لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
همه چیز درباره طراحی مانتو


طرح، رنگ و نقش در خدمت شماست تا بهترینها را انتخاب کنید، بهترینهایی که برازنده خانمهای ایرانی است



آشنایی زینب سلحشور با طرح و رنگ بر میگردد به دوران کودکی او، همان زمان که نقاشی بزرگترین رویایش بود؛ قدرت خطوط را میشناخت و به راز کنار هم نشستن آنها و نظمشان در اوج بینظمی آگاه بود. تحصیلات دانشگاهی او به خواندن اصول و قواعد و بازیهای قاعدهمدار ریاضی گذشت. او فارغالتحصیل رشته مهندسی برق و الکترونیک است اما حتی بازیهای به قاعده مهندسی هم او را از هنر دور نکرد. علاقه به طراحی و کنار هم نشاندن رنگ و طرح آنقدر در او ریشه داشت که حالا در کنار حرفهاصلیاش یک طراح است. یک طراح موفق که برای به تصویر کشیدن روح ایرانی در پوششهای بانوان تلاش میکند. این گزارش، نگاهی است به تلاش زینب سلحشور، بانوی جوانی که تلاش میکند رنگ را به پوششهای ما بازگرداند.
از طراحی مانتو شروع شد
در تمام دوران تحصیلام در رشته مهندسی الکترونیک و حتی کار کردن در این حوزه علاقه به هنر و طراحی با من بود. همیشه ذهنم پر از ایدههایی بود که سرنوشتشان اغلب به ماندن روی صفحههای کاغذ منتهی میشد؛ اما چیزی حدود 2 سال پیش تصمیم گرفتم به این علاقه قدیمی، جدیتر نگاه کنم. با وجود کار پر مشغلهای که داشتم هر طور که بود دورههای طراحی لباس را گذراندم، زیرا معتقد بودم باید کاملا حرفهای به این هنر نگاه کنم. تا پیش از این دورهها، اطلاعات من حول تحقیقات و مطالعات شخصی میگذشت و بهنظرم این برای طراح و ایدهپرداز شدن آن هم در زمینههای به گستردگی بحث پوشش اصلا کافی نبود. خلاصه اینکه بعد از گذراندن این دورهها و نگاه حرفهایتری که پیدا کردم تصمیم گرفتم با طراحی مانتو کارم را شروع کنم چون به هر حال نمیتوان منکر این شد که مانتو پوششی است که خانمهای ایرانی بیشتر از هر لباس دیگری با آن سرو کاردارند و همین پوشش ساده به نوعی میتواند روح و رنگ را به نمای بصری جامعه ما وارد کند.
همنشینی رنگ و برش
در طراحی یک مانتو، در کنار طراحی فرم اصلی، جزئیات هم برای من مهم است. حتی شاید به جرات بتوانم بگویم به نوعی همین ریزهکاریها هستند که طرح مرا تکمیل میکنند. این جزئیات عبارتند از؛ برشهای متنوعی که سعی میکنم در طراحیها ایجاد کنم، همخوانی آنها با طرح و رنگ و به کار بردن ریزهکاریهایی مثل قلاب بافی، گلدوزی و هنر دست روی مانتو. البته تلفیق پارچههای مختلف هم یکی دیگر از همین ریزهکاریهایی است که رد آن در طراحیهای من همیشه پیداست. من همیشه سعی میکنم از کنار هم نشاندن پارچههای مختلف و استفاده از المانهای کوچک و بزرگ با فرم اصلی بازی کنم تا در نهایت نتیجه کار به آنچه در ذهنم داشتم نزدیکتر شود. گاهی همین تلفیقهای ساده آنقدر نتیجه کار را متفاوت میکند که اصلا قابل تصور نیست.
رنگ را به زندگی بازگردانیم
یکی از دغدغههای همیشگی من در طراحی مانتو، چه زمانی که صرفا برای خودم طراحی میکردم و چه حالا که مخاطبان بیشتری دارم، بازگرداندن رنگ به محیط است. چون معتقدم که هر کدام از ما در ساختن تصویرهایی زیبا و هماهنگ از محیط زندگیمان مسئولیم. وقتی ما به رنگ و ترکیب آنها در جامعه نگاه عمیقتری داشته باشیم در حقیقت نه تنها بهخودمان بلکه به روح زیبا پسند اطرافیانمان هم احترام گذاشتهایم. تاکید من روی رنگها نه فقط اصرار روی شاد بودن آنها بلکه توانایی و سلیقه کنار هم نشاندنشان است. توانایی استفاده از رنگهای تیره و روشن در کنار هم بهگونهای که نتیجه کار هم زیبا و هم قابل توجه باشد. بنابراین سعی کردم در کارم با رنگها بیش از هر چیز بازی کنم. دورههای روانشناسی رنگها و تاثیر هر کدام از آنها بر ذهن را گذراندم تا در انتخاب همه چیز آگاهانه پیش بروم. اصلا یکی از معیارهای من در طراحی لباس برای افراد البته در کنار احترامی که برای سلیقه آنها قائلم شناخت روحیه آنهاست، چون معتقدم ظاهر آدمها قبل از هر چیز روی روحیه آنها تاثیر گذاراست. مثلا یک آدم درونگرا یا حتی برونگرا را به راحتی میتوان از روی رنگ و نوع پوشش شناخت.
نگاه جهانی، هویت ایرانی
خواهناخواه نمیتوان وارد دنیای طراحی لباس شد و نسبت به مد جهانی بیتفاوت بود؛ اما نکته اصلی چگونگی استفاده از این مد در طرحهایی است که با حال و هوای ایرانی ما همخوانی داشته باشند. من مدهای مطرح جهانی را دنبال میکنم و سعی من بر این است از آنها ایده بگیرم؛ اما نه برای تقلید بلکه برای خلق طرحهایی که هم نگاهی به برترینهای جهان داشته باشد هم اینکه به خواست و فرهنگ ما نزدیک باشد. اتفاقا ویژگی بارز طرحهای برتر جهانی تکرار شدن یک اتفاق مثل نوع یقه یا حتی مدل آستین در قالبها و طرحهای متفاوت است. بنابراین کافی است از همین اتفاق ایده بگیری و آن را در طرحهایی که قرار است قبل از هرچیز هویتشان را به تصویر بکشندخرج کنی. من هم دقیقا همین کار را میکنم و سعی میکنم بهخصوص در انتخاب رنگها از مد جهانی دور نباشم و تا جایی که با فرهنگ ما همخوانی داشته باشند آنها را در طرحهای خودم اجرا کنم. اتفاقا نکته جالب مد برتر امسال یا شاید بهتر بگویم در فصل اخیر طرحهای بلند و گشادی است که با فرهنگ ما کاملا هماهنگاند و همین اتفاق به نوعی فرصتی است برای طراحان ایرانی که مد جهانی را تحتتأثیر قرار بدهند.
این مانتو برای شما دوخته شده است
معتقدم هنر و البته وظیفه اصلی یک طراح، خلق لباسی است که از هر نظر با شرایط فردی که قرار است آن را بپوشد هماهنگ باشد چون هر اندام و هر فیزیکی نیاز به نوعی نگاه و دقت در جزئیاتی دارد که نباید از نظر دور بمانند. قرار نیست که طرحی که من میزنم روی اندام همه یک تصویر مشخص و ثابت ایجاد کند. از این گذشته، به هر حال خیلی از ایرادهای اندام با ابزاری که طراح در اختیار دارد به راحتی پوشش داده میشوند و نتیجه آن هم ایجاد تصویری شایستهتر، زیباتر و بهمراتب متناسبتر است. بنابراین با استفاده از پارچههای مناسب، کم و زیاد کردن اندازهها و بازی با طرح لباس با استفاده از خطوط شکسته، مستقیم و حتی منحنی که در برشها به کار میبرم و حتی با استفاده از خطای چشم سعی میکنم تا جایی که امکان دارد نقصها را بپوشانم. بهطوری که مانتو از هر نظر متناسب و ویژه فردی شود که قرار است آن را بپوشد. گاهی یک تغییر رنگ ساده در یک مدل، آن را برای فردی که قرار است بپوشد ویژه و متناسب میکند.
دیروز در کنار تازههای امروز
برای ارتباط بهتر همیشه تلاش میکنم تازگی، رکن اصلی طرحهای من باشد اما این تازگی از داشتههای دیروز ما دور نیست و به نوعی خیلی از آنها ریشه در پوششهای گذشته ما دارد. در لباسهای سنتی و پوشش اقوام مختلف ایرانی از لر و کرد گرفته تا بختیاری و ترکمن. خوشبختانه در این طرحها آنقدر تنوع و زیبایی هست که هیچ وقت تکراری نمیشوند فقط کافی است آنها را با حال و هوای مخاطب امروزی هماهنگ کرد. اتفاقا نگاهی به لباسهای قدیمی ما حتی لباسهای دوره هخامنشیان نشان میدهد سادگی و راحتی، رکن اصلی طراحی بوده اما همین طرحهای ساده با برشهای متنوع و اضافه کردن جزئیاتی از تکهپارچههای مختلف گرفته تا زیور آلات، به لباس ظاهری متفاوت و با وقار میدادند. خلاصه اینکه من تلاش میکنم داشتههای دیروز را با حال و هوای امروز هماهنگ کنم تا هم ظاهر مدرنتری داشته باشند هم قابل استفادهتر باشند ضمن اینکه هویت ایرانی را به تصویر بکشند.
طراحی، مثل نقاشی
طراحی یک مانتو برای من درست مثل کشیدن نقاشی است. طرح قبل از اینکه روی کاغذ بیاید ناخودآگاه در ذهنم زنده میشود بعد همین طرح ذهنی را که حتی گاهی از چند خط ساده تشکیل شده روی صفحه کاغذ پیاده میکنم و تازه این اول ماجراست. چون با یک طرح خام روبهرو هستم، باید پرورانده شود. البته باید اعتراف کنم ذهن من مدام در حال ساختن طرحهای تازه و ترکیب و رنگو پارچههای مختلف است حتی نمای ساختمانها و برشهایی که در آنها به کار گرفته شده، ایده طراحی را در من زنده میکنند. مثلا موزه شمسالعماره به دلیل نقشهای زیبایی که در آن حک شده و حتی آینهکاریهای بینظیرش یکی از به یادماندنیترین منابع الهام من بوده. چون بارها همین خطوط و نقشها را در تکمیل طرحهایم به کار بردم. بعد از پیاده شدن طرح روی کاغذ، سعی میکنم با تغییرات ریز و درشتی که بسته به طرح اولیه روی کار ایجاد میکنم به یک نتیجه نهایی برسم. بعد از این مرحله، نوبت به انتخاب پارچه میرسد. در این مرحله باید پارچهای را انتخاب کنم که از نظر جنس و رنگ با طرح هماهنگ باشد و در نهایت وقت دوخت به میان میآید که بهنظرم من به اندازه طرح و حتی برش مهم است. یک دوخت خوب جدا از رعایت ریزهکاریهای معمول باید در خدمت طرح و برش باشد تا همه چیز برای خلق یک طرح ایدهآل فراهم شوند.
انتخاب پارچه مناسب یک اصل است
من معمولا زمان زیادی برای خرید و انتخاب پارچه صرف میکنم. چون معتقدم برای به نتیجه رسیدن یک طرح خوب، انتخاب پارچه مناسب یک اصل است؛ پارچهای که از نظر جنس، کیفیت مناسبی داشته باشد و از طرف دیگر در خدمت طرح باشد. البته باید اعتراف کنم گاهی خود پارچه است که طرح را در ذهن من تداعی میکند. من طراحی را با مانتو شروع کردم اما خیال ندارم به همین بسنده کنم، طراحی لباس البته آن هم با درنظر گرفتن ویژگیهایی که در طراحی مانتوها روی آنها تاکید داشتم برنامه بعدی است که در ذهنم دارم و اتفاقا اجرای آن هم خیلی دور نیست چون به اعتقاد من یک طراح موظف است همه نیازهای مخاطبان را درنظر بگیرد و خودش را با آنها هماهنگ کند از مانتو گرفته تا لباس و حتی دامن و شلوار چون هر کدام از پوششهای ما با کمی خلاقیت میتوانند متفاوت، زیبا و متناسب با روحیات ایرانیمان شوند.
تاریخ : شنبه 90/4/11 | 1:20 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید