سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

 













 









 





 






 






حالا نوبت شماست بخندید
:thumbsup:

:thankyou:






تاریخ : شنبه 90/8/14 | 9:36 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()

8 نکته جالب از زندگی استیو جابز که نمی دانستید !
 
www.iranvij-group.com | گروه اینترنتی ایران ویج ‌


اسطوره دنیای تکنولوژی مرد به سادگی طراحی محصولاتش و به مرموزی شخصیتش. مدیری که همیشه از نظر کارکنانش یک شخصیت بزرگ و نفوذناپذیر به نظر می رسید. برخلاف بسیاری از آن ها که شهرت را چاشنی زندگی شان کرده اند همیشه از حواشی مربوط به زندگی شخصی اش به دور بود و تمایلی به صحبت درباره جزئیات زندگی اش نداشت؛ او حتی درباره بیماری اش هم حرفی نمی زد. استیو جابز به سوالات مربوط به زندگی خصوصی اش جواب نمی داد و به همین دلیل دانستن جزئیات زندگی او برای خیلی ها جالب شده بود. با این اوصاف است که بعد از مرگ این اسطوره جهان تکنولوژی، خیلی ها به دنبال کشف اسرار زندگی او هستند. با این همه اما بخش خبری وب سایت Yahoo در مطلبی با عنوان «چیزهایی که درباره زندگی استیو جابز نمی دانید» در مورد ناشناخته های زندگی بزرگ ترین مرد جهان تکنولوژی گفته که آن ها را در اینجا می خوانید:

? کودکی

جابز 24 فوریه سال 1955 در شهر سانفرانسیسکو به دنیا آمد و تنها چند روز بعد از تولدش یک زوج جوان او را به فرزندخواندگی قبول کردند. به این ترتیب زندگی جابز با کلارا و پل جابز در مانتین ویو در کالیفرنیا آغاز شد. پدرخوانده او (عبارتی که استیو جابز بسیار با آن مخالف بود) یک مکانیک بود که در یک کمپانی بزرگ کار می کرد و مادرش به عنوان حسابدار در شرکت های مختلف فعالیت می کرد. جابز اما بعد از چند سال خیلی زود متوجه شد که با پدرخوانده و مادرخوانده اش زندگی می کند. مادر واقعی او «جو آن سیمپسون» در زمان به دنیا آوردن او دانشجو بود و مدتی بعد یک متخصص گفتار درمانی شد پدر اصلی اش. «عبدالفتاح جان جندالی» یک مسلمان اهل سوریه بود که از سن 18 سالگی به آمریکا آمده بود و در زمان تولد استیو جابز به عنوان معاون مدیرعامل شرکت رنو فعالیت می کرد.

? ترک تحصیل از دانشگاه

خلاق ترین مرد دنیای تکنولوژی که ایده های منحصر به فردش Apple را به ارزشمندترین شرکت جهان تبدیل کرده، هرگز از دانشگاه فارغ التحصیل نشد. در واقع او بعد از آنکه از دبیرسانی در منطقه کوپرتینو در کالیفرنیا فارغ التحصیل شد. در سال 1972 در دانشکده خصوصی Reed ثبت نام کرد. جابز تنها یک نیم سال تحصیلی را در این دانشگاه ماند و بعد ا زآن به خاطر مشکلات مالی برای پرداخت شهریه از آنجا بیرون آمد. بعدها او در سخنرانی معروفش در دانشگاه استنفورد به مناسبت جشن فارغ التحصیلی گروهی از دانشجویان درباره دانشکده Reed گفت: «آنجا اصلا رویای نبود و من حتی خوابگاه هم نداشتم، به همین دلیل، من روی زمین اتاق دوستانم استراحت می کرد. برای خریدن غذا مجبور به فروش ذغال سنگ بودم و هر یکشنبه شب برای خوردن یک وعده غذای خوب هفت مایل تا شهر پیاده روی می کردم تا به معبد Hare Krishna برسم.»

? دروغ جزئی به همکارش

جابز که در این سال ها به خاطر نوآوری در صنعت کامپیوترهای شخصی و گوشی های موبایل شناخته می شود، سال ها پیش در طراحی بازی های کامپیوتری به شرکت بزرگ Atari هم کمک کرده است. او برای این کار در سال 1975 به این شرکت رفت و به او پیشنهاد شد که برای کارش حقوق 750 دلاری دریافت کند و برای هر ایده اش در جهت کاهش قطعات سخت افزاری موردنیاز 100 دلار اضافی به عنوان پاداش بگیرد. جابز برای انجام این کار «استیو وزنیاک» را که بعدها به یکی از موسسان Apple تبدیل شد، استخدام کرد. وزنیاک توانست کارش را به خوبی انجام داده و در نهایت پاداش 5000 دلاری را دریافت کند. اما بر اساس اتوبیوگرافی وزنیاک، جابز این پاداش را گرفته و تنها 375 دلار از آن را به وزنیاک بابت تلاشش پرداخت می کند.

? دختر اول جابز

جابز و «کریس آن برنان» یکی از همکلاسی هایش سال 1978 صاحب دختری به نام «لیزا» شدند. در آن زمان Apple در ابتدای مسیر تبدیل شدن به یکی از غول های دنیای تکنولوژی بود. او هرگز از طرف پدرش پذیرفته نشد اما جابز هزینه تحصیلش را تقبل کرد. لیزا جابز بالاخره در سال 2000 فارغ التحصیل شد و حالا به عنوان یک روزنامه نگار مشغول به کار است.

? دوستی با خواننده فولکلور

یکی از همکلاسان استیو جابز در دوره کوتاه دانشجویی اش کتابی درباره او نوشته که هرگز چاپ نشده است. او در این کتاب درباره رابطه نزدیک استیو جابز با «جوان بائز» خواننده فولکلور نوشته است. گویاخود بائز هم این رابطه را تایید کرده اما گفته است که او استیو جابز رابطه دوستی بسیار نزدیکی داشتند که هرگز رومانتیک نبوده است. بائز دلیل این موضوع را هم اینطور اعلام می کند: «آن زمان من با باب دیلن رابطه صمیمی داشتم تا جایی که رابطه دوستی من با جابز باعث شد تا باب دیلن به یکی از طرفداران سمبلیک محصولات Apple تبدیل شود.»

? همسر جابز

مانند تمام زندگی خصوصی اش، جابز خبر ازدواجش را هم از رسانه ها مخفی کرد. به این ترتیب او زندگی شخصی اش را با همسرش «لورن» در پائولو آلتو آغاز کرد. لورن در زمان آشنایی با استیو جابز فارغ التحصیل دانشگاه رشته تجارت از دانشگاه پنسیلوانیا بود و به عنوان یک دانشجوی ممتاز اعتبار خوبی هم در این دانشگاه داشت. استیو جابز درباره تصمیمش برای ازدواج با لورن گفته است: «از کار به خانه برگشته بودم و جلوی در پارکینگ در حالی که کلید خودرو در دستم بود با خود فکر کردم که اگر امشب آخرین شب زندگی ام باشد ترجیح می دهم یک قرار کاری داشته باشم یا یک قرار ملاقات با لورن. بلافاصله خودرو را از پارکینگ درآوردم و پیش لورن رفتم. از او پرسیدم که آیا با من شام می خورد. او هم بلافاصله جواب مثبت داد. ما تمام راه را پیاده رفتم و از آن به بعد با هم بودیم.» در نهایت استیو جابز و لورن پاول در سال 1991 در هتل آواهنی در پارک ملی یوسمیت مراسم ازدواجشان را برگزار کردند.

? خواهر جابز، یک نویسنده معروف

استیو جابز سال ها بعد به طور اتفاقی با خواهر هم خونش آشنا شد. «مونا سیمپسون» در آن زمان به خاطر نوشتن رمانی به نام «هر جایی جز اینجا» حسابی مشهور شده بود. داستان این رمان درباره زندگی یک مادر و دختر بود که بعدها با بازی «ناتالی پورتمن» و «سوزان ساراندون» به یک فیلم تبدیل شد. بعد از این آشنایی اتفاقی، جابز و خواهرش رابطه نزدیکی برقرار کردند تا جایی که جابز در مصاحبه ای با مجله نیویورک تایمز در آن زمان گفت: «ما اعضای یک خانواده ایم. او یکی از بهترین دوستان من در جهان است. من حداقل هر دو روز یک بار با او تماس می گیرم و با هم صحبت می کنیم.»

? ثروتش

استیو جابز مدیرعامل ارشمندترین برند جهان بود و همین می تواند توجیه مناسبی برای ثروت او باشد. او اما برای ژست اجتماعی و عمومی اش ترجیح داد حقوق سالانه یک دلاری از Apple بگیرد؛ کاری که بعدها «سرگی برین» و «لری پیج» موسسان Google و «اریک اشمیت» مدیرعامل پیشین این شرکت هم از آن الگوبرداری کردند و از Google حقوق سالانه 100پنی گرفتند. به این ترتیب جابز از سال 1997 به بعد به حقوق سالانه یک دلاری از Apple را در اختیار داشت. حالا قیمت سهام این شرکت بدون هیچ نشانی از رکود، نسبت به 10 سال قبل رشد 43 برابری دارد. او یکی از ثروتمندترین مردان جهان است که تنها از فروش شرکت Pixar به Disney در سال 2006 چیزی در حدود 7 میلیارد دلار به دست آورد. براساس جدیدترین گزارش مجله فوربس در سال 2011، استیو جابز با حجم دارایی های خالص 3/8 میلیارد دلاری به عنوان 110 امین فرد ثروتمند جهان معرفی شده است. این درحالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند که اگر جابز در زمان ترک Apple در سال 1985 سهامش را نمی فروخت، حالا او پنجمین فرد ثروتمند جهان بود.
م:ایران...






تاریخ : شنبه 90/8/14 | 9:30 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()


صبحانه‌ی مردم های مختلف جهان را بدانید ! 

صبحانه ایرانی: معمولا در ایران صبحانه با انواع نان و کره و مربا است. در ایران میتوانید به عنوان صبحانه از حلیم استفاده کنید که مخلوطی از گندم دارچین کره و گوشتهای تکه شده است. در ایران از املت هم به عنوان صبحانه استفاده میکنند.

انگلیسی : این صبحانه از لوبیا ، سوسیس ، تخم مرغ ، قارچ  و نان تست و یک فنجان چای تازه دم  تشکیل شده است.

کوبایی : این وعده غذایی در کوبا  معمولا با قهوه شیرین کمی شیر همراه است .  یک نوع نان  محلی هم سرو میشود که آن را معمولا در قهوه فرو برده و میل میکنند .

 

لهستانی : یک صبحانه سنتی لهستانی شامل  با برشهای کیلباسا  ماکارونی سیب زمینی است .

اسپانیایی : صبحانه در اسپانیا  ساده اما واقعاخوشمزه است. نان با  سیر تازه و مقدار زیادی از گوجه فرنگی رسیده، پس از آن اندکی روغن زیتون و نمک.میتوان مخلفاتی نظیر  پنیر، ژامبون یا سوسیس را هم به آن افزود.

مراکشی: معمولا از نان های مختلف با برخی ازانواع ترشی، مربا ، پنیر یا کره تشکیل شده است.

صبحانه سالم هاوایی: آیا تصور میکردید در هاوایی چنین صبحانه سالمی خورده شود؟ البته گاهی نان شیرینی هم در صبحانه موجود است .

سوئدی: که اغلب شامل نان شیرین و پهن سوئدی است. این یک کیک تخت نازک از خمیر و سرخ شده در روغن که معمولا تکه های میوه داخل ان است.

ایسلندی: این صبحانه دلچسب و گرم برای مبارزه با صبح های سرد ا;یسلند و شامل قهوه و شکر همراه کشمش و یا آجیل است .

پرتغالی: این صبحانه بسیار خوشمزه و ساده با مقدار زیادی قهوه است.

استرالیایی:

برزیلی: یک انتخاب خوشمزه از گوشت، پنیر و نان، ?

ایتالیایی:

صبحانه ویلز:

دانمارکی :  روی میز صبحانه مرد دانمارکی شما ا;غلب  نان  ، پنیر، کالباس، ژامبون ، مغز، عسل، مربا و گاهی اوقات حتی شکلات پیدا میکنید.

 


فیلیپینی :فیلیپینی ها حتما از میوه مخصوصا انبه در صبحانه خود شان استفاده میکنندبرنج ، تخم مرغ،گوشت و حبوبات هم میتواند انتخاب های دیگری برای یک صبحانه فیلیپینی باشد .

آلاسکا: در آلاسکا گوشت گوزن برای صبحانه میل میکنند.

 

آلمانی : پنیر محلی و نان تازه و در اخر یک فنجان قهوه برای یک آلمانی صبحانه ایده آل است.

آمریکایی : کیک تازه همراه با بلوبری در صبحانه آمریکایی هاست.

فرانسوی :بادام خرد شده، کره، شکلات یا خامه،برای آنها همیشه  خوب است.

هندی: درهند سیب زمینی را با رزماری بو داده، همراه با عدس ، سوسیس گیاهی و نان برشته ، فلفل، موزمیخورند . غذاهای صبحانه  در هند درهر منطقه متفاوت است.

اسکاتلندی : این صبحانه  بسیار شبیه به صبحانه  انگلیسی ه;است .قلب و کبد و ریه خرد شده گوسفند با تخم مرغ و ادویه جات و پیاز آرد نمک.

تایلندی :  ماهی تند یا گوشت خوک تند با برنج یک  صبحانه تایلندیارزان است.

صبحانه آرژانتینی :



 

صبحانه ایرلندی :

صبحانه کانادایی:

صبحانه در مکزیک :شامل گوشت گاو و پنیر و ل;وبیای تند است



 

صبحانه روسی: ماکارونی با چاشنی خامه و عسل و توت فرنگی

صبحانه در ویتنام:

 

صبحانه پرو: غذاهای دریایی مخصوصا ماهی تازه خوابانده شده در آب لیمو و فلفل تند

 

صبحانه بولیوی :گوشت و س;بزیجات شیرین

صبحانه مصری : باقلا، نخود، سیر و همراه با  روغن زیتون ، کاین، سس (بخارا)، تخم مرغ آب پز سخت، وبرخی از سبزیجات سبز



 

صبحانه در ژاپن :انتخاب محبوب  ژاپنی ها  ماهی و برنج استکه آغشته شده به سس سویا باشد.
 


 

صبحانه چینی :  رشته فرنگی، برنج، مرغ  سبزیجات سرخ شده

صبحانه مالزی : یک کاسه داغ از رشته فرنگی مخلوط شده با تخم مرغ، سبزیجات و ادویه جات ترشی جات خوشمزه.

صبحانه مغولستان :

صبحانه بلیز:

یک صبحانه در مجارستان : همیشه بیسکوئیت به عنوان اصلی ترین عنصر صبحانه موجود است .

صبحانه کره:

صبحانه پاکستانی :



 

صبحانه استونی :



 

صبحانه اردن:

صبحانه ونزوئلا:

صبحانه در کلمبیا :

صبحانه در غنا :محبوب ترین صبحانه در غنا برنج و حبوبات پخته شده است

صبحانه را در اوگاندا :



 

صبحانه باهاما:

صبحانه در کاستاریکا :

صبحانه را در جمهوری دومینیکن :پنیر و تخم مرغ و شکلات داغ

صبحانه درترکیه : در ترکیه صبحانه معمولا از انواع چند پنیر ، کره ، زیتون، تخم مرغ، گوجه فرنگی ،خیار ، مربا ، عسل ، گوشت و ادویه دار تشکیل شده است.

 






تاریخ : شنبه 90/8/14 | 9:28 عصر | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
سلیقه خانم ها در انتخاب اتومبیل، اندکی با آقایان تفاوت دارد. به طور کلی می توان گفت خانم ها خواهان اتومبیلی هستند سریع، خوش دست، ایمن، جادار و کم خرج، با قیمت مناسب. ما اینجا 10 تا از مناسب ترین اتومبیل ها برای خانم ها را معرفی می کنیم.
سلیقه خانم ها در انتخاب اتومبیل، اندکی با آقایان تفاوت دارد. به طور کلی می توان گفت خانم ها خواهان اتومبیلی هستند سریع، خوش دست، ایمن، جادار و کم خرج، با قیمت مناسب. بعضی دیگر هم از ماشین های شاسی بلند و هیجان انگیز خوششان می آید. با در نظر گرفتن تمام این موارد، ما اینجا 10 تا از مناسب ترین اتومبیل ها برای خانم ها را معرفی می کنیم.

فورد فوکوس
Ford Focus


تجربه یک راننندگی آرامش بخش، با اتومبیلی جادار با صندلی های بلند، همان چیزی است که یک خانم می خواهد، هرچند فورد فوکوس تفاوت های زیادی با مدل های معمول فورد دارد. دلیلش هم این است که این ماشین، محصول آمریکا یا کانادا نیست، بلکه در اروپا تولید شده است. در هر حال، نشان فورد روی بدنه فورد فوکوس، نشان می دهد که او هم از اهالی همین خانواده می باشد.



هوندا سیویک
Honda Civic


سیویک ها باصرفه تر، محبوب تر و مناسب تر از همه هستند. روان حرکت کرده و رانندگی با آنها آسان است، هنگام فروش مجددشان ضرر چندانی نمی کنید، کیفیت ساخت بی نظیری دارند، در مسافرت هم جهت راحتی و کارایی بیشتر دارای پهنای زیادی است. از همه مهم تر اینکه هوندا سیویک چندگانه سوز است و مدل هایی که گاز طبیعی مصرف می کنند، برای هر محیطی مقرون به صرفه اند. بی تردید، هوندا سیویک از تمام اتومبیل ها مناسب تر است.



هوندا فیت
Honda Fit


هوندا فیت برای مناطق شهری بسیار مناسب است، چراکه باتوجه به اندازه کوچکش، به راحتی می تواند در ترافیک حرکت کند و در پارکینگ جا شود. توازنی که در هوندا فیت میان صندلی جلو، صندلی عقب و بدنه وجود دارد، در کمتر اتومبیلی دیده می شود. از ویژگی های دیگر این اتومبیل می توان به دنده اتوماتیک آن و موتور 5/1 لیتری کم مصرف و پرانرژی اشاره کرد.



مزدا3
Mazda3


این محصول مزدا، ترکیبی است نو و متفاوت از زیبایی ظاهر، لذت رانندگی و فضای راحت درست است که مدل 4 در آن، ارزان تر است، اما مدل 5 در مناسب تر می باشد، چراکه جایی را برای یک خانواده در حال رشد، درنظر گرفته است.



مزدا ام اکس 5 میاتا
Mazda MX5 Miata


میاتا برای خانم های مجرد بهترین خودرو است و می تواند وسیله نقلیه مناسبی برای یک مسافرت کوچک باشد. مزدا ام اکس 5 بدنه کوچکی دارد و در همه حال، جذابیت های رانندگی با آن، با هیچ اتومبیل دیگری قابل مقایسه نیست. ازجمله اینکه مصرف سوخت این خودرو بسیار مقرون به صرفه است.



مرسدس بنز کلاس ای
Mercedes Benz Class e


مرسدس کلاس ای، مجموعه ای است از چندین مزیت در یک اتومبیل لوکس و به شما این فرصت را می دهد که با لذت بردن از پرستیژ، نتیجه زحماتتان را ببینید. اندازه این خودرو نیز ایده آل است، یعنی برای تمام خانواده جا دارد و در عین حال برای محیط های شهری قابل استفاده می باشد و به آسانی می توان برایش جای پارک پیدا کرد.



نیسان سنترا
Nissan Sentra


نیسان سنترا به دردبخورترین خودروی سواری موجود در بازار برای خانم های عیالوار است. صندلی عقب این اتومبیل، بسیار جادار است و گیربکس آن که مرتب در تغییر است، موجب می شود نیسان سنترا شتاب بیشتر و بهتری داشته باشد و سوخت کمتری نیز مصرف کند.



سوبارو فارستر
Subaru Forester


با فارستر، می توانید به بهترین نحو در جاده یا در شهر رانندگی کنید و وقتی هوا سر ناسازگاری بگذارد، اتومبیل را در امنیت کامل در جاده های لیز، پیش برانید. علاوه بر این، سوبارو فارستر صندوق عقب بزرگی دارد و سوخت کمی مصرف می کند. زیبایی و صندلی اتومبیل محکم، سوبارو فارستر را به خودرویی ایده آل بدل کرده است.



تویوتا کمری
Toyota Camry


در طراحی تویوتا کمری واقعا سنگ تمام گذاشته شده است. پرفروش ترین اتومبیل آمریکا و کانادا، جادار، کم صدا و راحت است. مدل های جدید تویوتا کمری قیمت مناسب تر و امکانات بیشتری دارند.



فولکس واگن جتا
Volkswagen Jetta


این اتومبیل جادار و در عین حال باکلاس، گزینه مناسبی برای همه خانم های مجرد و متاهل محسوب می شود.

منبع: مجله خودرو





تاریخ : شنبه 90/8/14 | 6:40 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
احتیاج، مادر اختراع است. شما می توانید به جنگ، هر آنچه که می خواهید اعتراض کنید، اما به یاد داشته باشید در سراسر تاریخ، لزوم پیروزی در جنگ منجربه ابداعات بسیاری شد که جوامع امروزی از آنها استفاده می کنند…
احتیاج، مادر اختراع است. شما می توانید به جنگ، هر آنچه که می خواهید اعتراض کنید، اما به یاد داشته باشید در سراسر تاریخ، لزوم پیروزی در جنگ منجربه ابداعات بسیاری شد که جوامع امروزی از آنها استفاده می کنند…

غذای کنسرو شده
 

احتیاج به غذای بیشتر، نیروهای زیاد ناپلئون را با مشکلاتی مواجه کرد. از این رو ناپلئون پیشنهاد جایزه برای ابداع روشی به جهت نگهداری غذا کرد. در نهایت، Nicholas Appert ایده ای برای حفاظت از غذا در بطری هایی را پیشنهاد کرد. او دریافته بود که اگر غذا به مقدار کافی گرم شده و در یک محفظه ی هواناپذیر نگهداری شود، به خوبی دوام خواهد آورد.

ساعت مچی
 

سربازان دریافتند که استفاده از ساعت جیبی طی جنگ مناسب نیست و شروع به استفاده از بند چرمی برای بستن آنها به دست شان کردند. شرکت سوییسی Girard-Perregaux این ابتکار را برای افسران آلمانی و به دستور ویلیام اول، به کار برد.

شوینده
 

استفاده از چربی، روشی سنتی برای کارخانه های صابون سازی بود، اما کمبود آن در دوران جنگ جهانی اول در آلمان به وجود آمد. دانشمندان آلمانی مجبور به ساخت روش ترکیبی جدیدی برای جانشین شدند.

اینترنت
 
در 1969، وزارت دفاع ایالات متحده در جست و جوی راه جدیدی برای ارسال و دریافت اطلاعات دیجیتال بود که اینترنت از این جست و جو زاییده می شود. و اینطور می شود که امروز پس از گذشت سال ها از آن اتفاق نزدیک به 29 درصد از مردم دنیا و 43 درصد از مردم ایران از اینترنت استفاده می کنند

تکنولوژی موشک سازی
 
آقای ورنر فون براون درگیر توسعه ی تکنولوژی موشک در آلمان نازی بود تا اینکه توانست موشک وی 2 را بسازد که بعدا از این موشک برای بمباران لندن طی جنگ جهانی دوم استفاده شد. بهرحال بعد از جنگ و شکست آلمان، او به همراه تعدادی دیگر از همکارانش مخفیانه به آمریکا برده می شوند تا زمینه ی ساخت موشک های بالستیک را برای آن کشور فراهم کنند.
پس از بنیانگذاری ناسا نیز وی نقش اصلی در موفقیت پروژه های فضایی آمریکا داشت.

پنی‌سیلین
 
کشف فلمینگ اسکاتلندی، آن هم طی تلفات سنگین جنگ جهانی، توانست به فریاد هزاران نفر برسد. این کشف زمینه ساز پیشرفت های دیگری در پزشکی نیز شد. او در سال 1945 به همراه فلوری و چاین موفق به دریافت جایزه نوبل پزشکی گردید.

داروی ضد مالاریا
 
بسیاری از نیروی های نظامی در مناطق گرمسیری دچار بیماری بودند. در سال 1934، شیمی دان آلمانی، Hans Andersag، موفق به کشف کلورکین شد. بهرحال، تا سال 1946 و پس از جنگ جهانی دوم، این دارو نتوانست منتشر شود.

لاستیک مصنوعی
 
زمانی که ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد، به شدت کمبود لاستیک طبیعی را احساس می کرد، در نتیجه جایگزینی برای استفاده در تجهیزات نظامی بایستی در نظر گرفته می شد. این کمبود موجب خلق لاستیک مصنوعی شد. اکنون که سال ها از جنگ جهانی می گذرد، انواع مختلفی از لاستیک مصنوعی در صنعت مورد استفاده قرار می گیرند؛ مانند صنعت اتومبیل سازی، کفش و…
منبع : عصـــرایران





تاریخ : شنبه 90/8/14 | 6:40 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
عوامل موفقیت مایکل رابینز بلومبرگ و میخائیل پروخوروف را بشناسید
نهال موفقیت مردان بزرگ دیر به بار می نشیند؛ برخی از افراد موفق در دهه سوم عمرشان و برخی دیگر در زمان های متفاوت. همان طور که به ثمر رسیدن بذر در دل خاک به زمان کافی نیاز دارد، به ثمر نشستن بذرهای موفقیت و عظمت در کشتزار ذهن نیز محتاج زمان است.
میلیاردری که بدون دستمزد کار می کرد!

نهال موفقیت مردان بزرگ دیر به بار می نشیند؛ برخی از افراد موفق در دهه سوم عمرشان و برخی دیگر در زمان های متفاوت. همان طور که به ثمر رسیدن بذر در دل خاک به زمان کافی نیاز دارد، به ثمر نشستن بذرهای موفقیت و عظمت در کشتزار ذهن نیز محتاج زمان است. بنابراین باید به خود بقبولانید که برای موفقیت هیچ گاه دیر نیست. کار موجبشادی و سرزندگی انسان می شود. هر روز زندگی را آغازی برای شروع یک کار و فعالیت جدید قلمداد کنید!

مایکل رابینز بلومبرگ (Michael Robins Bloomberg) هم جزو آن دسته بود که دست از تلاش نمی کشید. اجداد بلومبرگ از مهاجران روسی ساکن آمریکا بودند.

مایکل متولد 14 فوریه سال 1942 شهر بوستون ماساچوست آمریکا است. خانواده او تا سن دو سالگی مایکل در بوستون (Boston) زندگی می کردند و پس از آن به بروکلین (Brooklyn) و مجددا بعد از دو سال به مدفورد (Medford) در حومه بوستون نقل مکان کردند.

مایکل در آنجا به کالج رفت و سپس به دانشگه جانز هاپکینز (John Hopkin) رفته و در سال 1964 با مدرک مهندسی برق از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. او همچنین از دانشگاه هاروارد (Harvard) مدرک MBA دریافت کرد. او یک دکترای افتخاری از دانشگاه فوردهام (Fordham) نیز دریافت کرده است. بلومبرگ در ابتدا به عنوان یکی از اعضای شرکت سرمایه گذاری سالمون برادرز (Salomon Brothers) به کار خرید و فروش سهام شرکت و توسعه سیستم های اطلاعاتی مشغول شد.


او در سال 81 با دریافت مبلغ بازخرید 10 میلیون دلار از این شرکت اخراج شد. وی از این پول برای تاسیس شرکتی به نام سیستم های بازار نوآور (Innovative Market Systems) استفاده کرد. مریل لینچ (Merrill Lynch) به عنوان اولین مشتری شرکت، 22 عدد از نرم افزارهای شرکت را به قیمت 30 میلیون دلار خریداری کرد. نام شرکت در سال 86 مبه بلومبرگ ال.پی (Bloomberg L.p) تغییر کرد و تا یک سال بعد حدود 5000 نرم افزار این شرکت به فروش رفت. تا سال 2000 نیز بیش از 000/250 نرم افزار شرکت در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار گرفت. این شرکت صاحب یک شبکه رادیویی نیز می باشد. دیگر کسب و کار بلومبرگ شامل بلومبرگ ال.پی، تلویزیون بلومبرگ و بلومبرگ ترمینال می شوند. بلومبرگ ال.پی یک شرکت طراحی نرم افزارهای مالی، فراهم کننده اخبار و داده های مالی است. این شرکت در سال 1981 تاسیس شده است. این اطلاعات توسط بلومبرگ ترمینال، محصول اصلی سودآور شرکت، در سرتاسر جهان فراهم می شوند. بلومبرگ ال.پی دامنه کارش را به حوزه تلویزیون، رادیو و اینترنت نیز گسترش داد.

بلومبرگ ترمینال یک سیستم کامپیوتری است که امکان دسترسی به خدمات تخصصی بلومرگ در رابطه با اطلاعات مالی بازار و محیط های تجاری را برای متخصصان مالی فراهم می کند. در حال حاضر بسیاری از شرکت های مالی بزرگ، مشتری خدمات تخصصی بلومبرگ هستند. امروزه بیش از 275 هزار مشتری مشترک سرویس اخبار و اطلاعات مالی شرکت بلومبرگ در سرتاسر جهان هستند. اداره مرکزی شرکت در شهر نیویورک است. هم اکنون بیش از 000/10 کارمند در دنیا برای این شرکت کار می کنند. تلویزیون بلومبرگ یک شبکه 24ساعته و جهانی است که اخبار مالی و تجاری پخش می کند. برنامه های این تلویزیون برای حدود 200 میلیون بیننده پخش می شود. این تلویزیون در اختیار و اداره شرکت بلومبرگ ال.پی است و اداره های مرکزی آن در نیویورک، لندن و هنگ کنگ قرار دارند.

مایکل بلومبرگ، شهردار کنونی شهر نیویورک است. او سال ها عضو حزب دموکرات آمریکا بود، اما در سال 2001 به عنوان یک جمهوریخواه در انتخابات شهرداری ها شرکت کرد و موفق شد در انتخابات آن سال و سال 2005 انتخاب شود. وی در سال 2007 سیاستمداری مستقل بوده است. او برای اینکه بتواند برای دور سوم در انتخابات شهرداری نیویورک نامزد شود، از طریق قانونی تلاش کرد و درنهایت توانست در انتخابات 2009 به عنوان شهردار نیویورک انتخاب شود.

مایکل بلومبرگ پس از انتخاب شدن به عنوان شهردار نیویورک پستش را به عنوان مدیر ارشد اجرایی شرکت رها کرد. شرکت در حال حاضر توسط دان داکتوروف (Dan Doctoroff)، معاون قبلی شهردار، اداره می شود. بلومبرگ هرگز قبول نکرده که به عنوان شهردار نیویورک حقوقی دریافت کند و تنها یک پاداش سالانه به خاطر خدماتش دریافت می کند. ثروت هنگفت بلومبرگ او را قادر کرده در فعالیت های بشردوسانه زیادی مشارکتداشته باشد. او بیش از 300 میلیون دلار از دارایی خود را به دانشگاه جانز هاپکینز (Johns Hopkins) که از سال 1966 تا 2002 به عنوان رییس هیأت مدیره آنمشغول به کار بود، اهدا کرده است. او همچنین از طریق بنیاد خانواده بلومبرگ میلیون ها دلار صرف امور خیریه کرده که باعث شد در سال 2007 به عنوان هفتمین فرد خیرخواه آمریکا شناخته شود. مایکل بلومبرگ مالک 88 درصد سهام شرکت بلومبرگ ال.پی و هفدهمین فرد ثروتمند دنیا است.



