اشتباه پزشک،زیرخاک دفن میشود
اشتباه یک مهندس،روی خاک سقوط میکند
اشتباه یک معلم ،روی خاک راه میرود و جهانی را به فنا میکشد...
??راز پشمک حاج عبدالله??
حتما نام برند پشمک حاج عبدالله به گوشتون خورده؛ بعدش حتما یه خورده تعجب کردین و یا حتی خندیدین، اما راز نام گذاری این برند چیست؟؟؟حکایت این داستان برمیگرده به دهه 1330 زمانی که بچه های دبستان اکبریه تبریز توی زنگ تفریح از بوفه ی مدرسه و از فراش مهربون مدرسه پشمک میخریدن.عبدالله علیزاده معروف به حاج عبدالله مستخدم دبستان اکبریه تبریز بود که اصالتا از روستاهای نزدیک ارس که پس از قحطی و فراگیر شدن بیماری واگیردار وبا ناشی از حمله متفقین، تمام اعضای خانوادش رو از دست داده بود و سپس به تبریز مهاجرت کرده و در این دبستان به عنوان مستخدم کار میکرد. اما حاج عبدالله قصه ی ما به بچه های مدرسه علاقه وافری داشت چون خودش علاوه بر همسرش داغ سه کودک در همین سنین رو دیده بود . بچه ها توی زنگ تفریح از بوفه مدرسه پشمک میخریدن و هر کس پول نداشت از حاج عبدالله پشمک قرضی میگرفت. اما حاج عبدالله با اینکه به همه جنس قرضی میداد اما هیچ دفتر ثبت بدهی نداشت، رفته رفته بچه ها از مهربونی حاج عبدالله سوء استفاده کردند و اصلا پول نمیدادند، و برخلاف تصور حاج عبدالله ،علی رغم درآمد ناچیز فرراشی به هیچ کس نه نمیگفت .تا اینکه مدیر مدرسه با دیدن تمام بچه های پشمک به دست در ایام زنگ تفریح با پیگیری ماجرا از این قضیه باخبر شد و سر همه کلاسها حاضر شد و با صحبتهای دلسوزانه اش همه رو توجیه کرد با این وجود هنوز اندکی از بچه ها شیطنت میکردند و پشمک مفتکی از حاج عبدالله میگرفتند. این منوال تا اوایل دهه چهل ادامه داشت تا اینکه در اواخر خردادماه 1341 حاج عبدالله به دلیل بیماری و کهولت سن درگذشت.حاج عبدالله با اینکه توی تبریز غریب بود اما یکی از باشکوهترین تشییع جنازه ها رو داشت انبوهی از جمعیت که اکثرا هم جوان بودند و گریه میکردند حاج عبدالله ،بابای مهربون مدرسه رو تا قبرستان قدیم تبریز بدرقه کردند. اما جالبتر اینکه هر پنج شنبه بر سر قبر حاج عبدالله و برای شادی روحش پشمک پخش میکردند و این منوال چندین سال و تا اوایل دهه پنجاه ادامه داشت. بله بچه های دبستان اکبریه داشتند قرضشان را به حاج عبدالله ادا میکردند،احسان البرزی و علی مردان طاهری موسسان پشمک حاج عبدالله دو تن از همان کودکان شیطونی هستند که هرگز بابت خوردن پشمک پول به حاج عبدالله نداده بودند.و الان به یاد مهربونی و بخشش بی منت و همراه با لبخند حاج عبدالله فراش ، مستخدم دبستان اکبریه نام برند تجاری پشمک شرکت خودشون رو، حاج عبدالله گذاشتند. شادی روح این پیرمرد مهربون و همه مهربانان دنیا صلوات
زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست/هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود/
صحنه پیوسته به جاست/خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد/
بعضی هدف ها اولین قدمهاش خیلی سخته ولی همینکه تحمل کنی و چند قدم اول
رو برداری راحت میتونی به مقصدت برسی ، این راههاطرفدارای کمی داره بخاطر
همین تعداد آدمهای موفق انگشت شماره ! بعضی هدفها هم شروع آسونی داره
ولی وقتی توی مسیرش میوفتی معلوم نیست به مقصدت برسی یا نه !
آینده نگر باش مقصد انتهای جاده س نه ابتداش .
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟
ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...
دوستش دوباره پرسید :خب ، چی شد ؟ ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند
سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ،
چون از مغز خالی بود !!! به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من
او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود... ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم
که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم
ازدواج نکردم ...! دوستش کنجاوانه پرسید : دیگه چرا ؟
ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!!
هر روز پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند !
سطر اول همیشه این است : خـــــــــــدا همیشه با ماست …
...پس بخوانش با لبخند...
بچه که بودم چه دل بزرگی داشتم
اکنون که بزرگم چه دلتنگم
کاش دلم به بزرگی بچگی بود
کاش همان کودکی بودم که حرفهاش
را از نگاهش می شد خوند
کاش برای حرف زدن
نیازی به صحبت کردن نداشتم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلب ها در چهره بود
اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی فهمد
و دل خوش کرده ام که سکوت کرده ام
دنیا را ببین ...
بچه که بودم از آسمان باران می آمد
بزرگ شده ام و از چشمهایم می آید!
بچه که بودم همه چشمای خیسم رو میدیدن
بزرگ شدم و هیچکی نمیبینه
بچه بودم تو جمع گریه می کردم
بزرگ شدم تو خلوت
بچه بودم راحت دلم نمی شکست
بزرگ شدم خیلی آسون دلم می شکنه
بچه بودم همه رو 10 تا دوست داشتم
بزرگ که شدم بعضی ها رو هیچی
بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست دارم
بچه که بودم قضاوت نمی کردم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که
اندازه دوست داشتنم تغییر کنه
کاش هنوزم همه رو
به اندازه همون بچگی 10 تا دوست داشتم
بچه که بودم اگه با کسی
دعوا میکردم 1 ساعت بعد از یادم می رفت
بزرگ که شدم گاهی دعواهام سالها تو یادم موند و آشتی نکردم
بچه که بودم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدم
بزرگ که شدم حتی 100 تا کلاف نخ هم سرگرمم نمیکنه
بچه که بودم بزرگترین آرزوم داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدم کوچکترین آرزوم داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودم آرزوم بزرگ شدن بود
بزرگ که شدم حسرت برگشتن به بچگی رو دارم
بچه که بودم تو بازیهام همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردم
بزرگ که شدم همش تو خیالم بر میگردم به بچگی
بچه بودم درد دل ها را به هزار ناله می گفتم و همه می فهمیدند
بزرگ شده ام، درد دل را به صد زبان به کسی می گویم ...
اما هیچ کس نمی فهمد
بچه که بودم دوستیام تا نداشت
بزرگ که شدم همه دوستیام تا داره
بچه که بودم، بچه بودم
بزرگ که شدم، بزرگ که نشدم هیچ؛ دیگه همون بچه هم نیستم
ای کاش با همون صفتهای خوب و پاک بزرگ می شدیم.
بازی روزگار را نمی فهمم!
من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند،
این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.
همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم،
پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
انسان های بزرگ دو دل دارند؛
دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است.
همه دوست دارند که به بهشت بروند،
ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !
عشق مانند نواختن پیانو است،
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.
دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛
محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.
عشق در لحظه پدید می آید
و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود :
انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یکشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شکست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می کند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد.
فرصت های زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است ...
آیا میدانید که : یکی از دلایل وجود امام ، قاعده ی لطف خداست
آیا میدانید که: امامت حضرت مهدی(علیه السلام )به دو راهنصو معجزه ثابت شده است
آیا میدانید که:اقوام اروپای مرکزی در انتظارظهور«بوخص» می باشند
آیا میدانید که :داستان ولادت آن بزرگوار خودجلوهای است از لطف و فضل بی کران الهی است
آیا میدانید که :درکتاب نجم الثاقب ،182 اسم و لقب ازحضرتذکر شده است
آیا میدانید که:بر گونه ی راستحضرتمهدی (علیه السلام ) خالی جذاب وجود دارد
آیا میدانید که :ازجمله مواریث انبیاء(علیه السلام ) که حضرت می آورند، منبر حضرت سلیمان است
آیا میدانید که:امامزمان(علیه السلام ) فرمودند: سجدهى شکر ازلازمترینو واجبترین سنّتهاى دینى است
آیا میدانید که:قسمتی از کتاب «کمالالدین»در سال 1901م در هایدلبرگ آلمان توسط مولر منتشر شد
آیا میدانید که:مسأله غیبت امری نبودکه به تازگیمطرحشده باشد
آیا میدانید که:غیبت، دلائلی دارد که به امامان اجازه افشای آن داده نشده است
آیا میدانید که:منافع زمان غیبت آنحضرت، آن هم بر دو نوع است
آیا میدانید که:درواقعغیبت صغری برای فراهم شدن شرایط لازم جهت درک دوران غیبت کبری امری ضروری بود
آیا میدانید که:عثمان بن سعید پیش از وفاتش مأمور شد تا پسرش محمد را به عنوان نائب امام به شیعیان معرفی کند
آیا میدانیدکه:نخستین کسی که در اسلام مهدی موعودنامیدهشد « محمد حنفیّه» بود
آیا میدانید که:در روایات داریم که در عصر غیبت ” قم و مردم آن بر دیگر انسان ها حجت هستند
آیا میدانید که:درباره امکآن ارتباط و مشاهده حضرت دو دیدگاه وجود دارد ،آیا میدانید که:شرایط سخت دروان غیبت به چه گونه ای است
آیا میدانید که :ازویژگی های منتظران،استقامت در دین،پارسایی وتخلّقبه مکارم اخلاق است
آیا میدانید که:طبقبرخی روایات در محرم آخرین سال غیبت اتفاقاتی رخ می دهد
آیا میدانید که:کوفه مقرّحکومت حضرت مهدی(علیه السلام ) است
آیا میدانید که :در کتاب «ایقاظ من الحجة» از شیخ حّرعاملی بیش از600 حدیث وبیشاز60 آیه در مورد رجعت آمده است
آیا میدانید که:امام مهدی(عج) می فرمایند: من برای جهانیان ، امان (از عذاب الهی) هستم ،همانگونهکه ستارگان برای ساکنان آسمان، مایه امن و آسایش هستند
آیا میدانید که :یکی ازتکالیفعصر غیبت تصدیق بعضى نشانههای ظهور است
آیا میدانید که:از جمله مخالفانحضرتمهدی(علیه السلام ) جموداندیشانهستند
آیا میدانید که:محلسکونتامام زمان(عج) و خانوادهاش شهر کوفه و«مسجد سهله»خواهدبود
آیا میدانید که:با تشکیل حکومت جهانیاسلام، از آسمان و زمین «برکات مادّی و معنوی» بارش و جوشش میکند
آیا میدانید که: دشمنان امام زمان(عج) عبارتانداز:ابلیس،شیاطین،دجّال،سفیانی،صهیونیستها،طاغوتها،منافقان و …؟