قناعت و مناعت
بسم الله الرحمن الرحیم
اندیشمندى گفت: بىنیازى و عزّت با یک دیگر جولان و مسابقه مىدادند، و چون قناعت را دیدند، آرام شدند. (یعنى قناعت هر دوى آنها را در خود دارد.) (1)
در روایت است که:
عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ (2)؛ عزت مؤمن در بىنیازى از مردم است، قناعت مالى تمام نشدنى است. (3)
یکی از ارکان شخصیتی روحانیان و طالبان علوم دینی، بلکه هر مؤمنی، «عزت» داشتن است. طلبه ای که موجبات خواری و کوچک شدن خویش را در چشم دیگران فراهم کند، خود را ضایع نموده است.
یکی از کلیدهای بدست آوردن و حفظ این عزت، داشتن روحیه «مناعت طبع» است که حاضر نباشد پیش هر کسی سر خم کند و به خاطر رسیدن به هر خواسته ای خود را کوچک ننماید.
اینجاست که ارزش صفت «قناعت» بیشتر به چشم می آید؛ چنانکه در سیره علمای ربانی می بینیم علی رغم تنگناهای مالی، به وظایف دینی خود اشتغال داشتند و برای تأمین حوائج زندگی قدم در هر مسیری نمی گذاردند و قناعت آنها موجب می شد از اهداف بزرگ خویش باز نمانند؛ علاوه بر اینکه روحیه مناعت طبع و احساس بی نیازی از خلق، موجب عزیز بودن آنها در چشم مردم بود.
در حدیث قدسی آمده است که خداوند تعالی می فرماید:
«...وضعت الغنى فی القناعة و هم یطلبونه فی کثرة المال فلا یجدونه...»؛ بىنیازى را در قناعت قرار دادم، ولى آنها مىخواهند بىنیازى را در ثروت جستجو کنند که بدست نخواهند آورد. (4)
کلام بزرگان
مرحوم «آیت الله بهاء الدینی» می فرماید:
«آقایان نباید نزد روحانی و غیر روحانی سر خم کنند و برای مال دنیا شأن خود و روحانیت را زایل کنند. باید تا ممکن است قناعت پیشه باشند.
بزرگان و علمای سلف هیچ کدام به مجرد وارد شدن به درس سطح، خانه شخصی نداشتند؛ که طلبه مبتدی امروز، اشتهای داشتن آن را دارد و برای تهیه آن به هر کس رو می زند.
... باید توجه داشته باشیم که از نشانه های تکامل و عوامل رشد شخصیت ما «مناعت طبع» است؛ یعنی از هر کس پول قبول نکنیم و در هر جا که معرکه ای به پاست وارد نشویم.» (5)
«آیت الله مجتهدی تهرانی» می فرماید:
طبع بلند و عزت نفس مرحوم «شیخ محمد حسین زاهد» (رحمه الله) به حدی بود که اگر کسی برای ایشان وجوهات می آورد و می فرمودند:
«بدهید به [آیت الله العظمی] آقای «شاه آبادی» و یا به دیگران»؛ در حالی که می توانستند مثل روال عادی و با هماهنگی با مراجع تقلید مقداری از این وجوهات را صرف طلاب و مقداری را هم به خود به عنوان مدرس یا موارد دیگر استفاده کنند. ولی با درآمد مختصری که داشتند روزگار را می گذراندند. (6)
احتیاط در مصرف وجوهات
آیت الله سید مرتضی مبرقعی درباره «آیت الله العظمی بروجردی» می گویند:
«آیت الله بروجردی، به تمام معنی آقا بود، طبع بسیار بلندی داشت و بزرگمنش بود. تفاوت است بین خوبی و آقایی، بعضی خوبند، یعنی پارسا و متقی اند، ولی بزرگمنش و آقا نیستند.
آیت الله بروجردی به تمام معنی، آقایی داشت. نسبت به دیگران احتیاط را در جانب نیازمند و محتاج، مراعات می کرد. با این حال، در اداره زندگی و مصارف شخصی، از صرف بیت المال پرهیز می کرد. فقط از پول بیت المال، در بیرونی، برای مراجعین یک چای می دادند.
روح مطلب هم در یک روحانی همین است. عظمت یک روحانی به این است که در صرف وجوهات برای زندگی شخصی و خانوادگی محتاط باشد و در صرف بیت المال مسلمین دقت به خرج دهد.
