با خودتان فکر می کنید همین که خوب بتوانید صحبت کنید پس آخر ارتباط هستید و راحت می توانید ارتباط موثری با دیگران داشته باشید، اما وقتی در چند ارتباط شکست بخورید متوجه می شوید که خوب صحبت کردن تنها مهارت ارتباطی نیست! بلکه تنها یکی از مهارت های ارتباط موثر، خوب صحبت کردن است. آن وقت است که تازه می فهمید این گوش ها را خدا برای چه آفریده است! گوش دادن را خیلی از آدم ها در ارتباطات شان جدی نمی گیرند در صورتی که خوب گوش دادن، یکی از مهارت های ایجاد صمیمیت و ارتباط ماندگار است.
? شنونده خوبی باشید
روان شناسان می گویند هر چه قدر آدم ها مهارت های ارتباطی شان قوی تر باشد، بیش تر می توانند بر اطرافیان شان تاثیر بگذارند و افراد بیش تری را به خود جلب کنند. یکی از همین مهارت های ارتباطی درست گوش دادن است و این حتی از خوب صحبت کردن هم مهم تر است. همین که شما دو تا گوش دارید و یک دهان یعنی دو برابر صحبت کردن تان باید گوش دهید. اما این گوش دادن با گوش دادن های معمولی فرق می کند چون گوش دادن شما باید تاثیرگذار باشد. یعنی گوش دادن شما راهی است برای درک همدلانه یکدیگر. این که طرف مقابل تان را می فهمید و با او هماهنگ می شوید. همین که می گویند با گوش جان بشنو یعنی الکی، سرسری و ظاهری به من گوش نده، بلکه با تمام وجودت حرف من را بفهم. وقتی شما درست و خوب گوش می دهید به طرف مقابل تان کمک می کنید تا منظور خودش را بهتر منتقل کند و در واقع در یک گفت وگو تنها شنونده محض نیستید بلکه مشارکت فعالی دارید. این مدل گوش دادن به شما کمک می کند ارتباطی صمیمی، موفق و با دوام با اطرافیان تان داشته باشید و آن ها از این که با شما هستند و شما آن ها را می فهمید احساس لذت می کنند.
? گوشت با من نیست!
همه فکر می کنند آدم های «گوش بده» خوبی هستند! اما تنها طرف مقابل شما متوجه می شود که چه زمان هایی واقعا به حرف هایش گوش می دهید و چه زمان هایی روح و روان تان جای دیگری است و تنها سرتان تکان می خورد. موانع زیادی وجود دارند که نمی گذارند شما حرف های دوست، همسر یا همکارتان را بفهمید و همراهش شوید این موانع موارد زیر هستند:
این که به جای گوش دادن و یافتن منظور صحبت های یک نفر، خودتان یک برداشت و معنایی از حرف هایش توی ذهن تان ایجاد کرده اید و فکر می کنید همان درست است، می شود ذهن خوانی. مثلا با خودتان می گویید او منظورش این است که ناراحت است و بعد ذهن تان را با همین منظور خود ساخته درگیر می کنید و کلا از گوش دادن غافل می شوید. این یعنی این که شما واقعیت را رها کرده و چسبیده اید به تصورات و ذهنیات خودتان.
این که پیشاپیش قضاوت کنید که ای بابا باز او آمد ما را نصیحت کند یا کلا این آدم منطقی نیست باعث می شود گوش دادن درست تان از بین برود. یا وقتی اصلا به حرف های یک نفر گوش ندهید چون با خودتان فکر می کنید فلانی آدم کودن، نادان و بی خودی است. قضاوت منفی و برچسب زدن به اطرافیان مانع بزرگی است که گوش دادن تان را بی اثر می کند.
طرف دارد درباره یکی از مهم ترین مشکلات زندگی اش یا درباره یکی از مهم ترین تصمیمات عمرش حرف می زند و آن وقت شما توی خیالات و توهمات خودتان غرق هستید.
گاهی به خاطر این که صلح طلب هستید یا مهربان اصلا گوش نمی کنید او چه قدر درست حرف می زند و فقط هی سرتان را تکان می دهید و ابراز رضایت و موافقت می کنید! البته بعضی وقت ها هم چون می ترسید مخالفت کنید کلا دور درست گوش دادن را خط می کشید.
خیلی از آدم ها موقع گوش دادن چون می خواهند ابراز وجود کنند به صحبت های طرف مقابل شان توجهی نمی کنند و دائم در ذهن شان در حال مرور حرف هایی هستند که خودشان باید بگویند. این مانع در زوج های جوان که دچار اختلاف شده اند خیلی زیاد است و چون هر کدام می خواهند ثابت کنند خودشان درست می گویند، موقع حرف زدن کلا به نظر یکدیگر توجه نمی کنند و هی جواب هایی را که باید بدهند مرور می کنند.
این مانع زمانی است که شما تنها بخشی از حرف های دوست، همکار یا همسرتان برای تان مهم است برای همین، تنها به همان بخش توجه می کنید و بی خیال سایر مطالب او می شوید و بقیه زمان گوش دادن را با بی تفاوتی می گذرانید. یا اگر به صحبتی که آن ها انجام می دهند علاقه ای نداشته باشید اصلا حواس تان را جمع نمی کنید و واقعا گوش نمی دهید.
آدم هایی که خیلی احساس دانای کل به شان دست می دهد، همان هایی هستند که نمی گذارند بقیه حرف بزنند و همین جو نصیحت کردن مانع می شود به حرف های دیگران خوب گوش دهند چون هی می پرند وسط حرف دیگران و نصیحت می کنند.
مشاجره و بحث و دعوا خودش مانع بزرگی برای گوش دادن است. کسانی که بر نظر خودشان پافشاری دارند و فکر می کنند حق با آن هاست و نظرشان درست تر است، کلا به حرف های اطرافیان گوش نمی دهند و توجهی به صحبت های آن ها ندارند.
سراپا گوش باشید!
برای این که شما مهارت گوش دادن موثر را یاد بگیرید باید این چند گام را بردارید:
موارد بالا را خوب بخوانید و بعد به رفتار خودتان توجه کنید تا ببینید شما به کدام یک از این موانع دچار هستید و سعی کنید آن را کنار بگذارید.
موقع گوش دادن مشارکت فعال داشته باشید یعنی از خودتان واکنش نشان دهید. به جای زود قضاوت کردن، فکر و احساس تان را در مورد حرف های طرف مقابل مطرح کنید. از صحبت های او سوال در بیاورید و بپرسید. بعد خلاصه چیزهایی را که گفته است بگویید و ببینید که آیا منظورش همین است. اگر منظورش را متوجه نشدید یا اشتباه متوجه شدید از او بپرسید تا او بداند که دارید همراهی اش می کنید. این طوری هم وقت کمتری می برد هم زودتر از صحبت های هم نتیجه می گیرید.
همدلی کنید و موضع گیری نکنید. برای این که همدلی کرده باشید باید مواضع او را بفهمید و از نگاه او به موضوع نگاه کنید. برای این کار باید بتوانید موضع مادر، همسر یا دوست تان را درک کنید و منطق او را بفهمید. بعد نوع برخورد و کنار آمدن او با یک موضوع را با موضع خودتان مقایسه کنید و تنها بر مبنای احساسات خود نظر ندهید. آن وقت می توانید موقع گوش دادن همدلی کنید.
وقتی یک نفر با شما صحبت می کند و شما شنونده هستید یعنی قرار است گوش دهید. باید بدانید که گوش دادن شما یعنی درک کردن و فهمیدن طرف مقابل. به همین دلیل موقع گوش دادن احساس و درک خود را دخالت ندهید و اجازه دهید که او تمام احساس و نظر خودش را بگوید، وسط حرفش نپرید، موقع صحبت کردن هر از گاهی نگاهش کنید تا مطمئن باشد هنوز شنونده اید، با وسایل اطراف تان بازی نکنید تا حواسش پرت نشود، هم زمان کار دیگری انجام ندهید و نگویید «شما بگو من حواسم با شماست!» در برابر حرف هایش بی تفاوت نباشید اگر تعجب می کنید، ناراحت یا خوشحال می شوید آن را در چهره تان نشان دهید تا او هم بازخورد حرف های خودش را ببیند. اگر ابهامی توی ذهن تان است آن را مطرح کنید. وقتی نگرانید، اضطراب دارید، عجله دارید و دیرتان شده است یا از چیزی ناراحت هستید، سعی کنید در مورد موضوع مهمی شنونده نباشید و آن را به موقع دیگری موکول کنید. چون شنونده بودن تنها به معنی گوش دادن ظاهری نیست بلکه شما باید بازخوردهای مناسب کلامی و غیر کلامی داشته باشید. ممکن است در این شرایط نه درست گوش و نه درست جواب دهید. فراموش نکنید که بیشتر از حرف زدن، درست گوش دادن می تواند رابطه شما را تداوم بخشد.