- نه سفیدی بیانگر زیبایی است. و نه سیاهی نشانه زشتی..
..کفن سفید اما ترساننده است
و کعبه سیاه اما دوست داشنتی است.. انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش…. قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات را به پیش الله گلایه کنی..
- … نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش
انسان بزرگ نمیشود ، جز به وسیله ی فکرش ، شریف نمیشود ، جز به واسطه ی رفتارش ، و قابل احترام نمیگردد ، جز به سبب اعمال نیکش……
…تقدیم به کسانی که شایسته ی احترامند…
بالا رفتن سن حتمی است ... اما اینکه روح تو پیر شود، بستگی به خودت دارد ...! زندگی را ورق بزن ... هر فصلش را خوب بخوان: در فصل کاشت با بهار برقص، در فصل داشت با تابستان بچرخ، پس از برداشت ... در پا??ز کنار د?وار بنش?ن، با زمستان کنار کرس? بنش?ن حافظ بخوان ... و استکان استکان چا? را به س?مت? نفس کش?دنت بنوش ... مبادا ! مبادا ... مبادا ... زندگی را دست نخورده برا? مرگ بگذار?!
عزت در بدست آوردن دنیا نیست ؛
در از دست دادن و فدا کردن همه ی دنیاست ،
برای او و برای رضای او ...
آری حماسه ی او ثابت کرد:
عزت در بدست آوردن دنیا نیست ...
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
چه انتظار عجیبی
تو بین منتظران هم
چه غریبی !
عجیب تر آن که چه آسان
نبودنت شده عادت
چه بی خیال نشستیم
نه کوششی ، نه تلاشی
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بیایی
و ماندگار شدن برای یک عمر؛
سلام بر معلمی که هر سال نمونه است و یک عمر ماندگار ...
معلم عزیزم روزت مبارک که جهانی از نورت مبارک گشته است.
گفتگوی دو شیطان درباره « بسم الله الرحمن الرحیم »
یک روز شیطان چاقى ، شیطان لاغرى را ملاقات کرد .
شیطان چاق ، از شیطان لاغر پرسید : چرا تو اینقدر
لاغر و ضعیف شده اى ؟ شیطان لاغر، جواب داد: من بر
شخصى مسلّط و مأمور شده ام که او را گمراه کنم . ولى
آن شخص در اوّل هر کار مانند: خوردن ، آشامیدن و
... زبانش به ذکر « بسم اللّه الرحمن الرحیم » گویا
است ، از این رو از نفوذ در او و شرکت در کارهاى او
محروم هستم و همین سبب ، موجب لاغرى من شده است ،
حال تو بگو بدانم چطور چاق شده اى ؟
شیطان چاق پاسخ داد : چاقى من به خاطر آن است که شاد
هستم ، زیرا بر شخص غافل و بى خبر و بى تفاوت مسلّط
شده ام که در هیچ کارى « بسم اللّه » نمى گوید ،
مثلاً هنگام ورود و خروج و هنگام خوردن و نوشیدن و
... و در هر کارى ، آنچنان غافل و سرگرم است که
اصلاً به یاد خدا نیست .
پس اى مؤمنین در اول هر کارى « بسم اللّه الرحمن
الرحیم » یادتان نرود زیرا با گفتن بسم اللّه شیطان
از شما دور مى شود .
روش زندگی
دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند
اما دوتکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم ،فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.
اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.
در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.
گاهی لازم است کوتاه بیایی
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی
ولی با آگاهی و شناخت
وآنگاه بخشیدن را خواهی آموخت
تنها نام برازنده
عباس، تنها نامی است که برازنده توست.
چگونه از تو بگویم، وقتی آنقدر بلندمرتبه ای که حتی
پرنده وهم هم به اوج تو نمی رسد؟!
تو بر بلندترین قله های عشق نشسته ای.
چگونه از تو دم برآورد نفسی که در سینه حبس است؟!
تو فرزند خورشیدی؛ چگونه دم برآورد پرنده ای که
بال های ناتوانش حتی به کنده شدن از زمین او را همراهی نمی کنند؟!
تو عباس هستی. عشق، تنها شرح لحظه ای
از زمانی است که تو بر آن حکمرانی می کنی.
عباس تنها نامی است که برازنده تو است
و برادر، تنها نسبتی است که می تواند تو
را به حسین، عشق آسمان ها برساند؛
هر چند تا آخرین لحظه که سر بر زانویش گذاشتی، حتی
یک بار نام او را جز به «سیدی» و «مولای» بر لب نیاوردی.
تو خود را جان نثار حسین می دانستی؛ آنچنان که بودی.
تو خود را مأموم او می دانستی؛ آنچنان که او امام تو بود.
برادرت، سرور تو بود و مقتدای تو؛ هر چند تو
او را جز در آخرین لحظه، برادر خطاب نکردی؛
به جز همان لحظه ای که فاطمه را کنار خویش دیدی،
جز آن دقیقه ای که زهرا، مادر حسین، تو را فرزند خطاب کرد... .
و حالا که ام البنین تو را دور سر حسین می گرداند، تو
پی برده ای به اینکه نباید او را برادر صدا بزنی.
عباس، تنها نامی است که برازنده توست... .
امام سجاد علیه السّلام فرمودند:
حَقُّ سائِسِکَ بِالعِلمِ ، التَّعظیمُ لَهُ و التَّوقیرُ لِمَجلِسِهِ و حُسنُ الاِستِماعِ إلَیهِ ؛
حق استاد تو این است که بزرگش دارى و محضرش را محترم شمارى و با دقّت به سخنانش گوش بسپارى.
منبع: من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 620.
به گزارش بلاغ به نقل از ایکنا، با توجه به اینکه وجود اختلاف سلیقه و علایق و اختلاف در زمینههای دیگر مانند اختلاف در میزان هوش و ابعاد معنوی و خلق و خوی در میان زن و شوهر و عدم درک متقابل آنها از هم، باعث شده تا در زندگی زوج های جوان خلل ایجاد شود و اختلافات متعددی در زمینههای مختلف به وجود بیاید که شاید این اختلافات هر کدام منشأ خاصی داشته باشد.
افزایش تعداد زوج هایی که بر اثر به وجود آمدن این اختلافات زندگی شان دچار دگرگونی شده است باعث شده تا ما به بررسی این موضوع بپردازیم که ریشه این اختلافات چیست؟ از کجا سرچشمه میگیرد؟ و در اسلام و قرآن چه راهکارهایی پیشنهاد شده تا این اختلافات از بین بروند.
ریشههای اختلافات میان همسران عبارتند از نداشتن نیت مناسب در اول ازدواج، مسائل اقتصادی، عدم اعتماد زوجین، چشم و هم چشمی، خست، عصبانیت، دورویی، دروغ، پنهانکاری، پرخاشگری و خشونت، لجاجت، خودبینی و تحقیر دیگری، بیانضباطی و ... که قرآن برای رفع اختلافات بین زن و مرد راه حل های عملی و واضحی ارائه کرده است.
صلح؛ یک راه حل
به این معنا که همسران به گونهای رفتار کنند که بین آن ها همواره آشتی برقرار شود؛ خداوند در سوره نساء آیه 128میفرمایند: «وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً» که تأکید آیه بر روی صلح است و سه مرتبه از آن بهره گرفته و در نهایت صلح را بهتر از خیر میداند