به نقل از صراط پیش از پی ریزی سد کرج 50 خانوار در این روستا زندگی میکردند، اما این روزها خالی از سکنه است و به یکی از قطب های گردشگری استان البرز تبدیل شده است. تا به حال با قایق به روستایی در دامنه کوه رفتهاید؟ سفر به روستایی که در دامنه کوه و در جوار دریاچه ای حاصل از ساخت سد قرار دارد میتواند تجربه جذاب و هیجان انگیزی باشد، برای اولین فرصتی که برای سفر و تفرج به دست میآورید. روستای منحصر به فرد «واریان» واقع در حاشیه سدکرج و در دامنه کوه، در مسیر جاده کرج به چالوس قرار دارد.
رادیو نفتی ، هر چند برای ما که در فضای اینترنت تنفس می کنیم ، واژه عجیبی است اما در گذشته های نه چندان دور که برق و باتری همه گیر نبود ، برخی خانواده های اعیان از نفت برای روشن کردن رادیوهایشان استفاده می کردند!
نمونه ای از این رادیوهای نفتی ، هم اکنون در مرکز مطالعات هوراند که در زمینه انرژی های نو و مشخصاً انرژی خورشیدی فعالیت می کند ، موجود است که تصاویری از آن را می بینید:
فریادهای ناشی از درد دانیل، باعث بیدار شدن پسر ... | |
نوجوان 12 ساله از جزیره ونکوور، پس از اینکه به مادرش در وضع حمل برادر جدید خود کمک کرد، عنوان قهرمان را به خود اختصاص داد. مادر او "دانیل" خود را برای وضع حمل در بیمارستان آماده کرده بود، اما حدود ساعت 2 صبح روز شنبه به درد شدیدی دچار شد که توان بلند شدن از تخت را نداشت. وی متوجه شد، نوزاد قصد تولد را دارد و هیچکاری از دست او بر نمی آمد. فریادهای ناشی از درد دانیل، باعث بیدار شدن پسر 12 ساله اش "گائیلن" گردید که در اتاق کناری خوابیده بود. وقتی او وارد اتاق مادرش شد، با صحنه عجیبی روبرو گردید. وی متوجه قسمتی از سر برادر کوچک خود شد که در حال بیرون آمدن بود. گائیلن بلافاصله ، به کمک مادرش شتافت و با گرفتن شانه های نوزاد و نهادن سر او در میان آرنج های خود، او را خارج کرده و در حوله ای پیچید و روی تخت گذاشت. وی سپس به آشپزخانه مراجعه کرده و با یک قیچی بند ناف نوزاد را جدا کرد. پدر او که اخیرا از همسرش جدا شده و در جای دیگری زندگی می کرد، با تحسین فرزندش گفت، حرکت شجاعانه او، جان برادر کوچکش را نجات داد.
مادر و نوزاد که حدود 3.3 کیلو وزن داشت ، 45 دقیقه پس از بدنیا آمدن نوزاد، به بیمارستان منتقل شدند. اما حال عمومی هر دوی آنها، رضایت بخش اعلام شده است. |
* این همه استعداد در زجر دادن و اختراع وسایل عجیب و غریب برای کشتن همنوع، حیرت آور است؛ استعدادی که فقط از اروپاییهایی قرون وسطی برمیآید.
چرخ کاترین (چرخ شکننده)
احتمالا ً قدمت این روش شکنجه به همان اوایل اختراع چرخ به وسیله بشر میرسد. در این روش طرف را به یک چرخ درشکه که انصافا ً چیز گنده و یغوری بوده، میبستند، سپس چرخ درشکه مورد نظر را به حرکت درآورده و یارو را خوب قل میدادهاند. (احتمالا ً بعدها میکسر هم توسط یکی از قربانیان جان سالم به در برده از این دستگاه، اختراع شده.) بعد هم که چرخ دور گرفت، سعی میکردند با چوب سرعت چرخ را بگیرند.
