سهل و ساده است، اما گاهى اوقات شدتِ جهل و یا حتى عداوت به جایى مىرسد که مانع درک و یا فهمِ ماجرا مىشود.
بگذارید با یک مثالِ بسیار ساده، ماجرا را روشنتر کنیم. فرض کنید مردى که از یک دردِ مزمن رنج مىبرد، به پزشک مراجعه مىکند و از او طلبِ رفعِ درد مىکند.
این امکان وجود دارد که آن فرد، به نزدِ چند پزشکِ عمومى و حتى متخصص برود. به مطب و یا بیمارستان مراجعه کند. همانطور که در تجربه همه ما وجود دارد، بسیار طبیعى است که هر کدام از آن پزشکان، یک نسخه متفاوت نسبت به همکارانِ خود براى آن مرد و یا ما تجویز کنند.
گاهى اوقات، تشخیصِ پزشکان، کاملاً با هم تضاد دارد. یکى درد را در معده مىداند و دیگرى آن را به روده نسبت مىدهد. یکى عملِ جراحى را تجویز مىکند و دیگرى استراحت را پیشنهاد مىدهد.
نسخه یکى به شما شفا مىدهد و دیگرى ممکن است مرگِ شما را جلو اندازد. یکى به شما لبخند مىزند و دیگرى حتى سلامِ شما را جواب نمىدهد. چرا تشخیصهاى متفاوت و حتى متضادى نسبت به ما که یک نفر هستیم، داده مىشود؟
مسئله کاملاً بدیهى و ساده است.
پزشکانى که شما به آنان مراجعه مىکنید، نه از غیب خبر دارند و نه به آنان وحى مىشود. آنان بر طبقِ درسهایى که خواندهاند و آزمایشى که انجام مىدهند، بنابر تجربه و توانِ عملىِ خود، تشخیصهاى متفاوتى نسبت به شما که یک نفر هستید، مىدهند. طبیعتا این امکان وجود دارد که نسخههاى متفاوتى به شما بدهند.
حالا باید به ماجراى فتواى مراجع اشاره کرد. مراجع و مجتهدان هم نه معصوم هستند و نه به آنان وحى مىشود. آنان متخصصانِ علوم دینى هستند که بر مبناى قرآن، احادیثِ وارده و سنتِ معصوم و عقل، دست به اجتهاد در احکامِ الهى مىزنند.
طبیعى است که آنان، استنباط و اجتهادِ خودشان را از احکام ارائه مىدهند که شاید با استنباط و اجتهادِ دیگرى متفاوت باشد. بر فرضِ مثال، مجتهدى در جریانِ تحقیقِ رجالى خود، محدثى را قابل وثوق نمىداند و به احادیثى که از طریقِ او به ما رسیده، توجه نمىکند، اما دیگرى به وثوقِ او حکم مىدهد و طبیعتا تفاوت در حکم به وجود مىآید.
همانطور که دقیقا یک پزشکِ متخصص، یک راهِ عمل را براى یک بیمارى مناسب مىداند و پزشکِ متخصصِ دیگر، آن را کاملاً اشتباه مىنامد و راهِ دیگرى را پیشنهاد مىدهد.
دلیلِ دیگر این تفاوت، تفاوت در اصولِ پذیرفته شده در میان مراجع و مجتهدان است. فرض کنید راجع به مسئلهاى، خبر واحد وجود دارد. فتواى مجتهدى که بر مبناى مشربِ اصولى خود، به خبر واحد اعتنا نمىگذارد با مجتهدى که آن را وارد در حکم مىداند، ممکن است تفاوت در حکم و اجتهاد به وجود آورد.
اما نکته مهمتر این است که به دلیلِ دقتِ علومِ دینى، اختلافِ چندانى در فتواى مراجع و مجتهدان وجود ندارد. وجودِ اختلاف، بیشتر از آنکه جنبه واقعى داشته باشد، به خاطرِ تبلیغِ دشمنان و جاهلان است. هیچ مرجع و مجتهدى نمىگوید که نمازِ صبح دو رکعت است و دیگرى بگوید سه رکعت است.
اختلاف در جزئى از احکام است که نسبت به آن حکمِ قطعى و یا صریحى وجود ندارد. (که تعدادشان هم بسیار محدود است). این اختلاف هم در این حد است که مرجع و مجتهدى بر انجام ندادنِ عملى حکم مىدهد و دیگرى انجامِ آن را احتیاط مىداند.
هیچ اختلافى در این که مرجع و مجتهدى فعلى را حلال بداند و دیگرى آن را مطلقا حرام بداند، وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، بسیار اندک است که آن هم به خاطرِ مسائلى است که شرحِ آن گذشت.
آزادى و پویایى در فقهِ شیعه و اجتهاد که باعثِ رونقِ حوزههاى علیمه شده است و آن را از جمود فکرىِ دور نگه مىدارد، یکى از پیشرفتهترین و بالاترین سطوح علمىِ دنیا را براى حوزههاى شیعه به وجود آورده است که نظیر و مانندى براى آن در دنیاى علم، وجود ندارد.
و این به دست نیامده، مگر به خاطرِ آموزههاى امامان شیعه که شیوه و راهِ درست اجتهاد را از طریقِ شاگردانِ خود، به ما رساندهاند. بر ماست که قدرِ این نعمتِ عظیم را بدانیم و در راستاى ترویجِ هر چه بیشترِ آن، قدم برداریم
م: تبیان
قناعت و مناعت
بسم الله الرحمن الرحیم
اندیشمندى گفت: بىنیازى و عزّت با یک دیگر جولان و مسابقه مىدادند، و چون قناعت را دیدند، آرام شدند. (یعنى قناعت هر دوى آنها را در خود دارد.) (1)
در روایت است که:
عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ (2)؛ عزت مؤمن در بىنیازى از مردم است، قناعت مالى تمام نشدنى است. (3)
یکی از ارکان شخصیتی روحانیان و طالبان علوم دینی، بلکه هر مؤمنی، «عزت» داشتن است. طلبه ای که موجبات خواری و کوچک شدن خویش را در چشم دیگران فراهم کند، خود را ضایع نموده است.
یکی از کلیدهای بدست آوردن و حفظ این عزت، داشتن روحیه «مناعت طبع» است که حاضر نباشد پیش هر کسی سر خم کند و به خاطر رسیدن به هر خواسته ای خود را کوچک ننماید.
اینجاست که ارزش صفت «قناعت» بیشتر به چشم می آید؛ چنانکه در سیره علمای ربانی می بینیم علی رغم تنگناهای مالی، به وظایف دینی خود اشتغال داشتند و برای تأمین حوائج زندگی قدم در هر مسیری نمی گذاردند و قناعت آنها موجب می شد از اهداف بزرگ خویش باز نمانند؛ علاوه بر اینکه روحیه مناعت طبع و احساس بی نیازی از خلق، موجب عزیز بودن آنها در چشم مردم بود.
در حدیث قدسی آمده است که خداوند تعالی می فرماید:
«...وضعت الغنى فی القناعة و هم یطلبونه فی کثرة المال فلا یجدونه...»؛ بىنیازى را در قناعت قرار دادم، ولى آنها مىخواهند بىنیازى را در ثروت جستجو کنند که بدست نخواهند آورد. (4)
کلام بزرگان
مرحوم «آیت الله بهاء الدینی» می فرماید:
«آقایان نباید نزد روحانی و غیر روحانی سر خم کنند و برای مال دنیا شأن خود و روحانیت را زایل کنند. باید تا ممکن است قناعت پیشه باشند.
بزرگان و علمای سلف هیچ کدام به مجرد وارد شدن به درس سطح، خانه شخصی نداشتند؛ که طلبه مبتدی امروز، اشتهای داشتن آن را دارد و برای تهیه آن به هر کس رو می زند.
... باید توجه داشته باشیم که از نشانه های تکامل و عوامل رشد شخصیت ما «مناعت طبع» است؛ یعنی از هر کس پول قبول نکنیم و در هر جا که معرکه ای به پاست وارد نشویم.» (5)
«آیت الله مجتهدی تهرانی» می فرماید:
طبع بلند و عزت نفس مرحوم «شیخ محمد حسین زاهد» (رحمه الله) به حدی بود که اگر کسی برای ایشان وجوهات می آورد و می فرمودند:
«بدهید به [آیت الله العظمی] آقای «شاه آبادی» و یا به دیگران»؛ در حالی که می توانستند مثل روال عادی و با هماهنگی با مراجع تقلید مقداری از این وجوهات را صرف طلاب و مقداری را هم به خود به عنوان مدرس یا موارد دیگر استفاده کنند. ولی با درآمد مختصری که داشتند روزگار را می گذراندند. (6)
احتیاط در مصرف وجوهات
آیت الله سید مرتضی مبرقعی درباره «آیت الله العظمی بروجردی» می گویند:
«آیت الله بروجردی، به تمام معنی آقا بود، طبع بسیار بلندی داشت و بزرگمنش بود. تفاوت است بین خوبی و آقایی، بعضی خوبند، یعنی پارسا و متقی اند، ولی بزرگمنش و آقا نیستند.
آیت الله بروجردی به تمام معنی، آقایی داشت. نسبت به دیگران احتیاط را در جانب نیازمند و محتاج، مراعات می کرد. با این حال، در اداره زندگی و مصارف شخصی، از صرف بیت المال پرهیز می کرد. فقط از پول بیت المال، در بیرونی، برای مراجعین یک چای می دادند.
روح مطلب هم در یک روحانی همین است. عظمت یک روحانی به این است که در صرف وجوهات برای زندگی شخصی و خانوادگی محتاط باشد و در صرف بیت المال مسلمین دقت به خرج دهد.
ایشان زندگی شخصی را از درآمد ارثیه ای که برایش باقی مانده بود، اداره می کرد. با این که خیلی زیاد نبود، به همان مقدار قناعت می کرد.» (7)
سخن پایانی
به ما آموخته اند که برای رسیدن به اهداف بزرگ و انجام تکالیف دینی خود، باید دنیا را فرع قرار داد، همچنان که اهل دنیا برای به دست آوردن آن، دین را فرع قرار می دهند. در روایت است که «عیسى بن مریم» علیهما السّلام به حواریین و اصحابش فرمود:
ارْضَوْا بِدَنِیِّ الدُّنْیَا مَعَ سَلَامَةِ دِینِکُمْ کَمَا رَضِیَ أَهْلُ الدُّنْیَا بِدَنِیِّ الدِّینِ مَعَ سَلَامَةِ دُنْیَاهُمْ (8)؛ شما به دنیاى کم و همراه با حفظ سلامت دین خود، قناعت کنید؛ همان طورى که اهل دنیا براى حفظ دنیاى خود به اسم دین و انجام کمی از تکالیف دینى اکتفاء کردهاند. (9)
مقصود این نیست که انسان در کسب روزی حلال، کوتاهی کند و سستی و تنبلی خود را قناعت بداند. اتفاقا برای داشتن عزت نفس و اینکه مجبور نشود پیش دیگران دست دراز کند، باید کار و تلاش نمود وگرنه ممکن است حتی از واجباتی چون تأمین حوائج خانواده و ادای حقوق شرعی باز بماند چه رسد به مستحباتی همچون گشایش بر خانواده و انجام خیرات و دادن صدقات.
اما در هر شرایطی اگر قانع نباشد، هدف اصلی را گم می کند و چه بسا در مسیری گام می نهد که خواری او را به همراه دارد.
روایت شده که روزى حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام از درب دکان قصابى عبور می کرد که گوشت بسیار فربهى داشت. عرض کرد: یا على گوشت بسیار خوبیست، از آن خریدارى کنید.
فرمود: پول آن را حاضر ندارم.
عرض کرد: نسیه ببرید و من صبر می کنم تا هر گاه خواستید بدهید.
فرمود: چنین نکنم، بلکه من بر گوشت نخوردن صبر می کنم [و خود را مقروض نمی نمایم]
سپس فرمود: خداوند پنج چیز را در پنج چیز قرار داده، عزت را در طاعت (خود)، و ذلت را در معصیت، و حکمت [و یاد گرفتن علم] را در شکم خالى، و هیبت و سطوت را در نماز شب، و بىنیازى از مردم را در قناعت. (10)
وَ رُوِیَ أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) اجْتَازَ بِقَصَّابٍ وَ عِنْدَهُ لَحْمٌ سَمِینٌ، فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَذَا اللَّحْمُ سَمِینٌ اشْتَرِ مِنْهُ؛ فَقَالَ لَهُ لَیْسَ الثَّمَنُ حَاضِراً؛ فَقَالَ أَنَا أَصْبِرُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؛ فَقَالَ لَهُ أَنَا أَصْبِرُ عَنِ اللَّحْمِ. و إن الله سبحانه وضع خمسة فی خمسة العز فی الطاعة و الذل فی المعصیة و الحکمة فی خلو البطن و الهیبة فی صلاة اللیل و الغنى فی القناعة (11)
پی نوشت ها:
(1) ارشاد القلوب دیلمی - ترجمه سلگى، ج1، ص310، مفهوم و معنى قناعت
(2) تحف العقول عن آل الرسول، ص100، خطبته المعروفة بالوسیلة
(3) تحف العقول- ترجمه جنتى، ص153، خطبه آن حضرت معروف به «وسیله»
(4) الجواهر السنیة- کلیات حدیث قدسى، ص179 و180، الباب الثامن فیما ورد فی شأن داود علیه السلام
(5) پایگاه صالحین
(6) پایگاه وارثون
(7) پایگاه صالحین
(8) بحار الأنوار، ج67، ص322، باب 58 الزهد و درجاته
(9) ترجمه جلد 67 و 68 بحار الانوار، سید ابو الحسن موسوى همدانى، ج1، ص326
(10) ارشاد القلوب- ترجمه مسترحمى، ج2، ص86
(11) إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص119، الباب الرابع و الثلاثون: فی القناعة و مصلحتها
م: تبیان
4 قانون طلایی برای خوب خوابیدن
در این مقاله بخور و نخورهایی را ارائه میدهیم که خواب راحتی را برای شما به ارمغان آورده و از بیخوابیهای شبانه خلاصتان میکند. با ما همراه باشید.
شام خوب، خواب خوب
باید بدانید که با ایجاد تغییراتی در عادتهای غذاییتان میتوانید مشکل را حل کنید. در واقع شب باید بیشتر حواستان به غذاهایی که میخورید باشد.
قانون شمارهی یک: شام سرشار از کربوهیدرات و کم پروتئین میل کنید
کربوهیدراتها و پروتئین نقش مهمی در سنتز برخی از نروترانسمتورهای مغز دارند و به این ترتیب باعث خوابی راحت و یا برعکس بی خوابی میشوند.
توصیه میکنیم مواد غذایی سرشار از کربوهیدرات با شاخص گلیسمی پایین میل کنید. یعنی کربوهیدراتهایی که به آرامی جذب میشوند مثل نان کامل (سبوس دار)، غلات کامل (برنج قهوهای)، پاستا، میوه های تازه و غیره.
امگا 3 ها تأثیر خوبی روی عملکرد مغز میگذارند و برای همین خوابی خوب و راحت به شما هدیه میدهند برعکس توصیه میکنیم از مصرف کربوهیدراتهایی که شاخص گلیسمی بالایی دارند بپرهیزید مثل نان سفید، برنج سفید، سیب زمینی، شیرینیجات صنعتی، شکلاتهای خامهای، قند، عسل و غیره.
متخصصان توصیه میکنند برای داشتن خواب راحت لازم است که مصرف پروتئین را نیز کاهش دهید. بهتر است مواد غذایی سرشار از پروتئین مثل گوشت قرمز، مرغ، ماهی، تخم مرغ و غیره را برای ناهار میل کنید.
قانون شمارهی دو: شام را سبک، زود و کم ادویه میل کنید
وقتی شام را دیر وقت میل کنید، پرخوری کنید، مواد غذایی چرب و تند میل کنید، هضم غذا به کندی صورت میگیرد و دمای بدنتان بالا میرود. این دو عامل، زمان خواب را به عقب میاندازد و در اغلب موارد باعث بیخوابی در طول شب میشود. برای همین توصیه میکنیم شام را زود میل کنید.
از غذاهای تند و ادویهدار بپرهیزید.
پرخوری نکنید.
مصرف چربیها به ویژه اسیدهای چرب اشباع شده مثل سوسیس و کالباس، گوشت قرمز پرچرب، دسرهای خامهای، کره، پنیر پرچرب، سسهای پرچرب و غیره را محدود کنید.
قانون سوم: مصرف امگا3ها را در الویت قرار دهید
امگا 3 ها تأثیر خوبی روی عملکرد مغز میگذارند و برای همین خوابی خوب و راحت به شما هدیه میدهند. مصرف مواد غذایی سرشار از امگا3ها را در الویت برنامهی غذایی خود قرار دهید مثل ماهی آزاد، ماهی ماکرو، ساردین، روغن کلزا و روغن دانهی کتان.
در عوض تا جایی که میتوانید مصرف مواد غذایی حاوی امگا6ها را محدود کنید مثل روغن آفتاب گردان، مایونز و غیره.
قانون شمارهی چهار: نوشیدنیهای کافئین دار و الکلی ممنوع
کافئین روی مغز اثر میگذارد و باعث هشیاری میشود. این تأثیر تا 6 ساعت بعد از مصرف نوشیدنیهای کافئیندار نیز ادامه دارد. برای همین اگر مشکل بیخوابی یا بدخوابی دارید بعد از ظهر به بعد از نوشیدن قهوه و دیگر نوشیدنیهای حاوی کافئین مثل چای، نوشیدنیهای گازدار و شکلات خودداری کنید.
مصرف الکل علاوه بر دیگر مضراتی که دارد، باعث بیخوابی، بیدار شدنهای شبانه و در نهایت بدخوابی میشود.
چند توصیهی کلی
* مصرف شیر در برخی از افراد که نمیتوانند پروتئین آن را به خوبی هضم کنند باعث بیخوابی میشود.
* میتوانید از جوشاندههای خواب آور مثل بابونه، درخت زیفون، گیاه سنبل الطیب، بادرنجبویه استفاده کنید.
* برای داشتن خوابی راحت، استرس را از خود دور کنید. مشکلات و غم فردا را به فردا محول کنید و آرام باشید.
* همیشه سعی کنید سر یک ساعت مشخص به رختخواب بروید.
* به طور منظم ورزش کنید البته نه شبها.
گیاهی علیه دیابت
گزنه ضد دیابت است
استاد داروسازی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: گزنه گیاهی دیوروتیک (ادرارآور) بوده که برای ناراحتیهای پروستات و دیابت مفید است.
فراز مجاب اظهار داشت: امروزه گیاهان دارویی برای درمان بیماریهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
وی گفت: به عنوان مثال گیاه کاسنی صحرایی، گیاهی است که از اندامهای هوایی آن استفاده میشود و از خواص آن میتوان به ادرارآور، ضد درد و تببر اشاره کرد همچنین در برخی از مقالات اشاره شده است که ریشه گیاه کاسنی برای درمان دیابت مفید است.
استاد داروسازی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اضافه کرد: اندامهای هوایی گیاه کاسنی صفراآور و صفرابر بوده و مقوی کبد است همچنین برای تقویت اعمال کبدی بسیار مفید است.
مجاب در خصوص خواص گیاه گزنه نیز اظهار داشت: گیاه گزنه گیاه دیوروتیک (ادرارآور) است که برای ناراحتیهای پروستات مفید است البته تحقیقات نشان میدهد که در درمان دیابت نیز میتواند مفید باشد و استفاده از اندامهای هوایی آن برای ریزش مو نیز مفید است.
گیاه گزنه دارای طبیعتی گرم و خشک بوده، ضد بلغم و صفرابر است همچنین این گیاه ضدالتهاب، محرک، مدر، قاعدهآور، خلطآور، صفرابر، معرق، تصفیه کننده خون، ملین، ضدانگل و ضدخونریزیهای داخلی است.
فوایدی از آناناس
آناناس سرشار از ویتأمین ها و مواد مغذی مثل کلسیم، پتاسیم، فیبر و ویتامین ث است علاوه بر اینها بسیار کم چربی و کم کلسترول است.
این خواص را می توانید از مصرف کمپوت آناناس، میوه تازه آن، میوه یخ زده یا حتی آب آناناس به دست آورید.
یکی از خواص مهم آناناس کمک به ساخت استخوان های سالم و استحکام استخوان ها است. آناناس غنی از منیزیم ماده معدنی ای است که وجودش برای ساخت استخوان ها و ارتباط بافت ها ضروری است. آناناس باعث رشد استخوان ها در بدن جوانان و استحکام استخوان ها در پسران می شود.
یک فنجان آناناس حدود 73 درصد منیزیم مورد نیاز روزانه بدن را تأمین می کند، از دیگر خواص آناناس می توان به نقش آن در بهبود سرماخوردگی و کاهش میزان سرفه اشاره کرد. اکثر افراد هنگام سرماخوردگی ویتأمین ث یا آب پرتقال بیشتر می خورند غافل از این که خواص آناناس نیز کمتر از آنها نیست.
معجونی برای رشد مو
فلفل دلمهای هزاران سال است که در رژیم غذایی انسان وجود دارد و در رنگهای مختلف قرمز، زرد و سبز موجود است.
این سبزی خوش عطر و طعم خواص درمانی بسیاری دارد که عبارتند از:
- حفظ سلامت پوست و چشمها؛
خوردن فلفل دلمهای به شفافیت و پاکسازی پوست و پیشگیری از بثورات و لکههای پوستی کمک میکند. هم چنین این سبزی منبع مهمی از ویتامین A است که برای سلامت چشمها مفید بوده و از بروز بیماریهای چشمی پیشگیری میکند.
- پیشگیری از سرطان؛
فلفل دلمهای حاوی ترکیباتی موسوم به کاسپایسین است که از فعالیت مواد سرطان زا جلوگیری میکند و مانع از چسبیدن آنها به مولکول وراثتی دی ان آ میشود.
- تسکین دهنده درد؛
کاسپایسین هم چنین مانع از انتقال درد از پوست به نخاع شده و از بروز احساس درد جلوگیری میکند. هم چنین به درمان بیماریهای مرتبط با درد کمک میکند.
- سوزاندن کالری؛
مصرف فلفل دلمهای سرعت سوخت و ساز را در بدن بالا میبرد و به درمان بیماریهای مرتبط با درد کمک میکند. به این ترتیب فلفل دلمهای امکان افزایش وزن ناشی از مصرف رژیم غذایی پرچرب را کاهش میدهد. این سبزی برای کمک به هضم غذا مفید است و به عنوان یک محرک قلب و عروق، فشار خون را تنظیم میکند و همچنین در کاهش کلسترول بد و چربی تری گلیسیرید در بدن نقش قابل ملاحظهای دارد.
- محافظت از موها؛
عصاره فلفل دلمهای یکی از بهترین محصولات برای تقویت رشد موهاست. این عصاره از ریزش مو جلوگیری میکند و تارهای مو را پرتر و ضخیمتر نگه میدارد. اما از آنجا که طبیعت فلفلی و سوزاننده دارد باید در استفاده از آن احتیاط کرد.
یک شهر ایران در گروه هزار شهر سالم جهان قرار گرفت (+گزارش تصویری)
در این همایش بزرگ که با حضور نماینده سازمان بهداشت جهانی، مسئولان و مدیران مرکز سلامت بهداشت و محیط کار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و 70 تن از شهرداران کشور و نمایندگان آنها در استان اصفهان آغاز شد، متن پیام دکتر مصداقی نیا معاون بهداشت وزارت بهداشت از سوی معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی استان اصفهان قرائت شد
مهندس فاروق مصطفی پور شهردار پیرانشهر درباره علت انتخاب این شهر بعنوان یکی از هزار شهر سالم جهان گفت: شهرستان پیرانشهر تا حدودی امکانات و شرایط یک شهر سالم را داراست. وجود شبکه معابر درست، شهرسازی و معماری اصولی، فضای سبز استاندارد (21 مترمربع به ازای هر نفر)، وجود کوههای مرتفع بویژه کوه قندیل، جنگلهای سرسبز وزیبای پردانان، وجود رودخانه های خروشان، وجود امکانات تفریحی رفاهی و ورزشی مناسب و استفاده از رنگ های شاد در زیباسازی شهر و وجود شادابی و طراوت در سطح شهر به علت جوانی و رشد پایین جمعیت، پایین بودن آمار بزهکاری و تکدی گری، نبود صنایع آلاینده، نظافت روزانه معابر اصلی و فرعی شهر، فعالیت بیش از 700دستگاه تاکسی فعال وچندین مینی بوس در آژانس ها برای سرویس دهی مناسب به شهروندان، همچنین راه اندازی کارخانه سایت بازیافت زباله و ایجاد کود آلی از جمله شاخص هایی است که این شهرستان را در زمره یکی از شهرهای سالم جهان قرار داده است.
وی همچنین وجود جمعیت باسواد بالای 97 درصدی شهر را یکی دیگر از شاخص های مهم این شهر عنوان کرد و گفت: تمامی این ویژگی ها، این شهر را به شهری با قابلیت های بالابرای تبدیل شدن به یک نمونه کامل و مناسب شهر سالم در جهان بدل کرده است.
مصطفی پور در ادامه ضمن تقدیر وتشکر از همه شهروندان پیرانشهر تاکید کرد: مطمناً چنین امتیازی بدون همکاری مردم خوب وفهیم یک شهر کسب نخواهد شد بنابراین لازم است که از تلاشهای همه شهروندان عزیز بویژه همکاران زحمتکش در شبکه بهداشت ودرمان پیرانشهر تشکر وقدردانی کنیم.
وی در ادامه گفت: با این انتخاب وظیفه ما وشهروندان بسیار سنگین تر از قبل شده است وباید بیش از پیش در راستای سالم سازی فضای شهر مان کوشش کنیم.
209 شهر از کشورهای منطقه مدیترانه شرقی جهت انتخاب به عنوان هزار شهر سالم جهان نام نویسی کرده بودند و از کشور ایران هم سه شهر پیرانشهر، نور و طوس معرفی شده بودند که شهرستان پیرانشهر توانست به عنوان یکی از هزار شهر سالم جهان از کشور ایران انتخاب شود.