لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
مانع انتقال افسردگی شوید


اگر شما تجربه سخت افسردگی را گذرانده باشید، دیدن افرادی که به آن گرفتار شدهاند و نمیتوانند از آن رها شوند، برایتان از هرچیز آزار دهندهتر خواهد بود.



از افسردگی زیاد شنیدهایم؛ خیلی از ما در مراحل مختلف زندگیمان تجربهاش کردهایم و برخی از ما عمیقتر و دردناکتر به آن دچار شدهایم. اگر شما تجربه سخت افسردگی را گذرانده باشید، دیدن افرادی که به آن گرفتار شدهاند و نمیتوانند از آن رها شوند، برایتان از هرچیز آزار دهندهتر خواهد بود. ممکن است برخی گمان کنند افسردگی اتفاقی موقتی است و آن را با ناراحتی یا بدخلقی اشتباه بگیرند اما برای شمایی که نسبت به این بیماری آگاهترید، کمک کردن به دوستی که با آن دست و پنجه نرم میکند آسانتر خواهد بود. بیرون آوردن یک دوست از افسردگی کار راحتی نیست اما شاید با چند پیشنهاد زیر بتوانید راحتتر به این میدان وارد شوید.
افسردگی را بشناسید
دوست شما افسرده شده یا به دلیل شرایط خاصی که برایش پیش آمده کمی خسته و ناراحت است؟ پاسخ دادن به این سوال چندان راحت نیست زیرا تشخیص مرز این دو برای فردی که چیز زیادی از افسردگی نمیداند راحت نیست. اگر فکر میکنید دوستتان افسرده شده، سعی کنید کمی بیشتر در مورد این بیماری مطالعه کنید یا با افرادی که درموردش آگاهی دارند یا به آن دچار بودهاند صحبت کنید. علائم دوستتان را بررسی کنید و ببینید که چقدر احتمال دارد به این بیماری دچار شده باشد. سعی کنید برای این مطالعات از منابع خوب و معتبر و افراد آگاه کمک بگیرید و تمام تلاشتان را بکنید که درگیر سوء تفاهم و تشخیص اشتباه نشوید.
به حرفهای اوگوش کنید
ممکن است فکر کنید بزرگترین کمک شما به دوستتان صحبت کردن با او در مورد افسردگیاش است؛ اما اشتباه میکنید. بیشترین چیزی که دوستتان در این دوره نیاز دارد، کسی است که از هر دری با او صحبت کند. از بیوقفه نصیحت کردن دست بردارید و سعی کنید بدون قضاوت کردن در مورد دوستتان به حرف هایش گوش کنید. گاهی برای شنیدن حرفهایش پیش قدم شوید اما سعی کنید، با مدام تعقیب کردن و سوال پرسیدن از او نگرانیهایش را بیشتر نکنید. از طرف دیگر باید این اطمینان را برایش فراهم کنید که حرفهایتان تنها در محدوده این اتاق باقی میماند، پس او میتواند هر آنچه که در دلش دارد را با شما در میان بگذارد. هر آدمی داستان خودش را دارد و اینکه بخواهید داستانهای همه آدمها را بشنوید و مشکلات و شرایطشان را بهطور کامل درک کنید اتفاقی غیرممکن است. تنها کاری که در این مواقع میتوانید انجام دهید، این است که ذهنی باز و روشنفکرانه داشته باشید و سعی کنید خودتان را در شرایط دوستتان فرض کنید.
حقیقت را پنهان نکنید
همانطور که گفتیم ممکن است، آدمها گاهی افسردگی را با ناراحتی یا بدخلقی اشتباه بگیرند. اگر شما متوجه تغییرات جدی و طولانی مدت در دوستتان شدهاید اما فکر میکنید که او خودش از این روند آگاهی ندارد، سعی کنید در این زمینه آگاهش کنید.
از او بخواهید که از حرفهایتان نرنجد و با صداقت و آرامش به او بگویید که به تازگی متوجه تغییرات جدی در رفتارش شدهاید. دلیلش را بپرسید و به او اطمینان دهید که برای گذراندن این شرایط هر کمکی که لازم باشد را در اختیارش میگذارید.
افکارتان را به او غالب نکنید
به دوستتان نگویید که در اشتباه است، زندگی با تمام مشکلاتش زیباست و ارزش رنج کشیدن را دارد. به او نگویید که زیاد سخت میگیرد و واقع گرایانه برخورد نمیکند. این جملات شاید از نظر شما منطقی بهنظر برسد اما برای قطع ارتباط شما و دوستتان و ایجاد بیاعتمادی در او کافی خواهد بود. همچنین سعی نکنید مثل یک دانا با دوستتان برخورد کنید. ممکن است در بعضی موارد اطلاعاتتان درست یا کامل نباشد و دوستتان را بیشتر از این به اشتباه بیندازید.
بهعلت دلیل افسردگی بگردید
دلیل افسردگی دوستتان را پیدا کنید. آیا به تازگی یک شکست عاطفی را تجربه کرده است یا کارش را از دست داده؟ شاید با خانوادهاش دچار مشکل شده یا وضعیت تحصیلیاش با مشکلی جدی روبهرو شده باشد. با آرامش و زیرکی سعی کنید دلیل این موضوع را بشناسید. بعضی آدمها دیرتر از دیگران درددلشان را مطرح میکنند پس لازم است برای فهمیدن این دلیل صبور باشید. شاید هم هیچ کدام از این اتفاقات در زندگی دوستتان نیفتاده باشد و او به یک افسردگی جدیتر و نیازمند درمان دچار شده باشد. اینجا وظیفه شماست که او را راهنمایی کنید و نگذارید که هنگام روبهرو شدن با این حقیقت دچار هراس شود.
او را به مطب روانشناس ببرید
از او بخواهید که برای رسیدگی به مشکلش با یک متخصص صحبت کند. یک روانشناس خوب را پیدا کنید و به او معرفی کنید. حتی اگر لازم است خودتان برایش وقت بگیرید و او را تا مطب همراهی کنید. شاید دوست شما به کمک جدیتری نیاز داشته باشد و ابراز همدردی و شنیدن مشکلاتش نتواند او را کاملا آرام کند.
مقاومت داشته باشید
ساختن با یک دوست افسرده و همیشه حاضر بودن برایش آسان نیست. اگر مراقب نباشید افسردگی او به راحتی به شما منتقل میشود و بعد از مدتی از هر تلاشی که برایش کردهاید خسته خواهید شد. سعی کنید با آگاهی جلو بروید و مقاومتر از قبل باشید. از طرف دیگر تا جایی برای کمک کردن به دوستتان آماده باشید که به شما آسیب نزند. اگر او دوست دارد نیمه شبی که خوابش نمیبرد با یک تماس تلفنی خودش را آرام کند اما شما از اینکه نیمه شب با زنگ تلفن از خواب بیدار شوید آزرده میشوید، این دسترسی را برایش فراهم نکنید و وقتی که میخوابید صدای موبایلتان را قطع کنید. به دوستتان تاجایی که در توانتان است اطمینان دهید و نگذارید او حساب نامحدودی روی شما باز کند.
اتفاقات را پیشبینی کنید
اگر میبینید که دوستتان امیدی به زندگی ندارد و مدام به مرگ یا خودکشی فکر میکند، آسان از این نشانهها نگذرید. سعی کنید با یکی از اطرافیانش که او را درک میکند و میتواند رویش تاثیر بگذارد صحبت کنید. به او در این مورد هشدار دهید اما قبل از این کار از این فرد بخواهید که واکنش شدیدی به این اتفاق نشان ندهد و اعتماد دوستتان به شما را از بین نبرد. قرار نیست تمام درد دلهای دوستتان را به خانوادهاش منتقل کنید. بگذارید بعضی چیزها رازی میان شما باشد اما اگر در مورد بعضی موضوعات احساس خطر جدی میکنید با درنظر گرفتن عواقب این گفتوگو آنها را مطرح کنید.
تاریخ : یکشنبه 90/5/2 | 8:0 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید