لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
در آستانه چهلمین روز درگذشت اسطوره


ناصرخان با اینکه همیشه یک کلاسیکپوش حرفهای بود اما میتوانست با لباسهای اسپرت هم بدرخشد. این نکته اصلی و مهم او در امر ظاهر بود. همیشه و در هر شرایطی سرووضع ناصرخان مرتب بود.



ناصرخان با اینکه همیشه یک کلاسیکپوش حرفهای بود اما میتوانست با لباسهای اسپرت هم بدرخشد. این نکته اصلی و مهم او در امر ظاهر بود. امکان نداشت او را با لباس چروک ببینید. همیشه و در هر شرایطی سرووضع ناصرخان مرتب بود. در تمام طول عمرش مراقب بود که اضافه وزن پیدا نکند؛ برای همین هم با آن قامت کشیده مثل یک جوان رعنا، خوشاستیل بود. حالا دیگر همه ناصرخان را با رنگ محبوبش «آبی» میشناسند و شاید برای همین بود که شعر «آی عشق.... آی عشق... چهره آبیات پیدا نیست...» را برای او تیتر روزنامهها کردند.
به احترام آبــی
«ناصرحجازی در لباس آخرت»؛ این تیتر خبرها در ماه گذشته بود؛ وقتی که ناصرخان، چهره آبی سالهای دور و نزدیک بعد از سالها کشمکش نتوانست سرطان را با مشت رد کند و درنهایت دروازهاش باز شد. این تیتر را برای کسی زده بودند که در سالهای جوانی، میانسالی و حتی در روزهای آخر، خوشلباسی را فراموش نکرده بود.
خیلیها ناصرخان حجازی را با همان خوشاستیلیاش میشناسند، همان مردی که همیشه سعی میکرد خوشپوش باشد و انصافا هم بود. از همان عکسهای سالهای دورش بگیرید تا وقتی که دانه دانه، موهای سفید روی سرش پیدا شدند. اصولا بعضی آدمها هستند که میتوان اسمشان را گذاشت «خوشتیپ»؛ انگار این خوشتیپی ذاتی بوده و مادرزادی.
اگر کمی هم در این جور آدمها دقت کنید، مطمئن خواهید شد که وقت خیلی زیادی صرف شیکپوشیشان کردهاند اما واقعیت چیز دیگری است. دراصل بعضی آدمها اصلا قرار نیست کاری کنند تا خوشتیپ شوند. من اسمش را میگذارم خوشتیپی ذاتی و مادرزادی. ناصرحجازی- خدا بیامرزدش- یکی از همان آدمها بود. حتما در این چندوقت در موردش زیاد خواندهاید. آمار قهرمانیها و بازیهای بیبدیلش را دارید. حتما دیگر دستتان آمده که او یک تنه مثل یک عقاب تیزچنگ، نگهبان دروازه استقلال و تیم ملی بود. شاید برای همین بود که ما تصمیم گرفتیم، این شماره به یاد و خاطرهاش وجهه دیگری از او را هم بررسی کنیم؛ همان خوشتیپی ذاتیاش را.
برای همین در آستانه چهلم اسطوره فوتبال ایران تصمیم گرفتیم از مردی حرف بزنیم که یک عمر ظاهری آراسته بود و به همان اندازه که در دروازه میدرخشید، در امر لباس هم خوش،ظاهر میشد. به یاد ناصرخان حجازی، با احترام به رنگ آبی و تقدیم به همه طرفدارهایش.
آبی استقلالی
میگویند آبی رنگ خوشبینی است. آبی رنگی بیانتهاست. برای همین هم هست که خیلیها آبی را به رنگ دیگری ترجیح میدهند. طیفهای رنگ آبی هم بیانتهاست و هرکدام انرژی خاص خودش را به محیط اطراف میدهد. مثلا طیفهای تیره آبی مثل آبی لاجوردی یا سرمهای، فن بیان و قدرت شفاف سخن گفتن را تقویت میکند و طیفهای روشن آبی مثل آبی آسمانی باعث ایجاد آرامش ذهن و تقویت تمرکز در افراد میشود. آبی رنگی سرد است که امکان استراحتی آرام را برای شما فراهم میکند. ترکیب آبی و سفید یک ترکیب بکر و کلاسیک است. اصلا آبی و سفید خیلی در کنار هم خوب مینشینند. آبی تیره در کنار سفید شکری و کرم و آبی روشن در کنار سفید مرواریدی، زوجهای دیدنی میشوند. آبی، رنگ اجتماعی و رنگ برقراری ارتباط است؛ از طرف دیگر آبی، رنگ آرامبخش است. در ظاهر شما هم آبی، همان تاثیراتی را میگذارد که در روانشناسی رنگها مطرح میکنند. این رنگ، رنگ محبوب ناصرحجازی بود. طبیعی هم بود؛ ستاره بزرگ تیم استقلال را همه با رنگ آبی میشناختند. هنوز هم خیلیها شمایل ناصرخان را با رنگ آبی استقلالی در پسزمینه به یاد میآورند. شاید جالب باشد بدانید فکر کردن به رنگ آبی، آرامش روحی را به شما هدیه میدهد. یکی از 3 رنگ اصلی هم رنگ آبی است.
خوشپوش در زمین چمن
به همین تصویر ناصرخان با دقت نگاه کنید؛ لباسهای او در این عکس، لباسهای کاملا به جایی است و نکات خوشپوشی در سرتاپای ناصرخان حفظ شده. کمربند و کفش ناصرخان هر 2 مشکی هستند. همانطور که میدانید یک مرد خوشپوش، هیچ وقت کمربند و کفشی غیرهمرنگ نمیپوشد. قد شلوار ناصرحجازی در این تصویر، درست همان قدی است که یک شلوار پارچهای باید داشته باشد. نه خیلی بلند که تا زیرپاشنه بیاید و نه خیلی کوتاه؛ پیراهن مردانه آستین کوتاه ناصرخان هیچ چروکی ندارد و کاملا تمیز و سفید است. شلوار او یشمی رنگ است. او میتوانست کفش و کمربند چرمی قهوهای را برای این شلوار انتخاب کند اما با تلفیق سفید پیراهن، هوشمندی به خرج داده و یک مجموعه کاملا شیک را به تن کرده است.
تبحر در انتخاب رنگ
یکی از نکاتی که باید خیلی زیاد به آن دقت کنید، انتخاب رنگهایی است که میتواند شما را به سمت خوشپوشی سوق دهد. با اینکه ناصرخان هم رنگهای روشن و هم رنگهای تیره را در لباسهایش امتحان میکرد اما رنگهای سنگینی مثل مشکی، سرمهای، دودی، قهوهای و خاکستری را بیشتر موردتوجه قرار میداد؛ رنگهای تیره، اصولا شما را باابهتتر، شیکتر و سنگین رنگینتر نشان میدهد. ناصرخان حجازی همیشه در ظاهرش، وقار خاصی داشت. یکی از دلایل این وقار، همان انتخاب صحیح رنگها بود. در ضمن او هیچ وقت – به جز در مواقع خیلی خاص- لباسهای یکدست از یک رنگ تن نمیکرد. اگر کت و شلوار سرمهای میپوشید، حتما پیراهنی روشن تن کرده و سعی میکرد کفش و کمربندی مشکی را مدنظر داشته باشد.
سادگی منحصر به فرد
هیچ وقت نمیتوانستید ناصرخان را با ظاهری خیلی متفاوت ببینید. او همیشه سعی میکرد سادگی را در اولویت قرار دهد برای همین هم شیک بودن، جزو لاینفک وجود او بود. حتی عکسهای جوانی او را هم که ببینید، متوجه خواهید شد با اینکه کاملا مطابق با سلیقه روز جوانان پیش میرفت اما هیچ وقت مدل موهای خیلی فانتزی و ظاهرهای خاص را تجربه نمیکرد. بهطور کل سادگی، چیزی نیست که از رواج بیفتد و ناصر خان خدابیامرز بهخوبی این نکته را میدانست.
شلوارهای حسابشده
او در زمستان هیچ وقت پالتو را فراموش نمیکرد. پالتوهای بلند، قد بلند او را کشیدهتر نشان میداد و ابهت خاصی به همراه داشت البته او کتهای زمستانه را هم بهخصوص در کنار زمین فوتبال فراموش نمیکرد. این کتها هم اسپرتتر بودند و مناسب کنار زمین و هم به او قدرت تحرک بیشتری میدادند. در عوض تابستانها پیراهنهای مردانه آستین کوتاه به تن میکرد با شلوارهای مردانه خوشدوخت پارچهای. شلوار پارچهای جزو لاینفک ظاهر او بود؛ شلوارهایی که قد مناسب داشتند و نه در کمر و نه در قد پاچهها، هیچ ایرادی به آنها وارد نبود.
عینک آفتابی خودش
یکی از اجزای جدانشدنی از تیپ ناصرخان، عینک آفتابی بود. او بهخوبی میدانست عینک آفتابی مناسب صورت استخوانی و کشیدهاش، چه مدل عینکی است. حتما تصاویر زیادی از او دیدهاید که عینک آفتابی مدل کشیده روی صورتش میزد. عینکهای او همیشه شیشه کاملا دودی داشت. اگر میخواهید ظاهرتان را به اندازه ظاهر ناصرخان شیک و حسابشده کنید، فراموش نکنید نوع آناتومی صورتتان را بشناسید و براساس آن دست به انتخاب عینک آفتابی بزنید.
امکان نداشت...
- امکان نداشت ناصرخان کفش و کمربندی غیرهمرنگ و غیرهمجنس استفاده کند. او میدانست یکی از قوانین اصلی خوشپوشی یک مرد، همرنگ بودن کفش و کمربند است و بهخوبی این قانون را رعایت میکرد.
- امکان نداشت ناصرخان را با کفشهای غیرواکسخورده ببینید. یک مرد شیکپوش همیشه کفشهای تمیز و مرتب دارد و یک کفش را آنقدر پا نمیکند که حالت آن تغییر کند.
- امکان نداشت ناصر خان ادکلن را فراموش کند. او همیشه مثل یک مرد شیکپوش خوشبو بود و ادکلنهای متفاوتی را در فصلهای گرم و فصلهای سرد سال بهخود میزد.
- امکان نداشت ناصرخان را با لباسی چروک ببینید. پیراهنها، شلوارها و کتهای او همیشه صاف و اتوکشیده بودند.
- امکان نداشت ناصر خان در یک موقعیت رسمی و حتی نیمهرسمی، پیراهنش را روی شلوار بیندازد.
تاریخ : یکشنبه 90/4/12 | 8:59 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید