سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

بسیار بسیار دیدنی و لذت بخش …

 

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

  عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

 عکس   عکاسی با مضمون رنگ های زیبا

پستهای مرتبط :
  • No Related Post





تاریخ : سه شنبه 90/5/18 | 9:6 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
ساحل «ماهو» که در «سنت مارتین» هلند واقع است، خطرناک‌ترین ساحل دنیاست. ساحلی که نه به خاطر زیبایی ساحلی بلکه به دلیل واقع شدنش در کنار فرودگاه بین‌المللی پرنسس جولیانا در بین توریست‌ها بسیار معروف شده است.
ساحل «ماهو» که در «سنت مارتین» هلند واقع است، خطرناک‌ترین ساحل دنیاست. ساحلی که نه به خاطر زیبایی ساحلی بلکه به دلیل واقع شدنش در کنار فرودگاه بین‌المللی پرنسس جولیانا در بین توریست‌ها بسیار معروف شده است.


آنطور که هفته نامه سیاحت و تجارت نوشته است؛ هواپیما درست از چند ده متری بالای سر گردشگران عبور می‌کند. همین ویژگی باعث شده که توریست‌های زیادی به این ساحل که در جزایر آنتیل هلند در دریای کارائیب واقع شده وارد شوند.

اگرچه ویژگی‌های این ساحل، بسیار جذاب است، اما نباید از تابلو‌های «خطر مرگ» که در نقاط مختلف ساحل «ماهو» نصب شده غافل شد، زیرا باند فرودگاه بین‌المللی «جولیانا» که در جوار ساحل بنا شده، فقط 2180 متر است و هواپیماها مجبور هستند برای برخاستن از آن بیشتر از حد به ساحل نزدیک شوند، بنابراین با پرواز هواپیما و صدای گوشخراش آن، بی‌باک‌ترین گردشگر نیز به وحشت می‌افتد.






منبع:
خبرآنلاین





تاریخ : سه شنبه 90/5/18 | 8:48 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

میان «هیلاری» و «سارا کیت» هیچ نقطه‌ی مشترکی وجود ندارد. نه رفتارشان شبیه هم است و نه سبک زندگی‌شان؛ اما با وجود این تفاوت‌ها، حس انسانیت، این دو دختر را به سوی هم می‌کشاند. داستان این دو دوست در «دیدار با جن‌ها» روایت شده است.

 


 

 

 دیدار با جن‌ها

«دیدار با جن‌ها» اثر «جانت تیلور لیسل»‌، نویسنده‌ی آمریکایی است. او در این کتاب، با مقابل هم قرار دادن فقر و ثروت، داستانی خلق کرده که با همه‌ی آن کتاب‌هایی که چنین موضوعی دارند فرق دارد؛ او تنها از فقر مادی سخن نمی‌گوید.

یکی از قهرمانان اصلی کتاب، دختری به نام «سارا کیت» است. او که کمی عجیب و مرموز، بدلباس، تندخو و تلخ زبان است، از همه دوری می‌کند و به تنهایی از مادر بیمارش نگه‌داری می‌کند چون فقط او می‌داند که چگونه باید از پس این کار بربیاید.

پدر سارا در داستان حضور ندارد و معلوم نیست در زندان است یا در شهری دیگر زندگی می‌کند؛ اما هر ماه چک پولی برای او و مادرش می‌رسد که تا آخر ماه دوام ندارد. به همین دلیل نیز برای گذران زندگی دست به هر کاری می‌زند؛ حتی دزدی از فروشگاه!

اما این‌ها تنها مشکلات این نوجوان نیست، مشکل بزرگ او این است که در روال زندگی عادی شهر نیست چون مردم شهر آن‌ها را نمی‌پذیرند: «گوش‌کن هیلاری، مردم عادی ما را دوست ندارند، دلیلش همین است. آن‌ها آدم‌هایی را که مثل خودشان زندگی ‌نمی‌‌کنند، آدم‌هایی را که مریضند دوست ندارند، نمی‌‌خواهند ما این دور و بر باشیم. آن‌ها نمی‌‌خواهند حتی یک نیم‌ نگاه به ما بکنند.»

اما موضوع عجیب‌تر درباره‌ی سارا این است که او ادعا می‌کند جن‌ها در حیاط خانه‌شان زندگی می‌کنند. چند خانه‌ی کوچک و چرخ فلک داخل حیاط را هم جن‌ها ساخته‌اند و «سارا کیت» هم بعضی از تعمیرات جزئی را برایشان انجام می‌دهد! البته کسی جن‌ها را نمی‌بیند؛ چون دوست ندارند دیده شوند، درست مانند خودِ سارا.

خلاصه این‌که سارا خانم، خلوت خودش را دارد و نمی‌خواهد کسی را به خلوت دونفره‌ی خود و مادرش راه‌ دهد؛ اما بالاخره «هیلاری» می‌تواند به این خلوت راه پیدا کند.

گرچه هیلاری می‌داند که داستان جن‌ها، ساخته‌ی ذهن سارا است؛ اما نمی‌خواهد باور کند. به همین دلیل هم با وجود زندگی و دوستان خوب، تن به دوستی با سارا و تحمل توهین‌های او می‌دهد و کار به حایی می‌رسد، هیلاری که تا قبل از آشنایی با سارا کیت به تنهایی از خانه دور نمی‌شد، از کیف مادرش پول برمی‌دارد و از فروشگاه جنس می‌دزدد؛ چون مادر و دختری که جامعه فراموش‌شان کرده است،  گرسنه‌اند.

یکی از قهرمانان اصلی کتاب، دختری به نام «سارا کیت» است. او که کمی عجیب و مرموز، بدلباس، تندخو و تلخ زبان است، از همه دوری می‌کند و به تنهایی از مادر بیمارش نگه‌داری می‌کند چون فقط او می‌داند که چگونه باید از پس این کار بربیاید.

گرچه سارا و هیلاری در دو شرایط و فضای متفاوت زندگی می‌کنند؛ اما انسانیت به هیلاری می‌آموزد که باطن افراد را هم می‌توان دید: «در دل گفت او وقتی خود خودش است چه آدم خوبی است. به این نتیجه رسید که او واقعاً هیچ فرقی با دیگران ندارد. اگر آدم او را می‌شناخت و می‌توانست پوتین‌ها و لباس‌های عجیب و غریبش را ندیده بگیرد، گاهی حتی بفهمی‌نفهمی قشنگ هم بود...»

داستان «دیدار با جن‌ها» را «جانت تیلور لیسل»( Janet taylor lisle) آن را به افرادی تنها که نیاز به همراهی و دوستی بدون چشمداشت دارند هدیه کرده است.

دیدار با جن‌ها با نام اصلی Afternoon of the elves برای نویسنده‌اش موفقیت‌های زیادی به ارمغان آورده است.

این کتاب، برنده‌ی لوح افتخار نیوبری در 1990 ، بهترین کتاب به انتخاب انجمن کتابداران آمریکا، جایزه‌ی کتاب سال اسکول لایبری جورنال، بهترین کتاب به انتخاب انجمن ویراستاران، بهترین کتاب به انتخاب مجله‌ی هورن بوک و بهترین کتاب به انتخاب والدین شده است.

«دیدار با جن‌ها» را نسرین وکیلی ترجمه کرده و انتشارات ونوشه با قیمت 3500 تومان منتشر کرده است.

بخش کتاب و کتاب‌خوانی تبیان






تاریخ : دوشنبه 90/5/17 | 1:21 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

 کتابفروشی‌های مجازی می‌توانند بخشی از مشکلات ما در حوزه کتاب را برطرف کنند.

 


 

 

با یک کلیک کتاب بخرید

اولین کتاب‌فروشی مجازی دنیا کار خود را در سال 1995 توسط یک کتابفروش انگلیسی آغاز کرد. این کتابفروش با توجه به ظرفیت‌های بالای دنیای مجازی تصمیم گرفت بزرگ‌ترین کتابخانه مجازی دنیا را راه‌اندازی کند. او نام بزرگ‌ترین رود دنیا، یعنی آمازون را روی کتابفروشی مجازی‌اش گذاشت

الان حدوداً چهار سال می‌شود که فرآیند خرید کتاب با یک کلیک شروع شده است. در حالی که بازار کتاب فروش چندانی نداشت اما سایت‌های اینترنتی عرضه‌کتاب روز به روز با مخاطبان بیشتری روبه‌رو می‌شوند. در یک سال گذشته بازار کتابفروشی‌های آنلاین حسابی داغ شده و روزبه روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود.

اولین کتاب مجازی از کجا آمد؟

سال 1971 بود، دانشجوی دانشگاه ایلی نویز به خاطر گران بودن قیمت کتاب مورد نظرش راهی برای ارزان کردن کتاب‌ها پیدا کرد.نتیجه این فکر پروژه گوتنبرگ بود که اولین کتاب الکترونیکی یا همان e-book به وجود آمد. e-book با خاصیت‌های فراوانش به زودی جای خود را میان کاربران اینترنت باز کرد. این کتاب‌ها در فایل‌های کامپیوتری عرضه می‌شوند به دلیل حمل آسان، از بین نرفتن و فرسوده نشدن، امکان جست‌وجو در متن بر محبوبیت خود افزود. برای دستیابی به این کتاب‌ها کافی است به اینترنت و کامپیوتر دسترسی داشته باشید، آن وقت می‌توانید هروقت که می‌خواهید کتاب خود را باز و شروع به خواندن کنید، امروزه با ورود کامپیوترهای جیبی به بازار این دسترسی راحت‌تر شده و طرفداران این کتاب‌ها رشد چشمگیری داشته‌اند.

کتاب مجازی در ایران

امروزه کتاب‌های مجازی در ایران روز به روز بیشتر می‌شوند، ایرانیان حدوداً 10سال پیش به فکر راه‌اندازی شبکه‌های مجازی فروش و عرضه کتاب افتادند. امروزه می‌توان مجموعه وسیعی از کتاب‌های مورد نیاز را روی سایت‌ها و شبکه‌های اینترنتی پیدا کرد، حتی بسیاری از کتاب‌های نایاب امروزه در سایت‌های اینترنتی به مخاطبان عرضه می‌شوند. این کتاب‌ها شامل شعر، داستان، کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های فلسفی و... هستند که روزبه‌روز با زیاد شدن کاربران اینترنتی بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود.

امروزه می‌توان مجموعه وسیعی از کتاب‌های مورد نیاز را روی سایت‌ها و شبکه‌های اینترنتی پیدا کرد، حتی بسیاری از کتاب‌های نایاب امروزه در سایت‌های اینترنتی به مخاطبان عرضه می‌شوند.

 یکی از بزرگ‌ترین کتابفروشی‌های مجازی ایران، بخوان دات کام (bekhan.com) امروزه با حجم وسیعی از کتاب‌ها با موضوعات مختلف کاربران فراوانی دارند، دیگر کتابخانه مجازی ایران آشیان است (bookashian.com) که تعداد کتاب‌های خود را 6669 اعلام کرده است. رشد این کتابفروشی‌ها در ایران به حدی بوده که خیلی از مراکز دولتی و ناشران به فکر راه‌اندازی کتابخانه مجازی و فروش کتاب افتادند و فقط کتاب‌های مربوط به خودشان را عرضه می‌کنند مثلا متن کتاب‌های شهید مطهری توسط سایت www.motahari.org عرضه می‌شود.

با یک کلیک کتاب بخرید

چگونه کتاب اینترنتی بخوانیم و بخریم؟

بعضی از کتابخانه‌های اینترنتی به کاربران خود اجازه می‌دهند که به صورت مجانی از لیست و فهرست کتاب‌هایشان استفاده کنند اما بعضی دیگر از کتاب‌فروشی مجازی هستند و کتاب‌های خود را به کاربران می‌فروشند که اتفاقا فروش خوب و بالایی دارند. کتاب‌ها در قالب pdf به کاربران عرضه می‌شود. کاربران و خریداران با ورود به کتابفروشی یا کتابخانه مجازی می‌توانند در قسمت جست‌وجو نام کتاب مورد نظر خود را وارد کنند و به راحتی به آن دسترسی پیدا کنند. بعضی از این سایت‌ها امکان جست‌وجو را گسترش داده‌اند یعنی با طبقه‌بندی کتاب‌ها بر اساس محتوا، نام نویسنده، ناشر اثر به کاربر این امکان را می‌دهند که راحت‌تر به کتاب موردنظر خود برسند. در معرفی هر کتاب عکس روی جلد آن به نمایش درمی‌آمد و علاوه بر مشخصات، فهرست آن هم در اختیار کاربر قرار می‌گیرد. اگر از کتابفروشی اینترنتی خرید می‌کنید سایت مورد نظر به شما سبد خرید می‌دهد و شما می‌توانید کتاب‌های مورد نظر را در سبد خرید خود قرار دهید و بعد از آن پنجره‌ای رو به شما باز می‌شود و با وارد کردن اطلاعات شخصی خود و ساعت و زمانی که مایل به تحویل کتاب هستید را مشخص می‌کنید، کتابفروشی‌های اینترنتی یا از طریق پست یا به وسیله پیک موتوری کتاب را به منزل شما می‌رسانند. فکر کنید که شما برای خرید یک کتاب لازم نیست از سر تا ته انقلاب پیاده بروید و فقط با کلیک کردن می‌توانید آن را دریافت کنید اما مشکلاتی هم وجود دارد که یکی از آن‌ها کمبود این کتابفروشی‌ها در شهرستان‌هاست البته بسیاری از این کتاب‌فروشی‌ها امروزه با پست کتاب‌ها را به شهرستان‌ها هم ارسال می‌کنند اما در مدت زمان طولانی‌تر.

آیا بازار کتابفروشی‌ها کساد می‌شود؟

این سوال مهمی است، امروزه همه جا حرف از این است که بازار کتاب با رکود مواجه شده و کتابفروشی‌ها روزبه‌روز کمتر می‌شوند و آن‌هایی که سال‌ها قدمت دارند به‌دلیل رکود بازار مجبور به بستن کتابفروشی‌هایشان می‌شوند و این درحالی است که کتابفروشی‌های اینترنتی روز به روز پررونق‌تر می‌شوند و بازارشان داغ می‌شود. اما کتابفروشی‌ها مشتریان خودشان را دارند، کم نیستند افرادی که ترجیح می‌دهند میان قفسه‌های کتابفروشی‌ها قدم بزنند، کتاب‌ها را در دست بگیرند ورق بزنند و از میان آن‌ها کتاب مورد نظرشان را انتخاب کنند. سراغ یکی از کتابفروشی‌های معروف تهران رفتیم و فروشنده این کتابخانه درباره کتابفروشی‌های مجازی و تاثیر آن‌ها بر کار کتاب‌فروش به ما گفت:« این کتاب‌فروشی‌ها باعث شده خوانندگان تنبل شوند، دیگر افراد برای خریدن یک کتاب به کتابفروشی نمی‌آیند و ترجیح می‌دهند در منزلشان بنشیند و کتاب را دم در خانه‌شان دریافت کنند، به همین دلیل خیلی از کتابفروشی ها تلاش می‌کنند خودشان امکان خرید اینترنتی یا حتی تلفنی را ایجاد کنند.»

بخش کتاب و کتاب‌خوانی تبیان






تاریخ : دوشنبه 90/5/17 | 1:20 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

من، پس از سال ها فکر کردن و با مشکلات دست و پنجه نرم کردن و انحرافات بسیارى از مدرسه ها و دبیرستانها را مشاهده کردن، ارتباطات تلفنى و ارتباطات نزدیک بین دختران و پسران کمتر از 16 ـ 17 را دیدن و شنیدن، از این گونه رفتارها، رنج مى برم . و از شما طلب یاری و مشورت دارم .


 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی

محضر مرجع عالى قدر، حضرت آیت الله العظمى صافى گلپایگانى

 

با عرض سلام خدمت شما

جوانان در عین حالى که شب و روز به زندگى دنیوى مشغول هستند، در باطن ذات و نفس خویش نیز زندگى [مرموز]و پوشیده اى دارند و اگر چه توجهى به آن زندگى ندارند و آن را به کلّى فراموش کرده اند، لیکن با داشتن روح و افکار و عقاید حَقّه، اخلاق پسندیده و اعمال شایسته مى توانند سبب استکمال و ترقّىِ روحانى خود گردند و سعادت و کمال خود را فراهم سازند، در صورتى که اکثر جوانها با عقایدى باطل و اخلاق زشت و اعمالى[ناشایست] باعث نقصان، شقاوت و انحراف نفسانى خود شده اند و به آن مشغول هستند.به عقیده من باید این قشر از افراد را راهنمایى کرد و آنها را در صراط مستقیم، تکامل بخشید تا جوهر ذات و حقیقتش پرورش و تکامل یافته و به عالم روحانیت صعود و رجوع پیدا کند و اگر آنها تمام کمالات روحانى و اخلاق پسندیده انسانى را فداى ارضاى قواى حیوانى کنند و اسیر خواسته هاى نفسانى شوند و به صورت حیوانى هوسران، کامجو و یا دیوى درنده و خونخوار در آیند، چنین کسانى از صراط مستقیم تکامل انحراف یافته و در وادیهاى هلاکت سرگردان خواهند شد. در صورتى که در حال حاضر، حتى دختران محصّل، در مدرسه هاى راهنمایى، نه دبیرستان[ها] و نه دانشگاه ها، در مدرسه هاى راهنمایى، دختران و پسران، در وادی هاى شقاوت سرگردانند و عده معدودى که در این مسیر قرار نگرفته اند و سعى دارند جوهر ذات و انسانیت شان را کامل کنند . تحت تأثیر عده اى زیاد از آنهایی که راه مستقیم دیانت را هم فراموش کرده قرار گرفته و جز زندگى سخت و سقوط در هاویه جحیم، سرنوشتى نخواهند داشت.ما از بسیارى از این رویدادها غافلیم.

محیط ها، مدرسه ها و خانواده هاى سالم یا فاسد، در تربیت نسل جوان، مؤثر است. در گذشته، محیط یک جوان، یک کوچه یا یک روستا یا یک شهر و بازار بود، امّا امروز محیط تربیت جوان و نوجوان، تمام جهان است البته این پیچیدگیها و وسعت تضارب افکار و توسعه میدان مخاطرات به این معنا نیست که تصور کنیم چاره نمى توان اندیشید و جوانان و نوجوانان را نمى توان در مسیر صحیح، هدایت کرد و غرایز آنها را در راه سعادت خودشان، فعال نمود

درجوّى که هر نوجوان دختر و پسرى با فردى از جنس مخالف دوست است و مدام با او در ارتباط است قرار مى گیرند، تحت تأثیر این گونه افراد قرار گرفته، مسیر انحراف را پیشه خود مى گردانند و کسى پیدا نمى شود و به کسى هم اطمینان پیدا نمى کنند که با او مشورت کنند و راه صحیح را از او طلب کنند (حتى با پدر و مادر خود).

و بالاخره من، پس از سال ها فکر کردن و با مشکلات دست و پنجه نرم کردن و انحرافات بسیارى از مدرسه ها و دبیرستانها را مشاهده کردن، ارتباطات تلفنى و ارتباطات نزدیک بین دختران و پسران کمتر از 16 ـ 17 را دیدن و شنیدن، از این گونه رفتارها، رنج مى برم و از این گونه مسایل بدین نتیجه رسیدم که هر قدر نونهالان اجتماع از نظر فکر و شجاعت تقویت گردند ولى از نظر ایمان و اخلاق نیرومند نباشند، دیو مفاسد خیلى زود آنها را  متلاشى مى کند و علت اصلى آن، خود پدران و مادران هستند و بدین ترتیب به عنوان واکسینه اى فکرى، لزوم بحث از اخلاق و مفاسد و راه مبارزه با آنها، ضرورى به نظر رسید که با شما مشورت کنم و از شما طلب کمک کنم. خواهش مى کنم مرا راهنمایى کنید، حتّى با فرستادن کتابى در این زمینه.اگر من بخواهم، با یارى خدا و کمک شما با این گونه انحرافات نوجوانان و جوانان، تا اندازه اى حتى محدود، در مدرسه و یا دبیرستانى مبارزه کنم، از طریق انتشار اعلامیه هایى در این زمینه، چگونه مى توانم موفق باشم؟

بى توجه بودن نسبت به این نامه یعنى بى توجهى به نسل جوان و جامعه امام زمان، عجل الله تعالى فرجه الشریف، یعنى بى توجهى به اسلام و قرآن.منتظر نامه پر مهر و محبت شما هستم. خواهش دیگرى که از شما دارم این است که چون به ماه مبارک و پر فیض رمضان، نزدیک هستیم، خیلى سریع نظر خود را در نامه اى که مى فرستید، مکتوب فرمایید.

 التماس دعا

پاسخ ایت الله صافی گلپایگانی

آیت الله صافی گلپایگانی

نامه مفصل و مشحون به مطالب ارزنده و دلسوزى براى نسل جوان و در لفظى دیگر، دلسوزى براى جامعه و براى اسلام عزیز و فرزندان اسلام، واصل شد. بسیار موجب امیدوارى و خوشنودى گردید.

تأخیر در جواب بواسطه کثرت مشاغل، مراجعات و مسایل کتبى و شفاهى است که باید به همه جواب داده شود و همانطور که مرقوم داشته اید چنین نیست که نویسنده نامه باید از مسؤولین یا رییس یک سازمان و ارگان باشد تا جواب داده شود، معاذالله انشاءالله در جواب ها بیشتر توجه به انجام وظیفه و کمک به نشر معارف اسلام و مکتب اهل بیت، علیهم السلام، و بالا بردن سطح آگاهیهاى جامعه و خصوص نسل جوان است.

مسأله یا مسایل جوانان مسایلى هستند که همواره مورد توجه آگاهان، مربّیان جامعه و هادیان فکر و اندیشه و بخصوص مکتب انبیا، علیهم السلام، و بالاخص، مکتب اسلام بوده و هست.

اصلاحات، سازندگی ها، آینده بینى هاى اقتصاد، سیاست ایمان و عقیده، همه روى این قشر تمرکز حسّاس دارد چه آنهاییکه اَغراض فاسده و مقاصد شخصى و قصد افساد و انحراف جامعه را دارند و چه آنهاییکه قصد اصلاح و سالم سازى و خیر و سعادت مردم را دارند، روى این طبقه جوانان و نوجوانان سرمایه گذارى مى کنند.

روحیات جوانان براى عمل و فعالیت و قدم به پیش بودن و ترقّى و تکامل، آماده است، چنانکه براى سقوط و افتادن در منجلاب انحراف هاى گوناگون و فساد اخلاق نیز آماده اند.

سخن در مباحث مربوط به جوانان و عوامل مؤثر در رشد و کمال و یا سقوط و انحطاط آنها و اشباع درست غرایز و خواسته هاى آنان نیاز به نوشتن رساله ها و کتاب ها دارد.

در عصر ما بواسطه گسترش ارتباطات و وسایل سمعى و بصرى و طبع و نشر افکار و آرا و تبلیغات مستقیم یا غیر مستقیم، مسایل جوانان، بسیار گسترده و پیچیده گردیده که سالم ماندن یک جوان نیاز به مراقبت ها و خصوص مجاهدت و تلاش فراوان خود فرد دارد که با آگاهى از اوضاع مختلفى که به عنوان سیاست، اقتصاد، مکتب هاى فکرى و مسایل جنسى آنها را و سعادت و سلامت روحشان را هدف قرار داده از خود مواظبت کنند، مجلاّت، روزنامه ها، رادیو و تلویزیون و انواع فیلم ها در تمام دنیا از مهمترین عواملى هستند که روى جوانان کار مى کنند و جوامع بشرى را به سوى سعادت یا شقاوت، سیر مى دهند.

باید تبلیغات صحیح روى جوانها فراگیرتر و کاملتر انجام شود باید مشکلات جوانها را شناسایى کرد و مدیریت جامعه، مسؤولین بهسازىِ اخلاق، پدر و مادر و اشخاص و افراد، همه به طور جمعى و فردى در حلّ آنها اقدام نمایند

 

 

این وسایل، جوانان شهرنشین و جوانان روستایى و همه و همه را شامل مى شوند و حتّى لباس و ژست کارگردانان برنامه هاى تلویزیونى نیز، پسر و دختر را در همه جا، حتى در دورترین نقاء زیر تأثیر خود قرار مى دهند البته در ساختن یک جوان سالم و مسلمان، محیط خانه، خانواده، محیط مکتب، مدرسه، آموزشگاه و محیط جامعه، همه مؤثرند و همانطور که قرآن کریم مى فرماید: «وَالْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِاِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِى خَبُثَ لایخْرُجُاِلاّ نَکدا»(اعراف آیه 58) ؛ سرزمین خوب گیاه آن به فرمان پروردگارش می روید ، و زمین بد جز اندک ، گیاهی از آن پدید نمی آید.

 

 

محیط ها، مدرسه ها و خانواده هاى سالم یا فاسد، در تربیت نسل جوان، مؤثر است. در گذشته، محیط یک جوان، یک کوچه یا یک روستا یا یک شهر و بازار بود، امّا امروز محیط تربیت جوان و نوجوان، تمام جهان است البته این پیچیدگیها و وسعت تضارب افکار و توسعه میدان مخاطرات به این معنا نیست که تصور کنیم چاره نمى توان اندیشید و جوانان و نوجوانان را نمى توان در مسیر صحیح، هدایت کرد و غرایز آنها را در راه سعادت خودشان، فعال نمود.

با تمام این اشکالات، راههاى سالم سازى جامعه و پرورش افکار و تربیت اسلامى جوانان نیز، به موازات این دشواریها زیاد شده و از جمله، رشد آگاهى جامعه و خود جوانها نیز براى سالم سازى، زمینه تأثیر تبلیغات مثبت و مفید را فراهم تر نموده است.

بنابراین باید تبلیغات صحیح روى جوانها فراگیرتر و کاملتر انجام شود باید مشکلات جوانها را شناسایى کرد و مدیریت جامعه، مسؤولین بهسازىِ اخلاق، پدر و مادر و اشخاص و افراد، همه به طور جمعى و فردى در حلّ آنها اقدام نمایند.

آیت الله صافی گلپایگانی

همین مسأله مشکل جنسى را که تذکر داده اید، دین مقدس اسلام بسیار مهمّ دانسته، به حلّ آن تشویق و ترغیب کرده، ازدواج را در جامعه اسلامى از بنیانهاى بسیار مقدس و محبوب خدا معرفى نموده و تا آنجا آن را حلاّل مشکلات جوانان شمرده، که فرموده اند: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اَحْرَزَ نِصْفَ دینِهِ» و سعى در انجام آن را بین دو نفر، بقدرى موجب اجر و ثواب معرفى کرده اند که به هر قدمى که شخص براى رفع این مشکل، از زندگى کسى بردارد یا کلمه اى که بگوید، ثواب یک سال عبادت، که شب هایش را به نماز و روزهایش را به روزه بسر برده باشد، مقرر شده است.

در رشته هاى دیگر، تعالیم عالیه اسلام، همگان و بخصوص جوانان را تا حدّ ممکن بیمه مى سازد و از آسیب پذیرى دور مى نماید.

طبع و نشر مقالات، مجلاّت، روزنامه ها، رمانها، فیلمها و برگزارى بازیها، مسابقاتِ فسادانگیز، مطالعه، دیدن، نقل و گفتن آنها و گرایش به لهو، لعب و موسیقى و قمار، سرگرمى هاى مضرّه، مجالست ها، همنشینى، مصاحبت با اشخاص فاسد الاخلاق، همه را، ممنوع فرموده سلامتى، مانند اینکه براى سلامت بدن و حفظ سلامتى و بهداشت، هم اسلام و هم تعالیم بهداشتى، بسیارى از کارها و خوردنی ها و آشامیدنی ها را ممنوع کرده اند و از سوى دیگر نشر و طبع مقالات و کتاب هاى مفید و پرورش دهنده عقل، فکر، روح و اشعار و تفریحات سالم، سازنده و مجالست و مصاحبت هاى گوناگون را تشویق و ترغیب فرموده اند و از بیکارى و بطالت که خود نیز، خواه قهرى و غیر اختیارى یا اختیارى باشد، نظر به مشکلاتى که مى آفریند، سخت نکوهش شده و از کار و عمل و تلاش و فعالیت، مدح و ستایش شده است.

به عقیده ما، همه راه حل ها را، اسلام بیان فرموده است، و اگر نگوییم همه، اغلب مشکلات، براى پیاده نشدن این راه حل ها است.

یک جامعه اسلامى جامعه اى است که موجبات سعادت جوانان و نوجوانان، در حد ممکن در آن فراهم شده و از اسباب و وسایل انحراف پیراسته و منزّه باشد.

بنابراین همه باید اقدام کنیم، چه آنهایى که مدیریت هایى در جامعه دارند و بخصوص، آنهایى که بر وسایل تبلیغىِ سمعى و بصرى، به عنوان امین، برگزیده شده اند، باید حفظ این امانت را که از اعظم امانات است، بسیار مهم بدانند و کوتاهى در آن را از بدترین خیانت ها به مردم، اسلام، کشور و به جامعه بدانند باید افراد مهذّب، آگاه و ظاهرالصّلاح، در همه پستهاى این کارها، گمارده شوند.

مطبوعات و جراید، همه و همه وظایف شان سنگین است. این گونه که بسیارى تلقى مى کنند، نیست. باید جوانان را با مساجد یا مجالس وع0و هشدارهاى اخلاقى، با مطالعه کتاب هاى آموزنده و صحیح دینى، با تواریخ سودمند، با تفسیر قرآن مجید، با مجالس دعا در خط صلاح و فلاح و رستگارى نگاه داشت و خودِ آنها هم که بیشتر آگاه و متوجه هستند، باید در خطّ اصلاح خود و هم سنّ و سالان خود تشریک مساعى و بذل فداکارى و کوشش کنند.

باید اخلاق اسلامى، زهد، آزادگى، پارسایى، قناعت، شجاعت و خودشناسى را به آنها آموخت که بدانند خود را به هر جریان و هر وضع نفروشند.

و این کلامِ معجزْ نظامِ امیرالمؤمنین، علیه السلام، را همیشه مقابل چشم دل خود قرار دهند:

«اَلا حُرٌّ یدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لاَِهْلِها اِنَّهُ لَیسَ لاَِنْفُسِکمْ ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةَ فَلاتَبیعُوها اِلاَّ بِها»، تا بدانند که انسان بالاتر از این است که اسیر شهوات، مادیات، افکار و اعمال شیطانى شود و مثل این اشعار را که:

«تن آدمى شریف است به جان آدمیت         نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

طیران مرغ دیدى تو ز پاى بند شهوت            بدر آى تا ببینى طیران آدمیت»

زمزمه نمایند.

بحمدالله در معارف شیعه و فرهنگ غنى ما، بیش از آنچه تصور شود، به جوانان و پسران و دختران، ارایه طریق شده است آیات قرآن کریم، آن همه احادیث شریفه و این دعاهاى انسان ساز عالیة المضامین و این کتاب ها و اشعار و مقالات.

مطبوعات و جراید، همه و همه وظایف شان سنگین است. این گونه که بسیارى تلقى مى کنند، نیست. باید جوانان را با مساجد یا مجالس وع0و هشدارهاى اخلاقى، با مطالعه کتاب هاى آموزنده و صحیح دینى، با تواریخ سودمند، با تفسیر قرآن مجید، با مجالس دعا در خط صلاح و فلاح و رستگارى نگاه داشت و خودِ آنها هم که بیشتر آگاه و متوجه هستند، باید در خطّ اصلاح خود و هم سنّ و سالان خود تشریک مساعى و بذل فداکارى و کوشش کنند

باید جوان ها را به این فرهنگ غنى متوجه کرد تا بخوانند و هم عظمت دین خود را بدانند و فرهنگ دینى اسلام را بشناسند و هم خود را بسازند، جوان ها و همه را باید به حسابرسى و محاسبه اعمال راهنمایى کرد تا همیشه در مقام تحصیل ترقى و کمال، بیشتر باشند.

بالاخره آقاى محترم جوان عزیز نوزده ساله که الحمدلله از این همه آگاهى و دانایى برخوردارید و شمّه اى از آن را در این نامه به قلم آورده اید!

من به شما تبریک عرض مى کنم و از خداوند متعال مى خواهم که مثل شما را، که در جوانان و نوجوانان مسلمان، زیاد است، زیادتر و بیشتر بفرماید.

شما جوانان، آینده اسلام هستید عظمت اسلام، شوکت اسلام مرهون تلاش و رشد و آگاهى شما است. همه از شما انتظار دارند، اسلام از شما انتظار دارد و قرآن کریم به انتظار شما است و حضرت بقیة الله، مولانا المهدى، ارواح العالمین له الفداء، از شما انتظار دارد بیشترین یاوران آن حضرت، از شما جوانان مسلمان و متعهد خواهند بود.

عزیزان من! اگر ما در اداى وظایف خود نسبت به شما قصور یا تقصیر داریم، شما به نفس خود اعتماد کنید و با توکل به خدا در دین، ایمان، تقوا، سعى و عمل، ثبات قدم نشان بدهید، قدم به جلو بردارید و به جلو بروید و فقط عزّت اسلام، سیاست مسلمین، رضاى خداوند و خوشنودى حضرت ولى عصر، ارواحنا فداه، و تأمین رفاه و آسایش خلق و خدمت به مردم را وجهه همت قرار دهید!

خدا یار و یاور شما!

«قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَى اللهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَالمؤمِنُونَ».

با التماس دعا






تاریخ : دوشنبه 90/5/17 | 1:19 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

اسلام به ما آموخته که تا می توانید از دیگران چیزی نخواهید و تنها خواسته های خود را از خداوند طلب کنید. چرا که ابراز نیاز به دیگران جایگاه انسان را تنزل می دهد و گاه به آبروی انسان نیز لطمه وارد می کند.

 


 

 

کمک دست

امیر مومنان على علیه السلام در این باره می فرماید:

التَّقَرُّبُ إلى اللّهِ تعالى بمَسألَتِهِ و إلى الناسِ بتَرکِها(غرر الحکم، ص 199)؛ مقرّب شدن نزد خداوند متعال با درخواست کردن از اوست و مقرّب شدن نزد مردم، با ترک درخواست از آنان.

با این وجود گاهی هم انسان مجبور می شود در سایه درخواست از خدا، از بندگان او هم درخواست هایی داشته باشد و از آنان برای کارهای خود، طلب مساعدت کند. اما در این صورت نیز باید مراقب باشد که نیاز خود را به هر کسی عرضه نکند و آبروی خود را به تاراج نسپارد. امام علی علیه السلام می فرماید:

ماءُ وَجهِکَ جامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤالُ فَانظُرْ عِندَ مَن تُقطِرُهُ(نهج البلاغة، حکمت 346)؛ آبروى تو، یخِ منجمد است و سؤال و خواهش، آن را قطره قطره مى چکاند. پس، بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى چکانى.

بنابراین حتی اگر مجبور شدیم که درخواستی از دیگران داشته باشیم، باید شخصیت او را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و از هر کسی طلب یاری نکنیم. روایات اهل بیت به ما می آموزند که از افراد ذیل نباید یاری طلبید:

 

1ـ دشمن

هیچ عاقلی به خود اجازه نمی دهد که دستان امیدش را در مقابل دشمنش دراز کند و از او کمک بخواهد. چرا که یاری طلبیدن از دشمن، جدای از آنکه بر حیثیت انسان لطمه وارد می کند، بسیار پرخطر است و ممکن است نتیجه ای عکس داشته باشد و بهانه ای برای پیاده کردن اهداف شوم دشمن گردد.

امام علی علیه السلام می فرماید:

 

آبروى تو، یخِ منجمد است و سؤال و خواهش، آن را قطره قطره مى چکاند. پس، بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى چکانى

به خصوص اگر دشمنی دشمن، ریشه در اعتقادات دو طرف داشته باشد که در این صورت حیثیت و آبرو نقش بیشتری خواهد داشت و انگیزه مخالفت دشمن بسیار بیشتر خواهد بود. امام صادق علیه السلام می فرماید:

شِیعَتُنَا مَنْ ... لَا یَسْأَلُ عَدُوَّنَا وَ إِنْ مَاتَ جُوعاً(الکافی، ج 2، ص 239)؛ شیعه ما کسى است که اگر از گرسنگی بمیرد، از دشمن ما چیزى نمی خواهد.

 

2ـ تبهکار و فاجر

آموزه های دینی، ارتباط با گنهکاران و تبهکاران را به شدت نهی کرده اند و ما را به همنشینی با مومنان راهنمایی می کنند. در این میان درخواست از فاسقان و فاجران نیز امری نکوهیده برشمرده شده است. چرا که تبهکار، هیچگاه به دیگران رحم نمی کند و در پی برطرف کردن حاجت دیگران نخواهد بود. چنین کسی تنها به فکر این خواهد بود که از هر موقعیتی کلاهی برای خود بدوزد و استفاده ای برای لذت های پوچ خود ببرد. امام جواد علیه السلام می فرماید:

مَن أمَّلَ فاجِرا کانَ أدنى عُقُوبَتِهِ الحِرمانُ(کشف الغمّة، ج 2، ص 350)؛ هر کس به فاجر و نابکار امید بندد، کمترین سزایش ناکام شدن است.

بنابراین هیچ وقت نباید به چنین آدمی اعتماد کرد و از او یاری طلبید.

مومنان علی علیه السلام در این باره می فرماید:

مبادا از صاحبان دستهاى خشک(بى خیر) و چهره هاى در هم کشیده، بخششى بخواهى و(حتى) یک پول سیاه بگیرى؛ زیرا این افراد اگر چیزى بدهند، منّت مى گذارند و اگر ندهند رنجور سازند

3ـ بخیل و بداخلاق

هیچ کس حق ندارد حیثیت و اعتبار خود را به بهانه های واهی بر باد دهد و با دستان خود آبروی چندین و چند ساله خود را به زیر پای دیگران لگد مال کند. چرا که آبروی انسان یکی از گنجینه هایی است که خداوند به او اعطا کرده. یاری خواستن از برخی از افراد هم ضربه ای جدی به حیثیت و آبرو انسان وارد می کند. امیر مومنان علی علیه السلام در این باره می فرماید:

إیّاکَ و طَلَبَ الفَضلِ و اکتِسابَ الطَّساسِیجِ و القَرارِیطِ مِن ذَوِی الأکُفِّ الیابِسَةِ و الوُجوهِ العابِسَةِ؛ فإنّهُم إن أعطَوْا مَنُّوا و إن مَنَعُوا کَدُّوا. (بحار الأنوار، ج 93، ص 16ظ )

مبادا از صاحبان دستهاى خشک(بى خیر) و چهره هاى در هم کشیده، بخششى بخواهى و(حتى) یک پول سیاه بگیرى؛ زیرا این افراد اگر چیزى بدهند، منّت مى گذارند و اگر ندهند رنجور سازند.

 

4ـ کسی که دست رد به سینه می زند

کسی که نیاز خود را به دیگران ابراز می کند، در پی آن است تا نیازش بر طرف گردد. بنابراین عاقلانه آن است که دست کمک به سوی کسانی که معمولا دست رد به سینه دیگران می زنند و عادت به گره گشایی از دیگران ندارند، دراز نکند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:

لا تَسألْ مَن تَخافُ أن یَمنَعَکَ(أعلام الدین، ص 3ظ 4)؛ از کسى که مى ترسى دست رد به سینه ات زند، چیزى مخواه.

آموزه های دینی، ارتباط با گنهکاران و تبهکاران را به شدت نهی کرده اند و ما را به همنشینی با مومنان راهنمایی می کنند. در این میان درخواست از فاسقان و فاجران نیز امری نکوهیده برشمرده شده است. چرا که تبهکار، هیچگاه به دیگران رحم نمی کند و در پی برطرف کردن حاجت دیگران نخواهد بود. چنین کسی تنها به فکر این خواهد بود که از هر موقعیتی کلاهی برای خود بدوزد و استفاده ای برای لذت های پوچ خود ببرد

5ـ ناآزموده و نابلد

هر کاری اگر قرار باشد به نتیجه برسد باید به دست کاردان همان فن سپرده شود. بنابراین انسان عاقل هم اگر نیازی پیدا کرد، باید کار خود را به کاردان و آزموده آن بسپارد و از اعتماد به نابلد بپرهیزد. از امیر مومنان نقل شده که فرمود:

لا شَیءَ أوجَعُ مِنَ الاِضطِرارِ إلى مسألَةِ الأغمارِ(غرر الحکم، ح 1ظ 744)؛ چیزى دردناکتر از این نیست که انسان، ناچار شود از افراد نا آزموده و نابلد، چیزى بخواهد.

 

6ـ فرومایه و تازه به دوران رسیده

یکی دیگر از مواردی که در صورت یاری طلبیدن به حیثیت انسان ضربه خواهد زد و در اکثر موارد نتیجه ای هم در پی نخواهد داشت، درخواست از فرومایگان و تازه به دوران رسیدگان است. پیامبر خدا در این باره می فرماید:

پول

یا عَلِیُّ، لَئن اُدخِلَ یَدِی فی فَمِ التِّنِّینِ إلى المَرْفَقِ أحَبُّ إلَیَّ مِن أن أسألَ مَن لَم یَکُن ثُمَّ کانَ(من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 373)؛ اى على! اگر دست خود را تا آرنج در دهان افعى کنم، برایم خوشتر است تا از تازه به دوران رسیده چیزى بخواهم.

بزرگی می‌گفت سالها پیش گذرم به یک دستشویی بین راهی افتاد. دم در دستشویی فردی نشسته بود و چند آفتابه پر از آب کنار خودش گذاشته بود. رفتم یکی از آنها را بردارم که با چوب دستیش بر روی آن زد و گفت: این را برندار. آن را که من می‌گویم بردار. گفتم: چه فرقی می‌کند. گفت: فرقش این است که من می‌گویم!

امیر مومنان علی علیه السلام نیز در این باره می فرماید:

فَوْتُ الحاجَةِ أهوَنُ مِن طَلَبِها إلى غَیرِ أهلِها(نهج البلاغة، حکمت 66)؛ با نیازمندى به سر بردن، آسانتر است از دست نیاز به سوى نااهل دراز کردن.

مقصود از نااهل، همان فرومایگان و تازه به نعمت رسیده هاى بی ریشه‏اند. دست نیافتن به حاجت به این دلیل آسانتر است که غالبا درخواست از نااهلان بی ‏نتیجه است و علاوه بر غم از دست رفتن حاجت، اندوه خوار شدن در برابر فرومایه را نیز درپی خواهد داشت.






تاریخ : دوشنبه 90/5/17 | 1:17 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

 

حجاب زن

 


 

 

 

 

باید به این نکته توجه کرد  که پوشش دینی بانوان، از اختراعات آیین اسلامی نیست، بلکه ریشه در تاریخ دارد. به گفته ویل دورانت: (قوم یهود و ایرانیان قدیم، حجاب را برای بانوان یک نوع کرامت و شرافت، و از واجبات دینی می‌دانستند).[تاریخ تمدن، ج 1، ص 233; برای مطالعه بیشتر، به کتاب مسئله حجاب شهید مطهری مراجعه شود.] اما اسلام، پوشش و حجاب را برای شبه جزیره عربستان به ارمغان آورد.

 


 

 

واژه حجاب و مشتقّات آن، هفت بار در قرآن کریم تکرار شده و در تمام موارد، به معنای پرده و مانع است.

آیات متعدد قرآن، حجاب از حدود الهی است و کسی که به این مسئله توجهی ندارد و آن را رعایت نمی‌کند در حقیقت به قرآن و اولیاء خدا دهن کجی می‌کند.

 

دلایل وجوب حجاب

مراجع عظام و عالمان اسلامی برای وجوب پوشش بانوان به قرآن، سنت پیامبر(ص)، روایات معصومان و سیره زنان مسلمان (سیره مسلمین) استناد کرده‌اند که به مواردی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الف ـ حجاب در قرآن

1 ـ (قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ؛ به مردان مؤمن بگو: چشمانشان را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و کانون عفت خویش را حفاظت نمایند. این عمل برای آن‌ها پاکیزه‌تر است. تحقیقاً خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است. )[نور ، آیه 30 ]

زن نباید زینت خود را ظاهر سازد، مگر در دو مورد: یک استثنا در مورد خود زینت است، یعنی مگر بعضی از زینت‌ها و به تعبیر قرآن، زینت ظاهر، و استثنای دوم در مورد افراد است; یعنی مگر برای بعضی از طبقات که غیر شوهر او هستند; مانند پدر پسر، برادرزادگان، خواهرزادگان، فرزندان شوهر و چند طبقه دیگر. [مرتضی مطهری، همان، ص 90.]

 

 

چشم چرانی و نگاه به نامحرمان از آفات مهم ایمان است و غالباً مردان گرفتار آن هستند و زنان نیز تشویق می‌شوند.

 

در ادامه آیه، به ضرورت حجاب زن پرداخته و می‌فرماید: (وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ ّ… ;[همان، آیه 31.] به بانوان با ایمان بگو: چشم‌های خود را از نگاه به اجنبی فرو پوشند و دامن خویش را (از آلودگی) پاک نگه دارند و زینت و جمال خود را جز آنچه که به طور طبیعی نمایان است، از نامحرمان بپوشانند. و مقنعه و روسری خویش را بر روی سینه‌ها افکنند و زینت و مواضع زیبایی‌ها را جز برای شوهران خود نمایان نسازند و…. )

مطابق آیه، زن نباید زینت خود را ظاهر سازد، مگر در دو مورد: یک استثنا در مورد خود زینت است، یعنی مگر بعضی از زینت‌ها و به تعبیر قرآن، زینت ظاهر، و استثنای دوم در مورد افراد است; یعنی مگر برای بعضی از طبقات که غیر شوهر او هستند; مانند پدر پسر، برادرزادگان، خواهرزادگان، فرزندان شوهر و چند طبقه دیگر. [مرتضی مطهری، همان، ص 90.]

2 ـ (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ [جلباب، پیراهن یا جامه گشاد شبیه چادر و عبای عربی را گویند; المنجد، ماده جلباب.] ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ;[احزاب (33) آیه 59.] ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زن‌های مؤمنان بگو که چادر خویش را بر خود فرو پوشند. این کم‌ترین چیزی است تا به عفت شناخته شوند و از تعرض و آزار افراد هوسران محفوظ بمانند. )

دامن زدن به شهوات و هوس‌های خفته مرده، در واقع افروختن و شعله‌ور ساختن آتشی است که نوعاً زن‌ها در آن خواهند سوخت و یا به ابتذال و سقوط شخصیت آنان منجر خواهد گردید

 

 

 

شأن نزول آیه حجاب چیست ؟

اگر به شأن نزول آیات سوره نور توجه کنیم، فلسفه حجاب به طور کامل روشن می‌شود.

ابن مرویه از حضرت علی(ع) بازگو می‌سازد: (جوانی از انصار در مسیر راه، با زنی روبرو گردید که مقنعه خود را پشت گوش‌هایش انداخته و قسمتی از گردن و سینه‌های خود را نمایان ساخته بود. همین طور که با چشمانش زینت‌ها و گام‌هایش را بدرقه می‌کرد، ناگهان صورتش به استخوان بر آمده از دیوار اصابت کرد و خون جاری شد. جوان سوگند یاد کرد با همین وضع خدمت رسول خدا شرفیاب شده، موضوع را بازگو نماید. تا چشم پیامبر به جوان افتاد، متأثر شد و فرمود: این پاداش گناه توست، و بی درنگ این آیه نازل گردید.)[الدر المنثور، ج 5، ص 40.]

واژه حجاب و مشتقّات آن، هفت بار در قرآن کریم تکرار شده و در تمام موارد، به معنای پرده و مانع است. آیات متعدد قرآن، حجاب از حدود الهی است و کسی که به این مسئله توجهی ندارد و آن را رعایت نمی‌کند در حقیقت به قرآن و اولیاء خدا دهن کجی می‌کند

 

 

قرآن در آیه 30 سوره نور، مردان را از چشم چرانی نهی می‌کند و در آیه 31، زنان را از نگاه و عدم رعایت حجاب کامل بر حذر می‌دارد، چون می‌خواهد هم زنان را از بهره کشی مردان از راه چشم و گوش و قوه لامسه باز دارد و هم آنان را از مسابقه پایان ناپذیر در نشان دادن اندام، عشوه گری ها، طنازی ها، آرایشگری‌ها مانع شود تا در نتیجه آن، هوس رانی، تجدد طلبی و نوخواهی را در نهاد مردها زنده نسازند و سرنوشت خود را به فلاکت نیندازند. وانگهی دامن زدن به شهوات و هوس‌های خفته مرده، در واقع افروختن و شعله‌ور ساختن آتشی است که نوعاً زن‌ها در آن خواهند سوخت و یا به ابتذال و سقوط شخصیت آنان منجر خواهد گردید.

 

از نظر منشور جهانی، هر انسانی در اتخاذ عقیده، شغل، مسکن و نوع لباس، آزاد است. هر کشوری لباس ملی خاصی دارد که هر انسانی حرمت آن را پاس می‌دارد و کسی حق تعرض و مزاحمت ندارد

 

 

 

ارزش حجاب

فرانسه و ترکیه و ... در ممنوعیت تحصیل دختران با حجاب اسلامی در دانشگاه‌ها پیشگام شده‌اند.

درِ ورودی یکی از دانشگاه‌های کشور ترکیه ، دختران مسلمان مجبور هستند حجابشان را بردارند وگرنه حق ندارند دانشگاه بروند و تحصیل کنند.

در حالی که از نظر منشور جهانی، هر انسانی در اتخاذ عقیده، شغل، مسکن و نوع لباس، آزاد است. هر کشوری لباس ملی خاصی دارد که هر انسانی حرمت آن را پاس می‌دارد و کسی حق تعرض و مزاحمت ندارد.

اینکه مجبور باشی برای ابتدایی‌ترین حق دنیای امروز -که حق دانستن و تحصیل است- عقیده‌ات را فدا کنی ،درد کمی نیست .

حالا مگر کسی جرأت دارد سر در ورودی دانشگاه‌های ما، به این مانتوهای هر روز کوتاه‌تر از دیروز و آرایش‌های هفت رنگ بگوید بالای چشمتان ابروست؟!

اسلام، طرفدار پرده نشینی نیست، اسلام می‌خواهد زن در حضور مردهای اجنبی، بدن خود را بپوشاند بدون آن که مجبور باشد از اجتماع کناره گیری کند. رعایت پوشش اسلامی در قالب دو اصل (پوشیدگی) و (سادگی)، آثار و نتایج مهمی از لحاظ فردی و اجتماعی در بر دارد

 

 

 

به راستی جوانان ما در جستجوی چه هستند ؟!

فرانس فانون می‌نویسد: (هر چادری که دور انداخته می‌شود، افق جدیدی را که بر استعمارگران ممنوع بود، در برابر او می‌گشاید و بدن زن الجزایری را که عریان شده است، به او نشان می‌دهد و پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امیدهای حمله‌ور شدن اشغالگران ده برابر می‌گردد. هر بار که یک زن کشف حجاب می‌کند، در واقع وجود جامعه الجزایری را بر سیستم دفاعی سست بنیاد، باز و متلاشی شده به اشغالگران اعلام می‌دارد. )[انقلاب الجزایر، ص 210.]

یکی از این راه‌ها، دین زدایی است و از آنجا که یکی از مهم‌ترین عناصر هر دینی، حجاب و عفاف در آن دین است، این‌ها می‌خواهند با گرفتن عفاف از زنان و جوانان مسلمان، اسلام را از ما بگیرند

 

 

اسلام، طرفدار پرده نشینی نیست، اسلام می‌خواهد زن در حضور مردهای اجنبی، بدن خود را بپوشاند بدون آن که مجبور باشد از اجتماع کناره گیری کند. رعایت پوشش اسلامی در قالب دو اصل (پوشیدگی) و (سادگی)، آثار و نتایج مهمی از لحاظ فردی و اجتماعی در بر دارد.

 

 

دین زدایی ، راهی برای جدایی انسان از فطرت خویش

جهان غرب برای جدایی انسان از هویت و خصلت‌های فطری بشر، مجاری و راه‌هایی را انتخاب می‌کند تا بتواند به مقاصد خود برسد.

نماد دین اسلام، حجاب و عفاف زن مسلمان است و اگر آن‌ها موفق شوند این عفاف را از ما بگیرند، آن وقت توانسته اند دین ما را هم سرکوب کنند

 

 

یکی از این راه‌ها، دین زدایی است و از آنجا که یکی از مهم‌ترین عناصر هر دینی، حجاب و عفاف در آن دین است، این‌ها می‌خواهند با گرفتن عفاف از زنان و جوانان مسلمان، اسلام را از ما بگیرند.

 

  

چرا دشمنان برای زدایی به سراغ عفاف زدایی رفته‌اند؟!

نماد دین اسلام، حجاب و عفاف زن مسلمان است و اگر آن‌ها موفق شوند این عفاف را از ما بگیرند، آن وقت توانسته اند دین ما را هم سرکوب کنند .

غربی‌ها برای مبارزه با دین، مبارزه با «نماد» دین را در پیش گرفته‌اند؛ مثلاً در فرانسه قانونی تصویب شد که در آن هیچ نماد دینی نباید در مجامع عمومی تبلیغ شود و حضور متدینان آن دین هم با آن نمادها ممنوع است آن‌ها برای اسلام، حجاب را نماد گرفتند و از حضور زن محجبه در اماکن عمومی جلوگیری می‌کنند. البته این قانون تنها برای مسلمانان به اجرا در می‌آید و از حضور یهودیان و مسیحیان با نمادهای خاص خودشان جلوگیری نمی‌کنند!

در قرآن این مسأله در مورد سلاله ابراهیم (علیه‌السلام) آمده که همه فرزندان نسل او از پیامبران هستند؛ چرا که خداوند خانواده ابراهیم (علیه‌السلام) را پاک و طاهر گردانید و این طهارت نفسانی نسل به نسل در خاندان او جاری گشت با این حساب، خانواده طاهر در تاریخ ماندگار می‌شود

 

 

طهارت را با ابتذال ناپاک نکنیم

دشمن می‌خواهد با رواج ابتذال و ناپاکی، طهارت نسل و نفس را از بین ببرد تا این ناپاکی همین طور نسل به نسل در انسان‌ها ادامه یابد.

حجاب گناه زن اسلام دین شتابان

دشمنان اسلام پی به رابطه طبیعی تغذیه و سلامت نفس برده‌اند و می‌خواهند این ناپاکی و ابتذال را از طریق «رضاع» (شیر مادر) به نسل‌های بعدی هم سرایت دهند تا دیگر پاکی و سلامتی نفس در نسل‌های بعد هم باقی نماند .

در قرآن این مسأله در مورد سلاله ابراهیم (علیه‌السلام) آمده که همه فرزندان نسل او از پیامبران هستند؛ چرا که خداوند خانواده ابراهیم (علیه‌السلام) را پاک و طاهر گردانید و این طهارت نفسانی نسل به نسل در خاندان او جاری گشت با این حساب، خانواده طاهر در تاریخ ماندگار می‌شود .

دشمن از همین نکته گریزان است و تا می‌تواند همه‌ی تلاش خود را برای از بین بردن این ارزش‌ها انجام می‌دهد .

همچنین در قرآن برای حضرت مریم (سلام الله علیها) نیز دو ویژگی ذکر شده است: یکی اینکه تو را متخلق به اخلاق پیامبران کردیم و تو را برگزیدیم؛ یعنی اینکه ایشان را هم رتبه پیامبران قرار می‌دهد و دوم اینکه تو را مطهر و پاک گردانیدیم.

به نظر می‌رسد که این ویژگی از ویژگی اول هم بالاتر است و همین سبب شد تا فرزند او در زمره پیامبران بزرگ قرار گیرد.

 

 

 

 

 


 

 

 

منابع :

بیانات مقام معظم رهبری

خانم دکتر عزت السادات میرخانی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام)

خانم دکتر فائزه عظیم زاده اردبیلی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) و معاون پژوهشی دانشگاه

سایت حوزه






تاریخ : دوشنبه 90/5/17 | 1:16 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

 

چه وقت می‌توان روزه را خورد؟!

 

اندازه مسافت شرعی و حد ترخص

 


 

«مسافت شرعی» و «حد ترخص» دو عنوان فقهی هستند که احکام خاص خود را دارند. مانند این که اگر روزه داری به قصد رسیدن یا عبور از مسافت شرعی از حد ترخص گذشت(1) حکم روزه از او برداشته شده و روزه‌اش باطل می شود و احکام مهم دیگری که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.

 


 

نان و پنیر

قبل از پرداختن به برخی مسائل که این دو عنوان دخالت مستقیم در آن دارند ابتدا باید روشن شود که مسافت شرعی چیست و میزان حد ترخص چقدر است.

 

«مسافت شرعی» چند کیلومتر است؟

«مسافت شرعی»، هشت فرسخ است که نظر مراجع معظم تقلید در تبدیل آن به کیلومتر، قدری با هم متفاوت است. برخی آن را حدود 45 کیلومتر(2) و برخی دیگر در حدود 43 کیلومتر(3) و عده‌ای آن را در حدود 40 کیلومتر (4) می دانند.(5) 

نقطه آغاز این مسافت آخرین نقطه شهر یا روستایی است که فرد در آنجا زندگی می کند و قصد خروج از آنجا را دارد. نقطه پایانی آن هم محل توقف یا ابتدای شهر و روستایی است که فرد قصد مسافرت به آن را دارد؛ اگر این فاصله، حداقل چهار فرسخ شد(رفت و برگشت آن می شود هشت فرسخ) مسافت شرعی محقق شده است.

 

جایگاه کارخانه ها و شهرک های متصل به شهر در این محاسبه

ابتدای مسافت از آخرین محدوده عرفی شهر محاسبه می شود. بنابراین، اگر به نظر اهالی، کارخانه ها و شهرک های اطراف که متصل به شهر هستند جزو شهرند آخر آنها آخرین محدوده عرفی شهر به حساب می‌آید.(6)

نقطه آغاز این مسافت آخرین نقطه شهر یا روستایی است که فرد در آنجا زندگی می کند و قصد خروج از آنجا را دارد. نقطه پایانی آن هم محل توقف یا ابتدای شهر و روستایی است که فرد قصد مسافرت به آن را دارد؛ اگر این فاصله، حداقل چهار فرسخ شد(رفت و برگشت آن می شود هشت فرسخ) مسافت شرعی محقق شده است

«حد تَرَخُّص» چند کیلومتر است؟

محدوده ترخُّص محدوده ای است که از آخرین نقطه عرفی شهر یا روستا شروع می شود و حد نهایی آن محلی است که از آنجا دیوار شهر یا دیوار آخرین خانه های شهر دیده نمی شود و اذان شهر شنیده نمی شود؛ البته به شرطی که مانعی برای دیدن و شنیدن وجود نداشته باشد و اذان نیز بدون بلندگو گفته شود.(7)

برای تبدیل این فاصله به واحد کیلومتر باید عملا در چنین محلی قرار گرفت سپس فاصله ایجاد شده را بر اساس واحد کیلومتر اندازه گیری کرد. بر اساس تحقیق عملی انجام شده(8) این فاصله حدود سه، چهار کیلومتر است.

کسی که قصد سفر به مسافت شرعی را ندارد مثلا تصمیم دارد تا 19 کیلومتری شهر خود برود یا قصد دارد که مثلا به 35 کیلومتری شهر خود سفر کند اما هنوز در شهر است و یا به حد ترخص نرسیده است؛ حق ندارد و نباید نماز را شکسته بخواند یا کاری انجام دهد که روزه اش باطل شود

دو حکم مهم

1. در راه رفتن به سفر

کسی که قصد سفر به مسافت شرعی و یا بیش از آن را دارد(9) وقتی نمازش شکسته و حکم روزه از او برداشته می شود(10) که به حد ترخص برسد و از آن عبور کند. بنابراین:

کسی که قصد سفر به مسافت شرعی را ندارد مثلا تصمیم دارد تا 19 کیلومتری شهر خود برود یا قصد دارد که مثلا به 35 کیلومتری شهر خود سفر کند اما هنوز در شهر است و یا به حد ترخص نرسیده است؛ حق ندارد و نباید نماز را شکسته بخواند یا کاری انجام دهد که روزه اش باطل شود.

محدوده ترخُّص محدوده ای است که از آخرین نقطه عرفی شهر یا روستا شروع می شود و حد نهایی آن محلی است که از آنجا دیوار شهر یا دیوار آخرین خانه های شهر دیده نمی شود و اذان شهر شنیده نمی شود؛ البته به شرطی که مانعی برای دیدن و شنیدن وجود نداشته باشد و اذان نیز بدون بلندگو گفته شود

برخی بر اثر عدم اطلاع از این مسأله صبح روزی که قصد مسافرت به بیش از مسافت شرعی را دارند در خانه خود صبحانه مفصلی خورده و بعد راهی سفر می شوند که این با توجه به حکمی که بیان شد شرعا حرام و موجب کفاره می شود. این افراد تا زمانی که به حد ترخص نرسیده اند باید به مانند سایر روزه داران، هم نیت روزه کنند و هم به مانند آنها کاری نکنند که روزه شان باطل شود. این عده باید صبر کنند تا به حد ترخص برسند از آنجا به بعد است که آنها مجاز به خوردن و آشامیدن می شوند.

2. در راه برگشت به وطن

کسی که مسافر است و در راه بازگشت به وطن خویش است؛ اگر کاری که روزه را باطل می کند از او سر نزده باشد و تا قبل از آنکه اذان ظهر بگویند به حد ترخص برسد لازم است همانجا نیت روزه کرده و روزه آن روز را بگیرد. ضمن آنکه نمازش هم به محض ورود به محدوده ترخص، کامل خواهد شد.

 

پی نوشت ها:

1) سایر شرطهای شکسته شدن نماز را هم دارا باشد؛ مثلا شغل او مسافرت نباشد.

2) آیات عظام خامنه ای(حفظه الله)، بهجت(ره) و فاضل(ره)

3) آیات عظام تبریزی(ره) و مکارم(حفظه الله)

4) آیت الله زنجانی(حفظه الله)

5) احکام مسافر ص23، پاورقی

6) آیات عظام خامنه ای(حفظه الله)، فاضل(ره) و مکارم(حفظه الله) در این نظر با حضرت امام (ره )موافقند؛ اما آیات عظام بهجت(ره) و تبریزی(ره) کارخانه های اطراف را جزو شهر نمی دانند. همان، ص26

7) آیات عظام تبریزی(ره)، زنجانی(حفظه الله) و مکارم(حفظه الله): علامت رسیدن به حد ترخص این است که اذان شهر را نشنود و اهل شهر او را نبینند(و نشانه آن این است که او آنها را نبیند). همان، ص175

8) توسط حضرت حجت الاسلام فلاح زاده مسئول ستاد ترویج احکام. (به نقل از خود ایشان در یک ملاقات حضوری)

9) سایر شرطهای شکسته شدن نماز را هم دارا باشد؛ مثلا شغل او مسافرت نباشد.

10) این در صورتی است که فرد قبل از ظهر سفر کند اما اگر بعد از اذان ظهر به مسافرت می رود حق ندارد روزه خود را افطار کند هر چند نماز شکسته می شود.

 

 






تاریخ : دوشنبه 90/5/17 | 1:13 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
 
SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون





تاریخ : دوشنبه 90/5/17 | 11:31 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
 
"صبا" دیگر نمی وزد، دیگر با شادیهای کودکانه اش خنکای نسیمی نیست که روح پدر و مادرش را جلا ببخشد، او امروز روی تخت خوابیده و خیره به روبه رویش می نگرد، برای صبا خیلی زود است که در کودکی تخت نشین بیماری شود، خیلی زود است...

سال 86 برای پدرو مادر صبا فروزنده کودک شیرازی تداعی کننده روزهایی است که از آن به بعد دخترشان دیگر شادیهای کودکانه اش را با پدر و مادرش قسمت نکرد.

روزهایی که دخترشان با پای خود به بیمارستان رفت هرچند در اواسط کار حالش رو به بهبود رفت و پدر و مادرش شادان از اینکه دخترشان سلامتی اش را دوباره باز یافته اما ناگهان همه چیز خراب شد. سقف خوش آرزوهای آنها فرو ریخت و دخترشان دیگر نخندید و با خوش زبانیهایش دل پدر و مادرش را شاد نکرد.

پدرش می گوید صبا با پای خود به بیمارستان رفت به گونه ای دیگر به خانه بازگشت.

 

 
صبا فروزنده
 

قرار بود بعد از ظهر به خانه صبا بروم و با او و پدر و مادرش ملاقات کنم، خانه شان نزدیک پلیس راه شیراز- بوشهر بود. نزدیکیهای خانه که شدم پدر صبا به استقبالم آمد. در راه گفت که چگونه در این خانه استیجاری با هزار سختی زندگی می کند و به خاطر صبا تمام داراییهایش را فروخته و اکنون به سختی اجاره بها که هیچ هزینه های زندگی را می پردازد.

به خانه اش که گام گذاشتم اولین چیزی که چشم را به دردآورد صبا بود که در تختی در پذیرایی خانه خوابیده و به رو به رویش خیره شده است.

به نزدیک تختش که رفتم نمی دانستم متوجه حضورم هست یا نه اما گویا متوجه شد که پدر و مادرش مهمان دارند. مادرش گفت: "صبا مهمان داریم، خوشحالی که برایمان مهمان آمده؟"، مادرش گفت: صبا جان اگر خوشحالی پلکهایت را ببند و باز کن و صبا خوشحال بود که برایشان مهمان آمده است.

دختر بچه ای که این روزها باید وارد کلاس چهار دبستان میشد امروز بر روی تختی در گوشه ای خانه روی دیگر زندگی را می چشد.

برای پدر و مادرش سخت تر از این نیست که حتی در خانه نمی توانند یک دل سیر گریه کنند، دکتر صبا به آنها گفته او تا حدودی متوجه اطراف هست به همین خاطر نباید فضای ناراحتی در خانه داشته باشید.

پدرش از روزهای سخت و عذاب آوری می گوید که دخترشان در حال بهبود بود اما صبا به ناگهان غروب کرد و دیگر نخندید.

از روزهایی می گوید که برای هزینه های صبا کلیه اش را فروخت و دیگر نمی دانند باید چه را بفروشند تا خرج میلیونی درمان صبا را تامین کنند.

صبای به پدر فقط خیره می شود و انگار دارد به روزهایی فکر می کند که قرار بود به دبستان برود، دوست پیدا کند و طعم زندگی را بچشد.

پدر صبا ماجرای دخترش را اینگونه تعریف می کند: صبا در مهرماه 86 با شور و شوق فراوان راهی مدرسه شد و دوره پیش دبستانی را آغاز کرد بعد از گذشت مدتی از حدود بهمن ماه سال 1386 سردردهای او شروع شد و ما درمان او را شروع کردیم که با تشخیص اشتباه پزشک که می گفت سینوزیت است زمانی از دست رفت چون سردردها ادامه داشت و کم کم انحراف چشم هم اضافه شد بیشتر پیگیر شدیم تا اینکه در تاریخ 6/11/86متوجه بیماری فرزندمان شدیم که به گفته پزشک او دچار تومور مخچه بود و فشار مغز وی بالا بود و باید سریعا عمل می شد.

وی ادامه می دهد: در تاریخ 9/11/86 به خاطر کنترل فشار مغز تحت عمل جراحی قرار گرفت و شانت مغزی برای او گذاشته شد و در تاریخ 13/11/86 عمل تومور صورت گرفت که دکتر جراح خیلی راضی بود و می گفت مابقی تومور هم با رادیوتراپی از بین خواهد رفت، بعد از چند روز صبا مرخص شد و حال جسمانی او کاملا خوب بود. بعد از چند روز با تشخیص پزشک که می گفت شانت در جای بدی قرار دارد باز او بستری شد و در تاریخ 27/11/86 تحت عمل شانت قرار گرفت و بعد از عمل دکتر جراح با دیدن سی تی اسکن عنوان کرد که باز هم جای شانت خوب نیست و در تاریخ 28/11/86 برای بار چهارم راهی اتاق عمل گشت و بعد از چند روز از بیمارستان مرخص شد ولی باز هم دکتر از جای شانت راضی نبود و بعد از بهبود بخیه ها مراحل رادیوتراپی آغاز شد که 33 جلسه به طول انجامید و بعد از انجام ام ار آی دکتر بسیار از وضعیت صبا راضی بود چون جلوی پیشرفت باقیمانده تومور گرفته شده بود.

 

 

پدر صبا ادامه می دهد: بعد از آن وارد مرحله شیمی درمانی شدیم که دو جلسه برای او در نظر گرفته شد و نمونه مغز استخوان هم از او گرفته شد که دکتر مربوطه با خوشحالی گفت خیلی رضایتبخش است که تومور به مغز استخوان سرایت نکرده و در تاریخ 1/2/87 اولین مرحله شیمی درمانی و 1/3/87 مرحله دوم شیمی درمانی صبا بود بعد از گذشت چند روز شانت صبا از کار افتاد و او پر خواب شد که به تاکید خودشان که گفته بودند در صورت بروز پرخوابی اورا به بیمارستان برسانید ما هم این کار را انجام دادیم و بعد از 24 ساعت که در اورژانس بستری بود و چند آزمایش از وی گرفته شد او را مرخص کردند و به ما اعلام کردند که گفتند مشکلی نیست.

پدر صبا می گوید: بعد از چند روز که حال صبا بدتر شد دوباره او را به بیمارستان بردیم که متاسفانه ایام تعطیل بود و پزشکان حضور نداشتند و فقط چند رزیدنت کشیک بود، بعد از بستری صبا و تشخیص اینکه ایراد شانت از ناحیه شکم است او را راهی اتاق عمل کردند و از ناحیه شکم او را مورد جراحی قرار دادند که متاسفانه مشکل که رفع نشد هیچ دل درد هم اضافه شد و بعد از چند عمل بی جهت او را با وجود داشتن دل درد ترخیص کردند که فردای آن روز باز حالش بد شد و او را به بیمارستان انتقال دادیم و صبا دوباره بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت و باز مشکل رفع نشد ودر این مدت دچار مننژیت نیز شد و حتی دراین مدت به ما پیشنهاد می شد که صبا را تحت اختیار علم قرار دهیم و بعد از حدودا انجام 11 عمل از ابتدای مریضی تا این مرحله توسط رزیدنتها بر روی صبا پزشک مربوطه از سفر خارج از کشور برگشت و عمل جدیدی بر روی صبا انجام داد که موفقیت آمیز بود و تمام علائم حیاتی صبا و ارتباط او با محیط واطرافیان برقرار شد.

قرار شد در عرض چند روز مرخص شود و بسی جای تعجب بود که در عرض این 40 روز که صبا در ای سی یو بود با وجودی که کودکی بیش نبود ولی دچار زخم بستر و له کردگی شدید در ناحیه پاها شد و با توجه به اینکه صبا طی عملهایی که توسط رزیدنتها صورت گرفته بود اسپیره شده بود او را تراکستومی کردند که بر خلاف مقررات رزیدنت سال اول یعنی همان رزیدنتی که به ما پیشنهاد داده بود که او را تحت اختیار علم قرار دهیم انجام داد ولی با این وجود باز هم وضعیت صبا نرمال بود و با محیط اطراف ارتباط برقرار می کرد و پزشک مربوطه نیز راضی بود و می گفت تا چند روز آینده مرخص می شود.

 

 

پدر صبا ادامه داد: ولی متاسفانه در تاریخ 20/4/87 زمانی که پرستار داشت گاز زیر تراک را تعویض می کرد تراک از جای خود بالاتر آمد و صبا شروع به نا آرامی می کند و مادر صبا که در آن لحظه بر بالینش بوده هر کاری می کند نمی تواند او را آرام کند و بعد از آن نیز وقتی پرستار به اتاق مراجعه می کند از مادر صبا می خواهد که اتاق را ترک کند و مادر صبا علی رغم که نگران دلبندش بوده با بی میلی ای سی یو را ترک می کند در حالی که صبا برگشته بود و همین طور مظلومانه نگاهش می کرده و گریه می کرده و متاسفانه پرستار نیز توجه ای به بررسی دلیل نا آرامی صبا نشان نمی دهد زیرا که در حال انجام کارها برای تعویض شیفت کاری بود. مادر صبا نیز معتقد است ناآرامی صبا در آن لحظه به خاطر مشکل تراک او باشد چون بعد از تعویض گاز زیر آن تراک بالاتر آمد و صبا ناآرام شد.

پدر صبا ادامه می دهد: در ساعت حدودا 20/7 دقیقه صبح توسط یکی از دوستانمان که در ای سی یو بود به ما خبر داده شد که سریعا به درب ای سی یو بروم چون حال صبا بد شده وقتی به درب ای سی یو رفتم و درب برایم باز شد سریعا با وجود ممانعت به داخل رفتیم و با جسم کبود و متورم و بی جان دخترم مواجه شدیم که وقتی علت را جویا شدیم به ما گفتند تراکستومی صبا جابه جا شده و ما نتوانستیم آن را جا بگذاریم و رزیدنتها هم سر جلسه امتحان بودند و "گلدن تایم" را از دست داده ایم وصبا مدت زیادی حدود 20 دقیقه بدون اکسیژن بوده و با وجودی که این طفل معصوم زمان زیادی بدون اکسیژن بوده و کادر درمان نیز این موضوع را می دانستند که طی این زمان صدمات شدیدی به این طفل معصوم وارد شده ولی پنج بار او را شوک می‌دهند که قلب صبا کار کرد اما مغزش خواب رفت و در حالت کما قرار گرفت.

وی ادامه داد: زمانی که بنده با وجود ممانعت به داخل ای سی یو رفتم صبا مثل بادبادک دچار تورم بود و کبود شده بود و عکسی حدود سه الی چهار ساعت بعد از صبا گرفتم که به خوبی این موضوع در آن مشهود است. بعد از گذشت یکروز صبا از کما خارج شد و ضریب هوشش از سه به پنج رسید و دستگاه کمک تنفسی را از او باز کردند و خودش تنفس بدون کمک دستگاه داشت و پس از حدود 10 روز نیز او را که در حالت زندگی نباتی بود از بیمارستان مرخص کردند و به خانه آوردیم و تا به حال از او در خانه به صورت 24 ساعته نگهداری می کنیم که خدا را شکر پس از گذشت دو سال و دو ماه از این موضوع به لطف خالق یکتا بنا به تایید پزشک صبا از زندگی نباتی خارج شده و امید به بهبودش است.

وی عنوان کرد: از کادر درمان نیز شکایت کرده ایم ولی تاکنون جواب قانع کننده ای دریافت نکرده ایم و به خیلی از مقامات نیز نامه نگاری در مورد وضعیتمان داشته ایم ولی توجه ای نمی شود.

پدر صبا بیان کرد: با توجه به هزینه های سر سام آور نگهداری در تاریخ 21/2/89 مجبور به فروش کلیه ام شدم و مبالغ زیادی نیز طی این مدت مقروض شده ایم و در مورد شکایتمان نیز اصلا توجه ای به صحبت ما که می گوییم چرا فرزندمان که دارای علائم نرمال بوده در عرض 40 دقیقه از ضریب هوش 10 به سه رسیده و به کما رفته نمی کنند و فقط می گویند قصوری نشده و توضیح واضح در مورد دلیل ایست قلبی و جابجایی تراکستومی، نبود پزشک در آن وقت، پنهان کردن مننژیت از ما و... نمی دهند و در عوض با ایجاد حاشیه بنده را متهم به اخاذی از مردم و قصد جلب کمک و ارتباط با خارج از کشور  می کنند و جالب اینکه با وجود مدارک دولتی که دارم مسئله اهدا کلیه ام را فریبکاری می دانند.

پدر صبا صحبتهایش را به پایان رساند، نگاهم به صبا افتاد و احساس کردم هرآنچه را که پدرش برایم توضیح داده را متوجه شده، نگاه خیره اش به رو به رو را یکساعت قبل دیده بودم اما الان در نگاهش کمی تغییر می دیدم، نگاهش غمگین بود خیلی غمگین بود، گویی او هم تمامی دردی و رنج پدرش را لمس می کند احساس کردم او هم نگران است.

برای تخت نشینی صبا هنوز خیلی زود است، او باید بوزد و روح پدر و مارش را جلا بدهد، او باید خنکای نسیم زندگی خانواده اش باشد. برای صبا خیلی زود است که ساعتها در تخت بیماری بخوابد.






تاریخ : دوشنبه 90/5/17 | 11:27 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • بی بی مارکت
  • ttp://www.bachehayeghalam.ir/sitefiles/bgh_sound_player.php">