مسا ورده
مسا ورده در جنوب غربی ایالت کلرادو قرار گرفته و مسکن صخره نشینان باستانی یعنی مردمان آناسازی(Anasazi) بوده است. در قرن دوازدهم این قبیله شروع به ساخت خانههایشان در غارهای کم ژرفا و در زیر صخرههای که در امتداد دیوارههای درهها قرار گرفته بودند، کردند. بعضی از این اقامتگاهها به اندازه بزرگ بود که 150 اتاق را شامل میشد. در 1300 تمامی مردمان آناسازی مساورده را ترک نمودند، اما خرابههای برجا مانده تفریبا به طور کامل دست نخورده باقی ماند. سوالها پیرامون این عزیمت ناگهانی همچنان بیجواب باقی ماندهاند. هر چند هجوم قبایل شمالی بیگانه و خشکسالی از جمله دلایلی است که گمان میرود پاسخ این معما باشند.
پرسپولیس
پرسپولیس پایتخت تشریفاتی امپراتوری قدرتمند ایران یعنی هخامنشیان بوده است. آثار برجای مانده از آن در 70 کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار گرفته و امروزه به نام تخت جمشید شناخته میشود.
این شهر در اصل پارسا (Parsa) یا پارسه نامیده میشده و پرسپولیس برگرفته از لغت یونانی پرسس پولیس (Persas Polis) به معنای شهر پارسی یا ایرانی بوده است. بنا بر توصیفات این شهر بسیار زیبا بوده و با کارهای هنری ارزشمندی آراسته و تزئین شده بود که متاسفانه تنها تعداد اندکی از آنها تا به امروز باقی ماندهاند. در 331 پیش از میلاد اسکندر کبیر در تلاش برای تسخیر امپراتوری ایران این شهر را به آتش کشید تا به نوعی انتقام سوزانده شدن آکروپولیس در آتن را گرفته باشد. این شهر همچنان به عنوان پایتخت ایران در زمان امپراتوری مکدونیان باقی ماند تا آنکه به تدریج از لوح روزگار محو شد. آثار به جا مانده از این شهر جزء فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارند.
لپتیس مگنا (Leptis Magna)
لپتیس مگنا یا لپسیس (Lepcis) شهری با معماری برجسته و متعلق به امپراتوری روم بود. این شهر در مکانی که امروز به عنوان کشور لیبی شناخته میشود، قرار گرفته بود. در زبان عربی این شهر را لبده (Labdah) مینامند. این شهر از بندرگاهی طبیعی برخوردار بود که به نوعی توسعه و شکوفایی آن را تضمین میکرد، چرا که لپتیس به عنوان یک مرکز تجاری مهم در ناحیه مدیترانه و همچنین سحارا شناخته میشد. همچنین به دلیل وجود زمینهای حاصلخیز و غنی که در امتداد خطوط ساحلیاش قرار گرفته بودند در زمینه تولید محصولات کشاورزی نیز وضعیتی مناسب داشت. امپراتور روم سپتیمیوس سوروس (193-211Septimius Severus, ) که در لپتیس متولد شده بود بزرگترین حامی و پشتیبان این شهر به شمار میرفت. زیر نظارت مستقیم او برنامههای جاهطلبانهای برای توسعه شهر با نخستین قدمهای ساخت سازههای باشکوه آغاز شد. هرچند لپتیس در طول سالهای بعد رفته رفته شکوه خود را از دست داد و به دنبال مشکلات رو به گسترشی که با امپراتوری روم داشت رو به زوال رفت. پس از فتوحات اعراب در 642 این شهر گمشده رو به خرابی نهاد و توسط طوفانهای شن برای قرنها مدفون و از نظر محو شد. در ژوئن 2005 گروه باستان شناسی دانشگاه هامبورگ به طور اتفاقی پرده از رازهای کهن این شهر برداشتند.
ارگنچ (Urgench)
ارگنچ که در زبان فارسی آن را گرگنچ مینامیدند، سابقا نزدیک رودخانه آمو دریا در غرب کشور ازبکستان قرار گرفته بود. ارگنچ یکی از بزرگترین شهرهایی محسوب میشد که در مسیر جاده ابریشم قرار گرفته بودند. در قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم دوران طلایی این شهر از راه رسید و ارگنچ به مرکزی برای امپراتوری آسیایی خوارزم تبدیل شد. در 1221 چنگیز خان مغول با خشونت هر چه تمام این شهر را مورد تاخت و تاز قرار داد، زنان جوان و بچهها به عنوان برده به سربازان مغول تقدیم شده و باقی جمعیت شهر هم قتل عام شدند. حتی پس از این تاراج وحشیانه خرابههای شهر تا مدتی باقی ماند، اما تغییرات ناگهانی آمو دریا موجبات تخریب بیشتر شهر را فراهم آورده و مردمانی را که علی رغم سختیهای موجود هنوز در آن ساکن بودند واداشت خانه و کاشانه خود را ترک کرده و آن را برای همیشه متروک پشت سر باقی گذارند.
ویجایاناگارا (Vijayanagara)
ویجایاناگارا یکی از بزرگترین ابر شهرهای جهان بود که بالغ بر 500.000 هزار نفر سکنه داشت، این رقم در مقایسه با جمعیت آن دوران عددی قابل ملاحظه است. این شهر در فاصله بین قرون 14 تا 16 و تحت نفوذ و قدرت امپراتوری ویجایاناگارا که به نام امپراتوری کارناتا (Karnata) هم شناخته میشود، به سرعت توسعه یافته و شکوفا شد. این امپراتوری بر بخش گستردهای از جنوب هند سلطه داشت. در طول این دوران، امپراتوری کارناتا اغلب با دول مسلمان درگیر جنگ بود. در 1565 ارتش امپراتوری متحمل شکست سنگین و فاجعه آمیزی شده و شهر بر باد رفت. فاتحان مسلمان به شهر یورش آورده و بر ساکنین مصیبت زده آن تاختند و در طول دورهای چند ماهه شهر و معابد هندوی آن را با خاک یکسان کردند، با این وجود این امپراتوری به حیات خود ادامه داده و خیلی کند تن به تسلیم و اضمحلال داد. پایتخت اصلی هرگز مجددا احیا نشده و کسی در آن سکونت نگزید و از آن زمان تنها و از دور شاهد تغییرات اطراف بوده است. اکنون بقایا و خرابههای این شهر جزء میراث جهانی یونسکو است.
کالاکمول (Calakmul)
پنهان شده در قلب جنگلهای انبوه ایالت کامپچی مکزیک(Campeche) ، کالاکمول یکی از بزرگترین شهرهای تمدن مایا بوده که تا به امروز کشف شدهاند. کالاکمول شهری قدرتمند به شمار آمده که اغلب برتری تیکال (Tikal) دیگر شهر معروف تمدن مایا را به چالش میکشید. قدرت اصلی کالاکمول در استراتژیهای خاصش نهفته بود. سیاستی که بر شبکهای از متحدین اتکا داشت و بدین صورت شهر به بقاء خود ادامه میداد. از نیمه دوم قرن ششم تا اواخر قرن هفتم کالاکمول به طور کامل در مقابل نیروی تیکال دست بالا را داشت. این دو شهر که رقابتی پایاپای با یکدیگر داشتند، همواره در پی به کارگیری فنون نظامی و تصمیمات جنگی بودند تا از سد یکدیگر بگذرند، اما در نهایت هر دو آنها در پی شکست و دوران افول تمدن مایا از میان رفتند.
پالمیرا (Palmyra)
برای قرنها پالمیرا (شهر درختان نخل) در کشور سوریه شهری مهم به شمار آمده و از ثروتی چشمگیر برخوردار بود، چرا که در مسیر کاروانهایی که از ایران به سمت بنادر مدیترانهای این کشور در رفت و آمد بودند واقع شده بود. در اوایل 212 به دنبال اشغال دهانه رود تیگریس یا دجله (Tigris) و فرات (Eupherates) توسط سلسله ساسانیان از اهمیت تجاری این شهر کم شد. امپراتور روم دیوکلیشن (Diocletian) در تلاش برای نجات شهر از تهدیداتی که از سوی ساسانیان متوجه آنان بود، دیواری عظیم ساخته و سعی کرد شهر را توسعه دهد. اما سرانجام این شهر بوسیله اعراب مسلمان در 634 تصرف شد، اما میتوان گفت تقریبا دست نخورده باقی ماند. در نهایت دیگر بار این شهر توسط ترکان عثمانی به اشغال درآمده و تا حد یک بادیه در دل کویر تنزل کرد. در قرن هفدهم بقایای آن توسط جهانگردان غربی کشف شد.
تیسفون
در قرن ششم تیسفون یکی از بزرگترین شهرهای جهان بود و همچنین در شمار آن دسته از شهرها به حساب میآمد که دروازهای رو به تمدن باستانی ناحیه بینالنهرین محسوب میشدند. به دلیل همین ویژگی بود که تیسفون به نقطه استراتژیکی و نظامی مهمی برای امپراتوری روم بدل شده و توسط آنان به اشغال درآمد. امپراتوری بیزانس نیز موفق شد پنج مرتبه این شهر را به تصرف درآورد. تیسفون در دوران تاخت و تاز مسلمین به ایران در سال 637 به تصرف آنان درآمد اما پس از آنکه در قرن هشتم بغداد به عنوان مرکز خلافت عباسیان به رسمیت شناخته شد این شهر به سرعت رو به افول نهاده و رفته رفته به شهر ارواح بدل شد. گفته میشود تیسفون در واقع الهام بخش شهر اسبانیر (Isbanir)در داستانهای هزار و یکشب بوده است. هم اکنون این شهر در کشور عراق قرار گرفته و تنها بنای تاریخی باشکوهی که از آن باقی مانده طاق کسری معروف است که بازدید کنندگان فراوانی دارد.
هولسی (Hvalsey)
هولسی یا جزیره وال (Whale Island) از مجموعهای از مزارع و کشتزارها تشکیل شده بود که در قلمرو شرقی قرار گرفته و بزرگترین ناحیه متعلق به وایکینگها در گرینلند به شمار میرفت. وایکینگها تقریبا در 985 پس از میلاد و توسط نورس فارمرز (Norse Farmers) یا مردمانی از نژاد آلمانی در این ناحیه پا گرفتند. در دوران اوج و شکوفایی این ناحیه بالغ بر چهار هزار سکنه داشت. علی رغم نقل و انتقالات قبایل غربی در نیمه قرن چهاردهم، کلنی نشینان این منطقه برای شصت تا هفتاد سال دیگر نیز به زندگی خود در این نواحی ادامه دادند. در 1408 یک ازدواج در کلیسای هولسی به ثبت رسیده اما در واقع این آخرین خبری بوده که از گرینلند به گوش جهانیان رسیده است.
آنی (Ani)
این شهر نیز که در مسیر کاروانهای شرق- غرب قرار گرفته بود اولین منطقه مهم و ارزشمند در قرن پنجم میلادی بوده که به سرعت مراحل رشد و شکوفایی را طی کرد، به طوری که در قرن دهم به پایتخت ارمنیان تبدیل شد. در طول این دوران طلایی تعداد زیادی کلیسا در این شهر ساخته شد که برخی از آنها جزء بهترین نمونههای معماری قرون وسطی به شمار میآیند و به همین دلیل این شهر عنوان "شهر هزار و یک کلیسا " را به خود اختصاص داده است. تخمین زده میشود جمعیتی بالغ بر 100 تا 200 هزار نفر در آن سکونت داشتند. این شهر تا زمان حمله مغولها در قرن سیزدهم به حیات خود ادامه داد، حملهای که همچون زلزلهای مهیب و ویرانگر در 1319 رخ داده و راههای تجاری را به کام خود فرو برد و آنان را به صورتی برگشت ناپذیر به تباهی و ویرانی کشاند. با وقوع این حوادث ناخوشایند ساکنان این شهر نیز رفته رفته آن را ترک کرده و آنی برای قرنها متروکه شد. خرابههای آن را هم اکنون میتوان درکشور ترکیه مشاهده کرد.
پالنکه (Palenque)
پالنکه در کشور مکزیک در مقایسه با دیگر شهرهای گمشده تمدن مایا از ابعاد کوچکتری برخوردار است، اما در مقابل نمونههای درخشانی از معماری و حجاریهای این تمدن در آن به چشم میخورد، زیباترین آثار هنری که تا به حال توسط هنرمندان مایایی خلق شدهاند. اکثر سازههای این شهر در حدود 600 تا 800 میلادی قدمت دارند. جمعیتی از زارعین و کشتکاران برای نسلهای متمادی در این شهر زندگی میکردند تا اینکه به تدریج این شهر از رونق افتاده و ساکنانش بار سفر بسته و این شهر را به حال خود رها کردند. پس از آن این شهر به تدریج توسط پیشرویهای جنگل محو و از نظر ناپدید شد.
تیواهاناکو (Tiwanaku)
این شهر که در جنوب غربی سواحل دریاچه تیکانا در کشور بولیوی قرار گرفته، یکی از مهمترین شهرهای پیشروی امپراتوری اینکا به شمار میرفته است. در طول دورانی حدفاصل 300 قبل از میلاد تا 300 میلادی، تیوانکو به عنوان مرکزی معنوی شناخته میشد و بسیاری از مردم برای زیارت بدانجا سفر میکردند. این جامعه شهری نوین کم کم به سمت نواحی اطراف توسعه یافته به طوری که بین قرون هفتم تا نهم تبدیل به یک قدرت مطرح و بزرگ منطقهای در نواحی جنوبی آند شده بود. به نظر میرسد در بالاترین مقیاس این شهر پانزده تا سی هزار نفر سکنه داشته است، هر چند تصاویر ماهوارهای اخیر جمعیت بیشتری را پیشنهاد میدهند. حول و حوش 1000 میلادی پس از یک دگرگونی شدید در وضعیت اقلیمی ناحیه، تیواهاناکو از نظر منابع غذایی دچار مشکلات عدیدهای شد، در نتیجه منبع قدرت و قلمرو امپراتوری اینکا به شدت متزلزل گشته و در نهایت از یادها رفت.
پمپی (Pompeii)
اگر به تاریخ روم باستان علاقه دارید قطعا با نام این شهر نیز آشنایی دارید. در 24 اگوست سال 79 میلادی، آتشفشان وزوویوس یا همان وزو (Vesuvius) فورانی سهمگین را تجربه کرد که سبب شد شهر پمپی که در نزدیک آن قرار داشت در زیر خاکستر و خاک مدفون شود، واقعهای که این شهر را در روزی شوم و نفرین شده از لوح تاریخ محو نمود. گویی همه چیز این شهر از خانهها و میزها و نقاشیهای روی دیوار، کوزهها و اسباب ولوازم منزل و حتی ساکنان آن در تاریخ یخ زده و منجمد شدند. پمپی، همراه با هرکولانیوم (Herculaneum) دیگر شهر روم متروکه شده و سرانجام نام و محل قرارگیری آنها نیز از یادها رفت. هرچند روزی از راه رسید تا دستانی گرد و غبار از چهره این شهر برگرفته و به مدد حفاریهای باستان شناسی در قرن هجدهم از نو از سوی جهان به رسمیت شناخته شد. شهرهای گمشده جزئیاتی خارقالعاده و شگفت از زندگی مردمانی که هزاران سال پیش میزیستند را در اختیار ما قرار دادهاند، پمپی هم از این قاعده مستثنی نبوده و به دلیل نحوه ناپدید شدنش دادههایی با ارزش برای باستان شناسان به همراه داشت.
تیوتوهواکن (Teotihuacan)
در قرن دوم پیش از میلاد تمدنی نوظهور و جدید در دره مکزیکو پا به عرصه وجود گذاشت. این تمدن شهر با شکوه و بزرگ تیوتوهواکن یا توتیواکان (Teotiwakan) را بنیان نهاد که هرمهای بزرگ پله مانند آن به شهرتی عظیم دست یافتند. در قرن 6 میلادی و به دنبال خشکسالی طولانی مدتی که ناشی از تغییرات اقلیمی بود جمعیت منطقه رو به نقصان نهاد. هفت قرن بعد و پس از افول امپراتوری تیوتوهواکن، اهرام بزرگ این شهر گمشده توسط قوم آزتک مورد تکریم و استفاده قرار گرفته و به مکانی مقدس برای زائرین تبدیل شدند.