طبق قوانین فیزیک، میزان ضربه در این روش به اندازه شتاب چرخ و نیروی گریز از مرکز آن بستگی دارد و البته مقاومت فرد استفاده کننده. این وسیله در انگلیس و روسیه خیلی طرفدار داشته است.
چهار میخ
این وسیله علاوه بر این که میتواند یک وسیله شکنجه مفید و مؤثر باشد، میتواند به عنوان مسابقه «بکش بکش» هم مورد استفاده قرار بگیرد. روی این شبه تخت، 4 دست و پا را میبستند و با 4 اهرم که هر کدام دو به دو و به صورت ضربدری به یک سمت حرکت میکردند، آنها را میکشیدند.
بسته به سرتق بودن طرف، میزان کشیدگی این اهرمها بیشتر و بیشتر میشد تا بالأخره از یک جایی، بدن طرف شروع به شکاف و پارگی کند. اسم خاص این دستگاه Rack است که معنیاش میشد به شدت کشیدن و عذاب دادن.
روش شکنجه کفار در صدر اسلام هم نسخه بدوی همین چهار میخ بود که به جای اهرم، اعمال فشار به صورت دستی انجام میشد. سمیه مادر عمار یاسر و اولین زن شهید در اسلام به همین روش شهید شد.
صندلی یهودا
نوع دیگری از روشهای شکنجه، «صندلی تفتیش عقاید» است که گلاب به رویتان خیلی نمیشود درباره نحوه عملکردش شرح و توضیح مفصلی داد. نحوه کار به این شکل بوده که فقط گردن، دستها و پاهای متهم را با طناب به سقف میبستند.
این صندلی در آلمان و اسپانیا کاربرد داشته و ظاهرا ً آدمهای خوش ذوق به آن «اسب چوبی» هم میگفته اند. اما در انگلیس نوع دیگری از اسب چوبی وجود داشته که در آن، طرف را به جای مرکز ثقل نقطهای، سوار مرکز ثقل خطی میکرده اند. در حالی که به پاهایش هم وزنه بسته بودند تا ورزش بکند و اجدادش جلوی چشمانش تردد نمایند.
این سیستم خوراک ترکاندن و خرد کردن استخوانهای پاست.
این روش به خاطر این که در اسپانیا طرفدار داشت به چکمه اسپانیایی هم معروف بود.
جفت پای طرف را تا زانو در یک چکمه آهنی که با پیچ قابلیت تنظیم داشت، میکردند و از بالا هم با تختههای چوب گوه شکل بین زانوها فاصله میانداختند، بعد همزمان چوبها را با چکش از بالا بین زانوها میچسباندند و از پایین هم چکمه را سفت میکردند. این طوری زانوها خرد شده و مچ و انگشتهای پا هم بر اثر فشار درب و داغان میشود و پرونده راه رفتن متهم در آینده، میرفت قاتی باقالیها.
این روش در دکان رماننویسها حسابی طرفدار پیدا کرده و در «مرشد و مارگاریتا» (میخائیل بولگاف) و «گوژ پشت نتردام» (ویکتورهوگو) به آن پرداخته شده است.
پنجه گربه
به این وسیله هیجان انگیز، «قلقلک اسپانیایی» (Spanish tickler) هم میگویند؛ در حالی که ما وجه تسمیه ماجرا را نمیدانیم. احتمالا ً خود کسی هم که این اسم را روی این وسیله گذاشته، گیر آن نیفتاده تا این بامزه بازیها یادش برود. این دستگاه فلزی که در اسپانیای قرون وسطی طرفدار داشته، چنگالهای تیز و بلندی داشت و ابعاد و فاصله سر چنگالها از هم طوری بود که شکنجه گر محترم برای کندن ماهیچهها و پوست زیاد اذیت نشود و البته استخوانها و رگهای اصلی را هم با آنها نکند تا طرف برای فازهای بعدی شکنجه جان داشته باشد. البته لازم به توضیح نیست که برای استفاده بهینه از این شکنجه، طرف را میبستند به صندلی تا زیاد وول نخورد.