از کارگاه خیاطی تا دکوراسیون برج العرب

هنر طراحی لباس برای گروه های مختلف اجتماعی و همچنین برای سنین متفاوت ازجمله مشاغلی است که امروزه از رونق بسیار خوبی برخوردار شده است.

لباس هایی که هر روزه با رنگ و طرح جدید به بازار می آیند، همگی زاییده فکر و هنر کسانی هستند که در پشت مارک های مختلف پوشاک مشغول فعالیت و برنامه ریزی هستند.

در دنیای امروز این مسئله به حدی قوت یافته که گاهی از طراحان، به علت نفوذ بسیار بالایی که در اقشار مختلف جامعه کسب کرده اند، در مقاصد مختلف اقصتادی و حتی سیاسی استفاده می شود. پوشاک «ورساچه» یکی از همین برندهایی است که با طراحی های جنجالی خود شناخته شده است. جیانی ورساچه که در «Reggio Calabria» ایتالیا به دنیا آمد، در زمان کودکی مادرش با درآمد کارگاه خیاطی کوچک خود، خانواده اش را اداره می کرد.

جیانی همراه برادر بزرگترش سانتو (Santo) و خواهر کوچکترش (Donatella) در کنار مادر خیاط خود فرانچسکا (Franciska) و پدرش بزرگ شد و همه چیز در مورد خیاطی و دوختن لباس را خیلی زود از مادر خود آموخت و توانست به وسیله علاقه و ذوق ذاتی خود اولین لباس ها را طراحی کند و در مزون مادرش به فروش برساند. بعد از آن ورساچه آموزش های تکمیلی حرفه ای در زمینه طرح آماده سازی و تهیه پارچه دید.

او اولین موفقیت خود را زمانی نشان داد که طرح هایی برای کلکسیون فیوری فیورنتینا (Fiuri Fiorentina) که یک کمپانی ایتالیایی در سال 1972 بود، فرستاد.


ورساچه تا قبل از سن 25 سالگی در زمینه معماری تحصیل می کرد و سپس به قصد طراحی لباس به میلان رفت و بدون دیدن آموزش آکادمیک و رسمی، مجموعه هایی را بریا مارک های ایتالیایی دی پارسی (Day Rarisi)، جنی (Jeni) و کلاگان (Kelagan) طراحی کرد. وی اولین مجموعه لباس های چرمش را در سال 1975 به نمایش گذاشت و نخستین بوتیک خود را به وسیله دلااسپیک در میلان افتتاح و نخستین مجموعه لباس زنانه را تحت نام خودش ارائه کرد.

البته او برای تکمیل مجموعه خود، سایر مارک ها را نیز عرضه می کرد، اما به تدریج توانست مارک اختصاصی خود را به عنوان یک برند مطرح کند. وی همه چیز را درمورد رنگ، جنس، برش و دوخت پارچه می دانست. جیانی (Gianni) موفق به دریافت جایزه چشم طلایی به خاطر بهترین طراحی لباس زنانه در پاییز و زمستان شد. خیلی زود طرفداران سبک ورساچه زیاد شدند و بوتیک های دیگر به این نام در سطح دنیا شروع به کار کردند. ورساچه مارک «Instante» را در امپراتوری مد دنیا قرار داد. این مارک مشابه سبک او در خیاطی و طراحی زنانه، سطح بالا بود، اما هدف اصلی طراحی جوان ترها و افرادی که توانایی مالی کمتری دارند بودند.

«پیراهن هایی برای اندیشیدن» نام نمایشگاهی بود که به کارهای گذشته ورساچه نگاه می کرد و در میلان برگزار شده بود. در همان سال ورساچه نخستین مجموعه طراحی زنانه سطح بالای خود را ارائه کرد. سبک ورساچه به علامت تجاری مخصوص خود او تبدیل شد. ورساچه هنگام طراحی محصولات جدید، تنها یک طرح مبهم از اندیشه و تصورات خود را ارائه می کرد و دستیاران او مسئول تبدیل این ایده ها به لباس های قابل پوشیدن بودند. زمانی که ورساچه یک خریدار پارچه بود، همیشه از سفر کردن لذت می برد. او در طرح های جدید خود، تاثیراتی را که از مسافرت های خود کسب می کرد با یکدیگر می آمیخت. در سال 1986 رئیس جمهور وقت ایتالیا لقب شوالیه هنر را به جیانی ورساچه اهدا کرد. کمپانی ورساچه ادوکلن ورساچه را وارد بازار کرد و جایزه اسکار مد را به خود اختصاص داد. سپس به نیویورک رفت و اولین شعبه ورساچه در آمریکا افتتاح شد. در همین سال عنوان خلاق ترین طراحی لباس را از منتقدین بلژیک به دست آورد. جیانی ورساچه 50 ساله در پانزدهم جولای 1997 در جلوی کاخ محل زندگی خود در میامی فلوریدا هدف شلیک گلوله قرار گرفت و درگذشت.

بسیاری از طراحان اعتقاد دارند که با مرگ ورساچه، نه تنها ایتالیا، بلکه تمام دنیا یکی از نوگراترین هنرمندان خود را از دست داد.

به قول دوستان جیانی، «ورساچه نجات دهنده هالیوود از گودال یکنواختی و روزمرگی بود.» بزرگداشت جیانی ورساچه در سال 2007 شهردار میلان اعلام کرد برای قدردانی از فعالیت های این نابغه مد و طراحی، خیابانی را در مرکز پایتخت صنعتی ایتالیا به نام جیانی ورساچه نامگذاری کرد. بعد از جیانی برادرش سانتو ورساچه مدیریت کمپانی را به عهده گرفت و خواهرش نیز سرپرستی تیم طراحی این شرکت را عهده دار شد. او قبلا در موقعیتی مشابه برای مارک ورسوز طراحی می کرد. آلگرا (Algra)، دختر او وارث منحصر به فرد جیانی ورساچه است که بنا بر وصیت جیانی، مالک 50 درصد از سهام ورساچه شد. دانیل پسر دوناتلا (Donatella)، وارث مجموعه های نقاشی جیانی است. عمارت های بزرگ ورساچه در شهر کومو ایتالیا، میامی و نیویورک بخشی از دارایی اوست.