ایشان زندگی شخصی را از درآمد ارثیه ای که برایش باقی مانده بود، اداره می کرد. با این که خیلی زیاد نبود، به همان مقدار قناعت می کرد.» (7)
سخن پایانی
به ما آموخته اند که برای رسیدن به اهداف بزرگ و انجام تکالیف دینی خود، باید دنیا را فرع قرار داد، همچنان که اهل دنیا برای به دست آوردن آن، دین را فرع قرار می دهند. در روایت است که «عیسى بن مریم» علیهما السّلام به حواریین و اصحابش فرمود:
ارْضَوْا بِدَنِیِّ الدُّنْیَا مَعَ سَلَامَةِ دِینِکُمْ کَمَا رَضِیَ أَهْلُ الدُّنْیَا بِدَنِیِّ الدِّینِ مَعَ سَلَامَةِ دُنْیَاهُمْ (8)؛ شما به دنیاى کم و همراه با حفظ سلامت دین خود، قناعت کنید؛ همان طورى که اهل دنیا براى حفظ دنیاى خود به اسم دین و انجام کمی از تکالیف دینى اکتفاء کردهاند. (9)
مقصود این نیست که انسان در کسب روزی حلال، کوتاهی کند و سستی و تنبلی خود را قناعت بداند. اتفاقا برای داشتن عزت نفس و اینکه مجبور نشود پیش دیگران دست دراز کند، باید کار و تلاش نمود وگرنه ممکن است حتی از واجباتی چون تأمین حوائج خانواده و ادای حقوق شرعی باز بماند چه رسد به مستحباتی همچون گشایش بر خانواده و انجام خیرات و دادن صدقات.
اما در هر شرایطی اگر قانع نباشد، هدف اصلی را گم می کند و چه بسا در مسیری گام می نهد که خواری او را به همراه دارد.
روایت شده که روزى حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام از درب دکان قصابى عبور می کرد که گوشت بسیار فربهى داشت. عرض کرد: یا على گوشت بسیار خوبیست، از آن خریدارى کنید.
فرمود: پول آن را حاضر ندارم.
عرض کرد: نسیه ببرید و من صبر می کنم تا هر گاه خواستید بدهید.
فرمود: چنین نکنم، بلکه من بر گوشت نخوردن صبر می کنم [و خود را مقروض نمی نمایم]
سپس فرمود: خداوند پنج چیز را در پنج چیز قرار داده، عزت را در طاعت (خود)، و ذلت را در معصیت، و حکمت [و یاد گرفتن علم] را در شکم خالى، و هیبت و سطوت را در نماز شب، و بىنیازى از مردم را در قناعت. (10)
وَ رُوِیَ أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) اجْتَازَ بِقَصَّابٍ وَ عِنْدَهُ لَحْمٌ سَمِینٌ، فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَذَا اللَّحْمُ سَمِینٌ اشْتَرِ مِنْهُ؛ فَقَالَ لَهُ لَیْسَ الثَّمَنُ حَاضِراً؛ فَقَالَ أَنَا أَصْبِرُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؛ فَقَالَ لَهُ أَنَا أَصْبِرُ عَنِ اللَّحْمِ. و إن الله سبحانه وضع خمسة فی خمسة العز فی الطاعة و الذل فی المعصیة و الحکمة فی خلو البطن و الهیبة فی صلاة اللیل و الغنى فی القناعة (11)
پی نوشت ها:
(1) ارشاد القلوب دیلمی - ترجمه سلگى، ج1، ص310، مفهوم و معنى قناعت
(2) تحف العقول عن آل الرسول، ص100، خطبته المعروفة بالوسیلة
(3) تحف العقول- ترجمه جنتى، ص153، خطبه آن حضرت معروف به «وسیله»
(4) الجواهر السنیة- کلیات حدیث قدسى، ص179 و180، الباب الثامن فیما ورد فی شأن داود علیه السلام
(5) پایگاه صالحین
(6) پایگاه وارثون
(7) پایگاه صالحین
(8) بحار الأنوار، ج67، ص322، باب 58 الزهد و درجاته
(9) ترجمه جلد 67 و 68 بحار الانوار، سید ابو الحسن موسوى همدانى، ج1، ص326
(10) ارشاد القلوب- ترجمه مسترحمى، ج2، ص86
(11) إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص119، الباب الرابع و الثلاثون: فی القناعة و مصلحتها
م: تبیان