قدیم ها مهمون میومد خونمون میگفت:
قربون دستت ... قبله کدوم وره؟؟
اما الان هنوز نیومده میگن ببخشید رمز wifi شما چیه!!؟؟؟
قبلا تو مهمونی ها همه به شکل (O) میشستند و باهم حرف میزدند.
یکم که گذشت تلویزیون اومد تو خونه ها همه تو مهمونی ها به شکل ( ن) مینشستند. تلویزیون جلو بقیه روبروش!
اما الان ها
همه تو مهمونی ها اینجوری مینشینند : : : : : : : : : : . .
هر کسی با گوشی خودش ( : ) !!
اگه گفتی اون دو نقطه تنها آخر کیه هستند!!؟؟
پدربزرگ و مادر بزرگ هستند که گوشی ندارند اگه هم دارند اینترنت و وایبر و لاین ندارند!
همونها که قبلا برای جمع های مهمونی خاطره تعریف میکردند و الان متعجبانه به دیگران نگاه میکنن!!
همونها که کم کم از بین ما میرند و ما یادمون میره یه زمانی پیش ما بودند.
به احترام بزرگترها در مجالس و مهمونی هاگوشی هامون رو از جیبهامون درنیاریم!
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو درکوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پرآه او
گفت یارب از چه خارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم میزنی
دردم از لیلاست آنم میزنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم، تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی، گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال، این لیلا که خارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
معرفی تعدادی از وسایل قدیمی که تعدادی از آنها توسط نجاران وآهنگران در روستا ساخته شده است
قفل و کلیدهای چوبی که برای بستن دروازه های خانه ها و درب باغات مورد استفاده فراوانی داشته وهنوز هم شاید بتوان نمونه انها را مشاهده کرد این قفل و کلید های چوبی که به کلندان معروف بوده بوسیله نجاران قدیمی با ظرافت خاصی ساخته می شده نکته جالب توجه در ساخت این قفلها می توان به این نکته اشاره کرد که کلید این قفلهای چوبی بهم نمی خورده است
قفل و کلید های فلزی که باز توسط آهنگران روستا ساخته می شده و ساختمان ساده و جالبی داشته ئ از امنیت بالایی برخوردار بوده است
چراغها انواع چراغ هایی که برای روشنایی مورد استفاده قرار می گرفته و از شهر به روستا آورده شده است این چراغ ها در به مرور زمان و در طی دوره چندین ساله ابتدا توسط کسانی که بیشتر با شهر سروکار داشته و به شهررفت وامد می کرده اند به روستا آورده می شده ابتدا مورد استفاده خود آنها قرار می گرفته وسپس که مردم با آن آشنا می شده اند مورد استفاده عمومی قرارمی گرفته است مانند بسیاری دیگر از وسایل تازه وارد شده به روستا که خانواده هایی که از امکانات مالی بهتری بهره مند بوده اند ابتدا اقدام به خرید و استفاده از آن وسایل می کرده اند چراغهای اولیه معروف به پیه سوز و چراغ موشی نیز بوده است که چراغ پیه سوز همانطور که از نامش پیداست پیه گاو را آب میکرده ودر آن می ریخته اند و فتلیه ای که از جنس ریسمان بوده داخل ان قرار می داده وروشن می کرده اند ودر دومی از روغن چراغ که شاید نفت تصفیه نشده بوده استفاده می شده است
چند نوع چراغ معروف به لامپا که پس از ورود نفت به روستا مورد استفاده قرار می گرفته است
چراغ طوری و یا چراغ آلمانی که با گاز نفت تحت فشار کار می کرده و ابتدا چراغ اعیان روستا بوده
یک نوع دیگر از چراغ خوراک پزی اولیه با سه فتلیه و چراغ بادی که هنوز برای آبیاری مورد استفاده فراوان دارد
وسایل نخ ریسی وپشم ریسی که برای تهیه نخ برای قالی و جاجیم و تبدیل پشم گوسفند به نخ های پشمی مورد استفاده بوده
دونوع وسیله نخ ریسی معروف به پیلی و چرخ نخ ریسی که از تولیدات نجاران روستا بوده است
یک نوع تله موش که در آن هیچ وسیله فلزی بکارنرفته و تکنیک جالبی دارد وسیله دیگری بنام سرکو برای کوبیدن برنج و ساییدن کشک مورد استفاده داشته است
یک نوع سمادر که بوسیله آتشی که در آتشدان آن میرخته اند آب را بجوش می آورده وقابلمه هایی در اندازه های مختلف از جنس مس که برای پخت غذا مورد استفاده قرار می گرفته و مهمترین وسیله در جهیزیه دختران بوده است که خانواده هرچه پولدار تر بوده اند مقدار مس زیاد تری به دختر می داده اند که وزن آن برحسب من یعنی شش کیلو محاسبه می شده
یکنوع ظرف کاشی برای نگهداری مواد غذایی مانند روغن وترشی وماست و مربا بنام کلوک و تغار
یک نوع قیچی ساخت آهنگران روستا و وسیله ای برای قالیبافی بنام کلکیت و به اصطلاح امروزی شانه قالی
وسیله دیگری بنام علف بر که برای بریدن علف برای چهارپایان مورد استفاده قرار میگرفته وقالب خشت مالی از چوب
رکابی از جنس فلز که برای اسب سواری مورد استفاده داشته است و قاشق چوبی برای طبخ و خوردن غذا
چند نوع محفظه باروت از جنس چرم وچوب برای نگهداری باروت تفنگهای قدیمی سرپر
طب فشاری، انرژی بدن را بهبود می دهد
رفلکسوتراپی یا طب فشاری یک روش درمانی است که در آن بوسیله فشار بر روی نقاط خاصی از بدن توسط انگشت شست یا وسیله ی ساده دیگری، بیماری را درمان می کند.
هدف اصلی طب فشاری، بالا بردن قدرت درمانی بدن است. بر اساس این علم، نقاط خاصی در کف پا و دست وجود دارند که به عنوان نقاط فشار یا نقاط رفکلسی شناخته شده اند.
این نقاط از قابلیت بالایی در هدایت انرژی برخوردارند و هر کدام نشانگر یک ارگان خاص مانند قلب و مغز و عملکرد خاصی از هر ارگان می باشند؛ به عنوان مثال نقاط مربوط به مغز در شست پا و نقاط مربوط به قلب در وسط کف پا قرار دارند.
با وارد کردن فشار بر روی این نقاط کشش عضلانی از بین می رود، جریان خون و انرژی حیاتی بدن بهبود می یابد، آرامش اعصاب برقرار گشته و عملکرد آن دستگاه خاص بهبود می یابد.
شناسایی و تعیین محل این نقاط خاص حاصل میلیون ها بررسی و تحقیق دقیق است. این مطالعات نشان می دهد که بیماری های شایع، نقاط خاصی از بدن را دردناک می سازند که محل دقیق آنها کاملا مشخص است. اگر بر روی این نقاط فشار وارد کنیم، درد کاهش یافته و تسکین می یابد.
این نقاط متعاقبا مجموعه کانال هایی را تشکیل می دهند که در سراسر بدن امتداد می یابند. در بعضی قسمت ها، این کانال ها به طرف سطح بدن و در قسمت های دیگر به طرف بخش های عمیق تر و اندام های داخلی بدن امتداد می یابند. این کانال ها جفت هستند و شبکه ای را در بدن به وجود می آورند.
در طب سوزنی نیز از این نقاط فشار استفاده می شود.
تفاوت اساسی طب فشاری با طب سوزنی در این است که در طب سوزنی، این نقاط با فرو کردن سوزن تحریک می شوند، ولی در طب فشاری فقط از فشار آوردن بر کف دست و به ویژه کف پا برای تعادل انرژی و افزایش سلامتی استفاده می شود. این روش به سوزن نیاز نداشته و فقط از فشار انگشتان استفاده می شود.
طب فشاری برای درمان ناراحتی های گوناگون مانند استرس و فشار روانی، سردرد، درد گردن و شانه ها، درد پشت، آلرژی، خستگی، بی خوابی، اضطراب، مشکلات گوارشی، گرفتگی عضلانی، سرماخوردگی و درد سیاتیک می تواند مفید بوده و توانایی بدن را در درمان افزایش دهد.
طب فشاری یک روش درمانی کمکی است که می تواند همراه با روش های درمانی دیگر، برای درمان مورد استفاده قرار بگیرد، بدون اینکه عارضه ای در پی داشته باشد.
در واقع، ریشه تمام بیماری ها حاصل این است که ما بیشتر از نیرو و توان خود فعالیت می کنیم. با ظهور علائم بیماری، بدن برای مراقبت از خود آماده می شود و نیاز به کمک دارد تا در مقابل عوامل گوناگون خارجی مانند ویروس ها و میکروب ها محافظت شود.
برای این کار ما از داروهای گوناگون کمک می گیریم تا آن بیماری را از بین ببرند، ولی ممکن است جای دیگری از بدن را تخریب کنند، برای مثال ما برای سردرد، قرص مسکن می خوریم که سردردمان خوب شود، اما مخاط معده مان را از بین می بریم.
روش های طب فشاری و طب سوزنی بدون استفاده از دارو، مقاومت بدن را نسبت به عوامل بیماری زا افزایش می دهند، بدون اینکه عوارضی داشته باشند.
با پیشرفت های جدید در زمینه تکنولوژی، در حال حاضر این فشار با دستگاه صورت می گیرد و طب سوزنی با الکترود و بدون فرو کردن سوزن انجام می شود.
این نکته را باید در نظر داشت که طب فشاری و طب سوزنی در مورد هر نوع بیماری قابل استفاده نمی باشند، اما در مورد بیماری هایی که قابل درمان می باشند، می توانند روشی بسیار مطمئن و بی ضرر باشند؛ مشروط بر اینکه شخصی که این کار را انجام می دهد، با این روش کاملا آشنا باشد.
همان طور که می دانیم تقارن بدن هر شخص با شخصی دیگر تفاوت دارد. بنابراین ممکن است این نقاط رفلکسی از یک فرد به فردی دیگر کمی جا به جا باشند.
سبک چینی ها در شماره گذاری نقاط رفلکسی بسیار گیج کننده است، زیرا آنها این نقاط را روی اعضای خاص و با توجه به اندام های داخلی که آنها را کنترل می کنند نامگذاری کرده اند و خواننده برای پیدا کردن یک نقطه روی بازو که نقطه قلب نامیده می شود گیج خواهد شد.
برای اجتناب از این سردرگمی بهتر است این نقاط را بر اساس نام عضوی که در آن قرار گرفته اند نامگذاری کنیم، نه بر اساس مراکز عصبی کنترل کننده آنها.
یک نکته مهم دیگر این است که در طب فشاری و طب سوزنی، هیچ ماده ای تزریق و یا مصرف نمی شود و فقط با وارد کردن فشار یا سوزن مقاومت بدن افزایش می یابد. به همین دلیل این نوع معالجات هیچ گونه عوارض جانبی و خطری برای بدن ندارند و امروزه این روش ها روز به روز بیشتر مورد توجه افرادی قرار می گیرند که از مصرف داروهای شیمیایی خسته شده اند.
بیایید عهد ببندیم که مثل باران باشیم!
آسمانی شویم اما درد زمینی ها را فراموش نکنیم
حُسن باران این است
که زمینی ست، ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید...
ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند
...
تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!
یکی دیروز و یکی فردا
...
خوبی بادبادک اینه که
می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده
...
با کسی زندگی کن که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی
...
انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛
بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد
!
مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از آن گل ها دوست داشتنی ترند
...
تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند
...
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است
...
دوره، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند
ولی هرگز خواب هم را نمی بینند
...
اگر گیاهان صدایی نداشته باشند
به معنای آن نیست که دردی ندارند
...
اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
باور محال بودنش را عوض کن
...
برنده می گوید مشکل است، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل
...
آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند
...
حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتان مغرور نشوید
چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید
...
من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم
هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام ...
"بیل گیتس"
تنها راه کشف ممکن ها، رفتن به ورای غیر ممکن ها است ...
"آرتور کلارک"
برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم،
اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم ...
"ژوبرت"
دوست تو کسی است که هرگاه کلمه "حق" از تو شنید، خشمناک نشود
...
بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می کوبد رونده باش
امید هیچ معجزه ای از مرده نیست، پس زنده باش
...
یادها فراموش نخواهند شد، حتی به اجبار
و دوستی ها ماندنی هستند، حتی با سکوت
...
دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد، ترکش نکند
...
زندگی قانون باورها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش که لایق بهترین هایی
...
اگر مایلیم پیام عشق را بشنویم، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم
...
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن
...
زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است
هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید، زیرا ممکن است این شیشه ناگهان بشکند
...
آموخته‌ام که هیچ‌گاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقت‌شان نگذارم
...
پیروزی یعنی :
توانایی رفتن از یک شکست، به شکستی دیگر
بدون از دست دادن اشتیاق
...
مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند
اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست
...
زندگی ارزش دویدن دارد، حتی با کفشهای پاره
!
گلایه ها عیبی ندارد، کنایه هاست که ویران می کند
.
یادمان باشد که "اعتماد" المثنی ندارد، پس لطفا گمش نکنیم
.
یه قلب پاک از تمام مکانهای دیدنی جهان زیباتر است
.
در زندگی باران نباش که فکر کنند خودت را با منت به شیشه میکوبی؛
ابر باش تا منتظرت باشند که بیایی
بهترین روزهایت را به کسانی هدیه کن
که بدترین روزها در کنارت بوده اند
...
دنبال واژه نباش؛ کلمات فریبمان میدهند
وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش میرود
فاتحه ی بقیه حروف را باید خواند
...
گاهی خداوند درها را قفل می کند و پنجره ها را می بندد
چه زیباست فکر کنیم طوفانی در راه است
و خداوند نمی خواهد آسیبی به ما برسد
...
نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت،
اما می توان شروع کرد و پایان خوبی داشت