جمله معروف «اعتقاد عمیقی به این حقیقت دارم که خلاقیت زاییده تنش و بحران ایده ها است»، از دوناتلا ورساچه است. او که 10 سال از برادر خود، جیانی کوچک تر بود، همیشه تحت تاثیر برادر خود قرار داشت. زمانی که 11 سال داشت لباس هایی را می پوشید که جیانی مخصوص او می دوخت. زمانی که جیانی در اواسط دهه 70 به فلورانس نقل مکان کرد تا شغلی را در طراحی لباس های کشباف آغاز کند، دوناتلا دریافت که او هم همانند برادر بزرگترش به دنیای مد اشتیاق خاصی دارد. او یک سال پس از مرگ جیانی، نخستین مجموعه طراحی زنانه سطح بالای خود را برای سالن ورساچه در هتل رایزال پاریس (Paris Rizal) به نمایش گذاشت.
او نخستین طراحی است که به جای استفاده از مدل های ناشناس و غیرمعروف، از افراد مشهور و برجسته استفاده کرد و این را در عرصه مد باب کرد تا این افراد لباس های او را بر راهروهای نمایش و سای رسانه های عمومی مانند تبلیغات به دنیا نشان بدهند. اکنون او یکی از طراحان ثروتمند و برجسته جهانی و در حال حاضر نایب رئیس گروه ورساچه و رئیس طراحان شعبه مد ورساچه است. او دارای 20 درصد از سهام کل ورساچه است.

امپراتوری ورساچه به یک تجارت خانوادگی بدل شده است که یکی از نمادهای آن، بلندترین و باشکوه ترین هتل دنیا، برج العرب در دبی است که به مجموعه وسیعی از مبلمان و تخت های ورساچه در اتاق های لوکس و گرانقیمت خود مجهز شده است. این کمپانی بیش از 792 میلیون دلار در سال درآمد دارد.




میخائیل پروخوروف

کسی که نوآوری در تولید انرژی میلیاردرش کرد

میخائیل پروخوروف مدل زندگی فعالانه ای دارد و به کیک بوکسینگ، پیاده روی و اسکی علاقه مند است. شغل و زندگی پروخوروف شامل بانکداری بین المللی، مدیریت مالی، سرمایه گذاری های منابع طبیعی و نوآوری در تولید انرژی می شود، او با ثروت 5/9 میلیارد دلار، ثروتمندترین فرد روسیه و چهامرین فرد ثروتمند جهان است!

برای موفقیت باید عاشق کار و هدف خود باشیم، البته بدون علاقه به هدف هم می توان موفق شد، ولی این موفقیت عمیق و پرشکوه نخواهد بود. اگر به کار خود علاقه مند نیستیم و نمی توانیم شرایط را عوض کنیم، سعی بر این داشته باشیم که خودمان را عوض کنیم و در خود علاقه ایجاد کنیم.

به جنبه های مثبت کار خود فکر کنیم وسعی کنیم آنها را در کار خود پررنگ تر و نقاط مثبت جدیدی را در کار خود کشف و حتی ایجاد کنیم. برای این کار لازم نیست کار خارق العاده ای انجام  دهیم. شاید تا به حال به افراد موفق زیادی برخورد کرده باشیم و آنها را خوش شانس بدانیم، ولی در بیشتر آنها یک نقطه مشترک می بینیم و این همان علاقه به رسیدن هدف است که برای ما شانس و موفقیت می آورد.

بهتر است موفقیت افرادی مانند «میخائیل پروخوروف» (Mikhail Prokhorov) را مطالعه کنیم تا بتوانیم برای رسیدن به هدفمان کوشاتر باشیم! میخائیل پروخوروف در 3 می سال 1965 در مسکو متولد شد. پدر او رئیس ارتباطات بین المللی کمیته ورزش های جماهیر شوروی و مادرش یک محقق علمی بود که در موسسه ماد شیمیایی مسکو کار می کرد.

میخائیل یک خواهر به نام ایرنیا نیز دارد. والدین او اخلاق کاری قوی و عشق به یادیگری و علاقه به ورزش را در وجود او القا کرده بودند. این ویژگی ها به میزان زیادی در کار حرفه ای او به وی کمک کرده اند. میخائیل از موسسه مدیریت مالی مسکو فارغ التحصیل شد.

او از سال 1989 به مدت سه سال در جایگاه مدیریت بانک بین المللی همکاری های اقتصادی مشغول به کار شد. سپس برای مدت کوتاهی رئیس هیات مدیره شرکت مدیریت مالی بین المللی (MFK) بود. در سنین 28 سالگی و در سال 1993 در دوره خصوصی سازی گسترده صنایع دولتی پس از فروپاشی کمونیسم، به همراه شریکش ولادیمیر پوتانین (Vladimir Potanin) خرید، شرکت نوریلسک نیکل (Noril Skiy Nikel)، شرکت استخراج و ذوب نیکل، پالادمیر و دیگر فلزات را توسط بانک اونکسیم که از سال 1993 رئیس هیات مدیره آن بوده، مهندسی و هدایت کرد.


میخائیل پروخوروف یک میلیاردر کارآفرین خودساخته است که به خاطر تبدیل نوریلسک از یک شرکت ناکارآمد به یکی از بزرگ ترین و سودآورترین شرکت های منابع طبیعی دنیا، شهرت دارد و مورد احترام قرار می گیرد.

وی پس از فروش سرمایه های نامرتبط به استخراج شرکت، به سمت مدرنیزه کردن این کسب وکار گران و پیچیده که نیاز به کشتی های یخ شکن برای انتقال فلزات روی دریاهای شمالی و یخ زده داشت، شروع به حرکت کرد.

پروخروف برای این کار روی یک کشتی فنلاندی جدید و نوآورانه که احتیاج به یخ شکن نداشت، سرمایه گذاری کرد. دفتر مرکز نوریلسک در شهر سیبری (Siberian) واقع است. به دلیل شرایط محیطی و نیروی کار نامناسب و آلودگی بیش از حد این منطقه، باعث شد که پروخوروف در سال 2007 از سمت مدیرعاملی شرکت نوریلسک استعفا دهد و قصد خود از این کار را جداکردن سرمایه هایش از شریک طولانی مدت خود، ولادمیر پوتامین، اعلام کرد.

میخائیل و شریکش طی مذاکراتی طولانی مدت، شرکت اینترو را که تا آن زمان توسط هر دو نفر اداره می شد، به دو شرکت مستقل تقسیم کردند. شرکت اینترویک شرکت سرمایه گذاری بزرگ روسی در زمینه استخراج مواد کانی، فلزات، انرژی، مدیریت مالی، خرده فروشی، مبادلات املاک و دیگر بخش ها می باشد.

این شرکت گسترده توسسط میخائیل و ولادیمیر اوایل دهه 90 تاسیس شد تا سال 2009 تنها سرمایه مشترک این دو شریک سرمایه گذاری JSC بود که ارزش گذاری آن به دلیل بازار به شدت ناپایدار مبادلات املاک مسکو، بسیار مشکل بود.

هدف این شرکت فراهم کردن نرخ بازگشت سرمایه بالا و خلق بازاری در حال رشد برای سهام شرکت، در بازار مبادلات سهام ملی و بین المللی است.

میخائیل پروخوروف پس از خروج از اینترو، گروه اونیکسیم را با سرمایه ای در حدود 25 میلیارد دلار و به منظور سرمایه گذاری در اموری چون مدیریت مالی، فناوری پیشرفته، سلول های سوخت هیدروژنی و استخراج فلزات گران قیمت و ارزشمند راه اندازی کرد. تمرکز گروه بر توسعه پروژه های استخراجی و نانوتکنولوژی برای تولید انرژی می باشد. پروخوروف بر این اعتقاد است که این دو حوزه توجه دانشمندان، رهبران کسب و کار کمیته های محیطی روسیه و تمام جهان را به خود جلب خواهد کرد.

به اعتقاد او دستیابی به یک منبع انرژی ماندگار که برای محیط زیست مضر نباشد، یک هدف متعالی و مهم برای تمام بشریت است.

در اوایل سال 2008 ارزشمندترین سهام خود را به علاوه مقاری از سهام نوریلسک نیکل به شرکت روسال (Rusal) که یک شرکت حفاری و استخراج است، در ازای 14 درصد از سهام این شرکت و مبلغ 7 میلیارد دلار به فروش رساند.

این معامله برای او بسیار موفقیت آمیز بود، چون تنها سه ماه بعد و با سقوط قیمت نفت، بازار نامناسب سهام، ارزش بسیاری از شرکت های روسی ازجمله نوریلسک را تقریبا به نصف کاهش داد. ارزش منافع او در شرکت های مختلف دیگر (شامل Rusal و Jsc) به میزان زیادی کاهش یافت.

در سال 2004 بنیاد میخائیل پروخوروف توسط خودش تاسیس شد که توسط خواهرش اداره می شود. هدف این بنیاد، آگاهی رسانی فرهنگی و تشویق فعالیت های فرهنگی به منظور بهبود زندگی انسان ها است.

میخائیل پروخوروف مدل زندگی فعالانه ای دارد و به کیک بوکسینگ، پیاده روی و اسکی علاقه مند است. شغل و زندگی پروخوروف شامل بانکداری بین المللی، مدیریت مالی، سرمایه گذاری های منابع طبیعی و نوآوری در تولید انرژی می شود، او با ثروت 5/9 میلیارد دلار، ثروتمندترین فرد روسیه و چهارمین فرد ثروتمند جهان است!

منبع: روزنامه اقتصادی آسیا 





تاریخ : شنبه 90/8/14 | 6:39 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
جملات زیبا و شعر
اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ؛
  
 
تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ...  
و من شاید ؛ کمر شکسته ترین بودم
 
اگر غرور نبود   ؛  
چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند ؛ 
و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمان جستجو نمیکردیم
 
  
اگر دیوار نبود   ؛ نزدیک تر بودیم ؛  
با اولین خمیازه به خواب میرفتیم  
و هر عادت مکرر را در میان 24 زندان حبس نمیکردیم
 
  
اگر خواب حقیقت داشت   ؛  
همیشه خواب بودیم
 
 
هیچ رنجی بدون گنج نبود ...
ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند
   
اگر همه ثروت داشتند   ؛  
دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پر ستیدند  
و یکنفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید ؛ 
تا دیگران از سر جوانمردی ؛  
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند  
اما بی گمان صفا و سادگی میمرد ....  
اگر همه ثروت داشتند
 
 
اگر مرگ نبود   ؛  
همه کافر بودند ؛  
و زندگی بی ارزشترین کالا بود 
ترس نبود ؛ زیبایی نبود ؛ و خوبی هم شاید
 
اگر عشق نبود   ؛ 
به کدامین بهانه میگریستیم ومیخندیدیم؟  
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟  
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم؟  
آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم   ....  
 
 
 
اگر عشق نبود  
اگر کینه نبود ؛ 
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند
 
 
اگر خداوند  ؛  
یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد  
من بی گمان  
دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز
هرگز ندیدن مرا 
 
 
انگاه نمیدانم 
براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت ?
 
 
دکتر شریعتی 
منبع: روزنــــه





تاریخ : شنبه 90/8/14 | 6:38 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : شنبه 90/8/14 | 6:37 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
تاریخ : شنبه 90/8/14 | 6:36 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
طراحی ای که در زیر می بینید پرتره حضرت عیسی مسیح است که در سال 1884 فقط با یک خط پدید آمده است. گفته شده این اثر با خودنویس کشیده شده، اما هیچگاه صحت آن مبنی بر اینکه آیا این طراحی واقعا با یک خط کشیده شده یا صرفا فقط یک نوع خطای دید محسوب می شود، تایید یا رد نشده است.
طراحی ای که در زیر می بینید پرتره حضرت عیسی مسیح است که در سال 1884 فقط با یک خط پدید آمده است. گفته شده این اثر با خودنویس کشیده شده، اما هیچگاه صحت آن مبنی بر اینکه آیا این طراحی واقعا با یک خط کشیده شده یا صرفا فقط یک نوع خطای دید محسوب می شود، تایید یا رد نشده است.






تاریخ : شنبه 90/8/14 | 6:34 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • بی بی مارکت
  • ttp://www.bachehayeghalam.ir/sitefiles/bgh_sound_player.php">