چکمه آهنی
گاروت
اگر شهرت بقیه هم الکی به اسم اسپانیاییها در رفته باشد، این یکی واقعا ً کار خودشان است. در این روش طرف را خیلی محترمانه به دستگاه و قلاده را به گردنش میانداختند، سپس هر روز با هر چند ساعت یک بار (بستگی به اعصاب شکنجه گر دارد) با اهرمی که پشت گاروت هست، قلاده را سفتتر و سختتر میکردند. این ابتکار را اسپانیاییها وقتی زدند که سرخ پوستها نسبت به افشای محل اختفای طلایشان خست به خرج داده و چیزی از خودشان بروز نمیدادند. ژنرالهای اسپانیایی هم وسیلهای اختراع کردند که طرف زودی نمیرد و فرصت برای احساس طولانی مدت خفگی و فکر کردن به بیارزشی مال دنیا را داشته باشد، گاروت هنوز هم در آمریکای لاتین به کار میرود و جیمز باند معروف هم در چند تا از فیلمهایش از این وسیله استفاده کرده است.
صندلی تفتیش عقاید
این صندلی میخ دار از وسایل کلیسا در دوران قرون وسطی بود. آن دوره مد بود هر کس که عقاید مخالف کلیسا اعم از نظرات علمی، سیاسی، اقتصادی و هنری داشت، روی این صندلی نشانده میشد تا عقاید ضاله و مخربش از سوراخ میخها بیرون بزند. کسی که دچار تفتیش میشد، روی صندلی پیچ میشد، میخها قابل تنظیم بودند تا جلو و عقب بروند. اگر هم طرف همچین شیشه خرده داشت، میخها را حرارت میدادند تا طبق قوانین رسانا حالی به هولی شده و تا عمق اندرونش گرم شود. این آبکش حرارتی در ایتالیا و اسپانیا تا 300 سال قبل و در آلمان و مرکز اروپا تا 200 سال پیش کلی طرفدار داشت؛ البته بین آنهایی که دور صندلی میایستادند.
آب
هر چقدر این مایع باعث حیات است، استفاده نافرم از آن جهت شکنجه، میتواند مسیر حیات را معکوس کند.
به غیر از نادر شاه که بعد از کور کردن پسرش قات زد و با تلمبه، آب به شکم بیشتر از 10 نفر بست و آنها را ترکاند، فرو کردن کله در آب، سر و ته آویزان کردن در بشکه آب و با میله زدن به بشکه، از نمونههای متداول شکنجه هستند.
اما جدیدترین نمونه که خوراک نیروهای آمریکایی در گوانتانامو و عراق بوده، این است که با شلنگ در حلق طرف آب بریزید تا بعد از سیراب شدن به حرف بیاید؛ البته این یک چیزی توی مایههای ابتکار نادرشاه است.
باکره نورمبرگ
فقط دیدن این دستگاه با آن اسم غلط اندازش کافیست تا فرد مورد نظر قبل از استعمال، دچار حالت پشیمانی شود، عینهو بلبل به کارهای نکردهاش هم اعتراف کند. این تابوت میخ دار حاصل ترکیدگی استعداد شکنجهگرهای آلمانی در نورنبرگ است. آدم بخت برگشته را ایستاده داخل تابوت میچپاندند و بعد با پیچاندن دستگیرههایی که مجموعه میخها را جلو میبرد. همچین نم نم میخها را در اعضا و جوارح فرو میکردند. البته مخ سازندهها این قدر کار کرده بود که میخها را طوری بچینند تا در اعضای حیاتی فرو نرود و طرف برای چند بار رفتن در تابوت جان داشته باشد.