پترا (Petra)
پترا، شهر افسانهای است که با عنوان "شهری با قدمتی به درازای زمان" نیز شناخته میشود، به علاوه به آن "شهر رز" هم میگویند که به دلیل رنگ سنگهایی است که شهر در دل آنها کنده شده است . این شهر پایتخت قلمرو ناباتین (Nabataean) بوده که در زبان عربی الانباط خوانده شده و از دجله تا دریای سرخ قلمرو آنان بوده است. پترا شهری پهناور و خاص است که قرنها پیش توسط ناباتینها در دل دره وادی موسا در جنوب اردن کنده شده است. اینجا نقطه تلاقی مهمی بوده که کالاهایی همچون ابریشم و ادویهجات حمل شده و کشورهایی همچون چین، هندوستان و کشورهای عربی واقع در نواحی جنوبی، مصر، یونان و روم را به هم پیوند داده بود. در قرن ششم و پس از چندین زلزله مخرب که سیستم آبرسانی شهر را با اشکالات جدی مواجه کردند، تقریبا کل شهر تخیله و متروکه شد. پس از به پایان رسیدن جنگهای صلیبی پترا در جهان غرب نیز از یادها رفت، تا آنکه این شهر گمشده توسط جهانگرد سوئیسی یوهان لودویگ برکهارت (Johann Ludwig Burckhardt) در 1812 مجددا کشف شد.
تیکال (Tikal)
بین سالهای 200 تا 900 پس از میلاد، تیکال بزرگترین شهر مایاها به شمار میرفت که بار اساس تخمینهای صورت گرفته جمعیتی بین 100 تا 200 هزار نفر داشت. زمانی که تیکال به بالاترین میزان جمعیت خود رسید، نواحی اطراف آن جنگل زدایی شد، همین مسئله موجب فرآیندهای فرسایش گستردهای گشت که سکونت در این ناحیه را با مشکل مواجه کرده و باعث ایجاد شیبی نزولی در سطوح جمعیتی شد. تیکال بخش اعظم جمعیت خود را در دوره زمانی بین 830 تا 950 از دست داد به طوری که به سرعت رو به انحطاط و نابودی رفت. پس از 950 این شهر کم رمق شده اما همچنان سعی داشت به حیات خود ادامه دهد. جمعیت اندکی در کلبههایی در میان خرابههای شهر زندگی میکردند اما حتی این مردمان نیز ناچار شدند در قرون ده و یازده بارسفر بسته و این شهر را برای همیشه ترک کنند. به دنبال آن جنگلهای بارانی گواتمالا از نو حق خود را مطالبه کرده و در طول هزار سال بعدی شهر و خرابههای باقی مانده را از آن خود نمودند.
آنگکور(Angkor)
انگکور شهر معبدی پهناوری در کامبوج است که برای سالیان متمادی، یعنی از قرن نهم تا قرن پانزدهم میلادی عنوان پایتخت امپراتوری خمر را به دوش میکشید. مهمترین معبد این شهر انگکور وات (Angkor Wat) است که بزرگترین مکان مذهبی باستانی در نوع خود به شمار میرود. همینطور معبد بایون (Bayon) واقع در آنگکور توم (Angkor Thom) که دارای صورتهای سنگی بزرگ و متعددی است. در طول این دوران بلند آنگکور شاهد تغییرات مذهبی متعدد ناشی از تقابل مذهب بودایی و هندوئیسم بوده است. در 1431 پایان دوران طلایی آنگکور فرا رسید، سالی که این شهر توسط مهاجمان آیوتایا (Ayutthaya)به اشغال درآمده و چپاول شد، تمدنی که خود نیز زفته رفته رو به انحطاط گذاشت. به جز منطقه آنگکور وات که به عنوان معبدی بودایی همچنان به حیات خود ادامه میدهد، نواحی نزدیک به این شهر خالی از سکنه است
ماچوپیچو
یکی از معروفترین شهرهای گمشده جهان ماچوپیچوست، شهری که همه ما نام آن را بارها شنیدهایم، نامی که به نوعی مترادف با طلا و گنجینههای گمشده است. این شهر در 1911 توسط تاریخ شناسی اهل هاوایی مجددا کشف شد، آنهم برفراز دره اروبامبا (Urubamba)، جایی که برای قرنها در سکوتی ژرف پنهان شده بود. شهر گمشده اینکاها از قسمت تحتانی دره قابل مشاهده نیست و کاملا به منابع خود متکی بوده است. این شهر توسط مزارع تراسی احاطه شده و منابع آب آن از چشمههای طبیعی تامین میشده است. اگرچه امروزه محل قرار گیری آن کشور پروست، اما تا پیش از کشفش در 1911 کاملا برای جهانیان ناشناخته بود.