لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
آلبومی از دوران کودکی همه ما
چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!
حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش!
خپل رو از باغ گلها انداختنش بیرون, اونجا یه برج 1000 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)
خانوادهی دکتر ارنست همسایه مونن، هر سه تا بچهاش رفتن خارج، همسر دکترخیلی مریضه!
رابینهود رو توی اسلامشهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفتهی دیگه اعدامش میکنن!
سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی؟!
کایوت، بالاخره ردرانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و مرد!
هیچکی نفهمید گالیور عاشق فلرتیشیاست!
لوک خوششانس طی یه بدشانسی، اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد و نتونست خودشو تبرئه کنه و الان هم سلولی دالتون ها شده!
مارکو پولو تو میدون راهآهن یه باقالی پلویی زده ، میگن کارش خیلی گرفته!
گربهسگ عمل کردن و جدا شدن!
ملوان زبل الان دیگه یه دزد دریایی معرف شده در خلیج عدن!
آقای پتیبل تو میدون شوش یه بنکدار کلهگندهس!
معاون کلانتر از یه بانک اختلاس کرد و فرار کرد رفت خارج !
آقای نجار الان به جرم قطع غیرمجاز درختان تحت تعقیبه و وروجک هم قایم شده!
پت و مت دکترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاهند!
تاریخ : چهارشنبه 90/6/2 | 9:53 صبح | نویسنده : سیدسعیدبهروزجزین | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید