مادر من فاطمه بود

معصومیت مادرم عصمت خداوند بود، حتی زمین هم رخصت می گرفت . عاشقش بودم مثل هر کودک دیگر .
اما مادرمان فاطمه بود . آب، آسمان، حتی خشت و گل خانه هم اورا می شناخت . افتخار غلامیش را جبرئیل به دوش می کشید .
مادرم فاطمه بود . بارها سنگ آسیاب را دیده بودم که حیای دستان مادرم شرمگینش کرده بود، حتی خستگی هم به چشمان مادرم می نازید . جدم رسول خدا را روزهاست، ندیده ام و مادرم فاطمه دلتنگ اوست . می ترسم! اما نمی دانم چرا؟ گویی نحوست و شومی، مردم خانه های اطراف را بلعیده . پدرم خسته، خسته، خسته تر زانوانش را به آغوش کشیده . می ترسم! مادر می ترسم . نمی دانم خسته بودم یا بر روی زانوان اسماء خوابم برد که به ناگه غبار و دود و آتش دلم را پریشان کرد . فاطمه افتاده بود، یاعلی، می گفت . مادر من دختر لولاک است .
اما انگار جسارت زمان جان گرفته بود و تازیانه به صورت می کوفت . مادرم افتاده بود و ضجه هایش زیر دست و پا از هم پاشیده وعلی . . . مادرمن افتاده بود و دیگر ندیدمش، خنده هایش مرد و مادر هجده ساله ام به خزان نشست، و دیگر هیچ وقت، راستی قامتش را ندیدم . من آرزومند آغوش بودم، اما نه با یک دست، دلم می خواست با هردو دستانش صورتم را به آغوش بگیرد و به وحشتم پایان دهد . اما آن لحظه که دوباره چشمانش جان گرفت، گفت:
علی چه شده؟ عمامه به سر داشت؟
برادرم، حسن، مرد کوچک من زیر پهلویش گم بود . اما مرد بود . من کوچک می دویدم و می دویدم، کوچه شاهد بود، چه قدر دویدم، چه قدر علی گفتم و فاطمه . اما افتادن من و فاطمه و علی همان و خاک به چشم من شدن همان . پدر من علی بود، مردی که نه در بند می گنجید، نه اسارت نامش را لکه دار می کرد . اما آن روز دست بسته ی پدر بود و حنجره ی سوخته ی مادرم و مادر من فاطمه بود .
«صولت علی آویزه ی گردنش بود»
همین سخن بس بود که فاطمه را بشوراند . در و دیوار خود آن جا بود که آن لحظه درد مرد و استخوان شکسته از هم پاشید و فاطمه می رفت، ولی او غبار کوچه ی بنی هاشم چادرش را می بوسید . نمی دانم صدای مادرم بود یا خشم خدا در حنجری فاطمه، که:
سوگند به نامش که اگر علی را رها نکنید، دنیا را ویرانه سازم .
آن گاه انقلاب دیوار مسجد بود که شهادت می داد .
- سلمان نگذار که فاطمه آشوب کند، که اگر او بخواهد قیامت بر پا کند .
مادرم فاطمه بود که با علی شکوه به نزد جدم رسول خدا برده بودند .
- خدایا این جماعت علی را بی کس یافته اند و قصد جانش کرده اند .
مادرم به خانه آمد اما چه آمدنی . از پا افتاد . همه ی دردهایش سرباز کرده بود و دیگر دستانش را دستی نبود . گوشه ی خانه ای که درونش دل سوخته بود، من بودم و روان کوچک خانه ی علی و فاطمه .
نگاه من بود و اشک های مادرم . من کودکی بیش نبودم و می ترسیدم .
و آخر این ترس، داستان یتیمی را به شانه هایم نشاند . فاطمه چشم بست و دیگر من پی حسن می دویدم . اما به آستان در نرسیده فرو ریختم و خاکستر گوشه و کنار در به آغوشم کشید . حسن می دوید و حسین مویه کرد .
- علی جان بیا . . . علی جان بیا .
صورتم خیس بود و می سوخت، ولی علی را می دیدم . شاید پا برهنه بود، اما افت و خیزش را می دیدم . پهنای صورتش در ناله غرق بود و می لرزید و خون گریه می کرد .
فاطمه را صدا زد . ام ابیها خواند، صدیقه خواند، طاهره خواند، بتول خواند، زهرا خواند، خواند . . . خواند خواند . . . .
« و مادر من فاطمه بود» م:تبیان
با توأم ای مدینه!

دل، معبد غم و اندوه توست و باز دل بهانه تو را می گیرد و چشمها به یاد آن همه مظلومیت بارانی می شود. نمی دانم بر کدامین ماتم اشک بریزم، یا نه، از دیدگان خون ببارم! بر محسن شهید؟ بر بازوی کبود؟ بر صورت سیلی خورده؟ بر ... که نه، بر دل زخم خورده ات؟
نامت یادآور مظلومیت علی است و فاطمه؛ مظلومیت حسن و فاطمه، مظلومیت حسین و فاطمه و ... ظلمی که گل نورسته جوانی ات را با غنچه ای در وجود، پر پر کرد و رحمی بر پهلوی شکسته و دل داغدارت ننمود.
با توام ای مدینه، تو را که تاج افتخار مدینة النبی بر سرت نهادند.
آری با توام، عجبا از خاموشی ات! عجبا از سکوت مرگبار جاهلیتی مکرر! چگونه تاب آوردی و درنگ نمودی؟ شاید چشمهایت اعمی بود از دیدن خشمی که گلی از سلالة النبی را بین در و دیوار پر پر کرد! ولی باز هم سکوتت را دلیلی نیست. مگر گوشهایت هم نمی شنیدند ناله های علی، ضجه های حسنین و زینب را؛ که این گونه بر لبانت مهر سکوت زده بودی؟
آه که باید دهان باز می کردی و بغض فرو خورده خود را بیرون می ریختی، که ناله های بیت الاحزان برای زیر و رو کردن جهان بس بود و تو ... آه که با چه ولعی گل زخم خورده وجودش را در دلت جای دادی. چگونه دختر را اندکی پس از پدر در کام فرو کشیدی و دم نزدی!
آه که در آن دم باید همه را می بلعیدی، پیش از آنکه دستهای پلیدشان بر گونه «خیر کثیر دو عالم» سیلی زده باشد. عجبا از تو که پس از آن چاههایت از سوز جانگداز علی نخشکیدند، آن هنگام که از فرط مصایب و ستمها به دل بیابان و نخلستانهایت پناه می برد و با چاه راز دل می گفت و شما ای چاه های مدینه چقدر حریص شنیدن سوز وصی خدا بودید که روز به روز فزونی غمش را می دیدید و آتش نمی گرفتید؟!
و تو ای آسمان مدینه، اگر آن گاه که ناله های بیت الاحزانش به گوشت می رسید سنگ بر سر این جماعت بی همت و عهدشکن می باریدی و بر بدنهاشان زخم می زدی، باز هم نمی توانستی زخمهای دل فاطمه را قصاص کنی.
شاید ای مدینه! حرمت قبر رسول اللّه نگه می داشتی و دم نمی زدی. اما نه. امروز اگر تمام کره خاکی بخواهند کفاره گناه آن روز را بپردازند و تمام دریاها جوهر شوند، تمام درختها قلم، و همه وسعت این خاک، کاغذ! باز هم کم است برای نوشتن گوشه ای از مظلومیت عترت رسول اکرم.
بار گناهت سنگین است ای مدینه و خود بهتر می دانی، کوتاهی ات فراوان و جبران ناپذیر. پس همچنان خاموش بمان، تا خاکت در زیر سم اسبان او، با خون نابکاران سیراب گردد و اشک چشمان زیبایش، خاک مادر را پس از قرنها شستشو دهد و ما «السلام علیک یا بقیة اللّه الاعظم» سر دهیم.م:تبیان
پیامک های فاطمی

صلی الله علیک یا مولاتنا یا فاطمة الزهراء شهادت بانوی عصمت و شرافت بر عاشقان حضرتش تسلیت باد. باز این چه شورش است که در خلق عالم است ماه عزای فاطمه روح مُحرم است خون گریه کن ز غم،که عقیق یمن شوی رخصت دهد خدا که تو هم سینه زن شوی
***
فاطمیه که فرا می رسد دوباره «محرم» با تمام لحظه های داغدارش زنده می شود و در هر روز غربت خاموشی یک ستاره تکرار می شود.
فاطمیه که از راه می رسد، خورشید دوباره راوی عطش و خون می شود و آسمان از سوز دل آل محمد حکایت می کند.
فاطمیه که از راه می رسد، قصه غریب گداختن میخ و آتش و سوختن خیمه ها و داغ زینب تکرار می شود.
فاطمیه که از راه می رسد، تمام غربت عالم را با خود می آورد.
آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت در سقیفه اتفاق افتاد، عاشورا نبود
***
فاطمیه سینهچاک دردهاست شاهد نامردى نامردهاست فاطمیه آتشافروز دل است احتجاجش یک کتاب کامل است
***
حضرت زهرا سلام الله علیها:
شیعیان ما و دوستدارانِ دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما و نیز آن هائى که با قلب و زبان تسلیم ما هستند، بهترین افراد بهشتیان خواهند بود. (بحارالانوار، 68/155)
***
یادش بخیر مادرم از کودکی مرا می برد تکیه، تکیه که نذر شما کند
یادم نمی رود که مرا فاطمیه ها می برد با حسین شما آشنا کند
ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
محتاج عطا و کرم فاطمه ایم
بانو! هنوز زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانوادهات را انفاق کنی و با لبهای روزهدار، از خداوند بشنوی که: «وَ یُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَى حُبّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً». زهرا همان کسی است که بیت محقرش طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش .
بانو! هنوز بوی در نیمسوخته را از کوچههای تنگ مدینه میشنویم؛ از پشت صفحات غبارگرفته تاریخ.
خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود
اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند
چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد
چه شد که محسن شش ماهه را فدا کردند...
***
حضرت زهرا سلام الله علیها:
اگر آنچه را که ما اهل بیت دستور داده ایم عمل کنى و از آنچه نهى کرده ایم خوددارى نمائى ، تو از شیعیان ما هستى وگرنه ، خیر. (تفسیر الامام العسکرى علیه السلام ، ص 320)
من نمیگویم چه شد گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود
***
حس می کنم که باز زمین خورده مادرم
دیدم که چادرش دو سه جایش رفو شده
بانو! این شعله های عشق توست که انسان خسته را به میهمانی آفتاب می خواند.
من اشک های تو را بر کوبه های کوچه پس کوچه های سرد و خسته مدینه یافتم.
خط تو را که بر پوست هر ستاره، غزل آفتاب را می نوشتی، خواندم.
من نشان کبودین تو را از قافله هایی که از کناره بقیع می گذشتند گرفتم....
ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر
دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد : دوش می آمد و رخساره ... نگویم بهتر!
***
حضرت زهرا سلام الله علیها:
به خدا سوگند، اگر حقّ (خلافت و امامت) را به اهلش سپرده بودند؛ و از عترت و اهل بیت پیامبر صلوات اللّه علیهم پیروى کرده بودند، حتّى دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا و دین اختلاف نمى کردند. (الامامة والتبصرة،ص 1؛ بحارالانوار، 36/352)
گر على تنها شود پهلو شکستن جایز است بهر حفظ جان حیدر بى مهابا سوختم
***
با رفتنت دوباره دو دست مـــــرا مبند
میاندیشم به لحظهای که علی، در ظلمات تاریکترین شبِ بیمهتاب، پنهان، پیکر تو را از شهر میکوچاند.
بیش از این نمیگویم که داغِ دلِ مولا، خود، حدیث سوزانِ دیگری است.
آه از غربت بیانتهای علی، آه که چقدر علی مظلوم و تنها مانده است...
نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانهها بگذاشتند ظاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی
***
حضرت زهرا سلام الله علیها ضمن وصیّتى به همسرش اظهار داشت :
مرا پس از مرگم فراموش نکنى، و به زیارت و دیدار من بر سر قبرم بیائى.(کوکب الدّرى،1/253)
سلام ما به غسل و کفن و تشییع شبت مادر سلام ما به اشک بیصدای زینبت مادر
با رفتنش تمامی غم ها به من رسید
درد دو ماه فاطمه یکجا به من رسید
اول قرار بود که باهم سفر کنیم
رفتن به او رسید و تمنا به من رسید
تو را پنهان از چشمهای بخیل روزگار به خاک سپردم تا حسرت دیدار مزارت تا قیامت، دلهای گنهکارشان را به آتش بکشد.
تو را که ناموس حق بودهاى، دور از دستها و چشمهای نامحرم زمین دفن کردم.
بگذار همه تا ابد بدانند دختر معصوم رسول خدا چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچکس نشان مزارش را بداند.
بگذار این بینشانى، به نشانه اعتراضی ابدی در دل تاریخ جاودانه شود.
خدا گواست که زهرا شهیده رفت به خاک اگر چه نیست گروهی هنوز باورشان
امروز، اگرچه قرنها از غروب آفتاب عفاف و ایمان گذشته است، امّا هنوز دل هزاران عاشق، در سوگ مادر، داغدارند و چشمها، در جستوجوی مزار پنهان اوست، تا شاید دوباره نشان عشق علی علیهالسلام را دریابند و دل دردناک خود را تسکین دهند.
یا صاحب الزمان! چرا مادرتان رو به قبله است...؟!!
لعن الله ظالمیک یا فاطمة الزهراء الی یوم القیمة
تجربیات ادراکی و حرکتی به طور اجتناب ناپذیری با دستی که قدرت بیشتری دارد ارتباط دارند و تا حد چشمگیری بر روی چگونگی نگاه ما به دنیا و درک مفاهیمی چون خوبی و بدی اثر می گذارند.
تفاوت خصوصیات چپ دستها با راست دستها
- چپ دست ها خوبی دنیا را در سمت چپ و راست دست ها آن را در طرف مخالف می بینند.
- چپ دست ها در اقلیت قرار دارند و تنها حدود 10 درصد از جمعیت جهانی را تشکیل می دهند.
- نیمکره راست مغز در چپ دست ها دارای قدرت بیشتر است، در حالی که در راست دست ها قدرت نیمکره چپ بیشتر است.
- چپ دست ها باهوش تر و خلاق تر از راست دست ها باشند. طوری که، بسیاری از هنرمندان و نوابغ گذشته از دست چپ استفاده می کرده اند.
- زمانی که از یک چپ دست خواسته شود تا اشیاء یا افراد را با یک مفهوم ذهنی مثبت در فضای یک نمودار قرار دهد، آنها را در سمت چپ قرار می دهد، در حالی که مفاهیم منفی را در طرف راست می گذارد، اما راست دست ها مفاهیم مثبت و منفی را در جهت مخالف قرار می دهند.
- در یک نقاشی، اشیاء و افرادی که طرف چپ چیده می شوند از نظر یک چپ دست همیشه مثبت هستند، در حالی که برای راست دست ها منفی به نظر می رسند.
- مطالعات علمی نشان داده است که افراد راست دست دارای تفکر “خطی” هستند، یعنی در حل مسائل، هر مسئله را به طور کامل حل می کنند و سپس به موضوع بعدی می پردازند. ولی افراد چپ دست دارای تفکر “بصری همزمان” هستند، یعنی این افراد می توانند به طور همزمان به چند موضوع بپردازند.
در نتیجه افراد راست دست در انجام مشاغل تک وظیفه ای توانایی دارند، ولی افراد چپ دست توانایی انجام چند وظیفه به طور همزمان را دارند.
بیماری های شایع در افراد چپ دست
زمانی اعتقاد بر این بود که چپدستها مستعد بیماریهایی چون: گفتارپریشی فکری، اسکیزوفرنی و لکنت زبان هستند.
برخی پزشکان نیز معتقد بودند که افراد چپدست بیشتر مبتلا به سرطان سینه، آلرژی و آسم میشوند.
ولی در حال حاضر این موارد رد شده است.
سندرم داون، عقب ماندگی ذهنی، اوتیسم، بیماری های شنوایی و بیماریهای آلرژیک در افراد چپ دست بیشتر است.
ویژگی های افراد چپدست
رهبری
سرعت تفکر
عدم وابستگی و افزایش استقلال
انعطافپذیر
باهوش
افزایش سازگاری
افراد چپ دست در هنر، ورزش، ریاضیات و سیاست دارای توانایی های بالاتری هستند.
علل چپ دستی
- ژنتیک : این افراد دارای یک ژن خاص هستند که با چپ دست بودن ارتباط دارد.
- مدت تماس نیمکره های مغز با هورمون تستوسترون (هورمون مردانه): افزایش تماس نیمکره های مغز با این هورمون، باعث تضعیف نیمکره چپ می شود.
- عدم استفاده طولانی مدت (حداقل هشت ماه) از دست راست: در صورت عدم توانایی دست راست به هر علت (فلج، شکستگی و قطع عضو) و استفاده از دست چپ، ابتلا به چپ دست بودن افزایش می یابد.
افرادی که با هر دو دست کار می کنند
مراکز گفتاری افراد چپدست و راستدست در قسمت چپ مغز قرار دارد.
قسمت چپ مغز روی هماهنگی قسمتهای مختلف و فرامین و دستورات متمرکز است، در حالی که قسمت راست مغز روی مفاهیم و احساسات کنترل دارد.
افرادی که با هر دو دست کار میکنند، هنگامی که با اطلاعات جدید مواجه میشوند، توانایی تغییر عقیده بیشتری دارند که این موضوع به آنها کمک میکند تا هر دو سوی قضیه را ببینند.
دلایل و درمان عطسه و آبریزش بینی در بهار
آلرژیها یا حساسیتها همراه با آمدن فصل بهار در بین مردم شایع شده و افزایش پیدا میکنند. بیشترین داروهایی که در این مورد استفاده میشوند آنتیهیستامینها هستند که در واقع علایم ظاهری آلرژی را کاهش میدهند، نه این که آن را درمان کنند. از عوارض مهم این داروها ایجاد خوابآلودگی است.
آلرژی بهاری معمولا با آب ریزش بینی و سوزش چشم همراه است و در برخی موارد همانند سرماخوردگی حالت کرختی در بدن ایجاد میکند و فرد بهعطسههای مکرر مبتلا میشود.
آلرژی، به واکنشهای شدید و غیرعادی سیستم ایمنی بدن نسبت به ورود عوامل خارجی گفته میشود که عوارض گوناگونی را برای فرد ایجاد میکند.این عوارض اگرچه در بیشتر موارد مقطعی و زودگذر هستند، ولی در مواردی نیز واکنشهای شدید بدن را سبب میشوند و تا مدت طولانی ادامه مییابند.به گفته پزشکان، حساسیت بهاری میتواند به طور ناگهانی یا تدریجی ایجاد شود و چند دقیقه تا چند ماه به طول بینجامد.
به گزارش پایگاه اینترنتی مای هلث دیلی نیوز، آلرژی در بیشتر موارد زمینه ژنتیکی دارد، ولی عوامل محیطی نیز بر آن موثر هستند.درمان آلرژی به شناخت دقیق عوامل حساسیتزا (آلرژن) نیاز دارد و به این منظور باید آزمایشهای متعددی انجام شود.پس از شناسایی این عوامل به بیمار توصیه میشود که حتیالامکان از این عوامل دوری کند.البته در برخی موارد داروهای ضدحساسیت تجویز میشود و در صورتی که آلرژی خیلی شدید باشد، تزریق آمپول هم انجام میشود.
بنابراین گزارش، درمان قطعی آلرژی جز در موارد معدودی امکانپذیر نیست که البته مدت درمان این تعداد محدود نیز طولانی خواهد بود.بروز آلرژی در زمانهای مختلف متفاوت است، یعنی ممکن است در طول یک دوره زمانی به اوج خود برسد، ولی در مقابل ممکن است چند سال به صورت خفته بماند و بروز نکند. در کل ریشهکن کردن آلرژی بسیار مشکل است.
طبق بررسیهای انجام شده، اولین و مهمترین قدم در جلوگیری از بروز آلرژی، پیشگیری است.
برای این کار مناسبترین عمل، دور کردن فرد از عامل حساسیتزاست، مثلا اگر فرد به گیاهی خاص حساسیت دارد، بهترین کار دور کردن فرد از آن گیاه است، ولی اگر این کار مقدور نبود، میتوان از ورود عامل حساسیتزا به منزل جلوگیری کرد، مثلا با بستن پنجرههای خانه و بالا کشیدن شیشه اتومبیل در هنگام خروج از منزل تا حد زیادی از بروز آلرژی جلوگیری کرد.
معمولترین داروهایی که برای آلرژی استفاده میشوند آنتیهیستامینها هستند که در واقع علایم بالینی آلرژی را کاهش میدهند، نه این که آن را درمان کنند. از عوارض مهم این داروها ایجاد خوابآلودگی است.
حساسیت در کودکان
بسیاری از کودکان در اثر دچار شدن به آلرژی فصل بهار دچار مشکلات بعدی می شوند که گاه این مشکلات تا سال ها با آنها همراه است.
بهترین درمان برای کودکان، پیشگیری لازم قبل از بروز حساسیت است.
در کودکان از تماس با عوامل حساسیت زا باید اجتناب کرد. ذرات غبارمانندی که اصطلاحاً «مایت» گفته می شود در هوا پراکنده اند.
در اطراف هر کودکی حتی در منزل پر از عوامل حساسیت زا است. از پتویی که کودک برای خواب استفاده می کند گرفته تا عروسک های پرزدار، فرش و گردوغبار خانگی، همگی حساسیت زا هستند.
این مواد حساسیت زا با دهان و چشم و بینی کودک در تماس هستند و بیشتر این نواحی را درگیر آلرژی می کنند.
شکلات های رنگی و نوشابه ها نیز به تشدید علائم این بیماری کمک می کنند که باید در مواقع بروز آلرژی از مصرف این گونه مواد و خوراکی ها توسط کودکان جلوگیری نمود.
باید حتی المقدور از نگه داشتن پرندگان در منزل خودداری کرد.
البته ناگفته نماند مواد استنشاقی مانند انواع سفیدکننده و یا شوینده ها کودکان را مستعد آلرژی می کنند.
اگر از سبزی خشک استفاده میکنید، مقدار آن را به یکسوم سبزی تازه تقلیل دهید زیرا سبزی خشک عطر قویتری دارد.
مرزنجوش: گیاهی بسیار معطر از خانواده اورگانو که تا 70 سانتیمتر رشد میکند. برگهای بیضی شکل آن در آشپزی و پزشکی سنتی کاربرد دارد. معمولا گیاه تازه آن در دسترس نیست و باید خشک آن را از عطاریها تهیه کنید.
موارد مصرف: این سبزی در ایران به عنوان طعمدهنده غذا مصرف چندانی ندارد اما در آشپزی ایتالیایی و همراه گوجهفرنگی، انواع کلم و لوبیا سبز، سوپ، خوراک تخممرغی و گوشتی کاربرد دارد. اضافه کردن مرزنجوش به انواع سس سالاد خالی از لطف نیست.
آویشن: گیاهی بسیار معطر به ارتفاع حدود 45 سانتیمتر که انواع بسیار متنوعی دارد، آویشن شیرازی در ایران طرفداران بسیاری دارد و به جز مناطق اندکی در کشورمان گیاه تازه آن در دسترس نیست.
موارد مصرف: جدا از خواص دارویی آویشن، مدتی است این سبزی خوشبو در بسیاری از رستورانهای غالبا ایتالیایی در کنار نمک و فلفل روی میزها قرار میگیرد و در پخت انواع غذاها و سسها استفاده میشود، در تهیه ماهی و سبزیهای کبابی توصیه نمیشود. آویشن را همراه ادویه یا سبزیهای معطر دیگر استفاده نکنید و در آخر پخت به خوراک خود اضافه کنید تا عطر آن از بین نرود.
پیازچه: گیاهی با عطر ملایم پیاز که ریشه و ساقهاش مصرف میشود؛ در خاک مرطوب و غنی و در هر نوع آب و هوایی کشت میشود و انواع مختلف آن شکل، عطر و طعم متفاوتی دارند.
موارد مصرف: در ایران معمولا پای ثابت سبزی خوردن است اما به همراه پوره سیبزمینی، تخممرغ، خامه و انواع سالاد- به جز سالاد کاهو- طعم خوبی به غذا میدهد و در انواع خوراک دریایی کاربرد دارد. هنگام تهیه غذاهای گوشتی، 3-2 عدد پیازچه را همراه هویج، کرفس و جعفری به غذا اضافه کنید تا بوی زهم غذا را بگیرد.
ترخون: ترخون برگهای باریک و تیرهرنگی دارد، ارتفاع آن تا یک متر میرسد و غیر از اوایل بهار در سایر مواقع ساقه آن خشک و سفت است و قابل استفاده نیست. عطری شبیه به بادیان دارد و جزو سبزیهایی است که در فصل سرما یافت نمیشود.
موارد مصرف: یکی از بهترین طعمدهندههاست. در ایران معمولا تنها در تهیه ترشی، شور و به عنوان سبزی خوردن مصرف میشود اما میتوانید آن را در تهیه انواع خوراک دریایی، مرغ، بوقلمون، دل، قلوه، جگر و تخممرغ استفاده کنید. ترخون خوابانده شده در سرکه عطر و طعم خوبی به آن میدهد و برای تهیه سس کاربرد دارد.
رزماری: از معطرترین سبزیهاست؛ اگرچه در آشپزی ایرانی کاربرد ندارد اما به تدریج جای خود را باز میکند. گیاهی است مدیترانهای و همیشه سبز که در زمان رشد کامل ارتفاع آن گاه به یک و نیم متر میرسد. گلهای آبیرنگ دارد و در هوای آفتابی و دور از باد به راحتی رشد میکند.
موارد مصرف: عطر قوی رزماری باعث شده در کنار انواع خوراک مرغ و گوشت قرار بگیرد همچنین برای تهیه انواع سس و همراه سیبزمینی و کدوحلوایی نیز کاربرد دارد.
اگر بهدنبال رزماری تازه هستید، سری به پارک نزدیک منزلتان بزنید و از برگهای جوان آن که هنوز کلفت و مخملی نشده است استفاده کنید البته رزماری موردنظر از نوع تزئینی است ولی تفاوت چندانی ندارد.
زیره: گیاهی 2 ساله با ارتفاع حداکثر 60 سانتیمتر که بذر آن عطر و طعمی شگفتانگیز دارد، در هوایی آفتابی و خشک عمل میآید و بیشترین مورد مصرف آن در آشپزی هندی، عربی، ترکی و ایرانی است.
موارد مصرف: ایرانیها معمولا زیره را در پلو آن هم گهگاه استفاده میکنند اما زیره سیاه به همراه انواع کلم، سیبزمینی و شلغم نهتنها غذای شما را خوشعطر میکند بلکه از نفخ معده نیز جلوگیری میکند. همچنین در تهیه انواع کیک، بیسکویت و پای نیز کاربرد دارد.
گشنیز: از زیباترین و پرمصرفترین سبزیهاست. در بهار و هنگام رشد کامل، گلهای صورتی و سفید میدهد و دانه آن یکی از پرکاربردترین ادویهها در آشپزی و پزشکی سنتی است.
موارد مصرف: در آشپزی مکزیکی، هندی و تایلندی بسیار استفاده میشود. در ایران به صورت تازه و در سبزی خوردن و در بعضی سبزیهای ترکیبی برای خورشها مانند قلیه، قورمهسبزی و مرغ ترش کاربرد دارد. مصرف گشنیز را همراه قارچ، گل کلم و انواع خوراکیهای گوشتی امتحان کنید.
ریحان: گیاهی یک ساله به ارتفاع حداکثر 60سانتیمتر. عطر و طعم آن ترکیب ملایمی از فلفل و سیر است. بذر آن را زیر نور آفتاب در خاک مرطوب و دور از باد بکارید؛ گلهای آن را جدا کنید تا ریحان بیشتر رشد کرده و عمر آن طولانیتر شود.
موارد مصرف: فقط از ریحان تازه استفاده کنید زیرا خشک آن هیچ عطری ندارد. در انواع سالاد همراه گوجهفرنگی، انواع سس پاستا، مرغ و در کنار هویج و کدو ترکیب فوقالعادهای است. ریحان را به جای ساطوری کردن با دست خرد کنید چون اگر خیلی خرد شود، به سرعت سیاه میشود.
شوید (شبت): گیاهی یکساله با رشد بسیار سریع که ارتفاع آن به 90 سانتیمتر میرسد که شبیه هیچیک از سبزیها نیست. بذر آن نیز گاه استفاده میشود و در آب و هوای معتدل رشد میکند. شوید علاوه بر عطر و طعم منحصر به فردش که شبیه هیچ کدام از سبزیها نیست خواص دارویی فراوانی دارد.
موارد مصرف: بهترین داروی طبیعی برای مبتلایان چربی خون در ایران، پای ثابت باقالاپلوست و در ترشی هم مصرف میشود. اگر دوست دارید صیفیجات بخورید اما سیستم گوارشتان یاری نمیکند شوید خام همراه خوبی برای هضم آنهاست. مصرف شوید را به همراه سالاد سیبزمینی، انواع سوپ، سس و خوراکیهای دریایی فراموش نکنید. چند ساقه شوید در یک پیمانه سرکه، روغن زیتون، نمک و فلفلسیاه یک سس بینظیر برای انواع سالاد است.
نعنا: یکی از پرمصرفترین و پرطرفدارترین سبزیهای که انواع متفاوتی دارد و معروفترین نوع آن نعنای فلفلی است؛ رشد بسیار سریعی دارد و بهراحتی در خانه قابل پرورش است. خواص دارویی آن بر هیچکس پوشیده نیست. عرقنعنا معمولا در هر خانهای پیدا میشود و موثرترین دارو برای نفخ است.
موارد مصرف: در تهیه آدامس تا انواع نوشیدنی سرد، شیرینی، سالاد میوه و انواع خوراک کاربرد دارد. اگر در سرکه خوابانده شود، طعم خوبی به آن میدهد. در بسیاری از خورشهای ایرانی مصرف شده و همراه همیشگی ماست و خیار است.
اورگانو: نام دیگر آن پونهکوهی است. در ایران تنها میتوانید خشک آن را از عطاریها تهیه کنید که معمولا عطر خود را از دست داده است. اگر بذر آن را داشته باشید میتوانید به راحتی آن را در خانه پرورش دهید و از عطر و طعم اورگانو در غذاهای گوناگون لذت ببرید.
موارد مصرف: در بسیاری از غذاهای ایتالیایی کاربرد دارد؛ در انواع سس گوجهفرنگی و خوراک پاستا استفاده میشود و با بادنجان و خوراکیهای پنیری سازگار است. اگر اورگانو در دسترس نبود- البته انواع خارجی آن به قیمت گزاف در بازار موجود است- بدون هیچگونه نگرانی آویشن را جایگزین آن کنید.
برگبو: درختی همیشه سبز با رشدی کند است که برگهای آن معطر است. معمولا تنها میتوانید خشک آن را تهیه کنید. هنگام خرید برگهای سبز و سالم آن را انتخاب کنید.
موارد مصرف: در انواع سوپها، سسها و خورشها مصرف میشود. هنگام تهیه خوراک زبان، ژیگو، سیراب شیردان، کلهپاچه و آب قلم کاربردی شگفتانگیز دارد و بوی زهم گوشت را میگیرد. اگر در جایی زندگی میکنید که درخت بلوط وجود دارد به یاد داشته باشید برگ بلوط هم تقریبا همین خاصیت را دارد و میتوانید تازه آن را تهیه کنید. پس از آماده شدن غذا، برگ بو را خارج کنید.
جعفری: گیاهی 2 ساله که تا ارتفاع 60سانتیمتر رشد میکند؛ به راحتی در خانه قابل کشت است، هرچند تازه آن در تمام فصول در دسترس است. جعفری منبع غنی ویتامین A و C است.
موارد مصرف: به جرات میتوان گفت جعفری پرمصرفترین سبزی است؛ جایگزینی مناسب برای بیشتر سبزیهاست و برگهای زیبای آن در تزئین غذاها کاربرد زیادی دارد. در انواع سالاد، سسهای دریایی، غذاهای ایتالیایی و املتها میتوانید از آن استفاده کنید. اگر در سوپ از جعفری استفاده میکنید، 5 تا 10 دقیقه قبل از سرو آن را به غذا اضافه کنید تا عطر و طعم و خود را از دست ندهد.
در این نظرسنجی فرانسویها با در اختیار داشتن 19درصد آرا از سوی همسایگان اروپایی خود، گستاخترین شهروندان جهان بهویژه در هنگام برخورد با گردشگران خارجی شناخته شدند.
بر این اساس ردههای دوم و سوم بیادبترین ملتهای جهان را روسها و انگلیسیها در اختیار دارند؛ آلمانیها نیز در رتبه چهارم قرار گرفتند.
یکی از نکات جالب در این نظرسنجی قرار گرفتن چینیها در رده پنجم بیادبترینها بود که کاملا با چهره شناخته شده این کشور در سطح بینالمللی متفاوت است.
کشورهای آمریکا، اسپانیا، ایتالیا، لهستان و ترکیه ردههای ششم تا دهم این نظرسنجی را به خود اختصاص دادند و در سوی دیگر شهروندان برزیلی و فیلیپینی نیز مودبترینها شناخته شدند.
به همین منظور، اهداف به دو دسته اهداف فردی و اهداف سازمانی تقسیم می شوند؛ همچنان که در مدیریت هم نظریه ای وجود دارد که مدیریت را شامل 4 مرحله می داند. این مراحل عبارتند از:
1- مدیریت بر خود.
2- مدیریت بر فرد دیگر.
3- مدیریت بر گروه.
4- مدیریت بر سازمان.
در این مراحل، اولین آنها یعنی مدیریت بر خود، گام اصلی و مهم ترین بخش را شامل می شود و به تنهایی 50 درصد اهمیت مراحل چهارگانه را به خود اختصاص می دهد.
برای موفقیت در مدیریت بر خود، لازم است افراد بتوانند در ابعاد مختلفی از زندگی شان هدفمند باشند. پیش نیاز این موضوع، آن است که افراد باور داشته باشند که سرنوشت زندگی شان دست خودشان است. لازم است هر فرد اهداف خود را به بخش های مختلفی تقسیم بندی کند؛ به عنوان مثال، من خودم ابتدای هر سال این کار را می کنم و برنامه یک ساله ای را در مقاطع زمانی یک ماهه تدوین می کنم و در سررسید هر ماه، به ارزیابی آن و میزان پیشرفت آن می پردازم و چنانچه از برنامه عقب باشم، برای جبران آن تلاش می کنم.
پایان سال فرصت خوبی برای هدف گذاری سال جدید است. به عنوان مثال من برای سال جدید، اهداف فردی را به شرح زیر طبقه بندی می کنم؛ البته با این توضیح که این طبقه بندی که به ترتیب ذکر می کنم، به معنای اولویت بندی امور نیست و هرکدام در جای خود بسیار مهم است:
1- هدف معنوی: در این هدف، به ارتباط بین خودم و خداوند می پردازم و این که به عنوان یک بنده چقدر سعی می کنم که انسان شایسته ای باشم و چه کارهایی باید انجام د هم. لازم به توضیح است که اهداف معنوی می تواند ابعاد مختلفی داشته باشد؛ برای مثال، انسان می تواند در مورد این هدف، روزها و ساعاتی را در کنار عبادت فردی، برای انجام کارهای عام المنفعه و مسوولیت های اجتماعی و کمک به مراکز خیریه اختصاص دهد. البته الزاما نیازی نیست که در انجام این کار هزینه مالی انجام دهد، مثلا خود من با توجه به این که در حیطه مشاوره فعال هستم، سعی می کنم به موسساتی که در زمینه خیریه فعالیت دارند، از طریق مشاوره کمک کنم.
2- هدف سلامتی: در راستای پرداختن به این هدف، برای خودم زمان هایی را تعیین می کنم که از نظر سلامتی چکاپ انجام دهم و با مراجعه به پزشک و انجام آزمایش های لازم، وضع سلامتی ام را مورد ارزیابی قرار می دهم و اقداماتی را که لازم است انجام دهم را شناسایی کنم. هم چنین چون من ورزشکار حرفه ای نیستم، میزان ورزش خود را در این هدف می بینم؛ برای مثال میزان ساعاتی که لازم است در هفته ورزش کنم و نوع حرکاتی را که لازم است انجام دهم، از حیث کمی تعیین می کنم.
اما کسانی که ورزشکار حرفه ای هستند، لازم است برای این کار، هدف ورزشی را جداگانه تعریف کنند و باتوجه به مدارج و جایگاهی که هستند و می خواهند برسند، هدف گذاری کنند.
3- هدف دانایی (ارتقای دانایی): در این هدف، برای خودم تعریف می کنم که جسم برای زنده بودن نیازمند آب و غذا است، مغز هم برای زنده ماندن نیازمند خوراک است و غذای مغز چیزی جز دانایی نیست.
مثلا می توانیم برای خودمان هدف گذاری کنیم که هر ماه چند مقاله بخوانیم و سپس در راستای کاربردی کردن آنها در زندگی مان اقدام کنیم. همچنین مواردی نظیر این که در کدام همایش ها و سمینارها لازم است حاضر باشیم، در محدوده هدف دانایی قرار می گیرند.
4- هدف مالی: این که برای خود معلوم کنیم که قرار است در سال آینده چقدر درآمد داشته باشیم و این درآمدها لازم است در هر ماه چقدر باشد و برنامه ریزی مان برای کسب درآمد ماهیانه چگونه باشد.
5- هدف ارتباطات خانوادگی: در این هدف، لازم است به نوع ارتباطی که با خانواده و بستگان دارم و میزان و حدود آن بپردازم؛ این که چقدر برای این موضوع زمان بگذارم و باتوجه به این که فرد پرمشغله ای هستم، نبودن هایم در منزل را چگونه جبران کنم و...
کنت بلانچارد جمله معروفی در این زمینه دارد مبنی بر این که «مواظب ترازوی زندگی تان باشید که یک کفه اش کار و دیگری خانواده است.»
6- هدف تحصیلی: در این هدف، هرکس می تواند برای مدارج تحصیلی که می خواهد طی کند، برنامه ریزی کند. مثلا چنانچه می خواهد در رشته تحصیلی جدیدی تحصیل کند یا اینکه دوره آموزشی خاصی را طی کند، برنامه خود را معلوم کند. این هدف می تواند مکمل هدف دانایی باشد، با این تفاوت که در هدف دانایی، هر فرد از طریق مطالعه و ... شخصا می تواند برای کسب دانایی سرمایه گذاری کند و نیازی به طی مدارج تحصیلی نیست.
7- هدف فلسفه حضور: در این هدف لازم است افراد برای شناساندن خود به جامعه اقدام کنند. به عبارتی هر فرد روی برند خودش کار کند و شهرت خود را ضمن رعایت اصول اخلاقی، اضافه کند.
برای مثال فرد می تواند از طریق راه اندازی یک وبلاگ یا سایت شخصی، نظراتش را در معرض دید دیگران قرار دهد یا از طریق سخنرانی در جاهای مختلف در مورد فلسفه حضور و یا اشتهار کار کند.

نکته پایانی
نکته پایانی که در مورد اهداف شخصی می توانم بگویم این است که هر فرد با توجه به ویژگی های شخصی خود می تواند اهداف فردی متفاوت دیگری را نیز برای خودش تنظیم کند. اما در مورد اهداف شغلی یا سازمانی، اگر این موضوع را در سطح فردی بررسی کنیم، اهداف می تواند متفاوت باشد مثلا برای کسی که در جایگاه کارشناس یک سازمان مشغول فعالیت است می تواند هدف این باشد که بتواند با بهبود نتایج عملکردش، سال آینده ارتقای شغلی پیدا کند و جایگاه سرپرستی و یا مدیریت میانی برسد. یا چنان چه فرد در جایگاه مدیر ارشد فعالیت می کند و خود در حال اداره یک کسب و کار است، هدف گذاری می تواند شامل ارتقای جایگاه سازمان در صنعت و بازار مربوطه باشد، به عنوان مثال چنانچه اکنون جایگاه پنجم یک صنعت متعلق به سازمان ماست، سال جدید آن را به جایگاه سوم برساند یا اینکه اگر اکنون X درصد مشتریان هدف، سازمان را می شناسند، سال آینده این میزان به (X+N) درصد برسد یا افزایش درآمدهای سازمان و... .
در حیطه اهداف سازمانی، هدف گذاری و برنامه ریزی جهت اقدام در راستای ارتقای سازمان می تواند از ابعاد مختلف دیگری نظیر منابع انسانی شایسته، مالی، ارتقایی و... نیز مورد بررسی قرار گیرد اما چون بیشتر خوانندگان مجله خلاقیت از طیف افرادی هستند که اهداف فردی در درجه اول اولویت برای ایشان است، بیشتر توصیه های من در این راستا بود.