خدا اینجاست در قلب ما انسانها
بعضیها همیشه با همه موازی هستند و کاری باهیچ کسی ندارند! بعضیها متقاطعند همه را قطع میکنند سوهان اعصاب، همیشه رو مخ آدمهاهستند! بعضیها نقطه اند کوچکند وقد خودشان حرف میزنند! بعضیها پاره خطند اول و آخرشون معلوم نیست کجاست؟! بعضیها دایره اند با همه کنار می آیند همه هم دوسشان دارند، موج مثبت میدهند!
گنبدخشتی
بنای تاریخی- مذهبی موسوم به «گنبد خشتی» در یکی از گذرهای قدیمی مشهد منشعب از میدان طبرسی به نام چهار سوق نوغان قرار دارد. این بنا مدفن «سلطان غیاثالدین محمد» از سادات مشهور موسوی شهر مشهد است که نسب شریفش با هفده واسطه به امام موسی بن جعفر(ع) میرسد. بر روی سنگ مزارش این چنین کتیبه شده: « مرتضی، اعظم سلطان النقباء، غیاثالدنیا والدین، امیر سلطان محمد بن سلطان النقباء بدرالمله والدین طاهر...» و در ادامه تاریخ وفاتش ماه رمضان المبارک سال 832ه.ق آمده است.
جایگاه اجداد وی بسیار متعالی و اشخاص ذی نفوذی بودهاند به نحوی که در سده پنجم تا نهم هجری اداره اصلی حرم حضرت رضا(ع) را به عهده داشتند به همین علت نام آنها بر روی اغلب اشیای تاریخی آستان قدس رضوی مانند کاشیهای سنجری، سنگاب خوارزمشاهی و در مسجد بالا سر کتیبه شده است. ایشان در قرون هفتم تا نهم هجری نقیب سادات شهر مشهد و در سده نهم تا یازدهم هجری از جمله بزرگان این شهر بوده اند. گویا بنایی که بر مزار وی ساخته شده همزمان با وفاتش در زمان سلطنت شاهرخ تیموری بوده است. بنابراین قدیمیترین بنای مشهد پس از حرم مطهر بر جای مانده از سادات موسوی است. وجه تسمیه بنا به «گنبد خشتی» نیز به دلیل آجری یا خشتی بودن آن بوده است. فضای ورودی بنا از ضلع جنوبی آن وارد رواقی چهار ضلعی میشود و سپس به محوطه اصلی، با چهار شاهنشین منتهی میگردد. در زمان احداث بنا «سوره ملک» با خط خوش ثلث در زیر پوشش داخلی، کتیبه شده، لبههای چهار ایوان نیز با سوره واقعه به قلم شیوای ریحان آراسته گردیده است. بنابر شواهد، گنبد خشتی در زمان قاجار مرمت و فضای داخلی آن با نقاشی وکتیبه مزین شده است.
آدرس: این آرامگاه در خیابان طبرسی، کوچه نوغان، نزدیک فلکه طبرسی واقع شده است.
بقعه ابوزید ربیع بن خثیم اسدی (خواجه ربیع)
یکی از رویدادهای مهم تاریخی توس در نیمه دوم قرن اول ه.ق مهاجرت «ربیع بن خثیم» به خراسان و توطن و سرانجام وفات او در نوغان است. بنابر قراین تاریخی دوران اقامت خواجه ربیع در خراسان از حدود سالهای 35 و 36 ه.ق آغاز گردیده و تا سالهای پایانی حکومت یزید بن معاویه ادامه داشته است که سرانجام در سا ل61 تا 63ق وفات یافته است، وی در تاریخ اسلام از جمله تابعین و از یاران صمیمی ابن مسعود صحابی بزرگ پیامبر و در زمره زهاد ثمانیه و از پیشگامان تفسیر و حدیث نام برده شده است. مینویسند: وی در ورع و پارسایی شهره بوده و در نزد مردم مقام و منزلتی عظیم داشته است. تاریخ احداث آرامگاه اولیه خواجهربیع مشخص نیست اما نوشتههای تاریخ نویسان بیشتر معرف بنیان بنای فعلی در عصر صفوی است که در سال 1031ق به امر شاه عباس صفوی و به دست الغالرضوی خادم ساخته شده است. بر روی قبر ضریحی مجلل قرار گرفته و دیوارهای بقعه با کاشیکاریهای معرق و ممتاز و گچبریهای زیبا تزیین گردیده است. همچنین کتیبههای خوش نقش با زمینه لاجوردی که با خط سفید و به قلم زیبای علیرضا عباسی خطاط معروف عصر صفوی مرقم گردیده به آن زینت بخشیده است. در بالای یکی از این کتیبهها نوشته شده: قال الرضا(ع): «ما حصل لی من القدوم بخراسان الزیاره ربیع بن خثیم». آرامگاه وی در انتهای خیابان عبادی و یا خواجه ربیع قرار دارد.
آدرس: این زیارتگاه در انتهای خیابان «خواجهربیع» واقع است.
آرامگاه خواجه اباصلت هروی
به استناد بعضی از روایات و منابع معتبر تاریخ اسلام، عبدالسلام بن صالح بن سلیمان ایوب بن میسره مشهور به «خواجه اباصلت هروی» از دانشمندان، محدثین، متکلمین و راویان به نام عصر خود بوده که به نقل از مجالسالمؤمنین ولادت وی حدود 160ه.ق یا نیمه دوم سده دوم هجری در مدینه روی داده و بدین سبب که اجدادش از هرات بودهاند به «اباصلت هروی» معروف گردیده است. وی پس از ورود امام رضا(ع) به خراسان به این ناحیه آمد و در سفر و حضر ملازم و همراه حضرت علی بن موسی الرضا(ع) و راوی صریح چگونگی شهادت آن حضرت به دست مأمون عباسی بود. وی با توجه به رخدادهای سیاسی دوران عباسیان تا هنگام وفاتش به دور از انظار زندگی میکرد. بنا به قول سمعانی اباصلت در سال 232ق و بنابر نقل «خطیب بغدادی» در تاریخ بغداد و «ابن تغری بردی» در آخر شوال 236ه.ق در زمان حکومت طاهر بن عبد الله بن طاهر در خراسان، دارفانی را وداع گفت. بنای پیشین آرامگاه گویا بقعهای نیمه مخروبه بوده که مقارن با گسترش شهر مشهد و به همت کربلایی محمد علی درویش از عرفای سده هشتم هجری به صورت یک بنای چهارضلعی و گنبدی بر فراز آن تجدید بنا گردید و در حدود سالهای 1310 و 1352ش مرمتها و الحاقاتی در آن صورت گرفت. همچنین در سالهای اخیر بنای آرامگاه با زیر بنای 920 مترمربع با شیوه جدید بازسازی شده و نمای ضریح هشت ضلعی بقعه متبرکه این بنا امام هشتم(ع) ساخته شده است و پیرامون آن نیز تسهیلاتی را از جمله خدمات رفاهی، رستوران، چایخانه، بخش اداری، تجاری و پارکینگ برای زائرین فراهم آوردهاند.
آدرس: این مجموعه در فاصله 10 کیلومتری شرق شهر مشهد در حاشیه جاده فریمان – مشهد قرار دارد
خواجه مراد
بنای آرامگاه منسوب به ابوحبیب هرثمه بن اعین مشهور به «خواجه مراد» از اصحاب خاص حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در 12 کیلومتری شرق مشهد از سمت راست جاده فریمان در دامنه کوه واقع گردیده است. با استناد به کتب معتبر شیعه نظیر معاجن الائمه (باب هشتم)، تحفه المجالس، تحفه الاحباب، سفینه البحار ، نور الابصار و... چنین استنباط میگردد، هرثمه بن اعین از محبت کامل و اخلاص شایستهای نسبت به امام هشتم(ع) برخوردار بوده است، همچنین علامه مامقانی مولف تنقیح المقال فی علم الرجال مینویسد: به رغم این که وی راوی چگونگی شهادت حضرت رضا(ع) بود، در زمره شیعیان پاکباخته آن امام بزرگوار به شمار میآمد که با همین اعتقاد و تفکر شیعی جان خود را از دست داد و در سال 210 ه.ق به شهادت رسید. برخی منابع وی را از سرداران مأمون معرفی مینمایند که از مدینه تا توس حضرت رضا(ع) را همراهی کرد و پس از شهادت آن امام اقدام به افشاگری علیه مأمون نمود. گویا تا سال 1300ه.ق، بنای قابل توجهی بر فراز مدفن هرثمه بن اعین وجود نداشته زیرا مولف "مرات السفر" در عصر قاجار تنها به ابنیه مجاور آن مانند ایوان طرق و مزار خواجه اباصلت هروی در همان حدود اشاره کرده است. بنای پیشین آرامگاه شامل گنبد خانهای به طول و عرض30×4×4 متر با گلدستههای کم ارتفاع مزین به کاشیکاری و ایوان بوده است که در تغییر و تحولات امروزی بنایی جدیدالاحداث جای آن را گرفته و تسهیلاتی از جمله اتاقهای اقامت و زائرسرا، رستوران، فضای اداری، پارکینگ و بازارچه برای زائرین و مجاوران ایجاد نمودهاند.
آدرس: مقبره وی در 14 کیلومتری جنوب خاوری مشهد در بلندیهای مشرف بر بینالود قرار گرفته است.
آرامگاه پیرپالاندوز
«شیخ محمد عارف» متوفی به سال 985 ه. ق مشهور به پیر پالاندوز از زهاد معروف زمان خود بوده است. از آن جهت که این عارف برای امرار معاش، پالاندوزی میکرد؛ به «پیر پالاندوز» شهرت یافته است. اصل بنا در زمان «سلطان محمد خدابنده» ساخته شده و در سالهای اخیر توسط آستان قدس بازسازی گردیده است.
آدرس: آرامگاه وی درحومه حرم مطهر مقابل بست پایین واقع شده است.آرامگاه امامزاده گان بی بی صنوبر و میرسبحان ولی
از جمله اماکن و زیارتگاههای شهرستان مشهد مقبرهای است منسوب به مدفن امامزادگان «بیبی صنوبر و میر سبحان ولی» بنابر روایات مدفونین در این بنا از منسوبین به حضرت موسی بن جعفر(ع) میباشند. مقبره میر سبحان ولی در فضای داخلی بنایی جدید و مزار بیبی صنوبر در محوطهی مقابل با ضریح فلزی کوچک روی آن قرار دارد دیده میشود. بنای مقبره این امامزادگان مورد احترام اهالی و مناطق مجاور میباشد.
آدرس: این آستانه متبرکه در 45 کیلومتری جاده مشهد - کلات به طرف سد کارده در روستای ییلاقی خواجه حسین واقع است.
اینجا «مشهد» است قطعه ای از بهشت.....
اینجا عرش خداست،
و مشهد پناهگاه دلهاست و پایتخت دلهاست
و از این روی فرشتگان در این حریمند و بال خوشامد در زیر گامهای زایران این مرقد می گسترانند.
اینجا «مشهد» است و مشهد یعنی جایگاه حضور.
اینجا «مشهد» و «میقات» دیدار و نقطه آغاز و پایان سفری که فراتر از هزار حج است.
اینجا «روضه ای » از بهشت است و در جای جایش نهر معنا جاری ،
تا هر که از رسیدگان به این نهر است جرعه جرعه از آن برگیرد و تشنگی برگشاید.
اینجا «دارالشفای » دلدادگانی است که بیمار عشق و دلدادگی حضرت حقّند و از دو دردِ سرگشتگی و ره یافتگی می نالند!
و اینجا شکوه واژه پرمعنای «زیارت» است.
اینجا مشهد است قبله قلب های غریب که قبله هفتمین را درخود جای داده است.
و اینجا است مشهد دیار حماسه و ایثار که افتخارات و رشادت های سربازانش هماره برتارک این سرزمین می درخشد.
اینجا مشهد است تبلور فرهنگ وهنر و ادبیات اصیل پارسی.
اینجا مشهد است ومردمی دارد که سرای پاکی و صداقت را ساخته اند برای میزبانی از زائرین امامی به بزرگی آفتاب.
اینجا مشهد است شهر چهره های ماندگار دراعصار تاریخ.
اینجا مشهد است با یادگارهایی از گذشته های دور و نزدیک از خاطرات ماندگار.
و اینجا مشهد است شهر آب و آئینه شهر بهشت.
لیست کارهای خانه تکانی سال نو؛
1)پاک کردن غم گذشته
2)دور ریختن کینه
3)شستن افکارمنفی
4)چیدن عشق درطاقچه
5)سبزکردن مهر
6)خریدشادی وحراج محبت
خسته ام از زندگی اما جوانی میکنم
دفترم را میگشایم شعر خوانی میکنم
دفتر شعرم سفید است و میان برگها
من هنوزم نام او را گل فشانی میکنم
عشق خود با او روایت کرده ام اما دگر
دفترم را کنج گنجه بایگانی میکنم
من برای درد و رنج وغصه های عاشقی
اشکها می ریزم و با غم تبانی میکنم
رفته عمری و هنوزم من برای وصل او
رو به درگاه و دعای آسمانی میکنم
دفترم را میبرم باخود از این دنیا ولی
قصه این عاشقی را جاودانى می کنم