انفعال صداوسیما در قبال سوریه
با گذشت چهار ماه از ناآرامیهای سوریه، صدا و سیما در قبال این حوادث همچنان سیاست سکوت را در پیش گرفته است. این در حالی است که جایگاه حساس سوریه در منطقه خاورمیانه و پیوند استراتژیک آن با محور مقاومت، موجب شده تا رسانههای ضد ایرانی رویکرد یک جانبه ای را در قبال حکومت اسد در پیش گیرند و به ناآرامیها در سوریه دامن زنند.

به گزارش رجانیوز، رسانههای برون مرزی صدا و سیما که می توانستد با پردازش منصفانه قراین موجود، تفاوتهای ناآرامیهای سوریه را با آنچه که در سایر کشورهای اسلامی میگذرد، تبین کنند، رویکرد منفعلانه ای در پیش گرفته و مرجعیت رسانه ای خود را در این تحولات از دست داده اند.
رویکرد این رسانهها میتوانست تا حدودی فضای یک طرفه رسانههای وابسته به شیوخ عرب را تعدیل کند. این در حالی است که شبکههای العالم و پرس تی وی در جریان تحولات پیشین و خصوصا در تحولات بحرین عملکرد قابل قبولی را بر جای گذاشتند.
بخشهای خبری داخلی صدا و سیما نیز وضعیت مشابهی دارند و همین موجب شده افکار عمومی به دلیل حساسیت در قبال تحولات سوریه و خلأ اطلاعاتی و تحلیلی در رسانه ملی، به سمت رسانههایی سوق داده شود که تحولات این کشور را اغراق آمیز پوشش میدهند.
در طی چند ماه اخیر حجم بالایی از اخبار، تصاویر و فیلمهای تایید نشده منتشر شده که بخشی از آن ناشی از سناریوسازی غرب برای تحت فشار قرار دادن حکومت سوریه بوده است. چندی پیش نیز شبکه تلویزیونی الجزیره که ادعای حرفه ای گری دارد، با موجی از استعفاها مواجه شد که در اعتراض به رویکرد یک سویه این شبکه خبری در قبال تحولات سوریه و سانسور اخبار بحرین بود.
افکار عمومی به دلیل حساسیت در قبال تحولات سوریه و خلأ اطلاعاتی و تحلیلی در رسانه ملی، به سمت رسانههایی سوق داده شود که تحولات این کشور را اغراق آمیز پوشش میدهند
ناآرامیها در سوریه زمانی آغاز شد که معارضان حکومت سوریه چندین تجربه ناکام فراخوان برای "روز خشم" را تجربه کرده بودند. ماحصل این ناکامیها دوست و دشمن را به این نتیجه رساند که وقوع ناآرامیهای دامنه دار در سوریه محتمل نیست اما ناگهان یک ماه پس از سقوط حکومت مبارک، ناآرامیها در این کشور شدت یافت.
تأخیر معنادار در آغاز ناآرامیهای سوریه در کنار پراکندگی ناآرامیها در مناطق مرزی، کشف و ضبط سلاح در طی چند ماه گذشته و همسویی با خواستههای آمریکا و اسرائیل بخشی از عواملی است که تحلیل گران را نسبت به ماهیت حقیقی تحولات سوریه مردد میسازد.
در عین حال، همانگونه که چندی پیش بیانیه وزارت خارجه نیز برآن تاکید داشت، جمهوری اسلامی با علم به ضعفهای ساختار حکومتی سوریه از حرکت اصلاحی در نظام سوریه حمایت میکند.
گفتنی است رسانه ملی در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری و آغاز فتنه 88 نیز به جای تبیین و روشنگری حقایق رویکرد سکوت را در پیش گرفت که تنها موجب شعلهورتر شدن فتنه به دلیل ابهامزدایی نکردن شد، اگرچه پس از حدود یک هفته این رویکرد غلط، بهتدریج اصلاح شد.
با این حال، به نظر میرسد در قبال برخی از تحولات جهان اسلام، کماکان نوعی سردرگمی در سیاستگذاری رسانهای وجود دارد و این موضوع تنها منحصر به سوریه نیز نیست، به طوری که پس از یک دوره پوشش پرحجم خبری در مورد تحولات بیداری اسلامی، این موج فروکش کرده است.
به نظر میرسد در قبال برخی از تحولات جهان اسلام، کماکان نوعی سردرگمی در سیاستگذاری رسانهای وجود دارد و این موضوع تنها منحصر به سوریه نیز نیست، به طوری که پس از یک دوره پوشش پرحجم خبری در مورد تحولات بیداری اسلامی، این موج فروکش کرده است
این در حالی است که در تمام انقلابها، دوره پس از سقوط دیکتاتور بهمنظور تثبیت نظام سیاسی و استقرار افراد جدید اهمیت مضاعفی دارد و قدرتهای خارجی نیز درصدد مصادره بیسر و صدای انقلابهای مردمی برمیآیند، پیچیدگی تحولات بیشتر میشود.
در این شرایط، عمده بازیگران سیاسی تمایل دارند که با ایجاد میدانهای جدید بازی سیاسی، افکار عمومی داخل و خارج از کشورشان را مشغول موضوعهای انحرافی کنند تا ساختار و مهرههای نظام جدید را بهدور از نظارت بدنه انقلابیون بچینند که افشای جزئیات این تحرکات از وظایف اصلی رسانهها بهویژه صدا و سیما بهعنوان رسانه نظام است اما در این زمینه نیز روشنگری و شفافسازی قابل توجهی نمیشود.
بخش سیاست تبیان