@@@وطنم جزین@@@

منبع : بدو عکس

در طول 13 سالی که از عمر این موتور جستجو می‌گذرد، مسوولان آن چندین بار تاریخ تولد آن را تغییر داده است. در ابتدا در چهارم سپتامبر سال 1998 گوگل خبر راه‌اندازی گوگل منتشر شد و 3 روز پس از آن در 7 سپتامبر به صورت رسمی گوگل افتتاح و در تاریخ پانزدهم سپتامبر سایت Google.com، ثبت شد. اما مقامات گوگل روز 27 سپتامبر را به عنوان روز تاسیس و تولد این موتور جستجوی اینترنتی اعلام کردند.

13 سال پیش، لری پیج و سرگئی برین 2 دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد تصمیم گرفتند پروژه‌ای را انجام دهند که در آن به کمک یک موتور جستجوگر، لینک‌های پشتیبانی سایت‌ها را بررسی و بر اساس آن اهمیت آن‌ها را تعیین می‌کرد. آن‌ها نام این پروژه را BackRub گذاشتند و آن را با هزینه‌ای معادل 100 هزار دلار آغاز کردند.


موتور جستجوی آن‌ها در ابتدا با آدرس google.stanford.edu راه‌اندازی شده بود و در سپتامبر سال 1998 دامنه www.google.com ثبت شد.

نام بزرگ‌ترین موتور جستجوی جهان، از کلمه گوگول به معنی عدد 1 به همراه 100 صفر، توسط موسسان آن انتخاب شد. اکنون موتور جستجوی قدرتمند گوگل به همراه مجموعه‌ای سایت‌ها و سرویس‌های مختلف مجموعه‌ای را تشکیل داده که در اکثر کشورهای جهان به عنوان سایت پربازدید آن‌ها مطرح است.

1- گوش ندادن:
» به سخنان کارکنان خود توجه نمی کنید بلکه فقط با آنها صحبت می کنید. نتیجه این شیوه فقدان تعهد, وفاداری و احساس تعلق و نیز افزایش انزجار و دلسردی کارکنان است.

2- افراط در تعهد:
» اگر نتوانید کارکنانی پرورش دهید که در مواقع لازم بتوانند پاسخ منفی دهند, به جای یک استراتژی موفقیت آمیز، با کار بیش از حد, دستاورد اندک, نارضایتی مشتری و «قهرمانانی مرده» دست به گریبان خواهید بود.

3- دل خوش کردن به آمار و ارقام:
» آمار و ارقام تنها نتیجه فرعی تصمیمات شما هستند. انجام اقداماتی به منظور تغییر اعداد, بدون توجه به عوامل پدید آورنده این اعداد (از جمله پیشنهادهای ارزشمند, اجرای عالی, رضایت مشتری و انگیزه و اشتیاق کارکنان), ونیز بدون توجه به مدیریت این عوامل, در نهایت به نتایجی مخرب می انجامد.

4- پذیرش تعهدهای مبهم و نامشخص یا پرهیز از تعهد:
» توافقهای مبهم و نامعین و فقدان استانداردی روشن برای ایجاد و پذیرش تعهد و مدیریت آن، به اتلاف نیرو و کناره گیری کارکنان می انجامد. همچنان که پرهیز از پذیرش تعهد و مسئولیتی روشن نیز همین نتایج را در پی خواهد داشت.

5- توجه به مشتری در اولویت آخر:
» انجام وظیفه بدون توجه به واکنش مشتری به آنچه انجام شده و چگونگی انجام آن, رضایت مشتری را سلب می نماید.

6- ترس و بی میلی نسبت به ارزیابی عملکرد:
» گفتگوی صادقانه و مستقیم، یک مهارت ارزشمند است که انجام آن مستلزم مقداری جرأت و شهامت است. مدیران ارشد باید یاد بگیرند که زمینه های ارایه بازخورد مستقیم و به موقع عملکرد را فراهم نمایند.

7- تیم سازی, فقط به شکل صوری:
» تیمها تنها گروه هایی از افراد نیستند که با هم کار می کنند, مهارتهای ایجاد تیمهای واقعی با عملکردی مطمئن و اثر بخشی, باید آموخته شوند و واقعیت این است که, کمتر کسی از این مهارتها برخوردار است.
ایجاد تعهد, توانایی شنیدن, مدیریت, روحیه مبارزه و غلبه بر کاستی ها , مدیریت رضایت مشتری , برنامه ریزی اثر بخش, استانداردهای مشترک واضح و روشن, اصول اخلاقی معین, حضور و موجودیت و منفعل نبودن.


8- خالی بودن چنته مدیریت:
» مدیریت اثر بخش مستلزم دامنه ای از مهارتهاست و اغلب مدیران همه مهارتها و توانائیهای لازم را ندارند. کلیدی ترین این توانایی ها عبارتند از تیم سازی, توانایی ایجاد تعهد، توانایی شنیدن، مدیریت روحیه، مبارزه و غلبه بر کاستی ها، مدیریت رضایت مشتری، برنامه ریزی اثربخش، استانداردهی مشترک واضح و روشن، اصول اخلاقی معین، حضور و موجودیت و منفعل نبودن.

9- دستور دادن به جای درخواست کردن و ایجاد تعهد:
» احساس تعلق و تعالی در افرادی که صرفاً فرمان پذیرند دیده نمی شود و معمولاً دستور دادن به امتناعی همراه با آزردگی می انجامد. در واقع آنچه که در پی آن هستیم, احساس تعلق به سازمان, غرور و دلبستگی است و اینها وقتی ایجاد می شود که فرد نسبت به آنچه انجام می دهد, متعهد باشد.

10- ناتوانی در ایجاد اعتماد یا غلبه بر عدم اعتماد:
» اعتماد احساسی مبهم برخواسته از سوابق قبلی نیست. ایجاد اعتماد, بازسازی و حفظ اعتماد موجود مهارتهای ارزشمندی هستند که کمتر در رفتار مدیران مشاهده می گردند و باید آموخته شوند.

11- نداشتن طرح کاری روشن:
» یک هدف کمی یا بیانیه چشم انداز, تنها بخشهایی از یک طرح کاری هستند. طرح کاری مستلزم یک استراتژی روشن, نقشها و مسئولیتهای روشن, ارزش و اهمیت کافی برای مشتریان و تیمی آماده و توانمند برای اجرا است.

12- چون من گفتم:
» شدت عمل تنها به دستور دادن منتهی می شود نه جلب احترام و تعهد دیگران. شدت عمل قدرت و نشاط سازمان را نابود می کند و کارکنان را ضعیف و شکست خورده رها می سازد.

13- متعهد نبودن به یادگیری:
» ما باید یاد بگیریم که از اشتباهاتمان، موفقیتهایمان و تجاربمان بیاموزیم. ما باید یاد بگیریم که چگونه از دیگران بیاموزیم؛ بویژه از آنها که ریسک کرده اند و موفقیت و شکست را تجربه نموده اند.

14- بدبینی و عیب جویی نسبت به مدیریت:
» افراد دارای حرفه مدیریت, مدیران و به طور کلی فرهنگ موجود, اغلب به شیوه ای عیب جویانه و به نحوی استهزا آمیز به مدیریت می نگرند.

» برای تعیین استاندارد مهارت های مدیریتی و برنامه های اثر بخش تعهد لازم است. رابرت دانهام با بیش از بیست سال تجربه به عنوان مدیر اجرایی و پرورش دهنده مدیران اجرایی در این مسیر بر تعیین دقیق زیربناها و مهارتهای عملی, تعهد, اعتماد, ارزش و رضایت, به عنوان پایه های مدیریت موثر و رهبری شرکت تاکید می کند.
آیا بزرگترین اشتباهات مدیران ارشد درسازمان و صنعت شما نیز همین اشتباهات است؟ اگر دانش و تجربه رابرت دانهام به وی اجازه داده است که درباره اشتباهات مدیران کشورش اظهار نظر نماید، شما هم می توانید با تکیه بر دانش و تجربه خویش اشتباهات فاحش مدیران را در سطوح مختلف برشمارید.

منبع : Tablighcity.com

با دقت بیشتری به زندگی‌های دور و برتان نگاه کنید. می‌بینید؟ خیلی از ازدواج‌ها به خاطر مشکلات مالی از هم می‌پاشند و زمانی که همه چیز از دست می‌رود، هر کدام از زوجین می‌خواهند بار مشکلات خانواده و اشتباهات اقتصادی‌شان را به دوش یکدیگر بیندازند. اگر شما هم از این‌که خود را در جمع خانواده‌های ورشکسته‌ای که به خاطر مشکلات مالی زندگی‌شان را فدا می‌کنند ببینید هراس دارید، باید کمی بیشتر هوای جیب خانوادگی‌تان را داشته باشید. یادتان نرود این‌که شما به‌عنوان یک زن خود را از تصمیم‌گیری‌های مالی کنار بکشید و همه مسئولیت‌های مالی خانواده را به‌عهده همسرتان بگذارید، زندگی‌تان را در معرض خطری جدی قرار خواهد داد.

 نگران نباشید، نجات دادن خانواده‌تان از بحران‌های احتمالی مالی کار سختی نیست. باید بدانید که راه‌های ساده و موثری هم برای محافظت از خود و زندگی مشترک‌تان وجود دارد. نویسنده‌های مجله بین‌المللی اپرا، شما را با این راه‌ها آشنا می‌کنند.




از وضعیت اقتصادی و سرمایه‌ای خانواده‌تان باخبر شوید. از زمان سررسید قبض‌ها و قسط‌هایی که باید پرداخت شود، موعد سررسید اجاره‌نامه، قراردادهای املاک و مستغلات‌تان و همین طور اطلاعات سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام داده‌اید بی‌خبر نمانید. شاید در همین زمان‌های بی‌خبری شما، همسرتان دچار مشکلات مالی شود و به خیال این‌که به تنهایی از پس حل کردنش بر می‌آید، شما را در جریان نگذارد و روز به روز شرایط بدتری پیدا کند. اگر شما از سود و زیان خانواده‌تان بی‌خبر باشید نه می‌توانید برای یک سرمایه‌گذاری موفق به همسرتان کمک کنید و نه در مواقع بحران به دادش برسید.



در مورد دارایی‌های‌تان بعد از عروسی به توافق برسید. ممکن است شما یا همسرتان سرمایه‌ای را از دوره مجردی‌ خود با خود آورده یا این‌که بعد از ازدواج تغییراتی در وضعیت مالی‌اش ایجاد شود. آیا قرار است در خانه شما هر آنچه یکی از شما به دست می‌آورد متعلق به‌خود باشد یا بی‌چون و چرا به دیگری تعلق پیدا کند؛ یا این‌که قرار است شما در زندگی مشترک‌تان دارایی‌های مشترکی داشته باشید که هر دوی شما برای به دست آوردن‌شان به نوبه‌خود تلاش می‌کند. تعارف را کنار بگذارید. این‌که شما بخواهید از آنچه بعد از ازدواج به دست می‌آورید سهمی داشته باشید یک توقع نادرست و انجام نشدنی نیست.




شما برای تصمیم‌گیری بهتر، نیاز به یک شبکه از افرادی دارید که از نظرتان زندگی موفقی دارند. این موضوع در تصمیمات مالی شما هم می‌تواند موثر باشد. اگر شما به‌دنبال خرید خانه هستید، می‌توانید از فردی که به تازگی این کار را انجام داده است مشاوره بگیرید یا اگر می‌خواهید خودروی‌تان را عوض کنید بهتر است با دوستی که در این مورد اطلاعات بهتری دارد مشورت کنید. از پرسیدن نترسید و به همسرتان هم ثابت کنید که این مشاوره‌ها می‌تواند شما را از انجام اشتباهاتی که دیگران انجام داده‌اند باز دارد. برای گرفتن مشاوره محدودیتی قائل نشوید. اگر کمی پس‌انداز دارید، بی‌گدار به آب نزنید و از افراد موفق اطراف‌تان برای انتخاب بهترین شیوه کمک بگیرید.



گاهی‌اوقات زنانی که بیرون از خانه کار نمی‌کنند از این‌که بخواهند در تصمیم‌گیری‌های مالی شرکت کنند خجالت می‌کشند اما باور داشته باشید که مشارکت شما برای حفاظت از خود و زندگی مشترک‌تان ضروری است. نقش بازپرس را بازی نکنید اما با هوشیاری و مشارکت‌تان از درآمدی که به خانه‌تان وارد می‌شود و پرداختی‌هایی که از جیب خانواده‌تان می‌رود، آگاه باشید. می‌توانید برای این مشارکت مسئولیت پرداخت قبوض و قسط‌ها را خودتان به‌عهده بگیرید یا این‌که در شرایطی که به‌نظرتان مساعد می‌رسد، به همسرتان پیشنهاداتی برای بهبود شرایط اقتصادی خانواده بدهید. مهم این نیست که شما شاغل هستید یا نه، شما باید براساس توانایی‌ها و آگاهی‌تان در تصمیم‌گیری‌های مالی خانواده هم نقش داشته باشید.



مهم نیست که چقدر درآمد دارید یا این‌که همسرتان چقدر پول به خانه می‌آورد. یادتان نرود که هرچقدر بیشتر پول دست‌تان بیاید بیشتر خرج می‌کنید پس همان روز اول دریافت حقوق‌تان بودجه‌بندی را شروع کنید. می‌توانید یک کلاسور فایل‌بندی شده تهیه کنید و روی هر دیواره آن اسم بخشی از هزینه‌هایی که باید پرداخت کنید را بنویسید. اجاره خانه، قبوض، خرج خورد و خوراک، هزینه‌های لباس و خرج‌هایی که دوست دارید به خاطر دل‌تان انجام دهید، هزینه‌هایی برای شرایط پیش‌بینی نشده یا مسائل درمانی و... و بخشی هم برای پس‌انداز. درآمد شما هرچقدر باشد باید بتوانید همه بخش‌های این کلاسور را پر کنید. اگر دیدید کم می‌آورید خرج‌های ضروری را کمتر کنید و از همین راه خرج و مخارج‌تان را مدیریت کنید. اگر پیش از این برای هر 2ماه 200 هزار تومان خرج قبض‌های‌تان می‌کردید اما از الان از عهده‌اش بر نمی‌آیید، بهتر است در الگوی مصرف‌تان هم تجدیدنظر کنید. با این شیوه هم حساب کار دست‌تان می‌آید و هم می‌توانید به اندازه دخل‌تان خرج کنید.


جیبتان را به زمان حال و خرج و مخارج همین لحظه محدود نکنید. با هر سختی‌ که شده شما باید زندگی آینده‌تان را هم تامین کنید. مهم نیست درآمدتان کم است یا زیاد. دریافتی شما هرچه که باشد باید بخشی از آن را برای آینده‌تان درنظر بگیرید. بیمه را جدی بگیرید. اطمینان حاصل کنید که شما و همسرتان هر 2 بیمه شغلی و بیمه عمر دارید و این‌که خانه و اتومبیل‌تان هم تحت پوشش بیمه قرار دارند. شما قرار نیست برای هیچ کار کنید و شرایطی را فراهم کنید که در یک چشم به هم زدن حاصل عمرتان را از دست بدهید. یادتان نرود که خیلی زود زمانی که شما نیاز به مراقبت‌های پزشکی پیدا می‌کنید فرا می‌رسد پس بخشی از درآمدتان را برای این اتفاقاتی که خواه ناخواه سراغ‌تان می‌آید پس‌انداز کنید.


همه پول‌های‌تان را جلو چشم نیاورید. هر ماه درصدی از درآمدتان را برای روز مبادا پس‌انداز کنید. مهم نیست این مبلغ چقدر کم یا زیاد باشد. مهم این است که اگر قول می‌دهید 5 درصد از پول ماهانه شما را تشکیل دهد، کمتر از این مقدار نشود. می‌توانید با این پول برای خودتان سکه یا طلا بخرید یا این‌که با خرید اوراق مشارکت آن را پس انداز کنید. نگذارید این پول در حساب‌تان راکد بماند و ارزشش را از دست دهد بلکه با پس انداز آن در حساب‌های بلندمدت و سودآور یا سرمایه‌گذاری‌های دیگر ارزش آنچه نگه می‌دارید را حفظ کنید.


این‌که شما پشتوانه قوی مالی داشته باشید و پدر یا همسرتان اجازه ندهند که آب در دل‌تان تکان بخورد، وضعیتی ایده‌آل است اما فراموش نکنید که آن‌ها همیشه در کنارتان نیستند تا حمایت‌تان کنند. شما به هر دلیلی می‌توانید از آن‌ها دور شوید، از دست‌شان بدهید یا این‌که شرایطی پیش بیاید که منابع مالی آن‌ها از دست برود. سعی کنید مهارتی یاد بگیرید و شرایطی را فراهم کنید که کسب درآمد برای‌تان محال نباشد. اگر در حال حاضر دغدغه مالی نداشته و حوصله کار کردن هم ندارید، بهتر است برای آموزش دیدن وقت بگذارید و با قوی‌تر کردن خودتان، دیگر نگران روزی نباشید که ممکن است منابع مالی فعلی را از دست بدهید.

منبع : مهـــــر

این هارد دیسک که وزنی معادل 1 تن داشته تنها 5 مگابایت اطلاعات را ذخیره میکرده است.

این روزها شما یک مموری یک گیگابایتی را در جیبتان قرار میدهید یا از هارد دیسک های دو ترابایتی استفاده میکنید.


 

منبع: مشرق

منبع: Bartarinha.ir