البته اره میتواند وسیله مفیدی هم باشد و این نحوه استفاده ماست که میزان تـأثیرگذاری و نحوه کارش را مشخص میکند. همان طور که الأن داشتن تلویزیون برای ما از نان شب واجبتر است. داشتن اره در اروپای قرون وسطی هم همین وضع را داشته. البته اروپاییها فقط تیر و تخته اره نمیکردند. کافی بود کسی دزدکی از مزرعهشان چیزی کش میرفت، فرق نمیکرد چه کسی و چه چیزی تا خفتش کنند و بساط ارهکشی به راه شود. در این روش، دزد بدبخت را از پا به سقف یا درخت آویزان میکردند و شروع میکردند به ریدن شاخ و برگ اضافه طرف که همانا دست و پا و... بود. شاید بگویید چرا برعکسش میکردند؟ برای این که خون در مغز جمع شود و با هدر رفتن بیخودی خون از پا و دست، طرف زود جمع نکند برود آن طرف بلکه این جوری ضمن اعتراف به گناهان، یک زجر ملسی هم بکشد. به این میگویند استفاده بهینه در یک شکنجه مرحله به مرحله.
چنگال کفار
این دستگاه، فک فرد استفاده کننده را آسفالت میکرد. 2 چنگال فلزی که رو به روی هم بسته شده بودند، یکی سمت زیر چانه و یکی هم روی سینه قرار میگرفت و طرف هر چقدر سرتق بازی در میآورد، شکنجه گر با پیچاندن پیچ متصل کننده این 2 چنگال به هم، باعث میشد تا چنگال بیشتر فرو برود. دستهای طرف هنگام استفاده ار سیستم از پشت بسته میشد و برای این که چنگالها هم در نروند سیستم را با قلاده به گردن محکم میکردند. البته برای منغص نشدن عیش شکنجه کننده، دستگاه طوری قرار میگرفت که یکهو زرتی در نرود و بعد برود توی قلب و کار را تمام کند؛ این دستگاه اختراع ایتالیاییها بود.
بوسه بر آب شاهکار عکاس انگلیسی!! + تصاویر | |
ارک هانکاکس، یک لحظه باور نکردنی را شکار کرده است. یک مرغ عشق آنقدر به تصویر خود در آب زل می زند که سرانجام شیفته آن می شود. | |
ارک هانکاکس، یک لحظه باور نکردنی را شکار کرده است. یک مرغ عشق آنقدر به تصویر خود در آب زل می زند که سرانجام شیفته آن می شود.
روزنامه دیلی تلگراف نوشته است که او برای گرفتن این عکس یک ماه تمام در نقطه مقابل این منطقه که محل گذر مرغان نغمه سرای از این جنس است به کمین نشسته تا سرانجام به این تصاویر دست پیدا کرده است. گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
|
|
|||
دختران جوانی که روزانه هشت ساعت در چهارراههای این کشور با علاقه نقش چراغ راهنما را بازی میکنند، چرا که استفاده از برق در این کشور محدودیتهای دارد... | |||
تابناک:سالهاست که مردم کره شمالی، خود را قدرتمندترین کشور جهان، صاحب بزرگترین ارتش جهان و البته بزرگترین هتل جهان میدانند. این اما نتیجه سیاستهای بسته حکومت کمونیستی این کشور است که برای مردمش رویایی از قدرتمندترین کشور جهان ساخته؛ مردمی که دریچههای بسیاری برای دیدن جهان ندارند و دنیای را از چشم سردمداران خود میبینند.
تصور عمومی اما حاکی از حس دلسوزی و ترحم نسبت به مردم کره شمالی است؛ مردمی که امکانات اولیه زندگی را ندارند، در شرایط امنیتی زندگی میکنند، تحریمهای سنگین جهانی را تحمل میکنند و... ولی گزارشهای رسیده از کره شمالی، خبر از چیز دیگری میدهد. مردمی که دیوانهوار حاکمان خود را دوست دارند، از جان و دل سختیها را تحمل و وقت و توان خود را صرف حاکمان خود میکنند. دختران جوانی که روزانه هشت ساعت در چهارراههای این کشور با علاقه نقش چراغ راهنما را بازی میکنند، چرا که استفاده از برق در این کشور محدودیتهای دارد؛ کشاورزانی که با تجهیزات و ادوات قدیمی به سختی زراعت میکنند، چون دروازههای تکنولوژی به روی این کشور بسته است و قهرمانان ملی که که وقتی در جام جهانی سرود ملیشان پخش میشود، اشک شوق میریزند، چرا که راهی برای سلام کردن به دنیا پیدا کردهاند. همه و همه نشان از این دارد که هرچند زندگی آنها در حباب کمونیسم تعریف شده، ولی دست کم خودشان از این زندگی راضی هستند. کشوری که سالانه تنها به هشتصد نفر اجازه سفر به خاک خود را میدهد و مردمش حتی از داشتن تلفن همراه محرومند، چه برسد به اینترنت و اتصال به شبکه جهانی. این است که اگر عکاس یا خبرنگاری فرصت بازدید از این کشور را پیدا کند، هم سعادت بزرگی نصیبش شده تا بتواند گزارشی ناب از سوژهای کمیاب را مخابره کند و هم جانش را کف دستش گرفته، چون اگر بخواهد کمی از روحیات جستجوگر ژورنالیستی خود را در خاک این کشور نشان دهد و سرک به هر گوشهای بکشد، بی گمان سروکارش با دستگاه امنیتی این کشور است. چندی پیش، «دیوید گاتنفلدر»، رئیس سرویس عکس بخش آسیای AP این فرصت را یافت تا تحت نظارت نیروهای امنیتی و به همراه شماری از روزنامهنگاران و عکاسان دولتی کره شمالی از بخشهای از این کشور دیدار و گزارش تهیه کرد که در زیر بخشی از این تصاویر را میبینید: نمای از مرکز پیونگ یانگ، پایتخت مخوف کره شمالی
نماد اتحاد ملی مجدد؛ این دروازه نماد امید برای الحاق دو کره به هم است سایه بلند برج 170 متری Juche در کنار مجسمههای نماد کمونیسم در کنار رودخانه Taedong در پیونگ یانگ.
در بالا و سمت راست، تصویر هتل «فانتوم» را میبینید که کار ساخت آن از سال 1987 آغاز شده و هنوز تمام نشده است. این هتل 105 طبقه، در حالی سالهاست در این کشور در حال ساخت است که توریستها، حق ورود به این کشور را ندارند و مشخص نیست کارایی چنین هتلی چیست! حتی عکاسی از آن از نزدیک امکان پذیر نیست. این هتل هفدهمین ساختمان بلند دنیاست و به عنوان یکی از مرتفعترین هتلهای جهان شناخته میشود. حمل بار با ماشین ریلی دستی در کره بسیار رایج است بزرگراههای وسیع پیونگ یانگ، بیشتر چنین خلوت و خالی از ماشین است کشاورزی که در حال شخم زدن زمین با گاو آهن است و کمبود غذا در کره شمالی در سالهای گذشته به نقطه بحرانی خود رسیده و چشم امید مردم و حکومت به همین کشاورزی سنتی است. تصویری از ساختمانی در حال ساخت که مانند بیشتر پروژههای عمرانی این کشور نیمه کاره باقی مانده تصویری از پرچم ایالات متحده و اسلحه های آمریکایی در موزه جنگ پیونگ یانگ ردیف ضبط صوتهای اتاق موزیک کتابخانه پیونگ یانگ استفاده از کامپیوتر در دانشگاه کیم ایل سونگ پیونگ یانگ، تجهیز این دانشگاه به کامپیوتر به عنوان انقلابی دیجیتال در کره شناخته میشود. منبع:tabnak.ir
|
عروس خانم فروشنده این دستگاه ها است و آقا داماد نیز در هنگام خرید یکی از همین بالابرها با همسر آینده اش آشنا شد. | |
یک زوج چینی از یک خودرو بالابر بهعنوان ماشین عروس خود استفاده کردند. عروس خانم فروشنده این دستگاه ها است و آقا داماد نیز در هنگام خرید یکی از همین بالابرها با همسر آینده اش آشنا شد.
|
بسیار بسیار دیدنی و لذت بخش …
- No Related Post
|
|||
رئیس بهزیستی استان تهران از انتقال جانباز نابینای افغانی که در حمامی متروکه در روستای عباس آباد شهرستان پاکدشت زندگی می کند به آسایشگاه کهریزک خبر داد. | |||
مهر:انتشار گزارش زندگی یک جانباز در حمام متروکه/ تنها آرزویم مرگ است در خبرگزاری مهر واکنشهای متعددی از سوی نهادها و سازمانهای مربوطه اعم از بنیاد شهید، فرمانداری و استانداری به دنبال داشت.
غلامعلی ظفرعلی جانباز افغانی و نابینای جنگ تحمیلی که سابقه حضور در جبهه (جنگ تحمیلی) را دارد با وجود داشتن مدارک حضور در جبهه و جانبازی حدود دو سال است در حمامی متروکه در روستای عباس آباد شهرستان پاکدشت زندگی می کند. این جانباز به دلیل تغذیه نامناسب سوء تغذیه گرفته و از توان جسمی پایینی برخوردار است. به گفته رضا باصری از همرزمان این جانباز، مسئولان و نمایندگان زیادی از سوی سازمانهای مسئول به روستای عباس آباد شهرستان پاکدشت آمدند تا به وضعیت این جانباز رسیدگی کنند ولی هیچگونه اقدامی انجام نشد. علی محمد قادری رئیس بهزیستی استان تهران در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: پس از انتشار این خبر در خبرگزاری مهر و انعکاس آن در رادیو مسئولان بهزیستی پاکدشت و ورامین به سرعت اقدامات انتقال این شهروند را مهیا کردند. وی افزود: بهزیستی "ظفرعلی" را نه به دلیل جانبازی بلکه به عنوان شهروندی که در بدترین شرایط زندگی می کند تحت حمایت خود قرار داده و هم اکنون تحت پوشش این سازمان است و پس از انجام آزمایشهای لازم در مرکز پدربزرگ پاکدشت به آسایشگاه کهریزک منتقل می شود. منبع:mehrnews.com
|
نظر سنجی ای بین هزاران مسافر خطوط هوایی بریتانیا در خصوص زیباترین و جذابترین مهمانداران صورت گرفته است و در نتیجه خطوط هوایی ویرجین آتلانیک با 53% زیباترین مهمانداران را به خود اختصاص داد... | |
نظر سنجی ای بین هزاران مسافر خطوط هوایی بریتانیا در خصوص زیباترین و جذابترین مهمانداران صورت گرفته است و در نتیجه خطوط هوایی ویرجین آتلانیک با 53% زیباترین مهمانداران را به خود اختصاص داد و سنگاپور با 18 % و اتحاد با 12% امارات 11% و ایرلاین با 6% مقامهای دوم تا پنجم را به خود اختصاص داده اند.
در پی این نظر سنجی " جف فر" سخنگوی انجمن مستقل مهماندارن هواپیما ( APFA ) که حدود 18000 عضو در خطوط هوایی دارد طی گفتگویی با خبرنگاران لس آنجلس تایمز این نظر سنجی را بسیار توهین آمیز دانسته و می گوید که مهمانداران , به ویژه پس از حمله 11 سپتامبر به غیر از پذیرایی از مسافران مسئولیت بسیار مهمتری در طول پرواز دارند.
همچنین وی در ادامه میگوید: مهماندارن اولین پاسخ دهندگان به مسافران هستند و اعتقاد دارم که ظاهر افراد هیچ ربطی به این مسئله ندارد ." جف فر" خاطر نشان کرد از سال 1960 تا 1970 صرف نظر از جنسیت و ظاهر مهانداران برای انتحاب کارکنان خود بسیار تحت فشار بوده و انتخاب کارکنان را بر اساس توانایی و قابلیت افراد انجام داده است.
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
|