|
|||
موضوع هک تلفن ها و شنود مکالمات تلفنی و پیام های صوتی شهروندان انگلیس موضوعی بود که بحث های زیادی درباره آن در "نیوز آو د ورلد" می شد و کالسون کاملا در جریان این امر بود. | |||
مهر: "گودمن" نامی که از شب گذشته ابتدا در بریتانیا و سپس سراسر دنیا بر سر زبانها افتاد، نامه ای منتشر کرده که بسیاری از رازهای موجود در پرونده رسوایی شنود مکالمات تلفنی را آشکار می کند، نامه ای که بدون شک امپراطور رسانه ای جهان را به مخمصه خواهد انداخت.
به گزارش روزنامه گاردین، "کلایو گودمن" خبرنگار سابق نشریه تعطیل شده نیوز آف د ورلد که خبرنگار خاندان سلطنتی این هفته نامه محسوب می شد نامه ای را منتشر کرده که می تواند تبعات سنگینی برای "رابرت مرداک" مالک موسسه های رسانه ای نیوز کورپوریشن و نیوز اینترنشنال ، "جیمز مرداک" و "اندی کالسون" سردبیر سابق آن ایجاد کند. گودمن در این نامه که چهارسال پیش نوشته شده اما دیروز سه شنبه منتشر شده می نویسد : موضوع هک تلفن ها و شنود مکالمات تلفنی و پیام های صوتی شهروندان انگلیس موضوعی بود که بحث های زیادی درباره آن در "نیوز آو د ورلد" می شد و کالسون کاملا در جریان این امر بود. "اندی کالسون"، "جیمز" و رابرت مرداک
به نوشته گودمن، کالسون به وی گفته بود که اگر موضع هک تلفن ها و شنود مکالمات را در زمان حضور در دادگاه سال 2007 کتمان کرده و از نام بردن افراد مرتبط در این رسوایی خودداری کند می تواند همچنان شغل خود را در اختیار داشته باشد. لازم به ذکر است در سال 2007 گودمن به دلیل افشای برخی ازموارد محرمانه خاندان سلطنتی انگلیس به چهارماه حبس محکوم شده بود. به نوشته گاردین، این نامه همچنین می تواند مشکلاتی را برای "دیوید کامرون" ایجاد کند چون او کالسون را به عنوان مشاور امور رسانه ای خود استخدام کرده و معتقد بود وی هیچ اطلاعی از موضوع هک تلفن ها ندارد. نامه گودمن می تواند پرونده جدیدی را با نام "شهادت دروغ" برای مرداک و فرزندش باز کند چون آنها در جلسه استماع مجلس عوام انگلیس هنگامی که درباره شنود مکالمات سوال شد، نسبت به انجام این اقدام از سوی خبرنگاران نیوز آو د ورلد اظهار بی اطلاعی کرده بودند. مرداک برای تبرئه خود از این پرونده مدارکی را ارائه داده بود که به تازگی موسسه حقوقی "لویس و هارباتل" با انتشار نامه ای اظهار داشته که به سختی می توان صحت اسناد ارائه شده از سوی مرداک در این رابطه را تائید کرد. "کلایو گودمن" خبرنگار سابق نیوز آودورلد
در نامه افشاگرانه گودمن یک نام دیگر نیز به چشم می خورد. وی در این نامه به فردی با نام "لس هینتون" دوست و مشاور نزدیک رابرت مرداک اشاره کرده و می گوید : یک نسخه از نامه را برای او ارسال کردم تا آن را در اختیار پلیس قرار دهد اما وی از انجام این کار خودداری کرده است. در همین رابطه "تام واتسون" از اعضای حزب کارگر انگلیس در مجلس عوام این کشور با "ویرانگر" توصیف کردن نامه گودمن گفت : نامه کلایو گودمن مهمترین مدرکی است که ثابت می کند ادعاهای موسسه نیوز اینترنشنال درباره شنود مکالمات غیر واقعی است. این نامه یکی از بزرگترین سندهای افشاگرانه ای است که من در طول زندگیم دیده ام. نامه گودمن متعلق به تاریخ 2 مارس سال 2007 پس از آزادی او از حبس چهارماه به دلیل افشای برخی از موراد محرمانه خاندان سلطنتی انگلیس است. در این نامه همچنین اشاره شده که هک تلفن در نیوز آو د ورلد فقط توسط یک یا دو نفر صورت نمی گرفت بلکه اغلب خبرنگاران این هفته نامه نسبت به انجام آن اقدام می کردند. این نامه همچنین حاوی نام های دیگری بوده که در هنگام انتشار بنا بردرخواست اسکاتلندیارد حذف شده اند. منبع:mehrnews.com
|
ساکنان روستایی در منطقه باستانی کاپادوکیه از سقف وارد خانههای خود میشوند. درب ورود به خانهها در این روستا در سقف قرار دارد.
ساکنان روستایی در منطقه باستانی کاپادوکیه از سقف وارد خانههای خود میشوند. درب ورود به خانهها در این روستا در سقف قرار دارد.
این روستای دوازده خانهای، در واقع نمونهای از طرز زندگی در کاپادوکیه باستان را به تصویر میکشد. مردم منطقه کاپادوکیه در دههزار سال قبل، از سقف وارد خانههای خود میشدهاند.
خانههای آن زمان (تمدن باستان کاپادوکیه)، دارای دو اتاق بوده و ساکنان از سقف به وسیله نردبانهایی چوبی به داخل خانه میرفتند.
ساکنان کاپادوکیه در آن زمان نسبت به مردم اطراف خود زندگی پیشرفتهتری داشتهاند؛ به طوری که در هر خانهای سنگهای آسیاب، اجاقها و سبدهای حصیری به چشم میخورد.
این منطقه مهد یکی از قدیمیترین تمدنهای جهان است و قدیمیترین سیستم شهری جهان نیز در این منطقه شکل گرفته است.
|
|||
داوود خلیلی به خاطر داشتن مجموعهای از آثار هنری مشهور شده است. بخش عمده دارایی او را مجموعهای از آثار هنری ایرانی و اسلامی تشکیل میدهد که بالغ بر 20?000 شیء هنری و عتیقه و مجموعه آثار هنری ایرانی و اسلامی اش تشکیل می دهد... | |||
آتی:سامانه ویکیپدیا به نقل از چند منبع معتبر جهانی اسامی بیلیونرهای ایرانی را منتشر کرده است.در این رده بندی اسامی ایرانیانی که حداقل 100میلیون دلار آمریکا ثروت دارند دیده می شود.
1- در صدر این فهرست سام نظریان با سرمایه ای بالغ بر 122 بیلیون دلار در جایگاه اول قرار دارد.سام نظریان 36 ساله، متولد 1354 در یک خانواده? یهودی در ایران، فرزند یونس نظریان بنیانگذار شرکت بزرگ کوالکام و فارغ التحصیل دانشگاههای نیویورک و کالیفرنیای جنوبی است. نظریان بنیانگذار و مدیر عامل شرکت SBE Entertainment Group و سرمایه گذار معتبر ترین و پرشکوه ترین تاسیسات تفریحی در لس آنجلس، لاس وگاس و میامی است.گفتنی است که شعبه یکی از کلوب های وی همزمان با بازی حامد حدادی درآن ورزشگاه افتتاح شد. لازم به ذکر است که ماشین وی تنها 1 میلیون دلار قیمت دارد. 2- نفر دوم این فهرست پیر امیدیار معروف و مالک سایت ای بی است.ثروت وی در سال 2011 6/7 بیلیون دلار برآورد شده است.وی که جایگاه 29 ثروتمندان جهان را به نام خود کرده است، رئیس و موسس سایت ایبی (e-bay) اولین و معروفترین وبگاه مخصوص حراج و خرید و فروش اینترنتی است که تا آخر سال 1998 1/2 میلیون عضو 750 میلیون دلار حجم معاملات و حدود 8 میلیون دلار سود کسب کرده بود .این شرکت بیش از 6000 کارمند 46 میلیون مشتری ثبت شده و 441 میلیون دلار سود خالص در سال 2005 داشتهاست. 3-جایگاه بعدی در اختیار مانی مشعوف است.وی یک تاجر ایرانی آمریکایی و بنیانگذار و رئیس bebe stores, inc است. مانی مشعوف 68 ساله پیش از افتتاح اولین بوتیک زنانه خود در سال 1976، استیک فروشی داشته است. ثروت وی 1/3 بیلیون دلار تخمین زده شده است. او در اواخر دهه محصولات خود را در سریالهای محبوب تلویزیونی آمریکا بطور غیر مستقیم معرفی میکرد و در سال 1998 شرکتش را سهامی عام کرد. 4-نفر بعدی فهرست منتشر شده ناصر داوود خلیلی است. داوود خلیلی 46 ساله از ثروتمندترین افراد بریتانیا نیز معرفی شده است. ثروت وی در حدود 1 بیلیون دلار تخمین زده شده است.وی حتی از ملکه انگلستان نیز ثروتمندتر است. داوود خلیلی به خاطر داشتن مجموعهای از آثار هنری مشهور شده است. بخش عمده دارایی او را مجموعهای از آثار هنری ایرانی و اسلامی تشکیل میدهد که بالغ بر 20?000 شیء هنری و عتیقه و مجموعه آثار هنری ایرانی و اسلامی اش تشکیل می دهد که خود او ارزش آن را بیش از یک میلیارد پوند می داند. 5-جایگاه بعدی فهرست در اختیار امید کردستانی است.وی 48 سال سن دارد و نایبرئیس ارشد بخش فروش و عملکرد جهانی شرکت گوگل است. او دارای سابقهای بیش از 12 سال در زمینه فناوری سطح بالا در شرکتهای پیشروی اینترنتی مانند نتاسکیپ است. او همچنین نائبرئیس بخش توسعه? کسب و کار و فروش در این شرکت بود و توانست بازده مالی وبگاه نتاسکیپ را در عرض 18 ماه از 88 میلیون دلار در سال به بیش از 200 میلیون دلار در سال برساند. او یکی از ثروتمندترین ساکنین کالیفرنیای شمالی است. مجله سن خوزه ارزش داراییهای وی را 1?9 میلیارد دلار برآورد کرده است.همچنین ماهنامه فوربس وی را به عنوان دومین ثروتمند ایرانی در جهان معرفی می کند. 6- اسحاق لاریان نفر بعدی این فهرست است.وی 55 سال سن دارد و ثروتش بالغ بر 723 میلیون دلار تخمین زده شده است.اسحاق لاریان سازنده عروسک های «برتز» متولد 1332 درشهر کاشان است. او هم اکنون صاحب «ام جی ای» بزرگ ترین کارخانه عروسک سازی جهان است که توسط یک فرد و بدون سرمایه گذاری شرکا اداره می شود. او در سال 2000 تصمیم به ساختن عروسک های «برتز» گرفت که دو نوع از این عروسک ها به نام های ایرانی فرزندان او ، کامران و یاسمین خوانده می شوند. 7- نفر بعدی پل مریج است.وی 65 سال سن دارد و مخترع و مالک هات پاکتس است.ثروت وی 600 میلیون دلار برآورد شده است. 8-ایرانی بیلیونر بعدی،پسر علی خسروشاهی بنیان گذار کارخانجات مینو است.ثروت وی 592میلیون دلار برآورد شده است.خسروشاهی ثروتمندترین ایرانی مقیم کاناداست. حسن خسروشاهی کارآفرین کانادایی ایرانی تبار متولد 1319 در شهر تهران است .وی مالک و موسس فروشگاههای زنجیرهای قطعات الکترونیکی به نام Future Shop است وتعداد شعبات شرکت وی در آمریکای شمالی به 118 میرسد. 9- نفر بعدی که جوان ترین ثروتمند ایرانی است با 17 سال سن ثروتی بالغ بر 122 میلیون دلار دارد.علی الدوبیخی مالک شرکت Camel Trading Group است. |
|
|||
وی می گوید به دلیل مظلومیت مشایی از او حمایت می کند و امیدوار است مشایی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم وارد عرصه شود اما اگر هم مشایی این مسئولیت را نپذیرد... | |||
شفاف:حسن الله وردینژاد دبیر کل حزب اسلامی رفاه و عضو ارشد جبهه تحول گرایان ولایی است. خودش میگوید به دلیل مظلومیت مشایی از او حمایت میکند و امیدوار است مشایی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم وارد عرصه شود اما اگر هم مشایی این مسئولیت را نپذیرد الله وردینژاد آماده است به نمایندگی از حامیان مشایی کاندیدای انتخابات یازدهم شود. تحول گرایان ولایی او را «احمدینژاد دوم» خطاب میکنند و او میگوید احمدینژاد «مختار» است و مشایی «سردار کیان» اوست.
*ما مجموعه از 8 یا 9 حزب هستیم که برای انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم فعالیت میکنیم و تلاش ما حول محور آقای مشایی است. در واقع جز ما هیچ کس از آقای مشایی حمایت نمیکند و با بنا بر وظیفه شرعی دفاع از مظلوم را وظیفه خود میدانیم و به همین دلیل از مشایی حمایت میکنیم. *آقای مشایی خودش تمایلی به کاندید شدن ندارد ولی دوستان ما همه علاقه دارند ایشان وارد عرصه شود. در این راه هم هیچ مشکلی وجود ندارد و برخی جوسازیها که در اطراف میشود واقعیت ندارد و شورای نگهبان بر اساس این سیاه نماییها تصمیم نمیگیرد. ما معتقدیم آقای مشایی وارد عرصه شود هم تایید صلاحیت میشود و هم رای بالایی میآورد. *هیچ وقت بخش اقلیت نمیتواند نظر خود را به اکثریت سوار کند. در کشور ما آزادی بیان وجود دارد و دیدگاهها و عقاید مختلف بیان میشود که این اشکالی ندارد. دولت هم از انتقاد استقبال میکند اما بعضی دنبال تخریب هستند. *موتور اصلاحات برای همیشه خاموش شده است و دیگر نمیتواند در جامعه ما حضور پیدا کند. آنهایی که طرفدار کارگزارن و آقای هاشمی هستند، وجههای ندارند و محکوم به فنا هستند. تخمینی که ما زدهایم اینها نهایتا میتوانند از 300 نمایندگی مجلس دو کرسی را کسب کنند. *کل اینها از 7+8 تا جبهه پایداری و بقیه گروههای مخالف دولت، رایشان روی هم به اندازه منطقه محروم «بشاگرد» هم نمیشودولی همین بشاگرد مردمش برای آقای احمدینژاد سر از پا نمیشناسند این چیزی است که در انتخابات دهم خواهیم دید. اینها منتقد مشایی هستند ولی در جایگاهی نیستند که برنامههای دولت را به مخاطره بیاندازند. دولت با حمایت مردمی به کار خود ادامه میدهد. *بعضی میگویند ما با احمدینژاد دوست هستیم ولی ایشان باید مشایی را کنار بگذارد. مگر مشایی چه کرده است؟ ایشان یک بار گفتند ما با مردم اسراعیل دوست هستیم و انسان هم جایزالخطاست. وقتی مقام معظم رهبری فرمودند چنین چیزی نیست و دولت هم چون رهبری را فصل الخطاب مردم میداند حتی آقای مشایی را از معاون اولی کنار گذاشتند. رهبری نگفتند حیثیت این آدم را ببرید. *آقای خاتمی صراحتا گفتند من تدارکاتچی هستم. ایشان وقتی چنین اعتقادی دارد لیاقت ندارد حتی نیم ساعت درآنجایگاه بنشیند اما همان حزب اللهی که آن روز از آقای خاتمی حمایت میکردامروز هم جلوی دولت احمدینژاد ایستاده. *اگر سپاه از این انقلاب حمایت نمیکرد الان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و خاتمی این نظام را براندازی کرده بودند. *خاتمی اگر مورد تایید رهبری نبود با هم مانند کروبی و موسوی برخورد میشد چون هم از عوامل فتنه و عامل فساد است. گرچه انها که دود در آسمان میدیدند آتش فتنه را روشن کردند منظورم آقای هاشمی است. *قبول دارم تورم زیاد است من خودم اگر نماینده مجلس بودم به غضنفری رای نمیدادم چون وزیر ناتوانی بود. *ما در تهران فشار اقتصادی داریم اما اگر در شهرهای سیستان و بلوچستان وکردستان و هرمزگان بروید و بگویید ما طرفدار احمدینژاد هستیم روی دست شما را بلند میکند. *من هم میگویم آقای مشایی مانند کیان است یعنی آقای احمدینژاد مختار است و ایشان سردار کیان آقای احمدینژاد است. *وقتی حکم رهبری رسید بلافاصله در اولین جلسه آقای احمدینژاد دستور دادند آقای مصلحی برسرکارشان برگردند. شما اطلاع ندارید وقتی حکم رهبری رسید آقای احمدینژاد این حکم را رئی چشمشان گذاشتند. اینکه آقای احمدینژاد بخواهد حکم رهبری را اجرا نکند در تفکر ایشان وجود ندارد. *من هم گفتم دولت در آن یازده روز غفلت کردهولی برای غفلتش دلیل داشت. من وقتی دلایل را متوجه شدم قانع شدم. شما هم اگر بدانید قانع میشوید. *دشمنان خارجی بر طبل مخالفت میکوبند و از این طرف منتقدان بیانصاف داخلی هم داریم. انسانها جایز الخطا هستند و مثلا اگرآقای طائب یا ذوالنور حرفی میزنند دلیل نیست که این حرف درست باشد. من به شما قول نی دهم زمانی فرا میرسد که آقای مشایی پاسخ تمام این توهمات را میدهد. *آقای خاتمی اصلا نمیتواند شرط بگذارد برای مملکت. آقای خاتمی در قد و قواره شرط و شروط نیست. *شما فردا از آیت الله یزدی و آیت الله مصباح وقت بگیرید تا من. آقای مشایی خدمت آنها برسیم. آنها میگویند وقت نداریم درباره این مسائل صحبت کنیم. آقای مشایی حرفش را به چه کسی بزند. جو زا آنقدر خراب کردهاند که آقای یزدی حاضر نمیشود با آقای مشایی حرف بزند.
*آقای موسوی به دادگاه نرفته است اما آقای کروبی با تشریفات خاص به دادگاه رفت و بازجویی شد و همه کارهایش هم در حضور شخص دادستان کل انجام شد. اگر نیاز باشد روزی اینها را محاکمه کنند، این کار را میکنند. ان شاالله هم آقای موسوی و کروبی و هم آقای مشایی به دادگاه بروند و همه چیز روشن شود. اصلا من سوالم از آقایان این است اگر 140 صفحه پرونده از مشایی و بقایی دارید چرا به قوه قضاییه ارائه نمیکنید تا آنها را محاکمه کنند؟
|
به گزارش سرویس وبلاگ صراط نیوز عباس علوی در وبلاگ همسنگریها نوشت : گشت ارشاد، امنیت اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر و ... همه اینها در جایگاه خود کارهایی بجا، زیبا و پسندیده هستند اما به تنهایی نم …
به گزارش سرویس وبلاگ صراط نیوز عباس علوی در وبلاگ همسنگریها نوشت :
گشت ارشاد، امنیت اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر و ...
همه اینها در جایگاه خود کارهایی بجا، زیبا و پسندیده هستند اما به تنهایی نمی توانند موجبات رستاخیزی یک جامعه و دوری ملت را از نواهی به همراه داشته باشند.
تا زمانی که الگوی جوانان یک جامعه در قاب جادویی و یا حتی در مستطیل سبز در بیراهه تباهی گام بردارند نمی توان راه راست را با زور و تزویر به افراد جامعه فهماند.
تا زمانیکه در جمهوری اسلامی چنین جشن ها و فستیوال هایی برگزار شود نمی توان به بهبودی وضعیت حجاب در جامعه امیدوار بود.
زبانم تلخ است و باید مرا ببخشید!
اما به صراحت می گویم تا وقتی که مسئولان فرهنگی این مرز و بوم نخواهند از خواب غفلت بیدار شوند و در برابر وضعیت اسف بار و مستهجن بازیگران سینما ایستادگی کنند، گشت ارشاد و امنیت اجتماعی، آب در هاون کوبیدن است.
سینمای ما و بازیگران ما در سراشیبی بی بند و باری قرار گرفته اند و ایستادن در برابر آنان کار هر کسی نیست
تا زمانی که الگوی جوان ما این آقای بازیگر باشد مطمئنا نمی توان به گشت ارشاد امید بست
این بازیگران نه تنها هنرمند نیست بلکه فاتحه هنر را هم خوانده اند
و تا وقتی که چشم دختران جوان ما به چنین زنانی باشد مطمئنا نمی توان پیوند گسسته آنان را با حجاب برتر التیام بخشید
قابل توجه مسئولانی که دم از فرهنگ و دلسوزی برای این فرهنگ می زنند:
شاد باشید که مورد تشویق و تایید این خانم بازیگر قرار گرفته اید!
نه "الیاس" می تواند دست اندرکاران فرهنگی را از "اغما" خارج کند و نه گشت ارشاد
مطمئنا اگر گشت محترم ارشاد شب سه شنبه در حاشیه دوازدهمین جشن سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر در سالن همایشهای بین المللی برج میلاد حاضر می شد، می توانست تذکر بیشتری ارائه کند و تعهد بیشتری بگیرد تا اینکه در چهارراه ولیعصر(عج) سکنی گزیند.
|
|||
در قم که درس میخوندم، روزهای پنجشنبه میرفتم عملگی، خسته و کوفته، غروب راه میافتادم طرف جمکران. مثل دیوانهها، پا برهنه. تا اونجا... | |||
فارس: شهید مصطفی ردانی پور به سال 1337 در شهر اصفهان متولد شد. ایشان پس از گذراندن دوران نوجوانی تصمیم گرفت به جای تحصیل در هنرستان به حوزه برود. این شد که شهید ردانیپور سال اول طلبگی را در حوزهی علمیهی اصفهان سپری کرد. پس از آن برای ادامهی تحصیل و بهرهمندی از محضر فضلا و بزرگان راهی شهر قم شد و در مدرسهی حقانی به درس خود ادامه داد. ایشان حدود شش سال مشغول کسب علوم دینی بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه، شهید ردانیپور با عضویت در شورای فرماندهی سپاه یاسوج، فعالیتهای همه جانبهی خود را آغاز کرد و در مدت مسؤولیت یک سالهاش در سمت فرماندهی سپاه یاسوج، اقدامات مؤثری را به انجام رساند. ایشان با واگذاری مسؤولیت به یکی از برادران، به حوزهی علمیه برگشت تا به تحصیلاتش ادامه دهد. هنوز چند ماهی از بازگشت او به قم نگذشته بود که حرکتهای ضدانقلاب در کردستان و بعضی از مناطق کشور شروع شد. مصطفی هم برای کمک به مردم و بازگرداندن امنیت و ثبات کردستان، به سوی این خطه شتافت.
سپس این شهید بزرگوار به همراه عدهای از همرزمان خود از کردستان وارد جنوب شد و با نیروهای اعزامی از اصفهان (سپاه منطقهی 2) که در نزدیکی آبادان "جبههی دارخوین " مستقر بودند، شروع به فعالیت کرد. مصطفی در طول جنگ در کنار فرماندهانی چون شهید حسین خرازی و شهید حسن باقری جنگید تا اینکه براثر جراحت سختی دست ایشان معلول شد. در حالی که دست شهید ردانی پور بسته بود در عملیات بیتالمقدس و پس از آن در عملیات رمضان، فرماندهی قرارگاه فتح سپاه را به عهده داشت، که چند یگان رزمی سپاه را اداره میکرد. ایشان با لباس روحانی وارد جلسات نظامی میشد و به طرح و توجیه نقشهها میپرداخت. شهید ردانی پور در عملیات محرم، والفجر 1 و والفجر 2 شرکت داشت و تا لحظهی شهادت هرگز جبهه را ترک نکرد. سرانجام سردار مصطفی ردانیپور دو هفته پس از ازدواجش، در عملیات والفجر 2 و در تاریخ 15/5/62 به شهادت رسید. آنچه خواهید خواند خاطره ای است از رشادتها و دلاوریهای شهید مصطفی ردانیپور که یکی از همرزمانش نقل کرده است.
همیشه با خود میگویم مصطفی هر چه داشت از توسل ایام طلبگی بود. خالص خالص. وصل وصل. خبر رسید که ضد انقلاب با حمله به روستای نزدیک سنندج دکتر جهاد سازندگی را به اسارت برده است. صبح اول وقت راه افتادیم. مصطفی، عمامه به سر، اما با بند حمایل و یک نوار فشنگ تیربار دور کمر قوت قلب همه بود. - اینو میگن آخوند، اینو میگن آخوند! مصطفی میخندید. دستی کشید به سبیلهای تا بناگوش آن کاک مسلح و گفت: - اینو میگن سبیل، اینو میگن سبیل!
بحران کردستان ادامه داشت و اعزام نیروهای داوطلب عموما40،30 نفره بود. یکی از شبها که در ستاد مشترک پادگان سنندج جمع بودیم سرهنگ صیاد شیرازی ضمن صحبتها فهمید که آقا مصطفی در یاسوج و روستاهای آن دارای نفوذ معنوی است، به او گفت: - خوبه به یاسوج برید، شاید با آوردن نیروهای اون منطقه بتونیم از توان اونها در نبردهای کوهستانی استفاده کنیم. فردا صبح راه افتاد. با شکل و شمایل طلبگی. همان عمامهی جمع و جور، قبا و عبای ساده و تر و تمیز. سه روز بعد برگشت. با یک گردان رزمندهی لر. همه مسلح، همه عاشق انقلاب. *** دم دمای غروب، سر و کلهی سربازای عراقی پیدا شد. با تانک و نفر بر پیش میاومدند.ما توی سنگرهای مخفی، حرکت اونها رو زیر نظر داشتیم و با خونسردی گذاشتیم از خط عبور کردند بعد اونها رو از پشت سر و دو طرف مورد حمله قرار دادیم.از زمین و آسمون گلوله و فشنگ میبارید. اونقدر از دشمن کشتیم که دیگه جرأت حمله به دارخوین رو ندارن ". چرا آنها را به اهواز آوردی؟ گفت: - اینجا همه چیز جیرهایه، میخوام اسرا رو تحویل بدم و فشنگ کلاش و آرپی جی بگیرم. یک گردان تانک عراقی با پیشروی تا نزدیکی کارون، دارخوین را زیر آتش گلولههای مستقیم و آتش خمپاره 120قرار داده بود.دستور دادند مواضع آنها را شناسایی کنیم. نیمههای شب با مصطفی و حسن عابدی، منوچهر نصیری، محمود ضابط زاده، احمد فروغی و مصطفی سمیع عادل که بعدها همه شهید شدند راه افتادیم.حرکت در شب اولین تجربه ما بود.آنقدر رفتیم تا ناچار به سینه خیز شدیم. آنجا صدای عراقیها را میشنیدیم.حسن عابدی که اهل شوخی بود به مصطفی گفت: - تو که طلبه هستی بگو ببینم این پدر سوختهها چی میگن؟ - میگن این پسره رو بفرستید پیش ما تا اونو کباب کنیم. آن طرف کارون، روستای کفیشه، نیروها در سنگرهای استتار و به صورت چریکی مستقر بودند. سی چهل نفری میشدند و جلوی آنها یک گردان زرهی عراق خط محکمی داشت. دم دمای غروب آمد دارخوین و گفت: - میرم کفیشه، برای بچهها دعای توسل بخونم! تنها سوار قایق شد و رفت. فردا صبح رفتم دنبالش. نیروهای این محور تازه عوض شده بودند و آقا مصطفی را نمیشناختند. به یکی از آنها گفتم: - اون بندهی خدا که دیشب اومد دعا خوند کجاست؟! - نمی دونم. یک نفر اومد و گفت: مرا فرستادهاند نگهبانی بدم و تا صبح هم نخوابید و به جای چند نفر نگهبانی داد. حالام اونجا زیر نخلها خوابیده! یک لیوان آب برداشتم و آمدم ریختم تو یقهی مصطفی. - مرد حسابی حالا کلک میزنی؟ - بده؟ عوضش دعا کردم تو خوب بشی. *** بچهها آمادهی عملیات مواضع دشمن در شرق کارون بودند. بحران داخلی هم غوغا میکرد و بنی صدر که یعنی رییس جمهور و فرمانده کل قوا بود با منافقین یکی شده بود. فهمیدیم که آیت الله بهشتی به خوزستان آمدهاند.برای آوردن ایشان به اهواز رفتیم. دکتر بهشتی با دیدن مصطفی آنچنان عاشقانه او را در آغوش گرفت که انگار فرزند خود را پس از سالها دیدار کرده است. "راضی به امری باشید که خدا برای شما نوشته است. اگر بنا باشد عملیات کنید سر ساعت مقرر انجام خواهد شد، ما فقط وسیلهایم ". خط شیر در جبههی دارخوین، حکم سنگر کمین را داشت چون سنگرها مخفی بود و مدافعان آن در شرایطی سخت، زندگی چریکی را تحمل میکردند.وقتی بچهها برای عملیات فرماندهی کل قوا شروع به کندن کانال برای نزدیک شدن به دشمن کردند آقا مصطفی از کانال کنهای پر و پا قرص بود. در هوای گرم و اوایل خرداد آمده بود انتهای کانال، آنجا که صدای عراقیها را هم میشنیدیم. منبع:farsnews.com
|
|
|||
مسافران پرواز 463 هواپیمایی هما که روز شنبه قصد فرود در فرودگاه بین المللی مهرآباد را داشت با تکانهای شدید هواپیمای ایرباس 300 خود مواجه شدند. | |||
قاصد:خلبان نیز پس از مواجهه با این شرایط غیرعادی تلاش کرد هواپیمای غول پیکر را به سلامت روی باند فرود بیاورد که خوشبختانه با مهارت گروه پروازی و دعای مردم، اتفاق خاصی رخ نداد. اگرچه موضوع فرسوده بودن هواپیماهای مسافربری داخلی موضوعی نیست که در این خبر بخواهیم به آن بپردازیم، اما ذکر این نکته ضروری است که برخی دلالان این عرصه با تبلیغ فراوان روی ناامن بودن هواپیمای شرقی، تلاش کرده اند هواپیماهای فرسوده غربی که سالها از تولید آن می گذرد را وارد خطوط هوایی کشورمان کنند که متاسفانه موفق نیز بوده اند. کار به جایی رسیده است که ورود هواپیماهای ام.دی با دهها سال فعالیت، به عنوان افتخار شرکتهای هواپیمایی شمرده می شوند. منبع:ghasednews.ir
|
این سالها یکی از مواردی که کشور های عربی خیلی علاقه به ساختن اون دارند جزایر مصنوعی هست . از جزایر نخل امارات گرفته تا جزیره کره زمین دبی و چندین پروژه جالب و جدید دیگر اما قطر دوست ندارد در این مسابقه جالب برای جذب توریست بیشتر چیزی را از دست بدهد ، به همین منظور قطر با عقد قرارداد شرکت ایتالیایی پروژه ای جالب را در دست ساخت دارد . جزایر دو زیست مانند که هم امکان وارد شدن به دریا را داشته باشد و هم ساحل . ارزش این پروژه 500 میلیون دلار میباشد . اگر بیاد داشته باشید در هفته گذشته ما تصاویری رو از پروژه ساخت کره زمین در دبی رو براتون ارسال کردیم و امروز هم پروژه جالب قطر را امیدواریم که رضایت بخش باشد برای شما سروران
جزیره کره زمین در شهر دبی + عکس
لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید
منبع:ایرانویج l
|
|||
مادر ریچل نیز در کامنتی در سایت کلیسا از کسانی که در این امر کمک کرده اند تشکر کرد و اعلام داشت:" بدون شک ریچل اکنون شاد و خندان است." | |||
البرز نیوز:"ریچل بیکویت" 9 ساله اگرچه آنقدر زنده نماند تا به هدفش که جمع کردن 300 دلار برای تهیه آب آشامیدنی برای روستاهای محروم آفریقا بود برسد و در یک تصادف رانندگی جان سپرد ولی بعد از مرگ او هزاران دلار به حساب خیریه ای که او چند هفته قبل از تصادفش باز کرده بود ریخته شد.
منبع:alborznews.netریچل از خانواده و دوستان خود درخواست کرده بود بجای خریدن کادوی تولد برای او پول مورد نظر را به حساب خیریه ای که به منظور خریدن آب آشامیدنی برای مردم فقیر آفریقا باز کرده است واریز کنند. ریچل در ایمیل خود خطاب به دوستان و خانواده اش نوشته بود:" من امروز فهمیدم که میلیون ها نفر قبل از برگزار کردن جشن تولد 5 سالگیشان میمیرند زیرا به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند. من امسال نمی خواهم جشن تولدم را مثل سالهای قبل برگزار کنم . از شما می خواهم به جای خریدن کادوی تولد برای من، پول آن را به حساب خیریه واریز کنید. هر پنی از پول شما باعث تامین مالی توسعه آب آشامیدنی در کشورهای درحال توسعه می شود."
ریچل در زمان تولدش 220 دلار جمع آوری کرد و حساب خیریه را بست ولی بعد از مرگ غم انگیزش کشیش منطقه سکونت او حساب خیریه ریچل را دوباره راه اندازی کرد و با تبلیغ آن در سایت کلیسا، باعث شد مردم پس از پی بردن به آرزوی کوچک این دختر 9 ساله کمک های نقدی خود را به این حساب واریز کردند به طوری که تنها بعد از چند روز مبلغ 368 هزار دلار توسط بیش از نه هزار نفر به حساب او واریز شده است. |
راشل، دختری 25 ساله اهل ... | |
راشل، دختری 25 ساله اهل کارولینای شمالی می باشد.
14ماه پیش در یک حادثه فلج شد و توانایی راه رفتنش را از دست داد. ماجرا از این قرار است که راشل به همراه دوستانش در یک مهمانی شرکت کرده بود که به خاطر بی احتیاطی به داخل یک استخر سقوط می کند و از آن زمان به بعد فلج می شود. این اتفاق در زمانی رخ می دهد که او و نامزدش تصمیم به ازدواج گرفته بودند که با این حادثه، مراسم آنها نیز لغو می شود. راشل و نامزدش کریس قبل از حادثه
کریس که 28 سال سن دارد و یک معلم و نامزد راشل است. آنها مدت 5سال با یکدیگر در ارتباط بودند و حالا پس از گذشت 14ماه از حادثه، اطرافیان توانستند راشل را راضی کنند که با کریس ازدواج بکند!
تهیه و ترجمه: گروه سرگرمی سیمرغ/ محمدنخستین پور
|