لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
دختر کوچولوی زن جوان که هنگام رفتن مادر به محل کارش در خانه تنها میماند، سرانجام قربانی حادثه شوم شد.
دختر کوچولوی زن جوان که هنگام رفتن مادر به محل کارش در خانه تنها میماند، سرانجام قربانی حادثه شوم شد.
ساعت ده صبح یکشنبه ساکنان یکی از مجتمعهای مسکونی در محله تهرانسر- غرب تهران- با شنیدن صدای مهیبی از حیاط خانه، بیرون دویده و در کمال بهت و ناباوری با پیکر خونین دخترک همسایه طبقه پنجم روبهرو شدند.
از آنجا که مادر «آرمیتا» کوچولو در خانه نبود، همسایهها بلافاصله دخترک را به بیمارستان رساندند اما به علت ضربه شدید به سر و خونریزی، دقایقی بعد دختر چهار ساله جان باخت.
پس از اعلام موضوع، زن جوان سراسیمه خود را به بیمارستان رساند و با پیکر بیجان دخترش روبهرو شد.
دقایقی بعد هم با دستور محمد شهریاری- بازپرس کشیک ویژه قتل- تیم جنایی برای بررسی ماجرا راهی بیمارستان شدند. مادر آرمیتا که بشدت گریه میکرد، گفت: مجبور بودم دخترم را تنها در خانه رها کنم چرا که 2 سال قبل از همسرم جدا شده و به تنهایی مسئولیت نگهداری از دخترم را برعهده گرفتم. برای تأمین مخارج زندگی هم در یک آموزشگاه رانندگی مربیگری میکردم. بنابراین ساعتهایی که به محل کارم میرفتم، آرمیتا را در خانه گذاشته و درها را قفل میکردم، اما نمیدانم امروز او چگونه در بالکن را باز کرده و پرت شده است.
در حال حاضر تحقیقات بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.
منبع: ایران
ساعت ده صبح یکشنبه ساکنان یکی از مجتمعهای مسکونی در محله تهرانسر- غرب تهران- با شنیدن صدای مهیبی از حیاط خانه، بیرون دویده و در کمال بهت و ناباوری با پیکر خونین دخترک همسایه طبقه پنجم روبهرو شدند.
از آنجا که مادر «آرمیتا» کوچولو در خانه نبود، همسایهها بلافاصله دخترک را به بیمارستان رساندند اما به علت ضربه شدید به سر و خونریزی، دقایقی بعد دختر چهار ساله جان باخت.
پس از اعلام موضوع، زن جوان سراسیمه خود را به بیمارستان رساند و با پیکر بیجان دخترش روبهرو شد.
دقایقی بعد هم با دستور محمد شهریاری- بازپرس کشیک ویژه قتل- تیم جنایی برای بررسی ماجرا راهی بیمارستان شدند. مادر آرمیتا که بشدت گریه میکرد، گفت: مجبور بودم دخترم را تنها در خانه رها کنم چرا که 2 سال قبل از همسرم جدا شده و به تنهایی مسئولیت نگهداری از دخترم را برعهده گرفتم. برای تأمین مخارج زندگی هم در یک آموزشگاه رانندگی مربیگری میکردم. بنابراین ساعتهایی که به محل کارم میرفتم، آرمیتا را در خانه گذاشته و درها را قفل میکردم، اما نمیدانم امروز او چگونه در بالکن را باز کرده و پرت شده است.
در حال حاضر تحقیقات بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.
منبع: ایران
تاریخ : سه شنبه 90/7/19 | 11:13 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید