لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
مونالیزا پشت دار قالی...
معلم کلاس دوم دبستانم زن عجیبی بود، اسمش هم یادم نمونده، اصلا از کلاس دومم چیز زیادی یادم نیست، به جُز عکس یادگاریِ اون سال تحصیلی که معلم ما دُرست همون روز نمی دونم چرا نیومد مدرسه! ... چیز زیادی یادم نیست، از زنی که فراموشی به همراه میآورد.
دوستی پیشنهاد کرد که تحت عنوان «10 نکته درباره زنان» برای روزنامهشان مطلبی بنویسم. بِهش گفتم: « نکته خاصی به ذهنم نمیرسه ولی چند خط از تصوراتم درباره زن رو در یکی از شمارههام - که به عشق دوستام ادامه داره - (شماره 89) مینویسم، شما هم در صورت تمایل چاپش کنید.»
بنیامین بهادری
اول - تصویر زنی که آبرنگ میکشه، همیشه در هر طلوع و در هر غروب قابل مشاهده است.
دوم - حسین منزوی غزلی داره که با جمله ؛ « زن جوان غزلی با ردیف آمد بود » شروع میشه و با جمله ؛ « زنی که آمدنش خوب و رفتنش بد بود » تموم میشه.
سوم - معلم کلاس دوم دبستانم زن عجیبی بود، اسمش هم یادم نمونده، اصلا از کلاس دومم چیز زیادی یادم نیست، به جُز عکس یادگاریِ اون سال تحصیلی که معلم ما دُرست همون روز نمی دونم چرا نیومد مدرسه! ... چیز زیادی یادم نیست، از زنی که فراموشی به همراه میآورد.
چهارم - زنِ تابلوی مونالیزا حواسش نیست چه اتفاق مهمی داره میاُفته.
پنجم - دختربچه ای پا در کفش مادرش کرده بود،کمی قد بلندتر به نظر میرسید و مشغول تمرین زنیّت گری .
ششم - زنی که خیلی عصبانی بود به من گفت: «میتونم هر کاری بکنم.»
هفتم - (خیلی محرمانه) دیشب گزارشی درباره صادرات فرش، از تلویزیون پخش میشد. لابهلای تصاویر مربوط به همین گزارش، دختری پشت دار قالی نشسته بود و فرش مینوشت(!) و افکارش رو با احتیاط به تمام زنان مُخابره میکرد.
هشتم - شیشه یک عطر گرانقیمت، بوی دست زن نجیبزاده را از باد میشنود.
نهم - در آلبوم عکس خانوادگی ما پیرزنی جذاب زندگی میکنه، هنوز با موهایی آراسته و پوستی شفاف و نگاهی نو.
دهم - و اما تو میخواهم تو را به نام عدد 10 شکار کنم ... ولی تو رُند نیستی! تو فرار میکنی از « 10 نکته درباره زنان» فرار میکنی از همه قاب های زیبا فرار میکنی و از همه جشن تولد ها،
یازدهم - تو آن - همان زن کامل - ی که بیدلیل مرا به یازده میکشانی بی دلیل.
تاریخ : پنج شنبه 90/6/17 | 8:53 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید