خدای عزیز!
به جای این که بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمیکنی؟
خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.
خدای عزیز!
اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفشهای جدیدم رو بهت نشون می دم.
خدای عزیز!
شرط میبندم خیلی برایت سخت است که همه آدمهای روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمیتوانم همچین کاری کنم.
خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفتهاند که تو چه کار میکنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام میدهد؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟
خدای عزیز!
این حقیقت داره اگر بابام از همان حرفهای زشتی را که توی بازی بولینگ میزند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمیرود؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً میخواستی زرافه این طوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
خدای عزیز!
چه کسی دور کشورها خط میکشد؟
خدای عزیز!
من به عروسی رفتم و آنها توی کلیسا همدیگر را بوسیدند. این از نظر تو اشکالی نداره؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً منظورت این بوده که "نسبت به دیگران همان طور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار میکنند؟" اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.
خدای عزیز!
به خاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود.
خدای عزیز!
وقتی تمام تعطیلات باران بارید، پدرم خیلی عصبانی شد. او چیزهایی دربارهات گفت که از آدمها انتظار نمیرود بگویند. به هر حال، امیدوارم به او صدمهای نزنی.
خدای عزیز!
لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من قبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. میتوانی دربارهاش پرس و جو کنی.
خدای عزیز!
من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با این همه مو در تمام بدنش.
خدای عزیز!
برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم میدادیها!
خدای عزیز!
فکر میکنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد.
خدای عزیز!
من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم.
خدای عزیز!
فکر نمیکنم هیچ کس میتوانست خدایی بهتر از تو باشد. میخوام اینو بدونی که این حرفو به خاطر این که الان تو خدایی، نمیزنم.
خدای عزیز!
ما خواندهایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاسهای دینی یکشنبهها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط میبندم او فکر تو را دزدیده.
خدای عزیز!
آدمهای بد به نوح خندیدند و گفتند: "تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی میسازی" اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همین کار رو میکردم.
خدای عزیز!
لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه میکنم.
خدای عزیز!
هیچ فکر نمیکردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سهشنبه ساخته بودی دیدم، معرکه بود.
دیروز به استاد گفتم :
استاد دو دیقیقه اومدیم خودتون رو ببینیم همش که پا تخته ای
بیا بشین دیگه !
کل کلاس له شدن:)) منم انداخت بیرون !
.
.
.
حتی اگر از دوران مهد کودکتون چیشاتون ضعیف باشه
از نظر پدر و مادرتون این کامیوتر صاحاب مرده باعثشه !
.
.
.
تازه فهمیدم ((موفق باشید)) آخر برگه امتحان
در جواب تمام خسته نباشید هایی هست که وسط کلاس به استاد می گفتیم !
.
.
.
یارو اومده آدرس میپرسه یه ساعت توضیح دادم "سمت راست فلان جا"
خدافظی کرد رفت سمت چپ :|
.
.
.
بعضی وقتها عقل آدم یه چیز میگه و دلش یه چیز دیگه
اصلاً هر دو شون غلط کردن آدم باید ببینه زنش چی میگه !
.
.
.
دقت کردین ؟ شهرام شب پره قرص اکس سرخود است !
.
.
.
ترسناک ترین سوال : آخرین نفر کی دستشویی رفته !؟
.
.
.
یکی از بچه ها میگفت امسال همه تولدمو تبریک گفتن به جز خانوادم
توقع داشتم ازشون ناراحتم
گفتم برو خدا پدرتو بیامرزه
والا بابا ننه ما اصن نمیدونن ما چه سالی چه ماهی دنیا اومدیم :|
دهه هفتادی بود !
ای خدا دهه شصتی اینقد بدخت آخه :|
.
.
.
گریه ی شوق من از خنده دل انگیز تر است . . . !
.
.
.
ساق پا چیست ؟
وسیله ای برای یافتن میز در تاریکی !
.
.
.
دختری با ظاهری ساده از خیابان گذشت که پسری در پیاده رو به او گفت:
چطوری سیبیلو؟
دختر خونسرد ، تبسمی کرد و جواب داد:
وقتی تو ابرو بر میداری و مو رنگ میکنی و گوشواره میندازی
من سیبیل میزارم تا جامعه احساس کمبود مرد نداشته باشه !
.
.
.
باباهامون جلوی باباهاشون پاشونو دراز نکردن
ما پاهامونو دراز کردیم اما به احترامشون جلوشون سیگار نکشیدیم
بچه هامون اگه تو جمع نزنن زیر گوشمون شانس آوردیم !
.
.
.
به سلامتی دزد دریایی ...
که همه رو با یه چشم میبینه !
.
.
.
لعنتی..... !!!
روزهایی که به تو نیازدارم ...
مصادف شده با
روزهایی که ازمن دوری....
.
.
.
لیدیز اند جنتلمن
آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید ...
.
.
.
هم عاشقتم , هم ازت متنفرم , میانگین که بگیری میبینی برام مهم نیستی !
.
.
.
یعنی من خودم رو یه یک لحظه جای این دخترای مجرد میزارم
خیلی حالم گرفته میشه که پسر خوشتیپ و خوشگل و تحصیل کرده ای مثل من
قصد ازدواج نداره !!
.
.
.
هرگز انتظار نداشته باشید .هرگز خواهش نکنید . هرگز تقاضا نکنید .
هرگز خودتان را سبک نکنید . اگر قرار شود مال شما شود
همه چیز همانطور که میخواهید .پیش خواهد رفت .. بگذارد خودش اتفاق بیفتد .
.
.
.
به سلامتی مادرا که وقتی با جارو برقی میان تو اتاق انگار چنگیز خان حمله کرده..!
.
.
.
قلابت را بدون طعمه بینداز ، اینجا پر است از ماهیانی که از زندگی سیر شده اند
.
.
.
من عاشقانه دوستش دارم
و او عاقلانه طردم می کند
منطق او، حتی از حماقت من هم احمقانه تر است
.
.
.
پسر : عصبانی میشی خیلی خوشگل میشی ...
دختر : من که الان عصبانی نیستم.!!
پسر : منم همینو میگم، الان مثه بزی..!!!
دختر : چی میگی آشغال؟
پسر : آها اینو میگم، الان خیلی خوشگلی ....!!
.
.
.
جمعیت جهان = 7,000,000,000 نفر
اگه من بمیرم = 6,999,999,999 نفر
همه ی اعداد عوض میشه ، قدر منو بدونید...
.
.
.
انگار 90% از خستگی آدم تو جورابشه !
این جورابو که در میاری راحت میشی
.
.
.
یه پسرخاله دارم به باباش میگه پدر، به مامانشم ماد
میریم خونشون انگار داریم فیلم هندی می بینیم !
.
.
.
دیشب داشتم با دوستم اس ام اس بازی می کردم:
من: یادته یه روز تو آشپز خونه ی خوابگاه باهات دعوا کردم؟؟
هر وقت یادم می افته عذاب وجدان می گیرم :)
دوستم: آره یادم خاک بر سرت تو همیشه خیلی بی شعور بودی!
اینم از دوستای ما :|
.
.
.
خیلی وقته این سوال ذهن منو به خودش مشغول کرده
که چرا به جای :دی از :بهمن استفاده نمیکنن !
.
.
.
هیچی بدتر از این نیست خسته بخوابی جلو تلویزیون
ببینی کنترل گم شده و بخوای بلندشی دنبالش بگردی .....
.
.
.
حتی اگه 8 تا یخچال فریزر ساید بای ساید هم تو خونه باشه
از نظر مادر 90 درصد قبض برق مال کامپیوتره!!!
.
.
.
و خداوند انسانهایی را آفرید که به اشتباه فکر می کنن خوشمزه هستن
بدین سان اعصاب بشریت به فنا رهسپار گشت :|
.
.
.
با مامانم دعوام شده ...
رفتم سر گوشیش میبینم شمارم رو پاک کرده !
.
.
.
با بابام تو تاکسی داشتیم میرفتیم یهو بابام دستشو کرد تو جیبش
ما هم او مدیم تریپ ور داریم گفتیم "بزار من حساب میکنم"
بابام گفت:کی خواست پول بده موبایلم زنگ خورده...اخرشم خودم حساب کردم!
.
.
.
باعرض سلام و خسته نباشی خدمت نیمه گمشده ام ، کدوم گوری هستی نکبت؟؟؟
.
.
.
آهای ماریو منو یادته؟؟؟
من همونیم که کل دوران کودکیمو واسه نجات دادن دوست دخترت هدر دادم !! کصافط!!!!..
.
.
.
دقت کردین قبلاً هر چی موبایل کوچکتر بود با کلاس تر بود،الان هر چی بزرگتر باشه!!!
.
.
.
اگه از خونه زدی بیرون، و صد متر جلوتر یادت افتاد که تلفونتو جا گذاشتی
و بر نگردی برش داری، یعنی تنهایی آقا، تنها
.
.
.
بعضی ها پشت فرمون چنان با دقت، ظرافت و پشتکار عجیبی
با انگشت دماغشون رو حفاری می کنن
انگاری عسلویه ست الانه که نفت و گاز بزنه بیرون!!!
.
.
.
از خود آزاری های دوران بچگی میشه به زبون زدن به دو سر باتری کتابی اشاره کرد :|
.
.
.
به ســلامتی اونی که
دست هر افتاده ای رو گرفت تا بلند شه
اما وقتی خودش افتاد زیر پا لهش کردند |:
.
.
.
دیروز کودکی در امتداد کوچه های پر از بی کسی این شهر شلوغ
دست تمنایی به سویم دراز کرد
خالی تر از تمامی آرزوهای کودکانه
دنیا عوض شده است
کودکان به دنبال نان اند و ما به دنبال عشق ...
.
.
.
به داداش کوچیکم میگم یکم ورزش کن مثل من هیکلت ورزشکاری بشه
برگشته بهم میگه:
تو که هیکلت مثل آدم دست راستی میمونه ، که با دست چپ نوشته باشه !
.
.
.
یه سوال فنی:
چرا "فوت" سرده و "ها" گرمه ؟
مگه جفتشون از دهن در نمیاد چرا "فوت" میکنی سرده و "ها" میکنی گرمه ؟
.
.
.
از نظر هندوانه
تمام انسانها چاقوکش هستند !
.
.
.
کسی که بیشتر از 3 دفعه پشت سر هم بهت گفت ازت متنفرم
عاشقته تضمینی !
.
.
.
زندگی سخت است تو آسان بگیر
زندگی درد است تو درمان بگیر
زندگی مار است تو جانش بگیر
زندگی جام است تو کامش بگیر ...
.
.
.
شما هم وقتی پول مول تو جیبتون نیست احساس نا امنی میکنین ؟
یا فقط من اینجوریم !؟
.
.
.
تو کافیشاپ دختره مدام دستشو میکشید رو دست پسره، پسرهم لبخند میزد
دستمو کشیدم رو اون یکی دستم، اصلن خندهدار نبود!
.
.
.
دقت کردین هروقت یه خواب خوب میبینی صب پاشی یادت نمیاد
اما کافیه یه خواب ناجور ببینی ، تا شیش ماه تو مخته !
.
.
.
برای شنیدن صدای که دوستش میداری همین لحظه هم بسیار دیر است
افسوس خواهی خورد زمانی را که آن سوی سیم ها کسی بی احساس میگوید
برقراری ارتباط با مشترک مورد نظر مقدور نمی باشد!
.
.
.
ایرانسل در آینده ای نزدیک:
مشترک گرامی چه خبر؟ مامان بابا خوبن؟
بچه کوچولو چه طوره؟ الهی ایرانسل قربونش بره :-*
مشترک گرامی یه طرح دارم پاییزه یکی سیم کارت بخر ، دوتا ببر
یکی میارم در خونتون یکی می دم به عموتون یکی هم واسه عمتون !
مشترک گرامی کاری باری نداری فعلا ؟ قربونت ایرانسل !
.
.
.
شمام اینجوری میشین ؟
کافیه شماره های گوشیتون به فنا بره .
دهنتون سرویس میشه هردفه اس بیاد !
آپاندیستون رو میاره جلو چشتون تا بگه کیه :|
.
.
.
دوستم تعریف میکرد میگفت :
با دوست دخترم رفتیم برا اهدا عضو ثبت نام کردیم و این حرفا
آقا مارو جو گرفت هرچی بود تیک زدیم :)
خدا نکرده اگه اتفاقی بیوفته برام ، فقط پوستم میمونه
تو یه نایلون میارن در خونه تحویل میدن !
.
.
.
شِنبِمِه (shenbeme) چیست !؟
اضحار وضعیت یک قمی ، وقتی لب ساحل به او شن چسبیده باشد !
.
.
.
عجیبه ..... یه جای کار اشکال داره !
یه عده نه به پدرشـون رفتن نه به مادرشـون اونا فقط و فقط بر باد رفتن ....
.
.
.
خنثی کننده جمله "همه ساکت بودند ناگهان خری گفت"
[گوینده خر است]بود !
.
.
.
طرف میگه برات میمیرم و این تریپا میاد فِر و فِر
اما اگه دست به گوشیش بزنی درجا میخواد اعدامت کنه :|
.
.
.
هروقت ساعت سه - چهار صب خوابیدم صبش عین آدم بیدار شدم .
اما اگه دوازده یک بخوابم باید با بیل بیدارم کرد .
خدایا درخواست ری استور فکتوری داریم
.
.
.
بعضی از دوستان عزیز هستن که دوست داری مستقیم تو چشماشون خیره شی
و با لبخند بهشون بگی عزیزم خیلی زر می زنی !
.
.
.
کی میگه ما مردا احساسات نداریم؟
من خودم بارها و بارها احساس تشنگی کردم
شاید باورتون نشه ولی احساس گشنگی هم می کنم !
.
.
.
گاهی چقدر سخت است، تشخیص این که:
منطق بر احساس ارجحیت دارد، یا احساس بر منطق !
.
.
.
مـــــــــن از کســـــــــــــانی که در بــــــــــــاور خود
همیـــــــــــــشه حــــــــــق دارنـــــــــــد متـــنــــفــــــــــــرم !
.
.
.
کاش دنیا یکبار هم که مى شد بازیش را به ما میباخت
مگر چه لذتى دارد این بردهاى تکرارى برایش؟!
.
.
.
یه عدهای هستن که بعد از شنیدن درد دل شما سرشون رو تکون میدن
و خیلی جانسوز میگن: میفهمم، میفهمم . . .
ولی به جون خودم عمرا اگه فهمیده باشن!
.
.
.
به فرزندانمان در کودکى
وقت بیشترى براى عروسک بازى بدهیم
تا وقتى بزرگ شدند با آدمها بازى نکنن....!
.
.
.
لذتی که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست
تو زدنش به چوب لباسی نیست !
.
.
.
یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم
که : تو اجازه بگیر برو بیرون منم 2دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو
من که حلالشون نمی کنم!
.
.
.
دقت کردین هر موقع جوراب پاتونه دمپایی توالت خیسه!
آخه چرا!؟
.
.
.
بعضی ها برای به جایی رسیدن
و بعضی ها بعد از به جایی رسیدن
همه چیز را زیر پا می گذارند ....!!
.
.
.
به سلامتیه مادرایی که با حوصله ای راه رفتنو یاد بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن
.
.
.
عشق که آپشن نداره
خودت باش کسی ام خوشش نیومد ، نیومد اینجا مجسمه سازی نیست
.
.
.
یه وقتایی دیگه حسش نیست غصه بخوری
رسما" غصه تو رو میخوره
.
.
.
دوستم: چقد مامان بابات خوب و مهربونن :)
من: واسه اینکه تو اینجایی !
.
.
.
این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.
.
.
.
از میان تمام بازی های کودکانه
تنها" یادم تو را فراموش "را خوب بلد بودی
.
.
.
به یکی همینطوری اس ام اس دادم :
"ببخشید میتونم شمارتونو داشته باشم؟" جواب داد: "شما ؟"
اصن اشک شوق تو چشام حلقه زد وقتی فهمیدم از من اوسگل تر هست
.
.
.
ندانستن عیب نیست ، فضولی کردن عیب است !
.
.
.
میگه: چرا زن نمیگیری؟
میگم: مرسی من همینطوری راحتم
میگه :آخه ما ناراحتیم تو راحتی:))
.
.
.
دیشب یه دختره دَر فلشش رو گم کرده بود آروم از من پرسید :
ببخشید اگه فلش در نداشته باشه ویروسی می شه؟؟؟!!!!
یعنی از شدت خنده دل و روده برام نمونده بود
.
.
.
در دسترس بودنت دیگر برایم ارزش ندارد ....
اکنون نه مشترک هستی ؛
نه مورد نظر ... !!!
.
.
.
تویى که میگى : دیگه مثل من پیدا نمیکنى !
واقعا فکر میکنى بعد از تو ، دنبال یکى مثل تو میگردم !؟
.
.
.
مامان بابام دعواشون شده بود 3 روز بود قهر بودن...
بابام قبل از اینکه بیاد خونه زنگ زد بهم گفت بیا پارک سر خیابون کارت دارم!!!!
من :|
رفتم گفتم جانم؟
برگشته میگه ببین عزیزم 3 شب هست که شام درست حسابی نخوردیم داریم هر شب نون و ماست میخوریم ، 3 شبه رو کاناپه دارم میخوابم کمرم تا نمیشه پدرم درومده!!!
من :-؟
گفتم خوب چیکار کنم؟ دعوا نکنین خوب ...
برگشته میگه ببین عزیزم باید یه فداکاری این وسط اتفاق بیوفته!!!
من :O
گفتم بابا حرفات بـــــــــــــــو داره یعنی چی؟!!!
برگشته میگه مامانت از قهرمان بازی خیلی خوشش میاد، تو باید الان که رفتیم خونه با مامانت الکی جر و بحث کنی بعد من بلند شم بزنم تو گوشت بگم ببند دهننتو نباید به مامنت از گل نازکتر بگی ...
توکل ،نشانه طلبگی
طلبه ای که خداوند را تنها یار و یاور خود می داند و در زمره متوکلین قرار می گیرد خود را مشمول رحمت واسعه الهی ساخته است و این توکل یک سری آثار پر برکت در زندگی وی خواهد داشت که بنابر روایات، توکل چهار اثر مهم در زندگی وی خواهد داشت آثاری که زندگی طلبه را برای همیشه سرشار از رحمت و برکت می سازد.
افتخار بزرگ علمای شیعه در طول تاریخ وابسته نبودن به سلاطین و پادشاهان می باشد و آن چیزی که باعث شد که علمای وارسته به کسی غیر از خدا وابسته نباشند همان توکل و اعتماد آنان از روز ابتدای طلبگی به خالق هستی می باشد و با وجود این نیروی عجیب بود که توانستند مکتب شیعه و حوزه های علمیه را با وجود همه دشمنی ها حفظ و حراست نمایند.
شهید ثانی درباره توکل می فرماید : آنچه بر معلم و شاگرد لازم و ضروری است این است که سراپای وجودش را از درون و برون متوجه خدا ساخته و در تمام شئون زندگانی خویش به او متکی و فیض و بهره ها را از پیشگاه الهی ، در خواست و در یافت کند . (1)
اگر یک طلبه می خواهد پا در جای پای علمای راستین گذاشته و چون آنان به مرتبه بالای توکل دست یابد ، باید با آثار توکل آشنا شود و اگر وی با این آثار مهم و شگرف آشنا شود در درونش شوقی برای پدبد آوردن روحیه توکل به خداوند سبحان در ایجاد خواهدشد و بدون تردید وی به مراتب بالای توکل دست خواهد یافت و مصداق این بیت خواجه حافظ شیرازی خواهد شد :
آثار توکل :
ضمانت روزی و مخارج زندگی توسط خداوند :
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم می فرمایند : اگر شما چنان که شایسته توکل کردن به خدا است به خدا توکل داشتید روزی شما را نیز چون روزی مرغان می رساند که به صبح گرسنه اند و به شب سیر .(2)
یکی از دغدغه های بسیاری از مردم مساله تامین معاش و مخارج زندگی است که در بسیاری از زمان ها ذهن ایشان را به خود مشغول و ایشان را پریشان خاطر می سازد اما علمای ربانی و طلاب وارسته به این گونه استرس ها و اضطراب ها دچار نمی شوند و زندگی آنان در کمال آرامش طی می شود.
2 – نیرومند شدن :
پیامبر صلی الله علیه و اله و السلم فرمودند : من سره ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله . هر که دوست دارد از همه مردم نیرومندتر باشد باید به خدا توکل کند . (4)
طلبه ای که به خداوند تکیه کند و خداوند را تنها یار و یاور خویش بداند بدون شک خداوند نیز او را ناامید نساخته و به یاری وی خواهد شتافت و چنان نیرومند و قوی خواهد شد که از احدی غیر از خدا هرگز نخواهد هراسید .
امام خمینی چنان دلبسته و وابسته به خدای حی سبحان بود که به بالاترین درجه توکل دست یافته بود ، زمانی که مزدوران شاه می خواستند ایشان را از قم به تهران ببرند ،
خود ایشان می فرماید : در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین از جاده اصلی منحرف شد به خاکی و من یقین کردم که می خواهند مرا بکشند ، ولی مجددا به جاده اصلی بازگشت در خود مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییری در من حاصل نشده است .
3-مدیریت زندگی به نحو احسن توسط خدا :
و من یتوکل علی الله فهو حسبه . و هر کس بر خدا توکل کند ، کفایت امرش را (خدا ) می کند . (5)
خداوند ضمانت کرده است که متوکلین بر خود را از حمایت بی دریغ بهره مند سازد و امور زندگی ایشان را به نحو احسن مدیریت سازد و ایشان بدون دغدغه و اضطراب به زندگی آرام خویش ادامه می دهند و هیچ گاه در زندگی در نمی مانند .
درباره این اثر توکل امام علی علیه السلام می فرماید : من توکل علیه کفاه . هر کس به او (خدا )توکل نماید (خدا) او را کفایت کند .(6)
4- بی نیازی از دیگران :
طلبه ای که به خداوند توکل می نماید دیگر هیچ نیاز و احتیاجی به دیگران ندارد و تنها نیازمند درگاه دوست می باشد و این بی نیازی از دیگران است که حوزه علمیه را از سایر مراکز علمی ممتایز ساخته است و علمای دین بدون واهمه از کسی همیشه طرفدار حق و حقیقت بوده اند و هرگز جیره خوار زرمندان و زورمندان نبوده اند .
امام علی علیه السلام درباره بی نیازی اهل توکل از غیر خدا می فرماید : توکل به خدا ، آدمی را از هر کس و هر چیز بی نیاز می سازد .(7)
آنچه باعث بروز توکل به خداوند در وجود انسان می شود :
آرزوی هر طلبه فاضلی است که چون علمای بزرگ حوزه علمیه به درجات بالای توکل دست یابد ، توکلی که وجود وی را چون کوه محکم و استوار و پابرجا سازد تا هیچ طوفان و گردبادی نتواند وی را از مسیر حق و راه مستقیم منحرف و گمراه سازد .
در روایت ما تاکید شده که آن چه باعث توکل می شود یقین است. در این باره امام علی علیه السلام می فرمایند : التوکل من قوه الیقین . توکل ، از نیروی یقین می باشد .
همچنین در بیان نورانی دیگری می فرماید : بحسن التوکل یستدل علی حسن الایقان . از توکل راستین به یقین راستین پی برده می شود . (10)
امام علی علیه السلام در این باره این چنین می فرماید: اقوی الناس ایمانا اکثرهم توکلا علی الله سبحانه . قویترین مردم در ایمان ، با توکل ترین آن ها به خداوند سبحان است . (11)
هر که بویید گل باغ توکل به یقین خار احداث زمان از قدمش دور شود .
یک نکته مهم :
توکل به خداوند و تکیه کردن به نیروی بی کران و بی همتای الهی و طلب یاری و حمایت از آفریدگار مهربان هرگز به معنی دست از کار و تلاش کشیدن نیست بلکه به این معنی است که با توکل به خداوند و چشم امید به رحمت الهی داشتن دست به کار و تلاش زنیم و این معنای صحیح توکل است که در روایات ما و سیره انوار مقدس الهی علیهم السلام بر آن تاکید شده است .
پیامبر صلی الله علیه و اله و السلم می فرماید : اعقلها و توکل . زانوی (شتر) را ببند و توکل کن . (12)
پیامبر در روایتی می فرمایند : که سه گروه می باشند که خدا دعایشان را نمی پزیرد ، ... و مردی که حیوان خود رها کند و سپس دعا کند که خدا آن را نگه دارد . (13)
چه زیبا سروده است در این باره مولانا :
گفت آری گر توکل رهبر است این سبب هم سنت پیغمبر است
گفت پیغامبر بآواز بلند با توکل زانوی اشتر ببند
م:تبیان
در اثر گناه، درِ خوشبختی و سعادت به روی آدمی بسته، و در مقابل، درِ بدبختی و بیچارگی پیش روی او باز خواهد شد.
«اِنَّ الله یبتلی عباده عند الأعمال السیئة بنقص الثمرات، و حَبس البرکات، و إغلاق خزائن الخیرات، لیتوب تائبٌ، و یُغلق مقلعٌ، و یتذکّر متذکّرٌ، و یزدجر مُزدجرٌ. و قَد جعل اللهُ «سبحانه» الاستغفار سبباً لدرور الرزق و رحمة الخلق، فقال سبحانه: استغفروا ربّکم إنّه کان غفّاراً. یرسل السماء علیهم مِدراراً...»1
شرح گفتار
امیر بیان علی (علیه السلام) در این فراز از خطبه ی نورانی 143 نهج البلاغه، از گناه و آثار مخرّبی که از خود به جای می گذارد سخن به میان آورده و در این باره به زیبایی می فرماید: «همانا خداوند متعال بندگان را به هنگام ارتکاب گناهان، به کمبود میوه ها، و جلوگیری از نزول برکات و بستن در گنج های خیرات، مبتلا می سازد، برای آنکه توبه کننده ای بازگردد و گنهکار، دل از گناه بَرکَند، و پند گیرنده، پند گیرد، و بازدارنده، خود را از گناه باز دارد.
و همانا خداوند استغفار و آمرزش خواستن را، وسیله ی دائمی فرو ریختن روزی، و موجب رحمت بر مخلوقات خود قرار داده و فرموده است: از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است، برکات خود را از آسمان بر شما فرو می بارد...»
کلام گهربار مولای متّقیان علی (علیه السلام) بیانگر آن است که منشأ بسیاری از کاستی ها و مشکلات را باید در گناه و اعمال ناشایستی جستجو کرد که از ما انسان ها سر می زند.
آری در اثر گناه، درِ خوشبختی و سعادت به روی آدمی بسته، و در مقابل، درِ بدبختی و بیچارگی پیش روی او باز خواهد شد.
مطابق فرمایش حکیمانه ی امیرالم?منین علی (علیه السلام) آنچه می تواند ما را از سیل ویرانگر گناهان و معاصی رهایی بخشیده، و کشتی زندگی را به ساحل نجات برساند، توبه و بازگشت به آغوش رحمت الهی است.
انسان با ورود به فضای معطّر و ملکوتی توبه، می تواند درهای خیر و برکات را به سوی خود گشوده و از سفره ی بی نظیر رحمت الهی بهره مند شود. پروردگار متعال در کلام نورانی خویش پیوند روشنی میان تقوا و آبادانی و خرّمی برقرار نموده و در این باره به زیبایی می فرماید: «و لو اَنّ اهل القری آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ من السماء و الأرض...»2، و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان آورده و تقوا پیشه می کردند، برکاتی از آسمان و زمین به رویشان می گشودیم.
بنابراین مطابق آیه ی فوق می توان گفت: اگر انسان گنهکار قدم در عرصه ی پاکی نهاده، و با توبه و انابه مملکت باطن خویش را آلودگی گناهان پاک و پیراسته نماید، به یقین از برکات مادی و معنوی خالق متعال بهره مند خواهد گشت.
پس در حقیقت این ما هستیم که باید تصمیم گیرنده باشیم، اگر راه پاکی را پیش گرفته و به عبادت و بندگی خداوند بی همتا روی آوریم، خداوند نیز در مقابل از ما پذیرایی جانانه ای به عمل خواهد آورد و فضای جسم و جان ما را از برکات و خیرات خویش متنعم خواهد ساخت، اما اگر به عکس عمل نموده و به جای قرار گرفتن در مسیر حق، در مسیر ضلالت و گمراهی قدم گذاریم، و از بندگی خداوند به بندگی شیطان و هوای نفس روی آوریم، خداوند متعال نیز در واکنش به رفتار ناشایست ما، به جای برکات، عذاب از آسمان و زمین بر سرمان فرو خواهد ریخت.
شخصی به نام ابوحمزه گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) فرمود: «هیچ سالی کم باران تر از سال دیگر نیست، ولی خدا باران را به هرجا که بخواهد می فرستد، وقتی مردم مرتکب گناه شوند، خدای عزّوجلّ بارانی را که در آن سال برای آنها مقدّر فرموده، از آنها برگردانده و به سوی بیابان ها و دریاها و کوه ها می فرستد...»3.
در روایتی دیگر سماعه می گوید: شنیدم امام صادق (علیه السلام) می فرمود: «خدا نعمتی را به بنده ای نداده که از او پس بگیرد، جز آنکه گناهی از او سر بزند که به سبب آن سزاوار سلب نعمت خواهد شد.»4.
رفاه در جوامع بی ایمان!
شاید تاکنون با این پرسش مواجه شده باشید که به راستی اگر ایمان و تقوا باعث نزول برکات الهی و نقطه ی مقابلش باعث سلب برکات است، پس چرا ما شاهدیم که در بسیاری از جوامع انسانی که بویی از دین و ایمان نبرده اند، مردم غرق در ناز و نعمتند؟! اما در مقابل جمعی از افراد با ایمان و خداباور در رنج و سختی به سر می برند؟! چگونه می توان سخن نورانی خداوند متعال را با وضع خوبی که در این نوع از جوامع وجود دارد تطبیق داد؟!
در پاسخ به این پرسش مهمّ باید گفت: با رجوع به کتب ارزشمند دینی، به راحتی می توان پاسخ آن را یافت، که ما در اینجا به اختصار به آن می پردازیم:
اول اینکه: این پندار اشتباهی است که ما ثروت را نشانه ی خوشبختی و سعادت بدانیم، چرا که در جوامع بی دین، بسیاری از افراد ثروتمند با وجود امکانات فراوانی که در اختیار دارند، اما همچنان با مشکلات زیادی دست و پنچه نرم می کنند، مشکلاتی که هریک به نوبه ی خود می تواند کانون گرم زندگی را سرد و بی روح ساخته، و آدمی را به انواع دردهای خانمان سوز روحی و جسمی مبتلا سازد.
دوم اینکه: در آموزه های دینی تأکید بی شماری بر تلاش و کوشش های علمی شده است و لذا اگر در این زمینه نقص و کمبودی در جوامع اسلامی دیده می شود، هرگز نباید دین و مذهب را مقصر دانست، چرا که عقب افتادگی محصول کم کاری و تنبلی مسلمان ها است و ارتباطی به اسلام و آموزه های دینی ندارد.
سوم اینکه: وضع کنونی و فعلی آنها را نباید ملاک و معیار قضاوت قرار داد، بلکه باید صبر و حوصله به خرج داد و منتظر بود که آینده، سرنوشت آنها چگونه خواهد بود؟! آیا تا ابد غرق در ناز نعمت می مانند؟! که در اینجا باید گفت: این چنین نیست، بلکه بالآخره وعده ای الهی در مورد آنها به وقوع خواهد پیوست و عاقبت با طوفان بلا و مصیبت، نعمت های الهی از زندگی آنها رخت بسته و به خاک سیاه بدبختی و بیچارگی خواهند نشست.
چهارم اینکه: هم اکنون ما شاهدیم که بسیاری از جوامع غربی و اروپایی علی رغم پیشرفت و رشد فراوانی که در زمینه های مختلف علمی، پژوهی، پزشکی هسته ای، اقتصادی و ... داشته اند، اما نظام اجتماعی آنها در معرض فروپاشی و از هم گسستگی است، به گونه ای که این امر ذهن و اندیشه ی آنها را بدّشت به خود مشغول ساخته و ساعت ها به منظور حل این معضل جدّی، نشست های علمی زیادی برگزار می کنند.
آری وعده ی گریزناپذیر الهی در مورد آنها به زودی تحقق یافته و کشتی زندگی آنها به گِل خواهد نشست.
بنابراین بر این سخن پافشاری باید نمود که ضعف عقیده و ایمان، و آلودگی به گناهان، عامل بسیار مخرّبی است که ساختمان سعادت ابدی انسان را به شدّت به مخاطره انداخته، و سرنوشت تاریکی را پیش روی او خواهد گذاشت، و لذا شایسته است که انسان عاقل از مرکب شیطان و هوای نفس پایین آمده، و با تأسّی به خوبان روزگار، در مسیر توبه و پاکی قدم گذارد، تا در نتیجه باران رحمت الهی، عطش کویر جان او را سیراب، و زندگی ای پر از خیر و برکت را برایش به ارمغان آورد.
گشایشی عجیب در زندگی یک دزد!
در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در شهر مدینه مردی بود با چهره ای آراسته و ظاهری پاک و پاکیزه، آنچنان که گویی در میان اهل ایمان انسانی نخبه و برجسته است.
او در بعضی از شب ها به دور از چشم مردمان به دزدی می رفت و به خانه های اهل مدینه دستبرد می زد.
شبی برای دزدی از دیوار خانه ای بالا رفت. دید اثاث زیادی در میان خانه ای قرار دارد و جز یک زن جوان کسی در آن خانه نیست. پیش خود گفت: مرا امشب دو خوشحالی است: یکی بردن این همه اثاث قیمتی، یکی هم در آویختن با این زن! در این حال و هوا بود که ناگهان برقی غیبی به دل او زد، آن برق راه فکرش را روشن ساخت، بدین گونه در اندیشه فرو رفت، مگر من بعد از این همه گناه و معصیّت و خلاف و خطا، به کام مرگ دچار نمی شوم؟! مگر بعد از مرگ خداوند مرا م?اخذه نمی کند؟! آیا در آن روز مرا از حکومت و عذاب و عقاب حق راه گریزی هست؟!... پس از اندیشه و تأمل به سختی پشیمان شد و با دست خالی به خانه ی خود برگشت.
هنگامی که آفتاب زد با همان چهره ی به ظاهر خوب و غلط انداز به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و در حضور آن حضرت نشست، ناگهان مشاهده کرد صاحب خانه ی شب گذشته. (زن جوان)، به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد و عرضه داشت: زنی بدون شوهر هستم، ثروت زیادی در اختیار من است، قصد داشتم شوهر نکنم، شب گذشته به نظرم دزدی به خانه ام آمده، اگرچه چیزی نبرده ولی مرا در وحشت و ترس انداخته، جرأت اینکه به تنهایی در آن خانه زندگی کنم برایم نمانده، اگر صلاح می دانید شوهری برای من انتخاب کنید.
حضرت به آن دزد اشاره کردند، آنگاه به زن فرمودند: اگر میل داری تو را هم اکنون به عقد او درآورم. عرضه داشت: از جانب من مانعی ندارد.
حضرت آن زن را برای آن شخص عقد بست آن دو با هم به خانه رفتند، آن دزد داستان خود را برای زن گفت که آن دزد من بودم که اگر دست به دزدی زده بودم و با تو چند لحظه ای به سر می بردم، هم مرتکب گناه مالی شده بودم و هم آلوده به معصیّت شهوانی، و بدون شک بیش از یک شب به وصال تو نمی رسیدم، آن هم از طریق حرام، ولی چون به یاد خدا و قیامت افتادم و نسبت به گناه صبر کردم و دست به جانب محرّمات الهی نبردم، خداوند چنین مقرّر فرمود که امشب از درب منزل وارد گردم و تا آخر عمر با تو زندگی خوشی داشته باشم.
منظور از پاکسازی کبد این است که آن را برای پاکسازی همه چربیها، اندوختههای قدیمی کلسترول، سنگهای مثانه، سموم، بقایای داروها و موادزائدی که در بدن ذخیره میشوند، تحریک و آماده کنیم. مطمئناً هیچ کار دیگری (حتی پاکسازی روده) نمیتواند چنین تاثیرات شگرفی در سلامت شما داشته باشد.
نکته: ضروری است که قبل از پاکسازی کبد، حتماً پاکسازی روده انجام دهید. وقتی کبد پاک میشود، از طریق مجرای صفرا و به سمت روده خالی میشود. اگر روده بسته باشد، موادزائد دوباره به سمت خون برگشته و موجب مریض شدن جدیتان میشود. به همین دلیل است که پزشکان معمولاً با پاکسازی روده شروع میکنند. پاکسازی روده پیشنیاز همه پاکسازیهای دیگر بدن هستند و البته فواید بسیار زیاد دیگری هم به همراه دارد.
پاکسازی 5 روزه کبد
این روش پاکسازی کبد از طرف دکتر ریچارد شولز پیشنهاد شده است و یکی از بهترین روشها برای این منظور است. این کار به مدت 5 روز صبحها به صورت ناشتا انجام میشود.
بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب، یک لیوان آب خالص بنوشید تا سیستم گوارشتان کار بیفتد.
یک ساعت بعد، یک لیوان از هر نوع آب مرکبات تازه (یک آب سیب یا انگور تازه نیز مناسب است)، یک عدد لیمو، یک حبه سیر (روزی یک حبه اضافه کنید)، یک قاشق غذاخوری روغنزیتون (روزی یک قاشق اضافه کنید) و یک تکه زنجبیل و یک لیوان آب خالص را در مخلوطکن، میکس کنید و بنوشید.
15 دقیقه بعد از نوشیدن آن، 2 فنجان چای مخصوص پاکسازی کبد بنوشید همچنین باید 6-3 مرتبه در روز، دو قطره از قطره مخصوص پاکسازی کبد مصرف کنید و مصرف آن را حتی بعد از 5 روز نیز ادامه دهید تا تمام شود. . (این چای و قطره را می توانید از عطاریهای معتبر تهیه کنید.)
رژیمغذایی پاکسازی کبد
خیلی خوب است که بتوانید دو روز مصرف موادغذایی خام و 3 روز آبمیوه را به برنامه پاکسازی کبد خود اضافه کنید. اما برای آندسته که توانایی آن را دارند، بهترین روش رژیم 5 روز آبمیوه است. در زیر به دستورالعملهای لازم اشاره میکنیم:
- روز 1 برنامه پاکسازی کبد
طی صبح (بعد از نوشیدن نوشیدنی پاکسازی و یک ساعت قبل از ناهار)، تا جاییکه میتوانید از بهترین آبمیوهها و میوه و سبزیجات تازه استفاده کنید. مخصوصاً آب چغندر بسیار عالی است. میوهها و آبمیوههای خود را با هم مخلوط نکنید و رقیق کردن آبمیوهها هم اشکالی ندارد.
برای ناهار میتوانید از آبمیوههای رقیق بیشتر یا میوهها و سبزیجات خام و سالاد استفاده کنید. دقت کنید که به هیچ وجه نباید از چاشنیها و سسهای مختلف استفاده کنید. بهترین چاشنی میتواند روغنزیتون تازه، لیمو تازه و سرکه سیب و ادویههای مختلف باشند. اگر در طول روز گرسنهتان شد، میتوانید به هر میزان که دوست داشتید میوه و سبزیجات بخورید.
- روز 2 تا 4 برنامه پاکسازی کبد
بعد از نوشیدن آب در اول صبح، تا هر چقدر که میتوانید در طول روز از آبمیوههای رقیق و چای گیاهی استفاده کنید. سعی کنید آن را به 16 لیوان برسانید.
چیز دیگری که مصرف آن در طول روز پیشنهاد میشود، سوپ پتاسیم است. سوپ پتاسیم از این واقعیت استفاده میکند که بیرون سیبزمینی یکی از غنیترین منابع گیاهی پتاسیم است. برای این منظور فقط پوست چند سیبزمینی را بگیرید و داخل آنها را استفاده نکنید. چند سبزیجات دیگر مثل هویج، کرفس، چغندر، جعفری و مقدار زیادی پیاز و سیر (تا 50 حبه) به آن اضافه کنید.
آن را به مدت 60-40 دقیقه در یک قابلمه در بسته بجوشانید. سبزیجات را بیرون آورده و سوپ را سرد کرده و مصرف کنید. باقیمانده آن را در یک ظرف شیشهای گذاشته و در یخچال قرار دهید و تا دو روز بعدی استفاده کنید.
- روز 5 پاکسازی کبد
شبیه به روز اول
یک روش دیگر پاکسازی کبد (30 روزه)
برای آنها که نمیخواهند پاکسازی کامل کبد را انجام دهند، یک روش کُندتر و آرامتر هم وجود دارد که 70 تا 80 درصد فواید پاکسازی کبد را بدون مشکل به شما میرساند. فقط کافی است 30 روز بعنوان بخشی از رژیمغذایی روزانهتان یک فنجان چغندر تازه رندهشده مخلوط با روغنزیتون آبلیمو بخورید. مصرف روزانه چای مخصوص پاکسازی کبد نیز الزامی است.
از پاکسازی کبد چه انتظاراتی باید داشته باشید
اگر تمایل داشتید میتوانید آنچه در توالت دفع میکنید را بررسی کنید. به دنبال سنگ باشید. صفرای موجود در کبد به بعضی از این سنگها رنگی سبز و نخودی شکل میدهد. اما باید دنبال سنگهای سیاه و قرمز و قهوهای هم باشید. همچنین سنگهایی که داخل آن خون است. اگر چیزی پیدا نکردید به این معنی نیست که این عمل پاکسازی برایتان موثر نبوده است.
دفع تا 2000 عدد از این سنگها در طول این دوره پاکسازی کاملاً طبیعی است. خوشحال باشید. هرچه سنگ بیشتری دفع کنید، سالمتر میشوید. همچنین ممکن است کریستالهای ریز و سفیدرنگ کلسترول هم دفع کنید.
چای پاکسازی کبد
چای به روند پاکسازی و تصفیه کمک میکند اما در کاهش ناراحتی یا حالتتهوع نیز موثر است. گیاه اصلی موجود در این چای، ریشه قاصدک است که یکی از قویترین گیاهان شناختهشده میباشد. این گیاه اندوختههای چربی را از کبد دفع میکند. گیاهان دیگری که در چایهای پاکسازی کبد یافت میشوند، زنجبیل، دارچین، میخک و ریشه باباآدم میباشد.
تصادفاً بسیاری گیاهان دیگری که در این چایها یافت میشوند (مثل ریشه جعفری و توت درخت عرعر) بسیار برای کلیهها مفید هستند.
دو فنجان از این چای را باید 15 دقیقه بعد از نوشیدن آب مرکبات و روغنزیتون مصرف کنید. اما در طول روز چندین فنجان دیگر نیز بنوشید. درواقع، مصرف این چای بعنوان یک عنصر همیشگی در برنامهغذای روزانه راهی خوشمزه و دلپذیر برای تقویت همیشگی سلامتیتان است. (میتوانید چای را با عسل یا شیره شیرین کنید)
عصاره مخصوص پاکسازی کبد
این عصاره از این جهت مهم است که حاوی گیاهانی است که به کبد کمک میکنند خود را بازسازی کند. فایده دیگر آن این است که به طور قابلتوجهی ترشح کلسترول بد (LDL) را در کبد کاهش میدهد. گیاهان اصلی موجود در آن شامل ریشه قاصدک، خار مریم، و گیاه چندساله picrorhiza kurooa که گاهی کوکتین نامیده میشود و کنگر فرنگی میشود.
عصاره پاکسازی کبد همچنین محل خوبی برای گذاشتن گیاهان ضدانگل مثل برنجاسف کوهی و سیاهگردو میباشد. همراه با سیری که در طول روز مصرف میکنید، این همه انگلهای موجود در بدنتان را دفع خواهد کرد.
6-3 مرتبه در طول روز 2 قطره از این عصاره را مصرف کنید تا بطری آن تمام شود.
پاکسازی خون
راههای زیادی برای پاکسازی خون وجود دارد. یکی از موثرترین آنها این است که بین وعدههای غذایی و قبل از خواب از آنزیمهای گوارشی استفاده کنید. طی چند دقیقه این آنزیمها وارد جریان خون میشوند و شروع به پاکسازی خرابیهای خون و تحریک سلولها ایمنی بدن برای مصرف ترکیبات ایمنی موجود در خون میکند. این تغییری شگرف در سلامت عمومی بدنتان ایجاد خواهد کرد.
اما چیزی که اینجا درمورد آن حرف میزنیم متفاوت است. ما درمورد استفاده از پاککنندههای خون گیاهی برای از بین بردن پسماندههای سمی در خون صحبت میکنیم که میتوانند منجر به سرطان و تومورها شوند. بهترین گیاهان تصفیه و پاککننده خون عبارتند از: شبدر قرمز، ریشه باباآدم، بلوط کوتاه جنگلی و ترشک صغیر میباشند. این گیاهان میتواند تومورها را از بدنتان بیرون بکشانند.
بهترین راه برای استفاده ازاین گیاهان به صورت عصاره است که آنها را تا 30 برابر غلیظ میکند. 12-4 قطره از این عصاره را در آبیوهتان ریخته و مصرف میکنید. هر چند روز خواستید میتوانید استراحت دهید اما شیشه آن را باید تمام کنید. هرچقدر که لازم بود باز مصرف را تکرار کنید.
فرمولها
چای پاکسازی کبد
- ریشه قاصدک
- ریشه باباآدم
- پوست دارچین
- دانه هل
- ریشه شیرینبیان
- ریشه رازیانه
- توت درخت عرعر
- ریشه زنجبیل
- جوانه میخک
- فلفل سیاه
- پوست پرتقال
- ریشه جعفری
- پوست ریشه ساسافراس
- دانه شنبلیله
عصاره پاکسازی کبد
- دانه خار مریم
- پوسته سیاه گردو
- ریشه قاصدک
- Picrorhiza kurooa
- ریشه انگور اورگون
- ریشه زنجبیل
- برگ کنگر فرنگی
- ریشه کوشاد
- برگ افسنطین
- سیر
- دانه رازیانه
عصاره پاکسازی خون
- شبدر قرمز
- چاپارل
- ریشه باباآدم
- ریشه میبینم
- ریشه بارانداز زرد
- ریشه Goldenseal
- ریشه انگور اورگون
- عرقالدم
- دارواش
- گل پریوش
- دانه برگ توتون هندی
- ترشک صغیر
- فلفل کاین
توجه: این عصاره ها را می توانید از عطاری های معتبر تهیه کنید.
به نظر شما در تصویر زیر رنگ قسمت بالایی و پایینی چه تفاوتی با هم دارد؟
خوب دقت کنید
برای اطمینان یک بار دیگر به تصویر برگردید و انگشت خود را بر روی خط جداکننده بگذارید و نگاه کنید.
اگر خارج از ایران باشید، با جملاتی این چنینی برخورد کردید، بدونید طرف مقابل ایرونیه
? He looks at me Left Left!
چپ چپ نگاه میکنه!
? I die for your height and top!
قربونه قد وبالات!
? Ate my head!
سرمو خورد!
? He has grown a tail!
دم در آورده!
? On my eyes!
به روی چشمم!
? Light up my homework!
تکلیف منو روشن کن!
? Don;t hit yourself into left Ali Street!
خودت رو به کوچه علی چپ نزن!
? To my death?!
مرگ من؟!
? I ate the ground and my father came out!
خوردم زمین، پدرم در اومد!
? Take away the person that washes your dead body!
مرده شورتو رو ببرن!
? Pull your carpet out of the water!
گلیمتو رو از آب بکش!
? I;ll hit you so hard that electricity will pop out of your eyes!
انقدر سفت بزنمت که برق از چشمات بپره!
? His/Her donkey passed over the bridge!
خرش از پل گذشته!
? What kind of dirt should I put on my head?!
چه خاکی به سرم بریزم؟!
? The neighbors chicken is a goose!
مرغ همسایه غازه!
? Marriage is an uncut watermelon!
ازدواج هندونه ای نبریده است!
? Happiness has been hitting you under the belly!
خوشی زده زیر دلت!
? Don;t drop worms!
کرم نریز