سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

soratgir تصاویری از سرعت گیر عجیب غریب در کانادا

 

soratgir1 تصاویری از سرعت گیر عجیب غریب در کانادا

تصاویری از سرعت گیر عجیب غریب در کانادا






تاریخ : پنج شنبه 90/10/8 | 12:43 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد.به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: “عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن.”
لا به لای هق هقش گفت: “اما با یک روز… با یک روز چه کار می توان کرد؟ …”

2roz1 دو روز ماند بود به آخر دنیا

خدا گفت: “آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید”، آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: “حالا برو و یک روز زندگی کن.”
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید، اما می‌ترسید حرکت کند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: “وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم..”
آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند ….
او در آن یک روز آسمانخراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما …
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند، سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.
او در همان یک روز زندگی کرد.
فردای آن روز فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: “امروز او درگذشت، کسی که هزار سال زیست!”

زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می اندیشیم، اما آنچه که بیشتر اهمیت دارد، عرض یا چگونگی آن است
امروز را از دست ندهید، آیا ضمانتی برای طلوع خورشید فردا وجود دارد!؟

لطفا این متن را برای دوستان خود ارسال نمایید، کسانی که برایتان ارزشمند هستند.

تو برایم با ارزشی






تاریخ : پنج شنبه 90/10/8 | 12:42 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

Jok4U.com 027 تصاویری زیبا از باغ های عمودی

 

Jok4U.com 132 تصاویری زیبا از باغ های عمودی

 

Jok4U.com 227 تصاویری زیبا از باغ های عمودی

 

Jok4U.com 321 تصاویری زیبا از باغ های عمودی

 

Jok4U.com 419 تصاویری زیبا از باغ های عمودی

 

Jok4U.com 512 تصاویری زیبا از باغ های عمودی

 

Jok4U.com 610 تصاویری زیبا از باغ های عمودی

 

Jok4U.com 78 تصاویری زیبا از باغ های عمودی






تاریخ : پنج شنبه 90/10/8 | 12:41 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

akkas عکاس تصویر دسکتاپ ویندوز شما!

شاید وقتی این عکس رو میگرفت
خودش هم فکرش رو نمیکرد این عکس یه روزی
عکس پس زمینه ی دسکتاپ میلیون ها کاربر ِ کامپیوتر تو دنیا بشه !






تاریخ : پنج شنبه 90/10/8 | 12:41 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

1. آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر


2. قبل از جواب دادن فکر کن


3. هیچکس را تمسخر مکن


4. نه به راست و نه به دروغ قسم مخور


5. خود برای خود، زن انتخاب کن


6. به ضرر و دشمنی کسی راضی مشو


7. تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما


8. کسی را فریب مده تا دردمند نشوی


9. از هرکس و هرچیز مطمئن مباش


10. فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی


11. بیگناه باش تا بیم نداشته باشی


12. سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی


13. با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی


14. راستگو باش تا استقامت داشته باشی


15. متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی


16. دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی


17. معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی


18. دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی


19. مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی


20. سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی


21. روح خود را به خشم و کین آلوده مساز


22. هرگز ترشرو و بدخو مباش


23. در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند


24. اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده


25. دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین


26. چالاک باش تا هوشیار باشی


27. سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی


28. اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری


29. با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد


30. مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند






تاریخ : سه شنبه 90/8/17 | 1:13 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

هزار مرتبه کردم فرار و دیدم باز

تو از کرم به من آغوش خویش کردی باز

به لطف و رحمت و عفو و کرامتت نازم

که می‌کشی تو ز عبد فراری خود ناز . . .

.

.

.

دوبیتی خداوند

الله تویی و ز دلم آگاه تویی  / درمانده منم دلیل هرراه تویی

گرمورچه ای دم زند اندر ته چاه  / آگه زِ دَمِ مورچه و چاه تویی . . .

.

.

.

 

خداوندا

برای همسایه که نان مرا ربود، نان

برای عزیزانی که قلب مرا شکستند، مهربانی

برای کسانی که روح مرا آزردند، بخشش

و برای خویشتن خویش ، آگاهی و عشق می طلبم . . . 

.

.

.

 

من گرچه سیه روی و بدم یا الله

از درگه خود مکن ردم یا الله

گفتم که من و این همه عصیان چه کنم؟

گفتی که بیا من آمدم یا الله . . .

.

.

.

 

روزی روزگاری خدا ما را آفرید ، تا آدم باشیم

قصه ما به سر رسید . خدا به خواستش نرسید . . .

.

.

.

چه بسیار نعمت های خداوند که

تنها در رگی

خانه گزیده اند.

کتاب نیایش پیامبر(ص)

.

.

.

خداوندا، خداوندا

قرارم باش و یارم باش

جهان تاریکی محض است

می‌ترسم

کنارم باش

.

.

.

خدایا

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

احسان ترا شمار نتوانم کرد

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یک شکر تو از هزار نتوانم کرد . . .

 

.

.

.

ای آنکه طلبکار خدائی، به خودآ / از خود بطلب، کز تو، خدا نیست جدا

اول به خودآ، چون به خودآئی، به خدا / اقرار نمایی، به خدائی خدا . . .

.

.

.

ای خدایا از بَرِ هر حکمتت ، حکمت درست

لیک , دل از بر تنها شدن حکمت نَجُست . . .

.

.

.

خدای من خداییست که دست گیر است نه مچ گیر!

دستم را میگیرد همان طور که هستم!

بدون پیش شرط

همین و بس . . .

.

.

.

معبودا

به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . . .

.

.

.

ما که از ترس خدا او را عبادت می کنیم / بر تعصب های خود یک عمر عادت می کنیم

هر نمازی با خودش تجدید بیعت کرده و / ساعتی دیگر به او راحت  خیانت می کنیم

ما که مغروریم ازاینکه مسلمان زاده ایم / با طلبکاری ، تقاضای شفاعت می کنیم

.

.

.

تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی

و من عجیب ؛ به آغوش تو

از آن سوی فاصله ها

خو گرفته ام . . .

.

.

.

چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری . . .

.

.

.

خدایا مرا ببخش

بابت هر آنچه کردم و نباید

و هر آنچه نکردم و باید . . .

.

.

.

چاره ی ما ساز که بی یاوریم / گر تو برانی به که روی آوریم؟

پیش تو گر بی سر و پا آمدیم / هم به امید تو ، خدا آمدیم . . .

.

.

.

عمری به جز بیهوده گفتن سر نکردیم / تقویمها گفتند و ما باور نکردیم

دل در تب لبیک تاول زد ولی ما / لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم

اللهم لبیک

.

.

.

میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی

میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی

میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی

میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی

همه این میخوانمت ها و میدانمت ها بهانه ای هست

تا بگویم خدایا دوستت دارم ، من خدا را دارم!

.

.

.

کوله بارم بر دوش سفرى مى‎ ‎باید،سفرى تاته تنهایى محض

هرکجا لرزیدى،از سفر ترسیدى ، فقط آهسته بگو: من خدا را دارم!






تاریخ : دوشنبه 90/7/25 | 2:7 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • بی بی مارکت
  • ttp://www.bachehayeghalam.ir/sitefiles/bgh_sound_player.php">